81 منتخب سایت

انحلال پ.ک.ک و پیامدهای آن

تریبون آزاد

تدوین شده بر مبنای برنامه پاسخ در کانال جدیدحسن صالحی: حزب کارگران کردستان ترکیه، پ ک ک، بعد از بیش از ٤ دهه فعالیت نه فقط به مبارزه مسلحانه پایان داد بلکه خودش را در کنگره دوازدهم این حزب منحل کرد.

این تصمیم بعد از نامه معروفی بود که در ماه فوریه اوجالان رهبر این حزب نوشته بود و از اعضای حزب خواسته بود در کنگره این تصمیم را بگیرند. خیلی ها هم از این تصمیم استقبال کردند، از جمله احزاب کُردی، دولتها، و چهره های سیاسی. دبیرکل سازمان ملل هم این اقدام را ستود و آنرا مثبت دانست. نظر شما در این مورد چیست؟

حمید تقوائی: در این مورد قبلا هم، بعد از فراخوان اوجالان در ماه فوریه، در این برنامه صحبتی داشتیم. تا جایی که به کنار گذاشتن اسلحه و خط مبارزه مسلحانه مربوط میشود این امری اجتناب ناپذیر بود چون عملا دیگر مبارزه مسلحانه، به شیوه ای که کلا احزاب ناسیونالیست کُرد در ترکیه و کشورهای دیگر منطقه به پیش میبردند، دورانش به سر رسیده است. این مبارزه مبتنی بود بر یک جامعه روستایی و مناسبات فئودالی و ماقبل سرمایه داری. نیروهای مسلح این سازمانها اساسا از روستاها برخاسته بودند و اگر هم خاستگاه شهری داشتند به اصطلاحی که در ایران هم بکار میرود باید "میزدند به کوه". پیشمرگه چریک شهری نبود، چریک کوه بود. این شرایط مدتهاست که سپری شده. هم از نظر اجتماعی و اقتصادی و هم ترکیب جمعیتی مدتهاست شهر و مبارزات و اعتراضات شهری، در ترکیه و در سایرکشورهای منطقه، نقش محوری پیدا کرده است و دوره "زدن به کوه" و یا نیرو گرفتن از روستائیان به سر رسیده است. اوجالان، رهبر پ ک ک و تئوریسین جنبش ناسیونالیسم کُرد که نظرات تازه ای را مطرح کرده، کاملا به این تغییر شرایط واقف است و حتی قبل از دستگیری در ٢٠ سال پیش این نظر را داشت که باید تفنگها را زمین گذاشت و بارها پیشنهاد آتش بس داد که از سوی دولت ترکیه پذیرفته نشد و یا عملا شکسته شد.
در سطح تئوریک نیز نظرات اوجالان در مورد کنفدرالیسم دموکراتیک و شیوه تحقق آن با مبارزه مسلحانه مغایر است. میتوان گفت در دو دهه اخیر دولت اردوغان با حملات و سرکوب شدید و خشن نیروهای پ ک ک و مردم کردستان ترکیه در واقع ادامه مبارزه مسلحانه را به پ ک ک تحمیل کرد.

کلا باید گفت مبارزه مسلحانه از همان ابتدا، از سال ١٩٧٨ که پ ک ک تشکیل شد، به این حزب تحمیل شد. اگر سرکوبگریهای دولت مرکزی ترکیه نبود، مقاومت مسلحانه در برابر آن نیز شکل نمیگرفت. همانطور که اگر یورش نظامی جمهوری اسلامی به کردستان در سال ١٣٥٨ نبود، احزاب و نیروهائی مثل کومه له و حزب دموکرات نیز دست با اسلحه نمی بردند. امروز چنان از درایت پ ک ک در دست کشیدن از مبارزه نظامی صحبت میکنند که گویی این حزب بوده است که جنگ با دولت مرکزی را آغاز کرده است. گوئی بر هم زننده صلح و "زندگی مسالمت آمیز بین ترکها و کُردها" پ ک ک بوده است و نه دولت تروریست اردوغان که همچنان پ ک ک را تروریست مینامد!

