تلاش برای شناسایی هزاران نفری که برای رسیدن به اروپا جان باختهاند | چهار سال پیش، پیکر کودکی نوپا که جلیقهٔ نجات و لباس گرم سرمهای به تن داشت، در سواحلی واقع در جنوب نروژ پیدا شد.
او دو ماه پیشتر، در امواج دریای شمال غوطهور بود و موج ها او را به آن ساحل رسانده بودند. چهرهاش تقریباً قابل شناسایی نبود، اما با توجه به اطلاعرسانی گسترده درباره غرقشدن قایق مهاجرانی که او در آن سوار بود و گمانهزنیها درباره هویتش، پلیس نروژ توانست یکی از بستگان او را پیدا کند که با آزمایش دیانای، هویت این جسد آشکار شد: آرتین ایراننژاد.
دیگران همچنان بینام ماندهاند. از دهها هزار نفری که در تلاش برای رسیدن به اروپا جان میبازند، کمتر از یکچهارم آنها بهطور رسمی شناسایی میشوند. برای خانوادههای این افراد، نداشتن قطعیت دربارهٔ سرنوشت عزیزانشان، تداوم یک رنج روحی است. اما شبکهای تازهتأسیس از متخصصان پزشکی قانونی میکوشد این وضعیت را تغییر دهد و فناوریها و رویههای جدیدی را برای کمک به تلاشهای شناسایی ابداع کند.
این شبکه که در نوامبر سال گذشته (۲۰۲۴) راهاندازی شده، «اقدام برای شناسایی قربانیان فاجعهٔ مهاجران» (Migrant Disaster Victim Identification – MDVI) نام دارد و دانش و تخصصهای گوناگونی را از سراسر اروپا گرد هم آورده است. رئیس این شبکه، پروفسور کارولین ویلکینسون (Caroline Wilkinson) از دانشگاه جان مورز لیورپول (LJMU)، میگوید با بحران انسانی روبهرشدی روبهرو هستیم که در سراسر اروپا، شمار زیادی مهاجر متوفای ناشناس بر جای گذاشته است.
او میافزاید: «گمان میرود تنها در ده سال گذشته، حداقل ۲۵ هزار نفر صرفاً در عبور از دریای مدیترانه جان باخته باشند؛ و حتی حساب آنهایی را که در مسیرهای زمینی یا دیگر مسیرها میمیرند نیز در نظر نگرفتهایم.» ویلکینسون میگوید: «فقط حدود ۲۵ درصد از این افراد بهطور رسمی شناسایی میشوند – و این فقط مربوط به اجسادی است که پیدا شدهاند. هزاران پیکر دیگر وجود دارد که هرگز از فاجعههای مرتبط با مهاجران بازیابی نشدهاند.»
وسایل مردم، یک قایق بادی خالی از باد، جلیقه نجات و موتورهای قایق روی ساحل ویمرو (Wimereux) در کاله (Calais) دیده میشود؛ پس از آنکه بیش از ۳۰ نفر در تلاش برای عبور از کانال مانش جان باختند – روز ۲۵ نوامبر ۲۰۲۱
با اینکه شمار رسمی کسانی که در تلاش برای عبور از کانال مانش جانشان را از دست دادهاند ثبت نشده، اما گزارشی جدید از openDemocracy تخمین زده است که دستکم ۳۹۱ نفر در فاصلهٔ سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۲۳ جان باختهاند. سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM) وابسته به سازمان ملل متحد نیز سال ۲۰۲۴ را مرگبارترین سال ثبتشده در این زمینه اعلام کرده و گفته است که از ژانویه تا اکتبر دستکم ۵۷ نفر در کانال مانش جان باختهاند.
با این همه، «این ارقام تخمینی حداقلی هستند؛ بهویژه به این دلیل که در مسیرهای دریایی احتمال زیادی هست که قایقها بهکلی ناپدید شوند»، این سخن جولیا بلک، پژوهشگر «پروژهٔ مهاجران مفقود» در سازمان بینالمللی مهاجرت است. او میگوید: «اگر قایقی بیهیچ اثری ناپدید شود، به طور واقعبینانه تنها کسانی که میدانند عدهای مفقود شدهاند، خانوادههای این اشخاص هستند.»
