در مذاکرات تجاری اخیر میان چین و آمریکا در ژنو، آنچه در سطح دیده شد، لبخند دیپلماتیک و وعده کاهش تعرفهها بود. اما در لایههای عمیقتر، میتوان بازتاب دو رویکرد متفاوت به قدرت و نفوذ جهانی را دید:
از یک سو چین، که تلاش میکند با تکیه بر نهادهای چندجانبه و ظاهری مبتنی بر همکاری، نقش خود را در نظم جهانی تقویت کند؛ و از سوی دیگر ایالات متحده، که با زیرپا گذاشتن قواعد سازمان تجارت جهانی و اتکا به قدرت سخت، بار دیگر چهره نئولیبرالیسم تهاجمی را عیان ساخته است. جوزف نای، نظریهپرداز معمار قدرت نرم و مشاور پیشین در دولتهای دموکرات، در آخرین مقالهاش پیش از درگذشت، نسبت به بیتوجهی دولت ترامپ به نهادهای نرم و گرایش فزاینده به ابزارهای سخت هشدار داده بود. در این میان، مسئله نه صرفاً رقابت اقتصادی، که آینده نظمی است که یا میتواند به سوی همبستگی جهانی پیش رود، یا همچنان اسیر منطق سلطه و بیثباتسازی بماند. اینجا گزارش تحلیلی مذاکره چین و آمریکا در ژنو و مقاله “آینده قدرت نرم آمریکا” به قلم جوزف نای را می خوانید.
برگردان مقاله: گلشن افتخاری
شادی فریبنده ژنو بر سر مذاکرات تجاری آمریکا و چین
در ژنو، حالوهوای دیپلماتیک پرنشاطی حکمفرماست. شهری که پیشتر میزبان مذاکرات تاریخی ریگان-گورباچف و پوتین-بایدن بود، اکنون با میزبانی گفتوگوهای تجاری میان آمریکا و چین، بار دیگر به صدر اخبار جهانی بازگشته است. یک رسانه محلی با افتخار نوشت: «مذاکرات تعرفهای چین و آمریکا، دیپلماسی سوئیس را در کانون توجه قرار داده است.» اما پشت این فضای خوشبینانه، سؤالات بنیادینی مطرح است: آیا جنگ تجاری میان دو قدرت اقتصادی بزرگ جهان، نقض آشکار قواعد سازمان تجارت جهانی (WTO) نیست؟ و آیا این امیدواری به جلوگیری از رکود جهانی، عملاً به تضعیف چندجانبهگرایی و نهادهایی مانند WTO که مقر آن در همین ژنو است، نمیانجامد؟
مذاکرات اضطراری برای جلوگیری از رکود جهانی
در روزهای پایانی هفته منتهی به ۱۰ مه، مقامات ارشد ایالات متحده و چین در ژنو گرد هم آمدند تا راهحلی برای بحران اقتصادی احتمالی ناشی از اعمال متقابل تعرفههای سنگین پیدا کنند. آمریکا تهدید به اعمال تعرفه ۱۴۵ درصدی بر کل واردات چین کرده بود و در مقابل، چین نیز تصمیم داشت بر واردات از آمریکا مالیاتی ۱۲۵ درصدی وضع کند.
در این مذاکرات، اسکات بسنت، وزیر خزانهداری آمریکا، جیمیسون گریر، نماینده تجاری این کشور، و هه لیفنگ، معاون نخستوزیر چین، ریاست هیئتهای خود را برعهده داشتند. اگرچه روز نخست مذاکرات بدون صدور بیانیه رسمی پایان یافت، اما دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، در Truth Social از جلسه «بسیار خوب» با چین سخن گفت و از «تنظیم مجددی کامل به شیوهای دوستانه اما سازنده» خبر داد.