همانطور که اشاره کردم امروز شرایط سیاسی و اجتماعی برای ادامه مبارزه مسلحانه در سنت پیشمرگایتی و ناسیونالیستی دیگر امکان پذیر نیست اما این نباید به معنی نفی مقاومت مسلحانه در هر شرایطی و ممنوعیت دست بردن به اسلحه از جانب نیروهائی که علیه ستم و تبعیض ملی و یا برای هر امر بر حق دیگری مبارزه میکنند فهمیده شود. باید همچنان از حقانیت مبارزه مسلحانه در شرایطی که اختناق حاکم تمام درها را بر روی فعالیت سیاسی بسته است دفاع کرد. این بدیهیت نیز در فضای سیاسی "صلح دوستانه" به نظر من سطحی و غیرسیاسی ای که دست کشیدن از مبارزه مسلحانه و انحلال پ ک ک ایجاد کرده به فراموشی سپرده شده است.

در هر حال بحث ختم مبارزه مسلحانه و انحلال پ ک ک موضوع مشخصی است که باید بر متن رایط مشخص حاضر بررسی شود. در شرایط حاضر ظاهرا شرکت برخی از نیروهای کُرد در پارلمان ترکیه و انتخاب برخی به عنوان شهردار (گرچه خیلی از این مقامات انتخابی کُرد، نظیر شهردار استانبول، به جرم رابطه با "تروریستها" دستگیر و زندانی شدند) و یا برسمیت شناسی هویت کُردی ( که مدتها بود دولت آنان را ترک کوهی مینامید) زمینه ختم مبارزه مسلحانه و روی آوری به فعالیت سیاسی را فراهم کرده است.

اما مساله اینست که، همانطور که اشاره کردید، پ ک ک نه تنها مبارزه مسلحانه، بلکه انحلال خود، یعنی ختم هر نوع فعالیت سیاسی از جانب این حزب را، اعلام کرده است. این انحلال از هیچ نظر قابل دفاع و توجیه نیست. مبارزه پ ک ک با حکومت مرکزی، مستقل از سیاستهای ناسیونالیستی که دنبال میکرد، بالاخره در قالب رفع ستم و تبعیض ملی تعریف میشد و خود را بیان میکرد. سئوال اینست که آیا این تبعیض و ستم که دولت اردوغان یکی از وحشیانه ترین دولتهای عامل آنست، برطرف شده است؟

شکل مبارزه بسته به شرایط قابل تغییر است اما مضمون و هدف مبارزه تغییر ناپذیر است. قاعدتا مبارزه احزاب مدعی رفع ستم ملی وقتی موضوعیت خود را از دست میدهد که ستم و تبعیض ملی متوقف شده باشد. آیا در ترکیه چنین شده است؟ دست شستن از تبلیغات علیه "ترک کوهی" و تحمل همراه با بگیر و ببند برخی از چهره های مدافع مردم کردستان در انتخابات ها، بسیار ناچیز تر و شکننده تر از آنست که آنرا حتی گامی در جهت رفع تبعیض ملی به شمار آورد. در ترکیه امروز حتی پایه ای ترین خواستهای مردم کردستان متحقق نشده است. در بعضی از جنبه ها که وضعیت مردم بدتر هم شده است. هنوز تبعیض و ستم ملی و بیحقوقی مردم کردستان یک مساله حاد و مطرح در جامعه است. تا زمانی این مساله حل نشده، انحلال احزاب مدعی مبارزه برای رفع ستم ملی بی معنی است. پ ک ک و طرفداران انحلال آن این موضوع را ناگفته میگذارند و یا با کلی گوئی از آن میگذرند اما برای مردم تحت ستم ملی این مهمترین موضوعی است که باید پاسخ بگیرد.

