خدامراد فولادی: « نه غزه، نه لبنان»، نه به تروریسم ِ اسلامی است

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

فرقه گرایان ِجاخوش کرده در« دموکراسی ِغربی » به شهروندان ِدموکراسی خواه ِایران ایراد می گیرند و اعتراض می کنند که چرا شعار ِ نه غزه، نه لبنان می دهند. این دار و دسته ها از آنجا که سالهاست خود در فضای باز ِدموکراسی و آزادی های سیاسی زنده گی می کنند یعنی: هم آزادی ِ بیان دارند، هم آزادی ِتجمع و تشکل دارند،هم آزادی ِچاپ وانتشار ِ کتاب و روزنامه دارند، هم کانال ِ تلویزیونی دارند، هم سایت های اینترنتی دارند،

یعنی نه همانند ِایرانی ها حکومت ِاستبدادی ِ سرکوبگر دارند،نه می دانند زیر ِخط ِفقر چیست وفقر وفلاکت و گرسنه گی یعنی چه، نه یک نفر کارمی کند و جور ِ ده نفر بیکار را می کشد،نه می دانند حجاب ِاجباری چیست و زنان و دختران در آنجا به خاطر ِ مخالفت با حجاب ِ تحمیلی و پاره کردن و دور انداختن ِ آن به شلاق و زندان وشکنجه ومرگ محکوم می شوند،نه دختران ِ شان در مدرسه با گازهای سمی عمدن مسموم می شوند تا درس ِعبرت ازانتقام جویی های تروریسم ِاسلامی بگیرند وحجاب ِاسلامی-اجباری را رعایت کنند،نه خانواده شان به خاطر ِ یک لقمه نان تن به هر ذلتی می دهند، نه بیمارستان ها و مطب های پزشکی شان انباشته از بیماران ِ عصبی و انواع ِ  بیماری های درمان ناپذیر است و ویزیت و هزینه ی دارو و درمان آنچنان گران و سرسام آور است که بسیاری از بیماران ِ بی درآمد یا کم درآمد که اکثرییت ِ جامعه را تشکیل می دهند ناگزیراند قید دکتر و درمان را بزنند و با بیماری کنار بیایند تا بمیرند،و یا در آنجا هم مانند ِ ایران شهریه ی مدارس آنچنان بالا باشد که بچه های شان مجبور باشند به مدرسه نروند یا ترک ِتحصیل کنند وهر سال صدها و هزاران نوجوان و جوان ِ دختر و پسر به جرگه ی بی سوادان و کم سوادان به پیوندند یا به دنبال ِ کار با مزد ِ کم برای بخور و نمیر بروند،و یا اینکه دختران مجبورباشند برای کم شدن ِ نانخور در خانواده در سن ِ پایین تراز حتا ده سال تن به ازدواج ِ اجباری- اسلامی دهند.و.....یعنی به طور ِ کلی دارودسته های خارج نشین ِ« جاخوش کرده در دموکراسی ِغربی»، نه از مشکلات ِ پرشمار ِایرانی های تحت ِ حاکمییت ِاستبدادی-اسلامی چیزی می دانند و درکی دارند و یا اگر هم خبر دارند می توانند درکی ازانواع ِ واکنش های تقابل آمیز ِ معترضانه با عملکرد های رژیم وعلل وعوامل ِسیاسی-اقتصادی ِ به وجود آورنده ی این مشکلات،وشیوه های متنوع  واکنش ها و رو در رویی ها  دارند.
شاید گفته شود:این ها چه ربطی به غزه و لبنان دارد؟ اگر فرقه گرایان ِجا خوش کرده در کشورهای دموکراتیک ندانند، و یا به دلیل ِ انحصار طلبی و تمامییت خواهی ِ ناشی از خود محور بینی ِ شان نخواهند بدانند، ایرانی ها به خوبی می دانند و چهل وپنج سال است با گوشت و پوست و استخوان ِشان در یافته اند که علت ِتمام ِ این مشکلات رژیمی است که اولن نان را از حلقوم ِ آنها می رباید و خرج ِ عوامل ِ نیابتی ِ تروریسم اش در منطقه و جهان می کند، ثانیین تمام ِ سرکوبگری های اش به این دلیل است که صدای معترضان به این راهزنی ها را که مصداق و بیانگر ِ« چراغی که به ما رواست به تروریست های نیابتی ات حرام است» خفه کند، که « نه غزه نه لبنان» نیز نمونه ی آشکار و گویایی ازاین گونه اعتراض هاست و رژیم ِغارتگرهم به دلیل ِ ماهییت ِ اسلامی - تروریستی اش در مقابل ِ این اعتراضات چاره ای جزسرکوب نه دارد، نه می شناسد، و نه ازآن کوتاه می آید. ایرانی ها، چهل و پنج سال است دشمن ِ اصلی و تاریخی ِ خود را شناخته اند ومی دانند دوست ِدشمن ِشان،دشمن ِ آنهاست.