توافقی برای کاهش تعرفهها
در پایان مذاکرات، توافقی حاصل شد که بر اساس آن، آمریکا تعرفههای وارداتی خود را از ۱۴۵ درصد به ۳۰ درصد کاهش خواهد داد و چین نیز تعرفههای خود را به ۱۰ درصد تقلیل خواهد بخشید. این تصمیم، فوراً موجب آرامش نسبی در فضای اقتصادی و سیاسی جهان شد. افزون بر آن، دو طرف بر سر ایجاد یک سازوکار مشترک برای «ارتباطات منظم و نامنظم پیرامون موضوعات تجاری» توافق کردند.
پرسشهای بدون پاسخ: نقش WTO کجاست؟
با اینحال، این پرسش مهم همچنان بیپاسخ مانده است: آیا چنین سازوکاری جایگزین نقش رسمی و قانونی سازمان تجارت جهانی میشود؟ طبق گزارش فردریک کولر در یک رسانه محلی ژنو، چین تلاش دارد خود را به عنوان مدافع قواعد تجارت جهانی معرفی کند. دعوت رئیس WTO، نگوزی اوکونجو-ایولا، به جلسهای توجیهی در سفارت چین، گامی در این راستا بود.
اما در سوی دیگر، ایالات متحده موضعی انتقادی نسبت به WTO اتخاذ کرده است. از سال ۲۰۱۶، آمریکا با امتناع از پر کردن کرسیهای خالی، عملاً نهاد تجدیدنظر سازمان را فلج کرده است. گریر نیز صراحتاً گفت: «این سازمان از واقعیتهای اقتصادی امروز فاصله گرفته است.»
نقض مقررات WTO و پیامدهای آن
اقدام ترامپ در اعلام یکجانبه تعرفههای سنگین، بر اساس قواعد WTO، تخطی آشکار از ماده دوم توافقنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات) محسوب میشود؛ مادهای که کشورهای عضو را ملزم میسازد تا تعرفهها را در سطح تعهدات خود حفظ کنند. در حالیکه روند رسیدگی به اختلافات در WTO مستلزم مشاوره دوجانبه و تأیید سازمان برای اعمال اقدامات تلافیجویانه است، ترامپ بدون طی این مراحل، تعرفهها را اعلام کرد.
پیشتر نیز، دولت ترامپ با استناد به دلایل امنیت ملی، تعرفههایی بر فولاد و آلومینیوم وضع کرده بود؛ اقدامی که از سوی WTO مردود شناخته شد. نهاد حل اختلاف این سازمان تأکید کرده که استثنائات امنیت ملی باید به شرایط واقعی چون جنگ یا وضعیت اضطراری محدود شود.
دیپلماسی دوگانه در سایه خوشبینی ژنو
با وجود فضای مثبت حاکم بر ژنو، واقعیت آن است که یکجانبهگرایی ایالات متحده، ساختار چندجانبه جهانی را تضعیف کرده است. گرچه دو کشور بر سر ایجاد یک مکانیزم مشورتی توافق کردهاند، اما این دقیقاً همان وظیفهای است که به عهده سازمان تجارت جهانی گذاشته شده است—نهادی که هنوز مشخص نیست در سازوکار جدید چه جایگاهی خواهد داشت.
جوست پاولین، مشاور حقوقی سابق در WTO و استاد فعلی مؤسسه تحصیلات تکمیلی ژنو، در پاسخ به انتقادات آمریکا گفت: «ایالات متحده مدعی است که سالها در برابر تجارت ناعادلانه چین سکوت کرده و اکنون، پس از ناکامی در اصلاح WTO، چارهای جز اقدام یکجانبه ندارد؛ مشابه رویکردی که در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی اتخاذ شد و نهایتاً منجر به ایجاد خودِ WTO شد.»
پاولین در یادداشتی در وبلاگ «حقوق و سیاست اقتصادی بینالمللی» نوشت: «سازمان تجارت جهانی میتواند پس از دستیابی به توافقی درباره تعرفههای متقابل، نقش خود را بازتعریف کرده و به نهادی نیرومندتر بدل شود. اگر چنین شود، سیاست تعرفهای ترامپ میتواند نه آغاز هرجومرج، بلکه آغاز اصلاحات باشد.»
