یونس غیاثوند: علّت اصلی بحران آب در ایران چیست؟

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

از دههء ۴۰ خورشیدی تاکنون، ایران دچار خشکسالی های متعدد سفره های آب زیر زمینی خود است و سال به سال به تعداد منابع از بین رفته آب شیرین کشورمان افزوده می شود، ماجرا چیست؟ آیا مردم عادی ایران مصرف گرا هستند و منابع ملّی را پی در پی هدر میدهند یا پشت پرده اتفاق دیگری در حال رخ دادن است؟ طبق آمارهای وزارتخانه های نیرو، کشاورزی، صنعت، معدن و تجارت و سازمان آمار ایران، مصرف سالانه آب کشورمان بین سه بخش مصرف عمومی، صنایع و معادن و کشاورزی تقسیم شده است؛

افرادی فکر می کنند که بخش مصرف عمومی قسمت بزرگی از آب کشور را مصرف می کند، ولی این نادرست است؛ طبق آمار های مراجع یاد شده ۹۲ درصد از آب مصرفی سالانه در بخش کشاورزی مصرف می شود.

بیایید تا علّت های مصرف درصد بزرگی از آب را توسط بخش کشاورزی بررسی کنیم، نخستین ضربه به حرفهء کشاورزی در دههء ۴۰ خورشیدی ثبت شد، در آن دوران کارشناسان کشاورزی اسرائیل به هدف فهمیدن اینکه چگونه میزان مصرف آب در بخش کشاورزی ایران متعادل است، به کشورمان آمدند و دلیل اصلی این را که چگونه ایرانی که بخش بزرگی از استانهای آن دچار کمبود بارش باران و برف هستند، می شود در آنها آب را طوری مدیریت کرد که کفاف همهء نیاز های مردم در هر اقلیم را بدهد.
دلیل اصلی پاسداشت حداکثری منابع آب از سوی کشاورزان توسط سیستمی به نام قنات ها شکل می گرفت؛ اگر از افراد سالخورده چند دههء پیش بپرسید که چگونه در آن دوران خشکسالی نبود، خواهید دانست که در آن دوران حداقل احتمالی وجود داشت که خشکسالی در ناحیه ای رخ دهد؛ متخصصان کشاورزی اسراییل فهمیدند که سیستم قنات ها طوری ساخته شده که برداشت آب برای رفع تشنگی زمین های دهقانان به اندازه کافی توسط قنات ها( که همگی افقی محور بودند)طوری تامین می شود که هیچ سفرهء آب زیر زمینی دچار خشکسالی نشود، حتی در فصول بارش باران و برف نیز قنات ها شاهد برون ریزی آب از خود بودند!
متخصصان پلید اسرائیلی جهت ضربه زدن به دهقانان و مردم ایران، به دولت وقت و کشاورزان و خانهای آن دوران پیشنهاد کردند که بجای استفاده از قنات ها چاه های عمودی را ایجاد کنند، دلیل مضحک آنها این بود که قنات ها نمی توانند آب شیرین را در فصول بارش نگه دارند و در نتیجه این آب از قنات ها بیرون می ریزد.

