بهرام رحمانی: قوه قضاییه جمهوری اسلامی، مدعی‌ست که الهه محمدی و نیلوفر حامدی «به‌علت ارتباط با آمریکا بازداشت شده‌اند.»!

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

نیلوفر حامدی و الهه محمدی، نخستین خبرنگارانی بودند هنگامی که کشته‌شدن مهسا‌(ژینا) امینی را انعکاس دادند بلافاصله دستگیر و زندانی شدند.  ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ایران، نیلوفر حامدی را صبح ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ در خانه‌اش بازداشت کردند. یک هفته پس از آن الهه محمدی هم در خانه خود بازداشت شد. روزنامه شرق در ویدئویی صحبت‌های نیلوفر حامدی و الهه محمدی دو روزنامه‌نگار زندانی با بستگان و همکارانش را منتشر کرد. آن‌ها درباره وضعیت خود توضیح دادند و  با شهامت گفتند از آن‌چه به‌عنوان روزنامه‌نگار انجام داده‌اند، پشیمان نیستند.

شرق در این‌باره نوشت: «بیش از ۱۰ ماه است که الهه و نیلوفر جایی هستند که نباید باشند. جایشان در تحریریه و خانواده خالی است. دو خبرنگار از دو رسانه رسمی کشور که به خاطر رسالت حرفه‌ای‌شان در تلاش بودند کاری را بکنند که باید. حالا اما دیواری بین آن‌ها با دنیای حرفه‌ای‌شان فاصله انداخته است.»
نیلوفر حامدی خبرنگار روزنامه شرق روز چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ پس از انتشار عکس و گزارشی از مهسا‌(ژینا) امینی و خانواده‌اش در بیمارستان کسری در تهران بازداشت شد.
الهه محمدی هم پس از گزارش خاکسپاری مهسا‌(ژینا) امینی در سقز بازداشت شد. اولین جلسه دادگاه الهه محمدی، خبرنگار روزنامه هم‌مهین ۸ خرداد ۱۴۰۲ برگزار شد.
الهه محمدی در ویدئوی منتشر شده توسط شرق می‌گوید: «هیچ وقت از این‌که هر گزارشی در هر زمینه‌ای نوشته‌ام پشیمان نشده‌ام.»
الهه محمدی ادامه می‌دهد در دوره ۱۵ سالی خبرنگاری خود جز اینکه حرف مردم را بزند کار دیگری نکرده‌ است. 
وی در این فیلم، درباره وضعیت خود نیز توضیح می‌دهد: «زندان سخت است، دوران بازداشت سخت است، دوری از خانواده سخت است و فشارها و سئوال‌ و جواب‌ و بازجویی هست، ولی وقتی برمی‌گشتم و به گذشته فکر می‌کردم، کاری نکرده‌ام که بخواهم از آن پشیمان باشم.»
الهه محمدی در پاسخ به این پرسش که در صورت آزادی درباره چه موضوعی گزارش خواهد داد می‌گوید بستگی دارد که با توجه به برهه‌ زمانی، چه مسئله‌ای مسئله‌ زنان ایران باشد.
نیلوفر حامدی نیز در ویدئو حال دوستانش را که قبلا زندانی بوده و آزاد شده‌اند می‌پرسد. او می‌گوید: «اگر تمام شدن دادگاه این‌قدر حس خوبی دارد، پس آزادی چه حسی دارد؟»
وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه، دو بازوی امنیتی جمهوری اسلامی، نیلوفر حامدی و الهه محمدی را «عوامل آموزش‌دیده» سرویس‌های خارجی نامیده و به «تشویش افکار عمومی و تبلیغ علیه نظام» متهم کردند.
دومین و آخرین جلسه دادگاه الهه محمدی روز جمعه ۴ مرداد برگزار شد. خانم محمدی از مقامات جمهوری اسلامی خواست صدای مردم را بشنوند.
یک روز پیش از آن (سوم مرداد) نیز جلسه آخر دادگاه نیلوفر حامدی برگزار شده بود. حامدی در دادگاه گفت که به عملکردش به عنوان یک روزانه‌نگار افتخار می‌کند.
