سقوط عمود خیمه «محور مقاومت»، شکستی بزرگ برای رژیم اسلامی | رژیم جنایتکار بشار اسد، پس از یازده روز حملات نیروهای مخالفش در هم شکست و به زباله دان تاریخ سپرده شد.
رژیم دیکتاتوری ۵۵ ساله خاندان اسد، یکی از بیرحم ترین و خشن ترین دیکتاتوری های خاورمیانه، با حمایت همه جانبه دولت روسیه و جمهوری اسلامی و نیروهای متحدش همچون حزب الله تاکنون بر سر پا نگهداشته شده بود. با ضربات سنگین اسرائیل بر حزب الله لبنان، بمباران های مداوم پایگاه های سپاه قدس، تغییر توازن قوا در منطقه و تحریم های فلج کننده آمریکا و غرب علیه مردم سوریه، رژیم اسد توان مقاومت خود را از دست داد و با یک ضربه مخالفان از پای درآمد و فروپاشید. به این ترتیب، اصلی ترین نیروی «محور مقاومت» در هم شکست و تمامی سرمایه گذاری های رژیم اسلامی از جیب مردم ایران برای سرپا نگهداشتن یک دیکتاتوری بیرحم، بر باد فنا رفت. اکنون بدهی های بیش از ۳۰ میلیارد دلاری رژیم اسد به ایران، و تمامی هزینه هایی که رژیم اسلامی در یک دهه گذشته از جیب مردم ایران هزینه کرده، به سرنوشتی نامعلوم سپرده شده است. عقب نشینی کامل نیروهای سپاه قدس و نیروهای فاطمیون و زینبیون از سوریه، طی روزهای اخیر و خالی کردن حرم های زینب و رقیه در سوریه، شوک بزرگی به نیروهای پایه رژیم و هواداران متوهم اش وارد آورده است. این شکست، در واقع شکست سخت سیاست های شخص رهبر رژیم جمهوری اسلامی است که تمامی دیپلماسی کشور را اسیر منافع “محور مقاومت” کرد و ایران را در چنگال سنگین ترین تحریم های بین المللی قرار داد.
سوریه بعد از بشار اسد، سرنوشتی نامعلوم در پیش رو خواهد داشت. کشوری با تنوع و زیبایی رنگین کمانی ملیت ها، فرهنگ ها، زبان ها و مذاهب مختلف، متشکل از اعراب سنی، علویان، کردها، ارمنی ها، آرامی ها، آسوری ها، دروزی ها، چرکس ها، ترکمن ها… اکنون برای زندگی آرام و مسالمت آمیز در کنار هم با دشواری های جدی روبرو خواهند شد. چهل درصد خاک این کشور تحت کنترل سیاسی حزب دموکراتیک خلق( پ . ی. د. ) و سازمان نظامی آن، « یگان های دمکراتیک مدافع خلق» است. این سازمان در سال های اخیر با تحکیم رابطه مردم کرد و با مردم عرب منطقه، زمینه عینی تشکیل جبهه متحدی تحت « نام نیروهای سوریه دموکراتیک » متشکل از مردم کرد و عرب منطقه را بوجود آورده است. در میان گروهای معارض که اکنون قدرت را در دمشق بدست گرفته اند، هنوز توازن قوای آشکاری دیده نمی شود. در میان آنها نیروهای داعشی، مسلمانان اخوانی، گروه های سکولار و دمکراتیک حضور دارند. روشن است که در معادلات کنونی سوریه، دولت اردوغان در ترکیه به دلیل حمایت های گسترده اش از این گروه ها و پشتیبانی لجستیکی از آن ها، دست بالا را در معادلات سیاسی آتی ترکیه خواهد داشت. این در شرایطی است که دولت ترکیه دشمنی عمیقی با مردم کرد سوریه دارد، کانتون عفرین را اشغال و با پاکسازی قومی اکثریت کرد ساکنان این کانتون را تغییر داده و بطور مدام کانتون های دیگر را زیر بمباران بمب افکن های خود قرار میدهد و زیر ساخت های اقتصادی و خدماتی آن را نابود می سازد. در میان کشورهایی که در سوریه دارای منافع استراتژیک هستند و تلاش دارند در میان دولت جدید ، جای پای مستحکمی بدست آورند، ترکیه و آمریکا دست برتر را دارا هستند و جمهوری اسلامی طرف بازنده ماجراست. جدا از نقش و تاثیر ترکیه و کشورهای همسایه، دولت نژادپرست اسرائیل نیز یک خطر جدی برای آینده مردم سوریه است که از خلاء قدرت در این کشور استفاده کرده و تلاش می کند با اشغال سرزمین های این کشور و با بمباران مناطق حساس و کشتن افراد موثر، شرایط را به نفع سیاست های اشغالگرانه و توسعه طلبانه اش فراهم آورد.
