سایمون باستکتر- ناصر پیشرو: اپوزیسیون چپ – بلشویک هایی که استالینیسم را به چالش کشیدند

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

توضیح مترجم: برگردان این مطلب برای آشنایی خوانندگان با نظر نویسنده در باره اپوزیسیون چپ است که کم وبیش فشرده‌ای از نظرات حزب سوسیالیست کارگران بریتانیا نیز هست.  100 سال پیش اپوزیسیون چپ شکل گرفته و برای سازماندهی در روسیه تلاش کرد. سایمون باسکتر در مورد اهمیت این گروه می‌نویسد که آن‌ها برای انقلاب بین‌المللی و دموکراسی کارگری مبارزه می‌کردند.

بلشویک‌ها در اپوزیسیون چپ در سال 1927 ویکتور سرژ از مبارزان انقلابی و کارگری اپوزیسیون چپ در رمان نیمه‌شب قرن خود می‌نویسد: آنها «دوران نوینی را تجسم بخشیدند».
آنها برای «تجدید ایدئولوژی، اخلاق و نهادهای سوسیالیسم» علیه استبداد مرگبار استالینیسم مبارزه کردند.
این مبارزه زمانی آغاز شد که در سال 1923، لئون تروتسکی، انقلابی روسیه، نامه‌ای محرمانه به رهبران حزب کمونیست روسیه نوشتو متذکر شد که با سرکوب گروه‌هایی که کارگران اعتصابی را تشویق می‌کردند، چگونه انقلاب به بی‌راهه می‌رود. او از سیاست‌های اقتصادی که منجر به اعتصاب شده بود، انتقاد کرد.
در 15 اکتبر نامه‌ای سرگشاده منتشر شد و چهل و شش شخصیت مهم در حزب کمونیست اعلام کردند که کشور در معرض نابودی اقتصادی است.
آنها همچنین معترض بودند که نهاد سازماندهی مرکزی در حزب نمایندگان کنفرانس را انتخاب کرده است، به این معنی که کنفرانس‌ها «به میزان بیشتری به مجامع اجرایی این سلسله مراتب در حزب تبدیل می‌شوند». همچنین متذکر شدند که: «رژیم دیکتاتوری یک جناح درون حزب است.»
در این گروه، یوگنی پرئوبراژنسکی، اقتصاددان، گئورگی پیاتاکوف سازمان‌دهنده عرصه صنعتی، لو سوسنوفسکی روزنامه‌نگار حزب، ایوان اسمیرنوف قهرمان نظامی و ولادیمیر آنتونوف-اوسینکو، که رهبرتهاجم به کاخ زمستانی بود، حضو داشتند.
سایرین شامل فرمانده پادگان مسکو نیکولای مورالوف، یوگنیا بوش – بنیان‌گذار بلشویک‌های اوکراین و نیز از اعضای سابق گروه‌های ممنوعه دیگر بودند.
تروتسکی تا حدی برای اینکه متهم به انشعاب در حزب نشود، امضا نکرد.
در سال 1917 انقلاب از شر حاکمان قدیمی خلاص شد و کارگران و دهقانان حکومت را در دست داشتنند، پس چه اشتباهی پیش آمده بود؟
شوراها یا شوراهای کارگری در ابتدا قدرت را به دست گرفته بودند. اما نابودی (پیشروان) طبقه کارگر در جریان مبارزه با ضدانقلاب و تهاجم خارجی در سالهای 1918-1921 حکومت را از قدرت آنها تهی کرد.
در دوازدهمین کنگره حزب در آوریل 1923 اکثریت نمایندگان – 55 درصد – برای اولین بار کارکنان تمام وقت حزب بودند. دولت را هزاران بوروکرات از رژیم قدیم تزار – و لایه‌ای از کارمندان جدید تشکیل می‌دادند. در ابتدا این بوروکراسی بین منافع رقیب در جامعه روسیه، مانند کارگران و دهقانان، تعادل برقرار کرد.
روسیه دارای برخی از ویژگی‌هایی بود که لنین در سال 1921 آنها را به عنوان «دولت کارگری و دهقانی دفرمه شده بوروکراتیک» توصیف کرد. این دم و دستگاه شروع به توسعه منافع خود کرد.
پس از ویرانی‌های جنگ داخلی، سیاست اقتصادی جدید (NEP) تلاش کرد تا دهقانان را با رژیم آشتی دهد و توسعه اقتصادی را تشویق کند و از این‌رو آزادی محدودی به تولید کالای خصوصی داد.
این یک عقب نشینی بود و قرار شد که صنایع دولتی به عنوان عنصر مهم در اقتصاد تحت کنترل حاکمیت قرار گرفته و نیازهای تولید دهقانی و نیروهای بازار تامین شود.
این نه به افزایش دموکراسی، بلکه به فرسایش آن منجر شد. حزب در سال 1921 250 هزار نسخه از برنامه اپوزیسیون کارگری را چاپ کرده بود و دو تن از مخالفان نیز به عضویت کمیته مرکزی انتخاب شدند.
اما پاسخ به نامه‌های مخالفان، تحقیر سیستماتیک بود. اکثریت کمیته مرکزی کومسومول -شاخه جوانان کمونیست- پس از دفاع از تروتسکی برکنار شدند. برای توجیه چنین رویه‌هایی، جناح حاکم فرقه «لنینیسم» را ابداع کرد. حتی سعی کرد با مومیایی کردن جسد لنین به مقام الهی، این نظریه را به مکملی از جاه طلبی‌های خود تقلیل داد. جنگ داخلی، ضدانقلاب و قحطی، پیوند بین کمونیست‌ها و طبقه کارگر رااز هم گسست.

