بهرام رحمانی: اسرائیل: این ۱۱ سپتامبر ماست؛ چهره خاورمیانه تغییر خواهد کرد و چند مطلب دیگر

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

حماس تهدید کرد گروگان‌ها را خواهد کُشت! مقدمه:  عملیات «طوفان الاقصی» حماس علیه اسرائیل سه‌شنبه ۱۸ مهر در حالی وارد چهارمین روز شد که محاصره و بمباران شدید نوار غزه توسط اسرائیل، هم‌چنان ادامه دارد. کشتار غیرنظامیان و به اسارت گرفتن آنان اکنون بهترین دستاویز را در اختیار دولت افراطی نتانیاهو قرار داده است تا با قطع آب و برق و سوخت و غذا به روی ساکنان باریکه غزه و بی‌سابقه‌ترین بمباران هوایی علیه تاسیسات آن‌جا، بیمارستان‌ها، ساختمان رسانه‌ها، و اکنون برای حمله زمینی به باریکه عزه آماده شود. همه این اقدامات با بی‌توجهی رسانه‌ها و افکار عمومی مردم جهان و دولت‌ها رو‌ببه‌رو شده است!

با این وضع به‌نظر می‌آید ارتش اسرائیل و نیروهای امنیتی آن در میان سکوت دنیا و حتی حمایت دولت‌های غربی از سیاست جنگی نتانیاهو و در راس همه آمریکا، نه تنها چیزی از موجودیت حماس، بلکه از زیرساخت و زندگی شهروندان عادی در نوار غزه باقی نگذارد، حتی اگر این موضوع به کشته شدن اسیرانش منجر شود.
در این میان، احتمال باز شدن پای جمهوری اسلامی ایران به جنگی که بین حماس و اسرائیل در گرفته، با گذشت زمان بیش‌تر می‌شود.
نیروی هوایی اسرائیل با انتشار پستی در شبکه‌های اجتماعی تایید کرده است که «صدها سرباز ارتش اسرائیل را که در خارج از کشور بودند» به منظور شرکت در جنگ به کشورشان بازگشته‌اند. نیروی هوایی اسرائیل در پیامی اعلام کرد که در «تلاش‌های ارتش اسرائیل برای بسیج نیروهای اضافی برای ادامه جنگ» مشارکت دارد. ارتش اسرائیل می‌گوید ۳۰۰ هزار نیرو را پشت مرز جمع کرده است که بیش‌ترین تعداد نیروهای فراخوانده شده در دهه‌های اخیر به شمار می‌رود. اقدامی که نشان‌دهنده آمادگی برای عملیات زمینی به‌شمار می‌رود. اسرائیل ۳۰۰ هزار نیروی ذخیره خود را در اقدامی بی‌سابقه فراخوانده، نوار غزه را محاصره کرده و اعلام کرده است که برای حمله زمینی به این باریکه آماده است.
دور جدید درگیری‌ها میان دو طرف که تا کنون جان بیش از ۱۵۰۰ نفر را گرفته، از شنبه گذشته پس از حمله خون‌بار نیروهای حماس آغاز شد و موجی از انتقادات بین‌المللی به این گروه و محکومیت اقدام آن‌ها را در پی داشت. اتحادیه اروپا هم‌چون آمریکا، حماس را یک گروه تروریستی می‌داند. بنا بر گزارش رسانه‌های اسرائیل، این درگیری تا کنون منجر به کشته‌شدن دست‌کم ۹۰۰ اسرائیلی‌(از جمله ۲۶۰ تن از شرکت‌کنندگان در جشنواره موسیقی صحرا)، زخمی شدن دست‌کم ۲۶۰۰ نفر و به گروگان گرفته شدن ده‌ها نفر شده که به داخل نوار غزه منتقل شده‌اند.
شمار دقیق گروگان‌ها روشن نیست و گیلاد اردان، سفیر اسرائیل در سازمان ملل متحد این تعداد را «بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر» اعلام کرده است. بنا بر اعلام یکی از سخن‌گویان ارتش اسرائیل، اجساد ۱۵۰۰ شبه‌نظامی حماس در خاک اسرائیل پیدا شده است. از زمان حمله خونین نیروهای حماس در روز شنبه، درگیری‌های شدیدی میان آن‌ها و ارتش اسرائیل روی داده و هنوز روشن نیست که آیا رقم ۱۵۰۰ جسد شبه‌نظامیان، تلفاتی که قبلا توسط مقامات فلسطینی گزارش شده بود را نیز شامل می‌شود یا خیر.
رویترز نیز در گزارشی به نقل از یک منبع نزدیک به »جنبش مقاومت اسلامی فلسطین»‌(حماس)، از مشارکت نیرویی ۱۰۰۰ نفری و متشکل از یگان‌های ویژه و آموزش دیده برای انجام مخرب‌ترین حمله به اسرائیل طی ده‌های اخیر خبر داد. برخی از تصاویر مربوط به عملیات یا تمرین‌های نظامی این یگان‌ها در فیلم‌هایی که حماس و شاخه مسلح آن، گردان‌های عز‌الدین قسام منتشر کردند، ضبط شده و تصاویر دیگر از این عملیات توسط شاهدان تهیه شده است.
ژنرال چارلز براون، رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده در جریان سفرش به بروکسل، به مقامات جمهوری اسلامی ایران هشدار داد که در این بحران دخالت نکنند و گفت که نمی‌خواهد درگیری‌های غزه گسترش یابد.
رویترز به نقل از او نوشت: «ما می‌خواهیم این پیام بسیار قوی را ارسال کنیم که ‌نمی‌خواهیم این درگیری گسترده شود و ایران باید این پیام را به روشنی دریافت کند.» جمهوری اسلامی ایران، حمایت خود از گروه حماس را پنهان نمی‌کند و حمله خونین آخر هفته آن‌ها را نیز ستوده است؛ خامنه‌ای هم‌زمان هرگونه دخالت در عملیات حماس را رد کرده است.
واشنگتن که هر سال ۸/۳ میلیارد دلار کمک نظامی به اسرائیل ارائه می‌کند هم‌چنین اعلام کرد که به زودی تجهیزات جدید دفاع هوایی، مهمات و سایر کمک‌های امنیتی را به این کشور خواهد فرستاد.

  
بمباران‌ غزه توسط نیروی هوایی اسرائیل و کشتار غیرپنامیان در اسرائیل توسط حماس

ارتش اسرائیل روز دوشنبه گفت که نیروی هوایی این کشور در حال انجام «یکی از بزرگ‌ترین حملات هوایی» خود علیه جنبش حماس در نوار غزه است. این حملات پس از حمله افراد مسلح این جنبش به تعدادی شهرک در اطراف نوار غزه آغاز شد.
ارتش اسرائیل اعلام کرد که در ۲۴ ساعت گذشته کنترل مجدد بر مرز غزه را به دست گرفته است.
رادیو ارتش اسرائیل به نقل از سخن‌گوی ارشد ارتش اسرائیل اعلام کرد که این نیروها در حال مین‌گذاری بخش‌های نفوذی حصار مرزی غزه هستند و هیچ نشانه‌ای از وجود تونل‌های نفوذ در سراسر مرز غزه وجود ندارد.
ارتش اسرائیل، هم‌چنین اعلام کرد که شب گذشته به ۲۰۰ هدف در نوار غزه حمله کرد و سایت‌هایی نظامی حماس در خان یونس و محله حی الرمال را هدف قرار داده است.
تلویزیون فلسطین پیش‌تر گزارش داده بود که اسرائیل برج حجی که تعدادی دفاتر رسانه‌ای را در خود جای داده بود، هدف قرار داد و در نتیجه این حمله تعدادی زخمی شدند.
در جریان درگیری‌ها که خونین‌ترین و گسترده‌ترین درگیری بین دو طرف توصیف شده و با حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر آمریکا مقایسه شده است، از روز شنبه تا کنون دست‌کم ۹۰۰ نفر در اسرائیل و ۷۰۰ نفر در غزه کشته شده‌اند. هزاران نفر نیز مجروح شده‌اند. حماس نیز ده‌ها نفر را که برخی گزارش‌ها تعداد آن‌ها را ۱۰۰ تا ۱۳۰ نفر برآورد می‌کنند گروگان گرفته است. هم‌زمان ارتش اسرائیل از مردم خواسته است برای دست‌کم سه روز اقامت در پناهگاه امکانات لازم را آماده کنند. 
آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی‌(UNRWA) آخرین آمار از وضعیت انسانی در نوار غزه را منتشر کرد. آوارگی دسته‌جمعی در ۲۴ ساعت گذشته در سراسر نوار غزه تشدید شد و به ۱۸۰ هزار نفر رسید و انتظار می‌رود افزایش بیشتری نیز داشته باشد.
اسرائیل در چهارمین روز جنگ سازمان اسلامی حماس فلسطین و اسرائیل، هم‌چنان در جست‌وجوی اجساد به‌جای مانده از حمله غافلگیرکننده حماس به شهرک‌های اسرائیلی بود. نیروهای امداد و درمان جسد یک‌صد نفر را در منطقه کوچک «بیری» پیدا کردند که این تعداد حدود ده درصد جمعیت این منطقه کشاورزی است. ده‌ها هزار نفر در غزه نیز با ادامه حملات هوایی اسرائیل از خانه‌های خود گریختند.
اسرائیل روز دوشنبه به تلافی حمله خونین شبه‌نظامیان حماس، حملات هوایی خود به نوار غزه را تشدید کرد و آب و برق ساکنان آن‌جا را قطع کرد. در این حال شمار کشته‌شدگان دو طرف نیز به حدود هزار و ۶۰۰ نفر رسیده است.
گزارش‌ها حاکی است که حماس هم ضمن تشدید درگیری‌ها تهدید کرد که اگر اسرائیل بدون هشدار قبلی غیرنظامیان را هدف قرار دهد، اسرای اسرائیلی را خواهد کشت.
حماس و دیگر شبه‌نظامیان غزه می‌گویند که بیش از ۱۳۰ سرباز و غیرنظامی را که از داخل اسرائیل ربوده‌‌اند در اختیار دارند.
از نخستین ساعات حمله حماس به اسرائیل، پای ایران خیلی سریع به ماجرا باز شد. گفته می‌شود احتمالا جمهوری اسلامی ایران در برنامه‌ریزی و چه بسا اجرای این عملیات، به حماس یاری رسانده است.
هنوز شواهدی وجود ندارد که نشان بدهد این گمانه‌زنی تا چه اندازه واقعیت دارد. اما اسرائیلی‌ها، بر نقش ایران تاکید دارند. گیلاد اردان، نماینده اسرائیل در سازمان ملل روز یک‌شنبه-۱۶مهر، با اشاره به دیدارهای مقام‌های جمهوری اسلامی ایران و رهبران حماس و حزب‌الله در بیروت، گفت که «واضح است آن‌ها در حال هماهنگی بودند.» 
روزنامه وال‌استریت‌ژورنال نیز با انتشار یک گزارش اختصاصی، به نقل از منابعی در حماس و حزب‌الله لبنان گزارش داده که مقام‌های ایران از ماه‌ها پیش در دیدارهای مخفیانه با رهبران حماس و حزب‌الله لبنان در حال برنامه‌ریزی این حمله بوده‌اند.
به ادعای این روزنامه، در این دیدارها شخص اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حضور داشته است. البته وال‌استریت‌ژورنال به دیدارهای حسین امیرعبداللهیان با رهبران جهاد اسلامی و حزب‌الله لبنان نیز اشاره کرده، که پیش از این اخبارش توسط منابع رسمی وزارت خارجه ایران منتشر شده بودند.

جنگ تازه میان حماس و اسرائیل اکنون مدت چهار روز است نگاه جهان را به خود خیره کرده است. مردم در سراسر دنیا شگفت‌زده شاهد خشونت و جنگ بی‌پایان و سقوط انسانیت به نازل‌ترین سطح خود. خشونت و بی‌رحمی که که نه تنها در غزه و اسرائیل که در سرتاسر جهان هم می‌توان رد آن را دید: در جنگ روسیه و اوکراین، جنگ تسخیر قره‌باغ توسط جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه، حملات ارتش ترکیه به روژآوا و قندیل، یمن، سوریه، افغانستان، عراق، لیبی، و... جنگ‌طلبان و نژادپرستان، که می‌کوشد جنگ و خشونت به جوامع بشری تحمیل کنند. وحشی‌گری افسارگسیخته در اسرائیل و فلسطین!
انفجار مداوم خشونت، واقعیت زشت آپارتاید اسرائیل و ارتجاع فلسطین است، اوج دهه‌ها اشغالگری علیه مردمی محروم از حقوق و آزادی‌های اولیه انسانی. تا زمانی که علل ریشه‌ای و تاریخی از بین نرود خشونت برای سال‌های آینده به‌طرز هولناک و غم‌انگیز فلسطینیان و اسرائیلی‌ها را آزار خواهد داد.
ماه‌ها بود که آشکار بود خطر یک برخورد بین گروه‌های مسلح فلسطینی و اسرائیل عمیق‌تر می‌شود. اما هیچ‌کس انتظار نداشت که حماس چنین عملیات پیچیده و هماهنگی را در خارج غزه طراحی و برنامه‌ریزی کند.
در نهایت، دستگاه اطلاعاتی اسرائیل در مقابل عملیات حماس به‌شدت غافلگیر شد؛ زمانی که اسرائیلی‌ها در حال استراحت یا دعای تعطیلات مذهبی و آخر هفته بودند.
در هفتادوپنجمین سالگرد تاسیس اسرائیل، این کشور با حملات شوک‌آور و بی‌سابقه حماس و جهاد اسلامی ور‌به‌رو شده است. این حمله یک روز پس از پنجاهمین سالگرد حمله غافلگیرانه مصر و سوریه در سال ۱۹۷۳ اتفاق افتاد؛ حمله‌ای که جنگ بزرگ خاورمیانه را آغاز کرد.
اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها بر کرانه باختری، قلمروی بین بیت‌ المقدس و مرز اردن که اسرائیل از سال ۱۹۶۷ اشغال کرده است، تمرکز کرده‌اند؛ جایی که درگیری و خشونت مداوم تقریبا در طول سال ادامه داشته است.
ملی‌گرایان مذهبی افراطی در داخل دولت راست‌گرای اسرائیل ادعای خود مبنی بر این‌که سرزمین‌های اشغالی، در کل، سرزمین یهودی است، تکرار کرده‌اند.
دلایلی که حماس و اسرائیل بار دیگر در حال جنگ هستند، بسیار عمیق‌تر است. درگیری بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها از قبل شدید شده بود، حتی زمانی که در سرخط خبرهای بین‌المللی اثری از آن وجود نداشت.
برای مدتی، در جریان روند صلح اسلو در دهه ۱۹۹۰، چشم‌انداز وجود دو کشور یک امید نسبی بود. اما حالا یک شعار توخالی شده است.
در قلب این مشکل، قرن‌ها درگیری حل‌ناپذیر و حل‌نشده بین اعراب و یهودیان بر سر سرزمین‌های بین دریای مدیترانه و رود اردن است. این وقایع به سرعت در حال شدت‌گرفتن، بار دیگر ثابت می‌کنند که نمی‌توان به سادگی این درگیری را مدیریت کرد. وقتی این وضعیت را به حال خود رها کنیم، خشونت و خونریزی گریزناپذیر خواهد بود و شاید هم به تغییر جغرافیایی خاورمیانه بیانجامد.
درگیری بین اسرائیل و فلسطین به چهارمین روز خود رسید. تعداد کشته‌ها در هر دو سمت درگیری رو به افزایش است. بازار نفت و طلا صعودی شده و پول ملی اسرائیل به پایین‌ترین حد در برابر دلار در هشت سال گذشته سقوط کرد.
نتانیاهو که در سال جاری به‌دلیل اتخاذ سیاست‌های راست افراطی، هر هفته با اعتراضت مرزدمی روبرو بود اکنون فریاد می‌زند: «نتانیاهو حماس را به داعش تشبیه کرد و گفت: «خاورمیانه را تغییر خواهیم داد!» 
حماس و جهاد اسلامی فلسطین، حزب‌الله لبنان و جمهوری اسلامی ایران نیز هم‌چنان بر طبل جنگ و تروریسم می‌کوبند!
دولت‌های سرمایه‌داری جهان نیز همواره در راستای منافع خود، بنزین روی آتش این جنگ‌ها می‌پاشند تا بیش‌تر شعله‌ور شود. در این میان، بیش‌ترین هدف این جنگ‌ها غیرنظامیان و زنان و کودکان است و فقر و آوارگی هرچه بیش‌تر نصیب مردم عادی می‌شود!
در حال حاضر ده‌ها هزار سرباز اسرائیلی در پیرامون نواز غزه استقرار یافته‌اند. نوار غزه بین ۶ تا ۱۲ کیلومتر عرض، و ۳۶٠ کیلومترمربع مساحت دارد. حدود ۳/۲ میلیون فلسطینی در این منطقه کوچک زندگی می‌کنند که از سال ۲٠٠۷ تحت اداره سازمان حماس قرار دارد.

  

نفوذ حماس به داخل شهرک‌های مرزی اسرائیل
از ساعات اولیه بامداد شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲-۷ اکتبر ۲۰۲۳، صدها موشک از غزه به اسرائیل شلیک شد و ده‌ها نیروی مسلح فلسطینی به شهرک‌های اسرائیلی نفوذ کردند.
روز شنبه ۷ اکتبر ده‌ها مرد مسلح فلسطینی موفق شدند از حصارهای فوق امنیتی بین نوار غزه و اسرا‌ئیل عبور کنند، در حالی که هزاران راکت از غزه به سوی جنوب اسرائیل پرتاب می‌شد. با در نظر گرفتن تلاش‌های مشترک شین بت، سرویس اطلاعات داخلی اسرائیل، و موساد، آژانس جاسوسی اطلاعات خارجی، و تمام خبرچین‌‌های ارتش اسرائیل،‌ واقعا شگفت‌انگیز است که هیچ کس در اسرائیل از این حمله خبر نداشت. یا اگر هم خبر داشتند، نتوانستد کاری برای توقف آن انجام دهند.
تحلیل‌گران سیاسی در شبکه‌های تلویزیونی اسرائیل از کاستی‌های نظامی و اطلاعاتی در رویدادهای روز شنبه انتقاد کرده‌اند. این در حالی است که به گفته آن‌ها برنامه‌ریزی برای عملیات حماس احتمالا از چند ماه پیش آغاز شده بود.
تصاویری از شهروندان اسرائیلی که از سوی شبه‌نظامیان فلسطینی به گروگان گرفته شده‌اند در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. این در حالی است که حماس و ارتش اسرائیل تاکنون در این باره اطلاع‌رسانی نکرده‌اند.
انجام چنین عملیاتی که رسانه‌های عبری آن را بی‌سابقه‌ترین حمله فلسطینی‌ها از زمان اشغال‌گری اسرائیل در اسرائیل می‌دانند، از ابعاد مختلف قابل بررسی است.
روزنامه عبری هاآرتص در این زمینه اعلام کرد،  اقدام غافلگیرانه حماس علیه اسرائیل، تمام سرویس‌های اسرائیلی را در بهت و حیرت فرو برده است. بسیاری از کارشناسان اسرائیلی این عملیات را با جنگ اکتبر که چند روز قبل پنجاهمین‌و‌پنجمین سالگرد آن بود مقایسه و اعلام کردند که اسرائیلی‌ها همانند جنگ اکتبر غافلگیر شدند.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل روز شنبه ۷ اکتبر در واکنش به حملات موشکی حماس به این کشور گفت که این گروه «بهای سنگین و بی‌سابقه‌ای» برای «جنگ با اسرائیل» پرداخت خواهد کرد. او هم‌چنین گفت که اسرائیل «در وضعیت جنگی» است.

عملیات «توفان الاقصی»؛ حماس از آغاز شلیک ۵ هزار موشک به خاک اسرائیل خبر داد. سازمان حماس از ساعات اولیه بامداد شنبه در عملیاتی غافلگیر کننده شهرک‌های اسرائیلی اطراف نوار غزه را با صدها موشک هدف قرار داد.
الضیف در بیانیه‌ای اعلام کرد که این عملیات با نام «توفان الاقصی»، شامل شلیک ۵ هزار موشک به اسرائیل خواهد بود.
او اشاره کرد که «امروز روز بازگشت ملت به انقلاب و اصلاح روند مبارزه است.»
تلویزیون «ای 24» اسرائیل به نقل از یک مقام ارشد پلیس این کشور اعلام کرد که مسلحان وابسته به حماس در ۲۱ موضع در جنوب با نیروهای اسرائیلی در حال درگیری هستند.
سازمان رادیو و تلویزیون اسرائیل هم از درگیری های شدید در چندین شهرک اسرائیلی با مسلحان فلسطینی خبر داد.
ارتش اسرائیل، صبح شنبه با صدور بیانیه‌ای ضمن اعلام آماده‌باش برای شرایط جنگی، هشدار داد که حماس عواقب حملات موشکی اخیر را متحمل خواهد شد.
یواو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل هم گفت که گروه حماس علیه کشورش اعلام جنگ کرده است و نیروهای اسرائیلی در چندین نقطه در حال درگیری با مسلحان این گروه هستند.
گالانت تاکید کرد که هزاران سرباز ذخیره به ارتش فرا خوانده شدند.
هم‌زمان ویدیویی از نفوذ چندین مسلح فلسطینی به شهرک‌های اطراف غزه منتشر شده است.
رسانه‌های اسرائیلی هم از کشته‌شدن یک شهرک‌نشین و زخمی‌شدن ۱۵ نفر دیگر خبر دادند.
ارتش اسرائیل تصریح کرد که «شماری افراد مسلح از غزه وارد اسرائیل شدند و هم‌زمان ده‌ها موشک از غزه به خاک اسرائیل شلیک شد.»
بیانیه ارتش اسرائیل «از اهالی مناطق اطراف غزه خواست که از منازل خود خارج نشوند.»
ارتش اسرائیل، هم‌چنین از اعلام شمار دقیق سربازان اسیر شده توسط حماس خوداری کرد. گروه حماس خبر داد که ۳۵ سرباز و شهرک‌نشین اسرائیلی را به اسارات گرفته است.
هم‌زمان با شلیک موشک از نوار غزه، آژیر خطر در شهرک‌های اطراف این نوار نیز به صدا درآمد. شاهدان نیز از شنیده‌شدن صدای شلیک موشک از مناطق مختلف غزه خبر دادند.
رادیو ارتش اسرائیل هم گزارش داد که شماری فلسطینی از غزه درصدد نفوذ به اسرائیل با یک چتر بودند.
سازمان «حماس» مسئولیت حمله موشکی به اسرائیل را پذیرفت و اعلام کرد که نیروهایش مشغول انجام عملیات در خاک اسرائیل با نام «توفان الاقصی» هستند.
این بیانیه افزوده است که محمد الضیف، از فرماندهان ارشد حماس طی ساعات آینده سخنان مهمی را درباره این عملیات ایراد خواهد کرد.
پس از حملات موشکی حماس به اسرائیل، اویخای ادرعی، سخن‌گوی ارتش این کشور حالت آماده‌باش برای شرایط جنگی اعلام کرد.
همزمان، ارتش اسرائیل در صفحه کاربری خود در «ایکس» از به صدا درآمدن آژیر خطر در شهر قدس و مناطق اطراف آن خبر داد.
تصاویر منتشرشده در رسانه‌های اجتماعی نیز ورود ده‌ها فلسطینی مسلح به شهرک‌های اسرائیلی واقع در اطراف نوار غزه را نشان ‌می‌دهد.
از سویی، ارتش اسرائیل در بیانیه‌ای اعلام کرد، تعدادی از افراد مسلح فلسطینی از غزه به اسرائیل نفوذ کرده‌اند و از اهالی مناطق اطراف غزه خواست که از منازل خود خارج نشوند.
گفته می‌شود برخی از گروگان‌ها از یک مهمانی در فضای باز در کیبوتص ریم، واقع در حومه شهر اوفاغیم در جنوب اسرائیل نه چندان دور از غزه - به اسارت گرفته شده‌اند.
شاهدان عینی به رسانه‌های اسرائیلی گفتند که مهاجمان با موتورسیکلت شروع به تیراندازی به سوی حاضران کردند و بسیاری از آن‌ها هنوز مفقود هستند.
بدین ترتیب، حتی بزرگ‌ترین کارشناسان و ناظران امور منطقه نیز پیش‌بینی چنین عملیات غافلگیرکننده‌ای از سوی مقاومت فلسطین را در برهه زمانی کنونی نمی‌کردند. آن‌گونه که منابع خبری گزارش می‌دهند تعداد اسرا و کشته شدگان اسرائیلی در این عملیات کاملا بی‌سابقه و فراتر از حد تصور است. روشن است که گروه‌های فلسطینی بدون هماهنگی و حمایت مقاومت در خارج از فلسطین دست به انجام این عملیات تاریخی نمی‌زنند و بنابراین شاید بتوان گفت جرقه جنگ بزرگ منطقه‌ای که اشغال‌گران از آن وحشت دارند و هدف آن نابودی اسرائیل است، امروز زده شد.
پس از حمله غافلگیرانه حماس به اسرائیل، ارتش اسرائیل وضعیت آمادگی برای جنگ را اعلام کرد و متعهد شد که اسرائیل پیروز خواهد شد. به گزارش رسانه‌های اسرائیلی، مرکز و جنوب اسرائیل بیش از سه ساعت و نیم زیر حملات موشکی مستمر بوده است.
به گفته سرهنگ دانیل هاگاری، تمامی ساکنان شهرک‌های اوریم، نخل عوز، نتیو هاعاسارا، زیکیم و کیبوتص «مزرعه اشتراکی» بئری، در حال تخلیه شدن هستند.
برخی ارزیابی‌ها این اقدام را نشانی از گسترش عملیات جنگی اسرائیل در این مناطق می‌دانند.
در ساعات ظهر یک‌شنبه در شهر سدروت آژیر خطری که احتمال اصابت قریب‌الوقوع راکت را اعلام می‌کند،‌ چندین بار طنین‌انداز شد. راکت‌ها به برخی از دیگر مناطق اسرائیلی‌نشین نزدیک مرز غزه هم اصابت کرد.
براساس گزارش این رسانه‌های اسرائیل، مقامات امنیتی کشورشان گفته‌اند دلیل افزایش یک‌باره شمار کشته‌ها به‌دست آمدن جسد حدود ۲۴۰ تن دیگر از شهروندانی است که در یک کنسرت موسیقی و رقص در بامداد شنبه در یک بیشه‌زار در جنوب اسرائیل شرکت کرده بودند. این رسانه‌ها گفتند نیروهای امدادی روز یک‌شنبه ۸ اکتبر به یک‌باره با انبوهی از اجساد افراد تیرباران‌شده در این بیشه‎‌زار روبه‌رو شدند، اما معلوم نیست که حماس از وجود این کنسرت و شرکت حدود سه هزار جوان اسرائیلی در آن آگاهی داشته یا نه.
گزارش‌های متعدد در شبکه‌های اجتماعی حاکی است شبه‌نظامیان حماس برخی از حاضران در کنسرت را نیز با خود به غزه منتقل کردند تا از آن‌ها به‌عنوان گروگان در برابر اسرائیل استفاده کنند. یک مقام حماس گفته است که اسرائیل باید هزاران زندانی امنیتی فلسطینی را آزاد کند.
سازمان حماس افزوده که گروگان‌های اسرائیلی در «نقاط امن» در بخش‌های مختلف غزه پراکنده و پنهان شدند تا اسرائیل نتواند رد آن‌ها را بیابد.
در دومین روز از درگیری‌های نظامی میان شبه‌نظامیان فلسطینی و اسرائیل، وضعیت شهروندان مفقودشده اسرائیلی هم‌چنان نامعلوم است.
در درگیری‌ها میان دو طرف تاکنون ده‌ها شهروند اسرائیل مفقود شده‌اند که براساس گزارش‌ها دست‌کم بخشی از آن‌ها توسط نیروهای حماس به اسارت گرفته شده‌اند.

 
دیدار بایدن با مقامات وقت اسرائیلی در حالی که گنبد آهنین در پشت تصویر دیده می‌شود در ۱۶ ژوپیه ۲۰۲۲آسوشیتدپرس

گنبد آهنین
آژیرهای حمله هوایی در سراسر اسرائیل روز شنبه سکوت صبحگاهی را در هم شکست و سامانه گنبد آهنین، یکی از بهترین سامانه‌های دفاع هوایی در جهان، وارد عمل شد.
در تصاویر و فیلم‌های منتشر شده، سامانه گنبد آهنین راکت‌های حماس را در هوا نابود می‌کرد و آسمان با شراره‌های حاصل از انفجارها روشن می‌شد. این بار اما ابعاد این حمله بی‌سابقه و با نمونه‌های قبلی متفاوت بود.
سامانه گنبد آهنین یک سامانه پدافند هوایی کوتاه‌برد زمین به هوا است که در چندین نقطه از اسرائیل برای مقابله با حملات راکتی، خمپاره‌ای، گلوله‌های توپخانه و هواپیماهای بدون سرنشین‌(پهپاد) در برد کوتاه مستقر شده است.
برد این سامانه پدافند هوایی تقریبا ۷۰ کیلومتر است و دارای سه بخش کلی به نام‌های بخش رادار تشخیص و ردیابی، بخش مدیریت نبرد و کنترل تسلیحات، و در نهایت بخش موشک‌انداز مجهز به ۲۰ موشک تامیر است. همگی این سه بخش مجموعا یک یگان را تشکیل می‌دهند.
این سامانه از سال ۲۰۱۱ میلادی از اسرائیل محافظت می‌کند. در جریان درگیری در لبنان در سال ۲۰۰۶، هزاران موشک توسط حزب الله شلیک شد و چندین منطقه شمالی از جمله حیفا مورد حمله قرار گرفت و بسیاری کشته شدند. 
حملات سال ۲۰۰۶ اسرائیل را بر آن داشت تا سامانه دفاع هوایی خود را توسعه دهد.
هنگامی که موشکی به سمت اسرائیل شلیک می‌شود، ابتدا رادار تشخیص و ردیابی مسیر ورودی را شناسایی کرده و اطلاعات را به بخش مدیریت نبرد و کنترل تسلیحات ارسال می‌کند که محاسبات سریع و پیچیده‌ای را برای شناسایی مسیر، سرعت و هدف مورد نظر انجام می‌دهد. اگر موشک ورودی به سمت یک منطقه پرجمعیت یا یک تاسیسات راهبردی هدف‌گیری شده باشد، بخش سوم یعنی بخش موشک‌انداز به‌طور خودکار موشک تامیر را شلیک می‌کند و هدف مورد نظر در هوا منهدم می‌شود تا تهدید را خنثی کند. 
هر آتشبار در این سامانه شامل سه تا چهار موشک‌انداز است و اسرائیل دست‌کم ۱۰ عدد از آن‌ها را داراست. شرکت اسرائیلی «سامانه‌های دفاعی پیشرفته رافائل» به عنوان سازنده سامانه گنبد آهنین ادعا می‌کند که میزان موفقیت کلی این سامانه ۹۰ درصد است و تاکنون بیش از ۲ هزار مورد ره‌گیری موفق داشته است. با این حال، این سامانه دفاع هوایی پیشرفته، در برابر رگ‌بار روز شنبه موشک‌های حماس مغلوب شد. چندین سال می‌شود که گروه حماس در تلاش برای یافتن نقطه ضعفی در سامانه گنبد آهنین بود.
نیروهای حماس با شلیک هماهنگ راکت‌های متعدد در یک بازه زمانی کوتاه، تا حد زیادی در انجام این کار موفق بودند و ره‌گیری همه اهداف را برای گنبد آهنین دشوار کردند. در حمله روز شنبه، بیش از ۵ هزار راکت تنها در ۲۰ دقیقه توسط حماس پرتاب شد.
حماس مرتبا در حال توسعه فناوری ابتدایی راکت‌های خود است و در این سال‌ها توانسته برد آن‌ها را به حدی افزایش دهد که شهرهای بزرگ تحت کنترل اسرائیل از جمله تل آویو و حتی بیت‌ المقدس را هم پوشش دهد.
راکت‌های پرتابی حماس بسیار ارزان‌تر از موشک‌های ره‌گیری تامیر اسرائیل است. با این حال ارزش گنبد آهنین برای اسرائیل بسیار فراتر از حساب و کتاب‌ هزینه‌های آن است..
اسرائیل در گذشته ثابت کرده است که می تواند اهداف رهگیری شده را خنثی کند و جان شهروندانش را نجات دهد.
در جریاندرگیری با حماس در ۲۰۱۲، اسرائیل مدعی شد که ۸۵ درصد از ۴۰۰ راکتی که از نوار غزه به سمت مناطق غیرنظامی و راهبردی شلیک شده بود را رهگیری و خنثی کرده است.
در جریان درگیری‌های سال ۲۰۱۴ هم بیش از ۴۵۰۰ راکت طی چند روز توسط حماس به سمت اسرائیل شلیک شد. بیش از ۸۰۰ مورد رهگیری و حدود ۷۳۵ مورد سرنگون شدند که میزان موفقیت آن ۹۰ درصد بود.
در درگیری دو هفته‌ای اسرائیل و فلسطینیان در ماه مه سال ۲۰۲۱ نیز بیش از هزار راکت در روزهای اولیه و مجموعا بیش از ۴۵۰۰ راکت در طول درگیری شلیک شد. در جریان این بحران، مقامات گفتند که این سامانه ۹۰ درصد راکت‌های پرتابی را خنثی کرد.

کابینه سیاسی‌-‌امنیتی اسرائیل
نشست وزیران پست‌های حساس امنیتی، اطلاعاتی و نظامی اسرائیل، که کابینه سیاسی-امنیتی نامیده می‌شود، در نشست خود اعلام کرد انجام عملیات نظامی در وضعیت جنگ، ماموریت ارتش و تمامی نهادهای کشور است.
این مصوبه مطابق با ماده ۴۰ قانون دولت‌های اسرائیل است. در بیانیه دولت در این خصوص آمده است: «جنگ در ساعت ۶ بامداد روز ۷ اکتبر‌(۱۵ مهر) به‌دنبال یک حمله تروریستی مرگ‌بار از نوار غزه آغاز و به اسرائیل تحمیل شد.»

 
نشست کابینه اسرائیل

مصوبه امروز به دولت امکان می‌دهد تمامی نهادها و وزارت‌خانه‌ها و سایر امکانات کشور را در اختیار تحقق اهداف جنگ بگذارد.
آویگدور لیبرمن، سیاست‌مدار مخالف دولت نتانیاهو، روز شنبه گفته بود که اعلام رسمی وضعیت جنگی برای پیش‌برد اهداف جنگ اهمیت اساسی دارد.
اسرائیل در دو دهه اخیر در عملیات نظامی متعددی با حزب‌الله، حماس و سازمان‌های مسلح فلسطینی دیگر درگیر بوده، اما هیچ‌یک از آن‌ها رسما جنگ توصیف نشده بود.
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر، و یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، روز شنبه ۷ اکتبر وضعیت جاری را یک جنگ توصیف کردند، اما هنوز مصوبه آن در نشست دولت به رای‌گیری گذاشته نشده بود.
سخن‌گوی ارتش اسرائیل ظهر یک‌شنبه ۸ اکتبر از آغاز برنامه ارتش برای تخلیه ساکنان اسرائیلی شهرک‌های نزدیک به مرز غزه خبر داد.
سخن‌گوی ارتش اسرائیل نیز اعلام کرد: «هیچ‌کدام از تروریست‌های حماس و جهاد اسلامی در هیچ‌کجا در امان نخواهند بود. تعدادی از شهروندان اسرائیلی توسط حماس ربوده شده‌اند. حماس مرتکب جنایات جنگی هولناکی‌ شده و تاوان آن را پس‌ خواهد داد.»
ارتش اسرائیل از جنگ نیروهایش در ۲۲ نقطه سخن گفته است. ارتش ربوده شدن شهروندان اسرائيلی را تایید کرده و می‌گوید، حماس اجساد برخی از کشته‌های اسرائيلی را به غزه منتقل کرده است.
ارتش اسرائيل به شهروندان این کشور که ساکن نزدیکی نوار غزه‌اند هشدار داده در پناهگاه‌ها بمانند و اعلام کرده که پس از حملات هوایی در غزه  «با ادوات زمینی سنگین» عملیات را ادامه می‌دهد.
خبرها هم‌چنین از آغاز موج دوم حملات موشکی غزه به اسرائيل حکایت دارد.
حملات شدید اسرائیل به نوار غزه یک‌شنبه 16 مهر با تمرکز بر مرکز شهر غزه بار دیگر از سر گرفته شد.
به گفته منابع «العربیه»، جنگنده‌های اسرائیل منازل رهبران حماس از جمله یحیی السنوار، نزار عوض‌الله و فتحی حماد را در نوار غزه هدف قرار دادند.
این منابع، هم‌چنین توضیح دادند که در ادامه حملات اسرائیل به غزه یک برج مسکونی در وسط نوار غزه بمباران شده و کاملا ویران شد.
در همین حال آویخای ادرعی، سخن‌گوی ارتش اسرائیل در صفحه توئیتر خود تصاویری از حملات انجام شده به نوار غزه را منتشر کرد.
ادرعی مدعی شد که این حملات، اهداف نظامی حماس واقع در ساختمان‌های چند طبقه در غزه را هدف قرار دادند.
از سوی دیگر محمد ابومصبح، سخنگوی هلال احمر فلسطین نیز در گفت‌وگو با العربیه تاکید کرد که هواپیماهای اسرائیلی برج «وطن» در مرکز غزه را منهدم کردند.
بر اساس ویدئوهایی که به‌طور گسترده در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است، «برج ۱۴ طبقه فلسطین» در غزه هدف حمله اسرائیل قرار گرفت و نابود شد.
ابومصبح از کمبود شدید سوخت لازم برای راه اندازی مولدهای برق بیمارستان‌های نوار غزه و درمان مجروحان خبر داد.
اسرائیل، هم‌چنین اعلام کرد که علاوه بر قطع برق، از ورود کالا و سوخت به نوار پرجمعیت غزه جلوگیری کرده و این منطقه را کاملا محاصره خواهد کرد.

موضع دولت‌ها
حزب‌الله لبنان هم در واکنش به حماس علیه اسرائیل تاکید کرد که این عملیات پیامی به کشور‌هایی است که به‌دنبال سازش هستند.
رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه از اسرائیل و فلسطینی‌ها خواست تا از انجام اقداماتی که منجر به دامن‌زدن بیش‌تر به درگیری‌ می‌شود، دوری کنند.
جوزپ بورل، مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا هم ضمن ابراز همدردی با اسرائیل، در شبکه اجتماعی ایکس‌(توئیتر سابق) نوشت که «این حملات باید فورا متوقف شود. خشونت چیزی را حل نمی‌کند. اتحادیه اروپا در این لحظات سخت همبستگی خود را با اسرائیل اعلام می‌کند.»
محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی در بیانیه‌ای گفت مردم فلسطین حق دفاع از خود علیه «ترور شهرک‌نشین‌ها و سربازان اشغالگر» را دارند. جبهه مردمی برای آزادی فلسطین اعلام کرد که در این جنگ به حماس پیوسته است.
جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا حملات حماس را «تروریستی» خواند و از حق دفاع اسرائیل حمایت کرد. در بیانیه تلویزیونی، بایدن هم‌چنین به «هر طرف دیگر» که نسبت به اسرائیل «متخاصم» است، هشدار داد که از این وضعیت سوء‌استفاده نکنند.
وزارت دفاع آمریکا، روز یک‌شنبه اعلام کرد که آمریکا مهمات و تجهیزاتی را در اختیار اسرائیل قرار خواهد داد و نیروهای آمریکایی را در خاورمیانه در پاسخ به حملات گروه شبه‌نظامی فلسطینی حماس تقویت خواهد کرد.
لوید آستین وزیر دفاع آمریکا در بیانیه‌ای گفت: «دولت ایالات متحده به سرعت تجهیزات و منابع اضافی از جمله مهمات را در اختیار نیروهای دفاعی اسرائیل قرار خواهد داد.»
وزیر دفاع آمریکا، هم‌چنین گفت که ناو هواپیمابر جرالد فورد، و ناوگان جنگی همراه آن را به سمت شرق مدیترانه هدایت کرده است و واشینگتن در حال افزایش اسکادران هواپیماهای جنگنده در منطقه است.
ناو هواپیمابر جرالد فورد (CVN-78)‌پیشرفته‌ترین و قدرتمندترین ناو هواپیمابر جهان است. این ناو مجهز به دو رآکتور هسته‌ای است که به آن اجازه می‌دهد به مدت ۲۰ سال بدون سوخت‌گیری کار کند، هم‌چنین دارای سیستم پرتاب هواپیمای الکترومغناطیسی است و هواپیماها را با سرعت و دقت بالایی پرتاب می‌کند.
این ناو هواپیمابر معمولا با ناوگانی به‌نام «گروه ضربت هواپیمابر» همراه می‌شود که شامل، یک ناو جنگی، یک ناو موشک‌انداز، یک ناوشکن، یک زیردریایی هسته‌ای و چندین کشتی پشتیبانی است.
جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا روز یکشنبه برای دومین بار در کم‌تر از ۲۴ ساعت با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل تلفنی گفت‌وگو کرد.
دفتر نخست‌وزیری اسرائیل اعلام کرد که آقای بایدن در این گفت‌وگو بر «حمایت بی‎‌قید و شرط» آمریکا از اسرائیل در جنگی که به آن تحمیل شده، تأکید کرده است.
شمار دیگری از رهبران کشورهای متحد اسرائیل، از جمله صدراعظم آلمان، نخست‌وزیر بریتانیا، نخست‌وزیر ایتالیا و هم‌چنین ولودمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، در طول روز یکشنبه با بنیامین نتانیاهو گفت‌وگوی تلفنی داشته و از اسرائیل حمایت کردند.
آن‌ها روز شنبه نیز بیانیه‌هایی جداگانه در حمایت از «حق دفاع اسرائیل» منتشر کرده و حماس را محکوم کرده بودند.
دولت سوئد، از حمله آخر هفته کمک‌های سوئد به فلسطین را مورد بازنگری قرار داده بود، اولف کریسترشون، نخست وزیر در مناظره‌ تلویزیونی گفت که باید اطمینان حاصل شود تا هیچ پول مالیات به سازمان‌های تروریستی نمی‌رود.
تمام احزاب تشکیل‌دهنده دولت و حزب دموکرات‌های سوئد در پی توقف کمک‌ها به مناطق فلسطینی هستند.
مرتا استنیوی، سخن‌گوی حزب محیط زیست، که فکر نمی‌کند توقف کمک‌ها راه درستی باشد، می‌گوید که باید بین سازمان تروریستی حماس و مردم فلسطین تمایز قائل شد.
تور ونسلند، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در امور خاورمیانه روز یک‌شنبه اعلام کرد که او در تماس تنگاتنگ با آمریکا، اتحادیه اروپا، قطر، مصر و لبنان در خصوص جنگ جاری میان اسرائیل و غزه است.
ونسلند در شبکه ایکس نوشت اولویت نخست این تماس‌ها، جلوگیری از تلفات بیشتر و تامین کمک انسانی مورد نیاز برای نوار غزه است. او افزود سازمان ملل متحد به «مداخله فعالانه» برای پیشبرد این اهداف ادامه خواهد داد.

جمهوری اسلامی ایران 
رسانه‌های دولتی ایران تصاویری از پارچه‌نوشته «طوفان الاقصی»‌(حمله حماس به اسرائيل) را منتشر کرده‌اند که نهادهای جمهوری اسلامی تنها چند ساعت پس از این تهاجم در خیابان‌های تهران نصب کرده‌اند. هم‌زمان تصاویری از «شادمانی حامیان حکومت در میدان فلسطین تهران» منتشر شده است.
پیش‌تر محسن محمودی، معاون شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ایران از «جشن پیروزی» بر اسرائیل سخن گفته و وعده جشن در میادین اصلی شهرهای ایران و تهران داده بود. نورنیوز، نزدیک به شورای عالی امنیت ملی ایران حمله حماس را «پیام روشنی» به آنانی خوانده که در فکر عادی‌سازی روابط با اسرائيل هستند.
علی‌اکبر ولایتی، مشاور امور بین‌الملل رهبر جمهوری اسلامی نیز حمله حماس را عملیاتی «پیروزمندانه» توصیف کرد و آن را «نویدبخش نابودی قریب‌الوقوع» اسرائيل خواند.
ولایتی گفت که این حمله «قطعا روند فروپاشی» رژیم اسرائیل را «تسهیل و تسریع» خواهد کرد. او افزود که این عملیات «قطعا موازنه قدرت» را تغییر داده و اسرائيل را «در موضع ضعف» قرار خواهد داد.
رسانه‌های دولتی ایران، به‌ویژه تسنیم و کانال‌های سپاه پاسداران در شبکه‌های اجتماعی به تفصیل درباره‌ جنگ گزارش می‌دهند و فلسطینی‌ها را پیروز می‌دانند. از انتقام‌گیری از حملات اخیر اسرائیل به سوریه هم سخن می‌گویند. 
خالد قدومی، نماینده حماس در ایران در گفت‎وگو با خبرگزاری «میزان»، خبرگزاری قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران، گفته است: «مبارزان مقاومت فلسطین با آگاهی از تهدید‌های رژیم صهیونیستی این عملیات را آغاز کردند و نگران پاسخ رژیم صهیونیستی نیستند.»
یحیی رحیم صفوی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران و مشاور نظامی علی خامنه‌ای روز شنبه ۱۵ مهرماه، ساعاتی پس از آغاز تهاجم حماس به اسرائیل در همایشی در تهران گفت: «ما از این عملیات  اعلام حمایت می‌کنیم و مطمئن هستیم که جبهه مقاومت  نیز از این موضوع حمایت می‌کند.»
نوول ابسرواتور نوشت: حمله حماس به اسرائیل نشان داد که منافع حکومت ایران ایجاد جنگ در خاورمیانه است
به نوشته این شبکه؛‌ «وضعیت شدیدا وخیم اجتماعی و اقتصادی ایران ایجاب می‌کند که حکومت اسلامی این کشور منافع خود را در مسموم و بحرانی کردن مناسبات اعراب و اسرائیل جست‌و‌جو کند. حماس در حمله جدید خود به اسرائیل از حمایت لجستیکی و فنی حکومت ایران برخوردار بوده است. با این حمله خاورمیانه وارد جنگی آشکار و هولناک خواهد شد.»
قاضی حمد، سخن‌گوی حماس، روز شنبه در پاسخ به سئوال مجری برنامه «نیوز آور» بی‌بی‌سی که پرسید «در این عملیات چه‌قدر از حمایت ایران برخوردار بودید» گفته است: «من افتخار می‌کنم که خیلی کشورها به ما کمک می کنند. ایران به ما کمک می‌کند. کشورهای دیگر به ما کمک می کنند. یا با پول یا با سلاح یا حمایت سیاسی که مشکلی ندارد.»
از یک طرف پاسخ او درباره کمک جمهوری اسلامی ایران، کلی به‌نظر می‌رسد، اما از طرف دیگر، او در پاسخ به سئوال واضح مجری بی‌بی‌سی کمک ایران به انجام این عملیات را رد نکرده است.
حساب توییتری‌(اکس) علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، هم با به اشتراک گذاشتن ویدئویی که در آن گروه بزرگی از غیرنظامیان اسرائیلی در حال فرار از حمله پیکارجویان فلسطینی هستند، به انگلیسی نوشت: «به خواست خدا سرطان رژیم اشغال‌گر صهیونیستی به دست مردم فلسطین و نیروهای مقاومت در سراسر منطقه ریشه کن خواهد شد. #طوفان الاقصی»
شرکت اکس این توییت را محو کرده و گفته مقررات اکس را نقض کرده اما ممکن است «به‌دلیل نفع عمومی لازم باشد هم‌چنان در دسترس بماند.»
از سوی دیگر در ایران بسیجیان و حامیان حکومت در میدان فلسطین تهران و شهرهای دیگر حمله حماس را جشن گرفته‌اند.
کاخ سفید اما گفته شواهدی ندیده است که جمهوری اسلامی ایران در پشت حمله حماس بوده باشد.
در این روز، هم‌چنین بسیاری از منتقدان معامله اخیر دولت بایدن با ایران اشاره کردند که این توافق ایران را برای کمک به گروه‌هایی مانند حماس جسورتر کرده است.
توافق اخیر با آزادی چند زندانی آمریکایی و هم‌چنین رفع انسداد مشروط از شش میلیارد دلار دارایی‌های ایران در کره جنوبی همراه بود.
آدریان واتسون سخن‌گوی شورای امنیت ملی آمریکا در توییتی با اشاره به آزاد شدن پول‌های ایران نوشت: «می‌توانم واقعیت را روشن بگویم: حتی یک سنت از این منابع هم خرج نشده، و وقتی خرج شود، فقط برای چیزهایی مثل غذا و دارو برای مردم ایران خواهد بود.»
او افزود: «این منابع مطلقا هیچ ربطی به حملات وحشتناک امروز ندارد و این اولین بار نیست که سوءاطلاعاتی منتشر می‌شود.»
اما ژیائو وانگ، محقق آمریکایی دانشگاه پرینستون که سال ۲۰۱۹ پس از بیش از سه سال حبس در زندان اوین تهران آزاد شد در توییتی نوشت: «سخن‌گوی شورای امنیت ملی گستاخانه دروغ می‌گوید. معامله پرداخت خون‌بها به ایران، یعنی تسلیم شدن در برابر فشار تهران و قبول آن‌چه می‌خواهد، مستقیما به مناقشه نیابتی تهران با اسرائیل دامن زد. دولت بایدن باید از نظر سیاسی بهای سنگینی از این بابت بپردازد.»
از طرف دیگر، در روزهای اخیر یک عضو ارشد حماس در تهران گفته بود که عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای عرب منطقه «مهم‌ترین تهدید» برای فلسطینی‌هاست.
به گزارش صداوسیمای جمهوری اسلامی، اسامه حمدان عضو حماس روز دهم مهر ماه در نشست عمومی «کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی» در تهران گفته بود: «مهم‌ترین تهدیدی که در حال حاضر برای فلسطین وجود دارد، این است که رژیم صهیونیستی به دنبال عادی‌سازی روابط با کشور‌های مختلف است.»
او با تاکید بر این‌که «عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی ظلمی در حق همه فلسطینی‌هاست» افزود: «باید در برابر چنین طرحی بایستیم و مقاومت کنیم.»
در همان زمان، علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در دیدار با سفرای کشورهای اسلامی، گفته بود «قمار عادی‌سازی روابط» با اسرائیل «سراسر باخت است» و «اسرائیل رفتنی است.»
این اظهارات در حالی مطرح شد که عربستان ظرف یک هفته میزبان دومین وزیر اسرائیل بود و آمریکا به‌دنبال عادی‌سازی روابط ریاض و تل‌آویو است.
 
