44 منتخب سایت

خانه کارگر و رویای "افزایش مزد فصلی"

تریبون آزاد

در توصیف عشق بورژوازی ایران به مذاکرات دستمزدی کارگران به زحمت میتوان اغراق نمود. وزارتخانه عریض و طویل و انواع دفتر و دستک در حول و حوش دستمزدها که تازه شورای عالی کار و ...

مصوبه سالانه نوک پیدای کوه یخ دوایر درگیر، از بهارستان تا پاستور تا دیوان عدالت اداری و انواع تشکلهای کارفرمایی و ... تا شبکه تشکلهای دولتی کارگری و عالیجنابان خانه کارگر؛ بخش مستقیم درگیر را مجسم کنید و بعد سیفون همه معرکه را در تیتر خبرگزاری کار (ایلنا) بکشید: با خورده شدن اثر افزایش مزد در اسفندماه "افزایش مزد فصلی" در دستور کار باشد!

تشریفات ״تعیین سالانه دستمزدها״ و مصوبه افزایش ۴۵ درصدی دستمزدها  دود شده و به هوا رفت. این همان موقع نیز کاملا قابل انتظار بود و امروز نیز قرار نیست کسی تعجب کند. همه میدانند که این پایان کار نیست و کسی نمیتواند پیش بینی کند سقوط واقعی سطح زندگی بالغ بر چهل میلیون عضو خانواده کارگری جامعه تا کجا ادامه خواهد یافت. جزئیات سناریوی دستمزدها، تدارک وزیر کار و جلسات شورای عالی کار، سیر تا پیاز چگونگی ارزش واقعی دستمزدها را میتوان در رسانه ها تعقیب کرد. این همان سرنخ شیفتگی بورژوازی ایران است که در متن مذاکرات و چانه زنی ها و مصوبات مربوطه، توقعات و دستمزدها را علنا و رسما لگدمال میکند. 

درست در بحبوحه سقوط فاجعه بار دستمزد در ابتدای سال است که ایلنا آستین بررسی بالا میزند و "افزایش مزد فصلی" را جلو رو قرارمیدهد. ״افزایش مزد فصلی״ نسخه شناخته شده، نسخه پا خورده و آلترناتیو طبقه بورژوا در ایران است که درست به طول سالهای نفرت انگیز خدمات شوراهای اسلامی و خانه کارگر در آستان بهره کشی وحشیانه از  طبقه کارگر قدمت دارد. 

چرا یک شکست افتضاح در سلاخی منافع و حق کارگران در ایران باعث رسوایی و فرار خانه کارگر و شورای عالی کار و همه خدم و حشم تعیین دستمزد سالانه نمیشود؟ این دستگاه مخوف دیگر چیست که درست در تکمیل سناریوی تازه تری از شکست هنوز دو قورت و نیمش باقی است و آسمان ریسمان "توسعه" خدمات خود از "سالانه" به "فصلی" را در سر میپروراند. 

بررسی های منتشره در ایلنا، شوق و ذوق جناب حسن حبیبی و مژدگانی ایشان حالتان را بهم میزند: "تشکیل جلسه شورای عالی کار برای ترمیم مزد در میانه سال طبق ماده ۱۶۸ قانون کار اساس نیازمند مجوز مجلس و تصویب شدن آن درخانه ملت را ندارد".  

خر ایلنا برای سال ۱۴۰۴ از پل گذشته است. سفارش سالانه به مقصد رسیده است. لاشه توقع دستمزدی کارگر در جلو درب سفارش دهندگان به تماشا ایستاده است. خانه کارگر در صحنه رسانه ای فخر رذالت و خوش خدمتی میفروشد. 

خانه کارگر میتوانست کرکرها این خیمه و خرگاه نفرت انگیز کرایه ای را پایین بکشد. دیر یا زود طبقه کارگر با آزادی بیان بجای چسناله های کارگر پناهی؛ با اولین بارقه از اعتماد و همبستگی بجای زنجموره های تسلیم؛ و با اعمال اعتصاب کارگری در تحمیل مطالبات و منافع خود هم دولت و هم "خانه ملت" را یکجا افسار بزند.