پشت لبخند ژنو چه میگذرد؟
اینکه آیا سازمان تجارت جهانی میتواند از دل بحران تعرفهای سربرآورد و احیا شود یا نه، هنوز مشخص نیست. اما روشن است که جشن ژنو بر سر مذاکرات آمریکا و چین، نمیتواند واقعیتهای عمیقتری را که نظم جهانی چندجانبه با آنها دستوپنجه نرم میکند، پنهان سازد.
آیا ترامپ میتواند در زمین قدرت نرم رقابت کند؟
امروز، در جهانی پیچیده و وابسته به هم، چندجانبهگرایی و قدرت نرم همچنان ضروری هستند. اما اقدامات یکجانبه ترامپ، از تضعیف سازمانهایی چون USAID و USIP گرفته تا افزایش تعرفهها، نمونههایی از ترجیح قدرت سخت به دیپلماسی نرم هستند.
پرسش بزرگ آن است که آیا آمریکا میتواند در حالیکه اعتماد متحدانش را از دست میدهد، با چینی رقابت کند که به شکلی خزنده جای خالیاش را پر میکند؟ جوزف نای در واپسین یادداشت خود هشدار داده بود که قدرت نرم، اگرچه کند، اما در درازمدت تعیینکننده است—و بازسازی آن پس از ویرانی، بسیار دشوارتر خواهد بود.
“آینده قدرت نرم آمریکا”
جوزف نای مشاور دولت های دمکرات آمریکا در یادداشتی که حکم وصیتنامه ی سیاسی او را دارد در نگرانی از افول هزمونی آمریکا و بالارفتن نفوذ چین با بررسی تاثیر کاربرد قدرت سخت و نادیده گرفتن اهمیت قدرت نرم در نزاع بر سر هژمونی نوشت: قدرت، توانایی وادار کردن دیگران به انجام آنچه شما میخواهید است. این امر میتواند از طریق اجبار (سیاست «چماق»)، امتیازدهی (سیاست «هویج») یا ایجاد جذابیت (سیاست «عسل») محقق شود. دو روش نخست، اشکالی از قدرت سخت هستند، در حالی که ایجاد جذابیت، نوعی قدرت نرم محسوب میشود. قدرت نرم از فرهنگ یک کشور، ارزشهای سیاسی و سیاستهای خارجی آن نشأت میگیرد.
در کوتاهمدت، قدرت سخت معمولاً بر قدرت نرم غلبه میکند. اما در بلندمدت، اغلب قدرت نرم است که پیروز میشود. ژوزف استالین زمانی با تمسخر پرسید: «پاپ چند لشکر دارد؟» اما دستگاه پاپ تا به امروز پابرجاست، درحالیکه اتحاد جماهیر شوروی استالین مدتهاست که از میان رفته است. هنگامی که از جذابیت برخوردار باشید، میتوانید در استفاده از سیاستهای تطمیع و تهدید صرفهجویی کنید. اگر متحدان، شما را خیرخواه و قابل اعتماد بدانند، به احتمال زیاد پذیرای اقناع بوده و از رهبری شما تبعیت خواهند کرد.
اگر شما را یک قلدر غیرقابل اتکا ببینند، به احتمال بیشتر تعلل ورزیده و در صورت امکان، وابستگی متقابل خود را کاهش خواهند داد. درک صحیح از قدرت باید شامل هر دو جنبه سخت و نرم آن باشد. ماکیاولی گفته است که برای یک شهریار، ترسناک بودن بهتر از محبوب بودن است. اما بهترین حالت، هر دو است. از آنجا که قدرت نرم به ندرت به تنهایی کافی است و تحقق اثرات آن زمان بیشتری میبرد، رهبران سیاسی اغلب وسوسه میشوند که به قدرت سختِ اجبار یا تطمیع متوسل شوند. با این حال، هنگامی که قدرت سخت به تنهایی به کار گرفته شود، میتواند هزینههای بیشتری نسبت به زمانی که با قدرت نرمِ جذابیت ترکیب میشود، در پی داشته باشد.