حسن صالحی: اشاره داشتید به دولت ترکیه. سئوال من اینست که از منظر دولت ترکیه انحلال پ ک ک چه معنا و جایگاهی دارد؟ گفته میشود که مذاکرات و توافقات پشت پرده ای منجر به انحلال پ ک ک شده است. برخی می گویند دولت ترکیه هم با مشکلات عدیده ای روبرو هست و میخواهد شرایط در جنوب شرقی کشور را آرام کند. به نظر شما چه نوع توافقاتی ممکن است صورت گرفته باشد و منفعت دولت ترکیه در این توافقات چه میتواند باشد؟

حمید تقوائی: این روشن است که از هر نظر دولت ترکیه سود برده است. یک نیروی مسلح مخالف دولت خودش را خلع سلاح کرده بدون اینکه هیچ امتیازی گرفته باشد و حتی امتیازی وعده داده شده باشد. اینکه پشت پرده چه گفته اند را کسی نمیداند ولی در جلو پرده خبری نیست.

وقتی ۳ ماه پیش، در فوریه، اوجالان فراخوان انحلال داد رهبران پ ک ک گفتند ایشان در کنگره بعدی حاضر خواهد شد و انحلال حزب را خودش اعلام خواهد کرد. که غیر مستقیم به این معنی بود که انحلال در گرو آزادی اوجالان است. آزادی اوجالان حداقل خواستی بود که حزب پ ک ک مطرح کرد، اما اردوغان حتی با این هم موافقت نکرد. اردوغان بعد از انتشار پیام اوجالان در ماه فوریه گفت این پیام تحت فشار یا مذاکره یا حتی وعده و قراری از جانب ما داده نشده و موضع خود اوجالان است. و امروز هم همان شرایط است. اگر امتیازی در کار بود قاعدتا اولین اش میباید آزادی اوجالان می بود.

به نظر این یک جاده یکطرفه است. پ ک ک بعد از قریب ٥٠ سال مبارزه اسلحه را زمین گذاشته و خود را منحل کرده بی آنکه هیچ امتیازی گرفته باشد. حالا دولت ترکیه میتواند این مدال را به سینه خود بزند که یک گروه تروریست را عاقبت شکست داده و به انحلال کشانده است. این تحول خودبخود این توهم را ایجاد میکند که گویا مساله ستم تبعیض علیه کُردها هم حل شده و یا دولت ترکیه در جهت احقاق حقوق مردم کُرد دارد حرکت میکند. سئوال اینست آیا حتی بعد از اعلام انحلال پ ک ک دولت ترکیه بیانیه ای داده است؟ آیا حقی برسمیت شناخته شده؟ آیا حتی وعده وعیدی داده شده؟ کنگره پ ک ک پیامی داد و اعلام کرد که باید به فعالیت مدنی و دموکراتیک روی آورد. آیا دولت ترکیه در پاسخ گفته است از این رویکرد و از فعالیتها و اعتراضات مدنی و دموکراتیک استقبال میکند؟

حسن صالحی: البته دولت ترکیه واکنش مساعدی نشان داده است.

حمید تقوائی: ولی من ندیدم که حقی را برسمیت شناخته باشد. آیا حقی را برسمیت شناخته اند و حتی وعده ای داده اند؟ آیا گفته اند اوجالان را مثلا یک ماه دیگر آزاد میکنیم؟ یا زندانیان دیگر پ ک ک را آزاد میکنیم؟ یا حتی از این پس فعالین جنبش علیه تبعیض ملی را تروریست نخواهیم نامید و به زندان نخواهیم انداخت؟ واقعیت اینست که در این سه ماه ای که از فراخوان اوجالان میگذرد دولت اردوغان هیچ گامی در این جهت برنداشته است. حزبی در اپوزیسیون خود را منحل میکند بدون اینکه دولت در ادعاها و سیاستهای خودش تغییری داده باشد.