اسماعیل هنیه و علی خامنه‌ای © تسنیم

به گزارش رسانه‌های رسمی ایران، ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری این کشور روز یک‌شنبه و در حالیکه یک روز از حمله گسترده حماس علیه اسرائیل می‌گذرد، به طور جداگانه با رهبران جنبش‌های مسلح فلسطینی تلفنی گفتگو کرد. بر این اساس، رئیس جمهوری ایران در تماس تلفنی با «زیاد نخاله» دبیرکل جهاد اسلامی درباره «تحولات فلسطین» و سپس با «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس صحبت کرد.
ابراهیم رئیسی روز یک‌شنبه ۱۶ مهر در گفت‌وگوهای تلفنی جداگانه با اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس و زیاد نخاله، دبیرکل سازمان جهاد اسلامی فلسطین، رویدادهای جاری میان فلسطینیان و اسرائیل پس از آغاز جنگ بین طرفین را به بحث گذاشت.
دفتر آقای رئیسی هنوز درباره مفاد گفت‌وگوهای ردوبدل شده میان او و رهبران حماس و جهاد اسلامی، جزئیاتی منتشر نکرده است.
محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی روز یک‌شنبه با حمایت از حماس گفت که عملیات «طوفان الاقصی»، «کابوس فروپاشی رژیم صهیونیستی‌(اسرائیل) را برای سران این رژیم به یقین تبدیل کرد.»
شمار دیگری از مقامات ایرانی نیز از آغاز درگیری‌های میان حماس و اسرائیل، بر ایستادگی جمهوری اسلامی در کنار فلسطینیان تاکید کردند و آن را درس عبرتی برای کشورهایی خواندند که در تلاش برای عادی‌سازی رابطه با اسرائیل هستند.
اشاره تلویحی آن‌ها به عربستان سعودی در شرایطی است که تهران به تازگی پس از هفت سال، قطع رابطه با دولت ریاض، در اواخر سال گذشته با میانجی‌گری چین با سران سعودی آشتی کرد.
هاشم صفی‌الدین، یکی از مقامات ارشد سازمان لبنانی حزب‌الله و رئیس شورای اجرایی این سازمان روز یک‌شنبه در پیامی به حماس اعلام کرد که «تسلیحات و موشک‌های ما در اختیار شما خواهد بود.»
به گزارش خبرگزاری رویترز، او در بیروت گفت: ما در این نبرد بی‌طرف نیستیم.
یکی از پسران هاشم صفی‌الدین همسر فاطمه سلیمانی، یکی از فرزندان قاسم سلیمانی، فرمانده کشته شده نیروی قدس سپاه پاسداران است.
روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی از «دست داشتن حکومت ایران در برنامه‌ریزی حملات غافگیرکننده حماس علیه اسرائيل» خبر داده است.

وال استریت ژورنال به نقل از چند عضو حماس و حزب‌الله گزارش کرده است که برنامه‌ریزی حملات با کمک افسران سپاه پاسداران صورت گرفته است. نام این افراد ذکر نشده است.
بر این اساس،‌ جزییات طرح حمله طی چند دیدار در بیروت میان فرماندهان سپاه و مسئولان چهار گروه شبه‌نظامی وابسته به ایران بررسی شده است.
وال استریت ژورنال در این حال تاکید کرده که مقام‌های آمریکایی شواهدی در این باره در اختیار ندارد.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا یکشنبه در مصاحبه با سی‌ان‌ان گفت:‌‌«ما هنوز شواهد هدایت یا دخالت ایران در این حمله را مشاهده نکرده‌ایم ولی بدون شک روابط عمیقی وجود دارد.»
حماس هم به وال استریت ژورنال گفته که این گروه خودش این حملات را طراحی کرده است.
در این حال، مایکل هرتزوگ، سفیر اسرائيل در ایالات متحده ایران را شریک حماس در این حملات عنوان کرده است.
هرتزوگ یک‌شنبه گفت:‌ «ایران و حماس بخشی از محور مقاومت هستند، مقاومت علیه وجود کشور اسرائيل. آن‌ها عضو یک ائتلاف هستند. تا جایی که به ما مربوط است، این یک ائتلاف به رهبری ایران است و ظن ما این است که ایران در حملات دخالت دارد.»
در پی حمله غافلگیرانه حماس به اسرائیل، هفته‌نامه فرانسوی «اُبس»‌(نوول ابسرواتور) مطلب تحلیلی به پی‌آمدهای این جنگ اختصاص داده و نوشته است: هم‌زمان با پنجاهمین سالگرد جنگ کیپور‌(اکتبر ۱٩٧۳) حمله غافلگیرانه حماس نه فقط به افسانه اسرائیل شکست‌ناپذیر خاتمه داد، بلکه به همین دلیل به زودی از خاطره‌های پاک نخواهد شد. هرگز اسرائیل تا این حد شکننده به نظر نرسیده بود به‌طوری که به نوشته «اُبس» حمله هفتم اکتبر تحقیر اعراب در جنگ کیپور را از خاطره‌ها پاک کرد.
به نوشته «اُبس» آن‌چه بیش از همه در نتیجه این حمله مشاهده می‌شود خطاهای غیرقابل تصور «شین بت»‌(سرویس‌ اطلاعات داخلی اسرائیل است که به‌عنوان یکی از بهترین سرویس‌های اطلاعاتی جهان شناخته می‌شود).
مقاله‌نویس «اُبس» نوشته است که حمله هفتم اکتبر پی‌آمدهای مهمی به‌دنبال خواهد داشت. در نتیجه این حمله بنیامین نتانیاهو در صحنه داخلی به دلیل خطاهای سرویس‌های اطلاعاتی و ارتش اسرائیل تضعیف خواهد شد. هفته‌نامه فرانسوی بعید ندانسته که در نتیجه فشارهای گرایش راست افراطی حکومت ائتلافی اسرائیل، بنیامین نتانیاهو ناچار شود واکنشی درخور و سخت در قیاس با حملۀ افراطیون فلسطینی از خود نشان بدهد.
دیگر پی‌آمد حمله هفتم اکتبر، به نوشته «اُبس»، تقویت موقعیت حماس در مقابل تشکیلات خودگردان فلسطین است. حماس سعی دارد سازمان الفتح را که رو به مرگ است برای همیشه از صحنه بیرون کند و به‌عنوان تنها نماینده فلسطینیان جای آن را بگیرد.
نبرد جاری میان حماس و اسرائیل ضمن برملاء کردن نقش جمهوری اسلامی ایران، روند عادی شدن مناسبات کشورهای عرب با اسرائیل را متوقف خواهد کرد. چنان‌که حزب‌الله لبنان اعتراف کرده یکی از اهداف حمله حماس در هفتم اکتبر رسیدن به چنین مقصودی بوده است. «اُبس» نوشته است: پس از خشونت پاسخ نظامی اسرائیل، بعید است که عربستان با اسرائیل توافق صلح امضاء کند و حکومت ایران که سرگرم عادی کردن مناسبات خود با عربستان است به دیدۀ بسیار منفی به سیاست تنش زدایی میان عربستان و اسرائیل می‌نگرد.
به نوشته «اُبس» با توجه به وضعیت شدیدا وخیم اجتماعی و اقتصادی ایران، منافع حکومت اسلامی این کشور در مسموم و بحرانی شدن مناسبات اعراب و اسرائیل نهفته است. وانگهی، به نوشته «اُبس» حماس در حمله جدید خود به اسرائیل از حمایت لجستیکی و فنی حکومت ایران برخوردار بوده که از طریق حزب‌الله به سازمان اسلام‌گرای فلسطینی منتقل شده است.
نویسنده مقاله «اُبس» در پایان نوشته است که حمله حماس به اسرائیل ائتلاف‌های منطقه‌ای را از نو تغییر خواهد داد و خاورمیانه را وارد جنگی آشکار و هولناک خواهد کرد.
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از برگزاری رزمایش «گردان‌های فاتحین تهران» در روز ۱۵ مهر خبر داده و سخنگوی این رزمایش اجرای «برخی ماموریت‌های داخلی» توسط این گردان‌ها را تایید کرده است.
فارس در گزارش خود بدون ارائه هیچ توضیحی به هم‌زمانی برگزاری این رزمایش با حملات گروه حماس به شهرهای اسرائیل اشاره کرده است.
سخن‌گوی این رزمایش که «نبی‌اکرم ۲» نام دارد گفته در این رزمایش «عملیات‌های دفاعی، امنیتی و ضد تروریستی در محیط‌های مختلف شهری با هدف آمادگی صد درصدی توسط گردان‌های فاتحین اجرا شد.»
این مقام نظامی که فارس نامی از او نبرده ادامه داده است: «در این رزمایش هم‌چنین عملیات واکنش سریع با هدف تمرین انتقال سریع گردان‌های فاتحین به مناطق عملیاتی تمرین شد.»
سخن‌گوی رزمایش، هم‌چنین به استفاده از نیروهای «گردان های فاتحین تهران» در داخل ایران اذعان کرده و گفته: «اجرای ماموریت دفاعی و امنیتی در موقعیت‌های مختلف جغرافیایی و در شرایط متفاوت آب و هوایی از جمله ویژگی‌های یگان فاتحین است که در جریان نبرد با تروریست‌های تکفیری در سوریه و عراق و هم‌چنین برخی ماموریت‌های داخلی به صورت واقعی به عرصه اجرا درآمده است.»
سایت حکومتی تابناک در ایران نوشت: «سربازان مقاومت فلسطین با حملات موثر به سربازان صهیونیست و هدف قرار دادن نقاط حساس آن‌ها، تعداد تلفات را به شدت بالا بردند و تاکنون بیش از هزار صهیونیست کشته شده و بیش از ۲۳۰۰ صهیونیست زخمی شده‌اند. در همین زمینه تصاویری از هدف قرار دادن یکی از صهیونیست‌ها پس از زمین گیر شدن و اطمینان از مرگ او توسط سربازان مقاومت منتشر شده است.»

وب‌سایت شبکه یک تلویزیون آلمان‌(تاگس شاو) روز دوشنبه، نهم اکتبر‌(۱۷ مهر) در باره نقش جمهوری اسلامی ایران در حمله اخیر حماس به اسرائیل مقاله‌ای از پیا فلورانس ماسورچاک منتشر کرد. در آغاز این گزارش آمده است: «حماس تنها در روز شنبه بیش از ۲ هزار موشک از نوار غزه به خاک اسرائیل شلیک کرد و بدون حمایت رژیم ایران احتمالا قادر به انجام این کار نمی‌بود. تهران بدون شک بزرگ‌ترین حامی سازمان‌های تروریستی فلسطینی است.»
گزارشگر شبکه اول تلویزیون آلمان در استانبول در ادامه مقاله خود نوشته است، کاملا مشخص نیست که پرداخت‌های ماهانه جمهوری اسلامی به این سازمان‌های تروریستی چقدر است: «صحبت از ۳۰ میلیون دلار در ماه فقط برای سازمان حماس است. علاوه بر این، باید دانش فنی در ساخت موشک و به احتمال زیاد آموزش توسط سپاه پاسداران را نیز به آن افزود. نه تنها حماس، بلکه گروه تروریستی جهاد اسلامی را نیز باید به فهرست دریافت‌کنندگان کمک‌های مالی جمهوری اسلامی افزود که اخیراً نیز مسئول موج‌های جدید حملات علیه اسرائیل بوده است.»
به گفته ماسورچاک، بخش عمده این سلاح‌ها در محل تولید می‌شوند و دیگر لازم نیست از طریق تاسیسات مرزی اسرائیل به غزه قاچاق شوند. عبور از مرزهای مصر از زمان کودتای نظامی ۲۰۱۳ در این کشور دشوارتر از گذشته شده است.
هر دو طرف این حمایت را پنهان نمی‌کنند. در جریان آخرین درگیری بزرگ میان حماس و نیروهای اسرائیلی در سال ۲۰۲۱، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قول حمایت کامل داد. اکنون سخن‌گوی حماس می‌گوید که تهران از این حملات حمایت می‌کند و جمهوری اسلامی با این که از نظر اقتصادی آسیب‌ دیده، این «هزینه دردناک» را متقبل می‌شود.
به اعتقاد ماسورچک توجیه جمهوری اسلامی برای این سیاست ایدئولوژیک است: «این کشور خود را به عنوان یک نیروی محافظ برای مسلمانان واقعا یا به ظاهر تحت ستم در سراسر جهان معرفی می‌کند. این از جمله شامل مبارزه با کنترل اسرائیل بر مسجد الاقصی در اورشلیم، یکی از مقدس‌ترین مکان‌های اسلام است.»
گزارشگر شبکه یک تلویزیون آلمان معتقد است که از جانب جمهوری اسلامی یک جنبه پراگماتیستی نیز در تامین مالی تروریسم وجود دارد: «رژیم تهران با حمایت خود فشار بر دشمن اصلی خود اسرائیل را برای همیشه بالا نگه می‌دارد بدون اینکه مجبور باشد خودش وارد یک رویارویی شود. تهران هم‌زمان تلاش می‌کند نقش خود را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای در مقایسه با رقیب خود عربستان سعودی تثبیت کند.»
ماسورچک یادآور می‌شود که تهران، هم‌چنین از طریق متحد نزدیک خود حزب‌الله نفوذش را در لبنان و جنگ داخلی سوریه گسترش می‌دهد. روز یک‌شنبه ۸ اکتبر حزب‌الله لبنان دست‌کم برای مدت کوتاهی با شلیک موشک به سوی شمال اسرائیل، همبستگی خود را با حماس اعلام کرد.
سرهنگ جاناتان کونریکوس، سخن‌گوی سابق ارتش اسرائیل در مورد حمله روز شنبه فلسطینی‌ها، گفته است:
«ما هنوز اطلاعات تاییدشده‌ای در مورد دامنه حملات نداریم، اما فقط می‌دانیم که بی‌سابقه و شدید است. هنگامی که اتفاق از سوی یک نیروی نیابتی ایران رخ می‌دهد، این دیگر یک امر معمولی نیست. این چیزی نیست که ما بتوانیم با نحوه واکنش معمولا با حمله به اهداف نظامی از هوا در داخل نوار غزه پاسخ دهیم. ما در مورد وضعیت کاملا متفاوتی صحبت می‌کنیم و پاسخ اسرائیل باید متفاوت باشد.»
هنوز فضا در گفته‌های مقامات اسرائیلی و ایرانی علیه دیگر، حالت جنگی آشکار ندارد. این وضعیت ممکن است عوض شود.
آن‌چه سخن‌گوی سابق ارتش اسرائیل از آن به‌عنوان «پاسخ متفاوت» به ایران نام برده، اگر در شکل حمله اسرائیل به ایران باشد، ممکن است جو منطقه و وضعیت سیاسی داخل ایران را عوض ‌کند.
روز سوم جنگ، سخن‌گوی شورای امنیت ملی کاخ سفید روز دوشنبه گفت که ایران شریک جرم است، حتی اگر ایالات متحده هیچ اطلاعات یا شواهدی مبنی بر مشارکت مستقیم ایران در حملات گروه فلسطینی اسلام‌گرای حماس به اسرائیل در دست نداشته باشد.
جان کربی اظهار داشت: «ایران مدت‌هاست که از حماس و شبکه‌های تروریستی در سراسر منطقه با آموزش آن‌ها و فراهم آوردن منابع حمایت می‌کند.»
او افزود: «و بنابراین ایران در این زمینه شریک جرم است، اما این که شواهد ویژه‌ای در رابطه با این حملات وجود داشته باشد، باید بگویم که نه، ما هیچ شواهدی در دست نداریم.»

فارغ از احتمال دست داشتن ایران یا سطح حمایت احتمالی نیروی قدس سپاه از چنین حمله‌ای، تا همین جا مناسبات منطقه‌ای اسرائیل و ایران، در پی وقوع این حمله با تحولی عمیق روبه‌رو شده که می‌تواند تبعات گسترده‌ای هم برای ایران و هم برای سایر نقاط خاورمیانه داشته باشد.
جمهوری اسلامی ایران، در صدر گروه «محور مقاومت» بیش از چهار دهه است که با تعصبی شدید و تاریخی، سیاست اسرائیل‌ستیزی خود را دنبال کرده است. حتی در سال ۱۳۹۴، علی خامنه‌ای در اظهارنظری جنجالی گفت: «اسرائیل ۲۵ سال دیگر را نخواهد دید.»
اسرائیل تاکنون بارها دانشمندان هسته‌ای ایران را ترور کرده و سعی کرده با خرابکاری در برنامه هسته‌ای ایران، از سرعت توسعه آن بکاهد. علاوه بر این در سوریه نیز سال‌هاست که نیروهای سپاه قدس هدف جنگنده‌های اسرائیلی قرار می‌گیرند و کشته می‌شوند.

حمله پهبادی به دانشکده نظامی در جنوب سوریه
بیش از ۱۱۰ نفر از جمله دو افسر بلند پایه کشته شدند. حمله پهپادی روز پنج‌شنبه ۶ به یک دانشکده نظامی در مرکز سوریه که هنگام برپایی مراسمی ویژه انجام شد، بیش از ۱۱۰ کشته به جا گذاشته است.
فرانس‌پرس به گزارش تازه دیده‌بان حقوق بشر سوریه استناد کرده که در آن شمار کشته‌شدگان حملات پهپادی روز پنج‌شنبه به دانشکده افسری حمص، دست‌کم ۱۱۲ کشته شده‌اند.
بنا به این گزارش، حملات پهپادی در زمان برپایی مراسم ترفیع جمعی از افسران دانشکده نظامی ارتش سوریه در حمص صورت گرفت و طی آن حدود نیمی از فارغ التحصیلان حاضر در مراسم کشته شدند.
در این گزارش، هم‌چنین آمده است که بیش از ۱۲۵ نفر از حاضران در مراسم فارغ‌التحصیلی آکادمی نظامی سوریه در حمص نیز زخمی شده‌اند.
سه روز عزای عمومی در این کشور اعلام شده است.
در بیانیه ارتش سوریه آمده است: «سازمان‌های تروریستی» مراسم (دانشکده افسری حمص) را «با استفاده از پهپادهای حامل مواد منفجره» هدف قرار دادند.
سخن‌گوی وزارت امور خارجه ایران حمله روز پنج‌شنبه به دانشکده افسری حمص را «تروریستی» خواند و آن را به شدت محکوم کرد.
ناصر کنعانی، سخن‌گوی دستگاه دیپلماسی ایران ضمن محکوم کردن این حمله «به دولت، ارتش و ملت کشور دوست و برادر جمهوری عربی سوریه و کلیه خانواده‌ها و بازماندگان» این حمله تسلیت گفت.
هنوز هیچ گروهی مسئولیت انجام این حمله را برعهده نگرفته است.
آیا این حمله خونین، ارتباطی به حمله حماس به اسرائیل دارد یا نه؟ روشن نیست!

  
۸ اکتبر ۲۰۲۳، جنوب نوار غزا، پس از یک حمله هوایی اسرائیل − منبع: AFP

موقعیت غزه
غزه به بزرگ‌ترین زندان بدون سقف دنیا معروف شده است. این زندان با ۹۲/۱ میلیون جمعیت‌(برآورد سال ۲۰۲۰) تنها ۳۶۰ کیلومتر مربع وسعت دارد، یعنی اندکی بزرگ‌تر از تبریز‌(۳۲۴ کیلومتر مربع) است. غزه متراکم‌ترین جای دنیا است: ۵۳۲۸ نفر در هر کیلومتر مربع. نصف اهالی کودک‌اند.
تنها ۱۰ درصد جمعیت به آب آشامیدنی تمیز دسترسی دارند. بخشی از آب آشامیدنی از اسرائیل می‌آید که بیم آن می‌رود قطع شود. در حالت عادی حداکثر ۸ ساعت در شبانروز برق وجود دارد. محرومیت از برق از دیشب کامل شده است.
در چنین وضعیتی می‌توان تجسم کرد وضع بهداشت و رسیدگی به حال مجروحان که دم به دم بر تعداد آنان افزوده می‌شود، چگونه است. هیچ چیزی این حد از ستم بر مردم غیرنظامی را توجیه نمی‌کند.
مردم عملا در میان خرابه‌ها زندگی می‌کنند. خانه‌ها خراب می‌شوند و مردم با عجله اتاقک‌هایی با بلوک‌های سیمانی درست می‌کنند. آلونک‌ها در طول تابستان وحشتناک گرم هستند، و در طول زمستان وحشتناک سرد. با هر جنگی شیرازه زندگی فلاکت‌بار از هم می‌پاشد. ویرانه‌ها ویران‌تر می‌شوند، مدرسه‌ها که هر یک حدود ۱۰۰۰ نفر محصل دارند بسته می‌شوند، مرکزهای درمانی از کار می‌افتند.
اسرائیل گفته که مردم غزه به پناهگاه‌ها بروند. به کدام پناهگاه؟ در جنگ‌های قبل بخشی از آنان به مدرسه‌ها پناه می‌بردند. در هر کلاس ۵ خانواده. مدرسه‌ها هم در امان نیستند.
روی یک‌شنبه بنیامین نتانیاهو پس از شرکت در کابینه‌ی امنیتی اسرائیل ضمن اعلام آغاز «یک جنگ طولانی و سخت» خطاب به مردم غزه گفت: «فرار کنید؛ ما در همه جا با قدرت کامل عمل خواهیم کرد.» او افزود: «این جنگ به زمان نیاز دارد. روزهای سختی در پیش است.»
مردم غزه روزها و ماه‌ها و سال‌های سختی را گذرانده‌اند. این بار معلوم نیست در دهانه‌ی ‌گاز انبر حماس و اسرائیل چه بر سر آنان بیاید.

هفتادوپنجمین سالگرد تاسیس اسرائیل
اسرائیل روز سه‌شنبه بیست‌و‌پنجم آوریل-پنجم اردیبهشت، هفتادوپنجمین سالگرد تاسیس خود را جشن گرفته بود. اصلاحات دولت راستگرای جدید در قوانین قضایی، اختلاف‌های اجتماعی را از زمان تاسیس این کشور در سال ۱۹۴۸ عمیق‌تر کرده است.
به گزارش رویترز، مراسم یادبود تاسیس اسرائیل، روز سه‌شنبه ۲۵ آوریل‌(پنجم اردیبهشت)، به افتخار کشته‌شدگان نظامی کشور و سالگرد استقلال برگزار می‌شود. مراسم سالانه‌ای که به‌عنوان نشانه وحدت در کشوری برگزار می‌شود که از زمان ایجاد آن، جنگ‌های مکرری را پشت سر گذاشته است.  
صدها هزار اسرائیلی از آغاز سال جاری میلادی هر هفته به خیابان‌ها آمده‌اند تا به طرح‌های دولت ملی‌گرا مذهبی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، برای محدود کردن قوه قضاییه که آن‌ را تهدیدی برای دموکراسی می‌دانند، اعتراض کنند.
دولت کنونی اسرائیل و حامیانش می‌گویند این تغییرات برای مهار قضاتی است که به‌شدت در حوزه پارلمان و قوه مجریه دخالت کرده‌اند، اما توافق کرده بودند که برنامه‌ اصلاحات قضایی را متوقف کنند تا امکان مشورت بیش‌تر فراهم شود. با این حال، اعتراض‌ها ادامه داشته و برای بسیاری از اسرائیلی‌ها، این بن‌بست سئوالات عمیقی را در مورد کشورشان ایجاد کرده است، سئوالاتی که فراتر از رابطه دیوان عالی کشور و قوه مجریه مهم‌اند.
قدرت روبه‌رشد احزاب مذهبی که سال گذشته به نتانیاهو کمک کردند تا به قدرت برسد، بسیاری از اسرائیلی‌های سکولار را نگران کرده است. اغلب اسرائیلی‌های سکولار از شرایط ویژه و یارانه‌هایی که بسیاری از مردان ارتدوکس مذهبی دریافت می‌کنند، ناراحت‌اند. کمک‌های دولتی که این مذهبيون ‌را قادر می‌کند به خدمت سربازی نروند و به جای کار، زمان‌شان را در مدارس توراتی بگذرانند.
نتایج یک نظرسنجی که رادیو تلویزیون عمومی اسرائیل روز جمعه منتشر کرد، نشان داد که این طرح‌ها با مخالفت گسترده مواجه‌اند و ۵۳ درصد از شرکت‌کنندگان در نظرسنجی معتقدند که تصویب چنین لایحه‌ای به کشورشان آسیب می‌زند. علاوه بر این، ۶۰ درصد اسرائیلی‌ها گفته‌اند که این دولت را نماینده خود نمی‌دانند و ۴۸ درصد معتقدند وضعیت در اسرائیل بدتر خواهد شد.
این میزان مخالفت با برنامه‌های نتانیاهو به ۱۶ هفته متوالی تظاهرات گسترده‌ اسرائیلی‌ها منجر شده است. آن‌ها پرچم‌های آبی و سفید اسرائیل را که در سه ماه گذشته به نماد اعتراض‌ها تبدیل شده‌اند، به اهتزاز درمی‌آوردند.
در حالی که معترضان می‌گویند برای دفاع از «روح یک ملت» مبارزه می‌کنند، دولت اسرائیل آن‌ها را «آنارشیست‌‌هایی» می‌خواند که به‌دنبال سرنگونی رهبری‌اند که از یک «انتخابات دموکرات» برآمده است.
نتانیاهو اواخر سال ۲۰۲۲ به قدرت بازگشت؛ آن‌هم پس از یک بحران سیاسی طولانی که اسرائیلی‌ها را در کم‌تر از چهار سال، پنج بار پای صندوق‌های رای کشاند.
 نخست‌وزیر اسرائیل با اتهام‌های کلاهبرداری، سوءاستفاده از اعتماد عمومی و دریافت رشوه‌(در سه مورد مجزا اما مرتبط با شرکای ثروتمند و غول‌های رسانه‌ای قدرتمند) روبه‌رو است. او ارتکاب این تخلف‌ها را رد کرده و این اتهام را که اصلاحات موردنظرش راهی برای دور زدن بررسی پرونده اتهاماتش است، وارد نمی‌داند.
در طی هفتادوپنج سال گذشته، روابط اعراب و اسراییل دستخوش تحولات،‌ تغییرات و جنگ‌های بسیاری بوده است. فهم رخدادهای مربوط به فلسطین در طی این دوره برای فهم آن‌چه در آینده روی خواهد داد مهم و موثر است. تام سگو، ژورنالیست اسراییلی با این بیان که چرا انگلیسی‌ها، نیروهای اسرائیلی‌ها را به اعراب ترجیح دادند و چگونه در شکست دادن فلسطینی‌ها به آن‌ها کمک کردند، کتاب «یک فلسطین تمام و کمال» را به رشته تحریر درآورده است. او ضمن بررسی فقر و محرومیت ملت فلسطین اعتقاد دارد دلیل برگزیده شدن اسرائیلی‌ها از سوی انگلستان، زمینه‌های قدرت این جمعیت در جهان بوده است.
اما در حال حاضر اسرائیل، اولویت‌های فوری دیگری دارد. باید نفوذ از مرزهای جنوبی خود را متوقف و سرکوب کند و افراد مسلح حماس را که کنترل چندین محله در بخش اسرائیلی مرز را در دست دارند، بازپس بگیرد. اسرائیل باید به مسئله اسیر شدن تعدادی از شهروندانش هم رسیدگی کند،‌ چه از طریق عملیات ویژه نجات و چه از راه مذاکره. به خصوص نتان‌یاهو فرصتی گیر آورده است که موقعیت خود را با جنگ شدید علیه حماس در غزه، حزب‌الله لبنان، جمهوری اسلامی ایران، سوریه و غیره تثبیت کند تا بتواند مخالفان خود در درون اسرائیل رابه سکوت و تمکین واردار سازد.
اسرائیل تلاش خواهد کرد که سکوهای پرتابی را که حملات شدید امروز به سوی اسرائیل از آن‌ها صورت گرفت،‌ نابود کند. اما این تلاشی بیهوده و تقریبا غیرممکن است چرا که این راکت‌ها را تقریبا می‌توان از هر جایی پرتاب کرد.
شاید بزرگ‌ترین نگرانی دولت اسرائیل این است که چگونه کمک‌هایی که از کشورهای دیگر به حماس می‌رسد جلوگیری کند و مهم‌تر از همه، از کشیده‌شدن جنگ به کرانه باختری و شاید حتی با الفتح جلوگیری کند.

کشتار شرکت‌کنندگان یک فستیوال موسیقی
«سه هزار نفر در این مراسم حضور داشتند، بنابراین مهاجمان احتمالا این را می‌دانستند. اطلاعات محرمانه داشتند.»
بر اساس گزارش سازمان نجات زکا، بیش از ۲۵۰ جسد در محل پیدا شده است.
سازمان‌دهندگان قبل از شروع فستیوال در شبکه‌های اجتماعی نوشتند: «وقتش رسیده که همه خانواده دوباره دور هم جمع شوند»‌ و «چه مراسم سرگرم‌کننده‌ای خواهد بود.»
محل جشنواره در سه بخش چادرها، غذاخوری و بار نوشیدنی، در صحرای نگب در نزدیکی کیبوتص رعیم در جنوب اسرائیل است که فاصله چندانی با نوار غزه ندارد؛ جایی که شبه‌نظامیان حماس سحرگاه از آنجا عبور کردند تا حمله خود را آغاز کنند. آن‌ها به شهرها و روستاهای منطقه نفوذ کردند و ده‌ها نفر را گروگان گرفتند.
تنها چند ساعت بعد، با حمله شبه‌نظامیان فلسطینی، صفحات رسانه‌های اجتماعی فستیوال پر شده از افرادی که ناامیدانه سعی دارند عزیزان خود را پیدا کنند. حمله به جشنواره بخشی از عملیات بزرگ غافلگیرانه حماس به اسرائیل بود.
یکی از مهمانان، به نام اورتل، گفت اولین نشانه از این‌که حادثه‌ای در جریان است، زمانی بود که، حوالی سپیده‌دم، یک آژیر به صدا درآمد که هشدار موشک بود. شاهدان می‌گویند بلافاصله بعد از موشک صدای شلیک گلوله شنیده شد.
او به شبکه ۱۲ اسرائیل گفت: «آن‌ها برق‌ها را خاموش کردند و ناگهان وارد شدند و از هر طرف شروع به تیراندازی کردند.»
او گفت: «پنجاه تروریست با مینی‌بوس و لباس نظامی وارد شدند.»
آدام بارل، شرکت‌کننده جشنواره، به روزنامه هاآرتص گفت که همه حاضران در جشنواره می‌دانستند که احتمال شلیک موشک در منطقه وجود دارد، اما شلیک گلوله شوکه‌کننده بود.
آدام هم مثل بسیاری دیگر، سعی کرد با ماشین خود فرار کند. اما افراد مسلح به طرف ماشین شلیک کردند. بنابراین پیاده شد و فرار کرد. او گفت: «مردم تیر می‌خوردند. ما پنهان شدیم و بقیه هم هر کدام به طرفی فرار کردند.»
استر بوروچوف به رویترز گفت در حال رانندگی بود که یکی با ماشین به او زد. او مرد جوانی را پشت فرمان دید که گفت سوار شود. استر می‌گوید در درگیری به مرد راننده شلیک شد و او هم نقش یک جسد مرده را بازی کرد تا سرانجام سربازان اسرائیلی نجاتش دادند.
استر که در بیمارستان بود به رویترز گفت: «نمی‌توانستم پاهایم را تکان دهم. سربازها آمدند و ما را به طرف بوته‌ها بردند که پنهان کنند.»
بسیاری از تماشاگران جشنواره مانند اورتل ساعت‌ها در بوته‌ها و باغ‌های میوه اطراف پنهان شدند و امیدوار بودند که نیروهای ارتش از راه برسند و نجات‌شان دهند.
اورتل گفت: «گوشی را در حالت ساکت قرار دادم و روی زمین سینه‌خیز به طرف یک باغ مرکبات رفتم. گلوله‌ها از بالای سرم صفیرکشان رد می‌شدند.»
گیلی یوکوویچ به بی‌بی‌سی گفت که چگونه در باغ درختان دارابی پنهان شده است: «درخت به درخت می‌رفتند و تیراندازی می‌کردند. دیدم مردم دور تا دور می‌میرند. خیلی ساکت بودم. گریه نکردم، هیچ کاری نکردم.»
در نهایت، پس از سه ساعت، او صدای سربازان اسرائیلی را شنید و تصمیم گرفت به یک طرف امن فرار کند.
مجله تبلت روایاتی از حمله نیروهای حماس به یک فستیوال موسیقی در جنوب اسرائیل منتشر کرده که در آن جزئیاتی از تجاوز به دختران جوان در کنار اجساد دیگر شرکت‌کنندگان به دست نیروهای این گروه شبه‌نظامی به چشم می‌خورد.
این حمله با صدای انفجاری در ساعت ۷ صبح روز شنبه در محل برگزاری فستیوال «سوپر نوا» در نزدیکی رعيم، در شمال غربی صحرای نگب، آغاز شد.
به گزارش این مجله، در ابتدا، شرکت‌کنندگان فکر کردند یک حمله موشکی پراکنده دیگر به اسرائیل صورت گرفته، اما پس از آن انفجارها قوی‌تر و مداوم شد و حدود پنج دقیقه ادامه یافت، تا این‌که موسیقی متوقف شد و نیروهای پلیس، که مسئولیت حفاظت از چهار تا پنج هزار شرکت‌کننده را داشتند، از آنان خواستند محل را ترک کنند.
در همان حال نیروهای حماس با خودروهای وانت خود در حال نزدیک شدن بودند و به محض رسیدن به روی مردم آتش گشودند، که در نهایت منجر به کشف اجساد دست‌کم ۲۶۰ نفر در روز پس از حمله شد.
شرکت‌کنندگانی که زنده ماندند، برای نجات جان خود شروع به دویدن در صحرای نگب کردند و نیروهای حماس، که به گفته یکی از شاهدان برخی‌شان ۱۶ یا ۱۷ ساله بودند، شروع به گرفتن آنان کردند و موفق شدند دست‌وپای برخی را بسته و با خود ببرند.
به گفته این شاهد، برخی از زنان همان‌جا «در کنار بدن‌های دوستان‌شان و جنازه‌ها مورد تجاوز قرار گرفتند.»
گفته می‌شود، چندین نفر از این قربانیان پس از تجاوز کشته شده‌ و برخی دیگر نیز به غزه برده شدند. عکس‌هایی هم در فضای مجازی منتشر شده، که نشان می‌دهد برخی از آنان را در حالی که خون از میان پاهایشان می‌چکد، در شهر می‌چرخانند.
یکی از شاهدان که پس از حادثه روز شنبه به منطقه بازگشت، گفت اجساد سرد و مثله شده دختران جوانی را دیده که به بسیاری‌شان از فاصله نزدیک شلیک شده است.
بازمانده‌ای دیگر نیز تعریف کرد چگونه او و دوستانش توانسته‌اند با حرکت در امتداد جاده ــ طوری که آن را ببیند، اما دیده نشود - خودشان را با رساندن به یک آبادی نزدیک نجات دهند.
در نهایت این حمله با مداخله نیروهای دفاعی اسرائیل پایان یافت و پس از آن نیروها توانستند با جست‌و‌جو در کامیونت‌های حماس اقلامی چون آر‌پی‌جی، دستگاه‌های ارتباطی پیشرفته، کلاشنیکف، و سلاح‌های عمدتا ساخت شوروی پیدا کنند.

 

نشست شورای امنیت 
شورای امنیت سازمان ملل متحد در نیویورک عصر یک‌شنبه ۱۶ مهرماه برای بررسی حمله حماس به اسرائیل جلسه اضطراری تشکیل داد. چند عضو شورای امنیت حماس را به‌شدت محکوم کردند اما بیانیه‌ای صادر نشد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در بحبوحه جنگ بین اسرائیل و حماس در یک جلسه اضطراری پشت درهای بسته تشکیل جلسه داد اما نتوانست به اتفاق آراء لازم برای بیانیه مشترک دست یابد.
هیئت دولت فلسطین در سازمان ملل با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد: «این تحولات در خلاء رخ نداده است، قبل از آن‌(که حماس حمله کند) کشتار صدها فلسطینی در سال جاری رخ داده است.»
پیش از برگزاری نشست شورای امنیت با حضور ۱۵ عضو پشت درهای بسته، گیلاد اردان، نماینده اسرائیل در سازمان ملل، گفت: «این‌ها جنایات جنگی است، جنایات جنگی ثبت شده آشکار.»
اردان، نماینده اسرائیل در سازمان ملل، گفت: «هیچ دلیلی نمی‌بینیم که این موضوع از محور مذاکرات خارج شود. ما هنوز هم می‌خواهیم این اتفاق بیفتد. و هر کاری که بتوانیم برای همزیستی با همه همسایگان‌مان انجام خواهیم داد.»
ریاض منصور، سفیر فلسطین در سازمان ملل، پیش از نشست شورای امنیت به خبرنگاران گفت: «اسرائیل مدام می‌گوید: محاصره و حملات مکرر به غزه برای از بین بردن قابلیت‌های نظامی حماس و تضمین امنیت است … در حالی‌که این محاصره و حملات هیچ کدام به نتیجه نرسیده است.»
قبل از نشست ۹۰ دقیقه‌ای امروز شورای امنیت، دیپلمات‌ها گفته بودند که بعید است بیانیه یا قطع‌نامه‌ای صادر شود. نماینده آمریکا در سازمان ملل هم تاکید کرده بود که این موضوع فعلا اولویت اصلی آمریکا نیست.
رابرت وود، نماینده آمریکا در سازمان ملل تاکید کرد موضوع مهم این است که کشورهای جهان با اسرائیل هم‌دردی نشان دهند. او از کشورهایی که اقدام حماس را محکوم نکرده‌اند، انتقاد کرد.
وود بدون نام بردن از روسیه گفت:‌ «تعداد قابل‌توجهی از کشورهای عضو شورا، حملات حماس را محکوم کرده‌اند. البته این شامل همه کشورها نیست ... احتمالا بدون نیاز به اشاره من می‌دانید کدام کشورها هستند.»
واسیلی نبنزیا، نماینده روسیه در سازمان ملل متحد هم گفت:‌ «پیام من توقف فوری جنگ و برقراری آتش‌بس و مذاکرات معنی‌داراست.»
به گفته او آن‌چه در حال رخ دادن است،‌ نتیجه مشکلات حل‌نشده قدیمی است.
تام ونزلند، فرستاده ویژه سازمان ملل در امور خاورمیانه، به اعضای شورای امنیت درباره آخرین تحولات در اسراییل و تلاش‌های بشردوستانه این سازمان برای کمک به مردم غزه گزارش داد.
ونزلند از اعضا خواست برای برقراری آرامش تلاش کنند.
خانم نسیبه نماینده دائم امارات متحده عربی در سازمان ملل از گسترش تنش به همسایگان ابراز نگرانی کرد.
لانا زکی نسیبه، نماینده امارات متحده عربی در سازمان ملل متحد هم هشدار داد که اعضای شورای امنیت نگران گسترش تنش‌ها به سایر کشورهای منطقه هستند.
خانم نسیبه تاکید کرد که مهم‌ترین اولویت حفاظت از غیرنظامیان و آزادی بدون شرط گروگان‌هاست.

  

آمار قربانیان در چهارمین روز جنگ
ارتش اسرائیل اعلام کرد که سه روز پس از حمله حماس که دستگاه‌های نظامی و اطلاعاتی آن را کاملا غافلگیر کرد، کنترل جنوب این کشور را تا حد زیادی دوباره به‌دست آورده است.
تانک‌ها و پهپادهای اسرائیلی در حصار مرزی غزه مستقر شده‌اند تا از حملات جدید جلوگیری کنند. هزاران اسرائیلی طی این مدت ده‌ها شهرک در مجاورت غزه را تخلیه کرده‌اند و ارتش اسرائیل ۳۰۰ هزار نیروی ذخیره خود را فراخوانده است.
این اقدامات به‌همراه اعلان رسمی جنگ در روز یک‌شنبه، به تغییر سریع موضع اسرائیل به حمله علیه حماس اشاره دارد و در عین حال خبر از تخریب گسترده‌تر باریکه فقرزده غزه می‌دهد.
بر اساس گزارش رسانه‌ها، تاکنون حدود ۹۰۰ نفر در اسرائیل، از جمله ۷۳ سرباز کشته شده‌اند. ارتش اسرائیل هم آمار ۹۰۰ کشته را تایید کرد.
هم‌چنین طبق آمار مقامات غزه ، در این منطقه نیز بیش از ۶۸۰ نفر کشته شده‌اند، گرچه اسرائیل می‌گوید که صدها نفر آن‌ها نیروهای حماس هستند. هزاران نفر هم از هر دو طرف مجروح شده‌اند.
وزارت بهداشت غزه اعلام کرد که از روز شنبه و در پی آغاز حملات هوایی اسرائیل به این منطقه محاصره شده، دست‌کم ۶۸۷ فلسطینی کشته و ۳۷۲۶ نفر زخمی شده‌اند.
بنا به گزارش رسانه‌ها و شاهدان عینی چند خانه و آپارتمان، یک مسجد هم‌چنین بیمارستان‌ از جمله مکان‌هایی بودند که مورد حمله قرار گرفتند و این حملات برخی از جاده‌ها را نیز ویران کرده است.
اسرائیل هم‌چنین مقر شرکت خصوصی مخابرات فلسطین را بمباران کرد که می‌تواند بر خدمات تلفن ثابت، اینترنت و تلفن همراه تاثیر بگذارد.
سازمان ملل می‌گوید در نتیجه جنگ بین ارتش اسرائیل و حماس تعداد آواره‌های غزه به بیش از ۱۲۳۰۰۰ نفر رسیده است.
به گفته دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد، تا اواخر روز یک‌شنبه، حملات هوایی تلافی‌جویانه اسرائیل ۱۵۹ واحد مسکونی را در سراسر غزه ویران کرده و به ۱۲۱۰ واحد دیگر آسیب جدی وارد کرده است.
آژانس پناهندگان فلسطینی سازمان ملل اعلام کرد که مدرسه ای با بیش از ۲۲۵ نفر مورد حمله مستقیم قرار گرفت.
چندین خبرگزاری اسرائیلی به نقل از مقامات خدمات امدادی اعلام کردند که حداقل ۷۰۰ نفر از جمله ۴۴ سرباز در اسرائیل کشته شده‌اند. 
وزارت بهداشت غزه اعلام کرده است ۴۱۳ نفر از جمله ۷۸ کودک و ۴۱ زن در این منطقه کشته شدند. حدود ۲۰۰۰ نفر از هر طرف زخمی شده‌اند.
  
