تجمع اعتراضی و اعتصاب بزرگ کارگران پارس جنوبی

تریبون آزاد

تداوم جنبش کارگری تا کنونی همان طوری  که تا الان هست، پاسخگوی این وضعیت نیست. پراکندگی صفوف طبقه کارگر در حدی است که هر بخش و صنف کارگری برای مشکل خودش تلاش می کند. انگار بین هر صنفی یک دیوار قرار گرفته است.

مظفر محمدی در گفتگو با رادیو نینا

رادیو نینا: تجمع  اعتراضی و اعتصاب هزاران  کارگر پارس جنوبی در روز سه شنبه ششم دیماه نسبت به اعتراضات قبل گسترده تر و با شکوه بود.  قبل از صحبت در باره ی چند و چون این تجمع، میخواهم نظر شما را در مورد شرایط کار و زندگی کارگران مجتمع پارس جنوبی بپرسم.

مظفر محمدی: به گفته خود کارگران زندگی کارگری در پارس جنوبی وعسلویه، شبیه اردوگاه‌های کار اجباریه. این منطقه صنعتی بزرگ جهنم کارگران است شرایط کار و زندگی کارگران با نظام برده داری تفاوت زیادی ندارد. شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی و شرکت نفت و گاز پارس زیر مجموعه شرکت ملی نفت و شرکت ملی گاز ایران هستند. بزرگترین پیمانکار این دو شرکت، قرارگاه خاتم انبیا متعلق به سپاه پاسدران است. به دلیل فعالیت قرارگاه خاتم انبیا متعلق به سپاه پاسدران منطقه در کنترل نیروهای امنیتی است و مثل  یک پادگان اداره می شود.

منطق مناطق آزاد تجاری- اقتصادی در ایران، این است که نه تنها پیمانکاران و سرمایه گذران از معافیت های گمرکی و مالیاتی برخوردارند، بلکه آنها پایبند قانون کار رژیم نیستند و موظف به قراداد فردی و جمعی هم نیستند. درنتیجه کارگران هیچ منبعی برای استناد ندارند و هیچ نهاد مسئولی نیز پاسخگو نیست. این بی حقوقی را می توان در چارچوب برده داری مدرن توضیح داد. کارگران گاه‌ و‌بیگاه در اعتراض به زندگی سخت و جهنمی پارس جنوبی و عسلویه اعتراض و اعتصاب کرده‌اند، اما با هر اعتراض و اعتصاب، نیروهای امنیتی وارد ماجرا شده و کارگران را بازداشت یا از عسلویه اخراج کرده‌اند.

اوایل امسال و در فصل تعیین حداقل دستمزدها یکی از کارگران این مجتمع  به خبرنگاری ایلنا گفت: مزد بسیاری از کارگران پروژه‌ای پارس جنوبی در سال جدید افزایش نداشته است. پیمانکاران هنوز همان حقوق سابق را پرداخت می‌کنند. به هیچ‌کس پاسخگو هم نیستند. در واقع، حقوقی که در فروردین گرفتیم با حقوق سال قبل هیچ فرقی نداشت. بعضی  پیمانکاران دست چندم در عسلویه حتی ۳۵ درصد افزایش مصوب شورای‌عالی کار را نپذیرفته‌اند؛ آن‌ها اصلا به قانون پایبند نیستند و افزایش مزد و مزایای مزدی را قبول ندارند. کارفرمایان بالادستی نیز نظارتی اعمال نمی‌کنند. پیمانکاران در منطقه پارس جنوبی سرخود فعال هستند. قانون ندارند و هرچه بخواهند انجام می‌‌دهند. برای ساخت هر کدام از فاز‌های پارس جنوبی تعداد زیادی از کارگران تلفات جانی داشتند.

شرایط دشوار زندگی کارگران در میدان گازی پارس جنوبی و میزان ناچیز دریافتی آن‌ها، همواره مورد اعتراض کارگران بوده است. این وضعیت در‌حالیست که این میدان، بزرگترین میدان گازی جهان است. میدانی که به ‌صورت مشترک در خلیج فارس میان ایران و قطر واقع شده و بیش از ۵۰ درصد گاز ایران را تامین می‌کند. براساس اطلاعات موجود، ۴۵ درصد از خوراک پالایشگاه‌‌های بنزین ایران، از میدان پارس جنوبی تامین می‌شود.