پرونده هر دو خبرنگار توجه افکار عمومی جهان را نیز به خود جلب کرده است.
الهه محمدی و نیلوفر حامدی دو خبرنگاری که شهریور سال گذشته بعد از ماجرای مرگ مهسا امینی دستگیر شدند، پس از گذران دوره ۱۰ ماهه در زندان بدون حکم، هفته گذشته در دادگاه حاضر شدند و از خود دفاع کردند. حالا در دهمین روز از ماه مرداد، ستایشی سخن‌گوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی در یک نشست خبری، ادعا کرد که «دستگیری این دو خبرنگار به‌خاطر ماجرای مهسا و خبرنگار بودن‌شان نیست علاوه بر اعلام این ادعا که آن‌ها با دولت آمریکا همکاری کردند گفت که روز شنبه چهاردهم مردادماه حکم نهایی الهه و نیلوفر اعلام می‌شود.»

  

به ادعای مسعود ستایشی، سخن‌گوی قوه قضاییه نیلوفر حامدی و الهه محمدی به اتهام «همکاری با دولت متخاصم آمریکا، اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام» دستگیر شده‌اند.
پیش از اظهارات سخن‌گوی قوه قضاییه، عصر جمعه ششم آبان ماه سال گذشته در بیانیه تبیینی مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران تصریح‌شد که برخی خبرنگاران شاغل در رسانه‌های اصلاح‌طلب در دوره‌هایی که با عنوان «جنگ ترکیبی و براندازی نرم» توسط سازمان جاسوسی آمریکا‌(سیا) برگزارشده بود، شرکت کرده بودند.
در روز هفتم آبان ۱۴۰۱، در بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه، نام مختصر شده‌ دو خبرنگار نیلوفر حامدی و الهه محمدی به چشم می‌خورد که آن‌ها را سرویس‌¬های جاسوسی غربی معرفی کردند.
در همین رابطه در این بیانیه آمده است: «ردّ اطلاعاتی و عملیاتی تعدادی از عناصر مذکور در اغتشاشات اخیر و پیش از آن نیز مشاهده و حسب مورد اقدام مقتضی به‌عمل‌آمده است. به‌عنوان‌مثال انتشار اولین عکس از مرحومه امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن.ح»‌(یا همان نیلوفر حامدی) صورت گرفت که از آموزش‌دیدگان همین دوره‌ها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از اولین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقراریافته، به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهت‌دار پرداخت.»
ارگان رسانه‌ای نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «فارس» نوشت: «یکی از موضوعات مطرح شده در خصوص دادگاه نیلوفر حامدی این بود که وکیل او انتخابی بود اما فرصت صحبت نداشت، این در حالی است که این دادگاه در مرحله بدوی است‌ و در جلسات نخست دادگاه کیفرخواست قرائت می شود و کلیاتی از متهم پرسیده می‌شود و دفاعیات وکلا در جلسات بعدی عنوان می‌شود.
اکنون سخن‌گوی قوه قضاییه می‌گوید «آن‌ها به‌علت ارتباط با آمریکا بازداشت شده‌اند.»
سخن‌گوی قوه قضاییه گفت: «این دو متهم در مقاطعی همکاری‌هایی با دولت متخاصم آمریکا داشتند که به زودی گزارش کاملی از این موضوع در اختیار عموم» قرار خواهد گرفت.
«نیلوفر حامدی بهار ٩٨ از مسیر ترکیه به ژوهانسبورگ آفریقای‌جنوبی سفر و در دوره آموزشی براندازی نرم آمریکایی‌ها شرکت می‌کند... افشای اطلاعات جدیدی از فعالیت‌های نیلوفر حامدی موجب واکنش‌های بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی شده است. بر اساس تصویری که منتشر شده است، نیلوفر حامدی، بهار سال ۱۳۹۸ از مسیر ترکیه به ژوهانسبورگ آفریقای‌جنوبی سفر می‌کند تا در دوره آموزشی براندازی نرم امریکایی‌ها شرکت کند.