خیلی از مقامات دولتی ترکیه از توقف مبارزه مسلحانه از جانب پ ک ک از این زاویه که صلح بهتر از جنگ است استقبال کرده اند. یک صلح طلبی عوامفریانه که این تصویر را میدهد که گویا مردم کردستان و حزب پ ک ک باعث و بانی جنگ بوده اند و نه دولت ترکیه! میگویند مبارزه مسلحانه تمام میشود و دیگر خونی ریخته نمیشود و کشتاری نمیشود، اما هیچکس نمیگوید عامل جنگ و کشتار دولت ترکیه بوده است که بارها به مناطق کُردنشین هجوم برده، عده ای از مردم بیگناه را کشته و تعداد زیادی را آواره کرده است.
در بیانیه پایانی کنگره ١٢ پ ک ک بخشی از این جنایت دولت ترکیه تنها در سال ١٩٩٣ اینطور بیان شده است. "هزاران روستا تخلیه و سوزانده شدند. میلیون‌ها کورد از خانه و کاشانه خود آواره شدند، ده‌ها هزار نفر شکنجه و به زندان افکنده شدند و هزاران نفر به شکل جنایت‌هایی که فاعل‌شان مجهول است به قتل رسیدند." صلح طلبی عوامفریبانه امروز دولت اردوغان در واقع بخشی از همان ادعاها و سیاستهای سرکوبگرانه و عوامفریبانه ای است که تا کنون داشته است.

حسن صالحی: عبدالله اوجالان نظریه پرداز و تئوریسین احزاب و نیروهای سیاسی کُرد است. و نوشته هایش در مورد کنفدرالیسم دموکراتیک تاثیرات زیادی در میان نیروهای ناسیونالیست کُرد در منطقه داشته است. آیا رابطه ای بین این نظریه و انحلال پ ک ک وجود دارد؟

حمید تقوائی: این انحلال از لحاظ نظری بر بستری اتفاق می افتد که مدتهاست پرچمش را اوجالان بلند کرده است. اساس نظریه اوجالان که به آپوئیسم معروف شده اینست که باید دموکراسی و جامعه دموکراتیک را از پائین شکل داد. محور بحث اوجالان کنفدرالیسم دموکراتیک است که مبتنی است بر ساختن نهادهای دموکراتیک با شرکت گروههای اتنیکی و مردم، بویژه زنان، از مذاهب و ملیتها و گروههای اتنیکی مختلف. و همه این تزها در نقد نظامهای موجود و علیه "مدرنیته کاپیتالیستی" عنوان میشود.

نکته اصلی این نظرات، تا آنجا که به بحث مشخص ما بر میگردد، اینست که باید فعالیت مدنی-اجتماعی را محور قرار داد. این در واقع نوعی دست شستن از هر ادعای سیاسی و استراتژی سیاسی است. مثلا ایده حق تعیین سرنوشت، که در دوره شوروی پ ک ک و همه نیروهای مدعی حل مساله ملی طرفدار آن بودند، و یا خودمختاری و جدایی و غیره کنار گذاشته میشود. کلا دست بردن به قدرت سیاسی، تشکیل دولت و سهم داشتن در دولت مذموم و مردود اعلام میشود، و هیچ نوع هدف و ادعای سیاسی نظیر شرکت در دولت مرکزی و یا اداره یک منطقه کُردنشین و غیره مطرح نمیشود. مقوله ملت-دولت ارتجاعی اعلام میشود و در مقابل و بعنوان آلترناتیو آن جوامع کمونال، کنفدرالیسم دموکراتیک، و بازسازی دموکراسی از پائین به بالا قرار میگیرد.