در حالی که قطر قرارداد 60 میلیارد دلاری فروش گاز با چین را امضا کرده است در ایران بدلیل تحریم طولانی، فقر سرمایه‌گذاری و فن‌آوری سبب شده  دچار ناترازی گازی شود. روزانه ۵۱۲ میلیون مترمکعب کمبود گاز در بازار داخلی ایران هست. در ماه‌هایی از سال و به‌ویژه فصول سرد، گاز صنایع هم جیره‌بندی می‌شود. اتفاقی که موجب مازوت ‌سوزی کارخانه‌ها و آلوده کردن هوای  شهرها در ایران شده است.

میرغفاری رئیس هیئت مدیره کانون انجمن‌های صنفی پالایشگاه‌های بوشه  که نماینده ۱۴ هزار کارگر این بخش مجتمع است گفته: در پاسخ به مطالبه دوهفته کار و دو هفته استراحت  بهمراه 12 نفر از کارگران بازداشت شدیم. مجتمع مُصر است تعدادی از کارگران را اخراج کند و تعدادی هم با تعهد برگردند سر کار.

او اضافه می کند که تعهدی که از کارگران گرفته شده غیر نفس کشیدن کارگر هیچ کار دیگری را نمی‌تواند بکند. این تعهد هیچ وجه رسمی و قانونی ندارد و برای ایجاد رعب و وحشت است تا دیگر اعتراض نکنند. مدیر عامل شرکت نمیتونه حتی یک دقیقه کولر گازی اطاقش را خاموش کند ولی کارگران در جهنم 55 تا 60 درجه هوا که بهنگام کار با تجهیزات 10درجه بیشتر میشود راهی دودکش ها می شوند. یکی از کارگران پیمانکاری شاغل در پارس جنوبی در حال پاکسازی دودکش واحد بخار بر اثر گرمای شدید بیهوش شده و در مدت کوتاهی می میرد.

قانون۴۴ ساعت کار رسمی در هفته درایران در پارس جنوبی و عسلویه، اجرا نمی شود . کارگران مجبورند روزانه ۱۲ ساعت در شرایط گرمای شدید و هوای آلوده، کار کنند. کارکنان نیز چه اجباری و یا اختیاری در مجتمع بیش از ۵۰ ساعت در هفته کار می کنند. کار در روزهای تعطیل بدون هیچ اضافه دست مزدی، اجباری است. شرایط کار از نظر ایمنی بسیار بد است. گذشته از نا امنی محیط کار، به کارگران لباس کار مناسب، کلاه و کفش و ماسک ایمنی نیز داده نمی شود.

در مجتمع پارس جنوبی مثل سایر بخش های صنعتی و اقتصادی در ایران، کارفرما یا پیمان کار ماه ها دستمزد کارگران و کارکنان را به دلایل واهی نمی پردازد. در مورد رانندگان خودروهای استیجاری؛ شرایط بسیار اسفناک تر است. قانون کار برای این کارگران اجرای نمی‌شود. و حقوق و دستمزدی که شورای عالی کار هر سال تصویب می‌کند برای آنها  لحاظ نمی‌شود. ساعت کاری این افراد خیلی بیشتر از ساعت کاری معمول و حدود ۲۵۰ ساعت در ماه کار می‌کنند. بیمه ی تامین اجتماعی نیستند و با کوچکترین اعتراضی بدلیل عدم امنیت شغلی اخراج می‌شوند و مجبورند سکوت کنند.

قابل توجه است که رسانه های ایران، پارس جنوبی و عسلویه را “بهشت سرمایه” نامگذاری کرده اند.  سید هاشم حسینی نماینده مردم استان بوشهر در مجلس خبرگان گفته: کارکنان مجتمع گاز پارس جنوبی توانسته اند با تولید بیش از ۷۵ درصد گاز کشور عزت، امنیت و آرامش را برای کشور به ارمغان آورند.
اما این “بهشت سرمایه” به دلیل ساعات طولانی کار، گازهای سمی، ماه ها تاخیر در پرداخت مزد، عدم امنیت شغلی، خطر اخراج از کار، وضعیت بهداشتی نامناسب، مسکن و غذای نامناسب و فضای امنیتی، به جهنم کارگران و کارکنان تبدیل شده است.

