امروز یکی از ما از میانمان رفت. دیروز نیز. پریروز هم. روز قبل و ماه قبل نیز… حالا دارد هی از عدد ما کم میشود. خبر اعدام. خبر خودکشی در زندان. خبر مرگ ناگهانی و خودکشی زندانیان پس از آزادی. مرگ قربانیان کودکهمسری و اسیدپاشی. مرگ کارگران در اثر عدم ایمنی محیط کار یا خودکشی در اثر فشارهای مالی. خودسوزی زنان در ایلام. خودکشی رفقایمان در تبعید. مرگ.. مرگ.. مرگ. آنها که با گلولهی مستقیم و طناب دار و زیر شکنجه جلادان جمهوری اسلامی به قتل رسیدند به کنار، مرگهای ناگهانی و خودکشی عزیزانمان نیز کشتار مستقیم این نظام مرگخوار است.
ما نمیخواهیم خواست آنها که تصمیم گرفتند و رفتند را نادیده بگیریم. اما خودکشی بیشک جمعیترین پدیده فردی است. میتوان نام هرکدام از رفقا و نزدیکانمان که رفتند را در یکی از گروهها و طبقات بالا جا داد. میتوان دید که چطور خودکشی و مرگ خودخواستهی هر کدام از عزیزانمان به حکومت سراسر مرگ و کشتار اسلامی گره خورده است. و خون هر فردی که حتی در ظاهر مرگ را برگزیده است از سرانگشتان نظامی جاری است که امکان هرنوع حیات و زیستی را ناممکن کرده است.
ما میدانیم و با گوشت و پوست خود دیدهایم که مرگ کسب و کار حکومت اسلامی است. اما در این میان وظیفه ما چیست؟ یا بهتر بگوییم، در برابر اینهمه مرگ و موج از دستدادنها چه باید بکنیم؟
قیام ژینا و شعار «زن، زندگی، آزادی»، به عرصه سیاست ما چیزی افزود که شاید ما به عنوان چپ کمتر به آن پرداختیم و در آن مداقه کردیم. ورود زن و زندگی در کنار خواست آزادی به سپهر سیاسی ایران و میانجیگری زنان در طولانیترین خیزش پساانقلاب ۵۷، می بایست توجه ما را بیش از گذشته به زندگی و مراقبت به مثابه چیزی که ایدئولوژی و آرمان جمعیمان باشد جلب کند. ما چپها که سنت مرتضی کیوانها و گلسرخیها داریم و «رفیق» کلیدواژهی زندگی و زبانمان است، میبایست در این روزهای سخت، بیش از اینها رفاقت را رعایت کنیم. ما که سودا و رؤیایمان ساختن زندگی بهتر برای همگان است، میبایست بیش از اینها اخلاق خودمراقبتی و مراقبت از دیگری را در دستور کار سیاسیمان قرار دهیم.
ما که زندگی را به سیاست پیوند زدیم، اگر همچنان چندان در سیاست و مبارزه غرق شویم که فراموش کنیم همه اینها قرار بود زندگی بهتری برایمان به ارمغان بیاورد، فعالیتمان به چه کار میآید؟ اینهمه مبارزه سیاسی قرار است سقف کدام زمین شود اگر مرگ احاطهمان کند و دوستانمان را از ما بگیرد؟
واقعیت امروز ما این است که خبر مرگ و از دست دادن احاطهمان کرده و این وضعیت هرکسی را تا آستانه فروپاشی میبرد. ما هم از بخت خوب یا بد شنل جادویی نداریم . کم میآوریم و پذیرش رنج و اذعان به ناتوانی خود گشودگی بر روی جهان دیگری، پذیرش او و اتحاد با او در جهانمان است و ما میدانیم که پیروزی ما در گرو اتحاد ستمدیدگان و رنجکشیدگان است.
ما در #سرخط فکر میکنیم امروز، مراقبت جسمی و روحی از خود و دیگری، سراغ گرفتن از رفیقان، گشودن آغوشمان بر روی آنها، به رسمیت شناختن سیاهی این روزها و حرف از زدن از رنجی است که میبریم و شنیدن از دردی که عزیزان و رفقایمان میکشند، نه صرفا یک کار شرافتمندانه بلکه بخشی از بازگشت به سیاست جمعی است.
همه ما خوب میدانیم اتمیزه شدن جامعه، تبدیل شدن مای جمعی به افراد دور افتاده، طرد شده، تنها و افسرده برای جمهوری اسلامی بهعنوان مسبب سیاهروزی امروز ما نعمت است! از این رو، باید روح همدلی را که در روزهای «قیام ژینا» بیش از پیش در جامعه دمیده شده بود، زنده نگاه داریم و اینگونه دشمنان زندگی را در رسیدن به هدف خود که قتل عام ماست، ناکام بگذاریم. پس با یکدیگر حرف بزنیم و مطمئن باشیم این یکی از سیاسیترین کارهای امروز و بخشی از رسالت اجتماعی ماست.
#سپیده_فرهان
#مراقبت
#رفاقت
@sarkhatism