خدامراد فولادی: جنگ ِ حماس و اسراییل از نظرگاهی دیگر

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

می خواهیم نگاهی متفاوت با کلیشه های رایج ِ حاضر و بسته بندی شده ی فرقه گرایان به جنگ ِ حماس واسراییل بیاندازیم.نگاهی که هم جنگ و هدف ها و پیامدهای آن را در این دوران و در شرایط ِ خاص ِ منطقه ی خاورمیانه توضیح دهد، و هم درعین ِحال درچارچوب ِقوانین ِعام ِ ماتریالیسم ِ تاریخی باشد.باچنین رویکردی،علل وآثاروعوارض ِ این جنگ را از چند دیدگاه ِ مشخص ِ در عین ِ حال عام شمول بررسی می کنیم:

نگاه ِ اول، از نظرگاه ِ انسان دوستانه:
جنگ، و به ویژه جنگ ِ دولت ها و حاکمان درعصر ِ کنونی که تکنولوژی های مرگبار و ویرانگر در یک لحظه هزاران انسان را به خاک و خون می کشد و صدها دستاورد ِ تاریخی ِ بشرییت را در یک آن ویران می سازد، با هر هدفی صورت گیرد،محکوم است. چه هدف اش تصاحب ِ سرزمین باشد، چه سرکوب ِ یک دولت ِ دشمن. دولت های کنونی ، جنگ را نه برای پیشبرد ِ اهداف ِ انسانی و مترقیانه، بلکه با هدف ِ سرکوب ِ دولت ِ دیگر که آن هم همچون او صلاحییت ِ اعلان ِ جنگ به دولت ِ دشمن حتا اگربرای دفاع از موجودییت ِ خود باشد را ندارند. زیرا آن که و آنچه در جنگ ِ میان ِ دولت ها کشته و نابود می شود انسان ها و دست آوردهای تاریخی و خان ومان و زنده گی ِآنان است در حالی که کم ترین آسیبی به کلییت و موجودییت ِ دولت های دو سوی جنگ در مفهوم ِ عام وارد نمی شود. یعنی به عبارت ِدیگر،هردولتی درجنگ پیروز و هر دولتی بازنده شود شود، تنها یک بازنده ی اصلی در هردو طرف ِ جنگ وجود دارد و آن انسان های دو سوی ِمرز ِجغرافیایی- سیاسی ِمیدان ِ جنگ هستند. جنگ ِحماس با اسراییل،یااسراییل با حماس ، که فرقی ندارد کدام یک را آغاز کننده و ادامه دهند ی آن بدانیم،چنین خصلت و خصوصییتی دارد.
دوم، از دیدگاه ِ ایدئولوژیک- سیاسی:
از دیدگاه ِایدئولوژیک، این جنگ با توجه به تعلقات ِ دینی- مذهبی ِهم اسراییل که مدافع و تبلیغ کننده ی یهودییت است، و هم حماس که مدافع و تبلیغ کننده ی اسلام و اسلامییت است و می خواهد آنچنان که در آموزه های دینی اش برآن تاکید شده اسلامییت اش را در سراسر ِ جهان به عنوان ِ آخرین و کامل ترین دین ترویج نماید و گسترش دهد، جنگی است ایدئولوژیک ( اعتقادی) میان ِدو گرایش ِ ارتجاعی- دینی و از این رو، بر بشرییت ِ متمدن و پیشرو و خصوصن مارکسیست های معتقد به ماتریالیسم ِ دیالکتیک و تاریخی است که آن را به شدت محکوم کرده و به اشکال ِ مختلف نیات ِ هردو سوی ِ جنگ را که خواهان ِ برقراری و ادامه ی روابط و مناسبات ِ خدایگان بنده آن هم در شکل ِ دولتی ِ تحمیلی-زورمدارانه ی آن در میان ِ جامعه های انسانی هستند، افشا و ایزوله نمایند. مارکسیست ها مخالف ِ جنگ به طور ِ عام ، و به ویژه جنگ های دینی مذهبی در عصری هستند که مشخصه ی اصلی ِ آن همستیزی ِکار و سرمایه یا کار ِاجتماعی و مالکییت ِ خصوصی بروسائل ِ تولید است. این گرایش ِارتجاعی ِ دو سوی جنگ را می توان در ادعای هردو سو در داشتن ِ مالکییت ِ تاریخی بر مسجد الاقصا به عنوان ِ مکان ِمقدس و زیارتگاه ِ مخصوص به قوم ِ برتر ِخود می توان دید.