آمریکا می‌گوید ناو هواپیمابر «یواس‌اس جرالد آر فورد» را به اسرائیل نزدیک‌تر می‌کند
موخره
در پایان می‌توان تاکید کرد که اسرائیل احتمالا گسترده‌ترین و تامین‌ترین شبکه اطلاعاتی را در خاورمیانه در اختیار دارد. این شبکه در داخل گروه‌های مسلح فلسطینی و همین‌طور در لبنان، سوریه و کشورهای دیگر مامور و جاسوس دارد. پیش از این بارها رهبران شبه‌نظامی را در عملیات‌های دقیق و حساب‌شده‌ای که در آن از جزییات حرکات آن‌ها آگاه بوده، کشته است.
گاهی این حملات بعد از جاسازی ردیاب‌های جی‌پی‌اس در خودرو فرماندهان و با پهپاد انجام شده، گاهی هم گوشی موبایل برای منفجر کردن بمب به کار رفته است.
در مرز غزه و اسرائیل و در طول حصار امنیتی به‌شدت محافظت‌شده میان دو طرف دوربین‌های امنیتی و حسگرهای حرکتی نصب شده و گشتی‌های ارتش در حال رفت و آمد هستند. حصارهایی که بالای آن سیم خاردار نصب شده، قرار بود نقش «موانع هوشمند» برای جلوگیری از آنچه امروز رخ داد، یعنی حملات نفوذی را ایفا کند.
با همه این تدابیر امنیتی، شبه‌نظامیان حماس به راحتی راه‌شان را به خاک اسرائیل باز کردند، چه از طریق بریدن حصارها، چه از راه دریا یا با استفاده از پاراگلایدر از آسمان.
تدارک و انجام چنین عملیات هماهنگ و پیچیده‌ای که در آن باید هزاران راکت را درست بیخ گوش اسرائیل انبار، منتقل و شلیک کرد،‌ قاعدتا سطوح فوق‌العاده‌ای از امنیت عملیاتی حماس فراتر می رود و احیانا جریانات دیگری آن‌ها مسلح و آموزش داده‌اند و یا کمک‌های تسلیحاتی و اطلاعایت داده‌اند.
جای تعجب نیست که رسانه‌های اسرائیلی سئوالات بسیار جدی از رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی و امنیتی خود دارند درباره این که چگونه ممکن است این اتفاق افتاده باشد، آن‌هم درست در پنجاهمین سالگرد حمله غافلگیرکننده دیگری علیه اسرائیل از سوی دشمنانش در آن زمان‌(جنگ یوم کیپور یا جنگ اعراب اسراییل در اکتبر سال ۱۹۷۳).
مقام‌های اسرائیلی به من گفتند که تحقیقات گسترده‌ای درباره این سئوال‌ها آغاز شده که «سال‌ها طول خواهد کشید.»
به این ترتیب، تقریبا توافقی عمومی میان تحلیل‌گران اوضاع منطقه خاورمیانه در رسانه‌های مختلف وجود دارد که حمله‌ وسیع از ناحیه‌ غزه به اسرائیل غیرمنتظره بوده است. در برخی تحلیل‌ها، این نکته بیان می‌شود که فضا به سمت درگیری پیش می‌رفته است: در فلسطینی‌ها حس انتقام پس از سرکوب‌های شدید اخیر تشدید شده و از طرف دیگر راست‌گرایان افراطی اسرائیل در دولت و جامعه و به‌ویژه در میان شهرک‌نشین‌ها در مناطق اشغالی به سمت درگیری گرایش پیدا کرده‌اند.
از سویی جنبه «نیابتی» درگیری‌ها هم مورد توجه تحلیل‌گران است. پرسش این است که: آیا مثلث «جمهوری اسلامی-قطر-حماس فلسطین و حزب‌الله لبنان» درگیری را پیش آورده تا جلوی صلح میان عربستان و اسرائیل را بگیرد؟
اکنون فضایی بین‌المللی در نزد دولت‌ها به ضرر فلسطینی‌ها است. در رسانه‌ها، توجه به نقش احتمالی جمهوری اسلامی ایران در تحریک به حمله، از ابتدای خبر درگیری‌ها، مطرح بوده و گمان‌زنی در این‌باره دارد بالا گرفته است.
اسرائیل از سال ۲۰۰۷ پس از کنترل نوار غزه توسط حماس، این نوار را تحت محاصره قرار داده است. از آن زمان گروه‌های مسلح فلسطینی حاضر در غزه هر از چندگاهی با نیروهای ارتش اسرائیل درگیر می‌شوند.
غزه دیشب را در تاریکی به سر برد، در حالی که مدام بمباران می‌شد. اسرائیل اعلام کرده که راه ورود سوخت و کالا به غزه را می‌بندد. مشکل آب آشامیدنی همواره حاد بوده و اینک حادتر می‌شود. رسانه‌ها کم‌تر از آن‌چه بر مردم غزه می‌گذرد، گزارش می‌کنند. مردم حکم ابزار را یافته‌اند. حماس و حامیانش در محاسبات‌شان، به این که بر سر مردم چه می‌آید، بهایی نمی‌دهند. برای نظام آپارتاید در اسرائیل محاصره‌ غزه و بمباران آن، پیشاپیش موجه است. اعلام کرده‌اند که مردم غزه برای حمله‌ای شدید آماده باشند. به کجا بروند، کجا پناه گیرند؟
حماس، که از ۲۰۰۷ کنترل غزه را در دست دارد، اکنون چیزی از آن‌چه بر مردم می‌گذرد، نمی‌گوید. عکس‌ها و ویدئوهای حمله و شادی پخش می‌کنند. اسرائیل هم بر حملات خود متمرکز است و غزه را به حماس تقلیل می‌دهد. دوباره جنگ درگرفته است. جنگ که درمی‌گیرد، حقیقت فراموش می‌شود و زندگی انسان‌ها.
با این همه، حمله به غزه یا دستگیری و کشتن فرماندهان نظامی حماس، تنها به بخشی از روایت شکل‌گرفته در این حمله پاسخ خواهد داد. پرسش بزرگ‌تر این است که ایران در این «تلافی‌جویی» احتمالا سهمگین، چه سهمی خواهد داشت؟ آیا اسرائیل آمادگی دارد که به عملیاتی گسترده‌تر و پیچیده‌تر از اقدامات مشابه قبلی علیه ایران دست بزند؟ آیا این کشور به رویارویی علنی نظامی با ایران روی خواهد آورد؟
ناصر کنعانی، سخن‌گوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، گفته است «هرگونه اقدام احمقانه‌ای علیه ایران، پاسخ ویران‌گری دارد.» روشن پیداست که این تنش به‌سرعت می‌تواند ابعادی بسیار وسیع‌تر از آن‌چه این روزها شاهدش هستیم پیدا کند و به‌ ادعای نانیاهو، احتمالا به تغییر جغرافیای خاورمیانه منجر گردد!
دهه‌‌هاست که بسیاری از شهروندان ایران و منطقه، به‌خوبی می‌دانند که جمهوری اسلامی ایران، یکی از عوامل مهم تشنج و درگیری و جنگ و تروریسم در خاورمیانه است حکومتی که در داخل ایران نیز به راحتی آب خوردن کودک و پیر و جوان معترض را در خیابان‌های می‌کشد و در زندان‌ها نیز فردی و جمعی و مخفی و علنی شکنجه و اعدام می‌کند. به همین دلایل، به‌ویژه در یک سال گذشته جمهوری اسلامی با یک جنبش انقلابی پرشور و ادامه‌دار روبه‌رو شده و هم‌چنان بسیاری امیدوارند تا با شعار محوری «زن، زندگی، آزادی» بتوانند به حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی پایان دهند، در چنینن موقعیتی هرگونه جنگ و میلتاریسم می‌تواند عواقبی غیرقابل‌پیش‌بینی برای شهروندان جامعه ایران و حتی منطقه به دنبال داشته باشد.
یک جنگ ویران‌گر در اوکراین جریان دارد که در آن صدها هزار اوکراینی جان باخته، زخمی شده و یا آوراه شده است. در اثر حمله ارتش جمهوری اسلامی به قره‌باغ، ۱۲۰ هزار ارمنی آواره شده‌اند. جنگ مداوم دولت ترکیه علیه مردم کردستان سوریه‌(روژاوا) و هم‌چنین در کوه‌های قندیل علیه چریک‌های پ.ک.ک ادامه دارد.
این جنگ‌های جدید، همه الگوهای و مقررات جنگی سابق را زیر و رو کرده‌اند و هیچ‌ جریانی و دولتی، شرایط نه نظامیان، نه اسرا و نه غیرنظامیان در نظر نمی‌گیرند و کورکورانه و گستاخانه دست به کشتار می‌زنند. جنگ‌طلبان بی‌رحمانه به پاک‌سازی و نابودی زیرساخت‌های جامعه می‌پردازند.
امروز در اثر مواد منفجره‌ای که از پهپادهای ارزان‌قیمت پرتاب می‌شود و نظامیانی که به مدرن‌ترین و پیچیده‌ترین سلاح‌های جنگی مجهزند بدون رعایت مردم عادی، بیمارستان‌ها و مدارس، دست به کشتار و تخریب می‌زنند. 
سلاح‌هایی که به راحتی از طریق انواع کانال‌های به اصطلاح «غیرقانونی» به‌دست می‌آیند، آن‌ها در اوکراین و خاورمیانه به وسیع‌ترین شکل به هر طرف فروخته می‌شوند. گروه‌های کوچک خرابکار متحرک، هم‌چنین خدمت‌کاران خود در آن سوی مرزها دارند و در پشت هریک از آن‌ها، یک و یا چند دولت قرار دارند. 
با چنین زرادخانه‌ای، حتی یک سازمان و یا یک دولت کشور فقیر و عقب‌مانده از نظر فناوری ممکن است به‌خوبی بتواند ضربه مهلکی به حریف ثروتمند و توسعه یافته خود وارد کند. مزیت دیگر یک کشور فقیر در این شرایط قیمت پایین زندگی انسان است، آن‌ها نه برای جان شهروندان خود و نه برای جان دشمنان ارزشی قائل نیستند و به راحتی آب خوردن، حتی سر اسرا را زا تن‌شان جدا می‌کنند. 
نقش عظیم پهپادها، اهمیت شناسایی و ضد جاسوسی، حملات گروه‌های کوچک خراب‌کار در مناطق مرزی، نیاز جنگی دولت و نیروهای مسلح تامین می‌کنند. آن‌ها به زندانیان و اسرار و کودکان و زنان نیز رحم نمی‌کنند. 
در همین جنگ جدید بین اسرائیل و حماس فلسطین را به روشنی مشاهده می‌کنیم. دولت و ارتش اسرائیل با افتخار اعلام کرده‌اند: آب و برق غزه را قطع کرده‌ایم. حماس می‌گوید: یکی یک گروگان‌ها و اسرای اسرائیلی خود را سر می‌بریم و فیلم آن را نیز در شبکه‌های منتشر می‌کنیم!
درد و مرگ و رنج صدها هزار نفر به‌صورت زنده از رسانه‌ها پخش می‌شود و جامعه جهانی می‌نشیند و تماساگر این صحنه‌های دل‌خراش می‌شود تا به تریج قبای کسی بر نخورد.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، هموطنان خود خواست تا برای جنگی طولانی و خونین آماده شوند. او مادعا کرده است که جغرافیای خاورمیانه را تغییر خواهد داد.
برای جمعیت غیرنظامی اسرائیل و فلسطین، این نوع جدیدی از جنگ، یک کابوس کامل و مهلک است. هیچ قاعده‌ای وجود ندارد، هیچ رحم و شفقتی دیده نمی‌شود. دیگر کنوانسیون ژنو و سایر قطع‌نامه‌های جهانی به حساب نمی‌آیند، همه چیز با اشتیاق با خشونت و جنگ و ترور هدایت می‌شود. ربودن شهروندان عادی، شکنجه و کشتن آن‌ها، گلوله‌باران غیرنظامیان و استفاده از آن‌ها به‌عنوان سپر انسانی به امری عادی تبدیل شده است.
هیچ‌کس و هیچ نیرویی نیست که در قره‌باغ، اوکراین، روژآوا، اسرائیل و فلسطین از غیرنظامیان دفاع کند و قطع جنگ را با تمام قدرت قریاد بزند. دیگر خبر از جنبش‌های ضدجنگ نیست. جامعه جهانی، یا ترجیح می‌دهد سکوت کند و یا به شیوه‌ای بنزین روی آتش این جنگ‌ها بپاشد. امروز دولت‌های جهان برای عضویت در ناتو با همدیگر مسابقه می‌دهند حتی دولت سوئد، به اصطلاح این دموکرات‌ترین کشور جهان، برای عضویت در ناتو، همه زورگویی‌ها و قلدری‌های اردوغان فاشیست رئیس جمهور ترکیه را می‌پذیرد.
به‌طور کلی، جنگ همان‌طور که از گزارش‌های CNN و فیلم‌های هالیوود می‌دانستیم در حال تبدیل شدن به موضوعی است که می‌توان گفت در حال تغییر جهت‌گیری است. این خبر بدی است نه تنها برای نظامیان، بلکه برای همه شهروندان غیرنظامی جهان. اگر باور نمی‌کنید، ویدیوهایی از جمهوری اسلامی ایران، اوکراین، قره‌باغ، سوریه، یمن، داعش، افغانستان، عراق، اسرائیل، لبنان و فلسطین را تماشا کنید!
در چنین وضعیتی، انسانیت و راه‌حل سیاسی حکم می‌کند که هیچ انسان و جریان و دولت آزادی‌خواه و انسان‌دوست وارد هیچ‌یک از جبهه‌های طرفین جنگ نمی‌شود و با صدای بلند و رسا، خواهان قطع فوری این جنگ خانماسوز می‌شود!
مسلم جریاناتی مانند دولت نتانیاهو و حماس و جهاد اسلامی، بزرگ‌ترین موانع در راه همبستگی مردم اسرائیل و فلسطین هستند. راه‌های تاکنونی در رابطه با ملت اسرائیل و فلسطین نتیجه‌ای جپ شکست و جنگ حاصل دیگری نداشته است!
اسرائیل و فلسطین هیچ راه‌حل دیگری ندارند مگر این که یک کنفدارسیون مشترک تشکیل دهند و به‌جای تلاش برای نابودی همدیگر و راه‌انداختن جنگ و کشتار، در کنار هم در همبستگی و مسالمت‌آمیز زندگی کنند. 
سه‌شنبه هجدهم مهر ۱۴۰۲-دهم اکتبر ۲۰۲۳
ضمیمه:
دو دهه مناقشات اسرائیل و حماس از زمان عقب‌نشینی اسرائیل از غزه
جدول زمانی زیر که با عقب‌نشینی اسرائیل از نوار غزه در سال ۲۰۰۵ آغاز می‌شود، حوادث عمده در نوار غزه که محل سکونت ۲.۳ میلیون فلسطینی است را شرح می‌دهد.
اوت ۲۰۰۵: نیروهای اسرائیلی بعد از ۳۸ سال اشغال نوار غزه، این منطقه را ترک کرد و کنترل آن را به مقامات فلسطینی سپرد.
۲۵ ژانویه ۲۰۰۶: گروه اسلامگرای حماس اکثریت کرسی‌ها در انتخابات پارلمانی فلسطین را کسب کرد. اسرائیل و آمریکا کمک‌های مالی به فلسطینی‌ها را در پی خودداری حماس از توقف خشونت‌ها و اجتناب از به رسمیت شناختن اسرائیل، قطع کردند.
۲۵ ژوئن ۲۰۰۶: شبه‌نظامیان حماس، گیلعاد شلیط سرباز وظیفه اسرائیلی را در منطقه مرزی اسیر کرده و به نوار غزه منتقل کردند. اسرائیل در واکنش به این اقدام، حملات هوایی علیه برخی اهداف حماس انجام داد. آقای شلیط پنج سال بعد در مبادله اسرا میان طرفین آزاد شد.
۱۴ ژوئن ۲۰۰۷: حماس در یک جنگ داخلی کوتاه، نوار غزه را به تصرف خود درآورد و نیروهای جنبش فتح، وفادار به محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی را که در کرانه باختری مستقر است، از این منطقه بیرون کرد.
۲۷ دسامبر ۲۰۰۸: در پی شلیک راکت‌های حماس به شهر سدروت در جنوب اسرائیل، ارتش اسرائیل جنگی ۲۲ روزه علیه شبه‌نظامیان مستقر در غزه آغاز کرد. در این جنگ ۱۴۰۰ فلسطینی و ۱۳ اسرائیلی کشته شدند.
۱۴ نوامبر ۲۰۱۲: اسرائیل طی عملیاتی، احمد الجعبری فرمانده شاخه نظامی حماس را کشت و در پی آن، حملات راکتی از نوار غزه به اسرائیل و حملات متقابل هوایی به مواضع فلسطینی‌ها به مدت هشت روز ادامه یافت.
ژوئیه-‌اوت ۲۰۱۴: در پی ربوده و کشته شدن سه نوجوان اسرائیلی توسط حماس، یک جنگ تمام‌عیار هفت هفته‌ای میان طرفین درگرفت. در این نبردها دو هزار و ۱۰۰ فلسطینی، و ۷۳ اسرائیلی، از جمله ۶۷ نیروی ارتش این کشور کشته شدند.
مارس ۲۰۱۸: تظاهرات فلسطینی‌ها در مرزهای غزه با اسرائیل آغاز شد. سربازان اسرائیلی برای عقب راندن معترضان آتش گشودند. در این تظاهرات که چند ماه طول کشید بیش از ۱۷۰ فلسطینی کشته شدند و نیروهای حماس و اسرائیل نیز درگیر نبرد شدند.
مه ۲۰۲۱: پس از هفته‌ها تنش در ماه رمضان، صدها فلسطینی در درگیری با نیروهای امنیتی اسرائیل در اطراف مسجد الاقصی در اورشلیم، سومین مکان مقدس مسلمانان، زخمی شدند.
حماس با درخواست خروج نیروهای امنیتی اسرائیل از مسجد الاقصی، اقدام به راکت‌پرانی گسترده به خاک اسرائیل کرد و اسرائیل نیز با حملات هوایی به غزه پاسخ گفت.
در این نبردها که ۱۱ روز ادامه داشت، ۲۵۰ فلسطینی و ۱۳ اسرائیلی کشته شدند.
اوت ۲۰۲۲: در پی هدف قرار گرفتن یک فرمانده ارشد گروه جهاد اسلامی توسط اسرائیل، نبردی سه‌روزه میان فلسطینی‌ها و اسرائیل آغاز شد که ۴۴ فلسطینی، از جمله ۱۵ کودک کشته شدند.
اسرائیل حملات هوایی به فرماندهان و انبارهای تسلیحاتی جهاد اسلامی را یک «عملیات پیشگیرانه» برای جلوگیری از طرح حمله قریب‌الوقوع این گروه تحت حمایت ایران در نوار غزه عنوان کرد.
جهاد اسلامی نیز در واکنش به کشته شدن فرمانده ارشد خود بیش از هزار راکت به سمت اسرائیل شلیک کرد، اما سامانه پدافند هوایی «گنبد آهنین» اسرائیل از هرگونه آسیب و تلفات جدی جلوگیری کرد.
ژانویه ۲۰۲۳: پس از حمله نظامیان اسرائیلی به اردوگاه آوارگان و کشتن هفت مرد مسلح فلسطینی و دو غیرنظامی، جهاد اسلامی از نوار غزه دو راکت به سمت اسرائیل شلیک کرد. این اقدام تلفات جانی در پی نداشت و اسرائیل با حملات هوایی به غزه پاسخ داد.
اکتبر ۲۰۲۳- حماس با حمله غافلگیرانه راکتی و ورود شبه‌نظامیانش به خاک اسرائیل، مدعی بزرگترین حمله به اسرائیل طی سال‌های گذشته شد. گروه جهاد اسلامی می‌گوید نیروهایش به این حمله پیوسته‌اند.
ارتش اسرائیل اعلام کرد که در شرایط جنگی قرار دارد، نیروهای ذخیره را فراخواند و حملات علیه حماس در غزه را آغاز کرد.

 

 

 


تراژدی انسانی در منطقه کوهستانی قره‌باغ!

بهرام رحمانی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید 

ارتش آذربایجان در یک لشکرکشی ۲۴ ساعته که در ۱۹ سپتامبر آغاز شد، نیروهای استقلال‌‌طلب ارمنی را شکست داد و آن‌ها را مجبور به تسلیم کرد. سپس دولت استقلا‌طلبان‌ موافقت کرد که تا پایان سال جاری میلادی منحل شود ولی بلافاصله کنترل منطقه به آذربایجان واگذار شد.
در حالی که باکو متعهد شده است که به حقوق ارامنه ساکن در قره‌باغ احترام بگذارد، اکثر آن‌ها از ترس اقدامات تلافی‌جویانه و پاک‌سازی ملی و یا از دست دادن آزادی استفاده از زبان و سایر آداب و رسوم خود، با عجله از منطقه گریختند.
دولت ارمنستان روز دوشنبه اعلام کرد که صد هزار و ۵۱۴ نفر از ۱۲۰ نفر ساکن این منطقه به ارمنستان رفته‌اند.
آناهیت آوانسیان، وزیر بهداشت ارمنستان گفت که برخی از این افراد در طول سفر طاقت‌فرسا از طریق تک جاده کوهستانی که ۴۰ ساعت طول کشید، جان باختند. آذربایجان متهم شده که طی ۹ ماه گذشته مانع از رسیدن غذا و دارو به این منطقه شده است. اما آذربایجان با رد این اتهام مدعی است که ارمنستان از مسیرهای تحت کنترل درآمده برای انتقال سلاح به استقلال‌‌طلبان قره‌باغ بهره می‌برده است و گرنه تامین غذا و دارو از طریق شهر آغ‌دامِ آذربایجان همواره ممکن بوده است.
مقامات دولت آذربایجان به‌سرعت برای نمایش کنترل مجدد خود بر منطقه، چند تن از اعضای سابق دولت استقلال‌طلب ارمنی را دستگیر و ساکنان آذربایجانی قره‌باغ را تشویق به بازگشت به سرزمین اجدادی خود کردند.
ایست‌های بازرسی پلیس آذربایجان در منطقه مستقر شده و تابلوهای «به آذربایجان خوش آمدید» در نزدیکی ورودی مرکز قره‌باغ  نصب شده است.
اما خیابان‌های مرکز منطقه که آذربایجان آن را خانکندی و ارمنی‌ها آن را استپانکرت می‌نامند، هم‌چنان خالی از سکنه و متروکه است و انبوهی از زباله و نخاله در خیابان‌های آن تلنبار شده است، البته گه‌گاهی نیروهای حافظ صلح روسیه که در شهر مستقر بوده‌اند در بالکن ساختمان‌های محل استقرارشان در حال سیگار کشیدن و هواخوری دیده می‌شوند. گروهی دیگر از صلح‌بانان روسی هم هم‌چنان در پایگاه‌های خارج از شهر مرکزی منطقه به سر می‌برند.

  

مقامات ارمنستان نیروهای حافظ صلح روسی را که پس از جنگ ۲۰۲۰ در قره‌باغ کوهستانی مستقر شدند، به بی‌عملی در مقابل حمله نیروهای آذربایجان متهم کرده‌اند. شارل میشل، رئیس شورای اتحادیه اروپا هم در مصاحبه با یورونیوز گفت: «شکست روسیه در تضمین صلح و امنیت در منطقه قره‌باغ کوهستانی «خیانت» به مردم ارمنستان است.»
این اتهام از سوی مسکو رد شده، زیرا مطابق استدلال روسیه، سربازان این کشور دارای اختیار مداخله نظامی در منطقه نبوده‌اند. انتقادها از عدم حمایت روسیه از متحد دیرینه خود در مواجهه با حمله آذربایجان موجب تیرگی روابط ایروان و مسکو شده، چنان که روسیه دولت ارمنستان را به غرب‌گرایی متهم کرده است.
پس از کشمکش‌ها و نبردهای طولانی‌مدت بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر منطقه مورد مناقشه معروف به قره‌باغ کوهستانی، جایی که جمهوری آذربایجان این هفته حاکمیت خود را با استفاده از زور اسلحه بر آن تحمیل کرد. برای ارمنیانی که در سایه طولانی نسل‌کشی توسط عثمانی‌ها در سال ۱۹۱۵ میلادی زندگی می‌کنند وضعیت اسفبار حدود ۱۲۰۰۰۰ ارمنی در قره‌باغ بسیار دردناک بوده است. ارمنیان قره‌باغ به دلیل فقدان قدرت نظامی برای رقابت با جمهوری آذربایجان و با حمایت‌های بی‌دریع نظامی و سیاسی دولت ترکیه، و با چراغ سبز روسیه و بی‌عملی دولت ارمنستان و در سکوت نهادهای بین‌المللی، استقلال‌‌طلبان ارمنی مجبور شدند ظرف مدت دو روز تسلیم شوند. 
خبرگزاری‌های بین‌المللی روز سه‌شنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۲-۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳، به نقل از مسئولان منطقه استقلال‌‌طلب قره‌باغ کوهستانی از دور تازه حملات ارتش جمهوری آذربایجان خبر دادند.
به گزارش فرانس‌پرس، در این حملات که آذربایجان از آن به‌عنوان عملیات «ضد تروریستی» نام برده، استپاناکرت، مرکز منطقه استقلال‌‌طلب قره‌باغ کوهستانی و دیگر شهرهای آن هدف گلوله‌باران ارتش آذربایجان قرار گرفتند.
دفتر نمایندگی قره‌باغ در ارمنستان، با انتشار بیانیه‌ای در فیس‌بوک نوشت: «آذربایجان عملیات نظامی گسترده‌ای را علیه جمهوری آرتساخ‌(نامی که ارامنه به قره‌باغ کوهستانی داده‌اند) آغاز کرده و قصد نفوذ به عمق این منطقه را دارد.»
ارمنستان روز سه‌شنبه بار دیگر تاکید کرد که هیچ نیروی مسلحی در قره‌باغ کوهستانی مستقر نکرده است، ایروان با تکرار این موضع، تاکید دارد که تنها استقلال‌‌طلبان ارمنی‌تبار مستقر در قره‌باغ کوهستانی مسئولیت مقابله با حملات آذربایجان را بر عهده دارند.
وزارت دفاع ارمنستان در همین راستا با انتشار بیانیه‌ای در تلگرام تاکید کرد که همان‌طور که پیش‌تر نیز بارها اعلام شده «ارمنستان در قره‌باغ کوهستانی ارتش و نیروی مسلح ندارد.»
وزارت امور خارجه ارمنستان نیز در بیانیه‌ای از «تجاوز گسترده تازه» جمهوری آذربایجان به قره‌باغ کوهستانی خبر داده و آن را تداوم سیاست «پاک‌سازی ملی» باکو در این منطقه توصیف کرده است.

 

طبق گزارش‌های محلی در نبردی که روز سه‌شنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۲-۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳، آغاز شد دست کم ۲۰۰ ارمنی قره‌باغ کشته شدند، زیرا توپخانه جمهوری آذربایجان نیرو‌های نظامی کوچک قره باغ را مورد حمله قرار داد و کماندو‌های باکو ارتفاعات استراتژیک را تصرف کردند. رسانه‌های اجتماعی ارمنستان داستان‌های دردناکی را در مورد خانواده‌هایی که در جست‌و‌جوی کودکان گم‌شده بودند و هزاران نفر در فرودگاه استپاناکرت پایتخت واقعی منطقه جمع شده بودند منتشر کردند درباره افرادی که امیدوار بودند فرار کنند.
«الهام علی‌اف»، رئیس جمهور آذربایجان چهارشنبه شب در جریان یک سخنرانی تلویزیونی به‌نظر می‌رسید قصد دارد جلوی فرار ساکنان ارمنی قره‌باغ را بگیرد. ارمنیانی که می‌ترسند باکو قصد «پاک‌سازی ملی» آن منطقه را داشته باشد. او در سخنرانی‌اش گفت با ساکنان ارمنی به‌عنوان «شهروند» رفتار خواهد شد و باکو صرفا «جدایی‌طلبان جنایت‌کار» را تحت تعقیب قرار خواهد داد.
جنگ برق‌آسای قره‌باغ تا حدی ناشی از خلاء قدرت منطقه‌ای ناشی از متمرکز شدن روسیه بر تحولات اوکراین بوده است. مسکو یک نیروی ۲۰۰۰ نفری حافظ صلح در قره‌باغ داشت که قرار بود از درگیری جلوگیری کند. روسیه اعلام کرد که تعدادی از سربازان اش در هفته جاری بر اثر تیراندازی و حملات نیرو‌های آذربایجانی کشته شدند.
ارمنستان که به‌مدت یک قرن به حمایت روسیه متکی بوده اکنون نسبت به مسکو تردید پیدا کرده و در سال جاری چرخش به سمت غرب به امید یافتن متحدان قابل «اعتماد» را آغاز کرد. دولت بایدن در تلاش برای میانجی‌گری بین باکو و ایروان کمک دیپلماتیک ارائه کرد، اما این کمک بی نتیجه بود. پنتاگون در ماه جاری تقریبا ۱۰۰ نیرو‌های نظامی آمریکایی را برای آموزش نظامی به ارمنستان اعزام کرد که در ظاهر برای عملیات حفاظت از صلح به آن‌جا رفته بودند، اما طبق برنامه زمانی که هم‌زمان با حمله صورت گرفته باکو علیه قره‌باغ بود آن‌جا را ترک کردند.
احتمالا چرخش ارمنستان به‌سوی آمریکا، باعث شد روس‌ها از ارمنستان دور شوند بدون آن که کمک قابل اعتمادی از سوی غرب به ارمنستان ارائه شود. ارمنیان به‌ویژه در قره‌باغ منزوی و آسیب‌پذیر و در انتظار یک نیروی رهایی‌بخش خارجی بودند که هرگز از راه نرسید. این خلاصه‌ای بی‌رحمانه از تاریخ معاصر ارمنیان و مصیبتی بود که بر آنان رفته است.
استقلال‌طلبان ارمنی در سال ۱۹۹۴ میلادی موضع برتر را به‌دست آورده بودند، اما جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۲۰ میلادی در جنگ برای اعمال کنترل بر قره‌باغ پیروز شد و موضع استقلال‌طلبان را به‌شدت تضعیف کرد. ارمنیان در منطقه محصور به جای توافق مصالحه با باکو که طبق قوانین بین‌المللی اختیارات خود را حفظ کرده بود به‌نوعی استقلال امیدوار بودند که هرگز حاصل نشد. باکو به‌دلیل ثروت نفت سرشار خود در سالیان اخیر سال به سال قوی‌تر می‌شد و بالاخره زمان موعود از راه رسید. باکو در ماه دسامبر زمانی که یک سازمان آذربایجانی تحت حمایت دولت آن کشور مسیر زمینی ارمنستان معروف به کریدور لاچین را بست حلقه محاصره کردن تدریجی قره‌باغ را تنگ‌تر کرد. مردم قره‌باغ به‌تدریج دچار گرسنگی غذا و سوخت شد و گفته می‌شد که در ماه جاری ذخایر اولیه آرد و سایر ضروریات آن به اتمام رسیده است. آن زمان بود که علی‌اف حمله نظامی را آغاز کرد.
بر اساس آماری تازه‌ از شمار آوارگان ارمنی که خبرگزاری‌های بین‌المللی منتشر کرده‌اند، بیش از هشتاد هزار سکنه قره‌باغ کوهستانی، به‌عبارتی دو سوم جمعیت ۱۲۰ هزار نفری این منطقه، خانه و کاشانه خود را برای گریز به سوی ارمنستان ترک کرده‌اند.
گزارش خبرنگاران حاضر در محل حاکی است که ساکنان بهت‌زده و هراسان قره‌باغ کوهستانی پیش از ترک خانه و کاشانه و مهاجرت به ارمنستان ارمنستان، بسیاری از اموال شخصی از جمله یونیفورم‌ها، عکس‌های خانوادگی و حتی کتاب‌هایشان را می‌سوزانند تا نیروهای آذربایجانی از دست‌یابی به آن‌ها و متعاقب آن، احتمالا شناسایی هویت این افراد محروم شوند.

در یک هفته‌ای که از آغاز کوچ پرمشقت ارامنه قره‌باغ کوهستانی سپری شده، بیش از ۸۰ درصد از ارامنه این منطقه بود.گِغام استپانیان، یک مدافع حقوق بشر در این منطقه گفت آخرین اتوبوسی که از قره‌باغ به ارمنستان رسید، شامل ۱۵ تن از کسانی بود که بیماری‌های جدی و مشکلات حرکتی داشتند.
کشورهای مختلف از جمله ترکیه، روسیه، ایران، اتحادیه اروپا و آمریکا نقش مهمی در تحولات کنونی قفقاز و به‌خصوص قره‌باغ و سیونیک دارند که توجه به آن‌ها می‌تواند وضعیت دوره گذار در این منطقه را روشن‌تر کند.
به‌گفته مقامات دولت آذربایجان،‌ در پی انفجار یک کامیون در منطقه مین‌گذاری‌شده قره‌باغ که منجر به کشته‌شدن چهار افسر وزارت کشور جمهوری آذربایجان شد، نیروهای آذربایجان در تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳ طی مدت ۲۴ ساعت با استفاده از توپخانه و پهپاد، حمله گسترده‌ای را به قره‌باغ آغاز و آن را یک عملیات ضدتروریستی با هدف خنثی کردن تحریکات ارمنستان با تاکید بر اهداف نظامی و بازگرداندن ساختار قانون اساسی در قره‌باغ توصیف کرده‌اند.
اقدامی که شادی شهروندان آذربایجان و فاجعه انسانی را برای ارامنه ساکن قره‌باغ همراه داشته است.
ترکیه از جمله کشورهای منطقه‌ای موفق در کسب امتیاز و گسترش روابط استراتژیک خود با آذربایجان است. پس از عملیات نظامی آذربایجان در منطقه قره‌باغ، رئیس جمهور آذربایجان و ترکیه با هم دیدار و الهام علی‌اف به این نکته اشاره داشته است که آذربایجان و ترکیه با حمایت یکدیگر مسائل منطقه را در مسیر درست هدایت و صلح و ثبات را در منطقه ایجاد و روابط خود را به بالاترین سطح خواهند رساند.
حجم تجارت آذربایجان با ترکیه بیش از ۶ میلیارد دلار است، در سال جاری حجم تجارت آن‌ها ۴۰ درصد افزایش یافته است، به‌طوری که ترکیه و آذربایجان هدف همکاری تجاری خود را ۱۵ میلیارد دلار بیان کرده و رسیدن به آن را در برنامه کوتاه‌مدت خود قرار داده‌اند.
البته نباید این نکته را نادیده گرفت که ترکیه ناوگانی از پهپادهای جنگی جمهوری آذربایجان را تامین و به این کشور کمک کرد تا در یک جنگ ۶ هفته‌ای در سال ۲۰۲۰، بخشی از منطقه مورد مناقشه قره‌باغ را پس بگیرد.
در ادامه همکاری‌های آنکارا و باکو می‌توان به خط گاز طبیعی ایغدیر-نخجوان اشاره کرد که نقش به‌سزایی در تعمیق روابط و هم‌چنین کمک شایانی در جهت تامین انرژی اروپا خواهد داشت.
اردوغان رئیس جمهور ترکیه، هم‌چنین افتتاح مسیر زمینی کریدور زنگزور در جنوب قفقاز را «مسئله راهبردی» برای ترکیه خواند و تاکید کرد که این کریدور برای روابط آنکارا و باکو «بسیار مهم» است.
ارمنستان از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بر شراکت امنیتی با روسیه متکی بوده است، اما روابط آن‌ها پس از حمله ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ به‌شدت تیره شده است.
نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان، روسیه را مسئول ناتوانی در تامین امنیت ارامنه دانست. ارمنستان بارها از نیروهای حافظ صلح روسیه به‌دلیل ناتوانی در باز نگه‌داشتن کریدور لاچین و نادیده گرفتن درگیری‌های کوچک پراکنده در طول مرز انتقاد کرده است.
اگرچه ارمنستان متحد دیرینه مسکو از جمله میزبانی از یک پایگاه نظامی روسیه است، اما روابط در سال گذشته به‌طرز چشم‌گیری بدتر شده است. هم‌زمان با مناقشه جاده‌ای، ارمنستان، امسال با امتناع از اجازه رزمایش در خاک خود توسط بلوک سازمان امنیت جمعی به‌رهبری مسکو و با برگزاری رزمایش‌های مشترک در ماه جاری با نیروهای آمریکایی، این اقدام پاشینیان روسیه را خشمگین کرده است.
علاوه بر این، مسکو از ارائه کمک‌های بشردوستانه ارمنستان به اوکراین ناراحت است. اگرچه دخالت روسیه در پایان دادن به جنگ ۲۰۲۰ دستاورد مهمی برای روسیه قلمداد و نفوذ این کشور را در منطقه افزایش داد اما با ایجاد شکاف و اختلافات میان ایروان و مسکو اعتبار روسیه در منطقه قره‌باغ به‌طور جدی کاهش یافته است که اگر تدابیر قوی‌تری برای نفوذ در قفقاز جنوبی اتخاذ نکند، وضعیتی را که در گذشته داشته است، ممکن است از دست بدهد.
اعضای پارلمان اروپا پس از عملیات نظامی آذربایجان در قره‌باغ انفعال اتحادیه اروپا در واکنش به بحران قره‌باغ را محکوم کردند و از این اتحادیه خواستند که تحریم‌های اقتصادی علیه جمهوری آذربایجان اعمال کند.
تلاش‌های اتحادیه اروپا برای کاهش تنش ده‌ها ساله بین ارمنستان و آذربایجان نیز ناموفق بوده است. پس از اقدامات نظامی اخیر آذربایجان، اتحادیه اروپا خواستار تحریم‌های اقتصادی و تجاری و هم‌چنین تعلیق همه روابط دوجانبه با باکو شده است.
به‌دلیل عدم حمایت روسیه، کشورهای اتحادیه اروپا در سال گذشته ۶/۱۵ میلیارد یورو گاز طبیعی از آذربایجان وارد کردند که چهار برابر بیشتر از سال ۲۰۲۱ است. بلغارستان، رومانی، مجارستان و اسلواکی نیز متعهد شده‌اند واردات گاز از این کشور نفت‌خیز را افزایش دهند.
نمایندگان پارلمان اروپا همچنین ابراز نگرانی کردند که گازی که از آذربایجان به اروپا می‌رسد «گاز روسیه است» و خواستار تحقیقات فوری در مورد منشا گاز واردشده از طریق کریدور جنوبی شدند.
نمایندگان پارلمان اروپا، هم‌چنین ادعا کردند که روسیه و آذربایجان علاقه‌مند به استقرار یک حکومت دست‌نشانده در ارمنستان هستند زیرا کرملین به‌دنبال تقویت نفوذ خود در قفقاز جنوبی است، هدف روسیه آشکارا برکناری پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان است.
موضع جمهوری اسلامی ایران در مناقشه قره‌باغ، همواره مبهم بوده است. جمهوری اسلامی ایران بر اساس سیاست‌های دو پهلو و ناروشن، استان سیونیک را بخشی از تمامیت ارضی ارمنستان می‌داند، در حالی که قره‌باغ در تمامیت ارضی آذربایجان دیده می‌شود. 
دولت بایدن، تلاش می‌کند همزمان با درگیری روسیه در جنگ اوکراین، در جبهه‌های مختلف نیز مسکو را هدف قرار دهد و یکی از این اهداف منطقه قفقاز نزدیک مرزهای روسیه است.
آمریکا تلاش دارد به‌دلیل تنش‌های جدی میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان، خود را به‌عنوان یک میانجی‌گر قوی حلال مناقشات مهم جلوه دهد اما در پشت‌پرده، کاخ سفید تمایلی نه‌تنها به حل مشکلات و مناقشات قفقاز ندارد، بلکه تشدید تنش‌ها در این منطقه را دنبال می‌کند.
هزار سرباز روسی، به‌عنوان حافظ صلح در قره‌باغ مستقر هستند اما با این وجود، ارتش جمهوری آذربایجان با حمله هوایی و زمینی ده‌ها هزار ارمنی ساکن این منطقه آواره کوه و دشت کرد.
جمهوری آذربایجان هفته گذشته عملیات نظامی برق‌آسایی را در منطقه استقلال‌طلب قره‌باغ کوهستانی‌(ناگورنو-قره‌باغ) آغاز کرد.
جامعه بین‌الملل این منطقه را بخشی از خاک جمهوری آذربایجان می‌داند اما در سه دهه گذشته بخش‌های بزرگی از آن تحت کنترل ارمنی‌های ساکن قره‌باغ بوده است.
حکومت محلی این منطقه که طی سه دهه گذشته در دست ارمنی‌ها بود، هفته گذشته به تصرف جمهوری آذربایجان درآمد.
به گفته مقامات، تاکنون بیش از نیمی از اکثریت جمعیت آن فرار کرده‌اند.
شهرامیان با اشاره به توافقی که با جمهوری آذربایجان برای تضمین امنیت سفر داوطلبانه و بدون مانع برای ساکنان این منطقه صورت گرفته، گفت که تصمیم برای انحلال دولت «بر اساس اولویت تامین امنیت فیزیکی و منافع حیاتی مردم» بوده است.
قره‌باغ کوهستانی که در منطقه قفقاز جنوبی واقع شده، در قلب یکی از طولانی‌ترین مناقشه‌های ارضی جهان قرار دارد.
ارمنستان و جمهوری آذربایجان در دهه ۱۹۲۰ میلادی بخشی از خاک اتحاد جماهیر شوروی شدند. اکثریت جمعیت منطقه قره‌باغ کوهستانی ارمنی بودند اما شوروی کنترل این منطقه را به آذربایجان سپرد.
زمانی که فروپاشی شوروی در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی آغاز شد، پارلمان منطقه‌ای قره‌باغ کوهستانی رای به پیوستن این منطقه به ارمنستان داد.
جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سال‌های آخر دهه ۱۹۸۰ و ابتدای دهه ۱۹۹۰ میلادی درگیر جنگی خونین بر سر این منطقه شدند و از آن زمان تا الان درگیری‌های مرگ‌بار هم‌چنان ادامه داشته است.
آخرین جنگ بزرگ دو کشور سال ۲۰۲۰ رخ داد که در آن هزاران نفر در طی شش هفته درگیری‌های شدید کشته شدند.
در نهایت توافق بر سر آتش‌بس و استقرار نیروهای صل‌حبان روسیه به جنگ پایان داد اما در چند ماه گذشته و پیش از آغاز تازه‌ترین عملیات نظامی جمهوری آذربایجان، تنش‌ها دوباره بالا گرفت.
نگرانی‌ از دور تازه خشونت‌ها زمانی آغاز شد که جمهوری آذربایجان در ماه دسامبر سال ۲۰۲۲ مسیر اصلی و حیاتی ارتباطی منطقه قره‌باغ را عملا مسدود کرد.
گذرگاه لاچین تنها مسیری است که کشور ارمنستان را به جمعیت ۱۲۰ هزار نفری ارامنه ساکن منطقه قره‌باغ کوهستانی متصل می‌کند.
این مسیر شریان اصلی تامین کالا و خوراکی برای قره‌باغ کوهستانی است و ساکنان این منطقه از کمبود شدید مواد غذایی اولیه و دارو در ماه‌های اخیر خبر داده‌اند.
جمهوری آذربایجان ارمنستان را به استفاده از این جاده برای انتقال تجهیزات نظامی متهم می‌کرد، اتهامی که ارمنستان همواره رد می‌کرد.
از آن سو ناظران از افزایش حضور نظامی ارتش آذربایجان در جریان محاصره و قطع ارتباط منطقه گزارش می‌دادند، اما باکو این موضوع را تکذیب می‌کرد.
اواسط سپتامبر، زمانی که چند کامیون امدادی متعلق به صلیب سرخ جهانی اجازه پیدا کردند از گذرگاه لاچین، و همین طور جاده آغ‌دام در جمهوری آذربایجان وارد قره‌باغ کوهستانی شوند، این امید ایجاد شد که ممکن است تنش‌ها در منطقه کاهش یابد.
اما باز نگه داشتن این خطوط ارتباطی،‌ به ویژه گذرگاه لاچین، به شدت متکی بر حضور نیروهای صلح‌بان روسیه بود که سال ۲۰۲۰ در منطقه مستقر شده بودند.
این در حالی است که تمرکز و توجه مسکو و منابع نظامی روسیه بعد از حمله به اوکراین کاملا به آن سو معطوف شد. نخست وزیر ارمنستان اخیرا گفت که روسیه «به‌شکلی ناگهانی منطقه را ترک کرد.»
جمهوری آذربایجان تلاش کرد که جنبش استقلال‌‌طلبی را که ارمنستان از آن حمایت می‌کرد، سرکوب کند. همین مسئله باعث شروع درگیری‌های قومی شد که بعد از اعلام استقلال ارمنستان و آذربایجان از مسکو، به یک جنگ تمام عیار تبدیل شد. حاصل این جنگ سال‌ها مصیبت و خونریزی بود.
در پی خروج ده‌ها هزار ارمنی‌تبار ساکن قره‌باغ کوهستانی از زمان آتش‌بس دوباره در این منطقه، دیمیتری پسکوف، سخن‌گوی کاخ کرملین، پنج‌شنبه ۶ مهر ۱۴۰۲، گفت: «ما از نزدیک وضعیت منطقه قره‌باغ کوهستانی را زیر نظر داریم.»
پسکوف که در یک کنفرانس مطبوعاتی در روز پنج‌شنبه سخن می‌گفت، تاکید کرد که کشورش دلیلی برای فرار ارمنی‌تبارها از آن منطقه نمی‌بیند.
او هم‌چنین در پاسخ به سئوالی درباره امضای فرمان ساموئل شهرامانیان، رئیس جمهوری «آرتساخ» در قره‌باغ برای پایان دادن به‌موجودیت این منطقه خودگردان از اول ژانویه ۲۰۲۴ افزود که وی به این اطلاعیه توجه داشته است.
پسکوف با تاکید بر این‌که نیروهای حافظ صلح‌(روسی) به کمک کردن به مردم ادامه می‌دهند، خاطرنشان کرد که مسکو در زمینه مسائل انسانی با آذربایجان در تماس است.
او هم‌چنین افزود: «نیروهای حافظ صلح ما همچنان به کمک به مردم ادامه می‌دهند، زیرا بسیاری از آن‌ها تمایل خود را برای نقل مکان به خاک ارمنستان ابراز می‌کنند و نیاز به حمایت دارند.»
این اظهارات پس از آن بیان شد که نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان، پنج‌شنبه، آذربایجان را به انجام کارزار «پاک‌سازی ملی» در بحبوحه تشدید تنش در منطقه که مورد مناقشه دو کشور است، متهم کرد.
پاشینیان در این سخنان، گفت که معتقد است این سیاست پاک‌سازی، آن‌طور که وی توصیف کرده، «در روزهای آینده حتی یک ارمنی را در منطقه باقی نخواهد گذاشت.»
نخست‌وزیر ارمنستان، ناکامی بازیگران بین‌المللی در اتخاذ «اقدامات مشخص» در مورد «این پاک‌سازی مداوم» را محکوم کرد.
اظهارات پاشینیان در حالی مطرح می‌شود که آذربایجان طی فراخوانی از ارامنه آن منطقه که سال‌ها محل مناقشه دو کشور بوده است، خواسته است از این منطقه خارج نشوند.
به گزارش «رویترز»، وزارت خارجه جمهوری آذربایجان در بیانیه‌ پنج‌شنبه ششم مهر خود، تاکید کرده که باکو هیچ ارتباطی با تصمیم ارمنی‌تبارهای قره‌باغ برای مهاجرت به ارمنستان یا هر کشور دیگری ندارد.
وزارت خارجه آذربایجان، هم‌چنین اعلام کرد که آماده است شرایطی را برای ارمنی‌ها ایجاد کند تا «زندگی بهتری نسبت به زمانی که در گروگان حکومت نظامی ایجاد شده توسط ارمنستان بودند، داشته باشند.»
آذربایجان بر قصد خود برای «ادغام مجدد جمعیت ارمنی‌ها به‌عنوان شهروندان برابر» تاکید و عنوان کرد که قانون اساسی این کشور و تعهدات بین‌المللی آن «زمینه‌ای محکم» را برای دست‌یابی به این هدف فراهم می‌کند.
قدرت‌های منطقه‌ای در تمام این سال‌ها نقش پررنگی در این مناقشه داشته‌اند. ترکیه که عضو ناتو است، ‌اولین کشوری بود که استقلال آذربایجان را در سال ۱۹۹۱ میلادی به رسمیت شناخت و از آن زمان حامی سرسخت این کشور بوده است.
پهپادهای بیرق‌دار ترکیه نقشی حیاتی در جنگ سال ۲۰۲۰ داشت و به پیشروی‌های نیروهای جمهوری آذربایجان کمک قابل توجهی کرد.
در سوی دیگر ارمنستان به‌صورت سنتی روابط خوبی با روسیه داشته است. روسیه یک پایگاه نظامی در ارمنستان دارد و هر دو کشور عضو ائتلاف نظامی «سازمان پیمان امنیت جمعی» هستند که متشکل از شش کشور از جمهوری‌های سابق شوروی است.
اما روابط ارمنستان و روسیه از زمان به قدرت رسیدن نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان، بعد از تظاهرات گسترده ضد دولتی در سال ۲۰۱۸، به سردی گرایید.
 پاشینیان چندی پیش گفت که اتکا به روسیه به عنوان تنها حامی امنیتی ارمنستان یک «خطای استراتژیک» بوده است.
ارمنستان در ماه جاری میلادی اعلام کرد که میزبان یک مانور نظامی مشترک با نیروهای آمریکایی است؛ اقدامی که مسکو آن را «گامی غیردوستانه» خواند و از آن انتقاد کرد.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه این موضوع را رد کرده است که ارمنستان به ائتلاف خود با روسیه پایان داده است،‌ اما هم‌زمان اعلام کرد که ایروان حاکمیت جمهوری آذربایجان بر قره‌باغ کوهستانی را «به‌صورت کلی به رسمیت شناخته است.»
پوتین در جریان یک مجمع اقتصادی در ولادی‌وستوک گفت: «اگر ارمنستان خودش قره‌باغ را به عنوان بخشی از آذربایجان به رسمیت شناخته، دیگر چه کاری از ما بر می‌آید؟»

  