این نظریه معنی سیاسی اش در دنیای امروز همین سرنوشتی است که پ ک ک پیدا کرد. یعنی دست شستن از مبارزه سیاسی حزبی و روی آوری به فعالیتهای مدنی-دموکراتیک. حزب و حزبیت بدون ادعای قدرت و خواست و هدف دست بردن بقدرت سیاسی موضوعیت خود را از دست میدهد و تبدیل میشود به مجموعه ای از فعالیتهای مدنی در قالب گروههای فشار بر دولتهای موجود. در بیانه کنگره ١٢ پ ک ک نیز چندین بار از "ساخت جامعه دموکراتیک"، "توسعه پارادایم جامعه دموکراتیک"، "ایجاد سازمانهای خودمدیر" و نظایر آن صحبت شده و همه اینها بدون توجه به اینکه دولتی نظیر اردوغان اساسا اجازه نمیدهد این نوع فعالیتهای دموکراتیک صورت بپذیرد.

قدرت سیاسی، هم به معنی آماج مبارزات امروز مردم و هم بعنوان عامل تعیین کننده در برقراری آزادی و برابری، و یا به زبان آپوئیسم تحقق جوامع کمونال و کنفدرالیسم دموکراتیک، کلا از تصویر غایب است. روشن است که با چنین دیدگاهی میتوان براحتی از حزب دست شست و به توهم ساخت دموکراسی از پائین پرداخت.

بر مبنای تئوریهای اوجالان نباید از دولت و قدرت سیاسی صحبت کرد چون از نظر ایشان مبنای شر در دنیای امروز دولت-ملت و مدرنیته کاپیتالیستی است. میگویند ملت- دولت نمیخواهیم بلکه یک جامعه کمونال میخواهیم که همه با نژاد خودشان و مذهب خودشان و گروه اتنیکی خودشان برادر وار و خواهر وار زندگی کنند. و معتقدند این را باید از پائین ساخت. این در بهترین حالت یک توهم است. یک نتیجه این نظرات حزب پژاک در ایران است که رابطه ای از نوع دوخردادیها با جمهوری اسلامی دارد. به این دلایل است که میتوان گفت بستر تئوریک انحلال پ ک ک را آپوئیسم و نظریه کنفدرالیسم دموکراتیک اوجالان ساخته و فراهم کرده است.

حسن صالحی: سوال دیگر من اینست که پیامدهای این انحلال در بخشهای دیگر کردستان چیست؟ سخنگوی حزب اردوغان در واکنش به انحلال پ ک ک در عین آنکه محتاطانه آنرا مثبت قلمداد کرده گفته است که دولت تنها زمانی این را واقعی تلقی خواهد کرد که خلع سلاح کامل همه شاخه ها و قطع ارتباط با گروههای مسلح کُردی در سوریه یعنی یگانهای مدافع خلق را هم شامل شود. فکر میکنید بازتاب این تحول در سوریه و همچنین در کردستان ایران چه خواهد بود؟

حمید تقوائی: این تاثیرات چند جنبه دارد. یک جنبه این است که همانطور که گفتم بن بست مبارزه مسلحانه در سنت پیشمرگایتی نیروهای ناسیونالیست کُرد تنها مختص ترکیه نیست، در ایران هم مساله همین است، و در سوریه هم می بینیم که بعد از برافتادن رژیم اسد شرایط کاملا تغییر کرده و بحث ادغام نیروهای مسلح یگانهای مدافع خلق در نیروهای دولتی مطرح شده است. از این نقطه نظر احزاب کردستانی از کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه بوسیله پ ک ک استقبال میکنند و آنرا پاسخی به مساله خودشان میدانند.
از نظر سیاسی هم چشم اندازی در برابر نیروهای ناسیونالیست کُرد در مناطق دیگر گشوده میشود. این نیروها همیشه به دنبال نوعی تعامل با دولت مرکزی در کشور خودشان بوده اند ( حزب دموکرات کردستان ایران در پیشبرد این سیاست دو تن از رهبران خود را از دست داده است ) و اکنون تاکید پ ک ک به فعالیت دموکراتیک و مدنی بجای مقابله با دولت مرکزی را نوعی شاخه زیتون به دولتهای کشور خود میبینند. دوباره این توهم در جنبش ناسیونالیسم کُرد دامن زده میشود که میتوان وارد فعل و انفعالات سیاسی شد، در انتخاباتها شرکت کرد، در پارلمان نماینده داشت و غیره. این پارادایم تازه ای است که از یک توهم فراتر نمیرود. به نظر من به سرعت معلوم خواهد شد که در به همان پاشنه سابق میچرخد و در سیاستهای دولتها در رابطه با مردم و احزاب کردستان، در ترکیه و سوریه و در ایران، تغییری صورت نخواهد گرفت.

