دستمزدها نوک تیز حمله بورژوازی علیه ساده ترین و بدیهی ترین حق کارگران یعنی حق زیستن است. دستمزدها بطور مداوم و بسرعت معیشت پایه ای توده مردم زحمتکش را هدف گرفته است.
قانون کار تماما ضد کارگری، بیکار سازیها، اقتصاد جنگی، خروج کارگاه های کمتر از ده نفراز شمول قانون کار، قراردادهای موقت، کوپن و یارانه ها، و امروز دستمزدهای زیر خط فقر تباهی را به کل هستی طبقه کارگر تحمیل کرده است. دستمزدها نان و حرمت کارگران جامعه را به یغما میبرد. در سیکل معیوب دستمزدها، کارگر در ایران هر چه بیشتر کار میکند، ثروت بیشتر و نعمات افسانه ای می آفریند و در عوض خود فقیرتر و زندگیش کریه تر میگردد.
تنها راه باقی مانده این است که چگونه می توان و باید سد بست، قدر سنگرهای تاکنونی را دانست و بساط بی سر و پاهای نوحه خوان و چماقداران و کفتارهای شورای عالی کار را جمع کرد.
برای بسیج نیروهای طبقه هیچ وقت دیر نیست، اما بعلاوه موضوع دستمزدها ذخیره عظیم از حق طلبی و مبارزه جویی را در دل صفوف طبقه کارگر گرد آورده است که میتواند در همان بارقه های اولیه صفوف سرمایه را به هزیمت بیاندازد، با هر پیروزی کوچک فوج تازه ای از کارگران را به میدان آورد.
دستمزدها جان میلیونها کارگر را به لب رسانده است، هیچ چیز در مقابل توده جان به لب رسیده که میدانند چه میخواهند، یارای مقاومت نخواهد داشت. وضعیت نا بسامان فقر و تباهی موجود کارگران را فرا میخواند که برای به کرسی نشاندن دستمزدهای شایسته به اتحاد هر چه بیشتر صفوف خود بپیوندند.
جنبش دستمزدها پرچم وحدت ما کارگران است. جنبش سراسری دستمزدها پاسخ شایسته و اتمام حجت طبقه کارگر با حکومت سرمایه در ایران است. اتحاد و اراده و آمادگی کارگران تنها تکیه گاه حق طلبی کارگری است. جنبش سراسری دستمزدها در مسیر راهی است که در طول سالها سرکوب، توسط بیشمار اعتصاب و حق طلبی در گوشه و کنار مراکز کارگری هموار شده است. تلاش و مبارزه جویی در خاطره زنده کارگری جامعه در برپایی اعتصابها، در چاره جویی آنها در ایجاد اتحاد در صفوف طبقه همه جا ثبت و زنده است.
یک جنبش سراسری گام استوار طبقه ما در امتداد همان افق است که از فولادی ها و نیشکری ها و معدنچیان، از سلولهای زندان سپیدار و اوین، از تلاشهای سمج و خستگی ناپذیر شکل دادن به انواع اتحاد میان کارگران تا بر افراشتن پرچم کارگری در دانشگاهها همواره ادامه داشته است.
جنبش دستمزدها پرچم وحدت ما کارگران است، آن "تشکل" فوری و ممکن کارگری – هر چند در قدمهای اولیه آن - است که در فراخوانی مشترک دست هزاران هزار مرکز کارگری و میلیونها هم طبقه ای، ندیده و نا شناخته را در دست هم قرار میدهد. کابوس دستمزدها، هم سرنوشتی دستمزدها، خواست مشترک دستمزدها ... همگی راه سر راست و فوری برای بر پایی جنبش و تشکل سراسری را در مقابل ما باز میکند.
یک عمر است سنگ های یک جنبش و تشکل سراسری را روی هم میچینیم تا وحدت و اراده ما را به میدان بیاورد. برای سازمان سراسری کارگری در ایران کارهای هنوز زیادی باید انجام داد، اما اگر یک خواست مشترک، مبارزه مشترک و پیروزی های معین پایه های اولیه و ناگزیر در این راه باشد.
تعرض تازه تر حکومت سرمایه و تکرار دستمزدهای سال قبل نباید مجال خودنمایی پیدا کند. حق طلبی کارگری در زمین دستمزدها جز با زبان تعرض نمیتواند سخن بگوید.
جنبش سراسری دستمزدها پرچم کیفرخواست طبقه کارگر و خانواده های کارگری!
مبارزه برای افزایش دستمزدها نمیتواند اعتراض توده های میلیونی نباشد.اعتصاب دستمزدها باید نه فقط کارخانه ها و مراکز تولیدی بلکه باید محلات زحمتکش نشین را به حرکت دربیاورد. جنبش دستمزدها، اعتراض علیه بهره کشی و استثمار میلیونها صغیر و کبیر از تبار خانواده کارگری را شامل می شود که با شیره جان خود نان از زیر سنگ در می آورند.
