با شکست حزبالله و به دنبال آن سقوط اسد “محور مقاومت” کذایی رژیم یعنی خاکریز منطقهای حکومت در هم شکست. “محور مقاومت” ابزار چانهزنی در مقابل غرب، ابزار جنایت علیه مردم منطقه و قدرقدرتی در مقابل مردم ایران بود.
ستونهای این محور یک رکن مهم حاکمیت جمهوری اسلامی بودند و یک به یک در هم شکستند. این مستقیما شکست جمهوری اسلامی و در راس آنها شکست خامنهای است.
در داخل کشور نیز خاکریز حجاب مدتها است در هم شکسته شده است و با تصویب لایحه حجاف و عفاف آخرین تیر به تابوت آن کوبیده شد. لایحه را پس از ۱۹ ماه قانون کردند اساسا برای یکدست کردن حکومتیان حول آن. اما تصویب آن شکوه و جلالی! برای حکومت نداشت، بلافاصله با مخالفتها پاسخ گرفت و پزشکیان گفت عملی نیست و اجرا نمیکنیم. این اعلام شکست حکومت در مقابل زنان و جامعهای است که از اسلام و حجاب و فرهنگ کثیف اسلامی عبور کرده است.
اگر حجاب ستون مهم ایدئولوژیک و اسلامی حکومت است و با شکست آن خاکریزهای دیگری هم فروریخته است، “محور مقاومت” نیز ستون مهم نظامی و ابزار اصلی دخالت جمهوری اسلامی در منطقه بود و با ریزش آن خاکریزهای دیگری نیز به سرعت در هم خواهد شکست. یکی از مهمترین ستونهای هویتی حکومت غربستیزی و بطور مشخص آمریکاستیزی آن بود که دیگر محلی از اعراب نخواهد داشت. ظریف در مجله آمریکایی Foreign Affairs از پارادایم کهنه حرف زد و اینکه دولت پزشکیان صلحطلب و طرفدار رفع تنشهای منطقهای و مذاکره با ترامپ است. با سقوط دولت اسد بعنوان آخرین ستون نیروهای نیابتی حکومت، کل هیئت حاکمه راهی جز توافق با موضع ظریف ندارند. ظریف سیاست تازه کل حکومت را در این مقاله فرموله کرده است. به زبان آدمیزاد یعنی حکومت مجبور است خاکریز مرگ بر آمریکا و آمریکاستیزی را هم جمع کند و به ساز آمریکا برقصد.
تاثیر فوری این شکستها تشدید سریع بحران در حکومت و زلزلهای است که در صفوف بالاییها شکل میگیرد، میان حکومتیانی که آینده خود را در آیینه اسد دیدهاند و در مقابل رهبر شکستخورده به صف میشوند. در هفتههای گذشته شاهد به میدان آمدن گستردهتر و تعرضیتر بخشهای مختلف مردم بودهایم. با شکست حکومت در منطقه توازن قوای بازهم مناسبتری برای گسترش مبارزه و به سرانجام رساندن انقلاب ناتمام زن زندگی آزادی شکل گرفته است. فرصت را نباید از دست داد.