با آنکه اجساد بهندرت در سواحل بریتانیا پیدا میشود، «گاهی این اتفاق میافتد و مقامات فرانسوی هم به سهم خودشان با این پدیده روبهرو هستند»، این را جان مارسدن (Jon Marsden)، کارآگاه و بازرس ارشد بریتانیایی و هماهنگکننده ملی در شناسایی قربانیان فاجعه میگوید. او ادامه میدهد: «اگر در همان نزدیکی حادثه، پیکر قربانی را بازیابی کنید، امیدوارید که جسد کامل باشد. اما با گذر زمان، ممکن است سرانجام به بقایای تکهتکه یا اسکلت برسید که باید شناسایی و در صورت امکان، به کشور مبدأ برگردانده شوند. این کاری بسیار چالشبرانگیز و پیچیده است.»
یکی از مشکلات این است که برخلاف سایر فجایع، این افراد غالباً گذرنامه یا مدرک شناسایی همراه ندارند؛ مدرک شناسایی میتواند نشانهای قدرتمند برای بازرسان جهت پی بردن به هویت آنان باشد. مشکل دیگر هم این است که دوستان یا اعضای خانواده از ترس یا بیاعتمادی به مقامات کشورهای محل ناپدیدشدنِ عزیزشان، حاضر نیستند برای یافتن اطلاعات، مستقیماً با این مقامها تماس بگیرند؛ هرچند دلشان شدیداً برای خبری دربارهٔ وضعیت فرد مفقود میتپد.
تحقیقی که سازمان بینالمللی مهاجرت سفارش داده بود نشان داد رویههای کنونی برای رسیدگی به پروندههای افراد مفقودشده در بریتانیا برای پاسخگویی به نیازهای این خانوادهها کافی نیست. در مصاحبههایی که با افرادی مقیم بریتانیا انجام شد – کسانی که در جستوجوی عزیزان مفقودخود در مسیر رسیدن به بریتانیا بودند – روشن شد که نگرانی درباره وضعیت اقامت خود آنها نیز عامل دیگری است که از پیگیری میهراسند.
جولیا بلک میگوید: «یکی از مصاحبهشوندهها حرفی زد که مرا بسیار تحتتأثیر قرار داد. گفت: “تو نمیتوانی دنبالِ کسِ دیگری بگردی، وقتی خودت مجبور به مخفیشدن هستی.”»
یک لنگه کفش کودکانه در ساحل دانکرکِ فرانسه روی شن و ماسه رها شده است
تا مدتی نهچندان پیش، کشورها تمایلی نداشتند که مرگ مهاجران را بهمثابهٔ «وقایع شایسته شناسایی قربانیان فاجعه» (DVI) طبقهبندی کنند؛ درنتیجه برخی رویههای علمی در پزشکی قانونی اجرا نمیشد و امکان جمعآوری بهینه داده هم فراهم نمیآمد. ویلکینسون میگوید: «اگر حادثهای DVI (تعیین هویت قربانیان فاجعه) محسوب شود، کشورها میتوانند از اینترپل و سایر اعضا درخواست کمک کنند و این یعنی منابع بیشتری در اختیارشان خواهد بود. اما اگر حادثهای بهعنوان DVI تلقی نشود، تحقیقات ممکن است در چارچوب جنایی باقی بماند و برای هر یک از بازماندگان، گروههای حمایتی یا خانوادههای قربانیان نیز پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد.»
بههرروی، در دو سال اخیر، مباحث مرتبط با مهاجران در کارگروه شناسایی قربانیان فاجعه اینترپل، شدت گرفته است. مارسدن – که معاون رئیس این کارگروه است – میگوید تمرکز اصلی آنها بر ایجاد «ارتباط و پشتیبانی» از برنامههایی مثل پروژه ویلکینسون است.
پروژه اقدام برای شناسایی قربانیان فاجعه مهاجران عمدتاً معطوف به افزایش توان اروپا از طریق ایجاد همکاریهای پژوهشی و افزودن شمار متخصصانی که میتوانند در شناسایی این اجساد کمک کنند، برای مقابله با هزاران کشته در مرزهایش است.
یکی از ابتکارات این پروژه، بررسی کاربرد «شناسههای ثانویه» است – مانند ویژگیهای چهره، خال، خالکوبی (تتو) یا پیرسینگ (سوراخکاری بدن) – بهعنوان روشی قانونی برای شناسایی افراد. اگرچه اکنون بهصورت غیررسمی هم از اینها استفاده میشود، ولی در حال حاضر صرفاً سوابق دندانپزشکی، دیانای و اثر انگشت، بهعنوان شناسههای قانونی پذیرفته شدهاند. اما ازآنجاکه بیاعتمادی به مقامات سبب میشود اعضای خانواده حاضر نباشند نمونهٔ دیانای برای مقایسه ارائه دهند و نیز احتمال دارد اثر انگشت یا سوابق دندانپزشکی فرد مفقود در دسترس نباشد، این سه روش همیشه راهگشا نیستند.