ارمنستان و کرملین می‌گویند که حضور نیروهای ترکیه‌ای در منطقه مورد مناقشه در قرارداد صلح پیش‌بینی نشده است. آنکارا اما تلاش کرده است که نقش خود را افزایش دهد و مولود چاووش‌اوغلو، وزیر خارجه ترکیه، می‌گوید که این کشور «نقشی مشابه روسیه» در مرکز نظارت بر صلح خواهد داشت.
خبرگزاری دولتی آناتولی روز ۱۹ نوامبر تحلیلی منتشر کرد که می‌گفت حضور سربازان ترکیه در جمهوری آذربایجان باعث «رنجش روسیه، ایران و فرانسه» خواهد شد.
طرح ترکیه و جمهوری آذربایجان برای ساخت راه‌آهن در نخجوان نه تنها آنکارا را به دریا خزر متصل خواهد کرد، بلکه جایگاه ترکیه را در فضای پساشوروی مستحکم‌تر می‌کند و بر پیچیدگی روابطش با مسکو می‌افزاید.
اسماعیل کاپان، ستون‌نویس روزنامه ترکیه که حامی دولت است، روز ۱۲ نوامبر نوشت «از لحاظ نظامی، حضور فیزیکی در منطقه قره‌باغ بسیار مهم است... گشایش مسیر ارتباطی بین نخجوان و جمهوری آذربایجان به خودی خود رخدادی تاریخی محسوب می‌شود. در نتیجه ترکیه فرصت پیدا می‌کند که مستقیما و از کوتاهترین راه به آسیای مرکزی دسترسی پیدا کند.»
طبق ماده ۹ توافق صلح، ارمنستان قرار است مسیری ارتباطی بین آذربایجان و جمهوری نخجوان مهیا کند و تامین امنیت آن نیز به عهده روسیه خواهد بود. تا پیش از این توافق، جمهوری آذربایجان باید برای دور زدن ارمنستان و دسترسی به نخجوان از خاک ایران استفاده می‌کرد.
این تغییر نه تنها از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در باکو می‌کاهد، بلکه انگیزه رجب طیب اردوغان برای ایجاد ارتباط ریلی با نخجوان را نیز بیش‌تر کرده است. این تحولات مشخصا با دیپلماسی «پان‌ترکی» اردوغان هم‌راستا است.
ارتش پیروزمند جمهوری آذربایجان در جنگ قبلی قره‌باغ، توسط ارتش ترکیه آموزش دیده است و حمایت تجهیزاتی می‌شود. بعضا گزارش شده است که نظامیان ترکیه نقشی کلیدی در هدایت حمله‌های پهپادی که عاملی تعیین‌کننده در این جنگ بودند ایفا کرده‌اند، هر چند که آنکارا این ادعاها را تکذیب می‌کند.
رجب‌طیب اردوغان نیز حمایت دیپلماتیک بی‌شائبه‌ای از جمهوری آذربایجان کرد. این پیروزی نشان می‌دهد که ترکیه نفوذ قابل توجهی در این منطقه پیدا کرده است، مخصوصا در جمهوری آذربایجان.
در عین حال، نتیجه این جنگ، و مخصوصا چگونگی حصول توافق صلح، پیروزی برای روسیه محسوب می‌شود.
اما یک سئوال مهم این است که چرا روسیه ارمنستان را به حال خود رها کرد؟ در دو دهه گذشته، برای کرملین مشخص بوده است که درآمدهای نفتی جمهوری آذربایجان و بودجه نظامی این کشور که سه برابر ارمنستان است، توازن قدرت را به‌شکل برگشت‌ناپذیری به‌نفع باکو تغییر داده است. مسکو تلاش کرد تا با فشار به ارمنستان این کشور را به پذیرش راه‌حل دیپلماتیکی که با وساطت روسیه، آمریکا و فرانسه فراهم شده بود متقاعد کند، اما ایروان حاضر به دادن هیچ امتیازی نبود.
وقتی نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر این کشور، در سال ۲۰۱۸ به قدرت رسید، موضع علنی ایروان در قبال منطقه قره‌باغ از پیش نیز سخت‌تر شد.
برای همین است که در سالیان گذشته روسیه خیلی واضح به دولت ارمنستان گفته است که پیمان نظامی ایروان و مسکو صرفا شامل مرزهای رسمی این کشور می‌شود و ربطی به قره‌باغ ندارد. وقتی جمهوری آذربایجان دست به حمله زد، ارمنستان تنها بود.
وقتی در جنگ قبلی ارتش جمهوری آ‌ذربایجان شهر شوشا‌(شوشی)، دومین شهر بزرگ قره‌باغ را تصرف کرد، تلاش‌های دیپلماتیک روسیه شدت گرفت. در ابتدای این درگیری هیچ گزینه خوبی پیش پای روسیه نبود، اما مسکو توانست با ترکیبی از فشار و دیپلماسی به توافق صلحی برسد که قدرت نفوذ این کشور را نسبت به گذشته بیش‌تر می‌کند.
توافق قبلی از شکست قطعی و اخراج احتمالی ساکنان ارمنی قره‌باغ جلوگیری کرد.
روسیه برای محافظت از ساکنان ارمنی این منطقه، دور نگه داشتن دو طرف متخاصم، و پاسداری از دالانی که ارمنستان را به قره‌باغ متصل می‌کند حدود ۲ هزار صل‌حبان به منطقه اعزام کرد؛ این همان چیزی است که کرملین از سال ۱۹۹۴ خواهان آن بوده است، اما نتوانسته بود تا پیش از این جنگ پای میز مذاکره به آن دست یابد.
مسکو، هم‌چنین توانست تا حدودی دخالت دولت ترکیه را کم کند. به غیر از رهبران دو کشور درگیر، ولادمیر پوتین تنها کسی بود که این توافق صلح را امضاء کرده است، و فقط سربازان روس قرار است که به‌عنوان صل‌حبان و ناظر اجرای این توافق عمل کردند و خبری از نیروهای ترکیه نبود. هر چند که این کشور می‌گوید تعدادی ناظر به منطقه اعزام می‌کند.
اما مسکو عقیده دارد که ایروان هیچ گزینه واقعی دیگری ندارد و باید برای حفظ امنیت خود به روسیه متوسل شود.
ترکیه به‌دنبال نظمی نو در قفقاز جنوبی است و برای افزایش وزن و قدرت خود در عرصه‌ منطقه‌ای تلاش می‌کند. جمهوری آذربایجان به دنبال حذف عامل جغرافیا به‌عنوان یک اداره‌ محلی برای قره‌باغ بود. اقلیم‌سازی را اصلا قبول نمی‌کند.
در قطع‌نامه‌ها و کنسوانسیون‌های بین‌المللی چه از طرف شورای امنیت سازمان ملل و چه نهادهای اروپایی از قره‌باغ به‌عنوان بخشی از جمهوری آذربایجان نام‌برده شده است. بنابراین از نظر حقوقی قره‌باغ بخشی از خاک آذربایجان قلمداد می‌شود. در جنگ اول قره‌باغ بخشی از خاک جمهوری آذربایجان به تصرف ارمنستان در آمد و در حدود سی‌سال تحت کنترل غیرمستقیم ارمنستان بود. اما جنگ ۲۰۲۰ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، شرایط را تغییر داد. جمهوری آذربایجان بخش عمده مناطق اشغال شده را آزاد کرد و در نهایت با میانجی‌گری روسیه در ده نوامبر ۲۰۲۰ توافق‌نامه‌ آتش‌بس بین آذربایجان و ارمنستان امضاء شد.
توافقی در ۹، مبنی بر ایجاد یک دالان بین جمهوری نخجوان و آذربایجان است. اما در بند چهارم این توافق‌نامه در مورد خط اتصال خانکندی و ارمنستان یعنی کریدور لاچین بحث شده و مسئولیت حفظ صلح این کریدور به عهده‌ روسیه گذاشته شده است. اما با وجود توافق آتش‌بس، درگیری‌های مختصر و تنش بین آذربایجان و ارمنستان وجود داشته است. زمستان سال گذشته که آذربایجان دالان لاچین را بست، ارمنستان، دولت آذربایجان را متهم به پاک‌سازی ملی کرد. اتهامی که باکو آن را رد کرده و چنین اتهامی به‌خاطر ساکنین ارامنه قره‌باغ است. اما تنش‌ها باقی ماندند. از نظر حقوقی قره‌باغ متعلق به آذربایجان است اما ارمنستان می‌گوید که قره‌باغ به‌خاطر جمعیت ارامنه ساکن و پیشینه تاریخی آن به‌شکل خودمختار اداره شود تا حقوق ارمنی‌ها حفظ شود.
ترکیه مهم‌ترین و اصلی‌ترین حامی جمهوری آذربایجان در روند تاریخی بررسی مناقشه‌ قره‌باغ به حساب می‌آید. ترکیه هم در جنگ‌های ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۴ از آذربایجان حمایت ‌کرد و هم در جنگ ۲۰۲۰ پشتیبان اصلی اقدام نظامی آذربایجان برای آزادسازی اراضی خودش بود. این پشتیبانی از جنبه‌ فکری، سیاسی، تجهیزاتی و نظامی و بین‌المللی انجام گرفت.
در بررسی مفهومی، روابط ترکیه و جمهوری آذربایجان از دوران حیدر علی‌اف تعبیر «یک ملت، دو دولت» برای نشان دادن نوعی همبستگی بین دو کشور استفاده می‌شده است. اخیرا نیز رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه در مجمع عمومی سازمان ملل این مسئله مورد تاکید قرار داد و گفت، شعار ما و جمهوری آذربایجان این است که ما یک ملت هستیم که دو دولت داریم و آنکارا از اقدامات باکو برای حفظ تمامیت ارضی خود حمایت می کند.
بنابراین دیدگاه ترکیه به کلیت مناقشه‌ قره‌باغ، حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی آذربایجان در تمام منطقه‌ قره‌باغ است. ترکیه با به‌وجود آمدن استان خودگران یا خودمختار شدیدا مخالف است. آذربایجان هم در اقدام اخیر خود که آن را عملیات ضد تروریستی خواند مدعی شد که ارمنستان، ارمنی‌های ساکن قره‌باغ را تجهیز می‌کند و آن‌ها اقدامات تروریستی انجام می‌دهند. اما دیدگاه ترکیه را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد. یک بخش همین منظر حقوقی و قانونی تمامیت ارضی آذربایجان است.
بخش دوم محدود به تنش‌های قره‌باغ نخواهد شد، بلکه به مسائلی کلان‌تر در قفقاز جنوبی باز می‌گردد یعنی مسائل مربوط به ایجاد دالان ارتباطی میان نخجوان و بخش اصلی جمهوری آذربایجان از خاک ارمنستان است. دالانی که اکنون از آن با نام «دالان زنگزور» نام می‌برند و محدوده‌ ۴۰ کیلومتری در امتداد خاک ارمنستان در بر می‌گیرد و در بند ۹ توافق‌نامه‌ آتش‌بس نوامبر ۲۰۲۰ به آن اشاره شده است. پرسش این‌جاست که چرا ترکیه با شدت بیش‌تری پیگیر ایجاد خطوط مواصلاتی نخجوان به جمهوری آذربایجان است؟ هدفی راهبردی برای ترکیه که توان ژئوپلیتیکی این کشور را در قفقاز و آسیای مرکزی افزایش خواهد داد و کانال ارتباطی ترکیه با آسیای مرکزی هم خواهد بود.
اختلافات بر سر احداث چنین دالانی بسیار جدی است و ظرفیت تبدیل به یک تنش منطقه‌ای را دارا است. ارمنستان هنوز نهایی شدن ایجاد دالان موسوم به زنگزور موافقت نکرده است. نگاه‌ ایران به این دالان بسیار مهم و پر ملاحظه است و مسئولان ایران در سطوح عالی تاکید کرده‌اند با هرگونه تغییر ژئوپلیتیک در حوزه قفقاز جنوبی مخالف دارند. اما سیاست‌های راهبردی آذربایجان و ترکیه فشار سیاسی و نظامی بر ارمنستان برای پذیرش احداث دالان ارتباطی است. بنابراین می توان این‌گونه تحلیل کرد که بخشی از مناقشه‌ جاری در هدف‌گذاری ترکیه و آذربایجان برای در تنگنا گذاشتن ارمنستان قرار داشته است که اگر چنین باشد تنش‌های حوزه قفقاز را پیچیده‌تر خواهد کرد.
شرایط نشان می‌دهد که بار دیگر و به احتمال قوی پای روسیه در میانجی‌گری دیگر و این‌بار برای حل مناقشه قره‌باغ در میان است. ممکن است روسیه مکانیزم منطقه‌ای و بدون دخالت کشورهای غربی را برای پایان مناقشه دیرینه قره‌باغ جست‌و‌جو کند. زیرا از جنبه ماهیت بحران، حوزه قفقاز جزیی از مناطق نفوذ نزدیک روسیه است و به‌همین دلیل، مسکو نمی‌خواهد نقش غرب در این حوزه پررنگ شود. درباره نقش دیگر بازیگران منطقه‌ای لازم است به تلاش‌های اردوغان برای برگزاری نشستی چهار جانبه متشکل از ارمنستان، آذربایجان، ترکیه و روسیه اشاره کرد که راه‌حلی برای به صلح بیابد، اما راه حل مد نظر ترکیه و باکو تامین خواست تبیین شده آن‌ها است و در این باره به حمایت روسیه به‌شدت نیازمند هستند. اما از آن‌جایی که این مناقشه جنبه ملیتی دارد و از لحاظ ژئوپلیتیکی هم بر رفتار و سیاست آتی قدرت‌های بزرگ و به‌ویژه روسیه در مسائل قفقاز و قره‌باغ تاثیرگذار است، بنابراین رسیدن به صلح پایدار سخت و پیچیده است. در سال گذشته قدرت و اراده‌ای که بتواند مشکل قره‌باغ را حل کند، وجود نداشته و یا این‌که روسیه هم تلاش لازم برای حل این مناقشه را به خرج نداده است.
بررسی سیاست‌های ترکیه و حمایت او از جمهوری آذربایجان در جنگ‌های قره‌باغ، پرسش‌های زیادی را پیش می‌کشد؛ واقعا دولت ترکیه به‌دنبال چه اهدافی است. به‌نظر می‌رسد که ترکیه به‌دنبال نظمی نو در قفقاز جنوبی است. ترکیه به دنبال افزایش وزن و قدرت خود در عرصه‌ منطقه‌ای است.
ترکیه هم مثل روسیه تمایلی به حضور و نفوذ کشورهای غربی در قفقاز جنوبی ندارد. ترکیه به‌دنبال گسترش یک نگاه منطقه‌ای مبتنی بر پیش‌برد برنامه‌های خود در این منطقه است. بیش‌ترین اهمیت را هم موافقت ضمنی روسیه با این طرح‌ها دارد. بنابراین برای روسیه هم بسیار مهم است که کشورهای غربی در مناطقی که بخشی از حوزه‌ حمایت روسیه قلمداد می‌شوند؛ نفوذی نداشته باشند.
یک مسئله مهم دیگر آن است که خطوط مواصلاتی و اتصالات جغرافیایی، قرار است ترکیه از طریق نخجوان به جمهوری آذربایجان و از آن‌جا به سمت آسیای مرکزی برود. این مسئله برای ترکیه به دو دلیل اهمیت دارد: نخست این که اتصال بین کشورهای ترک‌زبان خواهد بود.آرزوی دیرینه‌ ترکیه که بتواند ترک‌زبان‌ها را به‌هم وصل کند. دوم این‌که ترکیه در چشم‌انداز سیاست خارجی خود در میان‌مدت و بلند‌مدت به‌دنبال پیش‌برد طرح‌های کلان اقتصادی در قفقاز و چین است. ترکیه می‌خواهد در این منطقه نقش محوری ایفا کند. دالان‌های اقتصادی که چین‌ هم به‌دنبال آن‌هاست نقش ترکیه را پر رنگ‌تر می‌کنند.
از سوی دیگر، ترکیه در تلاش است که مسئله‌ پر هزینه و پر حاشیه‎‌ ارامنه را که همواره دامن سیاست خارجی ترکیه را گرفته است تقلیل دهد. یعنی ارمنستان را در وضعیتی قرار دهد که به‌طرف بهبود روابط با ترکیه حرکت کند.
ترکیه‎، امروزه فرهنگ استراتژیک نوینی را در سیاست خارجی خود به کار گرفته است که به فراخور تحولات منطقه‏ای در آسیای غربی، آسیای میانه، قفقاز جنوبی و مدیترانه در حال قبض و بسط است. نطفه اولیه استراتژی کلان ترکیه را باید در سال ۲۰۰۸‎، با ورود داوود اغلو به گروه اردوغان و افزایش سه برابری GDP ترکیه‌(بالای ۸۰۰ میلیارد دلار در سال) در آن مقطع، دانست. برآورد استراتژیک ترکیه در سیاست خارجی بعد از بحران اقتصادی ۲۰۰۸ در غرب، اولا، این مسئله بود که غرب به رهبری آمریکا نسبت به کنترل وقایع و اتفاقات در آسیای غربی ناتوان هستند و یا تمایلی به کنترل اوضاع در منطقه ندارند و ثانیا، در برآورد ترک‌ها، اعراب درگیر مسائل داخلی خود بودند و ایران نیز رفته‌رفته زیر فشار‌ها غرب تضعیف خواهد شد و توان رقابت با آنکارا را نخواهد داشت؛ لذا فضا برای تحرک ترکیه در منطقه ایجادشده است و این کشور بایستی به سمت افزایش عمق راهبردی خود در شامات، مدیترانه و آسیای میانه و قفقاز، حرکت کند.
ورود بی‌محابای ترکیه به مناقشه اخیر قره‌باغ منجر به تحول جدی این بحران و ‎شروع دوباره جنگ فراگیر در منطقه شد. حمایت ترکیه از جمهوری آذربایجان، این کشور را در منطقه قفقاز جنوبی تبدیل به کنشگر بازی‌ساز فعال کرده است.
مسئله‌ حقوق ارامنه و به‌رسمیت شناختن حقوق شهروندی آن‌ها به لحاظ دینی و فرهنگی محدود به آذربایجان نمی‌شود. ملاحظات بین‌المللی در مورد ارامنه وجود دارد و آن‌ها هم از لابی قدرتمندی در سطح جهانی برخوردارند. که نادیده گرفتن آن‌ها هزینه‌ زیادی برای جمهوری آذربایجان خواهد داشت.
بر جمهوری اسلامی ایران، نسبت به تحولات آسیای مرکزی و قفقاز و در این‌جا نقش‌آفرینی ترکیه در مناقشه قره‌باغ حساس است. آنچه باعث تغییر نگرش ترکیه در قبال مناقشه قره‌باغ شده است به یک دسته عوامل داخلی و منطقه‌ای مربوط می‌شود.
اقتصاد تجارت محور ترکیه از دوران اپیدمی کرونا با مشکلات عدیده‌ای رو‌به‌رو شده است. حجم عظیمی از بدهی‌های خارجی‌(حدود ۴۳۰ میلیارد دلار)، کاهش کم‌سابقه ارزش لیر در برابر دلار آمریکا‌(هر دلار حدود ۵/۸ لیر)، بیکاری فزاینده، کاهش پایگاه اجتماعی حزب حاکم، بروز اختلافات درون‌حزبی در جناح حاکم و... همگی سیگنال‌های منفی است که از شرایط داخلی ترکیه می‌توان جست‌و‌جو کرد. در چنین شرایطی، یکی از رئوس سیاست خارجی اردوغان نسبت به قره‌باغ می‌تواند از شرایط داخلی نشئت بگیرد. مشخصا می‌توان جرقه اولیه درگیر شدن منافع ترکیه در قره‌باغ را به نبرد چهارروزه در جولای ۲۰۲۰ در منطقه تووز در ۲۰۰ کیلومتری قره‌باغ، دانست. منطقه تووز به‌دلیل عبور خطوط لوله نفت و گاز باکو و آنکارا به اروپا برای ترکیه بسیار بااهمیت و استراتژیک است. این امر باعث شد که اردوغان در یک سخنرانی در ۲۰۲۰ بیان کند که «قره‌باغ به همان میزان که برای آذربایجان اهمیت دارد؛ برای ترکیه نیز داری اهمیت است.»
هدف دولت ترکیه، بیش از هر چیز حضور در تحولات میدانی آتی قفقاز جنوبی و آسیای میانه است و آذربایجان در حکم دروازه ورود آنکارا به این مناطق محسوب می‌شود؛ بنابراین ترکیه می‌خواهد در قفقاز جنوبی، همانند مسکو، بدون بازیگران غربی و ایران با روسیه پای میز مذاکره بنشیند و بحران قره‌باغ این امکان را برای اردوغان فراهم کرد تا به این نقطه مشترک با روسیه دست پیدا کند.
اردوغان در ابتدای زمام‌داری، همواره اسلام‌گرایی‌اش بر ملی‌گرایی‌اش می‌چربید، اما در چند سال گذشته به سمت ناسیونالیسم نیز سوق پیداکرده است. این چرخش او به ملی‌گرایی را می‌توان در سیاست‌های منطقه‌ای او در قبال قبرس شمالی، مدیترانه شرقی و اخیرا در آذربایجان با برگزاری مانور مشترک و شرکت در رژه پیروزی در باکو، مشاهده کرد.
یک مسئله بسیار مهم بزرگ ایجاد گذرگاهی برای اتصال ترکیه و نخجوان به جمهوری آذربایجان است. این مسئله از چنان اهمیت تاریخی و استراتژیک بالایی برای رهبران دیروز و امروز برخوردار است که علاوه بر جنوب قفقاز، محیط پیرامونی دریای خزر و اوراسیا را نیز می‌تواند تحت تاثیر قرار می‌دهد و فرصت‌ها و شرایط جدیدی را برای آنکارا فراهم سازد. این‌جاست که می‌توانیم به عمق جهت‌گیری سیاسی ترکیه  ورابط‌اش با آذربایجان پی ببریم.
یکی از اهداف اصلی و مهم در بحث انرژی در کشور ترکیه، کاهش هزینه‎های کریدور‌های انرژی و واردات انرژی است. ترکیه هم‌اکنون سالانه حدود ۱۲ میلیارد دلار گاز به‌صورت طبیعی و ال‌ان‌جی عمدتا از روسیه، جمهوری آذربایجان، ایران، آمریکا، قطر و الجزایر وارد می‌کند و گاز وارداتی از ایران جزء گران‌ترین گازی‌هایی است که ترکیه دریافت می‌کند. قرارداد انتقال گاز ایران به ترکیه در سال ۲۰۲۶ به پایان می‌رسد و این در حالی است که با تحولات اخیر قره‌باغ؛ قطعا ترکیه نسبت به ایران دست بالاتر را در اختیار خواهد گرفت. ضمن این‌که ترکیه همواره از ورود مبادی انرژی جدید به خاک این کشور و وابسته کردن اروپا به کارت بازی انرژی ترکیه، استقبال می‌کند.
ترکیه فعلا به پیروزی بزرگی در درگیری‌های اخیر قره‌باغ دست‌یافته است، زیرا با روند‌های جغرافیایی، یعنی ورود مستقیم و بی‌واسطه به قفقاز جنوبی و آسیای میانه، خواهد رسید. نقشه منطقه جدید میان ارمنستان و آذربایجان، پتانسیل‌های ژئوپلیتیکی جدیدی برای ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی و حتی آسیای مرکزی و در مسیر دسترسی به دنیای شرق خلق خواهد کرد. انگیزه‌های داخلی و خارجی متعددی در شکل‌گیری این دستاورد‌ها برای ترکیه نقش داشته‌اند. به‌نظر می‌رسد نقشه ژئوپلیتیکی جدید منطقه قفقاز جنوبی، احتمالا برای ایران تبعات منفی خواهد داشت.
طبیعتا وضعیتی که در اوکراین برای روسیه به‌وجود آمده است در برهم خوردن معادلات منطقه قره باغ نیز نقش دارد. در حال حاضر ترکیه نقش مهمی را برای روسیه ایفا می‌کند. نقش مهمی را برای صادرات انرژی روسیه ایفا می‌کند چرا که به سبب تیرگی رابطه مسکو با اروپا، مشکلاتی برای روس‌ها ایجاد شده است. در حال حاضر بخش مهمی از نیازهای روسیه به واسطه تحریم‌ها از طریق ترکیه تامین می‌شود. برهمین اساس هم آمریکا طی روزهای گذشته چندین شرکت ترک را به جرم نادیده گرفتن تحریم های روسیه تحریم کرد. در واقع ترکیه مانند بازوی کمکی روسیه به میدان آمده است. در منطقه قره‌باغ نیز مسکو  از موضع آنکارا و باکو حمایت می‌کند. این موازنه هم در نهایت به سود آذربایجان و برعلیه ارمنستان در حال پیشروی است.
به این ترتیب، بدون همراهی روسیه جنگ جدید درنمی‌گرفت و بدون همراهی روسیه، آذربایجان نهم به پیروزی دست نمی‌یافت. بدون همراهی روسیه امکان ندارد که کریدور لاچین باز شود و امکان تغییر مرزها وجود ندارد.
در معاهده صلح سه جانبه‌ای که میان روسیه،آذربایجان و ارمنستان در سال ۲۰۲۰ پس از پایان جنگ دوم قره‌باغ منعقد شد مسکو خود را به‌عنوان حافظ صلح در مناقشه قره‌باغ مطرح کرد. روسیه در قفقاز نیرو پیاده کرده است و به راحتی حاضر به بازگشت این نیروها به خاک خود نیست. مگر این‌که اتفاق خاصی بیفتد. روسیه نام خود را حافظ دو کریدور آذربایجان به نخجوان و منطقه ارمنی‌نشین قره‌باغ به ارمنستان در معاهده مورد اشاره گنجانده است. روسیه در پی آن است که برای ۵ سال دوم حضور خود را در منطقه قفقاز تمدید کند. منافع روسیه در گشایش این کریدور است و برهمین اساس هم این کریدور به سرانجام خواهد رسید. ما به زودی با کریدور مورد ادعای آذربایجان مواجه خواهیم شد.
جمهوری اسلامی ایران، همواره نگران نفوذ هرچه بیش‌تر اسرائیل در منطقه است. بر اساس گزارش موسسه تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم، حدود ۶۰ درصد از واردات دفاعی آذربایجان در دوره ۲۰۱۵-۲۰۱۹ از سوی دولت یهود بوده است، در حالی که در سال ۲۰۲۰ این حجم به تقریبا ۷۰ درصد افزایش یافته است. در ماه مه ۲۰۲۲، گزارش‌هایی مبنی بر خرید تجهیزات دفاع موشکی گنبد آهنین توسط آذربایجان منتشر شد. در شرایط بحران انرژی و غذا، آویگدور لیبرمن، وزیر دارایی اسرائیل سپس به آذربایجان رفت تا افزایش واردات هیدروکربن‌ها را درخواست کند.
تل آویو یک طرح اضطراری را با هدف استقبال از یهودیان فراری از روسیه که از کشورهای مرزی مانند فنلاند و هم‌چنین آذربایجان عبور می‌کنند، اتخاذ کرده است. این طرح شامل ایجاد مراکز اقامت انتقالی است. در ماه اکتبر، نوبت وزیر دفاع بنی گانتز بود که به باکو سفر کند و در آن‌جا با رهبران آذربایجان راه‌های تقویت همکاری استراتژیک را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
جمهوری اسلامی در جنگ اول ۱۹۹۱-۱۹۹۴ از ارمنستان حمایت سیاسی کرده بود. باکو از این اقدام جمهوری اسلامی ایران به شدن ناراحت است. به خصوص در سال گذشته، درگیری‌های ایران و آذربایجان با حمله تروریستی به سفارت آذربایجان در تهران شدت گرفت و روابط دو کشور تیره‌تر شد. وب‌سایت‌های آذربایجانی مرتبا این احتمال را مطرح می‌کنند که باکو می‌تواند حریم هوایی خود را به جت‌های اسرائیلی برای ورود به خاک ایران یا اعزام یگان‌های ویژه اسرائیل به ایران پیشنهاد دهد. جنگ گذشته موقعیت آذربایجانی را تقویت کرد که بخشی از طبقه سیاسی آن تمایلات الحاق گرائی به آذربایجان ایران را دارندکه جمعیت زیادی از قومیت آذری در آن زندگی می‌کنند.
جمهوری اسلامی ایران، هر از گاهی آذربایجان را تهدید کرده و تکرار نموده که مرزش با ارمنستان خط قرمز آن است. پروژه کریدور فراسرزمینی زنگزور که باکو را به آنکارا، و آسیا را به اروپا متصل می‌کند، از سوی جمهوری اسلامی یک تهدید جدی تلقی می‌شود. این کریدور، هم‌چنین با خطر جایگزینی خطوط لوله گاز ایران به نخجوان با خطوط لوله گازی که از آذربایجان و آسیای مرکزی می گذرد، ایران را از نقش حیاتی خود در تجارت و ترانزیت انرژی در منطقه محروم می‌کند.
در پی حمله نظامی آذربایجان به ارمنستان در ۲۲ شهریور سال گذشته، ایران رزمایش‌های نظامی سپاه پاسداران خود را در نزدیکی مرزش با دو کشور برگزار کرد تا بر مواضع خود و لزوم حفظ مرز مشترک و خطوط مواصلاتی خود با ارمنستان تاکید کند. اگر مرز ایران با ارمنستان از دست برود، تجارت این کشور با اروپا و اوراسیا در اختیار راه‌های تجاری ترکیه و آذربایجان قرار خواهد گرفت و سر ایران بی‌کلاه خواهد ماند. 
بعد از جنگ دوم قره‌باغ، روابط جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی پرتنش بوده است. پیش‌تر «الهام علی‌اف»، با انتقاد از جمهوری اسلامی، با اشاره به روابط نزدیک ایران و ارمنستان گفته بود: «باز کردن آغوش کشور مدعی اسلام‌گری به کشوری که مساجد را نابود کرده است، چیزی جز ریاکاری و خیانت نیست.»
به‌نوشته «باکو پست»، نیروهای اطلاعاتی جمهوری‌اسلامی در جریان جنگ قره‌باغ، درصدد استفاده از این شهروندان آذربایجانی علیه آذربایجان و به‌نفع ارمنستان بوده‌اند، ولی با بروز اختلاف‌نظر بین نیروهای اطلاعاتی جمهوری‌ اسلامی و آن‌ها، عوامل اطلاعاتی جمهوری‌ اسلامی با ارائه تصاویر ویدیویی از شهروندانی که در رزمایش‌های نظامی سوریه شرکت داشته، باج‌گیری کرده‌ و آن‌ها را ساکت نگه‌ داشته‌اند.
کارشناسان می‌گویند که نفوذ جمهوری‌ اسلامی بر جمعیت شیعه آذربایجان به‌دلیل نگرشی که در جنگ دوم قره‌باغ اتخاذ کرد، ضعیف شده است. جمهوری‌ اسلامی در جنگ قره‌باغ نه‌تنها کنار کشور مسلمان نبود، بلکه کنار ارمنستان و روبه‌رو جمهوری‌ آذربایجان ایستاد.
برگزاری سه مانور توسط جمهوری اسلامی در مرز جمهوری آذربایجان از سایر مواردی بود که واکنش تند مقامات آذربایجانی را در پی داشت.
حمله به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران، دستگیری جاسوس‌های متهم به ارتباط با دستگاه‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی توسط آذربایجان، ترور نماینده مجلس ملی جمهوری آذربایجان و منتقد سیاست‌های ایران توسط افراد نزدیک به جمهوری اسلامی، پناه دادن به مخالفان جمهوری آذربایجان در خاک ایران، اخراج چهار دیپلمات از هر دو طرف با عنوان «عنصر نامطلوب»، روابط دوستانه جمهوری آذربایجان با اسراییل و افتتاح سفارت آذربایجان در اسراییل و تلاش برای حمله به سفارت اسراییل در باکو، از دیگر مواردی است که روز‌به‌روز به تنش بین دو کشور افزوده است.
در چندین ماه گذشته مقام‌های باکو و تهران بارها نسبت به بهبود روابط تاکید کرده‌اند، اما آن‌چه که مشخص است آذربایجان نسبت به مداخله جمهوری اسلامی در امور داخلی این کشور و حمایت این کشور از ارمنستان ناراضی است. جمهوری اسلامی هم از دخالت در امور داخلی و سیاست خارجی جمهوری آذربایجان ابایی ندارد و با انتقاد از نزدیکی اسراییل و آذربایجان و مسئله کریدور زنگه‌زور، بارها این کشور را تهدید کرده است.
با وجود رضایت از داشتن حامیان دست راستی محافظه‌کار و طرفدار روسیه‌(روسوفیل) در ارمنستان، مسکو حاضر نیست آن‌طوری که باید و شاید به ارمنستان کمک کند و دولت‌های ترکیه و آذربایجان را برنجاند.
روسیه نمی‌خواهد آذربایجان را که با آن مرز زمینی مشترک دارد و از پروژه‌های راه‌های ارتباطی جدید حمایت می‌کند، از خود براند. هم‌چنین ۳۰ درصد از سهام شرکت دولتی سوکار(Socar)‌ آذربایجان را از طریق شرکت لوک اویل(Lukoil)‌ خود در اختیار دارد. جمهوری آذربایجان و روسیه در ۱۸ فوریه ۲۰۲۲، توافق‌نامه‌ای را با هدف دور زدن تحریم‌های غرب امضاء کردند که بر اساس آن باکو یک مسیر جایگزین برای صادرات گاز مسکو به اروپا را پیشنهاد می‌کند. در همین چارچوب می‌توان توضیح داد که صادرات نفت آذربایجان چگونه از ژانویه تا مارس ۲۰۲۲ با ۵۰ درصد افزایش به ۶۱۰ هزار بشکه در روز رسیده است.
در حالی که درک خط قرمز کرملین دشوار است، اما شکی وجود ندارد که روسیه با کوتاهی در اقدام به افزایش سیاست جنگی آذربایجان کمک کرده است. یکی از انگیزه‌های او در این بخش از «دور نزدیک» خود در «طرح لاوروف ۲» است که شامل ایجاد کریدور معروف در جنوب ارمنستان است. فضایی فوق استراتژیک که مسکو آن را فراسرزمینی می‌داند، بنابراین در واقع خارج از حاکمیت ارمنستان است.
با توجه به این‌که روسیه در حال حاضر به دلیل تحریم‌های بین‌المللی در مرزهای غربی خود دارای مشکل است، راه اصلی خروج در اختیار آن از طریق ترکیه با گذر از آذربایجان است. در این راستا، روسیه می‌تواند به واسطه آذربایجان از طریق این کریدور به ترکیه و مدیترانه دسترسی داشته باشد ، کریدوری که مسکو می‌خواهد تحت کنترل خود داشته باشد. بنابراین باید درک کرد که بند ۹ توافق آتش‌بس سه‌جانبه ۹ نوامبر ۲۰۲۰ با در نظر گرفتن این موضوع تحمیل شده است.
ارمنستان به ریاست نخست وزیری که در سال ۲۰۱۸ به واسطه یک «انقلاب مخملی» به قدرت رسید، از وخامت روابط خود با روسیه رنج می‌برد، زیرا در آن‌جا دیگر اعتماد عمیقی وجود ندارد. تلاش نیکول پاشینیان برای نزدیک شدن به اتحادیه اروپا (EU)‌و اجرای یک برنامه پروغرب با منافع ژئواستراتژیک روسیه ناسازگار است. اگرچه روسیه ضعیف شده است، اما اهرم‌های جدی در ارمنستان دارد که در حال حاضر هیچ جایگزینی از نظر امنیتی برای آن‌ها وجود ندارد. در حال حاضر احساسات ضد روسی در میان جمعیتی که احساس می‌کنند توسط مسکو رها شده است، در حال افزایش است.
سفر تاریخی نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به ایروان در ۱۷ سپتامبر در حالی انجام می‌شود که واشنگتن به‌دنبال سوء‌استفاده از موقعیت با فشار آوردن به ایروان و باکو برای دست‌یابی به یک توافق صلح است که به غرب امکان دسترسی از طریق ترکیه به دریای خزر را بدهد. در حالی که پلوسی از ارمنستان، به‌مثابه کشوری مورد حمله قرار گرفته و تنها دموکراسی در منطقه ستایش کرد، آمریکا جزئیاتی را ارائه نکرد که مایل است از ارمنیان حمایت کند.
در حالی که ایالات متحده به تلاش‌های خود برای مهار و تضعیف روسیه ادامه می‌دهد، دولت بایدن در تلاش است تا حضور سیاسی، اقتصادی و نظامی روسیه در قفقاز جنوبی را کاهش دهد. این بدان معناست که ایالات متحده از تجاوزات هریک از آن‌ها استفاده خواهد کرد تا مشارکتش در روند مذاکرات ارمنستان و آذربایجان را افزایش دهد و بدین ترتیب، شرایط برای خروج نیروهای حافظ صلح روسی از قره‌باغ کوهستانی را آماده کند. در عین حال، واشنگتن می‌کوشد با استفاده از روند عادی‌سازی روابط ایروان با آذربایجان و ترکیه، زمینه‌ای برای پیش‌برد خروج پایگاه نظامی روسیه از ارمنستان به‌وجود آورد. کاهش حضور روسیه در قفقاز جنوبی خلایی ایجاد خواهد کرد که ترکیه به احتمال زیاد به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای و متحد استراتژیک آمریکا آن را پر خواهد کرد.
در واقع می‌توان گفت که ارمنستان به‌نوعی قربانی ژئوپلیتیکی قدرت‌مندها، در شرایطی که روس‌ها و ترک‌ها سعی در دور نگه داشتن غربی‌ها دارند، چیزی بیش از یک ابزار چانه‌زنی نیست. ارمنستان که توسط روسیه‌ای ضعیف و خفه شده نمی‌تواند انتظار زیادی از غرب داشته باشد، تنها راه نجات آن‌ها در جست‌و‌جوی راه سازش با همسایگانش است. 
با تقویت سیاست‌های جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای ناسیونالیستی و مذهبی، به‌نظر می‌رسد در روابط بین روسیه و غرب به این زودی‌ها بهبودی حاصل نخواهد شد، شاید هم بدتر از این هم بشود. در چنین شرایطی، دولت ترکیه به وضوح منشا این جو تنش جمهوری اسلامی و ترکیه در منطقه است.

 

دولت ترکیه، هم‌چنین از هر فرصتی استفاده می‌کند تا قندیل، پایگاه پ.ک.ک و روژاوا در سوریه مورد تهاجمات نظامی و فاشیستی خود قرار می‌دهد. این دولت با نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)‌و حزب اتحاد دموکراتیک (PYD)‌خصومت و دشمنی عجیبی دارد. سال‌هاست که نیروهای ترکیه با همکاری گروه‌های تروریستی سوری کانتون عفرین را اشغال کرده است.
ترکیه به‌مناسبت جنگ در قره‌باغ، چند صد تروریست سوری را برای ایستادن در کنار نیروهای آذری فرستاده و هم‌چنین هواپیماهای بدون سرنشینTB2  شرکت بایکار که داماد اردوغان ریاست آن را به‌عهده دارد.
اردوغان در تلاش است حضور خود در قفقاز را تثبیت کند و به لطف ایجاد یک راهرو بین منطقه آذری نخجوان و آذربایجان‌، نوعی تداوم ارضی و ارتباط سریع‌تر بین دریای سیاه و دریای خزر، انتقال آسان‌تر گاز آذربایجان به اروپا از طریق خط لوله گاز ترانس آناتولی (Tanap)‌را ممکن سازد. هم‌چنین او با این ادعا که ترک‌ها و آذری‌ها یک ملت واحد تقسیم شده بین دو کشورند، در لفاضی‌های نئو عثمانی کوتاهی نکرده است. 
رئیس جمهور ترکیه که با اصلاح قوانین در ژانویه ٢٠١٧ از اختیارات کامل برخوردار شده، از نظر نظامی در کشمکش‌های شدید منطقه‌ای درگیر است.‌‌(لیبی و سوریه) مفهوم «میهن آبی»‌(Mavi Vatan)‌ که توسط برخی از دریاسالارهای او ابداع شد، او را به تقویت ناوگان دریائی ترکیه‌(که آخرین مانور آن در دریای اژه دقیقا  «Blue Homeland-2021»نامیده شد) واداشت و زیر سئوال بردن منطقه اقتصادی انحصاری (EEZ)‌یونان در شرق مدیترانه، که غنی از هیدروکربن است. پیروزی اخیر نامزد او در انتخابات جمهوری ترک قبرس شمالی‌( (TRNC‌-که توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته نشده است - ، به اردوغان اجازه داد که به هر گونه فرضیه اتحاد مجدد جزیره پایان دهد و راه را برای الحاق کامل به ترکیه هموار کند.
این تمایل به گسترش سرزمینی ترکیه قبلا نیز در سال ٢٠١٨ تایید شده بود. ارتش ترکیه طی عملیات «شاخه زیتون» علیه اعضای ارتش آزاد سوریه (ASL) تا عمق ٣٠ کیلومتری در خاک سوریه جلو رفت و با تصاحب منطقه عفرین از طریق پاک‌سازی ملی و خشونت علیه کردها که از قرن ١٨ در آن ساکن بودند، ١٣٠ هزار نفر از آن‌ها را مجبور کرد به مناطق دیگر پناه برند. عرب‌ها و ترکمن‌ها جای آن‌ها را گرفتند و کسانی که باقی ماندند در سرزمین خود اقلیت شده‌اند. 
پرچم ترکیه بر فراز ساختمان‌ها به پرواز در می‌آید، مدارس به زبان‌های عربی و ترکی آموزش می‌دهند، شبکه‌های برق و تلفن به شبکه‌های ترکیه متصل هستند. امامان و مبلغین مساجد توسط اداره امور دینی‌(دیانت) ترکیه منصوب می‌شوند و از آن حقوق می‌گیرند. لیر ترکیه به واحد پول مبادلات تجاری تبدیل شده است. به‌تدریج، منطقه عفرین به سمت وابستگی اداری به فرمانداری ختای در ترکیه در حرکت است، یعنی سنجاک سابق اسکندرون سوریه که در سال ١٩٣٩، با توافق فرانسه و انگلیس، آنکارا بر آن دست گذاشت.
این «چشم‌انداز» اختلافات قدیمی در مورد مرزهای ترکیه و عراق را با وارد کردن کردستان عراق به آن به میزان قابل‌توجهی تغییر می‌دهد. واضح است که برای آنکارا ، تقسیم عراق یک گزینه است.
در سال ٢٠٢٠ ترکیه پان ترکیسم‌(یا گراند توران) را دوباره فعال کرد، پروژه اتحاد ترک‌زبانان آسیای میانه که ارثیه ملی‌گرایانه و نژادپرستانه انور پاشا، وزیر جنگ امپراتوری عثمانی در طول جنگ جهانی اول، که یکی از محرکان نسل‌کشی ارامنه بود. با تحریک طرفداران خود با اشاره به «سیب سرخ»(Kizil Elma)‌، اردوغان می‌داند که در حال بازی با نماد اصلی سلطه ترکیه در آسیای میانه است که براساس یک شبه همگنی ملی-زبانی، آذربایجان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان را تداعی می‌کند.
در سال ١٩٩٢، از طریق نهاد دولتی آژانس همکاری ترک زبان‌(Isbirligi ve Kalkinma Ajansi، TIKA) ، ترکیه اقدام به مشارکت در سیاست‌های فرهنگی، آموزشی، تجاری و انرژی بین این کشورها کرد. مسکو، با توجه به این‌که این کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق به حوزه نفوذ آن تعلق دارند، مخالفت خود را به‌شدت به آنکارا فهماند. اما چهل سال بعد ، توازن قوا دیگر همان‌گونه نیست. و پان ترکیسم امروز‌(که اویغورها را رها می‌کند زیرا با چین«business is business» ، «تجارت تجارت است») می‌خواهد، فراتر از پنج کشور ذکر شده، با ایجاد نگاهی محافظانه به تاتارهای کریمه و مسلمانان بالکان دوباره ظاهر شود.
همان‌طور که می‌بینیم، جاه‌طلبی‌های «سلطان ترکیه» کم نیست. آن‌ها هم‌چنین در خدمت مخفی کردن وضعیت داخلی هستند که در آن تورم، بیکاری، کاهش قیمت لیر، اعتراضات دانشجویان، اعتراضات کارگران، روزنامه‌نگاران و روشنفکران، اقدامات امنیتی تقویت شده، حبس نمایندگان منتخب کرد حزب دموکراتیک خلق‌ها‌HDP)‌)، سرکوب مردم کرد و سایر مردمان تحت ستم، ادامه ایزوله کردن عبدالله اوجالان‌(آپو) در زندان جزیره ایمرالی، وضعیتی غیرقابل تحملی را به‌وجود آورده است. او هم‌چنین با کاهش جایگاه اجتماعی خود و حزبش مواجه است در حالی که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری به زحمت برنده شد. 
در مقابل این وضعیت انفجاری، تکیه بر اعتلای واقعیت دینی به‌عنوان عنصری از هویت ملی، هم‌چنان ادامه دارد و در سال ٢٠١٩، با تحقق پروژه ٩٠ میلیون دلار ی(٧٥.٤٢ میلیارد یورو) ساختن مسجد چاملیکا، بزرگ‌ترین در ترکیه، تجلی یافته است. چندی پیش نیز، با تبدیل ایاصوفیه به یک مکان عبادی، خاطره سال ١٤٥٣ را زنده کرد. زمانی که برای اولین‌بار، که یک سلطان بر کل امپراتوری عثمانی سلطنت کرد و کلیسا به یک مسجد تبدیل شده بود .
علاوه بر این، ژئوپلیتیک تهاجمی ترکیه‌(ارتش دوم ناتو) از سوی دولت آمریکا فقط در معرض انتقاد است. 
در نشست سه‌جانبه سوچی در ۵ مارس ۲۰۱۱ که بین دیمیتری مِدودِف‌(رئیس  جمهور روسیه)، الهام علی‌‌اف‌(رئیس  جمهور آذربایجان) و سرژ ‏سارکسیان‌(رئیس  جمهور ارمنستان) صورت گرفت ـ تعهدنامه‌ای برای حل مسالمت‌آمیز اختلافات، بررسی حوادث در ‏جریان و مسایل مربوط به آتش‌بس امضاء شد. اما در ژانویه و فوریه ۲۰۱۴، بار دیگر در روابط ارمنستان و آذربایجان تنش ایجاد شد به‌طوری که رسانه‌های آذربایجان بیش از ۱۵۰۰ نقض آتش ‌بس‌(در ۲۰۱۳م) گزارش کردند. گروه مینسک در ‏‏۱۴ ژانویه ۲۰۱۴، با وزرای خارجه ارمنستان و آذربایجان دیدار و نگرانی خود را از افزایش خشونت، تضعیف مذاکرات و ‏چشم  انداز صلح اعلام کرد و خواستار شرایط بی‌قید و شرط برای توافق آتش‌بس شد.
مناقشه قره‌باغ تاکنون خسارت‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بزرگی به بار آورده و دو کشور آذربایجان و ‏ارمنستان، از ۱۹۹۱، تلاش‌های زیادی برای حل آن انجام داده‌اند. طی سال‌های اخیر، تلاش‌هایی ‏ازسوی سازمان‌های بین‌المللی و دولت‌های مختلف منطقه‌ای و فرا‌منطقه‌ای برای حل این مناقشه صورت گرفته است و هریک به ‏فراخور علایق و منافع سیاسی و اقتصادی خود وارد میدان مناقشه شده‌اند.‏
باید اذعان کرد که ریشه‌های تاریخی-ملی قره‌باغ، سبب تعارض منافع رقیبان منطقه‌ای و قدرت‌های جهانی و به‌ویژه پافشاری دولت ‏آذربایجان بر حل مسئله در چارچوب تمامیت ارضی این کشور است. از سوی دیگر، پافشاری ارمنیان قره‌باغ بر حق تعیین سرنوشت مردم قره‌باغ باعث‌شده است ‏میانجی‌گری چندین ساله گروه مینسک و قطع‌نامه‌های سه‌گانه شورای امنیت، تاثیری بر حل‌و‌فصل بحران نداشته باشند و وضعیت آتش‌‏بس شکننده‌ای بین این دو کشور، هم‌چنان تدوام یابد. دخالت‌ها و رقابت‌های دولت‌ها در راستای منافع خود در منطقه قفقاز جنوبی را ‏باید از دو منظر بررسی کرد: نخست‌ آن‌که دولت‌ها، صرفا به‌‌دنبال منافع خود در منطقه هستند؛ دوم ‌این‌که منافع آن‌ها کاملا با منافع ‏برخی کشورهای منطقه در تضاد است. درنتیجه، برآیند این برخورد منافع، موجب کاهش امکانات موجود برای حل‌و‌‌فصل بحران ‏قره‌باغ و در نهایت، حل‌نشدن این بحران و اکنون آوارگی ده‌ها هزار نفری ارمنیان شده است. متاسفانه اعضای گروه مینسک پس ‌از آتش‌بس سال ۱۹۹۴، ایران را از ‏فرایند صلح قراباغ کنار گذاشتند و به همین دلیل جمهوری اسلامی تاکنون برای خرابکاری و درگیری در این منطقه هر ان‌چه که در توان داشته به کار انداخته است.
منطقه قره‌باغ، از جمله مسائل مورد مناقشه دو کشور آذربایجان و ارمنستان است. جمهوری آذربایجان مدعی است که این ‏منطقه از لحاظ تاریخی در حاکمیت آن‌هاست. اما براساس شواهد تاریخی، قره‌باغ، که قدمتی بیش از ۲۵۰۰ سال دارد، یکی از قدیمی‌ترین استان‌های ‏ارمنستان است و تحت نام «آرتساخ»، همواره منطقه‌ای خودمختار و ارمنی‌نشین بوده است. در ۱۹۲۱ ‏حکومت شوروی در راستای منافع سیاسی خود، دو منطقه نخجوان و قره‌باغ را از ارمنستان جدا کرد و طبق سیاست نگاه ‏به شرق، آن‌ها را به جمهوری آذربایجان واگذار کرد. در حالی که، اکثریت مردم این دو خطه ارمنی بودند. به‌همین دلیل، مردم قره‌باغ در ‏طول هفتاد سال حکومت شوروی همواره خواستار پیوستن به سرزمین مادری خود یعنی ارمنستان بودند. این مناقشه نیز بر همین اساس ‏به‌وجود آمد. مسئله قره‌باغ در ابتدای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، یعنی در ۱۹۸۸، بار دیگر به‌مثابه یک زخم ‏تاریخی مطرح و به‌تدریج منجر به‌یک رشته مبارزات آزادی‌بخش شد. تشدید مناقشه برسر قره‌باغ ‏کوهستانی در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ به جنگی تمام عیار و ملی انجامید.
جامعه بین‌الملل نیز، با وجود برگزاری چهار دوره انتخابات ریاست جمهوری در قره‌باغ، تا کنون استقلال آن را به‌رسمیت نشناخته و این جمهوری با مشکل عدم شناسایی جهانی مواجه شده بود؛ حتی ارمنستان هم، بنا به ملاحظاتی، جمهوری قره‌باغ کوهستانی را به‌رسمیت نشناخته است.

جمهوری آذربایجان روز یک‌شنبه گذشته، اعلام کرد که هیاتی از سازمان ملل متحد برای اولین‌بار طی سه دهه گذشته وارد منطقه قره‌باغ کوهستانی شد. سخن‌گوی الهام علی‌اف، رئیس‌جمهوری آذربایجان در حالی این خبر را اعلام کرد که اکثریت ساکنان قره‌باغ کوهستانی این منطقه را به مقصد ارمنستان ترک کرده‌اند. اکثر ساکنان این منطقه را تا پیش از تسلط جمهوری آذربایجان بر آن ارامنه تشکیل می‌دادند. 
ماموریت اصلی هیات سازمان ملل متحد در قره‌باغ کوهستانی ارزیابی نیازهای بشردوستانه عنوان شده است. سازمان ملل پیش از این از موافقت باکو با اعزام هیاتی از این سازمان به منطقه قره‌باغ کوهستانی خبر داده بود.
این در حالی است که فرانسه از تاخیر جمهوری آذربایجان در موافقت با سفر هیات سازمان ملل به قره‌باغ کوهستانی انتقاد کرده بود.
بیش از ۱۰۰ هزار نفر از ساکنان منطقه قره‌باغ کوهستانی در پی این تحولات مجبور به ترک محل زندگی خود شدند. این در حالی است که جمعیت این منطقه به‌طور رسمی ۱۲۰ هزار نفر ذکر می‌شود.
سفر رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه و رهبر حزب عدالت و توسعه به نخجوان، رویدادی بود که نشان‌دهنده نوع نگرش سیاسی و ژئوپولیتیکی آنکارا به تحولات اخیر است. اردوغان در این سفر، یک‌بار دیگر نشان داد که برای عبور از نخجوان و سیونیک و متصل شدن به جمهوری آذربایجان، شتاب و عجله فراوانی دارد و اساسا ترکیه در این تحولات، به‌عنوان یک حامی و مشوق در کنار جمهوری آذربایجان بوده است.
نگاهی به رویدادهای سه سال گذشته در قفقاز جنوبی نشان می‌دهد؛ آن چه که در قره‌باغ روی داد؛ بخشی از تکمیل سناریوی قبلی جمهوری آذربایجان برای تکمیل اهداف یک جنگ بزرگ بود. جنگی که بدون تردید؛ بدون حمایت ترکیه و استفاده از رصد هوایی و پهپادهای این کشور؛ پیروزی در آن برای علی‌اف ناممکن بود.
هم‌چنین نگرش خاص روسیه به‌خاطر گرایش‌های غربی نیکول پاشینیان؛ مجموعا شرایطی را فراهم آورد که منجر به پیروزی طرف آذربایجانی شد. حالا احتمالا نمایندگان سیاسی و نظامی باکو؛ در پی آن هستند که در صورت لزوم و فشارهای بین‌المللی، نوعی از حکومت محلی را در قره‌باغ تاسیس کنند که حاکمیت سیاسی آن در اختیار آذربایجان باشد. 
چه خواهد شد؟ دسترسی ناظران مستقل به قره‌باغ کوهستانی تقریبا غیرممکن است و دقیقا مشخص نیست که عملیات نظامی جاری تا چه حد گسترده است و تا چه زمانی طول خواهد کشید.
آن‌چه روشن است این است اختلاف شدید میان آذربایجان و ارمنستان، هم‌چنان باقی خواهد ماند.
الهام علی‌اف،‌ رئیس جمهوری آذربایجان در گذشته بارها تهدید کرده که اگر لازم باشد کنترل تمام منطقه قره‌باغ کوهستانی را با توسل به زور در دست خواهد گرفت.
در سال ۲۰۱۹، پاشینیان در جمع ارمنی‌های ساکن شهر اصلی قره‌باغ گفته بود: «آرتساخ همان ارمنستان است، بدون هیچ تردیدی.» آرتساخ نام ارمنی قره‌باغ کوهستانی است.
آذربایجان متعهد شده است که به حقوق ارمنی‌ها در قره‌باغ احترام بگذارد. با این حال بسیاری از ارامنه از ترس انتقام‌جویی تصمیم گرفتند این منطقه را به قصد ارمنستان ترک کنند.
آتش‌بس ۲۰۲۰ توسط روسیه ضمانت شده بود. اکنون جمهوری آذربایجان هم آتش‌بس را شکسته و هم به یکی از متحدین دیرینه‌ روسیه حمله کرده است. آیا روسیه به‌سادگی از کنار این واقعه خواهد گذشت؟
در توافق‌نامه‌ آتش‌بس روسیه ضامن حفظ صلح در این منطقه بوده و در آن بحثی نیست اما آذربایجان در این مورد گفته که روسیه نتوانسته به تعهدی که داده عمل کند. دولت آذربایجان می‌گوید که در رفت و آمدهایی کانال‌های ارتباطی لاچین سلاح رد و بدل ‌شده است و این نقض تمامیت ارضی آذربایجان است. در طرف دیگر، برخی مقام‌های دولت ارمنستان اتکای صرف ایروان به روسیه را خطای استراتژیک نامیده‌اند. شاید به همین دلیل اخیر ارمنستان با مشارکت آمریکا اقدام به برگزاری رزمایشی کرده که برای روسیه این اقدام ایروان غیردوستانه تلقی شده است.

جمهوری آذربایجان پس از ۳۰ سال روابط تیره و جنگ‌های خونین، اکنون در موقعیت برتری قرار گرفته و خواسته‌هایش را بر ارمنستان تحمیل کرده است. ارتش جمهوری آذربایجان که از ماه‌ها قبل با بستن و جلوگیری از ترانزیت کالا و مواد مخدر در گذرگاه لاچین مستقر شده بود، سرانجام توانست با تهاجم نظامی این منطقه را سریعا تصرف کند. به این ترتیب، جمهوری آرتساخ که تنها دولت ارمنستان آن را به‌رسمیت شناخته بود، اکنون وجود واقعی ندارد.
رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه، در یک مانور سیاسی که در خدمت تقویت محور ترکیه در قفقاز جنوبی است، با علی‌اف در نخجوان دیدار و قدرت‌نمایی کرد.
 