کاربران شبکه‌های اجتماعی با به اشتراک گذاشتن این تصویر از چگونگی حضور این خبرنگار در چنین دوره‌ای پرسیدند و از برخی مسئولان روزنامه شرق و خبرنگاران آن که به دنبال دفاع از حامدی بودند، خواستند مواضع خود را درباره این تصویر شفاف سازند. در ادامه بخش‌هایی از واکنش‌های کاربران را مرور کرده‌ایم.»‌(روزنامه جوان، وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی»
نیلوفر حامدی و الهه محمدی در حالی با اتهاماتی از جمله «همکاری با دولت متخاصم آمریکا، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام» مواجه‌اند که مدیران مسئول روزنامه‌هایی که این دو در آن‌ها کار می‌کردند بارها گفتند که تهیه این گزارش‌ها با تایید آن‌ها بوده است.
مهدی رحمانیان، مدیر مسئول روزنامه شرق درباره بیاینه مشترک نهادهای امنیتی حکومت و اتهام جاسوسی و آموزش نیلوفر حامدی‌(خبرنگار روزنامه شرق) در خارج از کشور به نیت اغتشاش، گفته است:
این‌ها خبرنگار هستند و کار خبری خود را کرده‌اند. می‌گویند این خبرنگاران توسط بیگانگان آموزش دیده‌اند که بروند خبر تهیه کنند! خب چرا بیگانگان آن‌ها را آموزش بدهند؟
هر چه درباره او می‌گویند دروغ است. ایشان اولین بار عکس مهسا امینی را منتشر نکرده و قبل از او عکس‌هایی منتشر شده بود. نیلوفر از ابتدا تا انتهای این موضوع با من هماهنگ بود. انتشار عکس و خبر توسط خبرنگار رسالت یک خبرنگار است و اگر کسی این کار را انجام داده وظیفه خبرنگاری خود را انجام داده است.
مگر برای آموختن کار خبر حتما باید به خارج بروند؟ در همین کشور هم امکانات آموزشی فراوان است…در عجبم چگونه دو جریان مهم امنیتی کشور وقت خود را صرف این‌گونه مطالب می‌کنند.
پیش‌تر متیو میلر، سخن‌گوی وزارت امور خارجه آمریکا، اتهام همکاری این دو خبرنگار با این کشور را رد کرده بود.
آخرین جلسه دادگاه این دو روزنامه‌نگار چهارم مرداد امسال برگزار شد. وکلای انتخابی آن‌ها نیز برای اولین بار‌ یک‌شنبه ۷ خرداد ۱۴۰۲، موفق به ملاقات حضوری با موکلان خود شدند.
نیلوفر حامدی خبرنگار روزنامه شرق در آخرین جلسه دادگاه خود در چهارم مرداد ماه گفت «به عملکردم به‌عنوان روزنامه‌نگار افتخار می‌کنم.»
الهه محمدی دیگر خبرنگاری که برای پوشش مراسم تشییع مهسا‌(ژینا) امینی به سقز رفته بود در آخرین دفاع خود در دادگاه انقلاب با رد ارتکاب هرگونه جرمی گفت «افتخار می‌کنم که در کنار مردم ماندم.»
با وجود درخواست‌های گسترده جلسه دادگاه به طور غیرعلنی برگزار شد.
انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران و فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران و هزاران روزنامه‌نگار و فعال سیاسی و مدنی در ایران و سراسر جهان خواستار برگزاری دادگاهی «عادلانه و علنی» شده بودند.
برخی رسانه‌ها نوشتند: ادعای «ستایشی»، سخن‌گوی قوه قضاییه درباره پرونده الهه محمدی و نیلوفر حامدی شوک بزرگی را به جامعه رسانه‌ای کشور وارد کرد، با این‌که حکم قطعی این دو هنوز اعلام نشده، اما سخن‌گو می‌گوید این دو با دولت آمریکا همکاری کردند!
