خدامراد فولادی: سعید صالحی نیا مانع ِ درج ِ مقالات ِ من در آزادی ِ بیان شده است

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

سعید صالحی نیا پرورژیمی که من با بازخوانی و توضیح ِنوشته های همسو وهم موضع اش با رژیم ِ اسلامی او را به خواننده گان ِ ایرانی شناسانده ام ، با سوء استفاده از موقعییت و آزادی ِ عملی که در آمریکا دارد،علیه ِآزادی ِ بیان من در سایت ِ آزادی ِ بیان اعمال ِنفوذ کرده و مانع ِ درج ِ مطالب ِ ارسالی ام در این سایت شده است. چرا به این نتیجه رسیده ام؟ زیرا که: تا پیش از این افشاگری های متکی بر نوشته های همراه با نقل ِ قول از خود ِ او، مطالب و شعرهای ارسالی ام در این سایت درج می گردید.

اما، درست از همان موقعی که اقدام به نقد و نظر ِ روشنگرانه وافشاگرانه از صالحی نیا نمودم،آزادی ِ بیان نه تنها مقالات و شعرهای ارسالی ام را درج نمی کند بلکه آنها را به ایمیل ام بازپس می فرستد که بدترین اهانت به یک نویسنده و بدتراز آن اهانت به مارکسیسم ِ من از یک سو،و در عین ِ حال هردو عمل نشان دهنده ی هم موضعی ِ آزادی ِ بیان با این شخص،یعنی همسویی وهمنظری وهم عملی با رژیم ِ سرکوبگر است.
صالحی نیا خود را کمونیست می نامد، اگرچه به دلیل ِ بیسوادی و فقدان ِ دانش ِ تئوریک اش نمی تواند خود را مارکسیست بداند. کمونیسم اش نیز از آن کمونیسم های تخیلی ِ بی پایه و بنیاد و فاقد ِ اعتبار و حیثییت ِ علمی- تاریخی است که کم ترین جایگاهی در کمونیسم ِ مارکسیستی و تکامل گرایانه ی ماتریالیسم ِ تاریخی ندارد.
این ضدییت با نقد و نقادی نشان می دهد وثابت می کند صالحی نیا و سایت ِ مدافع اش خواهان چگونه حکومتی درایران ِهم اکنون تحت ِحاکمییت ِ استبداد ِ دینی ِ ولایتی- خلافتی با رهبر ِ مادام عمر هستند. اگرچه همسویی و حمایت ِ شان از سیاست های داخلی و بین المللی ِاین رژیم نشان می دهد خواهان ِ بقای همین رژیم اند، اما اگر هم به قدرت برسند – که هرگز نخواهند رسید- همین روش و رفتار را با کل ِ جامعه خواهند داشت. یعنی روش و رفتاری را بر جامعه تحمیل خواهند نمود که هم اکنون رژیم ِ اسلامی ِ مورد ِ حمایت ِ شان آن را اعمال می کند.
راست گفته اند که:« بگو دوست ِتو کیست تا بگویم توکیستی».کسی که رژیم ِجنایتکار ِاسلامی را نجات دهنده ی منطقه ی خاورمیانه و حتا جهان ارزیابی می کند ( در مقاله ی سفر ِ رئیسی به سوریه برای شرکت در مراسم ِ « جشن ِ پیروزی ِ» بشار اسد بر مخالفان اش بایاری های بی دریغ ِمالی و تسلیحاتی و انسانی  رژیم ِ سرکوبگر ِ اسلامی ) طبیعی است که با مارکسیسم و مارکسیست های ضد ِ استبداد و خواهان ِ آزادی های بی قید و شرط ِ سیاسی و از جمله آزادی ِ بی قید و شرط ِ بیان در ایران ِ تحت ِ حاکمییت ِ استبداد میانه ی خوبی نداشته باشد و تلاش کند به انحای مختلف جلوی آزادی ِ بیان و ترویج ِ عقاید ِ آزادی خواهانه ی شان را بگیرد. و به این طریق موافقت و همسویی ِ راهبردی ِ خود با رژیم را اعلام نماید.
صالحی نیا باید بداند با این ترفندها و دودوزه بازی های رژیم ستایانه نمی تواند صدای میلیون ها شهروند ِ دموکراسی خواه ِ ایرانی را خفه کند و طول ِ عمر ِ بیشتر برای سرکوب ها و انسان کشی های اش بخرد. این رژیم رفتنی است و با رفتن ِ آن پرورژیم هایی همچون صالحی نیا بازنده ی روسیاه ِ دوستی و رفاقت با رژیم خواهند بود.
صالحی نیا آزادی ِ بیان ِ من را هدف ِ کین توزی ِ پرورژیمی ِ خود قرار داده تا دست اش برای مجیز گویی از قاتلان ِ شهروندان ِ ایرانی باز باشد. یک نمونه ی مجیز گویی های اش از مقاله ی « سفر ِ رئیسی به سوریه، استراتژی ِ محور ِ مقاومت در عرصه ی اقتصاد ِ سیاسی» را بخوانید که نشان دهنده ی خروار است:« بخش ِ مهم ِ سفر ِ رئیسی در سفر به سوریه جدا از جشن گرفتن ِ پیروزی ِ مقاومت، تلاش برای بازتعریف ِ جایگاه ِ سرمایه داری ِ ایران در سوریه است. زیرا ابراهیم رئیسی متعاقب ِ به قدرت رسیدن ِ خود توسعه ی اقتصادی ِ منطقه ای و نزدیکی به روسیه و چین را دنبال کرده است». سوآل از صالحی نیا و سایت ِ حامی اش این است : از کی رژیم ِ تجاوزکار ِ حامی ِ تروریسم در منطقه و جهان اینهمه مدافع توسعه ی اقتصادی و سیاسی شده است و چرا خود ِ ایرانی ها از این توسعه هیچ بهره و نصیبی نبرده و تا این رژیم حاکم است نخواهند برد؟ چرا عزت ِتوسعه اش  برای دیگران است و ذلت و محرومییت اش برای میلیون ها ایرانی ، جناب ِ پرورژیم؟ این چه توسعه ای است که به قیمت ِ فقر و فلاکت ِ میلیون ها ایرانی تمام شده و آنها را مجبور کرده برای سیر کردن ِ شکم ِ شان حتا به عراق هم پناه ببرند؟ این ها مشتی از هزاران سوآل ِ پاسخ نگرفته  هم از رژیم و هم از مدافعان ِ سیاست های سرکوبگرانه ی آن است که چون جوابی ندارند هم سرکوب ِ فیزیکی می  کنند و هم جلوی آزادی ِ بیان ِ مطرح کننده گان و مطالبه کننده گان را می گیرند. صالحی نیا هرچه بنویسد در چارچوب ِ این دو شیوه ی سرکوب است.