سرنگونی رژیم دیکتاتوری بشار اسد در سوریه، فرصتی طلایی برای مردم این کشور به وجود آورده است تا بتوانند با اتکا به آزادیهای دموکراتیک و دستیابی به حق تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان، راهی مستقل و مترقی برای اداره کشورشان در این منطقه حساس و جنگ زده بیابند. اما این راه دشوار با منافع قدرت های منطقه ای و جهانی در تضادی آشکار روبروست. حمایت همه جانبه دولت ترکیه از شورشیان اسلام گرا و حضور پررنگ ارتش این کشور در مرزهای میان ترکیه و سوریه و در پاره ای از ایالت های این کشور، مهمترین خطر برای شکل گیری روندهای دمکراتیک درسوریه به شمار می رود. حضور نیروهای آمریکایی و همسایگی با اسرائیل و نقش و نفوذ کشورهای عربی نیز بر مشکلات مردم سوریه در راه انتخاب مستقل مردم این کشور سنگ اندازی خواهد کرد. از این رو، شعله ور شدن آتش جنگ داخلی، قدرت گیری گروه های محلی و رقم خوردن سرنوشتی همچون لیبی برای این کشور و یا تحمیل یک قانون اساسی غیردمکراتیک از سوی قدرت های تاثیرگذار، خطراتی است که آینده این کشور را با ابهام روبرو می سازد.
سقوط رژیم دیکتاتوری خاندان اسد در سوریه، شکست سختی برای رژیم جمهوری است. به دنبال ضربات سنگین بر حماس، در هم شکستن ساختار قدرت حزب الله، ترورهای مستمر فرماندهان سپاه قدس از سوی اسرائیل و حالا سقوط بشار اسد، سیاهه شکست های دستگاه رهبری رژیم اسلامی و شخص ولی فقیه بسیار پررنگ شده است. سکانداران قدرت در رژیم اسلامی با به فقر کشاندن اکثریت جامعه، با ویرانی زیرساخت های اقتصادی کشور، با زمینه سازی تحریم های گسترده و ظالمانه بین المللی علیه مردم ایران به قیمت ایجاد و تشکیل “محور مقاومت” و تلاش برای تحقق شعار ضددمکراتیک، غیر عملی و به شدت تحریک آمیز “نابودی اسرائیل”، دست به قمار خطرناکی زده اند که اکنون تمامآ با شکست خفت بار روبرو شده است. این شکست خفت بار می تواند به عاملی مؤثر در رشد آگاهی مردم ایران و گسترش خشم انقلابی شان علیه حاکمیت فاشیستی جمهوری اسلامی مبدل گردد. حاکمیتی که برای تحقق شعارهای مردم فریب و ریاکارانه اش، هستی مردم ایران را نابود کرده و آینده این سرزمین را به خطر انداخته، شایسته ادامه حکومت کردن بر این کشور نیست. اکنون مردم ایران با شجاعت و صراحت بیشتری می توانند برای بر چیدن بساط این تاریک اندیشان واپسگرا و دولت ایدئولوژیک تا مغز استخوان ارتجاعی شان، صفوف خود را متحد کرده، سازمانیابی خود را گسترش داده و راه را برای ایجاد ارگان های قدرت مردمی با اتکا به آرای همگانی، بی اتکا به قدرت های خارجی هموار سازند. مردم ایران، مردم سوریه و مردم دیگر کشورهای منطقه شایسته زندگی با کرامت انسانی و سزاوار بدست گرفتن سرنوشت خود به شکلی مستقل هستند.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد انقلاب مردم ایران
زنده باد آزادی؛ دمکراسی و سوسیالیسم
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
يكشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳ برابر با ۰۸ دسامبر ۲۰۲۴