در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۱ مهدی رحمانیان مدیر مسئول شرق طی یادداشتی در این روزنامه پیرامون بازداشت نیلوفر حامدی نوشت:
«... پس از انتشار بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه و تاکید در این بیانیه مبنی بر این‌که خانم نیلوفر حامدی پیش‌تر برای بحران‌سازی آموزش دیده بود و او اولین عکس از مرحومه امینی را روی تخت بیمارستان منتشر کرد، بسیار متعجب شدیم. من به‌عنوان مدیرمسئول خود را موظف می‌دانم که از ابتدا داستان حضور نیلوفر حامدی بر بستر مرحومه امینی را روایت کنم.
روز سه‌شنبه ۲۲ شهریورماه، استوری یکی از خبرنگاران که برای درمان به اورژانس بیمارستان کسری رفته بود و شایعاتی مبنی بر بستری‌شدن دختر جوانی پس از بازداشت توسط گشت ارشاد در این بیمارستان را شنیده بود، توجه دبیر اجتماعی روزنامه را جلب کرد و پس از تماس با خبرنگار خود خانم حامدی، به او ماموریت داد تا با حضور در بیمارستان کسری از صحت ماجرا اطلاع پیدا کند. نیلوفر حامدی صبح روز چهارشنبه پس از حضور در بیمارستان و رفتن بر بالین مرحومه امینی با من تماس گرفت و ماجرا را تایید کرد.‌(صوت نیلوفر حامدی و توضیح در‌ این‌باره، نزد روزنامه «شرق» محفوظ است) در این میان ابتدا دبیر اجتماعی روزنامه پس از مشورت با من با روابط‌عمومی نیروی انتظامی تماس گرفت و از آن‌ها توضیح خواست. هم‌چنین خانم حامدی مجددا در تماس با نیروی انتظامی، درخواست توضیح شفاف از نهاد مزبور را کرد و نیروی انتظامی گفت هیچ توضیحی در‌ حال‌ حاضر وجود ندارد و به‌زودی بیانیه‌ای منتشر می‌شود. نیلوفر حامدی ناچار به روزنامه بازگشت و هیچ گزارشی از جانب او و گروه اجتماعی تا پس از مرگ مرحومه امینی منتشر نشد. در آن زمان و پس از این اتفاقات سه روز به علت مصادف‌شدن با اربعین حسینی تعطیل بود و گزارش روزنامه «شرق» روز شنبه، ۲۷ شهریورماه، یعنی یک روز پس از خاک‌سپاری مرحومه امینی منتشر شد. گزارشی که توسط خبرنگاران گروه اجتماعی «شرق» نوشته و به نام گروه اجتماعی نیز منتشر شد. اما خانم حامدی حالا با اتهامی روبه‌روست که هیچ نقشی در آن نداشته است. ما در این سال‌ها بعد از یک عمر کارکردن در مطبوعات به‌خوبی خبرنگاران را می‌شناسیم. من درباره دختری صحبت می‌کنم که نه دغدغه نام داشت و نه به فکر نان بود. نیلوفر حامدی خبرنگار صادقی بود که به دلیل داشتن روحیه تیمی بالا، هرگز کاری را بدون مشورت ما نمی‌کرد. من تاکید می‌کنم که او از جانب روزنامه برای تهیه خبر به بیمارستان کسری رفت. منبع اولیه انتشار عکس خانم امینی در بستر مشخص و نام آن رسانه داخلی نیز نزد ما محفوظ است، قطعا مقام محترم قضایی به این نکته اشراف دارند و نیلوفر حامدی و همکارش الهه محمدی از این اتهام عجیب تبرئه می‌شوند؛ اما نگرانی ما برای مسئولیت حرفه‌ای خبرنگارانی است که از جان مایه می‌گذارند و در بحران‌ها صدای مردم می‌شوند، آن‌ها ضمانتی می‌خواهند که بعدها با اتهامات سنگین روبه‌رو نشوند. ما چه ضمانتی می‌توانیم به آن‌ها بدهیم؟ چگونه می‌شود از آینده کاری خبرنگاران مطمئن بود؟‌ ما امیدواریم که این ماجرا به‌زودی و با فرجامی خوش حل شود و مقامات محترم قضا با برقراری عدالت خبرنگار جوان ما را از این اتهام تبرئه کنند.»