دشمن ِ تاریخی ِ هر جامعه ای در پراتیک ِ اجتماعی سیاسی ویا سیاسی- اجتماعی ِآن جامعه شناخته می شود، باعملکردهای سیاسی– مناسباتی اش با خود ِ جامعه. به این معنا که اگر روابط و مناسبات ِ رژیم ( دولت ِ حاکم) در راستای قوانین ِ حاکم بر تکامل ِ تاریخی و حرکت ِ قانون مند و نظام مند ِ تاریخ و جامعه ی انسانی باشد، وازاین رو رژیم نیز برطبق ِ آن قانون مندی ها منتخب ِ اکثرییت ِ جامعه برای مدت ِمعلوم باشد،خواه نا خواه سمت گیری ِ سیاسی اجتماعی و اقتصادی اش هم در جهت ِتکامل و یعنی همراه و همسو با تکامل ِ جامعه و در این معنا یعنی یار و یاور ِ جامعه است. در غیر ِ این صورت، رژیم نه دوست بلکه دشمن ِ تاریخی ِ آن جامعه است.
رژیم ِحاکم بر ایران، با پشتگرمی ِشرکا و همدستان وهمپیمانان ِ منطقه ای و جهانی اش، در این چهل و پنج سال حاکمییتی که جز راهزنی و سرکوبگری نبوده است، تمام ِآزادی های سیاسی و اجتماعی و فردی و رفاه اقتصادی را از این جامعه سلب نموده، و به همین دلیل مورد نفرت و یعنی دشمنان ِ اصلی ِ جامعه اند.ایرانی ها این واقعیت هارا اگرنه به طور ِتئوریک،اما درزنده گی و تجربه ی عملی دریافته اند. برای ایرانیان ِ مالباخته و خان و مان بر باد رفته و هزاران کشته داده در راه ِ رهایی از این رژیم، و کسب ِ دموکراسی و آزادی های سیاسی و رفاه اقتصادی، غزه و لبنان صرفن نام ِشهر یا کشورنیستند، بلکه نشانی ِ مکان هایی است که راهزنان ِ مسلح ِ حاکم بر ایران اموال و دارایی های شان را دزدیده و برای پیشبرد ِ مقاصد ِ تروریستی و راهزنانه شان  به آنجا انتقال داده اند. به عبارت ِ دیگر، غزه و لبنان، برای ایرانیان یعنی حماس و حزب الله. یعنی شرکا و همدستان ِ رژیم در تمام ِ اقدامات ِ تروریستی اش در ایران، در منطقه ی خاور میانه و دردیگر کشورهای جهان، حتا یعنی کشتن ِ مخالفان ِ سیاسی ِ رژیم در دیگر کشورها که نمونه های فراوان دارد. ساده لوحی است اگر گمان کنیم که حزب الله ِ لبنان و حماس ِ غزه نشین ندانند این رژیم و رهبر ِ مادام عمرش منتخب و نماینده ی مردم ِ نیستند و به همین دلیل هم هدف ِ اعتراضات ِ خیابانی و عامل ِ اتحاد ِ همه با همی ِ ضد ِ استبدادی و دموکراسی خواهانه ی میلیون ها شهروند ِ ایرانی هستند. آنها یقینن می دانند، اما از آنجا که با تمام ِ سیاست های سرکوبگرانه و تروریستی ِآن در داخل و خارج موضع و عملکرد ِ مشترک دارند و منافع شان نیز چنین ایجاب می کند، خود یکی از عوامل ِ رژیم و تروریسم ِ دولتی ِ آن، و به همین دلیل هم مورد ِ نفرت ِ اکثرییت ِ مردم ِ ایران اند.
حال، با تکیه بر این واقعییت های مستند و مستدل ، به ایرانی های داخل و خارج باید هشدار داده  شود که اگر این چپ ِ فرقه گرای ِ مدافع ِ حماس و حزب الله به قدرت برسد با شهروندان ِ دموکراسی خواه چه خواهد کرد. دعوای اینها با رژیم ِ حاکم، فقط بر سر ِ قدرت ِ سیاسی است. بنا بر این شک نکنید که اگر به قدرت برسند همین حمایت ها را از حماس و حزب الله،و نیزهمپیمانان ِ رژیم یعنی روسیه و چین و کره ی شمالی وکوبا ادامه خواهند داد، و درنتیجه با چنین نگرش و موضعی دموکراسی خواهان را با انواع ِاتهام ها وازجمله نوکری ِ امپریالیسم سرکوب خواهند نمود. یعنی، خود می شوند نسخه ی غیر ِ اسلامی ِ حکومت ِ اسلامی!.