اپوزیسیون چپ به سنت سوسیالیستی انقلابی پایبند بود تا این ارتباط را حفظ کند و استدلال می‌کرد که انقلاب تنها در صورتی می‌تواند به پیش رود که دولت وزن اقتصادی شهرها را در مقابل کشور و صنعت را در برابر کشاورزی افزایش دهد.
این مستلزم برنامه‌ریزی صنعتی و اخذ مالیات از دهقانان ثروتمند بود که باید با افزایش دموکراسی کارگری توام می‌شد.
این دو سیاست می‌توانند روسیه را به عنوان مشعلی برای انقلاب حفظ کنند، اما سوسیالیسم تنها در صورتی موفق می‌شود که انقلاب گسترش یافته و در محدوده روسیه باقی نمی‌ماند.
با این حال دهقانان، خرده بورژوازی شهری و بوروکراسی حزبی همگی از سال‌های اجرای برنامه NEP سود بردند این مهم فضا را برای یک اپوزیسیون راست به رهبری نیکولای بوخارین باز کرد و با تقاضای دهقانان و بازار مطابقت داشت.
اپوزیسون راست در یک وقفه حیاتی پیوند با انقلاب بین‌المللی را کنار گذاشت و استدلال کرد که سوسیالیسم در یک کشور امکان‌پذیر است.
اپوزیسیون چپ به اشتباه این گروه را تهدید اصلی انقلاب می‌دانست. آنها قدرت رو به رشد بوروکراسی را به عنوان یک نیروی مستقل دست کم گرفتند.
ژوزف استالین این جناح را بر زمینه بوروکراسی رهبری کرد. این موضوع در جلسه قبل از سیزدهمین کنگره حزب، در ماه مه 1924، زمانی که وصیت نامه لنین برای کمیته مرکزی و سایر نمایندگان ارشد خوانده شده و خواستار برکناری استالین از سمت دبیر حزب شد نیز تائید شد. استالین پیشنهاد استعفا داد اما زینوویف و کامنف جلسه را متقاعد کردند که توصیه‌های لنین را نادیده بگیرند.آنها می‌گفتند که استالین هر گناهی را مرتکب شده، جبران کرده است. این کنگره عملا به یک گروه کر برای محکوم کردن تروتسکی تبدیل شد.
مساله ضرورت انقلاب در خارج از روسیه نکته‌ای اساسی بود. جیمز پی کانن، انقلابی ایالات متحده، توضیح داد که چگونه ظهور استالین به معنای تبدیل احزاب کمونیست از « گسترش انقلاب به مرزبانان اتحاد جماهیر شوروی وبه گروه‌های فشار در خدمت سیاست خارجی آن بود».
به عنوان مثال، در چین، استالین بر اتحاد با ناسیونالیست‌ها اصرار داشت که منجر به قتل عام هزاران کمونیست شد، زیرا که انقلاب در سال 1927 شکست خورد. بحران اقتصادی بین نیروهای مختلفی که مخالفان اولیه را شکست داده بودند، شکاف ایجاد کرد. زینوویف و کامنف در سال 1926 به گروهی از جمله تروتسکی علیه استالین پیوسته بودند. این اپوزیسیون متحد بار دیگر برنامه‌ای برای انترناسیونالیسم انقلابی، توسعه صنعتی سریعتر، دفاع از حقوق کارگران و بازگشت به تصمیم‌گیری دموکراتیک را طرح کرد.
بوروکراسی استالینیستی اکنون تظاهرات آشکار را به طرز وحشیانه‌ای سرکوب کرد و به چاپخانه مخفی اپوزیسیون یورش برد. اکثر اعضای اپوزیسیون متحد دستگیر و به تبعید داخلی فرستاده شدند.