بورژوازی حاکم در ایران با وجود حجم عظیم سودآوری بر گرده ی کار ارزان، فلاکت سرسام اوری را به طبقه کارگر و کل جامعه تحمیل کرده است. بيمارستان ‌ها در آستانه ورشكستگی اند. چهار- پنج میلیون کودک بازمانده از تحصیل که از خانواده های کارگران هستند. طبق امار دولتی سالانه هزاران کارگر قربانی ناامنی محیط کار هستند و ده ها هزار کارگر در معرض سموم و مواد شیمایی در پتروشیمی ها و معادن قرار دارند. طبق آمار دولتی سال 85 و در سطح کشور، 23 هزار کارگر قربانی حوادث کار شدند. تنها در یک معدن طبس بیش از 50 نفر زیر آوار دفن شدند. اینها قربانی صنایعی هستند که سودآوریشان سرسام آور است. ایران بالاترین رشد تولید فولاد در جهان را دارد. 

رادیو نینا: خواستهای کارگران معترض پارس جنوبی کدام ها هستند. آیا کارگران تشکل مستقل خود را دارند یا نه؟ پاسخ پیمانکاران و مدیران این مجتمع به مطالبات کارگران چیست؟ 

مظفر محمدی: مبارزات کارگران پارس جنوبی در چند سال اخیر بخصوص یکی دو سال اخیر گسترش و شدت پیدا کرده است.  در ماه های اخیر کارگران ارکان ثالث هر هفته و سه شنبه ها تجمع و اعتراض داشته اند. 

مطالبات کارگران بسیار قدیمی و مجموعه ای خواستهای پاسخ نگرفته است. از جمله، حذف شرکت‌های پیمانکاری، اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل، امنیت شغلی، نظام پرداخت عادلانه و همتراز با نیروهای رسمی پیمانی و قراردادی، پایین بودن حقوق و دستمزد، اجرای دو هفته کار و دو هفته استراحت (سر ابن قبلا توافق شده ولی عملی نشده هنوز) .زیرساخت نامناسب خوابگاه‌ها، فرسوده بودن امکانات و تجهیزات و عدم شمول قانون کار برای راننده‌های غیرمالک. اینها مهم‌ترین مطالبات کارگران است. در ادامه سه شنبه های اعتراضی کارگران ارکان ثالث مجتمع گاز پارس جنوبی، سه شنبه گذشته 20 آذر ماه  ۱۲ مجتمع گازی پارس جنوبی اعتراض سراسری داشتند.

این تجمع گسترده  اعتراضی و اعتصاب کارگران غیر رسمی مجتمع گاز پارس جنوبی . کارگران ارکان ثالث وپیمانکاری شرکت پالایش گاز جم و پشتیبانی شرکتهای پیمانکاری همه ی پالایشگاه ها در جمعیتی هزاران نفری از کارگران، بهمراه خانواده هایشان، مقابل ستاد اداری مجتمع گاز پارس جنوبی، تحرک مهم و قابل توجه و پرشکوه تر از همیشه برگزار شد. 
اعتراضات کارگری در مجتمع گاز پارس جنوبی شامل  کارگران رسمی، پروژه‌ای و پیمانی در این منطقه از حدود سه سال پیش و پس از گسترش اعتراضات کارگران سایر بخش‌های نفت، گاز و پتروشیمی، وارد فاز تازه‌‌ای شده است. کارگران در تجمع  و راه پیمایی روز سه شنبه شعار دادند: «مدیر ضدکارگر نمی خوایم »،« این آخرین پیامه ...»

