خدامراد فولادی: واکنش ِ ایرانی ها به پرچم ِ حماس ( ایرانی ها علیه جنگی که رژیم ِ اسلامی و حماس آغازگر ِ آن و پرچم ِ الله نماد ِ آن است)

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

توضیح: در نوشتار ِ حاضر، بحث عمدتن درباره ی حماس به عنوان ِ عامل و کارگزار ِ رژیم ِ حاکم بر ایران در خاور ِ میانه است، و بحث در باره ی « فلسطینی ها» را در مقاله ی پیشین، یعنی مقاله ی « جنگ ِ حماس و اسراییل از نظرگاهی دیگر» از نظر گذراندیم. واقعییت این است که : همچنان که حساب ِ رژیم ِاسلامی ِ حاکم بر ایران از مردم ِ ایران جداست، حساب ِ « حرکت ِ المقاومت الاسلامیه»( حماس) نیز کاملن از مردم ِ فلسطین جداست.

زیرا که: نه ایرانی ها تروریست اند و نه فلسطینی ها و خصوصن مردم ِغزه، بلکه این حاکمان ِ شان هستند که تروریست اند.  سوء استفاده ی برخی چپ ها از نام ِ فلسطینی ها برای توجیه ِ تروریسم ِ حماس، طبق ِ معمول برای رد گم کردن به خواننده گانی است که این واقعییت های عیان را خوب می دانند.
می گویند رژیم ِاسلامی-استبدادی ِحاکم بر ایران یک سال روی حمله ی تشکیلات ِ« حرکت ِ مقاومت ِ اسلامی» یا حماس کار کرده است. رابطه ی رژیم ِاسلامی با تشکیلات ِحماس محدود به این یک سال نمی شود، به بسیار پیش تر ازاین یک سال بر می گردد. در این مدت ِطولانی رژیم ِاسلامی میلیون ها و بلکه میلیاردها دلار خرج ِمسلح کردن ِ حماس و استخدام و آموزش دادن و تامین دیگر هزینه های نیروهای ثابت و غیر ِ ثابت ِ این تشکیلات نموده است. هزینه های سرسام آور ِ سرکرده گان ِ حماس را به این ها اضافه کنید و ببینید اینهمه سال رژیم چه مبالغ ِهنگفتی از کیسه ی ایرانی ها دزدیده و خرج ِحماس کرده است. بدون ِشک حماس دراین دزدی ها شریک ِرژیم بوده است.پول هایی که رژیم بدون ِاطلاع، بدون ِاجازه و رضایت ِصاحبان ِاصلی ِ آن یعنی شهروندان ِ ایرانی برای حماس و مقاصد ِ تروریستی ِآن هزینه کرده است غیراز دزدی عنوان ِ دیگری ندارد. به اینها اضافه کنید مبالغ ِهنگفتی را که رژیم از خوراک و پوشاک و دیگر مایحتاج ِ زنده گی ِ ایرانی ها به سرقت برده وخرج ِحزب الله ِلبنان و جهاد ِاسلامی و حوثی های یمن کرده است. سرقت هایی که ایرانی ها به خوبی ازآن آگاهی دارند ویک دلیل و هدف ِ مهم ِ خیزش ِ ضد ِ استبدادی و ضد ِ اسلامی ِ کنونی است. اما هدف ِ رژیم از این تروریست پروری و راهزنی های میلیاردی از جیب ِ ایرانی ها چه بوده است؟ به قول ِ خود ِ رژیم نابودی ِ اسراییل. رژیم ِ حاکم بر ایران میلیاردها دلار از دارایی های مردم ِ ایران بدزدد و خرج هدفی کند که اولن هیچ نفعی نه مستقیم و نه حتا غیر ِمستقیم برای ایرانیان ِ صدها کیلومتر دوراز اسراییل ندارد،وثانیین از هیچ لحاظی شانس ِ تحقق ندارد، و ثالثن با فرض ِ محال ِ تحقق اموال ودارایی های ربوده شده از مردم ِ ایران نه تنها به حساب ِ آنها برنخواهد گشت بلکه همانجا که رفته خواهد ماند و خرج ِ « شرکای» دزد ِ اصلی و خانواده ی آنان خواهدشد. یعنی دقیقن همان اتفاقی که درخود ِایران افتاده و سهم ِمهمی ازراهرنی های رژیم نصیب ِ خانواده های راهزنان ِ حاکم بر ایران شده و می شود. مگر آنکه این رژیم سرنگون و یک رژیم ِ دموکراتیک جایگزین ِ آن شود تا دست ِدزدان ازخان ومان ِایرانی ها و تجاوز به سرزمین ها و جامعه های دور از ایران کوتاه گردد.