با استقرار دوباره‌ حاکمیت جمهوری آذربایجان در منطقه‌ استپاناکرت‌(به ارمنی) یا خان‌کندی‌(به آذربایجانی)، و انحلال حکومت «آرتساخ» در قره‌باغ کوهستانی، بحث دالان زنگِزور به بحث روز تبدیل شده است.
«زنگزور»، نام منطقه‌ای جغرافیایی در غرب جمهوری آذربایجان و شرق ارمنستان است، ولی نام آن به گذرگاه یا کریدوری گره خورده که پس از جنگ دوم قره‌باغ، جمهوری آذربایجان خواستار تاسیس آن است و قرار است دو بخش جدا افتاده‌ خاک جمهوری آذربایجان را زمینی به هم وصل کند.
در توافق‌نامه آتش‌بس ۲۰۲۰ از دو گذرگاه سخن رفته است. گذرگاه اول قرار است منطقه‌ی ارمنی‌نشین استپاناکرت یا خان‌کندی را با خاک اصلی ارمنستان متصل کند. گذرگاه دوم میان نخجوان با خاک اصلی آذربایجان خواهد بود. هر دو گذرگاه قرار بود توسط نیروهای حافظ صلح روسیه نظارت شوند. در بخشی از بند ششم این توافق  آمده است:
با توافق طرفین، در سه سال آینده یک برنامهٔ ساخت برای یک مسیر حرکت جدید در امتداد گذرگاه لاچین تعیین می‌شود، که ارتباط بین قره‌باغ و ارمنستان را با انتقال مجدد نیروهای حفاظت از صلح روسیه برای محافظت از این مسیر فراهم می‌کند. جمهوری آذربایجان در طول گذرگاه لاچین ایمنی تردد شهروندان، وسایل نقلیه و کالاها را در هر دو جهت تضمین می‌کند. گذرگاه لاچین‌(۵ کیلومتر (عرض ۱/۳ مایل) که دسترسی از قره‌باغ به ارمنستان را فراهم می‌کند، هم‌چنان تحت کنترل نیروهای حافظ صلح فدراسیون روسیه است.
در بند نهم توافق‌نامه ولی از راه ارتباطی دیگری سخن رفته است که الهام علی‌اف گفته با خواست او در این متن گنجانده شده است:
کلیه فعالیت‌های اقتصادی و حمل و نقل در منطقه بلامانع است. جمهوری ارمنستان ایمنی ارتباطات حمل و نقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را به‌منظور سازماندهی حرکت بدون مانع شهروندان، وسایل نقلیه و بار در هر دو جهت تضمین می‌کند. کنترل حمل و نقل توسط ارگان‌های سرویس مرزی روسیه انجام می‌شود. با توافق طرفین، ساخت زیرساخت‌های جدیدی که جمهوری خودمختار نخجوان را با مناطق آذربایجان پیوند می‌دهد، انجام می‌شود.
چنان‌که می‌بینیم در توافق ۲۰۲۰ مستقیما به کریدورلاچین با اسم اشاره شده، حال آن‌که به صراحت اسمی از زنگزور نیامده، گرچه ارمنستان تعهد داده به دلایل اقتصادی و حمل‌و نقلی اجازه دهد که از خاک خودش راه ارتباطی میان خاک اصلی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان برقرار شود. امروز ارتباط زمینی میان این مناطق جمهوری آذربایجان از طریق خاک استان آذربایجان شرقی ایران برقرار است و محموله‌های زمینی که از نخجوان به باکو و برعکس می‌روند مجبورند از کمرگ ایران عبور کنند. این نوعی امتیاز ترانزیتی به ایران می‌دهد و جمهوری آذربایجان را محتاج ایران کرده است. حالا دولت آذربایجان می‌خواهد از طریق گذرگاهی به اسم زنگزور، از داخل استان سیونیک در منتهی الیه جنوب ارمنستان، بدون این‌که مجبور شود از داخل ایران عبور کند، دو بخش جمهوری آذربایجان را به هم وصل کند.
در سال‌های اخیر جمهوری آذربایجان در بسیاری موارد به سمت رویکردهایی رفته که ایران را دور بزند، و کوشش برای استقلال گازی نخجوان از ایران و تامین آن از راه خط لوله ایغدیر-نخجوان در ترکیه از آخرین نمونه‌ها از این دست است، خصوصا آن‌که دست‌کم دو دهه است گاز نخجوان از ایران تامین می‌شود.
در رسانه‌های ترکیه از چنان کریدوری به‌عنوان «پل ادغام کشورهای ترک» نام برده می‌شود. این معنای حداکثری است که ارمنستان و ایران شدیدا با آن مخالف هستند گرچه گروه‌هایی ملی‌گرا در ترکیه نیز شدیدا طرفدار آن هستند. ارمنستان معتقد است تمامیت ارضی و اصل حاکمیت این کشور بر سرزمین خویش با چنان مفهومی از کریدور زایل می‌شود.
ایران هم از این هراسناک است که تمام مرز شمالی‌اش با دنیای ترک محاصره شود. به بیان دیگر ایران از قوی شدن جمهوری آذربایجان و ادغام شدن بیش‌تر این کشور در ترکیه از طریق دالان مزبور می‌ترسد. رقابت تاریخی و قدیمی صفوی و عثمانی نیز میان ایران و ترکیه هست.
جمهوری اسلامی ایران، هم‌چنین می‌ترسد راه ارتباطی این کشور با شمال و روسیه، به تعبیر دیگر دالان جنوب-شمال‌(از بندرعباس تا روسیه که از قضا هندوستان هم در آن منافعی دارد به شیوه‌ مزبور مسدود شود. 
واقعیت آن است که چنان فرمولی اهمیت ترانزیتی ایران را در ارتباط بخش‌های جمهوری آذربایجان به هم از بین می‌برد. مجموع این ترس‌ها و ملاحظات ژئوپولیتیک در پس معنای جمله‌ای قرار دارند که که متناوب این روها از مقام‌های جمهوری اسلامی ایران می‌شنویم مبنی بر این‌که این کشور در مورد امنیت مرزهای خودش مسامحه نخواهد کرد.
برای جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ارمنستان، اما گذرگاه زنگزور، در کنار تقویت و بهبود مسیر کنونی از ایران‌(کریدور ارس)، بلامانع و مطلوب است. چندی قبل اخباری در مورد توافق میان ایران و آذربایجان برای کریدور ارس منتشر شد که براساس آن، جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان توافق کرده‌اند «با احداث یک بزرگراه ۵۵ کیلومتری» منطقه زنگزور شرقی در جمهوری آذربایجان و منطقه نخجوان را از طریق یک بزرگراه عبوری از خاک آذربایجان شرقی متصل کنند.
از ایران گذشتن راه ارتباطی نخجوان با بقیه‌ آذربایجان با توسعه‌ و بهبود مسیر کنونی در ایران احتمالا به‌نفع اقتصادی ایران خواهد بود، چون اهمیت ترانزیتی این منطقه را در قفقاز جنوبی حفظ خواهد کرد یا بالا خواهد برد. منتهی الهام علی‌اف به سبب بی‌اعتمادی شدیدی که به جمهوری اسلامی ایران دارد، و تخاصم ایدئولوژیک میان حکومت‌های دوکشور، مسیر ایران را بهترین نمی‌داند، و زمزمه‌هایی وجود دارد دال بر این‌که استفاده از مسیر زمینی مزبور در سال‌های اخیر کم شده است.
در سال‌های اخیر جمهوری آذربایجان در بسیاری موارد به سمت رویکردهایی رفته که ایران را دور بزند، و کوشش برای استقلال گازی نخجوان از ایران و تامین آن از راه خط لوله ایغدر-نخجوان در ترکیه از آخرین نمونه‌ها از این دست است، خصوصا آن‌که دولت ترکیه هم در این امر دخیل است. 
کوشش جمهوری آذربایجان برای ایجاد ارتباط همه‌جانبه  با خصومت استراتژیک جمهوری اسلامی ایران یعنی اسرائیل البته موضوع دیگری مرتبط با این بحث است. 
جمهوری آذربایجان معتقد است که از مرزهای منطقه اشغالی قره‌باغ، به مدت سی سال میان جنگ اول و دوم قره‌باغ، برای انتقال مواد مخدر از ایران به اروپا استفاده می‌شد.
بنابراین، می‌توان حدس زد که این وضعیت، خواسته یا ناخواسته، تاسیس گذرگاه زنگزور در خاک ارمنستان، امکان‌پذیر است. 
در چنین وضعیتی، رئیس‌جمهور ترکیه در روزهای اخیر پس از دیدار با الهام علی‌اف در نخجوان در دومین سفرش به این منطقه در سال‌های اخیر، در هواپیما در پاسخ به پرسش خبرنگارانی که از او در مورد دالان زنگزور پرسیدند به شکلی مبهم گفت اگر ارمنستان راضی نشود، راه ارتباطی باکو و نخجوان از ایران خواهد گذشت!

از سویی دولت ارمنستان، اعلام کرده بود که نخست‌وزیر ارمنستان با وجود عدم حضور الهام علی‌اف، برای مذاکره با اتحادیه اروپا به اسپانیا خواهد رفت.
اما رسانه دولتی جمهوری آذربایجان نیز اعلام کردند که «الهام علی‌اف» رئیس‌جمهور جمهوری آذربایجان در نشست پنجم اکتبر (۱۳ مهر ماه) در شهر «گرانادا» اسپانیا با حضور «نیکول پاشینیان» نخست‌وزیر ارمنستان و روسای کشورهای فرانسه، آلمان و نمایندگانی از اتحادیه اروپا شرکت نخواهد کرد.
 الهام علی‌اف، رئیس‌جمهوری آذربایجان تصمیم گرفته در مراسمی که با میانجی‌گری اتحادیه اروپا در اسپانیا برگزار می‌شود، شرکت نکند، جایی که او می‌توانست با نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان به دنبال تازه‌ترین تنش‌ها در قره‌باغ گفت‌وگو کند. دلیل عدم شرکت علی‌اف به دو دلیل اعلام شده: شرکت ندادن ترکیه در این نشست و حمایت فرانسه از امنستان.
در همین حال خبرگزاری اینترفکس روسیه به نقل از پاشینیان گفت که او نسبت به از دست دادن فرصت برای گفت‌وگو با علی‌اف ابراز تاسف کرده و گفته که آماده امضای آن‌چه سند «پیشرفت» در ارتباط با مذاکرات صلح دو کشور خوانده است، بود.
قرار بود نشست پنج‌جانبه با رهبران فرانسه، آلمان، ارمنستان، جمهوری آذربایجان و شارل میشل، رئیس شورای اتحادیه اروپا امروز پنج‌شنبه در گرانادای اسپانیا برگزار شود اما علی‌اف گفته است در این نشست حاضر نمی‌شود.
رهبران ارشد «جامعه سیاسی اروپا» که یک پلتفرم همکاری پان‌اروپایی است و توسط اتحادیه اروپا آغاز به کار کرده، روز پنجم اکتبر در شهر گرانادا اسپانیا دیدار خواهند کرد.
سران کشورها و دولت‌های قاره اروپا در مورد مسائل استراتژیک با تمرکز ویژه بر مسائل امنیتی و جنگ در اوکراین گفت‌وگو کردند. چهل و هفت رهبر از جمله از ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا، انگلیس، سوئیس و اوکراین به این نشست دعوت شده بودند.
این سومین نشست جامعه سیاسی اروپا خواهد بود که در اکتبر ۲۰۲۲ در پراگ پایتخت چک برای تقویت گفت‌وگو میان کشورهای اروپایی و تقویت امنیت، ثبات و رفاه راه‌اندازی شد. نشست اول در پراگ و دومین نشست ژوئن امسال در مولداوی برگزار شد.
در حاشیه این نشست، قرار بود مقامات اتحادیه اروپا مذاکرات پنج‌جانبه میان رهبران ارشد جمهوری آذربایجان، ارمنستان، آلمان، فرانسه و اتحادیه اروپا را برای میانجی‌گری در مناقشه جمهوری آذربایجان و ارمنستان برگزار کنند. امتناع علی‌اف از حضور در این نشست، بابت عدم دعوت از ترکیه و اظهارات مقامات فرانسوی در حمایت از ارمنستان است.
نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنستان، از امتناع الهام علی‌اف رئیس‌جمهور آذربایجان از دیدار در گرانادا ابراز تأسف کرد و اعلام کرد که قرار بود در دیدار با وی «سند مهمی» را امضاء کند.
دیدار سران آذربایجان و ارمنستان در ۵ اکتبر ۲۰۲۳، در گرانادای اسپانیا در چارچوب اجلاس سران اتحادیه سیاسی اروپا پیش‌بینی می‌شد.
نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنستان گفته بود: «قصد دارد سند مهمی را با الهام علی‌اف در گرانادا امضا کند. تا آخرین لحظه و حتی امروز سفر به گرانادا را تایید کردیم. مایلم متذکر شوم که ما بسیار سازنده و خوشبین بودیم. زیرا ما معتقد بودیم که فرصتی برای امضای سند پایدار وجود دارد. معلوم شد که جلسه برنامه‌ریزی شده برگزار نخواهد شد و تقصیر ما نیست. امیدواریم سند روی میز در زمان مناسب امضاء شود. من حاضرم این سند را امضا کنم. متأسفم که فردا نمی‌توانم چنین تصمیم مهمی را اعلام کنم.»
الهام علی‌اف و نیکول پاشینیان در ماه ژوئن در چارچوب اجلاس سران اتحادیه سیاسی اروپا در مولداوی دیدار کرده بودند.
در ۲ اکتبر، الهام علی‌اف در یکی از دیدار‌های خود گفته بود که امیدوار است نشستی که در گرانادا برگزار می‌شود، انگیزه‌ای برای توسعه دستور کار صلح در منطقه ایجاد کند.
دولت آذربایجان تعداد افرادی که قره‌باغ را ترک کرده‌اند را فاش نکرده است. اما ارمنستان می‌گوید ۱۲۰ هزار ارمنی در قره‌باغ زندگی می‌کنند در حالی که آذربایجان می‌گوید ۵۰ هزار ارمنی در قره‌باغ زندگی می‌کنند.
هیئت سازمان ملل مشاهده کرده است که تعداد کمی از مردم در شهر خانکندی باقی مانده‌اند و از مردمی که با آن‌ها صحبت کرده‌اند شنیده‌اند که بین ۵۰ تا ۱۰۰۰ ساکن ارمنی در قره‌باغ باقی مانده‌اند. در بیانیه این هیئت آمده است که اعضای این ماموریت هیچ‌گونه آسیبی به زیرساخت‌های عمومی غیرنظامی از جمله بیمارستان‌ها، مدارس و ساختمان‌های مسکونی، بنا‌های فرهنگی و مذهبی در مکان‌هایی که بازدید کردند مشاهده نکردند و هم‌چنین مشاهده کردند که دولت آذربایجان در حال آماده‌شدن برای بازگرداندن خدمات عمومی و بهداشتی در شهر است. ماموریت مشاهده کرد که هیچ مغازه‌ای در شهر خانکندی باز نیست.
در این بیانیه آمده است که با توجه به محدودیت اطلاعات و دسترسی به مناطق روستایی، هیچ اطلاعاتی در مورد دامداری و کشاورزی از جمله این‌که آیا کشاورزان در دسترس هستند و یا آماده کاشت گندم در فصل آینده هستند، وجود ندارد.
بر اساس مکالماتی که ماموریت سازمان ملل توانست انجام دهد، در این مرحله تعیین اینکه آیا جمعیت محلی قصد بازگشت دارند یا خیر دشوار است. در گزارش هیئت سازمان ملل، هم‌چنین آمده است که ماموریت هیچ خودروی غیرنظامی در حال حرکت به سمت ارمنستان را در کریدور لاچین پیدا نکرد، اما اتوبوسی را مشاهده کرد که ده‌ها مسافر را به ارمنستان در شهر خانکندی حمل می‌کرد.

  

به این ترتیب از جنبه استراتژیک، تصور بی‌اطلاعی روسیه از اقدام و عملیات نظامی جمهوری آذربایجان در قره‌باغ باور کردنی نیست. هرچند این دیدگاه وجود دارد که باکو از درگیری روسیه در جنگ اوکراین به‌عنوان فرصت برای پایان دادن به مناقشه پر هزینه قره‌باغ استفاده کرده است، اما این‌گونه به‌نظر نمی‌آید و فرآیند تحولات نشان می‌دهد که دولت آذربایجان بدون اطلاع مسکو، دست به چنین اقدام بزرگ و دامنه‌داری نمی‌زند. پس ماهیت رفتار نظامی باکو و نوع نگرش روسیه و ترکیه به شرایط پدید آمده در قره‌باغ را در رویکرد و جهت‌گیری‌های دیگری باید جست‌و‌جو کرد. زیرا، روسیه پیش‌تر به آذربایجان برای بازپس گرفتن مناطق تحت کنترل از ارمنستان، چراغ سبز نشان داده بود. ترکیه هم پشتیبانی همه‌جانبه جمهوری آذربایجان در مجموعه جنگ‌های قره‌باغ بوده است.
«خبرگزاری فرانسه» در گزارشی نوشت، در شهرک‌های جمهوری آذربایجان مردم محلی پیروزی  بر ارامنه  در قره‌باغ جشن گرفتند. شهروندان «باکو» پایتخت جمهوری آذربایجان بابرافراشتن پرچم روسیه و ترکیه سوار بر خودروها «پیروزی» در قره‌باغ را جشن گرفتند.
هنوز مشخص نیست که ارمنستان تا چه اندازه برای اقامت ۱۲۰۰۰۰ مهاجر از قره‌باغ کوهستانی آماده است. آن‌هایی که تاکنون از مرزها رد شده‌اند در اردوگاه‌های موقت پناهندگان در شهرهای مرزی «گوریس» و «کورنیدزور» اسکان داده شده‌اند.
آذربایجان و ارمنستان تاکنون دو بار باهم جنگیده‌اند و هرکدام متحمل تلفاتی قابل توجه شده‌اند. مذاکرات صلح بین باکو و ایروان نیز تاکنون نتجیه ملموسی نداشته است.
تکرار کوچ اجباری و آوارگی بیش از ۱۰۰ هزار نفری ارامنه قره‌باغ کوهستانی، به‌نوعی تداعی‌کننده تراژدی کشتار ارامنه در اواخر امپراتوری عثمانی است. نسل‌کشی حدود یک و نیم میلیون ارمنی در راستای تحقق اهداف ملی‌گرایانه «پان ترکیستی»، هم‌چنان از سوی دولت ترکیه انکار می‌شود اما ارامنه جهان که همواره متاثر از تاثیرات و پیامدهای این فاجعه بوده‌اند، تمامی تلاش خود را وقف اثبات واقعیت تاریخی نسل‌کشی ارامنه و جلوگیری از تحریف تاریخ توسط دولت‌های متوالی ترکیه کرده‌ و خواسته ارامنه همواره احقاق حقوق حقه خود و اجرای عدالت بوده و هست.
در سال ۱۹۱۵ میلادی برابر با ۱۲۹۴ شمسی در خلال جنگ جهانی اول و با فرصتی که جنگ فراهم آورده بود، امپراتوری عثمانی با برنامه‌ای از پیش تعیین شده در شب ۲۴ آوریل صدها تن از رهبران سیاسی و روشنفکران ارمنی را دستگیر و به قتل رساند.
بنابر برخی اقوال تاريخی، پس از آن در فاصله سال‌های ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۳ میلادی برابر با ۱۲۹۴ تا ۱۳۰۲ شمسی، بیش از ۵/۱ میلیون ارمنی ساکن ارمنستان غربی بر پایه طرح و برنامه‌ریزی مسنجم سردمداران امپراتوری عثمانی و در اجرای سیاست‌ نژادپرستانه حزب حاکم در آن زمان به‌نام «اتحاد و ترقی»، ملقب به «ترک‌های جوان» به قتل رسیدند.(تاريخچه ارمنستان، نوشته هرواند پاسترماجيان)
صدها هزار ارمنی با برنامه‌ریزی قبلی به بی‌رحمانه‌ترین شکل کشته یا تبعید شدند و بايد گفت ارمنیان ارمنستان غربی در داخل سرزمین اجدادی خود قربانی اولین نسل‌کشی قرن بیستم هستند که به فجیع‌ترین شکل ممکن به‌وقوع پیوست.
نسل‌کشی، جنایتی است که مستوجب مجازات طبق موازين حقوق بین‌الملل است که مختص به یک ملت خاص نیست و همه ملت‌ها و دولت‌ها موظفند تا از آن جلوگیری و با آن مبارزه نمایند.
با گذشت ۱۰۸ سال از نسل کشی ارامنه توسط امپراتوری عثمانی، این پرونده هم‌چنان باز است و مختومه نشده است!
دوشنبه هفدهم مهر ۱۴۰۲-نهم اکتبر ۲۰۲۳
منابع:
برای آشنایی بیش‌تر با وقایع و تحولات قره‌باغ کوهستانی و مناقشه دولت‌ها در این منطقه، از جمله به منابع زیر مراجعه نمایید:
*سیدعبدالعلی قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بین‌الملل‌(تهران: سمت، ۱۳۸۵).
*سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (تهران: سمت، ۱۳۸۸).
*سیدحسن سیف‌زاده، نظر‌یه‌ها و تئوری‌های مختلف در روابط بین‌الملل فردی ـ جهانی: مناسبات و کارآمدی‌(تهران: مرکز ‏انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۸۴).
*کارن خانلری، «دو نگاه متفاوت ایران و ترکیه در قفقاز (راه‌های حل مناقشه قره‌باغ)»، دیپلماسی ایرانی(دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۳).
*ادموند هرتزیک، ایران و حوزه شوروی سابق، ترجمه کاملیا احتشامی(تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۷۵).
*توحید‎ ‎نجف‌زاده، «متغیرهای‎ ‎موثر‎ ‎در‎ ‎روند‎ ‎شکل‌گیری‎ ‎و‎ ‎تطویل‎ ‎بحران‎ ‎قره‌‌باغ»، پایان‌نامه‎ ‎کارشناسی،‎ ‎دانشکده ‎روابط‎ ‎بین‌‌‎الملل(۱۳۷۵‏).
*بیات، عیوض. سیاست خارجی روسیه و ترکیه در قبال مناقشه قره‌باغ. تهران: اندیشه نو، ۱۳۹۰.‏
*دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. تهران: سمت، ۱۳۸۸.‏
*سیف‌زاده، سیدحسن. نظر‌یه‌ها و تئوری‌های مختلف در روابط بین‌الملل فردی ـ جهانی:  مناسبات و کارآمدی. تهران: مرکز ‏انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۸۴.‏
*صدیق، میرابراهیم. روابط ایران با جمهوری‌های قفقاز از سال ۱۹۹۱ تاکنون. تهران: دادگستر، ۱۳۸۳.‏
قائم‌پناه، صمد. «تضاد و همکاری روابط ایران و ترکیه بعد از جنگ سرد (۱۹۸۹ تا ۲۰۰۸)». مطالعات سیاسی، ‏ش۱۱، س۳.‏ بهار ۱۳۹۰ 
*قوام، سیدعبدالعلی. اصول سیاست خارجی و سیاست بین‌الملل، تهران: سمت، ۱۳۸۵.‏
*واحدی، الیاس.«مناقشه قره‌باغ و امکان نقش‌آفرینی منطقه ایران، ایراس». تحولات ایران و اوراسیا.‏ ۱۳۸۹.
مسئله آرتساخ قراباغ‏‌(مجموعه مقالات)، به کوشش: ایساک یونانسیان، مشخصات نشر: تهران، نشر هَزار کرمان، سال نشر: ۱۳۹۶.
مروری بر کتاب نسل کشی ارمنیان، ریشه‌ها و پیامدها‌(۱۹۲۳ـ ۱۹۱۵)، نام کتاب: نسل کشی ارمنیان، به کوشش: ایساک یونانسیان، مشخصات نشر: تهران، نشر ثالث، سال نشر: ۱۳۹۵.

 

 

 

 

نرگس محمدی برنده جایزه نوبل صلح شد!

بهرام رحمانی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید 

کمیته صلح نوبل امروز جمعه ۱۴ مهر۱۴۰۲-۶ اکتبر ۲۰۲۳،  در اسلو اعلام کرد که جایزه صلح نوبل ۲۰۲۳ به نرگس محمدی،‌ فعال حقوق بشر تعلق می‌گیرد. کمیته انتخاب جایزه صلح نوبل گفته است: «پیام این اقدام به حکومت جمهوری اسلامی این است که به صدای مردم گوش دهد!»
نرگس محمدی فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی در ایران برنده جایزه نوبل صلح شد. یک سال بعد از مرگ مهسا امینی و آغاز جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در ایران جایزه نوبل صلح امسال به فعال حقوق بشر در ایران، نرگس محمدی، تعلق گرفت.
نرگس محمدی به ده سال زندان محکوم شده و محکومیت خود را در حال حاضر در زندان اوین سپری می کند.
خانواده نرگس محمدی اعلام داشت که این جایزه به‌همه مردم ایران به‌ویژه به زنان و دختران جوان این کشور اهداء شده که الهام‌بخش جهانیان در مبارزه برای آزادی و برابری هستند. 

 
 
کمیته نوبل با اعلام این خبر شهامت زنان مبارز ایران را که قربانی سرکوب رژیم اسلامی این کشور و در عین حال منبع الهام جهانیان برای رهایی هستند، ستود. سخن‌گوی کمیته نوبل با اظهار این مطلب و با اشاره به مبارزات زنان ایران به‌ویژه طی یک سال گذشته گفت: «همگی ما شاهد شهامت و عزم زنان ایران در مقابل سرکوب، ارعاب، خشونت و زندان بوده‌ایم.»
کمیته اعطای جایزه نوبل صلح این جایزه  را به نشانه قدردانی از مبارزه نرگس محمدی با سرکوب زنان در ایران و دفاع او از حقوق بشر و آزادی همگان در این کشور، به وی اعطاء کرده است.
‏سخن‌گوی کمیته نوبل نروژ با اعلام اهدای جایزه صلح ۲۰۲۳ به نرگس محمدی، از جمله چنین گفت:
‏«زن زندگی آزادی؛  ‏کمیته نوبل نروژ تصمیم گرفت جایزه صلح نوبل سال ۲۰۲۳ را به نرگس محمدی اهدا کند.
‏این جایزه برای مبارزات او علیه ظلم و ستم به زنانِ ایران و نیز تلاشش برای ترویج آزادی و حقوق بشر برای همه انسان‌ها به او تعلق می‌گیرد.
‏مبارزات شجاعانه او بهای شخصی سنگینی برایش داشته است. رژیم ایران رویهم رفته ۱۳ بار او را بازداشت کرده‌، و بابت ۵ بار محکومیت او را به ۳۱ سال زندان و ۱۵۴ ضربه شلاق محکوم کرده‌ است. هم اکنون نیز او همچنان در زندان است.»
مبلغ جایزه صلح نوبل حدود یک میلیون یورو است.
نرگس محمدی سخن‌گوی کانون مدافعان حقوق بشر از آبان ماه ۱۴۰۰، دوران محکومیت ۹ سال و هشت ماهه خود را در زندان اوین سپری می‌کند.
نرگس محمدی تاکنون برنده چندین جایزه حقوق بشری و مدنی شده است.
پیش‌تر شیرین عبادی حقوقدان در سال ۲۰۰۳ این جایزه را دریافت کرده بود. اکنون درست ۲۰ سال بعد این جایزه بار دیگر به یک زن فعال حقوق بشر ایرانی تعلق گرفته است.
بریت ریس اندرسن رئیس کمیته نوبل در اسلو  در مورد اهدای این جایزه به نرگس محمدی گفته است: «شعار اعتراضات در ایران «زن، زندگی، آزادی» به درستی بیانگر ازخودگذشتگی نرگس محمدی است. نرگس محمدی برای تبعیض و ظلم سیستماتیکی که علیه زنان است، مبارزه می‌کند.»

حمیدرضا محمدی، برادر نرگس محمدی در گفت‌و‌گو با رییس و مدیر کمیته نروژی جایزه صلح نوبل گفت اهدای جایزه به نرگس محمدی تنها مربوط به خواهرش نیست و مهم این است که دنیا بداند واقعا در ایران چه‌ می‌گذرد.
آقای محمدی در این گفت‌و‌گو با بریت ریس اندرسون، رئیس هیات نروژی کمیته نوبل صلح و اولاو نجولستاد، مدیر این کمیته از احساسات خود در هنگام اعلام نام خواهرش گفت و تاکید کرد که این جایزه نشان می‌دهد که تلاش‌های نرگس شنیده و دیده می‌شود.
او گفت نرگس محمدی همیشه قدرتمند بود و با این جایزه او قدرتمندتر می‌شود.
خانواده نرگس محمدی هم با انتشار بیانیه‌ای، اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی را به همه ایرانیان، به‌ویژه زنان و دختران شجاع ایران تبریک گفتند.
در این بیانیه نوشته شده است: ما می‌خواهیم تبریکات صمیمانه خود را به همه ایرانیان، به ویژه زنان و دختران شجاع ایران که با شجاعت خود در مبارزه برای آزادی و برابری، توجه جهان را جلب کردند، ابراز کنیم... این افتخار چشم‌گیر شاهدی‌ست ماندگار بر تلاش مدنی و صلح‌آمیز خستگی‌ناپذیر نرگس محمدی در ایجاد تغییر و آزادی برای ایران است.
خانواده نرگس محمدی با ابراز تاسف از این که خانم محمدی اکنون در زندان است، نوشته‌اند: «متاسفانه نرگس در کنار ما نیست تا این لحظه فوق‌العاده را به اشتراک بگذاریم. به این دلیل که ناعادلانه زندانی شده نمی‌توانیم شاهد واکنش شادمانه او به این خبر قابل توجه و باشکوه باشیم.»
در بخش دیگر این بیانیه آمده: «این افتخار قابل توجه متعلق به تک تک شما مردم مقاوم و شجاع ایران است که خستگی‌ناپذیر و مسالمت‌آمیز برای آزادی مبارزه کرده‌اید.»
خانواده نرگس محمدی در پایان بیانیه خود نوشته‌اند: «بیایید برای جشن گرفتن این افتخار مهم، با درود ویژه به زنان و دخترانی که با شجاعت و شجاعت باورنکردنی خود در سال گذشته در جنبش «زن، زندگی، آزادی» توجه جهانیان را به خود جلب کرده‌اند، جشن بگیریم.»
نرگس محمدی طی سال‌های گذشته بارها با عناوین اتهامی مختلف به دلیل فعالیت‌های حقوق بشری‌اش بازداشت، محاکمه و زندانی شده است.
او آخرین بار در آبان ۱۴۰۰ بازداشت شد و از آن‌ زمان تاکنون در زندان اوین محبوس است.
تقی رحمانی، فعال سیاسی و همسر نرگس محمدی هم در سخنانی گفت که اهدای جایزه نوبل صلح به او، همه فعالان حقوق بشر را در بر می‌گیرد. به گفته او این جایزه کمک می‌کند تا جنبش «زن، زندگی، آزادی» ادامه پیدا کند.

 

خود نرگس محمدی نیز از زندان پیامی به بیرون فرستاده است. پیام نرگس محمدی از زندان: «در ایران می‌مانم و تا آزادی زنان علیه این حکومت ستم‌کار مذهبی مبارزه می‌کنم.»
در پی اعطای جایژه نوبل صلح به نرگس محمدی، روزنامه لیبراسیون پیام کوتاه او را از زندان اوین منتشر کرد و در توضیح این پیام نوشت :
دو روز پیش خواهر نرگس محمدی برای ملاقات با او به زندان اوین رفت و در این ملاقات نرگس محمدی پیام زیر را در صورت دریافت جایزه نوبل صلح به خواهر خود دیکته کرد :
«هرگز مبارزه برای استقرار دموکراسی، آزادی و برابری را متوقف نخواهم کرد. شکی نیست که جایزه نوبل صلح بر مقاومت، عزم، امید و شوق من به ادامه این راه خواهد افزود و شتاب بیش‌تری به گام‌هایم خواهد داد. در ایران خواهم ماند و به مبارزۀ مدنی‌ام در دفاع از مظلومان و علیه نهادهای سرکوب ادامه خواهم داد، حتا اگر ناچار باشم باقی زندگی خود را در زندان سپری کنم.
در کنار همه مادران دلیر ایرانی به نبرد خود تا آزادی زنان علیه تبعیض‌های بی‌وقفه، استبداد و سرکوب‌های جنسیتی این حکومت مذهبی ستم‌کار ادامه خواهم داد.»
در پی اعطای جایزه نوبل صلح به نرگس محمدی، سازمان ملل خواستار آزادی او از زندان شد. کمیساریای علی حقوق بشر سازمان ملل در نامه‌ای به خبرگزاری فرانسه نوشت : «مورد نرگس محمدی گویای خطرات بزرگی است که زنان ایران در دفاع از حقوق تمام ایرانیان متحمل می‌شوند. ما خواستار آزادی نرگس محمدی و همۀ مدافعان حقوق بشر از زندان‌های جمهوری اسلامی هستیم.»

 
طرح لوموند از چهره نرگس محمدی © Le Monde

اعلام نام نرگس محمدی به عنوان برنده جایزه نوبل صلح ۲۰۲۳ واکنش‌های مخالف و موافق گسترده‌ای در بین مقامات سیاسی و شخصیت‌های داخلی و خارجی  به دنبال داشته است.
مژگان افتخاری، مادر مهسا امینی‬ به NRK نروژ گفته است: «به ‫نرگس محمدی افتخار می‌کنم، ما در ایران هزاران زن مانند او داریم که صدایشان شنیده نمی‌شود، در دنیا ناشناخته هستند، اما از شکنجه جان سالم به در برده‌اند.»‬
مژگان افتخاری از جامعه بین‌الملل خواست تا برای زنان ایران بیش‌تر تلاش کند.
مادر مهسا امینی با بیان این‌که «روح ما شکسته است» تاکید کرد: «باید کار بزرگ‌تری برای همه زنان ایران انجام شود و صدای آن‌ها نیز باید شنیده شود.»
وی با تاکید بر این‌که «باید مطمئن شویم که نرگس در زندان نمی‌میرد» برنده جایزه صلح را نماینده همه زنان ایرانی دانست.

از سوی دیگر، اعلام خبر اعطای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی واکنش جمهوری اسلامی را برانگیخت.
سخن‌گوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در واکنش به اقدام سیاسی کمیته صلح نوبل در اعطای جایزه به یکی از شهروندان ایرانی اعلام کرد: «شاهد آن هستیم که کمیته صلح نوبل، اقدام به اعطای جایزه صلح به شخصی کرده که به دلیل نقض مکرر قوانین و ارتکاب اعمال مجرمانه محکوم شده است. ما این اقدام را حرکتی مغرضانه و سیاسی‌کاری دانسته و محکوم می‌کنیم.»
ناصر کنعانی، اقدام کمیته صلح نوبل را «تحرکی سیاسی در راستای سیاست مداخله جویانه و ضد ایرانی برخی دولت‌های اروپایی از جمله دولت مقر کمیته نوبل» عنوان کرد و آن را «نشان‌دهنده انحراف مایوس کننده آن از اهداف اولیه آن و بهره‌برداری ابزاری از کمیته صلح» دانست.
سخن‌گوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی تاکید کرد: «در بیانیه این کمیته‌(نوبل) ادعاهای نادرست و خلاف واقعی در مورد تحولات ایران مطرح شده است که حکایت از رویکرد برخی دولت های اروپایی برای جعل اخبار و تولید روایت های مغشوش و انحرافی در مورد تحولات داخلی ایران است.»
کاظم غریب‌آبادی، معاون امور بین‌الملل قوه قضاییه و دبیر ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی نیز در ایکس نوشت: «جایزه صلح نوبل نسبتی با ارتقای برادری میان ملت‌ها و حفظ و ارتقای صلح ندارد. این جایزه سیاسی بیش‌تر به یک حمایت مالی از اقدامات غیرقانونی برخی برندگان آن تبدیل شده است.»
جالب از همه، موضع وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی است. امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در ایکس با اشاره به قاسم سلیمانی نوشت: «لایق‌ترین نماد صلح جهانی، سردار فداکاری بود که دو دهه با تروریسم و خشن‌ترین جنایتکاران مبارزه کرد و امنیت منطقه و جهان را تضمین کرد. حضور ده‌ها‌ میلیونی مردم در تشییع شهید ‌حاج قاسم سلیمانی در ایران و عراق و‌ همدلی جهانیان، باشکوه‌ترین و ماندگارترین اعطای جایزه صلح در تاریخ بود.»
اما او، اشاره‌ای نکرد که در جریان جنبش انقلابی سراسری «زن، زندگی، آزادی»، در شهرهای مختلف ایران بسیاری از تصاویر و مجسمه‌های سلیمانی توسط معترضان به آتش کشیده شد.
قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بامداد جمعه ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸‌(۳ ژانویه ۲۰۲۰)، در حمله پهپادی ارتش آمریکا در حوالی فرودگاه بغداد کشته شد. 
به گفته رسانه‌ها این پهپاد از پایگاه نظامی آمریکا در قطر پرواز کرده بود. در این حمله هوایی ابومهندس، فرمانده سپاه حشد الشعبی عراق و هم‌چنین تعدادی از اعضای سپاه پاسداران و فرماندهان حشد الشعبی نیز کشته شدند.
پس از اعلام خبر کشته شدن قاسم سلیمانی در عراق، جنگ لفظی بر سر این که او «شهید» شده، «کشته» شده یا «ترور» شده در میان فعالان شبکه‌های مجازی بالا گرفت.
ماجرا از حمله گروهی ناشناس به یک پایگاه آمریکایی در کرکوک عراق آغاز شد. حمله‌ای که یک پیمان‌کار آمریکایی را کشت و تعدادی از نظامیان عراقی را کشته و زخمی کرد. با این که هیچ گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفت اما آمریکا و انگلیس گروه «کتائب حزب‌الله» را بخشی از ارتش حشدالشعبی است متهم به دست داشتن در این حمله کردند. اما فرمانده حشدالشعبی که در عملیات هوایی آمریکا به همراه سلیمانی کشته شد؛ این ادعا را تکذیب کرده و آن را به داعش نسبت داده بود. با این وجود آمریکا این اقدام را بلافاصله تلافی کرد و در حمله به پایگاه این گروه تعدادی از جمله برخی از اعضای سپاه پاسداران کشته شدند.
پس از این ماجرا جمهوری اسلامی چند موشک به پایگاه‌های آمریکایی در اقلیم کردستان شلیک. مهم‌تر از همه هواپیمایی مسافربری اوکراین و که از فرودگاه تهران برخاسته بود با شلیک دو موشک سپاه پاسداران سقوط کرد و هم سرنشینان آن جان باختند.
این در حالی است نام قاسم سلیمانی در فهرست تروریستی اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای غربی قرار داشته است.
او به‌عنوان یکی از پرقدرت‎ترین چهره‎‎های نظام جمهوری اسلامی در دوران رهبری علی خامنه‌‌ای به شمار می‌رفت و برخی معتقدند که او «دست راست خامنه‌‌ای بود.» صحت این ادعا را می‌‌شود از نشستن قاسم سلیمانی کنار صندلی رهبر جمهوری اسلامی در مراسم نوحه‌خوانی و عزاداری تا اعطای نشان «ذوالفقار» به عنوان عالی‌ترین نشان نظامی در جمهوری اسلامی به او دریافت.
اشک‌‌هایی که رهبر جمهوری اسلامی بر سر تابوت او می‌ریخت میزان علاقه‌ خامنه‌ای به «حاج قاسم» را بیش‌تر آشکار می‌‌کرد به‌ویژه آن‌که خامنه‌‌ای از نظر امنیتی نیز وی را معتمدی برای حفظ خانواده‌ خود و پسرش «آقامجتبی» می‌دانست. حذف او چنان برای خامنه‌ای و نظام و وفادارانش گران تمام شد که در سخت‌ترین شرایط بین‌‌المللی و اقتصادی از «انتقام سخت» و گرفتن تقاص خون سلیمانی شعار دادند و به قول معروف پیه همه دردسرها و پیامدهای آن را نیز به تن‌‌شان مالیدند.
او فراتر از مرزهای ایران هم وابستگان زیادی داشت. از بشار اسد رئیس جمهور دیکتاتور سوریه و حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان و اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس گرفته تا ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی که همراهش کشته شد و شبه‌نظامیان عراقی و یمنی و آفریقایی. احتمالا در بین مقام‌‌های نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی کم‌تر کسی به اندازه او با ولادیمیر پوتین ملاقات کرده است. سلیمانی از دید جمهوری اسلامی و حامیانش فرمانده «جبهه مقاومت» و «سردار اسلام و ایران اسلامی» و به درستی از دید مخالفان جمهوری اسلامی «تروریست درجه یک جهان» «جنایت‌کار» و «جنگ‌طلب» بود.

 
دیدار بشار اسد با حسن روحانی و با حضور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس اسفند ۱۳۹۷

خبرگزاری «تسنیم» وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، در واکنش به اعظای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی، نوشت: «نرگس محمدی محکوم امنیتی که به اقدامات براندازانه و ضدایرانی مشهور است و بارها به‌دلیل همکاری با ضدانقلاب بازداشت و زندانی شده بود، برنده جایزه صلح نوبل شد.»
تسنیم در ادامه ادعا کرده است: «وی در گذشته با رفتارهایی هم‌چون ادعای اعتصاب غذا، ملاقات نکردن با فرزندانش و ادعای دروغین دسترسی نداشتن به پزشک در زندان! به تیتر رسانه‌های ضدایرانی تبدیل شد.»

شایان ذکر است که از سال ۱۹۰۱ تا کنون، ۱۰۳ جایزه صلح نوبل اعطا شده است که از این میان ۲۷ سازمان مختلف تا کنون جایزه صلح نوبل را دریافت کرده‌اند.
۲ جایزه صلح نیز تا کنون بین سه نفر تقسیم شده و به‌طور مشترک اهدا شده است.
در میان برندگان جایزه صلح نوبل ۱۸ زن دیده می‌شوند که دو تن از آن‌ها، شیرین عبادی و نرگس محمدی، ایرانی هستند. شیرین عبادی حقوقدان و فعال حقوق بشر در سال ۱۳۸۲ جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
له دوک تو، سیاستمدار انقلابی اهل ویتنام، تنها برنده این جایزه است که آن را نپذیرفت.

نرگس محمدی، اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۱ در شهر زنجان متولد شد. او میانه‌های دهه ۷۰ شمسی وارد کار مطبوعاتی شد و مقالات متعددی در زمینه مسائل اجتماعی عمدتا در حوزه زنان و دانشجویان با تاکید بر حقوق بشر نوشت.
او سپس بر مسائل حقوق بشری متمرکز شد و به عضویت کانون مدافعان حقوق بشر درآمد.
نرگس محمدی در سال‌های گذشته بارها به دلیل فعالیت‌های حقوق بشری خود بازداشت شده و در حال‌ حاضر نیز در زندان به سرمی‌برد.
او از جمله سال ۱۳۹۹ در جریان سفر کاترین اشتون، هماهنگ‌کننده وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران با این مقام اروپایی دیدار کرد و پس از آن بازداشت شد. محمدی در این پرونده از سوی قاضی صلواتی به ۱۶ سال زندان محکوم شد که ۱۰ سال از آن قابل اجرا اعلام شد.
او که در زندان اوین محبوس است، در ماه‌های اخیر بارها با انتشار نامه‌هایی درباره وضعیت زندانیان، انواع خشونت‌ها علیه زندانیان و بازداشت‌شدگان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» هشدار داده است.

 

نهایتا به‌نظرم طبیعی‌ست که افراد و جریانات آزادی‌خواه و برابری‌طلب از اعطای جایزه نوبل صلح به خانم نرگس محمدی استقبال ‎‌کند چرا که آن را علیه جمهوری اسلامی و به نفع مردم آزاده ایران به‌ویژه زندانیان سیاسی ارزیابی می‌کند. به خصوص شرایط نرگس محمدی با شیرین عبادی که او هم جایزه نوبل صلح را دریافت کرده بود تفاوت زیادی وجود دارد. در حالی که یک جناح حکومت، یعنی اصلاح‌طلبان و دولت خاتمی از شیرین عبادی حمایت ‌کردند اما اکنون هیچ جناحی از جمهوری اسلامی، نه تنها مدافع نرگس محمدی نیست، بلکه حتی اعطای این جایزه به نرگس محمدی، با انتقاد هر دو جناح حکومت مواجه شده است.
به‌علاوه نرگس محمدی، یک زندانی سیاسی معترض و مقاوم و جسور و حق‌طلب است. وی بارها بازداشت، زندانی، آزاد و بار دیگر زندانی شده که اکنون نیز زندانی است و گفته می شود که جمعا ۱۴ سال را در زندان سپری کرده است.
این نکته پنهان نیست که اهداء این جایزه یک اقدام سیاسی است و جمهوری اسلامی نیز روی این مسئله مانور و تبلیغ می‌کند. اما جمهوری اسلامی به‌معنای واقعی حکومتی تبه‌کار و جانی و دستگاه فضایی آن ماشین کشتار است. زندانی‌هایش پر از فعالین سیاسی، مدنی، هنری، فرهنگی، وکلا، پزشکان، معلمان، بازنشستگان، ورزشکاران، کودکان، کوئیرها و هم‌چنین فعالین تشکل‌های زنان، کارگران، دانشجویان دانش‌آموزان، محیط زیستی‌ها، کانون نویسندگان ایران، آزادی زبان‌های مادری و... است.
اکنون این حکومت مورد نفرت اکثریت شهروندان ایران است و این حکومت تنها با اتکا به نیروهای سرکوب، سانسور، زندان، شکنجه، اعدام و ترور خود را به زور سر پا نگه داشته است. اما مسلم است که دیر یا زود با مشت آهنین مردم آزاده به زمین کوبیده خواهد شد؛ و نرگس محمدی و همه زندانیان سیاسی با سرافرازی از زندان‌های مخوف آزاد خواهند شد و به فعالیت‌های سازنده خود در فضای آزاد و برابر و دموکراتیک جامعه ایران خواهند پرداخت!
یک‌شنبه شانزدهم مهر ۱۴۰۲-هشتم اکتبر ۲۰۲۳
ضمیمه:
*لینک فیلمی از نرگس محمدی در سال ۱۴۰۰:
www.youtube.com/watch?v=I6KtFl8AKqI

*نامه ۲۲ زندانی سیاسی هم‌بند نرگس محمدی:
جایزه نوبل صلح نرگس محمدی گامی به سوی روشنایی بیش‌تر خواهد بود
متن کامل نامه:
نرگس محمدی، هم‌بند، دوست، هم‌رزم و خواهرمان برنده جایزه نوبل صلح شد. ما خواهران نرگس و شاهدان سال‌ها تلاش مستمر و سخت‌جانی او در مسیر مبارزه برای آزادی و برابری، از داشتن او دل‌شاد هستیم و از شنیدن این خبر غرق در شادی شده‌ایم. این شادی مبارک باد بر نرگس، خانواده او، علی و کیانا و مبارک باد بر همه‌مان گرچه نام نرگس و حضور سیاسی اجتماعی او و هر مبارز دیگری در راه آزادی و برابری را نمی‌توان در یک جایزه خلاصه کرد؛ اما دریافت جایزه نوبل صلح توسط او، ارج نهادن به سال‌ها فعالیتش برای تحقق آزادی و برابری و رساندن صدای دادخواهی و حق‌طلبی جامعه ایران است به جهان و گامی خواهد بود به سوی روشنایی بیش‌تر.
نرگس که همت بی‌دریغ خود را صرف برملا کردن نقض سیستماتیک حقوق انسانی در ایران کرده است؛ اکنون مسئولیتی بس خطیر بر عهده دارد. مسئولیتی که متضمن حفاظت از حقوق بشر، نه‌تنها برای امروز، که در مسیر پیش رو برای ایجاد تفسیر در جامعه ایران است.
در طول تاریخ مبارزه علیه ستم و تبعیض، کنشگران و مبارزان بوده‌اند که به جوایز و تندیس‌ها رنگ داده‌اند و امروز ما افتخار می‌کنیم به خواهر و هم‌رزم‌مان نرگس، که در یک‌سالگی جنبش ژینا‌(مهسا امینی) به جایزه نوبل صلح رنگ داد. رنگ سرخ خون‌های ریخته شده که داغ مادران دادخواه را بر نشان جایزه نوبل صلح ۲۰۲۳ حک نموده است.
زنده‌باد همبستگی برای آزادی و برابری
ناهید تقوی
سپیده قلیان
گلرخ ایرایی
سپیده کاشان
زهرا توحیدی
هدی توحیدی
فائزه هاشمی
بهاره هدایت
مهوش ثابت
فریبا کمال‌آبادی
زهره سرو
شکیلا منفرد
محبوبه رضایی
نیلوفر حامدی
نسرین جوادی
آنیشا اسداللهی
نیلوفر بیانی
الهه محمدی
سپیده کشاور
مریم حاجی‌حسینی
سروناز احمدی
مهوش عدالتی

بند زنان زندان اوین

کانون نویسندگان ایران: نرگس محمدی و صلح نوبل
شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲

جایزه‌ی صلح نوبل سال ۲۰۲۳ به نرگس محمدی، زندانی سیاسی، تعلق گرفته است.
نرگس محمدی از سال ۱۳۸۸ تا کنون به دلیل فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی تحت بازداشت و زندان بوده است. زندگی سیاسی او تنها بازتاب بخشی از سرکوب‌ها، تعرض‌ها و فشارهایی است که در زندان‌های حکومت جریان دارد.
بی‌آن‌که بخواهیم به ماهیت این جایزه و جوایز مشابه بپردازیم، می‌توان امیدوار بود که موج واکنش‌های گسترده به اهدای جایزه‌ی نوبل به این زندانی سیاسی سبب شنیده‌ شدن هرچه بیش‌ترِ صدای بی‌صداترین زندانیان، و توجه بیش‌تر نهادها و نویسندگان مستقل و آزادی‌خواه به ابعاد ستمی شود که بر او و دیگر زندانیان سیاسی می‌رود و افزایش کوشش و مبارزه برای آزادی بی‌قیدوشرط او و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی را در پی داشته باشد.

 

 

 

 


 

جمهوری اسلامی آینه تما‌م‌نمای امپراتوری دروغ بزرگ «هیتلری»!