متاسفانه بدلیل نفوذ حداکثری فرقه های صهیونیستی همچون: بهاییت، فراماسونری، مسلمان نماها(یهودیان به دروغ مسلمان شده) و غربگرایان این پیشنهاد اسرائیلی ها را قبول کرده و از آن دهه تاکنون چاه های عمودی تبدیل به منابع اصلی استخراج آب گشته اند و بدلیل مکش بسیار سریع و بی حد و اندازه آب توسط این نوع چاه ها و ابزار های مرتبط به آنها، سفره های زیر زمینی آب شیرین نمی توانند خود را بازیابی کنند و در نتیجه بعد از مدّتی خشک می شوند.
ضربهء دومی که از طریق دستورالعمل های نادرست کشاورزی به منابع آب ما وارد شد، ناشی از وجود بخش خصوصی و عدم نظارت بر فعالیت کشاورزان و زمین داران خرد می باشد؛ از سال ۵۷ به بعد، زمین داران بزرگ به طور کامل ریشه کن شدند و جای آنها را مالکان و کشاورزان خرد گرفتند، هنگامی که بخش کشاورزی خصوصی شود، دولت توانایی کنترل و بررسی کامل زمینهای زیر کشت را نخواهد داشت، زیرا آن زمین مربوط به دولت نیست و کشاورز هر طوری که بخواهد می تواند آب را مصرف کرده و هر محصولی را بدون تفکر بکارد.
کشاورزان در حال حاضر می دانند که دولت توانایی کنترل و نظارت بر آنان را ندارد، در نتیجه دستشان برای انجام هرکاری جهت بدست آوردن سود باز است و البته به طور قطعی دهقانان عزیز و باشرافتی نیز یافت می شوند که از راه های حرام و نادرست کسب سود نمی کنند، ولی این کافی نیست؛ بر اساس داده های دولت ایران و سازمانهای بین المللی، کشور ایران در رده ممالک کم آب جای گرفته و پربارش ترین استانهای ایران در طول سال واقع در شمال آن هستند که در همسایگی آبی و زمینی آنها جمهوری آذربایجان کم وسعتی قرار دارد که میزان بارش نزولات آسمانی آن از این نواحی شمالی بسیار بیشتر است!


دخالت دولت در امر کشاورزی ضروری است، کشاورزان بدلیل عدم راهنمایی و هدایت شدن توسط دستگاه های حکمرانی توجّهی به این مسئله نمی کنند که آیا منطقه آنها مناسب کشت هندوانه که بسیار آب بر می باشد هست؟ آیا می شود در آنجا برنج کاشت؟ همین عدم اجرای این کار درست باعث می شود که منابع نواحی کم آب همچون کرمان، یزد، قم و… از بین بروند.
دلیل سوم و پایانی عدم تعویض مرتّب زیر ساخت های انتقال و حفظ آب در کشور ماست؛ بسیاری از لوله های انتقال آب کهنه گشته و در میانه راه آبی که طی سالهای طولانی جمع شده براحتی بر روی زمین هدر می رود، صنعت سد سازی بدون پشتوانه علمی ضربهء بزرگی به منابع آبی ما از دههء ۷۰ خورشیدی زده است، دولت اکبر هاشمی رفسنجانی و جانشینان او نمی دانستند که چرا غرب با وجود عدم برداشت تحریم ها به آنها طرز ساخت سد را یاد داده است! جواب به این معما دو وجهی است، یا در دستگاه اجرایی مربوطه عوامل نفوذی جای داشته اند یا علم کافی برای مدیریت وجود نداشته است؛ دولت های غربی به ایرانیان سد سازی را آموختند، ولی نه به صورت علمی و اصولی، همین منجر به این شد که صنعت سد سازی به صورت افراطی و غیرفناوری محور پبیش رود و حوادثی همچون: خشک شدن دریاچه ارومیه، خشکسالی در شرق لرستان و غرب اصفهان رخ دهد.
در صورتی که این سه مشکل و معضلات دیگر با کمک و دخالت دولت و مردم محور بودن طرح ها حل نشوند، ما شاهد فروپاشی امنیت در دههء های آینده و جنگ بر سر آب نه در کشور های همسایه، بلکه در استانهای خود خواهیم بود.

پانوشت نگارنده: تشکّر فراوان از همکارعزیزم که در یاری رسانی فنی و علمی برای مطالب و من کمترین زحمات فراوانی کشیده اند، عمرشان پربرکت باد!
*******************************
*- منابع:
*- جغرافیای ایران، کتاب سال اول، متوسطهء دوم(دبیرستان)، رشتهء علوم تجربی، ریاضی و فنی.
*- وزارت جهاد کشاورزی، آمار های مرتبط به میزان بارش برحسب هر استان.