پاسخ دولت به این اعتراض بزرگ و در ادامه اعتصابات مکرر این بوده که غلام عباس حسینی، مدیرعامل مجتمع گاز پارس جنوبی یک کارگروه تشکیل داده تا به قول خودشان  در "چهار چوب قانونی" به مشکلات و مطالبات کارگران پیمانکاری مجتمع رسیدگی کنند. اعضای کارگروه همگی خودی های مدیر عامل و دولت هستند. مثل سرپرست منابع انسانی، حراست، مالی، روابط عمومی رئیس امور حقوقی و پیمان‌ها و معاونین مدیرعامل در سایت یک و دو مجتمع گاز پارس جنوبی که با نظر مستقیم مدیر عامل مجتمع کار می کنند. این به اصطلاح کارگروه، جلساتی با نمایندگان کارگری مجتمع برگزار کرده اند و هنوز نتیجه معلوم نیست. فقط گفته اند که این مطالبات در بستر قانونی جواب داده می شود!
این بخش عظیم کارگری تشکل مستقل کارگری ندارد. تشکلی به نام "کانون انجمن‌های صنفی کارگران پارس جنوبی" وجود دارد. این کانون از اتحاد ۱۲ انجمن صنفی مستقر در پالایشگاههای این منطقه تشکیل شده. یک تشکل دولتی یا دولت ساخته است. خود کانون گفته کارش رساندن مطالبات کارگران به گوش مسئولان است. کانون، تجمع روز سه‌شنبه را منحصر به کارگران نوبت‌کار شیفت شب کرده بود و از کارگران نوبت‌کار شیفت روز خواسته بود که محل کار را ترک نکنند.

تجمع روز سه‌شنبه ششم آذر ماه در مقایسه با اعتراضات پراکنده قبلی، تا حدودی توانست گستردگی اعتراضات کارگران این منطقه را نشان بدهد. برخی گزارش‌های غیررسمی، تعداد کارگران حاضر در این تجمع را حدود ۳ هزار نفر برآورد کرده‌اند. توجه کنید  که حدود ۱۴ هزار نفر در مجتمع گازی پارس جنوبی کار میکنند. 

فعالین کارگری معتقدند که علاوه بر افزایش کمّی کارگران در این تجمع، حضور همسران و فرزندان برخی از آنها در این تجمع از دیگر نقاط قوت آن بود که با توجه به نمونه‌های مشابه در صنعت نفت وگاز و حوزه‌های دیگر، به یکی از تاکتیک‌های تاثیرگذار در برجسته کردن مطالبات کارگری تبدیل شده است. سخنرانی‌های ایراد شده توسط اعضای کانون انجمن‌های صنفی پارس جنوبی، شعارهای سرداده شده و پلاکاردهایی که توسط فرزندان کارگران حمل می‌شد نیز توانست رویه معمول تجمعات اعتراضی قبلی را تغییر دهد و حال و هوای و فضای ویژه ای ببخشد.

کانون انجمن های صنفی کارگران پارس جنوبی یکی از دلایل پیوستن تعداد بیشتری از کارگران به تجمعات اخیر پارس جنوبی تاکید بر صنفی و غیر سیاسی بودن تجمع مطرح کرده است! 

خوب، این تاکید بر صنفی بودن و غیر سیاسی بودن تجمعات یک خواسته ی دولت و نهادهای امنیتی است. اگر کارگر بگوید مرگ بر سرمایه داری، ننگ بر کار و بردگی مزدی از نظر دولت سرمایه داران سیاسی است و امنیتی است. اگر تشکل مستقل کارگری بود، به این خواست ان ها رضایت نمیداد.

این که دولت به این تشکل هم رضایت داده این است که بقول خود کارگران برای کنترل کردن اعتراضات و  نگرانی از افزایش و گسترش مبارزات کارگری است. چرا که مناطق نفت و گاز موقعیت استراتژیک و مهمی برای دولت دارند. موضوع تشکیل انجمن‌های صنفی کارگری در پالایشگاههای گاز پارس جنوبی به دلایل امنیتی و با هدف نظارت و کنترل بیشتر بر تحرکات کارگران توجیه‌پذیر شد و حاکمیت هم دست کم از تشکیل این انجمن‌ها ممانعت نکرد. 

همین انجمن ها با وجود رضایت دولت و کنترل دستگاه های نظارتی و امنیتی، وقتی  صدای اعتراض کارگران بلندتر میشود، سخنگویان و فعالین واقعی کارگران را بازداشت و بعضا اخراج می کنند. اوایل امسال نماینده کانون انجمن های صنفی در شورایعالی کار را اخراج کردند. به این دلیل گفته بود کارگران افزایش 35  درصدی مصوب شورایعالی کار را نمی پذیرند و "شعار صدای کارگران را خفه نکنید" داده بود. 