از نظرگاه ِ سیاسی، که بالاخص در خاورمیانه تابعی از دین و مذهب ِ دولت هاست، ناگزیر پای رژیم ِ اسلامی ِ حاکم بر ایران هم به عنوان ِ حامی و تقویت کننده ی نیروهای نیابتی اش در منطقه و از جمله حماس را هم باید به میان آورد. اسراییل و حماس در دو سوی اردوگاهی قرار دارند که یک سوی آن اردوگاه ِ رژیم ِ اسلامی و نیروهای نیابتی و دیگر متحدان ِ سیاسی- نظامی اش هستند با همان هدف ِ ترویج ِ اسلام و قوانین ِ مرتجعانه ی آن که نمونه ی آشکاراش را درایران شاهد وناظرهستیم و هم اکنون زیر ِ ضرب ِ خیزش ِ دموکراسی خواهانه ی استبداد ستیز و اسلام ستیز ِ میلیون ها شهروند ِ ایرانی قرار دارد،و در کمپ ِمقابل کشورها و جامعه های پیشرفته ای که در مرحله ای از تکامل ِتاریخی قرار دارند که یک منزل و مرحله مانده به غایت و مقصد ِحرکت ِ دیالکتیکی ِ تاریخ و جامعه ی انسانی است، یعنی سوسیالیسم و کمونیسم.
اما ازهمین دیدگاه و در چارچوب ِ مناسبات ِ دورانی و روابط ِ دوجانبه ی دولت- ملت، نمی توان انکار کرد که دولت ِ اسراییل از هر حزبی که باشد، دولتی است برآمده از رای اکثرییت ِ انتخاب کننده گان در انتخاباتی رقابتی و آزاد ودر واقع کاملن دموکراتیک  هم برای مشارکت و هم برای عدم ِ مشارکت بدون ِ هیچ جبر و تقلب و زور یا تهدید و تطمیعی به شیوه رژیم های استبدادی با رهبران مادام عمری نظیر حاکمان ِ ایران و حکومت های نیابتی ِ گوش به فرمان اش در منطقه و از جمله رهبران ِ حماس. در اسراییل، آزادی ِ بیان برای نقد ِ دولت و رئیس ِ دولت ِ حاکم هست،آزادی ِ داشتن یا نداشتن ِ دین و مذهب هست اگرچه خود ِ دولت دولتی است دینی- مذهبی و در خدمت ِ ترویج و اشاعه ی یهودییت. مسلمانان با آنکه براساس ِآموزه های کتاب ِمقدس ِشان مخالف ِ دین ِ یهوداند اما برای انجام ِ مراسم ِ دینی و حتا تبلیغ ِ دین ِ شان آزاداند. (درهمینجا باید به این مساله ی مهم اشاره کرد که: یهود ستیزی با یهودی ستیزی تفاوت دارد. یهود ستیزی گرایشی عقیدتی است در صورتی که یهودی ستیزی مساله ای است سیاسی. مثلن رژیم ِاسلامی ِ حاکم بر ایران و متفقان و نیروهای نیابتی اش در منطقه هم یهود ستیز اند و هم یهودی ستیز. یا یک مثال ِ آشنای دیگر: خیزش ِ کنونی ِ شهروندان ِ ایرانی اسلام ستیز است اما مسلمان ستیز نیست، که این خود نشان دهنده ی ضدییت ِ  هم اعتقادی- وهم سیاسی ِشهروندان ِ ایرانی با رژیم ِ اسلامی ِ حاکم بر ایران و همچنین متفقان اش در منطقه است). اینها همه در حالی است که در غزه ی زیر ِسلطه ی حماس هیچ گونه آزادی ِ انتخاب و انتخابات ِآزاد و از جمله آزادی ِ انتخاب ِ دین و مذهب وجود ندارد و رهبران ِ این فرقه ی تحت ِ حمایت رژیم ِ سرکوبگر ِ حاکم بر ایران مانند ِ خود ِ رهبر و اعوان و انصارش که غیر ِ منتخب و مادام عمری اند حق ِهرگونه انتخاب را از جامعه سلب نموده اند. به طوری که می توان گفت حماس بخش ِ خارجی و خاور میانه ای ِ رژیم ِ حاکم بر ایران است که به علاوه ی دیگر حاکمان ِ نیابتی ِاین رژیم درمنطقه خواهان ِبرافراشتن ِ پرچم ِ « الله» در منطقه و حتا در جهان هستند.