روزنامه کیهان جمهوری اسلامی، ۳۰ فروردین ۱۴۰۲، نوشت: بهتر است همکاران این دو متهم بیش از این در دفاع تمام‌قد و تطهیر چهره آن‌ها کوشش نکنند و منتظر حکم عادلانه دستگاه قضا بمانند.

لازم به تاکید است که رسانه‌های جمهوری اسلامی، ملزم هستند خود را كاملا در اختیار ارگان‌های دولت قرار دهند و به درجات مختلف با دیگر ابزارهای سیاسی، همگون و همراه شوند و با دیگر اهداف حاکمیت و با سایر ارگان‌های آن هماهنگ باشند. در حاکمیت حمهوری اسلامی، ارگان‌های دولتی، رسانه‌ها و مردم باید در خدمت اهداف و سیاست‌ها و ایدئولوژی اسلامی حکومت قرار گیرند. نه تنها اعتراض به این حکومت، بلکه حتی انتقاد به این حکومت، یک گناه کبیره و نابخشودنی محسوب می‌شود.
این حکومت، همواره حقیقت را از مردم پنهان می‌كند و رسانه‌هایش موظفند دروغ‌های بزرگ رهبر و سایر مقامات سیاسی و نظامی و قضایی حکومت را انعکاس دهند. امروز در ایران، «رسانه‌های حکومتی هم‎‎‌چون کیهان، فارسی، همشهری، تابناک، جوان، ایسنا، ایرنا، جمهوری اسلامی، صدا‌و‌سیما و ...، به رسانه‌هایی اطلاق می‌شود كه مواضع رسمی و ایدئولوژیک حکومت را انعکاس می‌دهند و اخبار و حرف‌ها و دردها و رنج‌های مردم را انعکاس نمی‌‌دهند و فراتر از آن، همانند ارگان‌های امنیتی برای مخالفین و زندانیان سیاسی پرونده‌سازی نیز می‌کنند.
رسانه‌های وابسته به حکومت، حقیقت را عامدانه وارونه جلوه می‌دهند و با تهدید و ارعاب منتقدان، پرونده‌سازی به زندانیان سیاسی و منتقدین و مخالفین حکومت، عملا نقش رسانه‌ای ماشین کشتار جمهوری اسلامی را ایفا می‌کنند. 
«فوکو» معتقد است، حقیقت برخلاف تعبیر سنتی، کشف نمی‌شود بلکه تولید و ساخته می‌شود و حقیقت در هر جامعه‌ای، بیان‌گر رابطه قدرت و دانش در آن جامعه است.
فوکو می‌خواهد نشان دهد که تعبیر رایج از عقلی و غیرعقلی و نیز معیار تشخیص حقیقت از دروغ، بیانگر رابطه‌های قدرت و نگه‌دارنده نهادهای سلطه‌اند. یعنی گفتمان حکومت، در مقام حقیقت پذیرفته می‌شود و عمل می‌کند.
 جمهوری اسلامی در این ۴۴، آزادی، برابری، انسانیت و هم‌چنین روشنفکران و دگراندیشان را تا حد مرگ آزرده‌ است و نسل‌هایی را اسیر اذهان بیمار و مالیخولیایی خویش کرده است. مردمی که ابزار دست دیکتاتور خودبزرگ‌بین و جنایت‌کاری چون خامنه‌ای هستند که آرمان‌های زیبا و انسانی را به لجن کشیده و هیچ عبرتی هم از تاریخ دیکتاتورها نگرفته است.
دیکتاتور‌ها، هیچ‌گونه توصیه و عاطفه‌ای را هرگز نمی‌پذیرند و همواره حق را از آن خود می‌دانند. آن‌ها به هیچ‌وجه و انعطاف‌ناپذیر نیستند. آن‌ها از نظر توانایی درک حقایق را ندارند.