در عوض، اغلب ممکن است عکسهایی از فرد مفقود بهراحتی در دسترس باشد؛ شاید حتی عکسهای سفرشان که در شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند. در ماه اوت، ویلکینسون و همکارانش پژوهشی منتشر کردند که در آن، تصاویر پس از مرگ ۲۹ مهاجر شناساییشده را با آرشیوی از عکسهایشان در دوران حیات مقایسه کردند. آنها با استفاده از دستورالعملی که پیشتر تدوین کرده بودند، بخشهای مختلف چهره قربانیان را بررسی نمودند تا ببینند آیا میتوانند پیکرهای متوفی را با عکس فرد زنده درست تطبیق دهند یا نه. نتیجه کار نشان داد دقت کلی این روش ۸۵ درصد است.
یکی دیگر از همکاریهایی که از ابتکار «اقدام برای شناسایی قربانیان فاجعه مهاجران» شکل گرفته، توسعهٔ اسکنرهای دستی است که امدادگران یا اعضای خیریه میتوانند برای ضبط ویژگیهای ظاهری مهاجران متوفی پیش از تجزیه بیشتر اجساد از آن استفاده کنند و شانس موفقیت در شناسایی را افزایش دهند. دکتر فردریک بِزومب (Frédéric Bezombes) در دانشگاه جان مورز لیورپول که در حال تولید این اسکنرهاست، میگوید: «امتیاز فناوری سهبعدی این است که وقتی تصویری را ثبت کردید، میتوانید زاویهها و نورپردازی را تغییر دهید یا اشیایی مختلف وارد کنید تا چهره بیشتر برای فردی که او را میشناسد قابل شناسایی شود. در صورتی که یک عکس دوبعدی [از فرد متوفی] ممکن است دشواری بیشتری داشته باشد.»
فناوریهای تازهای نیز هستند که میتوانند برای یاریرساندن در یافتن افرادی که در دریا میمیرند به کار گرفته شوند. در نخستین همایش سالانهٔ اقدام برای شناسایی قربانیان فاجعه مهاجران در ماه سپتامبر، دکتر توماش دابروفسکی (Tomasz Dabrowski) از مؤسسه دریایی در گالوی ایرلند، درباره نرمافزاری سخن گفت که طراحی کرده است تا با ترکیب دادههای مربوط به جریانهای اقیانوسی و الگوهای رفتاری ذرات مختلف در حضور یا غیاب باد، پیشبینی کند اجساد یا بازماندگان حادثه در دریا کجا به ساحل خواهند رسید. مقامات ایرلندی همین حالا نیز از آن برای تحقیقات خود بهره میبرند.
دابروفسکی میگوید: «پیشتر، مجبور بودید از یک کارشناس محلی بپرسید که الگوی جزرومد و جریان دریایی در فلان منطقه در حضور یا نبود باد و تغییر فشار هوا چگونه است تا مسیر احتمالی قایق یا فرد مفقود را تعیین کند.»
با آنکه این فناوری از بودجه اقدام برای شناسایی قربانیان فاجعه مهاجران تأمین نمیشود و هنوز در عملیات جستوجو و نجات مهاجران در آبهای بریتانیا یا فرانسه به کار گرفته نشده است، دابروفسکی میگوید این قابلیت را دارد، چون مدل او بخش غربی اسکاتلند، دریای ایرلند، کانال مانش و سواحل اقیانوس اطلس فرانسه را پوشش میدهد.
تحقیق درباره این روشها بهتازگی آغاز شده و برای تثبیت اعتبار آنها به مطالعه بیشتری نیاز است، اما ضرورت اخلاقی برای نامدادن به هزاران نفری که در تلاش برای رسیدن به اروپا یا بریتانیا میمیرند، بسیار بالاست.
مارسدن میگوید: «در نهایت، این کار درباره کسانی است که بازماندهاند. تا وقتی که نتوانند پاسخ شایستهای درباره عزیزشان به دست آورند، نمیتوانند درست سوگواری کنند. فرقی نمیکند ما چه اندازه از پیکر عزیزشان را به آنها بازگردانیم، مهم این است که بتوانند همان را داشته باشند. این انگیزه ماست؛ تا بتوانیم این پرونده را برایشان نهایی کنیم و به آنها اجازه دهیم به نوعی از این مرحله عبور کنند.»
منبع: گاردین – برگردان برای اخبار روز: همایون فرزاد