این تشکل های قانونی در سه سال گذشته اعتراضات را سازمان داده ومطالبات کارگران را پیگیری کرده است. اما از انجا که این تشکل نماینده ی واقعی اعتراض و مبارزه ی رادیکال کارگری نیست، در نتیجه و تا امروز تجمعات و نامه نگاری ها و مراجعه به سازمان های دولتی و غیره نتیجه ملموسی نداشته است. فانونگرایی تشکل صنفی باعث شده است که دولت احساس فشار نکند و به خواستهای کارگران جواب ندهد. 

موافقت دولت به تشکیل انجمن های صنفی برای کنترل اعتراضات و انداختن انها به مسیر قانونی و دولتی است تا بتواند از گسترش و رادیکال شدن اعتراضات جلوگیری کند. در سال های اخیر بویژه سه سال اخیر نبض این اعتراضات دست کانون صنفی  بوده و تا کنون دستاورد ملموسی برای کارگران نداشته است. دولت توانسته از پاسخ به مطالبات کارگری طفره رفته و خواستهای کارگارن در کش و قوس پیچیده نهادهای دولتی و امنیتی گم بشوند.

ضمنا اسامی دیگری هم هست که به نام تشکل کارگری خود را معرفی می کنند. مثال " شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیر رسمی نفت و گاز" به نام ارکان ثالث مجتمع گاز پارس جنوبی، که در واقع تشکل کارگری نیست. خودشان را اینجور تعریف می کنند و می گویند این شورا: "نماد و نماینده اتحاد و همبستگی همه بخشهای کارگران در صنعت نفت است"! اما درحقیقت کسانی اند که در میدیای مجازی مبارزات کارگران را منعکس می کنند. طبیعی است رهنمودهایشان هم برای کارگران مجازی است.

رادیو نینا: با توجه به شرایط کار و زندگی طبقه کارگر و نبودن تشکل های مستقل کارگری از طرفی و گسترش و تداوم اعتراضات و اعتصابات کارگری،جنبش کارگری با چه دورنمایی روبرو است؟

مظفر محمدی:  از نظر من جنبش طبقاتی کارگران باید صاحب استراتژی و تاکتیک های مبارزاتی روشن باشد. من فکر میکنم تا امروز استراتژی معین و روشنی بر جنبش کارگری ناظر نیست. این وضعیت ناشی از این نیست که رژیم مستبد و سرکوبگر و ضد طبقه کارگره. که هست. نظام استبدادی سرمایه داری در ایران نزدیک به نیم قرن دوام آورده است. یک وجهش نظامیگری و سرکوب و امنیتی کردن فضای جامعه است. ایجاد فضای جنگی در منطقه هم ابزاری است که توجه جامعه را از مشکلات داخلی منحرف کند. میگویند تحریم هستیم. گرانی و تورم  و ناترازی های تقریبا همه عرصه های اقتصاد و زندگی مردم را به تحریم  و امریکا و اسراییل و غیره نسبت می دهند. پزشکیان، از روزی که سر کار اومده مدام میگوید: ناترازی داریم و در موضوع نان و معیشت، برق، آب ، نفت، گاز و بنزین مشکل داریم. و هیچ راه حلی ندارن. 

دلایل فراوانی از بحران های اقتصادی، سیاسی، و بحران مشروعیت هست که نشان میدهد جمهوری اسلامی در ضعیف ترین موقعیت در رابطه دولت و مردم در تمام طول حیاتش است. الان دیگر در صفوف خود نظام به ورشکستگی اقتصادی و سیاسی اذعان دارند. شکاف های بزرگی در صفوف حاکمیت دهان باز کرده اند. در میان خودی های رژیم به ادامه ی عمر جمهوری اسلامی باور ندارند. 

طبقه کارگر باید این توازن قوا را بدرستی تشخیص بدهد و خود را برای تعرض رادیکال و به کرسی نشاندن مطالباتش اماده کند. موقعیتی که امروز جمهوری اسلامی دارد برای طبقه کارگر فرصت و فرجه ای است که می تواند با وارد آوردن فشار بیشتر مطالباتش را به کرسی بنشاند. و این کار بوِیژه در توان مراکز صنعتی بزرگ چون نفت و گاز و پتروشیمی ها هست. 