 

نویسنده: بهرام رحمانی
تاریخ انتشار: شهریور ۱۴۰۲-سپتامبر ۲۰۲۳

فهرست مطالب
مقدمه
فاشیسم و دروغ بزرگ
نقل قول‌های مذهبی
روح‌الله خمینی و سیدعلی خامنه‌ای، بزرگ‌ترین دروغ گویان تاریخ ایران
فتواهای خمینی
دروغ‌های بزرگ خامنه‌ای
انفجار در حرم امام رضا در مشهد و کشتن کشیش‌ها
هاله نور محمود احمدی‌نژاد
«دروغ» دولت روحانی در مورد سانحه هواپیمای اوکراینی و...
دروغ‌های اقتصادی و اشتغالی حسن روحانی
فضای اعتراض‌ها همانند عملیات «کربلای ۴»
نقش «منافقین و داعش و الاحواز»
نیوزویک فتوشاپی با خبر کشته شدن ۲۷۰ آمریکایی
دروغ‌های ابراهیم رئیسی و وزرایش
دروغ‌های وزیر اطلاعات دولت ابراهیم رئیسی
هدف جنبش «زن، زندگی، آزادی»، برهنگی‌ زنان است!
روایت تکان‌دهنده زنان زندانی سیاسی از اجبار به برهنه شدن
اقرار احمد توکلی به دروغگویی در جمهوری اسلامی
«دو سانتی کردن آلت تناسلی مردان مسلمان ایرانی»
موخره

مقدمه
«دروغ بزرگ» نام یك «تكنیك» است كه هیتلر از همان تكنیك برای پیش‌برد اهدافش در تبلیغات سیاسی استفاده می‌کرد. از نظر هیتلر، این روش مستلزم آن است كه دروغ چنان عظیم باشد كه هیچ‌كس باور نكند كه «كسی آن‌قدر گستاخ باشد كه چنین بی‌شرمانه حقیقت را تحریف كند.»
جمهوری اسلامی در تمام حاکمیت ۴۴ ساله خود از دوران خمینی تا به امروز از تكنیك «دروغ گوبلزی» یا همان دروغ بزرگ «هیتلری» استفاده كرده و با همین دروغ‌ها، البته با سانسور و سرکوب، شکنجه و اعدام، وحشت و ترور، جنگ و خونریزی و غارت اموال عمومی مردم، حاکمیت سیاه و خونین خود را سرپا نگه داشته است.
یکی دیگر از ویژه‌گی‌های علنی و نمایش قدرت دیکتاتورها، رایج بودن چاپلوسی و تزویر و ریا، به‌ویژه صحنه‌های چندش‌‌آور و تهوع‌آور «دست‌بوسی» بالا دستان در حاکمیت آن‌هاست.
همه مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی و در راس همه خامنه‌ای و پیش‌از آن خمینی، برای بقای خود، همواره یک مشت دروغ تحویل جامعه ایران و جهان داده‌اند. دروغ مقامات این حکومت به حدی بزرگ است که حقیقتا روی هیتلر و گوبلز را سفید کرده‌اند.
جمهوری اسلامیُ هفته‌ها قبل از سالروز جان‌باختن مهسا‌(ژینا) امینی، سراسر ایران به ویژه کردستان به شدت میلتاریزه کرده بود و هرگونه حرکتی را زیر نظر داشتند. در هفته‌های اخیر، در شهرهای مختلف ایران صدها تن را به‌بهانه مختلف دستگیر و زندانی کردند. در سقز نیز  اطراف منزل خانواده مهسا، توسط ماموران ضدشورش و امنیتی در محاصره بود و گردان‌های مختلف نظامی و انتظامی، سپاه و بسیج و امنیتی جمهوری اسلامی، تمام راه‌های اصلی و فرعی منتهی به آرامستان «آیچی» را مسدود کرده بودند.
در همین زمینه خبرگزاری تسنیم وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، به نقل از امام‌الله گشتاسبی، فرمانده سپاه بیت‌المقدس استان کردستان، نوشته است: «پدر مهسا امینی صبح امروز برای رفتن به سر قبر دخترش از خانه بیرون آمده بود که پس از هماهنگی در مسیر، نیروهای امنیتی او را به محل رسانده بودند و هیچ بازداشتی صورت نگرفته است.»
در حالی که بنا به گزارشات، آقای امینی و خانواده‌اش به‌شدت تحت فشار قرار گرفته تا از برگزاری مراسم سالگرد ‌باختن دخترشان صرف‌نظر کنند و اطلاعیه اخیر در خصوص برگزاری مراسم را تکذیب نمایند.
بازجویان اداره اطلاعات سقز، آقای امینی را تهدید کرده بودند که در صورت هرگونه «فعالیت، مصاحبه و سخنی» از سوی او و خانواده‌اش در خصوص سالگرد، «فرزند دیگرش اشکان بازداشت خواهد شد.» حتی در شبکه‌های اجتماعی نیز تصاویری از بازکردن آب سد چراغ در مسیر منتهی به آرامستان آیچی منتشر شده و به این ترتیب، مسیرهای فرعی به این آرامستان هم با ورود آب قابل رفت‌و‌آمد نبود. هم‌چنین در شبکه‌های اجتماعی، تصاویر و فیلم‌هایی منتشر شده که نشان می‌دهند نیروهای امنیتی در اطراف خانه خانواده امینی و نیز استقرار ادوات سنگین نظامی، از جمله خودروهای زرهی در تپه مشرف به محل دفن مهسا‌(ژینا) امینی در گورستان آیچی سقز است.
در چنین وضعیتی، استاندار کردستان و در سالروز کشته‌شدن مهسا‌(ژینا) امینی، مدعی شد که «طرح ترور پدر مهسا در سقز خنثی شده و چند نفر نیز در این ارتباط دستگیر شدند.»
اگر این ادعا صحت داشته باشد، برای ایجاد هرچه سانسور و خفقان حکومت در سراسر ایران، این احتمال منتفی نیست که برخی اعضای خانواده‌های جان‌باختگان و دستگیر‌شدگان اعتراضات سال گذشته، ترور شوند و خبر آن را وسیعا در رسانه‌های حکومتی به‌عنوان ترورهای «اپوزیسیون» و «عوامل خارجی» پوشش دهند.
روز یک‌شنبه بیست و شمم شهریور ۱۴۰۲، اسماعیل حطیب، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در یک برنامه تلویزیونی بار دیگر ایرانیان خارج کشور و رسانه‌های فارسی‌زبان را تهدید کرد که در امان نخواهند بود.»
واقعیت آن است که جمهوری اسلامی و نهادهای امنیتی آن در سناریوسازی سیاه علیه مخالفین خود و ترور آن‌ها، بسیار حرفه‌ای عمل می‌کند چرا که تجربه ۴۴ سال وحشت و ترور را در کارنامه سیاه و وحشیانه خود دارد. از جمله ترورهای سال موسوم به «قتل‌‌های زنجیره‌ای.» 
«قتل‌های زنجیره‌ای»، به ترور برخی از شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی منتقد و مخالف جمهوری اسلامی در دهه هفتاد خورشیدی، در داخل و خارج ایران، گفته می‌شود که به گفته برخی از منابع، با فتوای برخی از روحانیون بلندپایه و به‌دست پرسنل وزارت اطلاعاتو در زمان وزارت «علی فلاحیان» وزیر اطلاعات دوران ریاست جمهوری رفسنجانی و «قربانعلی دری نجف‌آبادی»، اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی، انجام شد. ترورهایی که از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۷ ادامه داشتند.
ابتدا خامنه‌ای این ترورها را به دشمنان اسلام و حکومت اسلامی انداخت اما پس از مدتی، حکومت مجبور شد آن‌ها را به‌عهده بگیرد. سرانجام وزارت اطلاعات، طی اطلاعیه‌ای، عوامل قتل‌ها را شماری از پرسنل وزارت اطلاعات یعنی همکاران کج‌اندیش و خودسر-که آلت دست عوامل پنهان و مطامع بیگانگان شده‌اند-نامید. محمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت، تیمی خارج از وزارت اطلاعات را مسئول رسیدگی به پرونده کرد. این تیم پس از یک ماه تحقیق، دست داشتن مقامات بلند پایه وزارت اطلاعات در قتل‌ها را اعلام و عوامل را دستگیر کرد. دری نجف‌آبادی  وزیر وقت اطلاعات، بدون توضیحی شفاف برکنار و علی یونسی جایگزین وی شد.
البته هنرهای وزارت اطلاعات و سایر نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی به همین ماجرا ختم نمی‌شود و ۴۴ سال است که آن‌ها این هنرنمایی‌های جنایت‌کارانه خود را در داخل و خارج کشور در مقابل جوامع بشری قرار داده‌اند.
اکنون نیز بعید نیست که تیم‌های ترور در خود جمهوری اسلامی دست به این نوع اقدامات برای ترساندن خانواده‌ها و مخالفین بزنند و سپس آن را به گردن دشمنان «خارجی» بیاندازند.
در دوران عصر طلايی «امام راحل»، انقلاب آزادی‌خواهانه و عدالت‌جویانه مردم را از مسیر واقعی خود منحرف کرد به‌طوری که نه تنها از درد و رنج مردم نکاست بلکه کاملا برعکس، مشکلات و معضلات و دردهاها و آلام آن‌ها را نسبت به سابق چندین برابر شد. 
خمینی هیولایی بود که صبح تا شب خون می خورد و وحشی‌تر و درنده‌تر می‌شد. او حتی روی تمام دیکتاتورهای قبل از خود، یعنی هیتلر، موسولینی، پولپوت، صدام حسن و سرهنگ قذافی، رضا خان و محمدرضا شاه را سفید‌تر کرد و از نطر آدم‌کشی، آزادکشی، بچه‌کشی و زن ستیز در مقامم بالاتر از آن‌ها قرار گرفت و جانشین‌اش خامنه‌ای نیز همین راه خونین و  هیولایی او را علیه مردم ایران و منطقه تا به امروز ادامه داده است. 
از دیر زمانی دستگاه روحانیت در خطابه‌ها و رساله‌ها و سایر کتب دینی، همواره به مردم تذکر می‌دهند که دروغگو دشمن خداست و به همین دلیل، دروغ نگویید. البته خود بود و نبود خدا هم زیر سئوال است اما دست‌کم کسانی که به خدا باور دارند اصولا نباید دروغ بگویند. اما واقعیت‌ها غیر از این ادعا را نشان داده است. به‌خصوص در جامعه ما، و در ۴۴ سال اخیر که دستگاه روحانیت به مقام حاکمیت هم ارتقا یافته روزی نیست که مقامات این حکومت، یک مشت دروغ تحویل مردم ندهند.
اساسا دستگاه عریض و طویل روحانیت از دوران حاکمیت صفوی‌ها تا به امروز هم از حمایت دولتی و هم مردمی برخوردار بوده‌اند و روزگار انگل‌واری سپری کرده‌اند. البته شاید تعداد انگشت‌شماری آخوند هم وجود داشته باشد که در میان راه، مسیر خود را تغییر داده و از دستگاه مفت‌خور و مخوف دستگاه روحانیت و دروغگویی و شیادی جدا شده‌اند و مسیر انسانی و درستی ر ابرای زندگی با دست‌رنج خود در پیش گرفته‌اند.
در یک کلام جمهوری اسلامی، یعنی حکومت مافیایی، غارتگر، شکنجه و اعدام، ترور و وحشت، جنگ و خونریزی، فقر و فلاکت!
این مطلب به گوشه‌هایی از انبوه دروغگویی‌های رهبران و سایر مقامات جمهوری اسلامی از جمله امام جمعه‌ها و روسای جمهور، اختصاص دارد.

 
فاشیسم و دروغ بزرگ
همان‌طور که در مقدمه نیز اشاره شد دروغ بزرگ نام یک تکنیک تبلیغاتی است که برای اولین‌بار توسط آدولف هیتلر در کتاب «نبرد من» آورده شد. هیتلر درباره این تکنیک می‌گوید:
«توده‌های بزرگ مردم راحت‌تر قربانی یک دروغ بزرگ می‌شوند تا یک دروغ کوچک.»
به‌نظر می‌رسد رهبر و همه مقامات ریز و درشت سیاسی، نظامی و قضایی جمهوری اسلامی، به دقت ریاضی این تکنیک هیتلری را یاد گرفته‌اند. چرا امورات‌شان بدون دروغ نمی‌گذرد.
«دروغ بزرگ» نام یک تکنیک است که هیتلر سعی کرد از این تکنیک برای پیش‌برد اهدافش در تبلیغات سیاسی استفاده کند. این کار را به وزیرش وگذار کرد. گوبلز به‌خوبی از پس کار برآمد. گوبلز آن‌قدر دروغ‌های بزرگ گفت که  از آن به بعد، تکنیک دروغ بزرگ به «دروغ گوبلزی» در پروپاگاندا یا همان تبلیغات سیاسی معروف شد.
هیتلر در کتاب نبرد من گفته است؛ «مردم شکست آلمان در جنگ جهانی اول را به این دلیل پذیرفتند که یهودی‌های دارای نفوذ در مطبوعات از تکنیک دروغ بزرگ استفاده کردند.
از نظر هیتلر این روش یک پیش‌شرط ضروری دارد آن هم این‌که دروغ چنان باید بزرگ باشد تا هیچ‌کس باور نکند که کسی ممکن است آن‌قدر گستاخ باشد که چنین بی‌شرمانه حقیقت را تحریف کند.
هیتلر معتقد بود که «در دروغ بزرگ، همواره نیروی قابل باوربودن موجود است.»
در متون مختلف جمله‌ای از پاول جوزف گوبلز‌(مسئول تبلیغات دولت نازی) درباره دروغ بزرگ آورده شده است:
«اگر دروغی که می‌گویید به اندازه کافی بزرگ باشد و آن را تکرار کنید، مردم درنهایت باور خواهند کرد. این دروغ تا زمانی حفظ می‌شود که دولت بتواند مردم را دربرابر پیامدهای سیاسی، اقتصادی یا نظامی دروغ حفظ کند. بنابراین برای دولت بسیار مهم است که از تمام قدرت خود برای سرکوب مخالفانش استفاده کند چون حقیقت، دشمن جدی دروغ است و در نتیجه می‌شود گفت: حقیقت بزرگ‌ترین دشمن دولت است.»
در سال ۱۹۴۵، بعد از به پایان رسیدن جنگ جهانی دوم، یک فیلسوف و تاریخدان فرانسوی به‌نام «الکساندر کویره» این‌طور گفت: «در تاریخ هیچ‌ وقت به اندازه روزگار ما دروغ گفته نشده‌است. دروغ هرگز آن‌قدر بی‌شرمانه، سیستماتیک و بی‌وقفه نبوده‌است. 
ژوزف گوبلز در خانواده‌ای متوسط از اهالی «راین‌لند» در آلمان، در سال ۱۸۹۷، متولد شد. در نوجوانی، زانویش آسیب دید و تلاش پزشکان برای جراحی و ترمیم آن با شکست روبه‌رو شد. به همین دلیل ژوزف، تا پایان عمر می‌لنگید. گوبلز در سال ۱۹۲۴، رسما به عضویت حزب نازی درآمد؛ حزبی که با تکیه بر دیدگاه‌های افراطی ناسیونال فاشیستی، درصدد بود با استفاده از فضای ناشی از جریحه‌دار شدن غرور ملی آلمانی‌ها در جنگ جهانی اول، به قدرت دست پیدا کند. ماشین تبلیغاتی هیتلر، زیر نظر گوبلز، با استفاده از آخرین شیوه‌های تبلیغاتی، حتی در آخرین روزهای جنگ هم، به آلمانی‌ها تلقین می‌کرد که پیروزی از آن نازی‌هاست. در سایه همین تبلیغات بود که بسیاری از اقدامات جنایت‌بار ارتش نازی‌ها، به‌صورت فتحی بزرگ برای مردم آلمان تصویر می‌شد و باورهای هیتلر را در ذهن آن‌ها نهادینه می‌کرد. گوبلز، معتقد بود که دروغ، هر چه بزرگ‌تر باشد، باورش برای مخاطبان راحت‌تر است! این تکنیک که با اصطلاح «دروغ بزرگ» یا «دروغ گوبلزی» شهرت یافته است، به‌طور سیستماتیک مورد استفاده نازی‌ها قرار گرفت و نازی‌ها آن را، برگرفته از روش‌های سرمایه‌داران یهودی آلمانی، پیش از آغاز جنگ جهانی اول می‌دانستند. گوبلز که از سال ۱۹۳۳، مسئولیت وزارت تبلیغات سیاسی هیتلر را برعهده داشت، تا واپسین روز زندگی خود این مسئولیت را حفظ کرد و هیچ‌گاه مورد سوءظن وی قرار نگرفت.
گوبلز در شناخت ابزارهای تبلیغاتی نیز، توانمند بود. او از «رنی ریفنشتال»، فیلم‌ساز مشهور آلمانی خواست تا فیلمی را در راستای سیاست‌های تبلیغی آلمان نازی بسازد و «پیروزی اراده» که برخی آن‌را نخستین فیلم تبلیغاتی – سیاسی دنیای سینما می‌دانند، با سفارش گوبلز ساخته شد و به نمایش درآمد. گوبلز با وجود مشغله فراوان در وزارت تبلیغات، از سال ۱۹۴۰ و هم‌زمان با اوج‌گرفتن پیروزی‌های آلمان، اداره مجله «رایش» را شخصا برعهده گرفت و به نگارش مقالات متعدد در آن، مبادرت کرد. سرمقاله‌های گوبلز در این مجله، یکی از برجسته‌ترین الگوهای پروپاگاندا در تاریخ محسوب می‌شود. 
حاصل ازدواج گوبلز با «ماگدا»، شش فرزند بود. دیدگاه‌های «ماگدا» نیز، مانند شوهرش، منطبق با دیدگاه‌های نژادپرستانه و راسیستی آدولف هیتلر بود و بر همین اساس، برخی از تاریخ نگاران، «ماگدا» را بانوی اول نازی‌ها می‌دانند. شکست‌های پی‌درپی ارتش آلمان در سال‌های ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۵، به ویژه شکست سنگین آن‌ها در شوروی، شرایط را برای هیتلر و اطرافیانش، هر لحظه سخت‌تر می‌کرد. با نزدیک شدن نیروهای شوروی به برلین، وحشت گرفتار شدن به دست کمونیست‌ها، یک لحظه از فکر هیتلر و گوبلز خارج نمی‌شد. شرایط به وجود آمده، در نهایت هیتلر را به این نتیجه رساند که باید به زندگی خود خاتمه دهد؛ این تصمیم، تصمیم گوبلز و همسرش نیز بود. اما گوبلز ۴۸ ساله و همسر ۴۳ ساله‌اش برای اجرای این نقشه، با مشکلی جدی روبه‌رو بودند؛ باید با شش فرزند خود چه می‌کردند؟ تصمیم وحشتناکی که این زن و شوهر گرفتند، عبارت بود از پایان دادن به حیات شش فرزندشان! آن‌ها فرزندانشان را بیهوش کردند و سپس، به آن‌ها سم سیانور خوراندند؛ آن گاه گوبلز، به سربازان تحت امرشان دستور داد که به طرف او و همسرش شلیک کنند و آن دو را به قتل برسانند. این اتفاق، ساعاتی پس از خودکشی هیتلر، در روز اول ماه مه سال ۱۰۴۵ روی داد. هنگامی که نیروهای شوروی به محل زندگی گوبلز هجوم آوردند، با پیکر غرق در خون و سر متلاشی شده گوبلز و همسرش روبه‌رو شدند. به هر حال، جنون جاه‌طلبی ژوزف گوبلز و همسرش، سرانجام با مرگ وحشتناک و جنایت‌بار فرزندانش به دست خود او، پایان یافت.
آن زمان که هیتلر و فاشیست‌هایش از تکنیک دروغ بزرگ برای تحقق اهداف خودشان استفاده می‌کردند نه خبری از فضای مجازی بود، نه شبکه‌های اطلاع‌رسانی که زحمت پخش دروغ‌ها را برایشان بکشد، اما حالا این روزها رسانه‌های جمهوری اسلامی، روزانه سخنان دروغ خامنه‌ای، رییس جمهور و وزرا، مقامات قوه قضاییه و مجلس، امام جمعه‌ها و سایر مقامات سیاسی، قضایی و نظامی جمهوری اسلامی را پخش می‌کنند و کارشان برای استفاده از تکنیک «دروغ بزرگ» راحت‌تر شده است.
در این میان، مردم ممکن است در طول روز دروغ‌های کوچک بسیاری بگویند اما از گفتن دروغ‌های بزرگ خجالت می‌کشند. تازه شاید ضرری هم به کسی نمی‌رسانند. 
نقل قول‌های مذهبی
مبلغین و مروجین مذهبی مدعی‌اند خداوند در قرآن، دروغ را دلیل اصلی تمام گناهان و زشتی‌ها خوانده است.
امام حسن عسکری  گفته است: «تمام پلیدی‌ها در اتاقی قفل شده است و کلید آن دروغ است.»
سوره غافر آیه ۲۸:
… إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کذَّاب:
«خداوند کسى را که اسراف‌کار و بسیار دروغ‌گو است هدایت نمی‌کند.»
از علی، امام اول شیعیان نقل شده است:
«سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آن‌قدر دروغ می‌گوید که راستش را هم باور نمی‌کنند.»
«دروغ انسان را به سوی بدی‌ها هدایت می‌کند و بدی‌ها نیز به‌سوی آتش جهنم.»
محمد پیامبر مسلمانان:
«آیا شما را از بزرگ‌ترین گناهان خبر ندهم؟ بزرگ‌ترین گناه شرک به خدا و بد رفتاری نسبت به پدر و مادر و دروغ گفتن است.»
اما باقر:
«دروغ ویران کننده ایمان است.»

فرض کنیم اگر این نقل و قول‌های مبلغین مذهبی، واقعیت دارد پس اصولا باید همه سران و مقامات جمهوری اسلامی و حکومت‌ها و سازمان‌های شبیه آن‌ها مانند حکومت ترکیه، افغانستان، عراق، یمن، عربستان و سازمان‌هایی هم‌چون القاعده، اخوان‌المسلمین، داعش، بوکوحرام و...، دشمن درجه خدا و قرآن و پیامبران و امامان محسوب شوند چرا که کسب و کارشان با دروغ می‌گذرد و همواره به چشمان مسلمانان و طرفداران‌شان خاک می‌پاشند.

شکی نیست که دروغ گفتن عملی است زشت و ناپسند است که باید از آن پرهیز کرد. حال چه دروغ مصلحتی باشد و چه غیرمصلحتی. در واقع مفهومی به‌نام دروغ مصلحتی نداریم. سخن یا راست است یا دروغ. مفهوم و معنی ضرب‌المثل دروغگو دشمن خداست نیز اشاره به کبیره بودن گناه دروغ دارد و ربطی به خدا و دین و اسلام ندارد.
دروغ گفتن یکی از بزرگ‌ترین گناهان و در اصطلاح آفت زبان است. کلامی که می‌تواند آثار جبران‌ناپذیری در زندگی شخص دروغگو و اطرافیانش گذارد. 
دروغ باعث از بین رفتن اعتماد و اطمینان بین طرفین می‌شود و زمانی که اعتماد و اطمینان وجود نداشته باشد، پایه روابط سست خواهد شد و این سستی در جامعه تاثیرگذار خواهد بود. دروغ می‌تواند دوستی‌ها را برهم زده و فرد دروغ‌گو را تنها و منزوی سازد.
اما مسلم است که هیچ انسانی فطرتا دروغ‌گو نیست. او دروغ‌گویی را از محیط خود، یعنی خانواده، مدرسه و به‌طور کلی اجتماعی که در آن زندگی می‌کند، یاد می‌گیرد. تحقیقات نشان می‌دهد که کودکان ابتدا این عمل را از والدین و اطرافیان خود که با آن‌ها زندگی می‌کنند و سپس از دوستان و دیگر افراد اجتماع که با آن‌ها برخورد دارند، یاد می‌گیرند.

    
روح‌الله خمینی و سیدعلی خامنه‌ای، بزرگ‌ترین دروغ گویان تاریخ ایران
در ایران، وقتی خمینی در راس حکومت ولایت فقیه در سال ۱۳۵۷ و پس از انقلاب ضدسلطنتی به قدرت رسید، حکومت خود را بر پایه حذف مخالفان سیاسی بنا نهاد. دروغ یکی از اهرم‌هایی بود که برای این تسویه‌حساب و حذف توسط خمینی به کار گرفته شد. بعد‌ها دروغ برای حفظ نظام بارها و بارها به کار گرفته شد.
خمنینی در ۲۷ مرداد سال ۶۰  در سخنرانی  خود در جمع فرماندهان سپاه و … در حسینیه جماران به صراحت اعلام کرد: «برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است … وقتی که اسلام در خطر است، … واجب است بر شما، دروغ بگویید، واجب است بر شما.»
یکی از دروغ‌های بزرگ خمینی و جمهوری اسلامی مربوط به رابطه‌اش با آمریکا و اسرائیل است. جمهوری اسلامی، همواره فریاد آمریکا‌ستیزی و دشمنی با آمریکا سر داده است. اسرائیل هم در فریاد‌کشان نیروهای بدنه نظام در کنار آمریکا همواره شعار «مرگ» دریافت کرده است. 
در حالی که مجله عربی الشراع در شماره دوم نوامبر ۱۹۸۶ برابر با ۱۱ آبان ۱۳۶۵ مذاکره‌ای را افشاء کرد. ماجرای مک فارلین؛ مشاور امنیت ملی آمریکا و سفرش به تهران و فروش سلاح به نظام، توسط آمریکا و اسرائیل.
به‌گفته سفیر آمریکا در تل‌آویو در گزارشی به وزارت امور خارجه آمریکا، در مدت جنگ ایران و عراق، اسرائیل بارها از ایران درخواست‌هایی برای خرید اسلحه دریافت کرد.
برخی منابع میزان فروش تسلیحاتی اسرائیل به نظام را تا ۵/۲ میلیارد دلار اعلام کرده‌اند. 
روح‌الله خمینی، بینان‌گذار و اولین رهبر حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی، بارها مدعی شده بود که وجود اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، جلوی استبداد را می‌گیرد. «اگر یک فقیهی بخواهد زورگویی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد.»
واقعیت‌های جامعه ایران و بررسی‌های مختلف، نشان می‌دهند که بر خلاف نظر آیت‌الله خمینی، تجربه ۴۴ سال حکومت «ولی‌فقیه» در ایران، ولایت فقیه برای بقای جایگاه خود در حاکمیت، به‌جز سرکوب و کشتار و دیکتاتوری حاصل دیگری برای جامعه نداشته است. در این بیش از چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی، هیچ نقطه مثبتی که به نفع زنان، کارگران، روشنفکران، بازنشستگان، کودکان و عموم شهروندان باشد وجود ندارد و هر چی هم هست تلاشی برای ساختن و نهادینه کردن «بهشتی» در ایران برای سران و مقامات حکومتی و اطرافیان آن‌هاست!
روح‌الله خمینی، روز هفتم دی ۱۳۵۸ در دیدار با «حامد الگار» که متفکر مسلمان آمریکایی معرفی شده بود، ادعا کرده است: «اصل ولایت فقیه جلوی استبداد را در این کشور می‌گیرد.» او گفت: «استبداد را ما می‌خواهیم جلویش را بگیریم. با همین ماده‌ای که در قانون اساسی است که ولایت فقیه را درست کرده، این استبداد را جلویش را می‌گیرند. آن‌هایی که مخالف با اساس بودند، می‌گفتند که این استبداد می‌آورد. استبداد چی می‌آورد. استبداد با آن چیزی که قانون تعیین کرده، نمی‌آورد. بلی ممکن است که بعدها یک مستبدی بیاید. شما هر کاری‌اش بکنید، مستبدی که سرکش است بیاید، هر کاری می‌کند. اما فقیه مستبد نمی‌شود. فقیهی که این اوصاف را دارد، عادل است؛ ... بهترین اصل در اصول قانون اساسی، این اصل ولایت فقیه است.»
آیت‌الله خمینی روز ۳۰ مهر ۱۳۵۸ نیز در جمع عشایر، گفته بود: «شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمی‌خواهد به مردم زورگویی کند. اگر یک فقیهی بخواهد زورگویی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد.» 
آیت‌الله خامنه‌ای جانشین خمینی نیز در این بیش از دهه قدرت‌نمایی، نشان داده است که دیکتاتور دروغ‌گویی بیش نیست.
در حالی که یکی از ويژگی‌های رهبران دیکتاتور، مادام‌العمر و غیرانتخابی بودن است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، هیچ قیدی مبنی بر محدودیت زمانی دوره رهبری نیامده است. مجلس خبرگان به‌عنوان نهادی که حق نصب و عزل رهبری را دارد، هر زمان ولایت رهبری را ساقط شده بداند، طبق قانون می‌تواند رهبر را عزل کند ولی هیچ محدودیت زمانی در قانون پیش‌بینی نشده است.
یکی دیگر از ویژگی‌های مهم رهبری جمهوری اسلامی، غیرپاسخ‌گو بودن اوست. یعنی ولایت فقیه در ایران به‌عنوان مقامی که بالاترین مسئولیت و اختیار مطلق را دارد، تاکنون در برابر هیچ یک از رویدادها و جنایات رخ داده پاسخ‌گو بوده است. با این وجود، هیچ مقامی و نهادی حق پرسش‌گری از رهبری را ندارد. 
در طول دهه‌ها رهبری خامنه‌ای، حتی یک مصاحبه چالشی و یا تبلیغاتی از او با حضور خبرنگاران ثبت و منتشر نشده است.
چرا که رهبران جمهوری اسلامی یک «تقدس» مذهبی دارند. آیت‌الله خمینی در وصف ولی فقیه، گفته است: «قضیه ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است. همان ولایت رسول‌الله هست.»
در مقدمه قانون اساسی نیز ولی فقیه همان ولایت امر و در استمرار امامت تعریف شده است. وقتی مقام ولایت فقیه، مقدس و هم‌شان پیامبر و امام و برگزیده خداوند می‌شود، یعنی حق مردم تنها اطاعت است و مخالفت و انتقاد از رهبر به مخالفت و انتقاد از پیامبر و امام تعبیر می‌شود و به هیچ عنوان روا پنداشته نمی‌شود.
خمینی در کنار وعده‌های دروغین در سخرنانی‌هایش به مردم، نخستین فتواهای خود، از زنان خواست که حجاب اسلامی را رعایت کنند و دومین فتوایش حمله همه‌جانبه به مردم حق‌طلب کرد در کردستان بود.
وعده‌های خمینی: از آب و برق مجانی تا خانه‌سازی برای مستضعفان، از حقوق اقلیت‌های مذهبی و قومی تا کاهش بودجه‌های نظامی؛ اکنون ۴۴ سال از انقلاب ۱۳۵۷ گذشته است اما نه تنها هیچ‌کدام از وعده‌هایی که «روح‌الله خمینی»، بنیان‌گذار و رهبر انقلاب در سخنرانی‌هایش مطرح کرده بود عملی نشده‌اند بلکه در بسیاری موارد جمهوری اسلامی، کاملا بر عکس آن‌ها عمل کرده است. 
خمینی چند روز پس از ورودش  به ایران، در شانزدهم بهمن ۱۳۵۷، حکومت «پهلوی» را «رژیم سرنیزه» و «دیکتاتور» معرفی کرد و آن را «غیر قانونی» خواند: «رژیم‌ سلطنتی پهلوی یک رژیم متکی بر سرنیزه بوده است و قانونی نبوده است. وقتی رژیم قانونی نشد، مجالسی که بعدها هم تهیه کردند، ملی نبوده است. قانونی نبوده است. تمام این مسایل به ما می‌فهماند که الان نه دولت قانونی است، نه مجلس قانونی است؛ نه این مجلس و نه آن مجلس.» 
 این در حالی است که اعتراضات مردمی در ۴۴ سال گذشته توسط جمهوری اسلامی همواره سرکوب شده‌اند. بنا به گزارش رسانه‌های فارسی‎زبان و نهادهای بین‌المللی، تنها در اعتراضات مردمی ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱، هزاران نفر در این اعتراض‌ها کشته شده‌ و یا زخمی و معلول و یا این که اعدام شده‌اند. هم‌چنین ده‌ها هزار نفر دستگیری و زندانی شده‌اند.  
دهم اسفند ۱۳۵۷، روح‌الله خمینی در یک سخنران خود، پیروزی انقلاب را نتیجه مبارزات مردم ‌دانست و وعده ساخت خانه برای مستضعفان را داد: «در سرتاسر ایران برای ضعفا مسکن می‌سازیم. همین دارایی شاه سابق و خواهر و برادرش برای یک مملکت، برای آباد کردن یک مملکت کافی است. ما عمل می‌کنیم، حرف نمی‌زنیم. تمام کمیته‌هایی که در تمام اطراف ایران هست، موظفند که آن‌چه به دست آمد از مخازن ایران، هرچه که این‌ها بردند و مخفی کردند و اتباع آن‌ها بردند و مخفی کردند، آن‌ها را که به دست آمده است، به بانکی که شماره‌اش را بعد تعیین می‌کنند، تحویل بدهند که برای کارگرها، برای مستضعفین، برای بینوایان هم خانه بسازند، هم زندگی آن‌ها را مرفه کنند.» 
او در همین سخنرانی وعده آب و برق و اتوبوس مجانی ‌داد: «دل‌خوش نباشید که مسکن فقط می‌سازیم، آب و برق را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند. اتوبوس را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند. دل‌خوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می‌دهیم. شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم.» 
او در بخش دیگری از این سخنرانی‌اش، از اسلامی‌کردن بانک‌ها و کم کردن «ربا» در بانک‌داری حرف زد: «ما پس از این، راجع به بانک‌ها هم طرح‌هایی داریم که از این وضع رقت‌بار برگردد. از این وضع استعماری برگردد. باید تمام این کاخ‌های وزارت‌خانه را، وزارت‌خانه‌ها را که میلیون‌ها، میلیاردها مال ملت در آن صرف شده است، باید این‌ها تبدیل بشود به یک چیز معتدل اسلامی. بانک‌ها به تدریج باید تعدیل بشود و ربا به کلی قطع بشود.» 
برابری و مبارزه با تبعیض اقلیت‌های مذهبی و ملی یکی دیگر از وعده‌های خمینی بود که در سخنرانی‌های مختلف تکرار می‌کرد. او روز نهم فروردین ۱۳۵۸ در سخنرانی دیگری، به حقوق اقلیت‌های مذهبی اشاره کرده بود: «همه اقشار ملت با ملت شریک هستند در حقوق. و حقوق همه به آن‌ها داده خواهد شد. اقلیت‌های مذهبی در اسلام احترام دارند، حقوق دارند. حقوق آن‌ها داده خواهد شد. در عمل به مذهب- به مذهب خودشان، در رای دادن برای وکلای خودشان آزادند. همه اقشار آزاد هستند. و این معنا که بین شماها پخش می‌کنند که روحانیون می‌خواهند حق شما را نگذارند به شما برسد، بدانید که این خیانتی است که این‌ها می‌کنند به ملت ما. روحانیون در راس آن‌ها هستند که حقوق را، حقوق شماها را محترم می‌شمارند.» 
او در همان سخنرانی درباره حقوق زنان نیز حرف زده بود: «اسلام به زن‌ها بیش‌تر عنایت کرده است تا به مردها. اسلام زن‌ها را بیش‌تر حقوق‌شان را ملاحظه کرده است تا مردها. این هم آن معنا که بعد از این چه خواهد شد: زن‌ها حق رای دارند- از غرب بالاتر است این مسایلی که برای زن‌ها ما قائل هستیم- حق رای دادن دارند، حق انتخاب دارند، حق انتخاب شدن دارند. همه این‌ها هست. تمام معاملات‌شان به اختیار خودشان است و آزاد هستند. اختیار شغل را آزاد هستند.» 
خمینی دهم فروردین ۱۳۵۸ در یک سخنرانی، وعده داد که جمهوری اسلامی سرنوشت آزاد و استقلال را برای مردم به ارمغان می‌آورد: «جمهوری اسلامی برای ما سرنوشت آزاد و خوش‌بختی و استقلال هدیه می‌آورد؛ و دشمنان اسلام می‌خواهند اخلال در امر کنند و ملت ما باید پافشاری کند و رای خودشان را به جمهوری اسلامی بدهند.» 
او روز یازدهم اردیبهشت همان سال در دفاع از حقوق کارگران گفت: «اسلام برای شما حقوق قائل هست؛ حق همه را خواهد داد. برای همه زن‌ها و مردهای کارگر، برای همه زن‌ها و مردان دهقان حق قایل است اسلام و آن‌ها را عزیز می‌شمارد و حق آن‌ها را به آن‌ها رد خواهد کرد. شما بگذارید که اسلام تحقق پیدا بکند، جمهوری اسلام با احکام نورانی اسلام تحقق پیدا بکند.» 
بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران سه روز بعد از این، در سیک سخنرانی دیگری، اسلام را دین با منطقی معرفی کرد که ترور را قبول ندارد: «اگر منطق داشتید که صحبت می‌کردید؛ مباحثه می‌کردید. لکن منطق ندارید. منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل می‌داند. اسلام منطق دارد.» 
او در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۸ گفت: «اسلام آن‌قدر به رفاه مردم، آسایش مردم و این‌طور توجه دارد و هیچ در این جهت فرقی ما بین قشر با قشر دیگر نمی‌گذارد و نگذاشته است.» 
او ۱۲ روز بعد به سازمان‌‌های منتقد جمهوری اسلامی هشدار داد و اعلام کرد جمهوری اسلامی فقط یک حزب دارد؛ حزب مستضعفان: «اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این‌ سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و روسای آن‌ها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب‌های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و روسای آن‌ها را به سزای خودشان رسانده بودیم، و چوبه‌های دار را در میدان‌های بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت‌ها پیش نمی‌آمد. اگر ما انقلابی بودیم، اجازه نمی‌دادیم این‌ها اظهار وجود کنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام می‌کردیم. تمام جبهه‌ها را ممنوع اعلام می‌کردیم. یک حزب و آن «حزب‌الله»؛ حزب مستضعفین.»
۲۷ مرداد ۱۳۵۸، در یک سخنرانی، روشن‌فکران را تهدید ‌کرد: «البته حتی‌الامکان حالا هم ما دل‌مان می‌خواهد که کسانی که قلم دارند، کسانی که عرض می‌کنم که به خیال خودشان روشن‌فکر هستند، کسانی که جبهه‌ها تشکیل دادند، آن‌ها باز ما میل داریم که با ملایمت با آن‌ها رفتار کنیم. لکن باید دست از کار خودشان بردارند.»
او در روز سوم دی ماه ۱۳۵۹ سیاست را حق روحانیون ‌دانست و گفت: «باید عرض کنم که سیاست برای روحانیون و برای انبیا و برای اولیای خدا حقی است، لکن سیاستی که آن‌ها دارند، دامنه‌اش با سیاستی که این‌ها دارند، فرق دارد... دیگران این سیاست را نمی‌توانند اداره کنند. این مختص به انبیا و اولیا است و به تبع آن‌ها، به علمای بیدار اسلام.»

ماجرای دیده شدن تصویر خمینی بر روی ماه نیز یکی از مهم‌ترین دروغ‌هاست که در حافظه تاریخی ایرانیان ثبت شده‌است. درباره شایعه تصویر خمینی بر ماه، مسئولان حکومتی هیچ‌گاه پیرامون منش آن اظهار نظر نکرده‌اند، و در سال‌های بعد، معجزه‌هایی مانند رویت امام امام زمان در جبهه تحت عنوان «امدادهای غیبی» به‌طور رسمی نیز تایید می‌شد.

  
فتواهای خمینی
آيت‌الله خمينی، به هیچ‌کدام از وعده‌ها و شعارهای پاريس خود عمل نکرد و به یک دروغ‌گوی بزرگ تاریخ معروف شد. شادی برخی طرفداران و جانشینان آيت‌الله خمينی، دروغ‌گويی را واجب شرعی می‌دانند. چرا دوران پاريس را نبايد يکی از آن مواقع ضروری به شمار آورد؟ 
او حتی به قانون اساسی مورد تاييد خود هم تعهدی احساس نمی‌کرد و به صراحت نشان که حکومت می‌تواند يک‌جانبه و هر موقع به نفعش نبود آن را ناديده بگيرد و زيرپا بگذارد. خمینی، شیخ خلخالی را که جنون آدم‌کشی داشت به جان مردم انداخت. او به هر جایی از کشور، شهر و ورستا پایش رسید گروه‌گروه دستور اعدام صادر کرد. گروهی که به رهبری خلخالی، مسئول اجرای اعدام بودند قربانیان خود را حتی با چند سئوال و جواب سرپایی اعدام می‌کردند و به‌همین دلیل، دادگاه‌های خلخالی بسیار سریع‌تر از دادگاه‌های صحرایی حکم اعدام صادر می کرد و بلافاصله نیز به اجرا گذاشته می‌شد.
خمینی نخستین فتوای جنایت‌کارانه خود را با اسم رمز «حجاب اسلامی» علیه زنان صادر کرد تا به‌طور سیستماتیک سرکوب گردند و کار اصلی پخت و پز و خانه‌داری و تولید سرباز برای اسلام و جمهوری اسلامی باشد. او دومین فتوای خود را علیه مردم حق طلب کرد صادر کرد. او بر ادامه جچنگ هشت ساله و خانمانسوز ایران و عراق تاکید کرد تا این که در حال شکست قطع نام هسازمان ملل را بمنی بر آتش بس پذیرفت اما بلافاصله با فتوای چند سطری کشتار دسته‌جمعی زندانیان سیاسی ر اصادر کرد و در مدت کوتاهی هزاران زندانی سیاسی را مخفیانه اعدام کردند و به خاک سپردند. هنوز هم بازماندگان این قربانیان نمی‌دانند که عزیزان‌شان را کجاها دفن کرده‌اند. آرامگاه معروف خاوران تهران، تنها یکی از این مکان‌هایی است که زندانیان سیاسی به‌طور مخفیانه و گروهی دفن کرده‌اند.
در واقع دهه نخست حاکمیت جمهوری اسلامی به رهبری خمینی، دهه وحشت و تهدید و ترور و شکنجه و اعدام و جنگ است. در عین حال، همه جناح‌هایی که در این دهه با جمهوری اسلاکی همراه بودند این دهه را دهه «طلایی» «امام راحل» می‌نامند و همه جناح‌های حکومتی در سرکوب انقلاب ۵۷ و کشتار مخالفین در این دهه و ادامه جنگ نقش مستقیم داشتند و به‌همین دلیل، حتی آن‌هایی که به‌کلی از حکومت دور شده و به خارج کشور نیز آمده اند حاضر نیستند درباره وقایع این دهه، سخن بگویند چرا که پای خودشان نیز در این جنایات گیر است!
آيت‌الله منتظری، رهبر آينده جمهوری اسلامی با مجلس خبرگان رهبری بود  و آن‌ها منتظری را انتخاب کرده بودند. اما عزل آيت‌الله منتظری از رهبری آينده نظام، توسط خمینی صورت گرفت و او عملا با نقض قانون اساسی، تعهد خود به رعايت آن را زير پا نهاد.
خود او در نامه ۸/۱/۶۸ به همين موضوع اشاره کرده و نوشته است: «... طلاب عزيز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه‌ها، و راديو- تلويزيون، بايد برای مردم اين قضيه ساده را روشن کنند که در اسلام، مصلحت نظام از مسائلی است که مقدم برهر چيز است، و همه بايد تابع آن باشيم.»
اما حتی وزرا و نمايندگان مجلس شورای اسلامی مسئله دار شده بودند. او در۲۶/۱/ ۶۸ طی نامه‌ای به آن‌ها در اين خصوص نوشت: «وظيفه شرعی اقتضا می کرد تا تصميم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگيرد. لذا با دلی پرخون حاصل عمرم را برای مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم.»
هر انسان آگاهی به‌خوبی می‌داند که آيت‌الله خمينی در اين‌جا «مصلحت نظام و اسلام» را يکی قلمداد می‌کند. 
بنابراین، دروغ‌گويی و مصلحت حاکمیت مهم‌تر است يا جان چند هزار زندانی سياسی؟ وقتی «مصلحت نظام» ايجاب کرد، فرمان داد تا چند هزار زندانی سياسی را در تابستان ۱۳۶۷، «بی‌رحمانه»، «با خشم و کينه انقلابی» قتل عام کنند. باز هم تاکيد کرد که بی‌رحمی نسبت به زندانيان سياسی محکوم به حبس، «از اصول ترديد ناپذير نظام» است: «رحم بر محاربين ساده‌انديشی است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديد ناپذير نظام اسلامی است.»
مصلحت نظام» را ساخته بود تا با توسل به آن، همه کارهايش را موجه سازد. خمینی امروز می‌گفت «مصلحت نظام» اين است که تا پيروزی بر صدام به جنگ ادامه دهيم. فردا می گفت، «مصلحت نظام» اين است که به جنگ پايان بخشيم: «من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌‏ديدم ... در مقطع کنونی آن (قطع‌نامه ۵۹۸) را به مصلحت انقلاب و نظام می‏‌دانم... همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قربانی شود... تصميم امروز فقط برای تشخيص مصلحت بود.»‌(صحيفه امام، جلد ۲۱، پيام‌پذيری قطع‌نامه ۲۹/۴/۱۳۶۷) 
در ۸/۱۰/۱۳۶۷ به شورای نگهبان نوشت: «تذکری پدرانه به اعضای عزيز شورای نگهبان می‌دهم که خودشان قبل از اين گيرها، مصلحت نظام را در نظر بگيرند.»( صحيفه امام، جلد ۲۱، نامه ۸/۱۰/۶۷ به مجمع تشخيص مصلحت نظام)
خمینی حتی ادعا می‌کرد: «آن مسلمی که در آفريقاست، حفظ جمهوری اسلامی برايش واجب است.»‌(صحيفه امام ،جلد ۱۹، ص ۴۸۷)
دروغ‌های بزرگ خامنه‌ای
در سال ۱۳۹۰، فيلم سخنرانی محمدسعيدی، امام جمعه شهر قم منتشر شده است که سعی می‌کند برای مردمی که پای منبر او نشسته‌اند، تولد خامنه‌ای را در هنگام به دنيا آمدن و تولد، متفاوت با تولد ديگر انسان‌های عادی نشان دهد.
محمد سعيدی در این سخنرانی به نقل از خواهر ناتنی خامنه‌ای، نقل می‌کند که: «زمان ولادت رهبر انقلاب که رسيد، ما را از اتاق بيرون کردند. قابله در اتاق داشت زمينه تولد اين فرزند جديد را فراهم می‌کرد. يک مرتبه ديدم صدای قابله بلند شد. که «علی نگه‌دارت باشد.» ما در را باز کرديم و رفتيم تو. گفتيم چه شد؟ گفت که اين آقا- يعنی مقام معظم رهبری- وقتی می‌خواست از بدن مادر خارج شود، گفت «ياعلی.» گفت تا اين کلام را شنيدم، قابله گفت: «علی نگه‌دارت باشد.»
در آن زمان این روایت از سوی بیت رهبری تایید یا تکذیب نشد. تنها واکنش به این روایت، سخنان رییس وقت دفتر بازرسی دفتر رهبری، یعنی ناطق نوری بود که گفته بود: «این مزخرفات است. توهین به مقام معظم رهبری است. این‌جور حرف‌ها ضد ولایت فقیه است.»
حال پس از ۸ سال، «سحام نیوز» به روایتی از دیدار خصوصی اکبر هاشمی رفسنجانی و خامنه‌ای دست یافته که نشان می‌دهد، رهبر جمهوری اسلامی تایید کرده که هنگام تولد، یاعلی گفته است!
در آن ایام، هاشمی رفسنجانی در دیدارهای هفتگی و ماهانه خود پس از انتشار فیلم سخنان امام جمعه قم، به خامنه‌ای گفته که «این خرافات چیست که درباره شما نقل کرده‌اند؟ ‌چرا شما با این‌گونه سخنان که به باورهای مردم لطمه می‌زند، برخورد نمی‌کنید؟‌»
خامنه‌ای در پاسخ به هاشمی گفته که «اتفاقا پس از این صحبت‌های آقای سعیدی، خواهرم را خواستم و از ایشان جویا شدم که ماجرا چه بوده است. ایشان گفتند که شما موقع تولد یا علی گفته‌اید، و این نقل قول را تایید کردند. این‌که شما فکر می‌کنید این‌ها داستان‌سرایی و خرافات است، نیست و واقعیت داشته است!»
البته رهبری ذکر نکردند که چرا این خاطره بعد از ۷۰ سال به یاد خواهر ایشان افتاده است
تایید این سخنان نشان‌دهنده عمق نفوذ دروغ و خرافات در ارکان قدرت در ایران است. دروغی بزرگ که توسط خود ایشان با هدف مقدس‌سازی چهره خود در بین جامعه، و ترویج شدن توسط گروهی از نزدیکان وی صورت می‌گیرد. بنا کردن قدمگاه و بوسیدن جای پای وی، گرفتن چفیه و انگشتر، نام بردن از وی به‌عنوان سیدخراسانی‌(هنگام ظهور امام زمان) و ... تنها گوشه‌هایی از تلاش جریان حکومت برای ساختن چهره‌ای قدسی و کاملا آسمانی از خامنه‌ای است.
خرافات و تعصب دینی از یک سو و تکنیک دروغ بزرگ از سوی دیگر، البته ثروت‌اندوزی و نظامی‌گری به شیوه سپاه، بسیج، نیروی انتظامی، گشت ارشاد، وزارت اطلاعات، سربازان گمنام امام زمان، نیروهای آتش به اختیار و... از سوی دیگر، باعث در تنگنا قرار گرفتن مردم در کشور شده است. 

