ناصر بابامیری: وقتیکه جریانی فاشیستی یا باندفالانژیستی با فیگور مدافع زن، برای آنان جایگاه رهبری قائل میشود!

بورژوازی وقتی خود دیوار ستم و تبعیضش علیه زنان را بخشا بدست خود زنان نیز بالا میبرد، و آنها را در تولید و باز تولید این نابرابری سهیم میکند، تفکیک جنسیتی را برنداشته است، بلکه آنرا ظاهرا با طیب خاطر زنان عمیقتر در جامعه نهادینه میکند و در اشکال امروزی تر آنرا ترفیع میدهد! از آن سیستم گرفته که زنان حقارت ملکه شدن را می پذیرند و در بخشی از سیستم به بردگی کشاندن زنان ایفای نقش میکنند تا دیگر اشکال آن که در واقع زنان را به مقام استثمارگر رسانده، تا طوق بردگی را بر گردن همنوعانشان ابدی کند و در همان گام آغازین این آزادی و برابریند که بیرحمانه سلاخی میشوند! از این سیستم گرفته تا سیستمی که در آن زن طرفدار بازار آزاد و دولت میشود، دیگر جنسیتش نزد بورژوازی کارایی دیگری دارد، حربه ای میگردد برای فریب سایر زنان که شما زنان هم می توانید به مدارج جانیان تاریخی فارغ از جنسیت ارتقاء یابید! تاریخا هم این سیستم برایش تعریف کرده که "آزادی فرد" منوط به جنسیتش نیست! شما زنان هم در این سیستم بازار آزاد، یا دولتی میتوانید زن باشید، و در مقام زن استثمار کنید. می توانید زن باشید و در قامت زن لیدر سازمان و نهادهای ناسیونالیستی و فاشیستی شوید! می توانید زن باشید و در مقام زن آزادی و برابری را از زوایه منافع این مناسبات که سودافزائی است بفهمید و معنا کنید و مروج ان باشید! می توانید زن باشید رهبر مافیاها باشید، بکشید و اعدام و ترور کنید! کمااینکه وقتی خانم تاچر طرفدار بازار آزاد میشود دیگر از نظر بورژوازی غرب جنسیتش زن است یا مرد است مهم نیست. مهم اینست در بقای این مناسبات تاثیرگذار باشد. کمااینکه وقتکیه زن طرفدار دول بورژوازی میشود، آزادی و برابری را از زوایه قدرت دول بورژوازی تجربه میکند و میفهمد و معنا میکند و حاضر است برای پراتیک کردنش، نظیر مردان روی هر جنایتی سرپوش بگذارد. نزد بورژوازی مهم اینست سود و منفعتش در بازار تامین شود. بسیار هدفمند جنسیت در این مصاف نزد بورژوازی موقتا هم باشد، امریست ثانوی. تازه دولت و ماشین سرکوبش اعم از زنان و مردان را پشت فرامین زن در مقام تاچرها به خط و به پیاده نظام آن تبدیل میکند! این نظام کثیف و وارونه تنها در عرصه خلق جنایت است که زنان را به "مقام شامخ همنوعانش فارغ از جنسیت" در به انقیاد کشاندن بشریت می رساند و از آن فراتر هم می برد! مگر چند دهه پیش ما شاهد این صحنه در جهان نبودیم. در اینسوی جهان خانم تاچر سرمایه داری را رهبری میکند و در آنسوی جهان آقای ریگان یا گورباچف ... در سوی دیگر! هر کدام ضمن رقابتها در تلاشند جامعه بشری و خصوصا پرولتاریای جهانی را تحت انقیاد سرمایه داری جهانی درآورند. مگر امروز در دولتهای بوژوازی نمونه های دیگر این زنان بورژوا را کم داریم. خانم مارین لوپن از تیپ رهبران گرایش فاشیستی در فرانسه است، در مقام زن "جایگاهی والایی" را در تولید و باز تولید این مناسبات بسهم خود اشغال کرده است تا دستاورهای مبارزاتی دهه های گذشته جنبش کارگری و کمونیستی را باز پس بگیرد و جامعه را به زیر فرمان راستها و فاشیستها بکشاند. خانم کریستین لاگارد وزیر سابق اقتصاد و دارائی فرانسه و رئیس پیشین صندوق بین المللی پول و سرپرست کنونی بانک مرکزی اروپا غیره اینست، نزدیک به پنج دهه است در مقام زن در سیستم وارونه سرمایه داری و بطور مضاعف به انقیاد کشاندن زنان ایفای نقش میکند. احزاب بورژاوی اعم از چپ و راستش در پیشخان این سیستم مشغول خوشخدمتی اند. معلوم است سازمانها و باندهای مخوف که در حاشیه این سیستمها دارند انگل وار زندگی میکنند و از این سیستم تغذیه میکنند برای چه اهداف زنان را به مقام لیدر باندها جلو می زانند!