نادژدا جوفه ۲۱ ساله بود که به مخالفان پیوست. پدرش که از متحدان نزدیک تروتسکی بود، در اعتراض به استالینیسم جان خود را از دست داد. در تشییع جنازه او حدود 10000 نفر شرکت کردند.
او نوشت: «ما تقریباً همان کاری را کردیم که انقلابیون در زیرزمین تزار انجام دادند. ما گروه‌هایی از هواداران را در کارخانه‌ها و مدارس سازماندهی کردیم. اعلامیه‌هایی صادر کردیم» که تاثیر گذار نیز بود.
همانطور که میخال ریمن مورخ توضیح داد، «استالین نمی‌توانست این واقعیت را نادیده بگیرد که اپوزیسیون چپ همچنان لانه‌ای بالقوه برای مقاومت جدی باقی مانده است. اعلامیه‌های مخالفان به طور گسترده توزیع شد و اعضای اپوزیسیون به صفوف کارگران نفوذ کرده بودند و به سازماندهی مبارزات اجتماعی آنها کمک کردند».
با این حال فشارها برای تسلیم شدن بسیار زیاد بود. به زودی زینوویف و اکثر پیروانش برای به دست آوردن آزادی و موقعیت‌های قدیمی خود دست از کار کشیدند. کسانی که عقب نشینی نکردند به اردوگاه‌های مرگبار سیبری منتقل شدند.
در سال 1928، پس از شکست اپوزیسیون چپ، بوروکراسی به طبقه حاکم تبدیل شد. سازوکارهای باطل استثمار را برای انباشت سرمایه و صنعتی شدن به هزینه کارگران و دهقانان ایجاد کرد. استالینیست‌ها شکلی از جامعه طبقاتی را با همه بی‌رحمی و غیرمنطقی بودنش دوباره برقرار کردند.
در اوج محاکمه‌های نمایشی، یکی از افراد اپوزیسیون، گئورکیان، در جلسه‌ای در اردوگاه کار بردگان ورکوتا سخنرانی کرده و گفت: «ماجراجویان استالینیست کودتای ضدانقلابی خود را تکمیل کردند. «نه سایه‌های گرگ و میش، بلکه سایه‌های شب سیاه کشور ما را فرا گرفته است. هیچ سازشی با خائنان استالینیستی ممکن نیست.» پس از آن یک اعتصاب غذای 132 روزه آغاز شد که مقامات کمپ و مافوق آنها را مجبور به تسلیم شدن در برابر برخی از خواسته‌های اعتصاب کنندگان کرد.
در سال 1938، تروتسکیست‌های ورکوتا از بزرگسالان تا کودکان بالای 12 سال، به مناطق بایر قطب شمال رانده شده و سپس کشته شدند. جوزف برگر که در اردوگاه بود، نوشت: «برخی مبارزه کردند، شعار دادند و تا آخر با نگهبانان جنگیدند.»
هنگامی که یک گروه حدود صد نفری برای تیرباران به بیرون هدایت می‌شدند، «محکومین سرود انترناسیونال را می‌خواندند و صدها زندانی باقی‌مانده در اردوگاه با آنها هم صدا شدند.
ضد انقلاب پیروز شد. اما اپوزیسیون چپ ایده سوسیالیسم را از پایین زنده نگه داشت.
دوشنبه 9 اکتبر 2023

22. اکتبر 2023 shabakehsoc Allgemein بیان دیدگاه
لینک کوتاه: https://wp.me/paiHc5-HG
منبع:
https://socialistworker.co.uk/features/bolsheviks-who-defied-stalinism/