تداوم جنبش کارگری تا کنونی همان طوری  که تا الان هست، پاسخگوی این وضعیت نیست. پراکندگی صفوف طبقه کارگر در حدی است که هر بخش و صنف کارگری برای مشکل خودش تلاش می کند. انگار بین هر صنفی یک دیوار قرار گرفته است. هر کس سرش را پایین می اندازد و فکر می کند به تنهایی می تواند دردی از صدها درد که دارد را درمان می کند. در حالیکه دردهای طبقه کارگر مشترکه.

اعتراضات فصلی و جدا از هم و پراکنده  نمیتواند تغییری تعیین کننده بوجود آورد. اعتراضات کارگری بسیار زیاد است. تنها در آبان ماه امسال،  دست کم ۸۰ تجمع و اعتصاب کارگری در حدود ۲۰ شهر کشور به ثبت رسیده است. خوب این در شرایطیه که بین بخش های مختلف طبقه هماهنگی سراسری و یا منطقه ای و حتی رشته ای نیست. 

در یک کلام، تفرقه در صفوف طبقه کارگر بیداد می کند. طبقه کارگر را در شرکت های پیمان کاری و پروژه ای خرد خرد تقسیم کرده اند. کارگران را به صاحب قرارداد و بدون قرارداد، بومی و غیربومی، رسمی و غیر رسمی یا پیمانی و خودی و بیگانه مثال کارگر خارجی "افغان" و گویا باعث تنگ کردن فضا به کارگر ایرانی است و غیره تقسیم کرده اند. تشکل مستقل کارگری را ممنوع کرده اند. به حداقلی از خواستهای کارگران، پاسخ نمیدهند. دستمزد کارگر را بموقع نمی دهند. محیط های کار را مثل بخش های دیگر جامعه نظامی و امنیتی کرده اند. شرکت عظیم نفت و گاز را با نیروی سپاه اداره و کنترل می کنند. همه این اقدامات ضد کارگری و ضد بشری برای ساکت کردن اعتراضات و اعتصابات کارگری و مردمی است. 

در چنین موقعیتی که دشمن طبقاتی کارگران به استیصال و بی پاسخی به مردم و دست به کلاه خود گرفتن برای بقا دچار شده است. وقت ان است طبقه کارگر مثل یک طبقه، در مقابل دشمن مستاصلی که پشت سلاح های خود علیه جامعه از کارگر و زن و جوان سنگر گرفته، ظاهر بشود. 

مبارزات و اعتراضت کارگری باید از حالت جزیره های جدا از هم تغییر کند. طبقه کارگر مطالبات مشترکی دارد. مثل دستمزدها به تناسب تورم و نیاز خانواده کارگری، لغو قراردادهای موقت و حتی بدون قرار داد، لغو پیمان کاری ها، آزادی تشکل مستقل کارگری... بنا بر این مهم ترین و اولی ترین کار اینه که طبقه کارگر خود را یک طبقه واحد و متحد و متشکل ببیند. سراسری ببیند. و لازمه ی این تغییر و تحول، گسترش آگاهی طبقاتی در صفوف توده های طبقه کارگراست. 

تاریخا و تجربه اخیر جنوب ایران نشان می دهد که در مقاطعی از مبارزه طبقاتی بخشی از طبقه نقش پیشرو بازی می کند. در ایران  این نقش را تا کنون 7 تپه و فولاد و  نفت و پتروشیمی ها دارند. با توجه به اینکه این بخش ها شاهرگ حیاتی درآمد دولت هستند و با توجه به کثرت کارگران این بخش ها و اهمیت و جایگاه اقتصادی آن ها، دولت در سرکوب این بخش کارگری دستش باز نیست و به شدت محافظه کارانه عمل می کند. این مراکز از ظرفیت و پتانسیل مناسبی برخوردارند. اگر کارگر خودش را یک طبقه ببیند نه این و ان صنف کارگری جدا از هم، هم میتوانند  مطالباتش را به کرسی بنشاند و هم میتوانند در جریان یک مبارزه ی گسترده سراسری کار رژیم را تمام کند. کلید حل این معضل در جنبش مجامع عمومی کارگری است. جنبشی فراگیر که کل طبقه را در بر بگیرد.