از لحاظ ِ دشمن شناسی ما ایرانی ها نباید فراموش کنیم که حماس مولود و محصول ِ رژیمی است که تمام ِ آزادی های سیاسی و آزادی های فردی را از ماسلب نموده و خیزشی که هم اکنون در این جامعه در جریان است علیه ِ موجودییت و کلییت ِ اسلامی- سیاسی ِ خود ِ رژیم به علاوه ی متحدان و متفقان ِ منطقه ای و فرامنطقه ای ِآن و از جمله حماس و جهاد ِاسلامی و حزب الله لبنان هم می شود.حماسی که در حمله ی شبانه اش به اسراییل دویست و شصت جوان و نوجوان ِ دختر و پسر را در یک کنسرت یکجا به قتل رساندند، یعنی همان عمل ِ جنایتکارانه ای که رژیم ِ اسلامی  به طور ِ روزمره در ایران به اشکال ِ مختلف مرتکب می شود.
تذکری هم بدهم به کسانی وخصوصن توده ای هایی که حماس را نماینده ی مردم ِ فلسطین می دانند، و آن این است که اگر حماس ِ متفق و نماینده ی رژیم اسلامی در غزه را نماینده و سخنگوی واقعی ِ مردم ِ فلسطین بدانیم، پس با همین قیاس و قضاوت باید رژیم ِ جنایتکار ِ اسلامی را هم نماینده و سخنگوی ِ تام الاختیار ِایرانیانی بدانیم که چهل وپنج سال است تحت ِ استبداد و سرکوب ِ این رژیم اند و چندین خیزش ِ ضد ِ استبدادی ِ دموکراسی خواهانه علیه ِ آن برپا نموده که هیچگاه نه فروکش کرده و نه از مطالبه اش کوتاه آمده است. خیزشی که امروزه هم خصلت و خصوصییت ِضد ِاستبدادی دارد و هم ضد ِ اسلامی است.
سرانجام این که: به طور ِقطع و یقین می توان گفت که جانبداری از متحدان ِ سیاسی- نظامی ِ رژیم ِ سرکوبگر ِحاکم بر ایران و به ویژه نیروهای نیابتی ِ آن در منطقه باهر تحلیل و تعلیل ِ توجیه کننده ای، جانبداری از خود ِ رژیم ِ سرکوبگر و قاتل ِ هزاران انسان ِآزادیخواه است، چه در ایران، چه در سوریه و عراق، چه در کشورهای منطقه و حتا در دیگر کشورهای جهان که با رژیم های سرکوبگر ِ شان همکاری ِ نظامی و داد وستد ِ تسلیحاتی دارد.
سخن ِ آخر و نتیجه گیری ِکلی این که: فلسطینیان و اسراییلیان می توانند صرفنظر از اعتقادات ِ دینی- مذهبی ِ متفاوت ِ شان، در جامعه ی دموکراتیکی که در آن دین و مذهب مساله ی شخصی و خصوصی ِ افراد باشد و نه مساله ی دولت ها، در کنار ِهم و با هم زنده گی ِمسالمت آمیزداشته باشند،البته به شرط ِ آنکه رژیم ِ اسلامی ِ حاکم بر ایران و حماس دست از یهودی ستیزی بردارند و به همان یهود ستیزی ِ هزار وچهارصدساله شان اکتفا نمایند!
این مساله ی مهم را هم ناگفته نگذارم که رژیم ِ کودک کش با سوء استفاده از هیاهوی جنگی که خودش یک پای اصلی ِ آن است توانست خبر ِ مرگ ِ آرمیتا گراوند نوجوان ِ شانزده ساله را به حاشیه براند و فعلن از پیامدهای ناگزیر ِ آن جان ِ سالم به در ببرد. شاید جنگ را هم به همین منظور به راه انداخت. بدون ِ شک رژیم تاوان ِ این کودک کشی ها و جنایت ها را پس خواهد داد.