نکته دیگر اینکه مشخصا در ایران شرایط کاملا متفاوت است. در ایران مساله عمده همه مردم، در کردستان و غیر کردستان، خلاصی از شر جمهوری اسلامی و سرنگونی این حکومت است. هیچ نیروی سیاسی ای این تصور را ندارد که با وجود جمهوری اسلامی میتوان وارد یک روند فعالیت مدنی- دموکراتیک شد و کمترین خواست مردم را متحقق کرد. البته احزاب ناسیونالیست کُرد همیشه این مساله مذاکرات و توافق با حکومت را دنبال کرده اند اما هیچ وقت بجائی نرسیده اند و بر سر این سیاست قربانی هم داده اند.

در شرایط امروز ایران از نظر بخش عمده نیروهای اپوزیسیون چه در کردستان و چه بقیه استانها، و از نظر اکثریت قریب به اتفاق مردم در همه استانهای ایران، مساله این نیست که چطور نوعی روند دموکراسی را شروع کنیم، مساله اینست که چطور جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم. ازینرو کلید آپوئیسم به قفل ایران نمیخورد.

تا جائی که به سوریه مربوط میشود این کشور بعد از سقوط اسد شرایط ویژه ای دارد. قبل از فراخوان اوجالان در سوریه بحث بر سر سرنوشت نیروهای مسلح نیروهای آپوئیست بود و صحبت از این بود که این نیروها در ارتش دولت جدید سوریه ادغام شوند. این نیروها هم پیش شرطهائی مطرح کرده بودند مثل سهم داشتنشان در قدرت مرکزی و به رسمیت شناخته شدن حقوقشان در قانون اساسی و نظایر آن. که طرح اولیه قانون اساسی هم نوشته شد و حق چندانی به مردم کردستان داده نشد.

در هر حال چون در سوریه حکومت تازه ظاهرا میخواهد مناسبات تازه ای با کُردها داشته باشد، کل بحث در ابعاد دیگری مطرح است. کما اینکه احزاب آپوئیستی سوریه از اقدام پ ک ک در ترکیه حمایت کرده اند بدون آنکه خود این سیاست را دنبال کنند.

البته همانطور که گفتید دولت ترکیه می گوید فقط در کشور خودم کافی نیست باید در سوریه هم احزاب همسو با پ ک ک اسلحه ها را زمین بگذارند! دولت ترکیه در تحولات سوریه نقش مهمی ایفا کرده و بر این مبنا است که چنین احکامی صادر میکند. اما بطور واقعی نمیتوان سرنوشت این نیروها را به هم گره زد. تکرار اقدام پ ک ک در سوریه و یا در ایران عملی نیست و چنین چیزی در چشم انداز قرار ندارد.

حسن صالحی: مبارزه پ ک ک در نزدیک به ٥٠ سال فعالیتش برای رفع ستم ملی علیه مردم کردستان بود. در نامه اوجالان و در بیانیه کنگره این حزب آمده که ما پیشرویهائی داشته ایم. نظیر اینکه کُرد انکار میشد و امروز اینطور نیست و بدرجه ای پذیرفته شده است. سئوال من اینست که با انحلال پ ک ک مبارزه برای رفع تبعیض و ستم ملی علیه مردم کردستان در ترکیه به چه اشکالی به پیش میرود؟

حمید تقوائی: در همین بیانیه پایانی کنگره ١٢ پ ک ک نکته مطرح شده که وضعیت امروز رابطه دولت مرکزی با نیروهای کردستانی را به روشنی نشان میدهد. در همان ابتدای بیانیه آمده است: "کنگره ما با وجود شرایط دشوار ادامه درگیری‌ها، تداوم حملات هوایی و زمینی، محاصره مناطق ما و ادامه تحریم‌های حزب دموکرات کردستان (پ‌.د.ک)، به شکلی امن برگزار شد. به دلایل امنیتی، کنگره به طور همزمان در دو منطقه مختلف برگزار شد."