در شرايط كنوني پيش شرط  متحد شدن كارگران و متشكل شدن شان در تشكلهاي توده اي وجود كارگران كمونيست متشكل در كميته هاي كمونيستي كارخانه است. جنبش مجامع عمومي را اين طيف كارگران متشكل مي توانند به سكوي جهش طبقه كارگر براي تغيير وضع موجود تبديل كنند. رهبران و کارگران کمونیستی که  کمونیسم را ابزار مبارزه طبقه کارگر می کنند و پایه های تحزب کمونیستی را در میان طبقه می گذارند. متحد شدن و سازمان يافتن اين طيف كارگران، چشم انداز اتحاد طبقاتي و تشكل توده اي كارگران در جنبش مجامع عمومي و شوراها و سنديكاها را ترسیم و متحقق و امکان دخالت مستقیم طبقه و نمایندگان  واقعی منتخب مجامع عمومی. بویژه در صنایع کلیدی را فراهم می کنند.
تشکل  و ابزار اتحاد توده ای کارگران، جنبش مجمع عمومى و جنبش شورايى است. این موضوعی است که در سال های اخیر به دستور بخش هایی از طبقه کارگر امده است. این باید در همه جاهمه گیر بشود. 

جنبش مجمع عمومی را بايد ايجاد کنيم. به همت خودمان و به زور خودمان به کرسى بنشانيم. سازمانهاى کارگرى دولتى، همه را بايد منحل کرد. طرف حساب دولت و کارفرماها و نهادهای دولتی مثل وزارت کار و شورایعالی کار تعیین دستمزدها، نمایندگان واقعی برآمده از جنبش مجمع عمومی هستند، نه وقت کشی و سر وسری انجمن های صنفی ساخته ی دولت.  

من در جای دیگر گفته ام که  تشکل و هماهنگی رشته ای و منطقه ای قابل توجه و قابل حصول است. مثل رشته ی فلزکاران در سراسر کشور. رشته ی نفت و گاز و پتروشیمی ها، خودروسازی ها. معادن، کارگران فصلی و ساختمان. کارگران حمل و نقل شهری و برون شهری... اینها هر کدام مجموعه بزرگی از رشته های صنعتی با مطالبات یکسان هستند.
تصور کنید، کارگران بخش نفت و گاز و پتروشیمی ها بجای هر صنف جداگانه برای خودش بعنوان بخش بسیار قدرتمند طبقه و موقعیت مهم اقتصادی در مقابل دولت سرمایه داران به میدان بیایند و مبارزه مشترک و سراسری این بخش را هماهنگ کنند. یا بخش فلز که بیش از 100 شعبه در سراسر کشور دارد. گروه ملی فولاد اهواز 4000 کارگر دارد و مجموعه ی فولاد (خوزستان) 7000 کارگر. وزن کارگران این مجموعه باعث دل نگرانی و ممانعت کارفرما از تعدیل و یا فشار برکارگران می شود. 

چرا این بخش صنعتی بزرگ صنایع فلز، با هزاران کارگر در بیش از 100 شرکت فلز نمی توانند با هم و همزمان برای مطالباتشان که یکی است اعتصاب و اعتراض کنند. چرا نمیشه این بخش یک اتحادیه سراسری برای هماهنگی و رهبری مبارزات فلزکاران داشته باشد؟

در ضمن، ما می بینیم طبقه کارگر با کل جامعه مطالبات مشترک و فوری معیشتی و برای آزادی دارد. علیه گرسنگی، فقر، تورم، گرانی، مرگ و میر، عدم دسترسی به بهداشت و سلامت و درمان، پایمال شدن ازادی های فردی و سیاسی و اجتماعی...، جامعه ای که بیش از هفتاد درصدش زیر خط فقر و بخشا در فقر مطلق هستند. این جامعه به طبقه کارگر نیاز دارد که با قدرت متحد خود از فرسایشی شدن مبارزات جلوگیری کند و رهبری جنبش ازادی و رفاه و برابری کل جامعه را برعهده بگیرد. طبقه کارگری که فعالین ورهبرانش  بعنوان صاحب جامعه، پیشتاز و سخنگوی آزادی، رفاه ، برابری و حرمت انسان  از زن ومرد و کودک و پیر و جوان ابراز وجود کنند.