حکومت سرمایه هرگز تامین معیشت کارگر را در قاموس خود نداشته است. معیشت کارگر در گرو شغل، و آن نیز در گرو تسلیم و بردگی و سود حاصله خلاصه میشود. دستمزدهای زیر خط فقر اوج وقاحت سرمایه در ایران است که تامین ساده ترین نیازهای زندگی کارگر را نه فقط از کارگر بلکه از کل خانواده کارگری، نه فقط از طریق شغل بلکه از طریق اضافه کاری و دوندگی در طول شبانه روز می طلبد.
ببینید که چگونه کار کودکان، انواع کار خانگی ، ساعات کار طولانی هنوز به گرد پای فقر و نداری و حسرت خانواده کارگری نمیرسد! سفره های محقر و یخچال همیشه خالی جوابگوی یک دهان پر از نان تا چه رسد به تامین معیشت نیست.
ببینید چگونه صغیر و کبیر خانواده کارگری را مجازات میکنند چرا که کار و فرسودگی میلیونها عضو از این تبار، هنوز برای یک مشت زالوی سرمایه دار به اندازه کافی سود آور نیست! ببینید، جرات میکنند ما را به جان هم بیاندازند!
جنبش سراسری دستمزدها پرچم کیفرخواست طبقه کارگر و خانواده کارگری را در محلات کارگری برافراشته میکند. این جنبش در ابعاد و اشکال گوناگون بسیار فراتر از یک آکسیون است.، از شاخص های این جنبش ایجاد همبستگی و اعتماد نفس در یک مبارزه سرسخت و پایدار است. این مبارزه ای برای عدالت، برای آزادی بیان و تشکل، علیه سرکوب و ارتشاء و دزدی است و از جمله میدان حق طلبی زنان در زنجیر کار خانگی و آنهم در کابوس دستمزدهای زیر خط فقر، زنجیرشدگان دخمه های قالی بافی، جگرگوشه گان خردسال اسیر کارگاه های کار کودکان، توده عظیم زنان سرپرست خانواده، بازنشستگان و جمعیت عظیمی از طبقه کارگر که داغ لعنت کار مزدی بر پیشانی دارند؛ است.
جنبش ما و صدای ما همه و همه کارگران در سراسر جامعه را شریک می کند. هیچ کس از اعضای طبقه ما نباید تنها بماند. همه باید خبردار شوند.
جنبش مجمع عمومی کارگری ستون و پایه های ایجاد یک جنبش سراسری طبقاتی!
اعتصاب سراسری بعنوان بخشی از جنبش دستمزد اگر هنوز دور از دسترس به نظر بیاید، اما غیر ممکن نیست. در دل یک جنبش و همبستگی سراسری دستمزد، اعتصاب بعنوان یک ابزار قدرتمند و تعیین کننده می تواند در دسترس باشد.اعتصاب سراسری ملزوماتی دارد که طبقه کارگر تا کنون از آن بی بهره است. جنبش مجامع عمومی، شوراهای کارگری، اتحادیه های کارگری و... از جمله ی این الزامات و تدارک و آمادگی است. بدون اتحاد و تشکل پایدار بویژه جنبش مجمع عمومی منظم کارگری بعنوان قدرتمندترین شکل اتحاد و دخالت توده های طبقه در سرنوشت مبارزاتی خود، هماهنگی و همبستگی سراسری طبقه کار دشوار و پیروزی طبقه دور از دسترس قرار می گیرد.
اعتصاب سراسری کارگران در جنبش طبقه کارگر جهان یک فراخوان نا آشنا نیست. ابداع کسی نیست. این اعتصاب هم سرنوشتی طبقاتی کارگران را در ورای شهرها، کارخانه ها، محلات کارگری؛ در ورای محدودیت ها و مرزهای موجود را یک گام بزرگ به جلو میبرد.
اعتصاب سراسری کارگری در ایران هم باید شالوده یک سازمان سراسری کارگری را هدف قرار دهد. سازمان و تشکل سراسری در ایران حاصل رشد گام به گام، و تکثیر سلولهای فرضی نمیتواند باشد، "اعتصاب" و "سراسری" و "دستمزدها" بند ناف قدرت سازمان یافته طبقه کارگر در ایران است، که پا را از گلیم دفاعی و پراکنده دراز میکند و پیروزی های واقعی و تعریف شده را تضمین می کند. در شرایط ما جنبش مجمع عمومی کارگری ستون و پایه های ایجاد یک جنبش و ابراز وجود سراسری طبقه است.