آن‌ها ناخود آگاه با روش‌های خودکامه و خشن خود، نابودی خود را با دست خود رقم می‌زنند. پایان زندگی رضا شاه، محمدرضا شاه، هیتلر، موسولینی، صدام، قذافی، موگابه، حسنی مبارک، باید عبرت‌انگیز باشند اما دیکتارتورها از درس آموزی از تاریخ بسیار بسیار ناتوانند و چنین می‌پندارند که واقعا فناناپذیر هستند. به‌همین دلیل است که این‌گونه توهمات مالیخولیایی و خودبزرگ‌بینی، آن‌ها را تا مرز جنون می‌کشاند که دیگر به هیچ‌کس رحم نمی‌کنند. خود رحم می‌کنند و نه نگران زندگی دیگران‌اند. دیکتاتور‌ها عمر کوتاهی دارند.
اما نهایت زندگی و سرنوشت این دیکتاتورها، بسیار تلخ و همراه با تراژدی است.

روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ای زیادی در ایران و جهان بارها به اتهامات وارد شده به زندانیان سیاسی از جمله الهه محمدی و نیلوفر حامدی اعتراض کرده‌اند.
قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران ۴۴ سال است که به یک ماشین کشتار هیولایی تبدیل شده و از جمله به همه زندانیان سیاسی، اتهام‌های ساختگی نسبت می‌دهند و بر اساس آن‌ها، علیه زندانی حکم صادر می‌کنند.
«اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور»، «تحریک بیگانگان و همکاری با بیگانگان و آمریکا و اسرائیل و...»
هرگونه اذیت یا آزار بدنی برای گرفتن اقرار و نظایر آن در بازداشت‌گاه‌های موقت و زندان‌های جمهوری اسلامی عمومیت دارد. اعتراف‌گیری اجباری از زندانیان سیاسی در جمهوری اسلامی عمومیت دارد. اعتراف‌گیری در جمهوری اسلامی ایران، به مجموعه فعالیت‌های فیزیکی و روانی نهادهای امنیتی و نظامی گفته می‌شود که بر اساس گفته‌های برخی افراد، پس از انقلاب ۱۳۵۷، به اجبار برای تهدید، ارعاب، تخریب شخصیت و تحمیل اعتراف از مخالفان عمدتا سیاسی استفاده شده‌ است.
شیوه‌های رایج شکنجه برای گرفتن اعتراف هم‌چون شکنجه‌های ساواک بود، از جمله شلاق بر کف پا در حالی که وی را روی تخت فلزی می‌بستند، دستبند قپانی، محرومیت از خواب، آویزان کردن از سقف، پیچاندن آرنج دست تا زمانی که بشکند، له کردن دست و انگشتان لای گیره‌های فلزی، فروکردن شی تیز زیر ناخن‌ها، سوزاندن با سیگار، زیر آب کردن سر، اعدام نمایشی و تهدید جانی اعضای خانواده. اما از همه رایج‌تر شلاق زدن به کف پا بود، زیرا حکم صریح قانون شرع بوده ‌است. هم‌چنین گذاشتن در تابوت و مشاهده و شرکت در مراسم اعدام، نوعی شکنجه جدید بوده ‌است. این شکنجه‌ها تا زمانی که زندانی اعتراف کند ادامه داشته است.
در سال ۱۳۷۵ برنامه هویت در چندین قسمت از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش گردید. در این برنامه روشنفکرانی چون عبدالحسین زرین‌کوب و هوشنگ گلشیری و بسیاری دیگر، وابسته به «بیگانگان و خائن به کشور» معرفی شدند.
تجاوز جنسی به زندانیان سیاسی و… یکی از روش‌های مرسوم در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بوده‌ است که جهت تحقیر زندانی و تخریب روحیه وی استفاده شده ‌است.
اتهام «فریب خوردگی و آلت دست بیگانگان قرار گرفتن»‌(بدون متهم ساختن خویش به خیانت)، یکی از اتهاماتی که بازجویان و قضات جمهوری اسلامی به مخالفین خود نسبت می‌دهند.
حتی زندانی سیاسی را تهدید می‌کنند که اگر با آن‌ها همکاری نکند و شرایط آن‌ها را نپذیرند به اقوام‌شان تجاوز خواهند کرد. 
