44 منتخب سایت

قلعه هفت تپه و موریانه ها

تریبون آزاد

مدت زیادی است شاهد جنب و جوش عوامل دولت و كارفرما در هفت تپه هستیم، تلاشی ضد كارگری با نقشه ای روشن علیه اتحاد كارگران هفت تپه، برای فتح قلعه ای كه از بیرون و در جنگ رودررو و چندین ساله با كارگران، جز شكست و رسوایی نتیجه ای برایشان نداشت.

این بار به درون هفت تپه رجوع كردند، كوشیدند عوامل خود را فعال كنند، عده ای را اخراج كردند، عده ای بسیجی و حكومتی را به نام "عدالتخواه" و با لباس "مدافع كارگر" به محل بسیج كردند تا تخم نفاق و دشمنی را در میان آنان بكارند. كوشیدند با وعده های توخالی عده ای را متقاعد كنند كه كوتاه بیایند و با حاكمیت و كارفرما آشتی كنند. عده ای را تهدید كردند، كوشیدند یاس و ناامیدی را در میان كارگران اشاعه دهند تا به وضع موجود قناعت كنند. تعداد انگشت شماری را فریب دادند و خریدند و در لباس كارگر و "دفاع از كارگر" علیه صف متحد كارگران هفت تپه و منافع مشترك آنها به عنوان نماینده كارفرما و دولت، در نقش موریانه ها، به كار گرفتند. كوشیدند با اتكا به این امكانات و بسیج همه نیروی خود و با كاشتن تخم نفرت و كینه و دشمنی بر اساس قومیت و تحریكات عقب مانده، صف متحد كارگران را در هم شكنند. كوشیدند با اتكا به عوامل خود و تحریك تعدادی ناآگاه، كارگران هفت تپه را  به كارگران "عرب"، "لر"، "فارس"، "بختیاری و غیر بختیاری" "خوزستانی و غیر خوزستانی"، محلی و غیر محلی، "شیعه" و "سنی"، تقسیم كنند، علیه هم بشورانند و قلعه را از درون فتح كنند. اشاعه سموم قومی و تفرقه میان كارگران همراه با توطئه و فشار برای حاشیه ای كردن رهبران و نمایندگان واقعی و كارگران آگاه هفت تپه همراه بود. برای این نقشه شوم میبایست از بازگشت به كار اسماعیل بخشی ممانعت كنند، می بایست عباسی ها و بهمنی ها و رفقایشان را زیر فشار همه جانبه قرار دهند و سعی كنند میان آنها و بقیه فاصله ایجاد كنند. می بایست قدرت کارگر هفت تپه و اتحاد آنرا زیر بمباران های تبلیغاتی و به کمک وزارت اطلاعات و ״دانشجوی عدالتخواه״ و عمله و اکره های حکومتی له و لورده کنند.

امروز متاسفانه این نقشه شوم بدرجه ای پیش رفته است و ما شاهد تاثیرات مخرب آن در هفت تپه هستیم. درگیری روز ۶ فروردین كه با تحریک مدیریت و عوامل آن علیه تجمع كارگران فصلی، با پرچم قومیت شكل گرفت، از نتایج این توطئه است. درگیری ای که با تحریک حراست علیه کارگران فصلی آغاز و با دخالت نیروی انتظامی و دستگیری تعدادی پایان یافت.

بی هیچ تردیدی كارگران هفت تپه تاریخی درخشان در مبارزه مشترك و متحد برای رفاه، آزادی و امنیت شغلی، علیه اخراج و زندان و تهدید و ارعاب، توسط كارفرما و دولت را در پرونده خود دارند. هفت تپه طی چندین سال یكی از درخشان ترین صفحات تاریخ مبارزه متحد كارگری را برای نیل به مطالبات خود و از جمله بیرون كردن اسد بیگی، یكی از گردن كلفت ترین سرمایه داران كه طیف زیادی از روسای حكومت را خریده بود، در پرونده خود دارند. جمهوری اسلامی، وزارت اطلاعات در منطقه، مسئولین حكومتی و موكلین آنها در شوش و هفت تپه و خوزستان، همگی در مقابل صف متحد كارگران هفت تپه، در مقابل مطالبات عمیقا انسانی آنها، كه مورد حمایت طبقه كارگر در سراسر ایران و از جمله كارگران فولاد اهواز قرار گرفت، شكست خوردند و عقب نشستند. كارگران هفت تپه، رهبران و فعالین و رفقا و حامیان خود را از زندان آزاد كردند. كارگران به حق حول رهبران لایق، رادیکال و مبارز خود كه یك لحظه در دفاع از منافع جمعی آنها كوتاهی نكردند، جمع شدند، دور آنها حلقه زدند و از آنها به عنوان عزیزان و نمایندگان حقیقی و انتخابی خود حمایت كردند. آنها توطئه های دولت و كارفرما و وزارت اطلاعات و نقشه های شوم آنها كه "سناریوی سوخته" و پرونده سازی های كذایی وزارت اطلاعات تنها یكی از آنها بود، را خنثی كردند. آنها عوامل شورای اسلامی و خانه كارگر را رسوا كردند و درب دفتر و دستك آنها را به گل گرفتند. آنها همواره از منافع عمومی كل طبقه كارگر، از حق زن، از عدالت و برابری در مقابل یك حكومت تا دندان مسلح و ضد كارگر دفاع كردند.

