تأکید بر قطع کامل جنگ، محاکمه جنایتکاران جنگی، و راهحل دو دولت؛ آتشبس اسرائیل و حزبالله، هم از جنبه انسانی و هم سیاسی – نظامی تحول مثبتی است. از جنبه اول با این آتشبس کشتار مردم لبنان و خانهخرابی و ویرانی و آوارگی آنان متوقف خواهد شد.
از ۷ اکتبر سال گذشته و بهویژه در دو ماه اخیر پس از حمله متمرکز هوائی و زمینی اسرائیل به لبنان بیش از ۳۰۰۰ نفر از مردم غیرنظامی لبنان کشته و بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر آواره شدهاند. این بخشی از جنایاتی است که اخیراً نتانیاهو و گالانت به خاطرش از جانب دادگاه لاهه محکوم شده و قابلتعقیب اعلام شدند. از سوی دیگر نزدیک به هفتاد هزار مردم ساکن شمال اسرائیل که بهخاطر موشک و راکتپرانیهای حزبالله از شهر و خانه خود آواره شده بودند اکنون میتوانند به خانه و زندگی عادی خود باز گردند. از لحاظ انسانی این توقف کشتار و آوارگی مردم در لبنان و اسرائیل مهمترین نتیجه مثبت آتشبس است.
از نظر نظامی عقبنشینی حزبالله از مرز شمالی اسرائیل به پشت رودخانه لیتانی، اعزام نیروهای صلح سازمان ملل (یونیفل) و نیروهای ارتش لبنان به این منطقه و توقف موشکپرانیهای حزبالله و بهویژه توقف تسلیح این نیرو، شرایطی که در توافقنامه آتشبس گنجانده شده، خود میتواند عامل مؤثری در ممانعت از احیای حزبالله – که فیالحال بسیار تضعیف شده است – بهعنوان یک نیروی مسلح تروریستی و خنثیشدن کامل اهرم ترور و اعمال قدرت جمهوری اسلامی در منطقه باشد. معنی سیاسی این امر تضعیف موقعیت حزبالله در لبنان که در آن کشور مانند دولتدردولت عمل میکرد و در نتیجه تضعیف بیشازپیش نفوذ سیاسی جمهوری اسلامی در منطقه خواهد بود.
البته این آتشبس به معنی قطع تنشها و تخاصمات جنگی و حتی ختم جنگ جاری در منطقه نیست. تهاجم دولت اسرائیل به غزه همچنان ادامه دارد و حتی همین آتشبس با لبنان نیز میتواند دوامی نداشته باشد؛ لذا در عین اینکه از آتشبس فعلی، اساساً بهخاطر توقف کشتار و آوارگی مردم، باید استقبال کرد و در ادامه آن خواهان قطع کامل جنگ در منطقه و محاکمه سران اسرائیل و حماس شد که حتی بنا بهحکم دادگاه لاهه باید تحت پیگرد قرار بگیرند (و همچنین باید اضافه کرد محکومیت و جلب سران جمهوری اسلامی به جرم جنایت جنگی علیه مردم منطقه و علیه مردم ایران)، درعینحال باید تأکید کرد که پایاندادن به جنگ و کشتار و تنش و ناآرامی در خاورمیانه در گرو حل مسئله پایهای آوارگی میلیونها مردم فلسطین است که قریب به هشتاد سال است از حق زندگی در سرزمینشان محروم شدهاند. این زخم کهنهای بر پیکر بشریت است که اولین گام برای التیام آن بهرسمیتشناسی دو دولت مستقل و متساویالحقوق فلسطینی و اسرائیلی است. طرفین جنگ جاری در خاورمیانه، دولت راست افراطی نتانیاهو و حزب لیکود و حماس و حزبالله و جمهوری اسلامی و کل نیروهای جنبش اسلام سیاسی، نهتنها به دنبال این راهحل نیستند بلکه یک اصل هویتی و استراتژیکشان مخالفت با راهحل دو دولت است. جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش خواهان انهدام کشور اسرائیل هستند و نتانیاهو و حزب لیکود خواهان پاکسازی کامل قومی مردم فلسطین حتی از سرزمینهای اشغالی بعد از جنگ ۶ روزه. هر حرکتی بهسوی صلح و آرامش در خاورمیانه قبل از هر چیز باید نیروها و دولتهای تروریستی اسلامی – و در محور آنها جمهوری اسلامی – و نیروهای راست افراطی اسرائیل را از منطقه جارو کند. جنبش انقلابی مردم ایران که فیالحال برای سرنگونی جمهوری اسلامی به حرکت درآمده است گام مهمی در این جهت است.