برخی از حوزویان بازجو مانند شیخ هادی غفاری، روی پشت دختران ۱۵-۱۴ ساله می‌نشست و آن‌ها را مجبور می‌کرد که راهش ببرند و صدای حیوان درآوردند. در زندان اوین، لباده‌اش را در شلوارش می‌کرد و زندانیان را شلاق می‌زد.
نگه‌داری زندانی در محل‌هایی با سروصدای آزاردهنده. گرسنگی یا تشنگی دادن به زندانی و عدم رعایت استانداردهای بهداشتی و محروم کردن زندانی از استفاده از امکانات مناسب بهداشتی. عدم طبقه‌بندی زندانیان و نگه‌داری جوانان یا زندانیان عادی در کنار زندانیان خطرناک. جلوگیری از هواخوری روزانه زندانی. ممانعت از دسترسی به نشریات و کتب مجاز کشور. ممانعت از ملاقات هفتگی یا تماس تلفنی زندانی با خانواده‌اش. فشار روانی به زندانی از طریق اعمال فشار به اعضاء خانواده زندانی. ممانعت از ملاقات متهم با وکیل خود. نگه‌داری زندانی به‌صورت انفرادی یا نگه‌داری بیش از یک نفر در سلول انفرادی. چشم‌بند زدن به زندانی در محیط زندان یا بازداشتگاه. بازجویی در شب. بی‌خوابی دادن به زندانی. فحاشی، به‌کاربردن کلمات رکیک، توهین یا تحقیر زندانی در حین بازجویی یا غیر آن. استفاده از داروهای روان‌گردان و کم‌وزیاد کردن داروهای زندانیان مریض. محروم کردن بیماران زندانی از دسترسی به خدمات درمانی ضروری. حتی ممانعت از انجام فرائض مذهبی و...

اکنون گفته می‌شود با همین روش‌هایی که در بالا اشاره کردیم پرونده این دو روزنامه‌نگار در مرحله امضای حکم است. به جز این دو  خبرنگار ایرانی دیگر، ده‌ها خبرنگار دیگر نیز با جرایم مشابهی در ماه‌های اخیر دستگیر و زندانی شده‌اند.
نکته قابل توجه در خصوص خانم نیلوفر حامدی این است که او اولین خبرنگاری است که به سقز رفته با خانواده مهسا امینی مصاحبه کرد و با وجود میل این خانواده نسبت به انتشار این مصاحبه اقدام کرده است.
۱۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۸ اوت ۲۰۲۳، روز خبرنگار بود. اکبر منتجبی، رئیس هیات‌مدیره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران، در گفت‌وگو با روزنامه هم‌‌میهن وضعیت فعلی روزنامه‌نگاری را در ایران «دوران سیاه روزنامه‌نگاری» توصیف کرده و گفته «بررسی‌ها نشان می‌دهد در یک‌سال گذشته بیش از ۱۰۰ خبرنگار بازداشت شده‌اند.» اما افزوده که با وجود فشارها «جریان اطلاع‌رسانی متوقف نمی‌شود و مثل آب مسیرش را پیدا می‌کند.»
روزنامه هم‌میهن، که الهه محمدی، یکی از خبرنگارانش در پی پوشش اخبار مربوط به مرگ مهسا امینی هم‌چنان در بازداشت به‌سر می‌برد و منتظر حکم دادگاه است، در مقاله‌ای با عنوان «خبرنگاران تنهاتر از همیشه» و با چاپ عکسی از او و نیلوفر حامدی، خبرنگار روزنامه شرق، از روزنامه‌نگاران زندانی یاد کرده بود.
سازمان گزارشگران بدون مرز در گزارش سالانه خود که در اردیبهشت ماه گذشته منتشر شد، وضعیت آزادی بیان در ۳۲ کشور را «به‌شدت وخیم گزارش کرد و گفت که فضای روزنامه‌نگاری در ۷۰ درصد از کشورها رضایت‌بخش نیست.»