موقعیتی كه هفت تپه بدست آورد و گل سرسبد جنبش كارگری ایران شد، موقعیتی كه رهبران و نمایندگان كارگران هفت تپه بدست آوردند و قلب میلیونها كارگر و انسان برابری طلب را در ایران و حتی فراتر از ایران را تسخیر كردند، دستاوردهایی كه ۵ هزار كارگر متحدانه بدست آوردند، نتیجه هوشیاری آنها، درك همسرنوشتی و خودآگاهی بالای كارگران، نتیجه هوشیاری و جسارت و فداكاری نمایندگان آنها، نتیجه جمع شده و مشورت كردن و تشكیل مجامع عمومی و تصمیمات جمعی آنان و نتیجه حمایتهای همه جانبه از كارگران هفت تپه بود. 

روشن بود كه هفت تپه و نقش مثبت و تجربه ارزشمند آنها برای جنبش كارگری در ایران، خاری در چشم دشمنان طبقه كارگر بود. معلوم بود در جدال طبقه كارگر در هر مركزی از جمله هفت تپه، دشمنان ما، بورژواها و حكومتشان، عوامل آنها و مرتجعین، برای پس گرفتن دستاوردها و جبران شكست خود میكوشند. جدال دولت و طبقه سرمایه دار با طبقه كارگر، هیچ تعارفی برنمیدارد، كارگران اگاه و متحد خطرناكترین پدیده برای نظام حاكم هستند. شكست اتحاد كارگری در هفت تپه تلاشی همه جانبه علیه طبقه كارگر ایران، علیه الگویی انسانی و عمیقا كارگری و برابری طلبانه ای است كه هفت تپه بدست داده بود. مركزی كه هر روز عده ای را به جلو صحنه میفرستاد و از آنان رهبر و سخنگو می ساخت. 

موشدوانی های اخیر در هفت تپه، كار موریانه هایی كه به نام قومیت، میكوشند كارگر هفت تپه، همكار و همسرنوشت و خانواده كارگری را در محل زندگی در مقابل هم قرار دهند را میتوان و باید شكست داد. فتح هفت تپه با تلاش افرادی بی اعتبار و آبروباخته در لباس نماینده کارگری، علیرغم نقش مخرب آنها، چندان ساده نیست. هفت تپه میتواند به سنت خود و به تجربه ارزشمند مبارزاتی خود، متكی شود. جمع شدن، تصمیم مشترك در مجامع عمومی گرفتن، جواب سوالات و ابهامات همدیگر را دادن، متحد بودن و متحد ماندن، پا پیش گذاشتن طیفی از فعالین كه در این مدرسه و روی زمین واقعی مبارزه طبقاتی آموخته اند، بار آمده و تجربه كسب كرده اند، شكل دادن و تحكیم رابطه فعالین و ساختن شبكه ای وسیع از فعالین موجود، اینها بخشی از تجارب هفت تپه و جنبش كارگری در ایران است. باید دست به كار شد و عوامل حكومت و كارفرما و مرتجعین را منزوی و رسوا كرد. كارگران هفت تپه آگاهتر، با تجربه تر، با اعتبارتر از آنند، كه عده ای نان به نرخ روز خور در ركاب كارفرما و دولت بتوانند، آنها را شكست دهند. 

هفت تپه جای موریانه ها نیست، هفت تپه قلعه ای برای دفاع از حرمت كارگری، برای دفاع از منفعت كارگران، برای دفاع از ابتدایی ترین حقوق انسانی طبقه كارگر است! این قلعه باید بماند، این قلعه قابل فتح كردن نیست. برای دفاع از این قلعه باید متحد شد، باید دست به کار شد.