همه‌گیری کووید-۱۹ رخدادی تاریخی مهمی است که فراموش شدنی نیست. در حالی که در دوران این بحران جهانی و در بحبوحه بیماری‌های همه‌گیر، خامنه‌ای و سایر مقامات سیاسی و نظایم و مذهبی، به نظریه‌های «توطئه» و «تکنیک دروغ‌های بزرگ» روی آورند تا بتوانند این توهم را در مردم ایجاد می‌کند که می‌توانند شرایط را کنترل کنند.
جمعه نوزدهم دی ۱۳۹۹، رهبر جمهوری اسلامی ایران آب پاکی را برای برنامه تهیه واکسن کووید-۱۹، روی دست مردم ایران ریخت. علی خامنه‌ای که در آن دوارن روز‌به‌روز کم‌تر در تجمعات بیت خود ظاهر می‌شد، در قم با صراحت گفت که واردات واکسن‌های آمریکایی و بریتانیایی به ایران «ممنوع» است.
تا امروز، واکسن‌های «فایزر- بیون‌تک»، «مدرنا» و آکسفورد-آسترازنکا تنها واکسن‌های مهم تایید شده هستند. این واکسن‌ها در آمریکا و بریتانیا، با همکاری پژوهش‌گران و متخصصان کشورهای دیگر تولید شده‌اند و ربط مستقیمی به سیاست‌ها و عمکردهای دولت‌ها ندارند. آیت‌الله خامنه‌ای در سخنان تلویزیونی روز جمعه خود گفته است: «ورود واکسن امریکایی و انگلیسی کرونا به کشور ممنوع است.» او ادعا کرد: «آن‌ها می‌خواهند واکسن را بر روی ملت‌های دیگر آزمایش کنند ... آن‌ها قابل اعتماد نیستند.»
اظهارات خامنه‌ای در حساب رسمی توییتر وی منتشر شد. این سخنان علاوه بر این‌که می‌توانند عواقب ویران‌گری بر وضعیت سلامت مردم ایران داشته باشند، دروغ نیز هستند.
این اولین اظهار نظر نادرست و جعلی خامنه‌ای نبود؛ او پیش‌تر کوشیده بود کووید-۱۹ را «سلاح بیولوژیک» و ساخته آمریکا معرفی کند. رسانه دولتی و سیاست‌مداران حکومتی ایران، به‌ویژه جریان‌های نزدیک به نیروهای امنیتی نیز ادعاهای جعلی از این دست را گسترش داده و مدعی شدند که واکسن کووید-۱۹ می‌تواند مثل سلاحی علیه مردم ایران به کار گرفته شود.
کشف و تولید واکسن، پیروزی بزرگ علم مدرن است. نخستین واکسن ساخته شده در غرب را «ادوارد جِنِر» بریتانیایی برای مبارزه با بیماری «آبله» تولید کرد. او نشان داد که تزریق حجم کم و بی‌اثر بیماری آبله می‌تواند واکنش دفاعی بدن را فعال کند و عملا بدن را از آن مصون نگاه دارد.
واکسن آبله و در پی آن، واکسن‌های «فلج اطفال»، «سرخک»، «اُوریون»، «سرخجه»، «اِبولا» و «تبِ زرد» جان میلیون‌ها انسان را در جهان و از جمله در ایران نجات داده و می‌دهند. تولید چند واکسن مطمئن و مؤثر علیه بیماری کووید-۱۹، رخ‌دادی تاریخی است؛ نخست به این دلیل که در مدت زمان بسیار کوتاهی ساخته شده‌اند، دوم این‌که ده‌ها هزار تن داوطلبانه حاضر شده‌اند در روند انجام آزمایش‌های نخستین آن‌ها شرکت کنند و سوم این‌که در اقدامی بی‌سابقه، پژوهش‌گران و دانشمندان سراسر جهان در مراحل تحقیق و ساخت آن‌ها با یک‌دیگر همکاری کرده‌اند. پس، تولید، توزیع و استفاده سریع از این واکسن‌ها باید موجب خشنودی شود.
باوجود این، خامنه‌ای مثل دیگر نظریه‌پردازان تئوری‌های توطئه در دنیا، از این موقعیت استفاده کرد تا داستان‌های تخیلی خود را به دلایل ایدئولوژیک و مالی گسترش و تحویل جامعه دهد. این احتمال وجود دارد که خامنه‌ای به این دلیل اعتبار واکسن‌های ساخت آمریکا و بریتانیا را زیر سئوال می‌برد که می‌خواهد واکسن «کوایران-برکت» را تبلیغ کند. این واکسن تحت نظر «بنیاد برکت» در حال آزمایش و تولید است. بنیاد برکت از جمله نهادهای وابسته به «ستاد اجرایی فرمان امام» است. این ستاد تحت فرمان مستقیم علی خامنه‌ای اداره می‌شود و در نتیجه، موفقیت آن به سود شخص رهبر ایران است.
اظهاراتی شبیه گفته‌های علی خامنه‌ای درباره واکسن‌های کووید-۱۹ نه تنها غلط و دروغ بودند بلکه بسیار خطرناک هستند و احتمالا برخی‌ها را مجاب کرد که واکسن نزدند. 
پس دروغ‌گویی درباره واکسن با هدف سودجویی شخصی و یا خرافه‌پرستی می‌تواند کل جامعه را به‌خطر بیاندازد.
از این دست داستان تخیلی و دروغین که کووید-۱۹ و واکسن‌های آن بخشی از یک پروژه جهانی برای کاهش و یا کنترل جمعیت است نیز بارها، از جمله در رسانه‌‌های ایران مطرح و تکرار شده است. تعجبی هم ندارد که این رسانه‌ها، غرب به خصوص آمریکا و اسرائیل و بعضا بهاییان را در این ماجرا مقصر معرفی کردند.
انفجار در حرم امام رضا در مشهد و کشتن کشیش‌ها
روز دوشنبه ۳۰ خرداد سال ۷۳، مصادف با عاشورا، نظام در یک اقدام جنایت‌کارانه، دست به انفجار ضریح امام رضا در مشهد زد و بلافاصله بعد از آن، حکومت این اقدام را به مجاهدین خلق ایران منتسب کرد.
اما در سال‌های بعد بارها عناصر حکومت در جنگ قدرت افشا کرد که این انفجار کار خود نظام بوده است.
کشتن و مثله‌کردن ۳ کشیش مسیحی یکی دیگر از دروغ‌هایی بود که حکومت آن را به دشمن اصلی خودش یعنی مجاهدین خلق نسبت داد. امری که بعد از درون حاکمیت افشا شد کار خودشان بوده است.
هاله نور محمود احمدی‌نژاد
«هاله نور»، به ماجرای ادعای محمود احمدی‌نژاد رییس جمهوری وقت جمهوری اسلامی ایران در حضور آیت‌الله جوادی آملی در مورد مشاهدهه هاله نور در اطراف خودش توسط برخی نزدیکان در هنگام سخنرانی در مقر سازمان ملل گفته می‌شود.
مهرماه سال ۱۳۸۴ است. چند روزی است که محمود احمدی‌نژاد از اولین سفرش به سازمان ملل متحد در آمریکا برگشته است. او سفری به شهر مذهبی قم می‌کند تا با روحانیون و مراجع این شهر دیداری داشته باشد و گزارشی از سفر خود به آنان ارائه کند.
رئیس‌جمهور به دفتر آیت‌الله عبدالله جوادی آملی می‌رود. اما سخنان او نزد این روحانی بلندپایه قم نه تنها برای ماه‌ها جنجال‌ساز می‌شود، بلکه مستندی به دست منتقدان او می‌دهد تا رئیس‌جمهور را به خاطر این گفته‌ها مورد سرزنش قرار دهند.
احمدی‌نژاد به آیت‌الله جوادی آملی می‌گوید: «گفت وقتی تو شروع کردی «بسم‌الله» و «اللهم» را گفتی، من دیدم یک نوری آمد، تو را احاطه کرد و تو تا آخر در یک حصن و حصاری رفتی»؛ این را من خودم هم احساس کردم که فضا یک دفعه عوض شد و همه حدود بیست ‌و هفت، هشت دقیقه تمام، این سران مژه نزدند. این‌که می‌گویم مژه نزدند، غلو نمی‌کنم. اغراق نیست، چون نگاه می‌کردم، همه سران مبهوت مانده بودند. انگار یک دستی همه آنان را گرفته بود، آنجا نشانده بود. چشم‌ها و گوش‌هایشان را باز کرده بود که ببینید از جمهوری اسلامی پیام چیست؟»
روزهای بعد، دفتر رئیس‌جمهور ضمن تکذیب چنین سخنانی اصالت این فیلم را زیر سئوال می‌برد. محمود احمدی‌نژاد هم در گفت‌وگو با خبرنگار تلویزیون دولتی ایران این مسئله را تکذیب می‌کند. او می‌گوید:
«می‌گویند بله. احمدی‌نژاد گفته است. من کی هم‌چنین حرفی زده‌ام؟ ما هاله نورمان کجا بود؟...»
با پخش این فیلم منتقدان و حتی برخی از اصول‌گرایان حامی رئیس‌جمهور، زبان به انتقاد و حتی در مواردی تمسخر او می‌گشایند. سراج میردامادی، روزنامه نگار سیاسی ساکن پاریس، در این باره می‌گوید:
«ایشان تلاش می‌کرد سخنرانی‌اش در سازمان ملل که جزو اولین سخنرانی‌ها و حضور بین‌المللی‌شان بود را (مهم جلوه بدهد) و بدین طریق چنین داستانی را تراشید که توی چشم افکار عمومی جهانی از نظر منطق و جایگاه حرف‌هایی که مطرح کرده، جا افتاده است.
نکته دوم که مهم‌ترین نکته است این است که در معتقدات شیعه کسی که چنین ادعایی را مطرح کند که خودش در میان هاله‌ای از نور دیده شده است، در واقع پا روی معتقدات شیعه گذاشته است و این مسئله‌ای بود که از نظر دینی و اعتقادی و کلامی اصلا قابل قبول نبود و انتقادات گسترده‌ای را برانگیخت.»
با وجود این‌که از این جلسه فیلم‌برداری شد و فیلم آن در دسترس عموم قرار گرفت، اما احمدی‌نژاد و دفتررئیس جمهور آن را تکذیب کرد و غلامحسین الهام، رئیس دفتر وی که خود نیز در جلسه حضور داشت، اعلام کرد که چنین چیزی نشنیده و هاله نور و مسائلی شبیه به این ساختگی و تروکاژ سینمایی است.
به دنبال انکار این موضوع توسط محمود احمدی‌نژاد در مناظره با مهدی کروبی، ادعای احمدی‌نژاد مبنی بر هاله نور را تایید کرد. هم‌چنین محمدتقی سبحانی، نیز که از حاضران جلسه بود، این ماجرا را تایید نمود.
این درحالی بود که برخی دیگر از مدافعان، مانند سایت رجانیوز، فیلم را ساختگی ندانسته و مدعی شدند که «چنین تجربیات معنوی و عرفانی‌ای در طول زندگی هرشخصی ممکن است روی دهد.» 
ماجرای هاله نور، در طول تبلیغات انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ و وقایع پس از آن، به یکی از ابزارهای تحقیر محمود احمدی‌نژاد بدل شد. 

   
«دروغ» دولت روحانی در مورد سانحه هواپیمای اوکراینی و...
بوئینگ اوکراینی، در بامداد چهارشنبه ۱۸ دی ۹۸ دقایقی پس از برخاستن از فرودگاه خمینی در مسیر کیف، در صباشهر از توابع شهرستان شهریار سقوط کرد.
تمامی سرنشینان شامل ۱۴۴ ایرانی و ۳۲ نفر از اتباع پنج کشور خارجی توسط پافند هوایی سپاه خامنه‌ای مورد هدف قرار گرفته و جان خود را از دست دادند.
نظام با تمام قوا کوشید تا سقوط هواپیمای اوکراینی را یک سانحه هوایی جلوه دهد. اما زمانی که دیگر راه چاره‌ای برای حکومت نماند و تمامی شواهد علیه نظام بود و در حالی که تا عصر روز جمعه خبرگزاری رسمی دولت روحانی شلیک را با ذکر دلایل واهی منتفی می‌دانست در روز شنبه و بعد از ۳ روز در روز ۲۱ دی مجبور شد به حمله و حماقت خود اعتراف کند.
حسن روحانی، رییس‌جمهور هم بعدازآن بارها با کنایه یا صراحت از بی‌اطلاعی خود از علت حادثه تا زمان تشکیل جلسه شورای عالی امنیت ملی، سه روز بعد از متلاشی شدن هواپیما حرف زد.
یک روز پس از سقوط هواپیمای اوکراینی، «علی عابدزاده»، رییس سازمان هواپیمایی کشوری احتمال شلیک موشک به هواپیما را رد کرد.
حسن روحانی، رییس‌جمهور هم بعد از آن، بارها با کنایه یا صراحت از بی‌اطلاعی خود از علت حادثه تا زمان تشکیل جلسه شورای عالی امنیت ملی، سه روز بعد از متلاشی شدن هواپیما حرف زد.
آیا مسئولیت حقوقی دولت «حسن روحانی» در حادثه شلیک موشک به هواپیمای بوئینگ اوکراینی بعد از افشای اطلاع مسئولان آن از علت حادثه از لحظات ابتدایی وقوع تغییر کرد؟
یک روز پس از انتشار فایل صوتی گفت‌و‌گوی برج مراقبت «فرودگاه امام خمینی» تهران با خلبان هواپیمای «شرکت آسمان» که شاهد شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی بود، سازمان هواپیمایی کشوری، با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد آن‌چه این خلبان «مشاهده» کرده، نه شلیک موشک که آتش انفجار ناشی از آن بود.
در این فایل صوتی، خلبان پرواز هواپیمایی آسمان به زبان فارسی به برج مراقبت می‌گوید که شاهد نور شلیک موشک و هم‌چنین انفجار پس ‌از آن است ولی برج مراقبت از وجود چنین موضوعی اظهار بی‌اطلاعی و سپس ۹ بار تلاش می‌کند تا با خلبان هواپیمای اوکراینی ارتباط بگیرد ولی پاسخی دریافت نمی‌کند.
یک‌شنبه سیزدهم بهمن‌ماه ۱۳۹۸، بعد از انتشار فایل صوتی گفت‌و‌گوی برج مراقبت فرودگاه بین‌المللی امام خمینی تهران با خلبان پرواز شرکت آسمان، موج جدید انتقادها از مسوولان سازمان هواپیمایی و بقیه مسئولان دولتی بعد از انفجار هواپیمای بوئینگ اوکراینی راه افتاد. این موج انتقادها در فضای مجازی به «دروغ» مسوولان دولتی در مورد اطلاع نداشتن از حادثه تا سه روز بعد از وقوع آن اشاره داشت؛ دروغی که البته تا زمان انتشار فایل صوتی برج مراقبت فرودگاه امام خمینی با خلبان هواپیمای شرکت آسمان هم ادامه داشت.
بعد از آن هم علاوه بر دیگر مسئولان سازمان هواپیمایی کشوری، «علی ربیعی»، سخن‌گوی دولت روحانی، بارها در جلسات مصاحبه با خبرنگاران تاکید کرد که حسن روحانی، رییس‌جمهور و دیگر مقامات دولتی هم تا سه روز بعد از شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی از علت این حادثه بی‌خبر بودند.
بسیاری بر این باورند که شلیک دو موشک به هواپیمای اوکراینی از سوی پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی، عمدی بوده است. 
فایل صوتی منتشرشده از گفت‌و‌گوی خلبان پرواز شرکت هواپیمایی آسمان با برج مراقبت فرودگاه امام خمینی سندی مبنی بر عمد بودن قتل ۱۷۶ سرنشین هواپیمای اوکراینی به‌دست می‌دهد. چرا که بحث خطا در مورد شلیک دو موشک به هواپیمای اوکراینی کاملا مردود است.
دروغ‌های اقتصادی و اشتغالی حسن روحانی
روحانی همان ابتدا و در شعارهای انتخاباتی گفته بود: «آن‌چنان رونق اقتصادی ایجاد کنیم که نیازی به یارانه ۴۵ تومانی نداشته باشید.»
اما هیچ‌وقت وعده‌های روحانی درباره بهبود اقتصادی و ایجاد شغل محقق نشد. در هشت سال فعالیت دولت دوازدهم، اقتصاد هرگز از رکود خارج نشد.
کلیدواژه بنزین برای بسیاری از مردم یادآور روزهایی است که انگار مردم مطلع‌تر از دولت بودند. سال ۹۸ که صحبت از احتمال گرانی بنزین شد، دولت دوازدهم به صراحت آن را تکذیب کرد. کمی بعد اما در مسیری متفاوت حرکت کرد و گرانی بنزین را به ثبت رساند.
در مورد بنزین، به گونه‌ای که افزایش قیمت حامل‌های سوخت در طول چند سال و تکذیب و انکار دولت یازدهم و دوازدهم درباره اصلاح قیمت بنزین، مشکلات سال ۹۸ را رقم زد. 
دروغ دولت روحانی این‌جا بود که پیش از این به قاطعیت افزایش قیمت بنزین را تکذیب و رد کرده بود. حتی در دولت قبل، با قاطعیت گفته بود که قصد ندارد دست به قیمت حامل‌های انرژی بزند. اما سیاست‌های دوگانه دولت در حذف و ابقای سهمیه‌بندی بنزین در فاصله چند سال، سبب شد تا بسیاری از این دوگانگی دولت در سیاست‌ها سوءاستفاده کنند.
دولت روحانی بارها گفته بود که این افزایش قیمت را برای مردم و توزیع عادلانه یارانه سوخت انجام داده و قصد دارد پول افزایش قیمت بنزین را بین ۶۰ میلیون نفر توزیع کند. اما آنچه که بین مردم توزیع شد، گله‌های مردم بود که نشان می‌داد برنامه درستی برای نظارت‌های بعد از گرانی بنزین وجود نداشته است.
در این میان، نبود یک سیاست شفاف، پنهان کردن واقعیت، حبس قیمتی برای سال‌های متوالی و در نهایت انداختن شعله افزایش قیمت‌ها به دامن مردم، چیزی است که از یک دروغ آغاز شد و در نهایت هم به بی‌اعتمادی مردم منجر شد. دروغی که یک جمله بود:«قیمت بنزین را گران نمی‌کنیم.»
یکی از کارهایی که دولت روحانی در بدو ورود انجام داد، نشانه گرفتن مساله بیکاری بود. به همین خاطر هم در ابتدای دولت اول خود گفته بود که قصد دارد سالی ۷۰۰ هزار شغل ایجاد کند.
اما این وعده چه‌قدر روی حقیقت به خود گرفت و آمارها چه می‌گویند؟ برای روشن شدن میزان واقعی بودن این وعده کافی است به آمارهای مربوط به دولت اول روحانی نگاهی بیاندازیم. طبق اعلام مرکز آمار در سال ۹۶، دولت سالانه حدود ۳۵۰ هزار شغل ایجاد کرده بود یعنی به نصف وعده خود جامه عمل پوشاند.
گزارش مرکز آمار از وضعیت بیکاری طی سال‌های ۹۱ تا ۹۵ نشان می‌داد که طی ۴ سال رقمی در حدود یک میلیون و ۴۲۷ هزار شغل ایجاد شده است. یعنی به‌صورت متوسط در هر سال حدود ۳۵۶ هزار شغل.
از طرفی طبق همان اطلاعاتی که مرکز آمار منتشر کرده، جمعیت فعال کشور در سال ۹۱ حدود ۲۴ میلیون و ۱۰۵ هزار نفر و بیکاران ۲ میلیون و ۹۴۴ هزار نفر بوده است. یعنی با یک حساب سرانگشتی می‌توان گفت که جمعیت شاغل در پایان سال ۹۱ حدود ۲۱ میلیون و ۱۶۱ هزار نفر بوده است. از طرفی آمارهای سال ۹۵ نشان می‌دهد که جمعیت فعال کشور ۲۵.۷ میلیون نفر بودئه که ۳.۲ میلیون بیکار و ۲.۵ میلیون شاغل بودند. در نتیجه طی ۴ سال، ۱.۴ میلیون اشتغال ایجاد شده که سالانه رقمی در حدود ۳۵۰ هزار نفر است. البته برخی در این میان تاکید می‌کنند که میزان اشتغال خالص در این ۴ سال، به میزان ۱۰۰ هزار نفر در سال بوده است.
به‌طوری که معاون توسعه کارآفرینی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۹۸ ، رسما اقرار کرده بود که با توجه به شرایط کشور در سال های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ اشتغال پیش‌بینی شده محقق نشد.
خاطره مردم از سال‌های ۹۸ و ۹۹، خاطره تلخ و اعتماد به دولت بود که از مردم برای ورود به بورس دعوت کرده بودند. حاصل آن اما چیزی جز ضرر برای سهام‌داران نبود. 
۱۶ مرداد ۹۹ بود که حسن روحانی رئیس‌جمهور وقت به صراحت ادعا کرده بود: «با شرایطی که بورس نشان می‌دهد اوضاع بهتر خواهد شد؛ مردم باید همه چیز را به بورس بسپارند.»
بسیاری از صاحب‌نظرات مسئله کسری بودجه دولت و تلاش روحانی برای جبران آن از طریق جذب نقدینگی مردم در بازار بورس را عامل اصلی تشویق دولت برای سرمایه‌گذاری در تالار شیشه‌ای می‌دانستند.
یکی دیگر از وعده‌هایی که روحانی در زمان رقابت‌های انتخاباتی مطرح کرده بود، ارائه راه‌حل‌های کوتاه‌مدت یک ماهه و ۱۰۰ روزه بود. چیزی که بعد از قرار گرفتن او در مقام رئیس‌جمهور به سمت و سوی دیگری کشیده شد و به مرور تکذیب شد.
یکی دیگر از مسائلی که عنوان شده اما شکل حقیقت به خود نگرفت، مساله احتیاج نداشتن به یارانه بود. او در جمله‌ای گفته بود: «کاری می‌کنیم که به یارانه نیاز نداشته باشید.» اما تورمی که اقتصاد در پایان فعالیت‌های دولت یازدهم و دوازدهم به خود دید، عملا یارانه را بی‌اعتبار کرد. یعنی نه تنها وضعیت مردم بهتر نشد، که حضور آن در زندگی مردم اصلا احساس نمی‌شد.
حسن روحانی، در ادامه دروغ‌های خود دربارره کرونا هم گفته است: «گزارش برخی استان‌ها نشان می‌دهد علاوه بر برگزاری مراسم عزاداری در محرم شاهد کاهش روند ابتلا به کرونا هستیم و این «افتخارآمیز» است.»
فضای اعتراض‌ها همانند عملیات «کربلای ۴»
«علی فدوی» جانشین فرمانده کل سپاه، در سافند ماه ۱۳۹۸، بدون توضیح بیش‌تر فضای اعتراض‌ها را به عملیات «کربلای ۴» تشبیه کرد که بزرگ‌ترین شکست نظامی ایران در دوران جنگ با عراق بود، با ذکر این‌که نیروهای حکومتی برای مقابله با اعتراضات «۴۸ ساعت جنگ کرده‌اند.»
بلافاصله پس از اعتراضات آبان‌ماه ۱۳۹۸، مقام‌های رسمی ایران طیف گسترده‌ای از اقدامات «تروریستی» را به معترضان نسبت دادند.
رسانه‌ها و مقام‌های حکومتی ایران، یک‌صدا از ابتدای اعتراض‌ها، شرکت‌کنندگان در اعتراضات را به نیروهای خارجی متصل دانستند.
بلافاصله پس از اعتراضات آبان‌ماه، مقام‌های رسمی ایران طیف گسترده‌ای از اقدامات «تروریستی» را به معترضان نسبت دادند، هرچند اغلب اتهامات به میزانی عجیب بودند که حتی بعدها، در نشریات حکومتی ایران نیز تکرار نشدند.
«علی ربیعی» سخن‌گوی دولت، در ۲۹آبان ۱۳۹۸ گفت: «به ما گفتند برخی اجازه تغییر شیفت در (پالایشگاه) عسلویه را نمی‌دهند و به برخی لوله‌ها دینامیت بسته بودند.» او هم‌چنین از «محمدجواد آذری جهرمی»، وزیر ارتباطات نقل کرد که معترضان «می‌خواستند خط تلفن اصفهان را قطع کنند.»
در ۳۰ آبان، «سالار آبنوش»، فرمانده عملیات سازمان بسیج، اعتراضات را «جنگ جهانی تمام‌عیاری علیه نظام و انقلاب» توصیف کرد و مدعی شد: «فتنه‌گران کشتار نصف ایران را در نظر گرفته بودند.» این فرمانده تا به آنجا پیش رفت که گفت: «برای اولین بار با هماهنگی و سازمان‌دهی خاصی مواجهه شده بودیم به‌طوری‌که کیف‌هایی داشتند که وسایل آن‌ها را تابه‌حال ندیده بودیم. مثلا هوابرش‌ها و قیچی‌هایی که سخت‌ترین قفل‌ها را می‌بریدند و هرجا که وارد می‌شدند بلافاصله آتش زده و غارت می‌کردند.»
در همان روز، «حسام‌الدین آشنا»، مشاور رییس‌جمهور اعتراضات را با عملیات نظامی مجاهدین خلق در پایان جنگ مقایسه کرد: «خیال کردند عملیات فروغ جاودان ۲ را کلید زده‌اند ولی حالا به‌خوبی فهمیدند که در واقع عملیات مرصاد ۲ کلید خورده است.» فروغ جاویدان نام نبردی است که توسط سازمان مجاهدین خلق طرح‌ریزی شد و در اواخر جنگ ایران و عراق بین مجاهدین خلق و جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. عملیات مرصاد پاتک نیروهای جمهوری اسلامی در پاسخ به عملیات فروغ جاویدان است.
«عبدالرضا رحمانی‌فضلی»، وزیر کشور در ۵ آذر گفت نیروهای انتظامی در جریان اعتراضات با «لشکر قمه‌کشان و مسلحان» روبه‌رو بوده و تعریف کرد: «ما با هسته‌های چهار و پنج نفره مواجه شدیم که در آن گروه‌ها یک خانم حضور داشت و با کوکتل مولوتف، قمه و سلاح سرد حملاتی انجام دادند ... همه زیرساخت‌های اصلی کشور ازجمله بزرگراه‌ها و جاده‌های اصلی را نشانه رفتند.»
چنین ادعاهایی، مشابه نگاه آیت‌الله «علی خامنه‌ای» به اعتراضات آبان بود. او ازجمله در ۶ آذر، این اعتراضات را «حرکت تخریب، شرارت و آدمکشی» و «یک توطئه‌ عمیق وسیع بسیار خطرناک» توصیف کرد که «آن‌همه پول خرج آن شده بود.»
در ۲۷ آبان، سپاه پاسداران با صدور بیانیه‌ای معترضان را به آمریکا وابسته دانست و مقام‌های آمریکایی را «سرشبکه شرارت و کینه‌توزی ضد ایران» معرفی کرد. روزنامه کیهان در ۲۸ آبان نوشت برخی از بازداشت‌شدگان در «اعترافات» خود گفته‌اند: «قرار بود اگر شناسایی شدیم با سرپل‌ها تماس بگیریم تا از کشور خارج بشویم و چنان‌چه شناسایی نشدیم، مبالغی دریافت کنیم و برای آشوب‌های بعدی آماده ‌باشیم.»
سالار آبنوش در ۳۰ آبان از تشکیل «ائتلاف شیاطین به‌معنای واقعی» خبر داد که شامل «صهیونیست‌ها و آمریکا و عربستان» می‌شد. او هم‌چنین اعلام کرد که «در بازجویی‌ها اطلاعات زیادی به‌دست‌آمده» و وعده داد که «اطلاعات تکمیلی پس از اعترافات اعلام خواهد شد.»
علی فدوی جانشین فرمانده سپاه، در اول آذر گفت: «همه خبیث‌های عالم» از اعتراضات پشتیبانی کرده‌اند. او تاکید کرد که «هیچ کشوری به‌مانند فرانسه محرک این اغتشاشات نبود». البته در مورد نقش ویژه‌ای که برای فرانسه قائل شده توضیح بیش‌تری نداد.
«محمدجعفر منتظری» دادستان کل کشور، در ۲۸ آذر از نقش «آمریکا، اسرائیل، عربستان و اسرائیل» در اعتراضات خبر داد و ابراز امیدواری کرد که مسئولان امنیتی اطلاعات به‌دست‌آمده را در «رسانه ملی» پخش کنند.
هم‌زمان با اظهاراتی از این قبیل، سخن‌گویان حکومت مدعی شدند «اتباع» کشورهای دیگر در وقایع آبان نقش تعیین‌کننده داشته‌اند.
روزنامه کیهان در ۲۸ آبان از قول مدیر حوزه علمیه استان فارس که موردحمله عده‌ای از معترضان قرار گفته بود، نوشت عده‌ای از مهاجمان «با صورت‌های نقاب‌زده اسلحه کلت به‌همراه داشتند»، تازه بعضی از آن‌ها هم «ایرانی نبودند و به زبان‌هایی غیر از فارسی صحبت می‌کردند.»
خبرگزاری فارس در ۲۸ آبان، از دستگیری یک تیم «هفت‌نفره» حمله به بانک‌ها خبر داد که همه آن‌ها «اتباع یکی از کشورهای همسایه شرقی بوده‌اند.» همین خبرگزاری در ۲۹ آبان، از دستگیری تعدادی از «لیدرهای» اعتراضات در کرج خبر داد و نوشت بعضی از آن‌ها «آلمانی، ترک و افغان» بوده‌اند که «تجهیزات ویژه خرابکاری از آن‌ها کشف و ضبط شده است.»
در ۳۰ آبان، «غلامحسین اسماعیلی» سخنگوی قوه قضاییه از بازداشت یک «بازنشسته سفارت ایران در کشور دانمارک» سخن گفت و اعلام کرد: «از بازرسی در منزل وی تجهیزات مربوط به جاسوسی و دیگر تجهیزات الکترونیکی کشف شده است.»
باوجود تمام این ادعاها، با گذشت یک ماه و نیم از اعتراضات، محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور به بیان سخنانی پرداخت که درواقع، اذعان صریح به میزان اعتبار ادعاهای مکرر دستگیری اتباع خارجی بود. او در ۱۱ دی گفت: «در حوادث آبان‌ماه از اتباع خارجی کسی بازداشت نشده است.»
نقش «منافقین و داعش و الاحواز»
به روال معمول، موضوع پررنگ بخشی از تبلیغات رسانه‌ها و مسئولان حکومتی، وابسته دانستن معترضان به گروه‌های «برانداز» بود.
به دنبال جلسه غیرعلنی ۲۶ آبان مجلس با «علی شمخانی»، دبیر شورای عالی امنیت ملی، برخی نمایندگان به نقل از آقای شمخانی از «اسنادی» سخن گفتند که از حمله «گروه‌های سازمان‌دهی شده از طرف منافقین و ضدانقلاب» به ماموران انتظامی حکایت داشتند.
سپاه پاسداران نیز در بیانیه ۲۷ آبان خود، مدعی دست داشتن منافقین و خاندان پهلوی در اعتراضات شد و از آن‌ها با عنوان «گروهک شیطانی و جنایت‌کار منافقین» و ... نام برد. در همان روز، سپاه سید‌الشهدای استان تهران اعلام کرد دو تن از نیروهای بسیج و یک نیروی سپاه پاسداران کشته شده‌اند و «نحوه شهادت هر سه» همانند «ترورهای دهه ۶۰ به دست منافقین است.»
در ۲۶ آذر «محمدجواد لاریجانی»، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه از نقش داشتن «یک گروه داعشی جدید» در اعتراضات خبر داد، با این توضیح مبهم که «داعش قبلی از اسلام می‌گفت اما این‌ها صحبت‌های دیگری دارند.»
در کنار این قبیل اظهارات، رسانه‌های رسمی، هم‌چنین به انتشار ادعاهای مشخص علیه برخی از دستگیرشدگان پرداختند.
تلویزیون ایران در ۲۶ آبان، «مستند واقعیت ماجرا» را روی آنتن فرستاد که در آن، «اعترافات» عده‌ای از دستگیرشدگان پخش می‌شد؛ مثلا شخصی می‌گفت مستقیم از شبکه الاحواز دستور می‌گرفتیم، فردی خبر می‌داد در اینستاگرام عضو گروه «ارتش فیروزه‌ای» شده، شخص دیگر اعتراف می‌کرد از طرف «مریم رجوی» با او تماس گرفته‌اند و دیگری خبر می‌داد با گروهک‌های ضدانقلاب و تجزیه‌طلب در تماس بوده است.
برنامه بیست‌وسی سیما، در ۲۹ آبان اعترافات یکی از دستگیرشدگان را پخش کرد که می‌گفت به «فاطمه کاراته» شهرت دارد، «سابقه همکاری با گروه‌های ضدانقلاب را دارد» و «با گروه‌های ضدانقلاب در شمال عراق دیدار داشته است.» در همان روز، فرمانده سپاه عاشورای آذربایجان شرقی هم اظهار داشت که «در بین دستگیرشدگان‌(افرادی) از مذاهب دیگر وجود دارد.»
این نمایش‎‌های تلویزیونی، توام با انتشار اخبار مشابه سپاه‌های استانی در مورد دستگیرشدگان بود.
برای مثال در ۲۷ آبان، سازمان اطلاعات سپاه استان فارس اعلام کرد توانسته دو نفر از «لیدرهای وابسته به گروه‌های معاند» را دستگیر کند که با وعده‌های «اقامت و پرداخت پول» مردم را تحریک کرده بودند. در همان روز، سپاه استان البرز مدعی شد ۱۵۰ نفر از «لیدرهای مخل امنیت» را بازداشت کرده که اعتراف کرده‌اند «در داخل و خارج از کشور» آموزش دیده‌اند. 
در ادامه همین اتهامات، در ۲۹ بهمن، غلامحسین اسماعیلی سخن‌گوی قوه قضاییه با ذکر این‌که «در بین بازداشت‌شدگان افرادی بودند که با جریان نفاق (مجاهدین خلق) همکاری می‌کرده‌اند»، به‌عنوان نمونه به «باند امیر آلمانی» اشاره کرد که به گفته او «در آبان‌ماه بانک آتش زد و بعد از اقدامات خود به ترکیه رفت اما با پیگیری‌ها از ترکیه بازگشت.»
در ۲ اسفند۱۳۹۸، نخستین احکام اعدام مرتبط با معترضان آبان، برای «امیرحسین مرادی»، «سعید تمجیدی» و «محمد رجبی» صادر شد؛ به اتهام «مشارکت در تخریب و تحریق‌(آتش‌سوزی) به‌قصد مقابله با نظام جمهوری اسلامی.»
به گزارش کانون مدافعان حقوق بشر، هر سه آن‌ها در ملاقات با خانواده‌های خود تاکید کرده بودند زیر شکنجه وادار به اعتراف به «ارتباط با سازمان مجاهدین خلق» و «همراه داشتن قمه و چاقو» شده‌اند.
از سوی دیگر، در ۱۲ دی «مصطفی کواکبیان»، نماینده تهران به نقل از گزارش «مقام‌های مسئول» در جلسه کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت که «در جریان اعتراضات آبان‌ماه ۱۷۰ نفر کشته شده‌اند.» این در حالی است که در دوم اسفند، «الیاس حضرتی» دیگر نماینده تهران تعداد کشته‌های آبان را به نقل از «یک مقام آگاه» امنیتی، «کم‌تر از ۲۵۰ نفر» عنوان کرد.
با وجود انتشار این قبیل آمار غیررسمی، دستگاه‌های مسئول جمهوری اسلامی تاکنون از انتشار روایت رسمی خود از تعداد کشته‌شدگان آبان خودداری و در عوض، مکررا به بیان ادعاهای متناقض در این زمینه پرداخته‌اند.
در ۲۷ بهمن، «حسن روحانی» آمار رسانه‌های خارجی در مورد تعداد جان‌باختگان را «اغراق و عجیب‌وغریب» توصیف کرد و افزود: «این آمار در اختیار پزشکی قانونی کشور است و آن‌ها می‌توانند این را اعلام کنند، ولی آمار واقعی آنچه تاکنون به ما اعلام‌شده با آمار رسانه‌ها فاصله زیادی دارد.»
در ۲۸ بهمن، «عباس مسجدی آرانی»، رییس سازمان پزشکی قانونی، زیر نظر قوه قضاییه، در واکنش به سخنان رییس‌جمهور گفت: «براساس مصوبه شورای امنیت کشور وظیفه دولت است که این آمار را اعلام کند.» او ادامه داد پزشکی قانونی آمار جان‌باختگان را «به مراجع ذی‌صلاح اعلام کرده و هیچ وظیفه‌ای مبنی بر اعلام عمومی آن ندارد.» در اظهاراتی مشابه، «غلامحسین اسماعیلی» سخن‌گوی قوه قضاییه در ۲۹ بهمن وظیفه انتشار آمار کشته‌شدگان را با «شورای امنیت کشور» دانست.
در واکنش به صحبت‌های مسجدی آرانی، «محمود واعظی» رییس دفتر رییس‌جمهور، در ۳۰ بهمن به این استدلال متوسل شد که: «رییس پزشکی قانونی اعلام کرده که مصوب شده شورای امنیت آمار را اعلام کند؛ در نامه‌اش ننوشته کدام شورا؛ برای همین ما نامه مذکور را هم به شورای امنیت کشور و هم شورای عالی امنیت فرستادیم.»
در همان روز، علی ربیعی سخن‌گوی دولت اظهار داشت: «آنچه رییس‌جمهوری بیان کردند، بر این اساس بوده که پزشکی قانون مرجع اعلام علت مرگ و صدور جواز دفن است. ولی ما معطل نمی‌مانیم چراکه این آمار باید به‌صورت شفاف بیان شود.» او یک‌بار دیگر وعده داد: «ظرف چند روز آینده این آمار از سوی یکی از دستگاه‌های مسئول اعلام خواهد شد.»
وعده اعلام آمار اما کماکان محقق نشد.
۵ آذر «عبدالرضا رحمانی‌‌فضلی»، وزیر کشور ادعا کرد که: «در بین کسانی که جان باختند افرادی را داریم که با قمه، سنگ و یا تفنگ شکاری و یا آتش کشته شدند»، یا صحبت‌های ۲۱ آذر دادستان کل کشور که: «از یک ماشین پژو ۸۴ اسلحه شکاری با گلوله‌های خاص آن در بحبوحه همین حوادث کشف کردیم، تعدادی از کشته‌شده‌هایی که ما در سراسر کشور داریم با همین اسلحه‌های شکاری است.»
در ۲۱ آذر، «علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی، داستان روایت‌های حکومتی را یک گام بزرگ به پیش برد: «بیش از ۸۵ درصد از جان‌باختگان رخدادهای اخیر در شهرستان‌های تهران در هیچ‌یک از تجمع‌های اعتراضی حضور نداشته‌اند.» شمخانی در ادامه ادعا کرد این افراد «به‌صورت مشکوک» با «سلاح‌های سرد و گرم غیر‌سازمانی کشته شده‌اند». با توجه به اظهارات او، ظاهرا حکومت به‌دنبال جا انداختن این ادعا بود که بیشتر جان‌باختگان آبان از معترضان نبوده‌اند، بلکه کسانی بوده‌اند که به‌طور مشکوک و توسط افرادی غیر از نیروهای حکومتی کشته شده‌اند.
در ۲۶ آذر «محمدجواد لاریجانی» دبیر وقت ستاد حقوق بشر قوه قضاییه همین ادعا را به صورتی عجیب‌تر بیان کرد و اساسا وقایع آبان را درگیری «نیروهای تروریستی» و نیروهای امنیتی دانست: «۸۵ درصد کشته‌ها مربوط به نیروهای امنیتی یا افرادی بوده است که در حال دفاع از منازل خود در برابر تهاجم آشوبگران بوده‌اند و ۱۵ درصد کشته‌ها مربوط به نیروهای تروریستی است.»
در ۱۱ دی «حسین رحیمی» رییس پلیس پایتخت، کار را به جایی رساند که مدعی شد: «در اغتشاشات اخیر حتی یک نفر هم در تهران کشته نداشتیم، درحالی‌که بیش از ۲۲۰ نفر از فرزندان نیروی انتظامی مصدوم شدند. در ۱۶۵ نقطه که درگیر شدیم حتی یک نفر از اغتشاشگران را مصدوم نکردیم.»
به‌دنبال اعتراض‌های سراسری آبان ۱۳۹۸، عفو بین‌الملل اعلام کرد تا ۲۵ آذر، می‌تواند کشته شدن ۳۰۴ نفر را تایید می‌کند. خبرگزاری رویترز هم در ۲ دی، به نقل از منابعی در حکومت شمار کشته‌شدگان را ۱۵۰۰ نفر گزارش کرد.
نیوزویک فتوشاپی با خبر کشته شدن ۲۷۰ آمریکایی
در ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸، یک پهپاد ارتش آمریکا در حمله به محوطه فرودگاه بغداد، «قاسم سلیمانی»، فرمانده سپاه قدس و چند نفر از همراهانش را به قتل رساند. در واکنش به این حمله، سپاه در ۱۸ دی پایگاه نظامی عین‌الاسد آمریکا را در عراق هدف حمله موشکی قرار داد.
دولت ایران در آستانه حمله، دولت عراق را در جریان قرار داده بود و ارتش آمریکا، اندکی قبل از اصابت موشک‌ها از حمله اطلاع داشت. در نتیجه، نیروهای مستقر در عین‌الاسد پیش از موشک‌باران به پناهگاه رفته بودند و این حمله تلفات جانی بر جای نگذاشت، اگرچه تعدادی از نیروهای آمریکایی دچار موج‌گرفتگی ناشی از انفجار شدند. تعداد این نیروها، در ابتدا ۱۱ نفر اعلام شد اما این تعداد به‌تدریج افزایش یافت و در ۲۱ بهمن، پنتاگون مجموع آن‌ها را ۱۰۹ نفر اعلام کرد.
رسانه‌های رسمی ایران اما مدعی «کشته شدن» ده‌ها نیروی آمریکایی در جریان حمله موشکی سپاه شدند. تبلیغات رسانه‌های جمهوری اسلامی بر این ادعا استوار بود که گویی تعداد زیادی از سربازان آمریکایی کشته شده‌اند ولی خانواده‌هایشان در مورد آن‌ها با رسانه‌ها صحبت نمی‌کنند.
در همان روز انجام حمله، خبرگزاری فارس، به نقل از «یک مقام آگاه در سازمان اطلاعات سپاه» نوشت: «مطابق گزارش‌های دقیق منابع ما در منطقه تا این لحظه دست‌کم ۸۰ نظامی آمریکایی کشته و حدود ۲۰۰ نفر زخمی شده‌اند که زخمی‌ها بلافاصله با بالگرد از این پایگاه بیرون برده شده‌اند.» این ادعا، بعدها به‌طور گسترده در دیگر رسانه‌های رسمی ایران نیز منتشر شد.
در ۲۱ دی، «علی فدوی»، جانشین فرمانده کل سپاه گفت تلفات آمریکایی‌ها را می‌داند ولی نمی‌گوید: «اطلاعات فراوانی در مورد حمله ایران به پایگاه عین‌الاسد داریم، اما ترجیح می‌دهیم آمریکایی‌ها خود، به میزان خسارات وارده ناشی از حمله ایران به عین‌الاسد اعتراف کنند.»
در ۳۰ دی نیز، «محمد تولایی»، معاون راهبردی فرمانده سپاه بدون توضیح بیشتر مدعی شد در جریان حمله موشکی، «حداقل ۱۳۴ نفر کشته» و «۲۴۵ نفر زخمی» شده‌اند. او تنها فرماندهی بود که با ذکر نامش رقمی را به‌عنوان آمار تلفات نیروهای آمریکایی اعلام کرد. آماری که سپس، در تمام خبرگزاری‌های ایران به نقل از او ذکر شد.
مقام‌ها یا رسانه‌های رسمی ایران، برای اثبات ادعاهای خود در مورد تلفات نیروهای آمریکایی هیچ فیلم، عکس یا سند مکتوبی ارائه نکردند. ولی در عوض، فعالان حامی حکومت حجم قابل‌توجهی از مستندات جعلی‌(ازجمله اسناد فتوشاپی) را منتشر کردند که تمام آن‌ها، در رسانه‌های حکومتی نیز بازنشر شدند.
اما حتی پس‌از آن‌که عده‌ای از کاربران فضای مجازی نسخه واقعی نیوزویک را به اشتراک گذاشتند تا فتوشاپِ صورت گرفته را نشان دهند، حامیان سپاه کوتاه نیامدند و اصرار کردند که نیوزویک لابد اول خبر کشته شدن ۲۷۰ سرباز آمریکایی را منتشر کرده، ولی بعد جمله مربوط به کشته شدن آن‌ها را حذف کرده است؛ هم‌چنین در ۲۱ دی، خبرگزاری نسیم وابسته به سپاه در گزارشی آورد: «نیوزویک در ساعات ابتدایی حمله، تعداد سربازان به هلاکت رسیده آمریکایی را حداقل ۲۷۰ نفر برآورد می‌کند، اما پس از دقایقی این قسمت از خبر حذف می‌شود.» در همان روز، روزنامه کیهان هم با ادعای حذف خبر نوشت: «نیوزویک هنوز توضیحی درباره علت حذف این خبر نداده، اما احتمالا تحت‌فشار مقامات سیاسی آمریکا، تن به سانسور خبر درباره تعداد تلفات آمریکایی‌ها در عین‌الاسد داده است.»
تقریبا هم‌زمان با انتشار صفحه دستکاری‌شده فتوشاپ نیوزویک، مدافعان سپاه در فضای مجازی و رسانه‌های رسمی، به نقل از «توییتر یک خبرنگار اسرائیلی» مدعی شدند «یک هواپیمای ایالات‌متحده که آمریکایی‌های مجروح بر اثر حمله موشکی ایران به پایگاه هوایی عین‌الاسد را حمل می‌کرده، در تل‌آویو فرود آمده» و این هواپیما حامل «۲۲۴ سرباز زخمی» بوده است.
اشاره این رسانه‌ها، به توییت ساختگی منتشرشده در حساب کاربری منسوب به «جک‌ خوری»، خبرنگار اسرائیلی بود. این در حالی بود که جک‌ خوری بیش از یک ماه قبل از حمله موشکی به عین‌الاسد، یعنی در اوایل آذر ۱۳۹۸، به‌صراحت اعلام کرده بود که «این اکانت ساختگی است و او هیچ‌گاه از آن استفاده نکرده.»
۱۸دی، پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بین‌المللی اوکراین که از تهران راهی کی‌یف بود، اندکی پس از برخاستن از «فرودگاه بین‌المللی امام خمینی»، سقوط کرد و همه ۱۷۶ سرنشین آن جان باختند. به دنبال این واقعه، مقام‌های آمریکا و سپس بریتانیا، استرالیا و کانادا اعلام کردند که «بویینگ ۷۳۷» اوکراینی با شلیک موشکی ایرانی سرنگون شده است.
روزنامه «نیویورک‌تایمز» نیز با بررسی فیلم منتشر شده در شبکه‌های مجازی از لحظه هدف قرار گرفتن هواپیما، اصالت فیلم و اصابت موشک به هواپیمای اوکراینی را مورد تاکید قرار داد.
اما روایت رسانه‌های رسمی ایران و حامیان حکومت در شبکه‌های مجازی، چیز دیگری بود. آن‌ها مجموعه گسترده‌ای از توجیحات در اثبات غیرممکن بودن اصابت موشک به هواپیمای اوکراینی را مطرح کردند و روزنامه‌نگارانی که عقیده متفاوتی داشتند را «خائن» به کشور دانستند. موضع گیری‌های آن‌ها، مبتنی بر ادعاهای متعدد مقامات رسمی جمهوری اسلامی بود.
ساعاتی پس از سقوط پرواز شماره ۷۵۲، «ابوالفضل شکارچی»، سخن‌گوی ارشد نیروهای مسلح گفت: «در حوزه جنگ روانی، امروز آمریکایی‌ها تبلیغ کردند که هواپیمای اوکراینی مورد اصابت قرار گرفته است که حرف مضحکی است.»
او نظرات در مورد اصابت موشک به هواپیمای اوکراینی را «شایعه» دانست و آن‌ها را «کاملا دروغ محض» عنوان کرد و افزود: «قطعا این موضوع توسط خط نفاق به‌نفع آمریکایی‌ها دنبال می‌شود.»
روز بعد، «علی ربیعی»، سخن‌گوی دولت خبر ساقط شدن هواپیما با موشک را یک «روش کاملا حساب شده و شناخته شده در عملیات روانی» دانست و پیش‌بینی کرد: «در آینده که مشخص شد این ادعای دروغ عاری از حقیقت است، هیچ‌کس مسوولیت این دروغ بزرگ را برعهده نخواهد گرفت.»
ربیعی ادامه داد: «متاسفم که سیستم عملیات روانی دولت آمریکا و همراهان آگاه و ناآگاه ‌آن‌ها با این دروغ پردازی‌ها، بر زخم‌های جانکاه خانواده‌های داغ‌دار نمک می‌پاشند.»
قابل توجه بود که حتی در روز ۲۱ دی، یعنی همان روزی که حکومت ایران در نهایت قبول کرد هواپیمای اوکراینی با شلیک موشک سپاه سرنگون شده است، بعضی از روزنامه‌های ایران هم‌چنان در حال انتشار نظریه‌های توطئه در مورد ماجرا بودند؛ مثلا تحلیل روزنامه «قدس» از این قرار بود: «یک روز پس از سقوط هواپیمای ۷۳۷ اوکراین در تهران، ارزش سهام شرکت هواپیماسازی بویینگ در وال‌استریت امریکا بیش از چهار میلیارد دلار سقوط کرد تا دلیل برجسته‌سازی نقش موشک در سقوط از سوی رسانه‌های غربی آشکارتر شود.»
ارگان آستان قدس رضوی نوشت: «آن طور که تحلیل‌گران معتقدند، با شعبده دروغ سقوط هواپیمای اوکراینی به دلیل اصابت موشک ایران، هم رسوایی ترامپ در عراق برای چند روزی تحت‌الشعاع قرار گرفت و هم بویینگ از ورشکستگی نجات یافت.»
دروغ‌های ابراهیم رئیسی و وزرایش
معاون وزیر امور خارجه دولت رئیسی گفته: در یکی از کشورها مردم به علت تزریق واکسن آمریکايی فایزر سرطان خون گرفتند؛ جمهوری اسلامی هم برای آن‌ها داروی سرطان خون صادر کرد!
مهدی صفری معاون اقتصادی وزیر امو خارجه در ویدئویی گفت: در یکی از کشورهای آمریکای لاتین تعداد زیادی از مردم به علت تزریق زیاد واکسن فایزر سرطان خون گرفتن و عجیب سرطان خون آن‌جا رشد کرده؛ ما هم چون داروهای سرطانی خوبی داریم قراره به اندازه ۱۰۰ میلیون دلار به این کشور داروی سرطان خون صادر کنیم. البته من آینده خودمون را در آفریقا می‌بینم...

مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در تازه‌ترین گزارش خود به تاریخ ۱۲ شهریور ۱۴۰۲، از رشد ۶۱ درصدی بدهی‌های دولت و شرکت‌های دولتی در سال ۱۴۰۱ نسبت به شهریور ۱۴۰۰ خبر داده است.
بر اساس این گزارش که روز یکشنبه ۱۲ شهریور منتشر شد، بدهی‌های دولت در بازۀ زمانی یاد شده با رشدی ۳۰ درصدی به یک‌هزار و ۲۴۸ تریلیون تومان و بدهی شرکت‌های دولتی با رشدی ۹۰ درصدی به یک‌هزار و ۸۹۱ تریلیون تومان اوج گرفته است.
مجموع بدهی‌های دولت و شرکت‌های دولتی تا پایان پارسال حدود سه هزار و ۱۳۸ تریلیون تومان برآورد شده که معادل حدود ۲۹ درصد از تولید ناخالص داخلی ایران است.
البته این گزارش تصریح کرده است که درباره برخی اقلام مورد ادعای طلب‌کاران اختلافاتی وجود دارد و این موارد در خزانه‌داری کل کشور ثبت نشده است. چنان‌چه این ارقام در نظر گرفته شوند، نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی افزایش می‌یابد.

اما گزارش تازه مرکز پژوهش‌های مجلس از رشد بدهی‌های دولت پس از آن منتشر می‌شود که علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، روز هشتم شهریورماه ضمن «تمجید» از عملکرد دولت ابراهیم رئیسی ادعا کرده بود که «تعداد قابل توجهی از شاخص‌های اقتصاد کلان، رشد و پیشرفت را نشان می‌دهد.»
صندوق بین‌المللی پول نسبت بدهی دولت ایران به تولید ناخالص داخلی را برای سال ۱۴۰۱ حدود ۳۴ درصد، یا ۱۲۰ میلیارد دلار، ارزیابی کرده است.
این گزارش که اردیبهشت امسال منتشر شد، می‌افزاید بدهی دولت ایران طی دو سال گذشته از ۴۹ میلیارد دلار به ۱۲۰ میلیارد دلار اوج گرفته است؛ به‌عبارتی از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ بدهی دولت بیش از دو برابر شده است.
ثبت چنین جهشی در بدهی‌های دولت در شرایطی است که ابراهیم رئیسی، در زمان انتخابات ریاست جمهوری وعده داده بود که جلو استقراض دولت را بگیرد تا با کنترل نقدینگی، تورم را مهار کند.
او هم‌چنین به‌تازگی مدعی شده بود: «همه شاخص‌های اقتصادی کشور در مسیر رشد است»، در حالی‌که آمار اخیراً منتشر شده نشان می‌دهد میزان بدهی‌های دولت به بیش از ۳.۱  هزار تریلیون تومان رسیده است.
طی سال‌های گذشته، دولت‌های مختلف جمهوری اسلامی با بیش‌برآورد درآمدهای نفتی در لایحه بودجه و عدم تحقق آن، مجبور به استقراض گسترده از نهادهای مالی، از جمله بانک مرکزی و دیگر بانک‌های کشور، صندوق توسعه ملی و غیره شده‌اند.
مهدی غضنفری، رئیس صندوق توسعه ملی ایران، اردیبهشت امسال گفته بود که ۶۷ درصد از منابع ۱۵۰ میلیارد دلاری صندوق توسعه ملی توسط دولت‌ها برداشت شده است.

مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، هم‌چنین مرداد امسال گزارش داده بود که متوسط برداشت ماهانه دولت‌ها از صندوق توسعه ملی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد حدود ۴۵۳ میلیون دلار، در دوران حسن روحانی ۷۰۰ میلیون دلار و در دوران ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی ۱/۱ میلیارد دلار بوده است.
نتیجه چنین استقراض گسترده‌ و فزاینده‌ای، وادار شدن بانک مرکزی از طرف دولت برای چاپ اسکناس بدون پشتوانه شده که آن نیز به جهش نقدینگی و به تبع آن، تورم افسارگسیخته در کشور دامن زده است.
بر اساس برآورد بانک جهانی تورم پارسال ایران ۴۹ درصد بوده و رشد قیمت اقلام خوراکی در ایران بعد از ونزوئلا، لبنان، زیمبابوه و آرژانتین، بیشترین میزان در جهان است.

اما ابراهیم رئیسی، مدعی است از زمانی که او رئیس‌جمهور شده، کسری بودجهٔ ۴۸۰  هزار  میلیارد تومانی کشور بدون چاپ پول یا استقراض از بانک مرکزی برطرف شده است؛ این در حالی است که مرکز پژوهش‌های مجلس در جدیدترین گزارش از وضعیت بدهی‌های دولت اعلام کرده حجم این بدهی‌ها طی یک سال ۶۱ درصد رشد کرده است.
در گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، هم‌چنین صراحتا اعلام شده که نسبت بدهی‌های دولت و شرکت‌های دولتی به تولید ناخالص داخلی در انتهای پاییز ۱۴۰۱ به ۰۶/۳۰  درصد رسیده است.

رسانه‌های داخل کشور گزارش می‌دهند که دلیل افزایش بدهی شرکت‌های دولتی به بانک‌ها به‌خصوص در یک سال مورد اشارهٔ ابراهیم رئیسی که مدعی شده استقراضی صورت نگرفته این است که شرکت‌های دولتی به‌عنوان یک واسطه بین دولت و شبکهٔ بانکی عمل کرده‌اند، به‌طوری که شرکت‌ها وجوه نقد را از بانک‌ها قرض گرفته و به دولت قرض داده‌اند.‌(منبع: تجارت نیوز)
این فرآیند بانک‌ها را هم دچار کمبود منابع کرده است، به‌طوری که میزان ذخایر قانونی برخی بانک‌ها به خط قرمز سقوط کرده است. استقراض دولت از بانک‌ها باعث اضافه برداشت بانک‌ها از ذخایر قانونی خود نزد بانک مرکزی شده و بدهی آن‌ها را به بانک مرکزی به‌شدت افزایش داده است.
بانک مرکزی تیرماه امسال در گزارشی اعلام کرد که میزان بدهی بانک‌های تخصصی به بانک مرکزی طی یک سال گذشته به ۴/۵۱ هزار میلیارد تومان رسیده که ۷/۱۰ درصد نسبت سال گذشته بیشتر است. همزمان کمیسیون اقتصادی مجلس هم اعلام کرد که میزان بدهی دولت به بانک‌ها در مدت یادشده با رشد ۴/۶۲ درصدی به بیش از ۶۵ هزار میلیارد تومان رسیده است.
استقراض دولت از بانک‌ها و فشار به آن‌ها برای پوشش کسری بودجه دولت میزان «چاپ پول» را در اقتصاد ایران تشدید کرده است. چاپ پول که با شاخص پایه پولی سنجیده می‌شود، در سال‌های اخیر به‌دلیل کسری بودجه دولت‌ها با شتاب بیش‌تری انجام شده است.
هم‌زمان با افزایش بدهی‌های دولت، چاپ پول بدون پشتوانه که اصطلاحا «پول داغ» نامیده می‌شود نیز افزایش یافته که ماحصل آن تورم بیش از ۶۰ درصدی در ماه‌های اخیر است.
محاسبات نشان می‌دهد که بیش از ۴۰ درصد از پایه پولی سال‌های اخیر ناشی از بدهی دولت به بانک‌هاست. پایه پولی منشا اصلی تورم‌های دورقمی در ایران است.
با وجود این‌که در سال‌های اخیر اوراق قرضه دولتی با هدف کاهش بدهی‌های دولت انتشار یافته، اما این اوراق به دلیل کم‌رونق بودن بورس چندان مورد استقبال قرار نگرفته است.
کسری بودجه شاید مهم‌ترین بخش از بدهی‌های دولت باشد. به‌گفته رحیم ممبینی، میزان کسری بودجه امسال دولت ۷۹۴ هزار میلیارد تومان است. کسری بودجه سال گذشته رقمی در حدود ۳۰۴ هزار میلیارد تومان گزارش شده بود. دخل و خرج دولت امسال رقمی در حدود پنج میلیون میلیارد تومان برآورد شده است؛ عددی که خواندن آن هم دیگر کار هر کسی نیست.
در حالی که بانک مرکزی و مرکز آمار ایران برای دومین ماه متوالی از انتشار آمارهای مربوط به تورم خودداری می‌کنند، یک منبع آگاه در بانک مرکزی می‌گوید افزایش قیمت کالاها و خدمات در فروردین امسال نسبت به ماه مشابه پارسال نزدیک به ۷۰ درصد است.
سایت «اکو ایران» روز چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت از قول این منبع بانک مرکزی خبر داد که نرخ تورم فروردین‌ماه «۶۸.۷ درصد است؛ نرخی که تنها یک قدم تا تورم ۷۰ درصدی فاصله دارد و بیشترین نرخ تورم در ۳۰ سال اخیر است.»
بانک مرکزی ایران نیز از بهمن‌ماه سال گذشته، انتشار آمارهای تورم را متوقف کرده و مرکز آمار ایران برخلاف رویه سابق، تنها آمارهای نرخ رشد قیمت کالاها و خدمات نسبت به ماه قبل از آن را منتشر می‌کند و هیچ آماری درباره تورم هر ماه نسبت به ماه مشابه پارسال ارائه نمی‌دهد.
ایران تنها پس از چند کشور انگشت‌شمار مانند ونزوئلا، سودان، آرژانتین، سورینام و زیمبابوه بالاترین نرخ تورم در جهان را دارد.
دروغ‌های وزیر اطلاعات دولت ابراهیم رئیسی
اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در یک گفت‌و‌گوی تلویزیونی مدعی خنثی‌سازی «۴۰۰ عملیات بمب‌گذاری» شد. او گفته: «بیش از ۴۰ بمب قرار بود در هیات‌های مذهبی در محرم منفجر شود.»
او در اظهارات خود به «۲۰۰ رسانه» و «۵۰ سرویس اطلاعاتی» اشاره کرده است و مدعی شده: « نزدیک مرز ما کارخانه اسلحه‌سازی ایجاد کردند و سلاح‌های تولید شده به ایران قاچاق می شد.»
وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه در آبان ماه پارسال در بیانیه‌ای مشترک، بدون ارائه مستندات، اعتراض‌های سراسری را به سازمان‌های اطلاعاتی خارجی نسبت دادند و ادعاهایی درباره توییتر، اینستاگرام و هم‌چنین اینترنت ماهواره‌ای استارلینک مطرح کردند.
در این بیانیه، روزنامه‌نگاران ایرانی که برای تهیه گزارش درباره کشته شدن مهسا امینی یا تشییع جنازه او مطالبی منتشر کرده بودند، «وابسته» و «آموزش‌دیده سرویس‌های اطلاعاتی» معرفی شده‌ بودند.
هدف جنبش «زن، زندگی، آزادی»، برهنگی‌ زنان است!
جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»، قدرت و توانایی زير و رو كننده خود را نشان داده است و در اولين گام‌هاى خود، پایه‌ها و ستون‌های جمهوری اسلامی را سست‌تر کرده است. طرح عفاف و حجاب را در مجلس شورای اسلامى ارائه كردند ولى عجز خود را در مقابل جنبش انقلابی به رهبری زنان و جوانان در جامعه به نمايش گذاشتند. ورود جانیانی مانند لاريجانى، به موضوع حجاب تنها حاكى از گستردگى اين اعتراض اجتماعى نيست بلكه نشان‌دهنده وحشت حکومت این انقلاب است.
محمدجواد لاریجانی، «رییس پژوهشگاه دانش‌های بنیادی»، در واکنش به حضور چشم‌گیر زنان بی‌حجاب در اماکن عمومی گفت: «همه در معرض تهاجم هستیم.» او افزود: «حتی اگر خانمی برهنه پشت پنجره خانه‌اش باشد، کسی که در خیابان دیده می‌تواند به پلیس زنگ‌ بزند و اطلاع بدهد.»
خسرو پناه رييس شوراى عالى انقلاب فرهنگى، گفت: «فردى كه كشف حجاب كرده مجرم است و بايد او را دستگير كنند ولى با توجه به‌شمار بالاى مجرمين اجراى آن امكان‌پذير نيست.»
دهن‌كجى زنان و جوانان و مردم آزاده سراسر ایران، به تمامى سیاست‌ها و اهداف و ایدئولوژی و قوانين اسلامى، در تمامى سطوح جامعه است. همبستگى تمامى اعتراضات اجتماعى، چه در عرصه سیاسی، اقتصادی، فرهنگى، محيط زيستى، دانشگاهى و چه در زميته اعتراضات كارگران، معلمان و بازنشستگان در جهت پيروزى انقلاب است.
هم‌زمان با شدت گرفتن اعتراض‌ها، امامان جمعه منصوب علی خامنه‌ای نیز بخش مهمی از خطبه‌های نماز جمعه روز ۱۷ تیر ۱۴۰۱ خود را به ضرورت برخورد شدیدتر با «بدحجابان» اختصاص دادند.
سیدنصیرحسینی، امام جمعه یاسوج در خطبه‌های امروز گفت: « زن‌های بد پوشش همه را تحریک می‌کنند و یکی از دلایل طلاق‌ها در جامعه همین پوشش‌ها هستند.»
این روحانی منصوب علی خامنه‌ای تاکید کرد که زنان «بدحجاب» باید «هزینه سنگینی را بپردازند تا دست از چنین کارهایی بردارند.»
امام جمعه یاسوج، هم‌چنین گفت: «چرا باید زنان پاها و ساق پای خود را برهنه کنند دشمن هم به دنبال همین است.»
این روحانی با استفاده از تکنیک دروغ بزرگ هیتلری، بدون ارایه هیچ مستندی مدعی شد: «دشمن جنگ نظامی و موشکی را کنار گذاشته و به دنبال رواج فساد و فحشا در کشور است.»
همان روز، احمد خاتمی، امام جمعه تهران نیز در اظهاراتی توهین‌آمیز مدعی شد که بسیاری از بی‌حجاب‌ها، زن‌ها و بچه‌های دزدها هستند.
او با استناد به سخنان روح‌الله خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، افزود: «مقام زن این نیست که بزک کرده و با سَر باز به خیابان بیاید، این مقام زن نیست بلکه عروسک‌بازی است.»
شدت گرفتن اظهارات و فعالیت‌های مقامات جمهوری اسلامی ایران در آستانه روز ۲۱ تیر انجام می‌شود که از سوی جمهوری اسلامی با عنوان روز «حجاب و عفاف» نام‌گذاری شده است.
در مقابل این فشارها، گروهی از زنان نیز  با هشتگ «#حجاب_بی_حجاب» اعلام کرده‌اند روز ۲۱ تیر بدون حجاب به خیابان خواهند آمد.

شبکه حکومتی رویداد ۲۴، ۱ آبان ۱۴۰۱ نوشت: نماینده تهران معتقد است اعتراضات مردم برنامه دشمن بوده است. او می‌گوید: نظام و صدا و سیما باید افشاگری کنند و اعترافات دستگیرشدگان را عمومی کنند تا همه با حقایق آشنا شوند.
سیدمصطفی میرسلیم، چهره مطرح جریان اصول‌گرایی درباره شرایط موجود و لزوم پایبندی به قوانینی مثل حجاب اجباری می‌گوید: نظام جمهوری اسلامی ایران، دارای قانون اساسی و احکام شرعی است که باید به آن عمل کرد. باید قانون را محترم شمرد، وگرنه زیرآب نظام زده می‌شود. نباید چیزی که جزو احکام اسلام است را زیر پا گذاشت، پس ضرورت دارد که هم در این راستا، مراعات لازم صورت بگیرد و هم در اجرا، دقت‌نظر داشت. دستگاه‌های مختلف کشور در موضوع حجاب، وظایف مختلف دارند. برخی کارشان فرهنگی و بعضی از آن‌ها، ارشادی و انتظامی است و وجود گشت ارشاد هم، مبنای قانونی داشت.
این نماینده تهران، مدعی شد: «بنده در چند ماه پیش و در چند مورد، آن هم پیش از شکل‌گیری ناآرامی‌ها، افرادی را در خیابان دیدم که لخت مادرزاد بودند. این اتفاقات نشان می‌داد که دشمنان نظام برای ضربه‌زدن به حاکمیت، برنامه داشتند، زیرا ریشه انقلاب اسلامی، فرهنگی و معنوی است.»
این عضو حزب موتلفه اسلامی، در ادمه دروغ‌های بزرگ و ادعاهایش می‌گوید: «دشمنان نظام دریافتند که با پافشاری بر مسائل اقتصادی، کارشان خوب پیش نمی‌رود. از طرفی، تاکید بر مسائل نظامی هم برای آن‌ها جواب مطلوب نداد، چون سابقه هشت سال جنگ تحمیلی را دیدند. از این‌رو، رفتند و فکر کردند و براساس مطالعات دقیق به این رسیدند که به مسائل فرهنگی و معنوی ما ورود پیدا کنند. بالغ بر صدها موسسه تحقیقاتی درباره شناخت اسلام، ایران و جمهوری اسلامی تاسیس کردند.»
او تایکد کرد: «نظام و صدا و سیما باید افشاگری کنند. باید اعترافات دستگیرشدگان را عمومی کرد تا همه با حقایق آشنا شوند، هرچند افراد مشغول چنین کاری هستند، اما این‌جا هم یک رودست از دشمنان خوردیم و حال باید مسیر خنثی‌سازی را دنبال کنیم. به این معنا که در فهماندن چگونگی ظهور انقلاب اسلامی و مبنای آن، تلاش شود و بگوییم چه باید کرد تا این نظام، پابرجا بماند. این کار نباید با اقدامات زورکی صورت بگیرد، بلکه باید جنبه تفهیمی داشته باشد. بگوییم پاکی و طهارت به نفع همه است و حال اگر کسی خواست به صورت ناپاک و ناسالم زندگی کند، خود به خود از جامعه طرد می‌شود. این مسئله به ویژه برای نسل جوان ما که الان پا در عرصه گذاشته و جریانات قبل از انقلاب را ندیده، ضرورت دارد.»

ایسنا، ۲۹ مهر ۱۴۰۱  نوشت: «حجت‌الاسلام و المسلمین موسوی‌فرد گفت: «کل‌ شرکت‌کنندگان در اغتشاشات در سراسر کشور فقط ۹۰ هزار نفر هستند که می‌گوییم مقداری بیش‌تر است که نسبت به جمعیت ۹۰ میلیون نفری ایران، دو دهم درصد است. یکی از مسائل موجود مغالطه دشمن است. در خصوص تحلیل آماری دستگیرشدگان؛ ۹۵ درصد این افراد مجرد بودند، ۸۰ درصد فرزندان طلاق یا مطلقه بودند، ۵۰ درصد سابقه اعتیاد به مواد مخدر و الکل داشتند و انگیزه این‌ها ۶۵ درصد هیجانی است. هم‌چنین ۸۰ درصد از این افراد دیپلمه و ۲۰ درصد بالای دیپلم بودند. ۶۰ درصد این افراد، ۱۵ تا ۲۰ ساله، ۲۰ درصد ۲۰ تا ۳۰ ساله و ۲۰ درصد بالاتر از ۳۰ سال. هم‌چنین جنسیت آن ها ۸۵ درصد مرد و ۱۵ درصد زن هستند. فقط ۱۵ درصد زن بودند چه می‌شود که این‌قدر مرد دنبال برهنگی زن است. جالب این است که برداشت دستگیرشدگان از ایران این است که کشوری مخروبه است. من چندین بار گفتم اقداماتی که اخیرا حداقل در خوزستان انجام شده مرتبا این‌ها را بگویید تا نسل جدید ببیند. ۲۵ درصد آن ها به‌خاطر اشتغال و بیکاری و ۱۰ درصد به‌خاطر حجاب آمده بودند. ۸۰ تا ۸۵ درصد مردم قائل به حجاب هستند اما حجاب که می‌گوییم شال هم حجاب است. مجددا آمار گرفته شده بود و اخیرا هم نظرسنجی شد حدود ۸۰ و خرده‌ای درصد از مردم قائل به حجاب هستند؛ برخی از این‌ها نه تنها همت و باکری حتی اسم حاج قاسم را نمی‌شناسند.

در حالی که به گفته رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، بیش از هشتاد هزار نفر در اعتراض‌های سال گذشته دستگیر شده بودند با این وجود، امام جمعه اهواز مدعی است که در این اعتراض‌ها در سراسر ایران، فقط ۹۰ هزار شرکت کرده بودند. کدام یکی از این آیت‌الله‌های حکومتی، راست و کدام یک دروغ می‌گوید؟!
خبرگزاری «فرارو»، ۱۵ اسفند ۱۴۰۱، نوشت:
«هم‌زمان با فرا رسیدن ایام دهه فجر و چهل‌وچهارمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و اعیاد ماه رجب، رهبر انقلاب اسلامی در پی درخواست رئیس قوه قضاییه، با بخشودگی و عفو تعدادی از متهمان و محکومان اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ موافقت کردند...» 
«رسانهKHAMENEI.IR » برای بررسی دقیق‌تر زمینه‌ها، پیامدها، جزئیات و فرایند‌های منجر به این عفو و بخشودگی، به گفت‌و‌گو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین غلامحسین محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضاییه پرداخته است.
گزارشی که تا الان دادند، تعداد کسانی که مشمول عفو شدند، اعم از دستگیرشدگان اغتشاشات و غیر اغتشاشات، اعم از آن‌هایی که حکم‌شان تقلیل پیدا کرده و تخفیف گرفتند از مرز هشتاد هزار نفر گذشته است؛ یعنی تا الان بیش از هشتاد هزار مشمول این عفو واقعا به‌نظر بنده پرخیر و برکت رهبر انقلاب قرار گرفته‌اند. پیش‌بینی این است که با آن قسمتی که رضایت شاکی را می‌گیرند تا نود هزار نفر هم شامل عفو بشوند؛ حتی ممکن است به بالاتر از نود هزار هم برسد.»

خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، ۱۵ مهر ۱۴۰۱، نوشت، آیت‌الله دولابی تصریح کرد: «در انگلستان بیش از ۱۰ هزار نفر هستند که قبول کرده‌اند حیوان هستند و به گردن آن‌ها قلاده آویزان می‌کنند. به‌غیر از این موارد بسیاری از نفرات در دنیا ظاهرا انسان هستند ولی خوی حیوانی و وحشی‌گری دارند.»
نماینده مردم زنجان در مجلس خبرگان رهبری، خواستار بررسی عوامل پنهان موضوع اغتشاشات اخیر در کشور شد.
آیت‌الله محمد حاجی ابوالقاسم دولابی شامگاه پنج‌شنبه در جلسه تفسیر قرآن در مسجد امام حسین‌(ع) سعدی شمالی کتاب قرآن را یک منبعی برای هدایت و مختص تمام زمان‌ها دانست و اظهار داشت: «پیامبر گرامی‌(ص) می‌فرمایند اگر فتنه‌ها به سمت شما روی آورد به قرآن و دستورات الهی پناه ببرید.»
او با اشاره به تفسیر آیه ۵ سوره قصص «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین» گفت: «خداوند در قرآن کریم وعده داده است که روزی مستضعفان در زمین حاکم خواهند شد؛ به‌عبارتی پابرهنگان و نیازمندان و کسانی که از نظر اقتصادی رده پایین‌تری دارند بر زمین حاکم خواهند شد و در مقابل مستکبرین، ظالمان و زورگویان به زیر کشیده خواهند شد.»
دولابی، در ادامه ادعاهایش به دوران غیبت امام زمان اشاره کرد و گفت: «ائمه اطهار وعده داده بودند که دوره غیبت امام زمان‌(عج) به قدری طولانی خواهد شد که حتی کسانی که به غیبت اعتقاد داشتند دچار تردید شوند. روایت دیگری از امام حسن عسگری‌(ع) داریم که تا ظهور آقا امام زمان‌(عج) همه گروه‌ها به‌جز یک گروه به هلاکت خواهند رسید. در این‌جا مراد از هلاکت، هلاکت معنوی و باطنی است یعنی این‌که ظاهرش ظاهر انسان است ولی از داخل تُهی شده است.»
او ادعا کرد: «قدرت شیعه امروزه به حدی رسیده است که رئیس جمهور آمریکا برای ملاقات با رئیس جمهور یک کشور شیعه خالصانه درخواست ملاقات دارد؛ این‌ها تماماً الطاف الهی است چرا که راه ما راه حق است.»
عضو مجلس خبرگان رهبری، با گفتن این‌که دشمنان برای این‌که ایران را مثل خودشان حیوان کند به‌دنبال تغییر سبک زندگی ایرانیان هستند و خواهان ترویج برهنگی در جامعه هستند، گفت: «بر همگان روشن شد که هدف دشمنان در روزهای اخیر به خطر مسئله فوت خانم مهسا امینی نبود؛ در افغانستان ده‌ها خانم کشته شدند چرا برای آمریکایی‌ها مهم نبود؟»
او در ادمه ادعاهایش افزود: «مشخص است که مطالبه این نوجوانان چیست. مطالبه این نفرات حیوانی است. مطالبه برهنگی زن و شهوت‌رانی در جامعه که مطالبه انسانی نیست. باید بررسی کنیم که چه شده است که این نفرات به این مطالبه دست پیدا می‌کنند. مسئولان کشور باید به موازین حجاب و عفاف و ازدواج اهمیت بدهند.»
او در پایان یک دورغ بزرگ را نیز مطرح کرد و گفت: «ولی مشاهده کردیم که ۳ میلیون نفر در تهران اقدامات اغتشاشگران را محکوم کردند و اکثر ملت طرفدار نظام هستند. کسانی هم که در اغتشاشات اخیر به شهادت رسیدند قطعا از یاران واقعی امام زمان‌(عج) هستند و آرزو دارم که این شهدا با ائمه اظهار‌(ع) همنشین شوند.»

رحیم پورازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۲ اسفند ۱۴۰۱، گفت:  «خداوند از بدن زن انسان دیگری را خلق می کند و به همین دلیل حرمت بدن زن از بدن مرد بیش‌تر است، افزود: کسانی که می‌خواهند زن را برهنه کنند، انسانیت را نشانه گرفته‌اند.»
رحیم‌پور ازغدی گفت: «محال است امام زمان(عج) جامعه ای بسازد که هیچ کس در آن خلافت نکند و همه انسان‌ها معصوم شوند. امام زمان می‌خواهد با قدرت عدالت را در برقرار کند؛ اما قدرت‌های فاسد به جنگ امام می‌آیند و حتی امام را هم شهید می‌کنند.»
رحیم‌پور ازغدی با گفتن این‌که در منابع شیعی و اهل سنت ۶ هزار حدیث در مورد امام زمان وجود دارد و آینده جهان از آن عدالت است و قدرت‌های فاسد سرنگون می‌شوند، ادعاکرد: «برخی‌ها می‌گویند بگذارید جمهوری اسلامی از بین برود چون اشکالاتی دارد اما سئوال این است که حکومتی بعدی اگر بیاید آیا این اشکالات را برطرف می‌کند یا وضع برطرف می‌شود؟ امام خمینی می‌گوید باید مراقب باشیم که جمهوری اسلامی فاسد نشود چون اگر اجازه دهیم جمهوری اسلامی از بین برود شاید تا ظهور امام زمان اسلام نتواند سرش را بلند کند.

خاتمی، امام جمعه تهران، بی‌شرمانه گفته بود: «خیلی از این بی‌حجاب‌ها زن و بچه همین دزدها و اختلاس‌گرها هستند»!
آیت‌الله سید احمد خاتمی، عضو فقهای شورای نگهبان و امام جمعه تهران، در خطبه‌های ۱۷ تیر ۱۴۰۱، تعبیر و توصیف زشت و زننده‌ای در باره زنان شل حجاب  یا بی‌حجاب داشت که تنها زیبنده خود و حکومت‌شان بود.

   
روایت تکان‌دهنده زنان زندانی سیاسی از اجبار به برهنه شدن
شماری از زنان زندانی محبوس شده در زندان‌های جمهوری اسلامی، روایت‌های تکان‌دهنده‌ای را از اجبار به برهنه شدن در زمان بازداشت یا بازجویی در زندان‌ و در مقابل دوربین‌های امنیتی منتشر کرده‌اند.
مژگان کشاورز، نسیبه شمسایی، زینب زمان، مهناز افشار و شاپرک شجری زاده از جمله زنان زندانی شده در ایران هستند که تاکنون روایت‌های خود را در شبکه‌های اجتماعی بیان کرده‌اند.
مژگان کشاورز، فعال حقوق زنان، روز یک‌شنبه ۷ خرداد روایت خود را در صفحه توییتر «می‌تو ایران» منتشر و فاش کرد مقامات زندان او را مجبور کرده‌اند کاملا برهنه شود و با «پای باز»، «بنشین و پا شو» کند تا از او عکس بگیرند.
به نوشته خانم کشاورز: «گفتند باید لخت بشوی تا از تمام بدنت عکس بگیریم که اگر از این جا خارج شدی نگویی من را شکنجه کردند.»
بر اساس این روایت، خانم کشاورز گفته «خجالت می‌کشیدم» و «دستانم را جلو اندام خصوصی‌ام می‌گذاشتم» اما «مأمور فریاد می‌زد: رو به من بایست و دست‌هایت را بردار؛ حالا بشین و پا شو کن با پاهای باز.»
مژگان کشاورز با بیان این که ماموران پس از بازداشت او را به «وزرا» یعنی «همان جایی که مهسا امینی کشته شد» برده‌اند، گفته که در آن جا «عریان مقابل دوربین‌های امنیتی حس تجاوز و ترس» به او دست داده است.
زینب زمان، دیگر فعال مدنی که چندی پیش بازداشت شده بود، ضمن بیان روایت مشابهی گفته است که پس از دستگیری، یک بار در ساختمان بازداشتگاه و بار دیگر در دادسرا، ماموران او را مجبور کرده‌اند که کاملا لخت شود.
او گفته است: «مزخرف‌ترین، بی‌منطق‌ترین و احمقانه‌ترین دلیل برای عادی‌سازی رنج دیگران، اینه که بگی همه جا همینه! هرجا رنجی به انسانی تحمیل می‌شه، غلطه، غیر انسانیه، کثافته، جنایته.»
مهناز افشار، بازیگر ایرانی هم در توییترش گفته زمانی که در ایران بود بعد از انتشار یک ویدیو از دختری که «بدون لباس» با شوخی وانمود می‌کرده مهناز افشار است، او را برای «تطبیق بدن» با آن زن به اداره آگاهی فرستادند و در آن‌جا یک مامور زن به او گفت «لخت شو» و از او عکس گرفته است.
نسیبه شمسایی، زندانی سیاسی سابق هم با اشاره به دوران بازداشت خود نوشته که او را هم در بند دو-الف سپاه در زندان اوین و هم در زندان قرچک مجبور کردند در مقابل دوربین به صورت کامل برهنه شده و «بشین و پاشو برود.»
شاپرک شجری‌زاده،‌ از دختران خیابان انقلاب نیز روایت مشابهی را بیان کرده و گفته او هم «این تجربه وحشتناک» را داشته و وقتی سعی کرده «اندام جنسی و سینه‌های» خود را بپوشاند، «مامور با لحن تندی گفت دستت را بردار و حالا بنشین و پا شو.»
روز چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲، یک فایل صوتی از نازیلا معروفیان در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که او در آن از «تعرض جنسی» ماموران در جریان بازداشت اخیرش خبر داده است. ظاهرا این فایل صوتی بخشی از یک تماس تلفنی با نازیلا معروفیان در داخل زندان بوده است.
او در این فایل صوتی می‌گوید در حالی که حالش بد بوده به او «تعرض جنسی» شده است. انتشار این فایل صوتی واکنش‌های بسیاری را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت.
پیش‌ از این هم گزارش‌هایی درباره آزار جنسی، تعرض و تجاوز به شماری از معترضان بازداشت‌شده در جریان خیزش انقلابی ایرانیان و دیگر مخالفان جمهوری اسلامی منتشر شده بود.
روزنامه گاردین ۱۷ بهمن سال گذشته گزارشی در این زمینه منتشر کرد و به نقل از ۱۱ معترض زن و مرد نوشت که آن‌ها در زمان بازداشت از سوی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی مورد «تجاوز جنسی، خشونت جنسی، ضرب و شتم و شکنجه» قرار گرفته‌اند.
پیش از آن و در آذر ماه هم روزنامه نیویورک‌تایمز با انتشار گزارشی خبر داده بود ماموران امنیتی حکومت به صورت «سازماندهی‌ شده» از «تجاوز» برای ساکت کردن زنان معترض استفاده می‌کنند.

مسلما زنان و مردان حق طبیعی‌شان است که هر لباسی با هر مدلی و رنگی دوست دارند بپوشند و یا نپوشند. البته گروه‌های بسیار کوچک و چند نفره مانند «فمن‌»‌ها، که به‌عنوان اعتراض لخت می‌شوند بحث دیگری است. زنان ایران در طول مبارزه خود، همواره آزادی می‌خواهند: آزادی بیان و اندیشه، آزادی سیاسی و تشکل‌یابی، آزادی سفر، آزادی کار و... می‌خواهند در حالی که خامنه‌ای، امام جمعه‌ها، مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی، قوه مقننه، قوه قضاییه، قوه مجریه، فرماندهان سپاه و بسیج، نیروهای امنیتی، همه و همه یک صدا و طوطی واری تکرار می‌کنند که زنان می خواهند لخب بشوند و این هم توظئه آمریکا و اسرائیل و غرب علیه جمهوری اسلامی ایران است.
اقرار احمد توکلی به دروغگویی در جمهوری اسلامی
احمد توکلی پس از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی، سمت‌های مختلفی داشت: او رئیس شهربانی، رئیس کمیته انقلاب اسلامی و دادیار و دادستان انقلاب بهشهر بود. در آن زمان بهشهر به جهت اجرای دقیق حکم قصاص و قطع دست دزد شهرت داشت. در اولین دوره مجلس شورای اسلامی او نماینده مردم بهشهر و عضو هیات رئیسه بود، در سال ۱۳۵۹ وزیر پیشنهادی رجایی به بنی‌صدر بود.
توکلی در کابینه میرحسین موسوی وزیر کار و سخن‌گو بود، و بعد از استعفا از سمتش، روزنامه رسالت را بنا نهاد.
در سال ۱۳۸۰ توکلی نماینده تهران بود و در مجلس هفتم، هشتم و نهم شورای اسلامی رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس نیز بود.
او در دو دوره در انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد، و هر دوبار پس از هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی نفر دوم انتخابات شد.
او در انتخابات نهم ریاست جمهوری نیز از کاندیداها بود، اما به نفع محمدباقر قالیباف کناره‌گیری کرد.
توکلی موسس و اولین مدیرمسئول وب‌گاه الف است و موسس و رئیس هیئت مدیره دیده‌بان شفافیت و عدالت است. او هم‌چنین رئیس هیئت امنای مجتمع فرهنگی و آموزشی پسرانه معلم است که در ۱۷ شهریور ماه سال ۱۳۶۹ تاسیس شده است.
احمد توکلی که خود یکی از مقامات دروغگو، ویژه‌خوار، فاسد  و رانت‌خوار در جمهوری اسلامی ایران است‌(از اعلام نادرست تعداد فرزندان همراه در تحصیل رانتی در بریتانیا برای گرفتن ارز بیش‌تر و گرفتن ارز برای تاسیس چاپ‌خانه در دوران خاتمی، تا گرفتن سه هزار متر زمین در سعادت‌آباد برای تاسیس مدرسه) به یک واقعیت در جمهوری اسلامی ایران اشاره کرده است: «چنان شده که هرچه بگوییم، مردم می‌گویند که «دروغ است»! باید بپذیریم که ما به مردم دروغ گفتیم که حالا مردم به این نتیجه رسیده و به ما می‌گویند «دروغگو.» حالا عده‌ای بیایند و به درستی بگویند که همه به مردم دروغ نگفتند. ولی باید توجه داشته باشیم وقتی که جمع کثیری از مسئولان یک نظام سیاسی درباره مسائل و معضلات به مردم دروغ می‌گویند و حقیقت را پنهان می‌کنند، مردم این اقدام را به کل مسئولان آن نظام سیاسی تعمیم می‌دهند و نمی‌گویند که مثلا فقط فلان‌ فرد دروغ گفت و بقیه نگفتند. ما شده‌ایم چوپان دروغگو و باید بپذیریم که اعتماد مردم به ما مسئولان در قیاس با گذشته بسیار کمتر شده است.»‌(در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد ۲۶ مرداد ۱۳۹۹)
او این سخنان را بعد از مصاحبه تلویزیونی پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان، و ذکر بازنگرداندن اموال بنیاد از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی‌(در مقیاس ده‌ها هزار میلیارد تومان) مطرح می‌کند، در حالی که رئیس بنیاد بعد از آن که همه نهادها و افرادی که ذکر آن‌ها رفته بود، در اختیار داشتن اموال را پذیرفتند و آن را به مجوز رهبر نسبت دادند، از آن سخنان معذرت‌خواهی کرد.
«دو سانتی کردن آلت تناسلی مردان مسلمان ایرانی»
حسین روازاده، متولد ۲۶ مرداد ۱۳۳۵ در تهران است، برابر اطلاعات تارنمای سازماتن نظام پزشکی، یک پزشک عمومی است. او می‌گوید که دانش‌آموخته از دانشگاه تهران است و بیماران خود را با استفاده از «طب سنتی» و «طب اسلام» درمان می‌کند. حسین روازاده مدعی است احیاگر حجامت در ایران است و هر پزشکی که در ایران حجامت انجام می‌دهد، مستقیم یا با واسطه شاگرد وی بوده‌است. او که مطالعاتی در زمینه طب سنتی و گیاهان دارویی دارد. بازگشت به تغذیه سنتی و اسلامی را راه رسیدن به سلامت می‌داند و وضعیت نامناسب تغذیه در ایران را به عوامل خارجی نسبت می‌دهد. او که مدتی عقاید خود را در برنامه‌های صدا و سیما  ابراز می‌کرد، اکنون در تارنمای خود دیدگاه‌هایش را بیان می‌کند. این دیدگاه‌ها، مورد چالش و نقد نشریات علمی طب جدید قرار گرفته‌است. روازاده که استفاده از خمیردندان پیش از خواب را باعث پوسیدگی دندان می‌داند و...
حسین روازاده در سخنرانی‌های متعدد گفته است: «دو سانتی کردن آلت تناسلی مردان مسلمان ایرانی» توطئه یهودی‌هاست و در مبارزه‌ای ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی برای حل مشکل دو سانتی «روغن زالو»ی تولیدی بساط خودش را به بازار عرضه کرد تا بازار داروئی «صهیونیستی و امپریالیستی» را کساد کند
به گفته این طبیب طب قرانی- اسلامی واکسن‌هایی که «انگلیسی‌ها و یهودی‌ها» به‌منظور کاهش اندازه آلت تناسلی مردان مسلمان به کار برده‌اند، عامل کوچک شدن آلت تناسلی مردان مسلمان تا حد نابودی و از بین رفتن آن است.
دکتر روازاده سخنانش درباب اندازه آلت تناسلی را برابر شنوندگانی که اکثرا خواهران محجبه و کودکان‌اند، بیان می‌کند. او گفته است:
«... اینا به مرغ ۱۷ نوع واکسن می‌زنن، هیچ‌کدومم برای مرغ نیس، هدف شمائین و بچه‌هاتونن ... بچه‌هاتون وقتی سن‌شون رسید به ۱۸ سالگی همشون بدون استثنا آلت تناسلی شون می‌شه دو سانت، می‌شه این‌قدر‌(و جناب دکتر با دست اندازه را نشان می‌دهد که مبادا کسی در میزان اشتباه کند) ... انگلیس همه عقده هاشو می‌خواد سر ما خالی کنه ... همه شم یهودی‌ها دارن اینکارو می‌کنن، متاسفانه جوان‌های ما همه شون اینقدری هستن، دو سانتی هستن ... هیچ‌کدومم نمی‌تونن زن بگیرن، روشونم نمی‌شه به خانواده شون بگن، مشکل پیدا می‌کنن، نسل بعدی که ۲۰ سالش بشه دیگه هیچی نداره ... زن و مرد یکی می‌شن ... توطئه می‌کنن علیه ما، هی بگین مرغ نخوریم چی بخوریم ... برین سرتونو بزنین به دیوار»
گرمی تهیه و تولید شده است «...آقا این واکسن کزاز توش موادی هست که بچه تورو نازا می‌کنه، به زن و شوهری که قبل از ازدواج میگن واکسن کزاز بگیرین، آقا مگه چند نفرتو کشورمی خوان کزاز بگیرن، اگه ده نفر از بیماری کزاز بمیرن بهتره تا اینکه کل کشور نازا بشود ... کتاباشونو که می‌خونین میگن ما در سوئد توانستیم به بهانه کزاز سه دهه واکسن کزاز به سوئدی‌ها بزنیم و نسل شونو منقرض کنیم... واکسن سه گانه زدین جوونای امروز مارو دیدین چه بدبختی دارن با مردونگی شون... الان هم واکسن پنجگانه می‌زنن به این بچه ها... وقتی اینا ۱۵ سال یا ۱۷ سال شون بشه، این بچه، آقایون آلت تناسلی جوان ۲۰ ساله ما یک بند انگشت خواهد شد، به فریاد جوونا برسین، برین ببینین نوزاد تازه تولد شده یهودی‌ها آلت تناسلی شون ۸ سانته...»

   
مزار مجید کاظمی، قبل و بعد از به آتش کشیده شدن
موخره
در نخستین سالگرد جان باختن مهسا، فضای جامعه ایران به شدت امنیتی شده است و این مسئله نشان می‌دهد که شکاف بین حاکمیت و بخش آگاها و انقلابی جامعه و در پیشاپیش همه زنان و جوانان، عمیق‌تر از گذشته شده است. شکافی که تنها سرنگونی جمهوری اسلامی می‌تواند آن را پر کند و جامعه ایران وارد یک دوران نوینی از زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خویش شود.
جمهوری اسلامی در ماه‌های گذشته همه وحشی‌گری‌های خود را به کار بسته بود تا از خیزش مجدد جنبش انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، جلوگیری نمایند. در هیم اواخر ده‌ها تن را اعدام و صدها تن دیگر را دستگیر و زندانی کرده است و سانسور و خفقان شدید بر جامعه اعمال کرده است اما با این وجود، در نخست سالگرد جان‌باختن مهسا‌(ژینا) امینی در شهرهای مختلف ایران تجمعات اعتراضی بر علیه جمهوری اسلامی برگزار شده و اخبار و گزارشات ضد و نقیضی منتشر شده است.
پس از به آتش کشیده شدن مزار مجید کاظمی، معترض اعدام شده در اصفهان، در صبح پنج‌شنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲، پسرخاله او با انتشار توییتی گفت که این کار «ماموران» حکومت بوده است.
محمد هاشمی، پسرخاله مجید کاظمی، روز پنج‌شنبه ۱۸ خرداد اعلام کرد که آتش‌زدن مزار پس از آن رخ داد که شب قبل مقامات امنیتی جمهوری اسلامی در تماسی با خانواده مجید کاظمی، به آن‌ها گفتند که حق ندارند در سالروز تولدش به مزار او بروند. 
مجید کاظمی یکی از سه معترض اعدام شده در ارتباط با پرونده «خانه اصفهان» است. پسرخاله او در ادامه خطاب به مقامات جمهوری اسلامی نوشت: «این آتش، گریبانگیر عبای خودشان خواهد شد و برای ما ملت ایران، آن‌چه باقی می‌ماند نوری است که از مزار قهرمانانمان می‌تابد.»
هاشمی تاکید کرد که از دل این آتش «هزاران مجید»، «آوازخوان و «مرگ بر جمهوری‌ اسلامی» گویان، به‌سان ققنوس، متولد خواهند شد.» او اضافه کرد: «جنایت را به بی‌نهایت برسانید، آتش بزنید، مزار عزیزان‌مان را بسوزانید، نور راهمان، مشعل پیروزی‌مان خواهد شد.»
تخریب مزار کشته‌شدگان اعتراضات و معترضان اعدام شده پیش از این نیز سابقه داشته؛ از جمله نیروهای حکومتی تاکنون دو بار شیشه‌های مزار مهسا امینی را شکسته‌اند و سنگ قبر محسن شکاری را نیز دو بار در یک هفته تخریب کرده‌اند.
علاوه بر این، مقامات جمهوری اسلامی پیکر برخی زندانیان اعدام‌شده را به خانواده‌ها و نزدیکان آن‌ها تحویل نمی‌دهند.

اکثر مواردی که در بالا ذکر شد مربوط به چند ماه گذشته است؛ اما دروغ و دروغ‌گویی در جمهوری اسلامی از زمانی آغاز شد که از «عکس امام در ماه» سخن به میان آمد.
این دروغ‌سرایی و بنا نهادن حکومت بر دروغ تا امروز پیش آمده و منحصر به فرد و جناح خاص یا مواردی معین نیست. کم‌وبیش هر مقام، با هر جناح سیاسی، در هر زمان، در مورد هر موضوعی دروغ می‌گوید و رهگیری دروغ‌ها به هر نهاد و مسئولی می‌رسد.
علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، گفته است: هرکس ادعا کند به دلیل انتقاد به حکومت تحت فشار قرار گرفته دروغ می‌گوید. می‌توان از جرم‌انگاری همین دروغ او آغاز کرد. 
دروغ‌هایی که در تمامی مثال‌های بالا ذکر شد از نوع برخی دروغ‌ها که گاه در عرصه سیاسی کشورهای مختلف گفته می‌شود نیست؛ ممکن است حکومتی مدعی شود برای حفظ اسرار نظامی‌-‌امنیتی خود گاهی ناچار است حقیقت را پنهان کند. اما در مثال‌های بالا به این نوع دروغ‌های جمهوری اسلامی اشاره‌ای نشد.
ضمنا اینکه جامعه ایران چگونه به دروغ نگاه می‌کند و دروغ چقدر در بین مردم رایج یا غیررایج است نیز موضوع این یادداشت نیست. مردم یک کشور، فارغ از این‌که به دروغ‌گویی گرایش بیشتری داشته باشند یا به راست‌گویی، سنجش نسبت‌شان با حقیقت اساسا متفاوت از دروغ‌گویی مقام‌های حکومتی است.
مهم‌ترین و نخستین دلیل این است که دروغ گفتن در سپهر سیاسی ایران عمدتا جرم نیست و نهایتا رذالتی اخلاقی است که ممکن است جناح رقیب از آن بهره‌برداری کند. این مهم‌ترین تفاوت دروغ‌گویی در بین سیاست‌مداران ایران و دیگر کشورهاست؛ بر ملا شدن دروغ یک مسئول در کشورهای مختلف دنیا معمولا پیامدی جدی به دنبال می‌آورد و گاه حتی به سقوط مجموعه دولت می‌انجامد.
به هر روی تا زمانی که دروغ و دروغ‌گویی صرفا مذمتی اخلاقی دارد و در رفتار حقوقی با آن به عنوان جرم برخورد نشود، دروغ و تقلب سکه رایج است و ادبیات سیاسی به مواردی از قبیل دروغ ۶۳ درصدی پیوند می‌خورد.
مقامات جمهوری اسلامی ایران، نقش‌های متفاوتی بر عهده دارند. آن‌ها فرمان شکنجه و اعدام می‌دهند، اما خود را معصوم‌تر از هر کش نشان می‌دهند. دستور قتل و ترور می‌دهند، اما امام جماعت هم هستند. اموال عمومی را غارت می‌کنند، اما در نقش معلم اخلاق در تلویزیون هم ظاهر می‌شوند. همه وقایع منفی و معضلات و کمبودهای کشور را به دشمنان خارجی نسبت می‌دهند. تنها با دروغ می‌توانند این نقش‌ها را با هم جمع کنند.
مقامات جمهوری اسلامی ایران، با وجود  این همه وحشی‌گر و جنایات و فسادها و تقلبات خود، خواهان محبوبیت و احترام در جامعه نیز هستند. آن‌ها بعد از چهل و چهار سال جنایت و فساد، هنوز خود را حق می‌پندارند و برای این حق‌پنداری، طلب احترام دارند. بدون دروغ، این احترام از سوی برخی اقشار ممکن نمی‌شود.
در این‌جاست که باید دروغ بگویند و ادعا کنند که همه زنان ایرانی «غیر از گروهی فریب‌خورده و فاسد»، به حجاب باور دارند، یا حجاب، سنت جامعه ایران است. یا وقتی زنان را از رفتن به ورزشگاه‌ها برای تماشای مسابقات منع می‌کنند، مدعی می‌شوند که خود زنان تمایل ندارند به مسابقات بروند.
مسئله مهم در این‌جا، این است که چرا مقامات جمهوری اسلامی ایران تا این حد آگاهانه، اطلاعات نادرست در اختیار عموم می‌گذارند. مقامات جمهوری اسلامی ایران دلایل گوناگونی برای دروغگویی دارند. مهم‌ترین دلایل دروغگویی مسئولان ریز و درشت سیاسی، نظامی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی، گرفتن پست و مقام بالاتر در حکومت است. مقامات پایین‌تر دروغ می‌گویند تا از مقامات بالاتر پاداش بگیرند. کسب قدرت بیش‌تر، یکی از این پاداش‌هاست. هم‌چنین، مقامات پایین‌تر بدون دروغگویی نمی‌توانند مقام خود را حفظ کنند و از امکانات بی‌حساب و کتاب آن برخوردار شوند. 
مقامات پایین‌تر آگاهند که دستگاه‌های امنیتی آن‌ها را تحت نظر دارند و اگر حقیقت را بگویند، تنبیه می‌شوند. جمهوری اسلامی ایران، با تیم‌های تروری که دارد و با پرونده‌سازی مدام برای همگان، این ترس را در میان مدیران ایجاد کرده است که در صورت تخلف از روال‌های جاری، مجازات می‌شوند. یک روال جاری، کتمان حقایق یا بیان برخی از حقایق و وارونه کردن حقایق است.
مقامات بالاتر دروغ بزرگ می‌گویند تا برتری خود حفظ کنند. دروغ برای فریب مردم است. دروغگویی در نظامی که اساسش بر فریب گذاشته شده است‌(آب و برق و خانه مجانی برای همگان) به خودفریبی دیگران کمک می‌کند. نخست خمینی و سپس علی خامنه‌ای، رسما مهندسی اجتماعی و فرهنگی را تبلیغ کردند و این فریب جامعه را برای بقای حاکمیت‌شان مفید و موثر و کاری می‌دانند.