سازمان گزارشگران بدون مرز در این گزارش ایران را از لحاظ آزادی بیان در میان ۱۸۰ کشور جهان در رتبه ۱۷۷ قرار داد.
بر اساس این گزارش سرکوب اعتراضاتی که از پارسال شروع شد، رتبه‌های ایران را در شاخص‌های «محیط اجتماعی» و «محیط قضایی» تنزل داده است.
در گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز، روسیه در میان ۱۸۰ کشور، در جایگاه ۱۶۴ و اوکراین نیز در ردیف ۷۹ قرار گرفته‌اند.
افغانستان هم به خاطر وضعیت آزادی بیان و روزنامه‌نگاری تحت انتقادهای شدید قرار دارد. در اوایل سال خورشیدی جاری سازمان حمایت از خبرنگاران افغانستان در نامه‌ای سرگشاده به آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد، خواستار توجه به خبرنگاران زندانی در زندان‌های طالبان و «وضعیت اسف‌بار» رسانه‌ها در داخل افغانستان شدند.
این سازمان گفت حدود ۶۰ در صد از رسانه‌های چاپی، صوتی و تصویری در این کشور از زمان به قدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان مسدود شده است و از آن زمان بیش از صد خبرنگار بازداشت، تهدید و در مواردی مورد ضرب و جرح قرار گرفته‌اند.
سازمان گزارشگران بدون مرز هم تخمین زده که «۸۰ درصد زنان خبرنگار در سراسر افغانستان از زمان تسلط طالبان در اوت سال ۲۰۲۱میلادی، کار‌ خود را از دست داده‌ یا این حرفه را ترک کرده‌اند.»
روشن است که انسان‌ها «به‌خاطر انسان بودن‌شان» حق آزادی بیان و اندیشه دارند. به‌صورت تاریخی مفهوم حقوق بشر ریشه در مفهوم «حقوق طبیعی» دارد که خود تکامل‌یافته مفهوم «قوانین طبیعی» است.
آزادی بیان و عقیده، آزادی تجمعات، آزادی ایجاد تشکل، آزادی‌های فردی، اجتماعی و سیاسی، آزادی عضویت در نهادها و تشکل‌های مستقل، آزادی اطلاعات، آزادی تظاهرات، آزادی جنبش‌های سیاسی‌-‌اجتماعی، آزادی احزاب و آزادی مذهب، انواع آزادی‌هایی‌ها هستند که باید «بی‌هیچ حصر و استثناء» باشند، در غیر این صورت، سانسور و سرکوب و تبعیض حاکم می‌شود.
شکی نیست که برای آزادی این خبرنگاران، و همه زندانیان سیاسی، از هر طریق ممکن تلاش کنیم و نگذاریم ماشین کشتار جمهوری اسلامی این عزیزان ما را در زندان‌های مخوف و در زیر انواع و اقسام شکنجه‌ها و فشارهای روانی و جسمی نگه دارد!
با توجه به همه آن‌چه که درباره این دو خبرنگار گفته شد جالب است بدانید که روزنامه هم‌میهن در گزارشی با اشاره به اظهارات متناقض سخن‌گوی قوه قضاییه درباره پرونده الهه محمدی و نیلوفر محمدی، نوشت: «۱۰ مرداد سخن‌گوی قوه قضاییه گفت که پرونده در حال انشای رای است، اما همین فرد در جلسه ۴ مهر گفت به یاد ندارم که در جلسه گذشته گفته باشم که پرونده در شرف رای است.»!
به‌معنای واقعی، اگر نمی‌‌خواهیم سیاست‌های فاجعه‌بار و ضدانسانی قوه قضاییه حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی در آینده تکرار شود ضرورت دارد از همین امروز، با صدای بلند و رسا اعلام کنیم که در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی، همه زندان‌های سیاسی سراسر ایران برچیده شده و  هرگونه شکنجه جسمی و روحی زندانی و هم‌چنین حکم اعدام در ایران، مطلقا ممنوع خواهد شد!
جمعه بیست و یکم مهر ۱۴۰۲‌-‌سیزدهم اکتبر ۲۰۲۳