از سوی دیگر هم بیانیه میگوید پیشرویهائی حاصل شده و شرایط مبارزه دموکراتیک فراهم آمده است! سئوال اینست که چگونه میتوان از پیشرفت و شرایط مبارزه دموکراتیک تحت حاکمیت دولتی که حتی اجازه نمیدهد یک حزب اپوزیسیون، بدور از درگیری و تهدیدات نیروهای سرکوبگر دولت، کنگره انحلال خود را برگزار کند، سخن گفت؟!

به تخفیف مساله انکار هویت کُرد اشاره میکنند. باید پرسید آیا همه مساله همین بود؟ آیا در ایران و سوریه که هویت کُردی انکار نمیشود مساله تبعیض و ستم ملی حل شده است؟ میخواهم بگویم این انتظاری خیلی مینیمالیستی و به کم قانع شدن است که ثمره ٤٠ سال مبارزه را این بدانیم که دولتی که ما را به کوههای قندیل رانده است دیگر ما را ترک کوهی خطاب نمیکند!

مساله مردم کردستان ترکیه فقط این نیست که چرا ما را کُرد خطاب نمیکنید، بلکه اساسا اینست که چرا بعنوان یک شهروند متساوی الحقوق با بقیه مردم کشور حقمان برسمیت شناخته نمیشود؟ بیشترین زندانی ها، بیشترین سرکوب ها، بیشترین حملات نظامی، کشتار ها و جنایات در منطقه کردستان اتفاق افتاده است. گناه این مردم چیست بجز اینکه گفته اند من میخواهم به زبان مادری خودم بخوانم و بنویسم، لباس خودم را بپوشم، شعر و ادبیات و فرهنگ خودم را داشته باشم، در بودجه های عمرانی کشور به اندازه دیگر استانها سهم داشته باشم و حقوق بدیهی وعادلانه ای از این قبیل.

از دید ما چپها، ما کمونیستها، مساله مردم کردستان دولت خودی و خودمختاری و غیره نیست بلکه تبعیضات فاحشی است که علیه آنها اعمال میشود. نوع حکومت و طرحهائی مثل جدائی و یا خودمختاری و فدرالیسم و کنفدرالیسم و غیره حول و با هدف رفع ستم و تبعیض ملی است که معنی و موضوعیت پیدا میکند.

احزاب را میتوان تعطیل کرد ولی مبارزه و اعتراض را نمیتوان. با انحلال پ ک ک مبارزه متوقف نمیشود. البته خودشان هم در بیانیه کنگره شان این را اعلام کرده اند. گفته اند ما همچنان امر خود را به پیش میبریم ولی مساله اینست که امرشان را تشکیل نهادهای دموکراتیک و مدنی و دموکراسی سازی از پائین تعریف میکنند. این جواب مردم نیست. این با تجربه و زندگی روزمره مردم خوانائی ندارد. هم مردم کردستان ترکیه و هم مناطق دیگر.

تا زمانی که تبعیض و ستم ملی هست مردم برای حل این مساله بمیدان می آیند، متشکل می شوند، احزابی شکل می گیرند و این پرچم را بلند میکنند. باید امیدوار بود که از یک دیدگاه رادیکال تر چپ تر و انسانی تر این مبارزه ادامه پیدا کند. این پرچم را ناسیونالیسم کُرد، لااقل در ترکیه، به زمین گذاشته است و زمان آنست که نیروهای چپ و سوسیالیست بیش از پیش مبارزه برای رفع ستم و تبعیض ملی را در دستور کار خود قرار بدهند.