دیوار برلین تسلیم گلولهباران توپخانه نشد؛ بلکه با چکشها و بولدوزرهایی فرو ریخت که در دستان مردمی بود که ایمان خود را به کمونیسم از دست داده و مجذوب ارزشهای غربی شده بودند. پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده با فاصله زیاد، قدرتمندترین کشور بود و تلاش کرد ارزشهای خود را در آنچه «نظم لیبرال بینالمللی» نامیده شد تثبیت کند.
در میان رؤسایجمهور آمریکا، دونالد ترامپ نخستین کسی است که اثربخشی قدرت نرم در سیاست خارجی را رد میکند. از جمله نخستین اقدامات وی پس از بازگشت به قدرت، خروج از توافقنامه اقلیمی پاریس و سازمان بهداشت جهانی بود. پیامدهای صرفنظر کردن دولت ایالات متحده از قدرت نرم، کاملاً قابل پیشبینی است. استفاده از عامل اجبار در رابطه با متحدان دموکراتیکی مانند دانمارک یا کانادا، اعتماد به اتحادهای ما را تضعیف میکند. تهدید پاناما، ترس از امپریالیسم را در سراسر آمریکای لاتین دوباره بیدار میکند.
فلج کردن آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID) شهرت ما را در زمینه خیرخواهی خدشهدار میسازد. ساکت کردن صدای آمریکا، هدیهای به رقبای اقتدارگرا است. اعمال تعرفه بر دوستان، ما را غیرقابل اعتماد جلوه میدهد. تلاش برای سرکوب آزادی بیان در داخل، اعتبار ما را تضعیف میکند. این فهرست میتواند ادامه یابد. ترامپ، چین را چالش بزرگ آمریکا تعریف کرده است، و خود چین از سال ۲۰۰۷، زمانی که هو جینتائو، رئیسجمهور وقت چین به حزب کمونیست گفت که کشور باید خود را برای دیگران جذابتر کند، در زمینه قدرت نرم سرمایهگذاری کرده است.
اما چین مدتهاست که در این زمینه با دو مانع عمده روبهرو بوده است. نخست، این کشور با چندین همسایه خود اختلافات ارضی دارد. دوم، حزب کمونیست چین بر حفظ کنترل شدید بر جامعه مدنی اصرار میورزد. هزینههای چنین سیاستهایی توسط نظرسنجیهای افکار عمومی که از مردم سراسر جهان میپرسند کدام کشورها را جذاب میدانند، تأیید شده است. اما تنها میتوان حدس زد که اگر ترامپ به تضعیف قدرت نرم آمریکا ادامه دهد، این نظرسنجیها در سالهای آینده چه چیزی را نشان خواهند داد.
قدرت نرم آمریکا احتمالاً از چهار سال صدارت ترامپ جان سالم به در خواهد برد اما هنگامی که اعتماد از دست برود، به راحتی باز نمیگردد. پس از تهاجم به اوکراین، روسیه بیشتر قدرت نرمی را که داشت از دست داد، اما چین در تلاش است تا هر شکافی را که ترامپ ایجاد میکند، پر کند. به گفته شیجینپینگ، رئیسجمهور چین، شرق در حال برتری یافتن بر غرب است. اگر ترامپ فکر میکند میتواند با چین رقابت کند درحالیکه اعتماد میان متحدان آمریکایی را تضعیف میکند، به احتمال زیاد شکست خواهد خورد.
* این آخرین یادداشت جوزف نای است که در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ در پراجکت سیندیکیت منتشر شده است. نای روز ۱۸ اردیبهشت درگذشت.