ایرانی ها از زن و مرد و کوچک و بزرگ و درس خوانده ودرس نخوانده تمام ِاین واقعییت های عینی وعیان را به خوبی می دانند و بهتر از هر« چپ» و « راست» ی می دانند، و به اشکال و بهانه های مختلف به آن واکنش نشان می دهند به طوری که  نفرت از رژیم را به نفرت از نیروها و سازمان های دست آموز ِ رژیم یعنی حماس و حزب الله و جهاد ِ اسلامی و حوثی ها گره زده و پیوند داده و به آنها نیز همان گونه واکنش ِ نفرت آمیز نشان می دهند. نمونه ی این واکنش هارا درست بعد از به اصطلاح « حمله ی غافلگیرانه» ی حماس به اسراییل، در ایران شاهد بودیم. در«جشن ِ مرتجعانه ی رژیم» به مناسبت ِ کشتار ِ صدها انسان ِ بی خبر از حمله و ازجمله جوانانی که دریک کنسرت همه به رگبار ِ تروریست ها بسته و کشته شدند. روز ِ بعد از این حمله، در مسابقه ی فوتبال میان ِ پرسپولیس و گل گهر مزدوران ِرژیم با در دست داشتن ِپرچم ِ حماس به زمین فوتبال آمده و به شعار دادن ودست زدن و پایکوبی به نفع ِ حماس پرداختند. اینجا بود که انبوه جمعیت ِ حاضر در ورزشگاه با وجود ِ حضور ِ نیروهای امنییتی و بدون ِ ترس از آنها نفرت ِ خود از حماس و رژیم و پرچم ِ شان را نشان دادند و بد ترین فحش هاو دشنام ها را نثار ِشان کردند که فیلم ِآن دررسانه های خارج واز طریق ِاینترنت هم پخش شد. در همان شب، و در نمایشی دیگر، وابسته گان ِ رژیم با خودرو و یا پیاده با در دست داشتن ِ پرچم ِ حماس  به خیابان ها و کوچه ها آمده و به جشن و شادی در مرگ ِهزاران انسان از هردو طرف ِ جنگ پرداخته وعلیه اسراییل و به نفع ِحماس شعاردادند. در اینجا هم به خصوص ساکنان ِ خانه ها نه تنها با آنان همسویی نشان ندادند بلکه با شعار علیه ِ رهبر ِ رژیم پاسخ ِ کوبنده ای به آنها دادند. یا در مراسم ِ خاکسپاری ِ مهرجویی و همسرش جمعییت ِ حاضر که تحصیلکرده و اغلب هنرمند بودند شعار ِ « نه غزه نه لبنان..» دادند که در واقع خطاب به رژیم ِ حامی ِ تروریست های منطقه بود.  این واکنش ها عکس العمل هایی است که خود ِ رژیم و حماس ِ متحد و دست پرورده اش در منطقه عاملان ِ اصلی ِ آن هستند. حماسی ها( رهبران ِ حماس) از این نفرت ِ دو سویه به خود و به رژیم آگاهی دارند اما منافع و مصلحت ِ فرقه گرایانه شان ایجاب می کند که خود را بی تفاوت نشان دهند.
