امروز روز مذاکرات ترامپ و جمهوری اسلامی است. دو سه روز مانده به مذاکرات، یک نگاه سریع به روزنامههای ایران، عمدتاً اصلاحطلب، چنان عنوانهای آفتابی و خوشبینانهای از برآیند احتمالی گفتگوی دو کشور در صفحه اول داشتند که...
انگار تهدیدهای صریح بمباران از دهان ترامپ را نشنیده بودند. درشتترین عنوانها برگرفته از حرفهای رئیس جمهور پزشکیان بود که از سرمایهگذاران آمریکایی دعوت میکرد به ایران بیایند و از خوان نعمت خوشه بچینند. «من هر هفته بارها و بارها خدمت مقام معظم رهبری هستم. ایشان با سرمایهگذاری آمریکایی در کشور هیچگونه مخالفتی ندارند.»
عباس عراقچی وزیر امور خارجه هم چند روز پیش در واشنگتن پست نوشت، «دروازههای ایران به طور کامل برای حضور شرکتها و کسبوکارهای بینالمللی باز است» و اضافه کرد که دولت آمریکا و کنگره این کشور است که از ورود شرکتهای آمریکایی به بازار ایران «با فرصتهای تریلیون دلاری» ممانعت میکند.
تنها کیهان حسین شریعتمداری و چند روزنامه نزدیک به محور مقاومت بودند که با عنوان درشت هشدار دادند، «غربگرایان [تیم پزشکیان] به مردم رویا نفروشند.»
«رویافروشی» عنوان بدی نیست برای این گرایش، هرچند به گمان من هدف تبلیغات پیرامون سرمایهگذاری آمریکایی مردم ایران نیستند بلکه شخص ترامپ است. احتمالاً شیرپاکخوردهای در کابینه پزشکیان این فکر بکر در سرش جرقه زده که ترامپ نه عاشق مذاکره بلکه شیفته معامله است، سرمایهگذاری میلیاردی، مگر نگفت کل غزه را پس از پاکسازی کازینوسازی میکنیم به سبک ریویرا که سرمایهگذارها بروند کنار دریا خوش باشند، دلارش به کام ما؟ چرا با این حربه او را رام نکنیم؟
من اگر جای آن شیرپاکخورده بودم میزدم به سیم آخرِ رویا و میگفتم بیاییم اصلاً خود صنعت غنیسازی را از زیرزمین به در آوریم و خصوصیسازی کنیم، با پنجاهویک درصد سهام برای ترامپ و یک پردیس زیبا با کازینوتاجمحل در اطرافش، نهبیشباهت به هزاربازار اطراف کعبه ــ سابقهاش را با نفت و بریتیشپترولیوم داشتهایم، حالا اورانیوم! از آنجا که این سود بادآورده از بیزنس غنیسازی است، اسماش را میگذاریم رویای غنینژاد.
همزمان، خارج از ایران، اپوزیسیون و رسانههاش در حال فروش رویای دیگری است، همان رویای پوریا پودرش کن، « ما همه سرباز توییم نتانجون» رویای «منوتو» و همهی آن کارشناسان ریز و درشت که پیشاپیش بنبست مذاکرات را بدیهی میدانند. میگویند ترامپ و نتانیاهو برنامه سرنگونی را آماده کردهاند، امسال سال بازپس گرفتن ایران است، بایبای رهبری، گودبای رژیم آخوندی. اسم این رویا را هم برای خالی نبودن قافیه بگذاریم رویای علینژاد.
از وادیِ رویا به زمین واقعیت، ببینیم موانع سرمایهگذاری آمریکا در ایران چیستند.
موانع خارجی: رده اول تحریمها، صنایع خودرو، تجارت طلا و فلزات، و دسترسی به دلار آمریکا. ردهی دوم تحریمها صادرات نفت، بانک مرکزی و بانکهای بزرگ ایران. فرمانهای اجرایی بعدی ترامپ در دور اول ریاست جمهوریاش: تحریم صنایع آهن، فولاد، آلومینیوم، مس، و منع سرمایهگذاری در متالورژی و معدن. ممنوعیت صدور هر نوع کالا یا فنآوری به ایران، فهرست سیاه شرکتهای کشتیرانی و هواپیمایی که با ایران ارتباط برقرار کنند حتا آنها که از قبل مجوز داشتند مثل بوئینگ. و بالاخره انزوای کامل کل بخش مالی ایران و قطع همهی ارتباطات باقی مانده با سیستم بانکی بین المللی.
موانع داخلی: سپاه پاسداران مالک و مدیر بخش بزرگی از منابع و سرمایههای کشور است. ترامپ در آوریل ۲۰۱۹ سپاه را در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی ثبت کرد. از آن پس، تخطی از تحریمات نه تنها عواقب حقوقی دارد بلکه طرف معامله با ایران را در رده حامیان تروریسم جرمانگاری میکند. با توجه به دخالت عمیق سپاه در اقتصاد ایران (ساخت و ساز، انرژی، مخابرات و غیره)، سرمایهگذار خارجی در صورت معامله ناخواسته با شرکای مرتبط با سپاه، با خطر اتهامات تروریستی ایالات متحده مواجه است.
علاوه بر مشکل تسلط سپاه بر منابع، حفاظهای حقوقی در ایران برای سرمایه آمریکایی ضعیف و بیقاعده است. قوه قضاییه استقلال ندارد و در دعواهای حقوقی بعید است که علیه نهادهای خودی بویژه وابستگان سپاه به نفع شرکت آمریکایی رأی بدهد.
«فرصتهای تریلیوندلاری» که عراقچی به رخ سرمایه آمریکایی میکشد باید بر این موانع چیره شود. هر مذاکرهای که خطر جنگ را کم کند طبعاً گام مثبتی است، و اگر دولتی مسئول میداشتیم «رفع خطر جنگ برای همیشه» میبایست رویایی باشد که به مردم وعده دهد.