دو باند مهتدی ایلخانیزاده و کعبی، بعد از اینکه هئیت وساطت ریش سفیدان احزاب ناسیونالیستی در کردستان عراق، به نتیجه مطلوب نرسید که سران باند را توجیه و به مصالحه بکشانند و بر جنایتشان پوشش بگذارند، هر دو طی بیانیه ای ارزیابی خود را از برخورد مسلحانه که منجر به قتل عمد دو عضو مسلح و زخمی شدن چند نفر شده، رو به افکار عمومی ابلاع نمودند. باند مهتدی و ایلخانیزاده از کودتای نظامی باند کعبی دم می زند، و قرار است جزئیات این برخورد مسلحانه را بیشتر در آینده به بحث بگذارد، و تاوان جنایت را به گردن باند دیگر بیاندازد. و باند کعبی هم انگار نه قتلی و نه جنایت روی داده است، طی یک بیانیه غوغاسالارانه اعلام نموده:« کنفرانس نتیجه گرفت، پروژه اتحاد به بن رسیده و جناح مهتدی و ایلخانی زاده متعهد به وعده و وعیدهای (بخوانید تقسیم پول و قدرت بین سران دو باند) داده شده، نبوده اند» و جدائی خود را طی کنفرانس 16 رسمیت داده اند. ضمنا باند کعبی طی بیانیه ای مدال افتخار بر گردن سران باند میاویزد که زنی را به مقام سخنگوی باند ارتقاء داده است. سردسته باند خواه زن یا مرد وقتی بر همه جرم و جنایتی که میکند آنرا توجیه و روی آن پوشش میگذارد و تازه در قامت مدافع آزادی و برابری ظهور میکند، شاید بردگانی که فرمانبرداران آنند، از روی توهم یا به هر دلیل به دام سران باندها بیافتند و تصور کنند در حال مبارزه هستند بفریبد. اما جامعه با هشیاری و آگاهی باید آنها را منزوی و افشا کند،که نمیشود علیه جریان کمونیستی عملیات ایذائی کنید و نقشه ترور کمونیستها و کارگران را در دستور کار گذاشت، در کمپ فاشیستها و ناسیونالیستها سالها علیه کارگر و کمونیست نقشه کشید...و برای دور زدن انقلاب به هر ریسمانی چنگ زد، اما طی بیانیه و کنفرانس یا کنگره های پوشالی افاضات فروشی کرد و خود را مدافع مردم کارگر و زحمکشتان قلمداد نمود! نمیشود سردسته های بان خواه زن یا مرد در تمام ظرفیتهای ارتجاعی که باند در اجحاف و به بردگی کشاندن زنان داشته، سرپوش بگذارند و تازه بیشرمانه مدعی باشند زن را به مقام سرکردگی باند رسانده اند. و فراتر از آن فیگور مدافع زنان بخود بگیرند و روضه خوانی کنند که ببینید زن در میان ما دو باند چه مقام والایی دارد! جامعه نمی پذیرد امروز باندی علیه باند دیگر اسلحه بکشد و بسادگی جان انسانهایی را که تا دیروز روی یک سفره نشسته بودند، بگیرد، و بجای اینکه سران باند بازخواست و محاکمه شوند، فردا یکی از دو باند یا هر دو کنفرانس بگیرند و مدعی باشند زنی را به مقام سخنگویی و دیگری را با مقام لیدری باند ارتقا داده و انگار نه کشتاری و نه جنایتی روی داده است! اگر سایر ناسیونالیستها بدلیل پیشینه مشابه بر چنین جرم و جنایتهایی می توانند سرپوش بگذارند، و تازه برایش کف بزنند، اذعان بدارند، ببینید چقدر این باندها برای زن مقام و منزلت قائلند، جامعه و خصوصا کمونیستها آنرا نخواهند پذیرفت. کمااینکه در گذشته تمام قد در برابر اسلحه بدوش های ناسیونالیستی و مرتجعین مذهبی ایستادند و نگذاشتند به جامعه خون بپاشند، اکنون نیز نخواهند گذاشت این باندها با شرکایشان این تاریخ و دستاوردهای ارزشمند آنرا مصادره کنند و برای آینده جامعه مخاطره آفرین باشند!

ناصر بابامیری 30.06.2023