در شرایط ِ کنونی، ما ایرانی های ساکن در مرزهای جغرافیایی- سیاسی ِتحت ِحاکمییت ِرژیم ِاسلامی باید به این مساله بیاندیشیم که آیا با حماسی که متفق و متحد وهمپیمان ِ استرتژیک ِ این رژیم ِ جنایت پیشه است احساس ِهمدردی کنیم و خواهان ِ پیروزی اش بر اسراییل باشیم و پیروزی اش را پیروزی ِ خود بدانیم، یا برعکس، خواهان  ِشکست ِ حماس یعنی شکست ِ سیاست های رژیم ِ اسلامی در منطقه باشیم و این شکست را بخشی از پیروزی ِخیزش ِ دموکراسی خواهانه ی خود هم در ایران و هم در غزه ی تحت سلطه ی حماس بدانیم؟ واقع گرایی ِ تاریخی به ما حکم می کند که احساساتی گری ِدروغین راکه مصلحت ِحماس رابه صرف ِ فلسطینی بودن بر مصلحت ِ خویش ترجیح می دهد کنار بگذاریم و خواهان ِ پیروزی ِ مصلحت ِ تاریخی ِ خود بر منافع ِ سیاسی ِ فرقه سالارانه ی حماس و رژیم ِاسلامی باشیم. این« حکم ِ تاریخی» را از کجا برداشت کرده ام؟ از واکنش هایی که ایرانی ها در مناسبت ها و تجمعات و گرد ِهمایی های مختلف به پرچم ِ حماس و پرچم گردانان ِ وابسته به رژیم در ورزشگاه ها و کوچه ها و خیابان ها با شعار ِ « نه غزه نه لبنان...» و یا:« فلسطین را رها کن، فکری به حال ِ ماکن» نشان داده و امروز غلیظ تر و شدید تر ازهمیشه نشان می دهند. همچنان که اگر از هر ایرانی بپرسی اسراییل نابود شود به نفع ِ مردم ِ ایران است یا رژیم ِاسلامی؟ بدون تردید و تاخیرخواهد گفت: رژیم ِاسلامی. چرای اش معلوم است و پرسیدن ندارد.
ایرانی ها بنابر اتحاد ِ همه با همی ِ موقت ِ شان در دموکراسی خواهی، نه «چپ» اند و نه« راست» و نه بیطرف. چپ نیستند، چون خواهان ِ دموکراسی یی هستند که « چپ ِ خلقی ِ فرقه گرا» ی انحصارطلب ِتمامییت خواه بنابرهمین خصوصیت های اش با آن به شدت مخالف است و می خواهد سر به تن ِهیچ دموکراسی خواهی نباشد،یعنی همان خصومتی که رژیم هم با دموکراسی و هم با دموکراسی خواهان دارد. « راست» نیستند چون راست اساسن مفهوم و مضمون ِ غیر ِ تاریخی دارد که چپ ها از خود اختراع کرده تا مخالفان ِ سیاسی- ایدئولوژیک ِخود را به زعم ِ خود بدنام و در جامعه ایزوله نمایند.« راست » و «چپ» هیچ یک در این دوران و خصوصن در تئوری ِ ماتریالیسم ِ تاریخی جایگاهی ندارند، زیرا در این دوران فقط دو طبقه ی اجتماعی ِ بورژوازی و پرولتاریا تعیین کننده ی ساز و کارها و کرد وکارهای اجتماعی- تاریخی اند و نه دار ودسته های « چپ» و « راست». حتا در رژیم های استبدادی نظیر رژیم ِ اسلامی نیز نه فرقه سالاران ِ چپ و راست ، بلکه وحدت ِهمه باهمی ِ دموکراسی خواهان تعیین کننده ی« چه باید کرد» ِ اتحاد ِ عمل ِ استبداد ستیزان است. راست که گفتم امروزه مفهوم و مضمون ِ تاریخی ندارد و به قول ِ معروف« ول معطل است»! « چپ» ِفرقه فرقه نیز، جامعه ی انسانی را نه متحد بلکه فرقه فرقه خواهد کرد. یعنی همان کاری را می کند که« ادیان ِ الهی» و بالاخص اسلام و یهودییت درخاور ِمیانه کرده اند و آثار وعواقب ِ آن را هم اکنون در جنگ ِ حماس با اسراییل شاهدهستیم. بنابراین،درشرایط ِخاص ِ این جامعه وباتوجه به اولویت ِاستبداد ستیزی،هرگونه حمایت ازحماس، حمایت ازرژیم ِ حامی ِحماس وجنایت ها و دزدی ها واختلاس ها و زدوبندهای پشت ِپرده ی آن است. به این دلیل ِ غیر ِ قابل ِ انکار که رژیم ِ اسلامی موتور ِبه حرکت در آورنده ی حماس در منطقه، و حماس ابزار ِ کمکی ِ این رژیم در منطقه است.