حكمتیست: اوجلان طی پیامی از پ ك ك در خواست کرده است که اولا خلع سلاح شوند و دوما خود را منحل کنند. البته پس از برگزاری یک کنگره حزبی. رهبری پ ك ك از این پیام حمایت كرده است و دولت تركیه از پیام اوجلان استقبال كرده است.
ماجرا چیست؟ دلایل و فاكتورهایی كه چنین اقدامی را برای دولت تركیه و همزمان برای اوجلان و رهبری پ ك ك ضروری كرده است كدام است؟ تاثیرات و عواقب چنین توافقی كدامند؟ بخشی از احزاب سیاسی در کردستان ایران از این پیام استقبال کرده و بخشی آنرا محکوم کرده اند. ارزیابی شما چیست؟
خالد حاج محمدی: در مورد این مسئله نمیتوان با صرف استقبال یا محکوم کردن آن بسنده کرد. باید دلایل این پیام یا توافق، تاثیرات آن در ترکیه، چه تاثیر بر صفبندی سیاسی و چه بر مردم کرد زبان در ترکیه و بر احزاب ناسیونالیستی در منطقه را بررسی کرد.
با این توضیح کوتاه اجازه بدهید ابتدا به پدیده صلح و آشتی حزب كارگران كردستان (پ ك ك) و دولت تركیه و بعلاوه پیام اوجلان و سیری كه طی شده است، اشاره كنم و بعد به دلایل، عواقب و تاثیراتش میپردازم.
بحث مذاكره میان تركیه و عبدالله اوجلان رهبر زندنی پ ك ك امری جدید نیست. سال ۲۰۱۲ نیز توافقاتی میان دولت و اوجلان صورت گرفت و رهبری پ ك ك از تصمیمات اوجلان حمایت كرد و قول داد كه اسلحه را كنار بگذارد. طی این مذاكرات، توافقاتی حاصل شد، آتش بس اعلام شد و آن پروسه نزدیك به سه سال ادامه یافت.
در سال ۲۰۱۵ دولت تركیه با حملات نظامی خود به پ ك ك و شروع دوره ای از جنگ خونین و سپس دستگیری طیف وسیعی از مخالفین سیاسی خود به اتهام همكاری با پ ك ك، عامل اصلی در پایان دادن به توافقات فوق بود. طی این سالها و تا امروز عبدالله اوجلان همواره آماده توافق و پایان مبارزه مسلحانه بوده، و تاكید كرده است اگر دولت تركیه آماده باشد، او میتواند و از این میزان نفوذ و اتوریته برخوردار است كه پ ك ك را متقاعد به خلع سلاح كند. ما طبیعتا از مضمون همه مسائل طرح شده در مذاكرات احتمالی پشت پرده میان دولت تركیه، اوجلان و پ ك ك چه در گذشته و چه در حال بی اطلاعیم. اتكای ما اظهارات رسمی و علنی آنها است.
دوره اخیر هم كه چندین ماه است شروع شده است، پروسه ״آشتی״ با اظهارات دولت باغچلی، متحد اصلی اردوغان، مبنی بر اینكه اوجلان به شرط اعلام انحلال پ ك ك میتواند در پارلمان سخنرانی كند، آ وارد دوره ای جدی تر شد. بحث احتمال عفو و آزادی اوجلان در صورت انحلال پ ك ك توسط باغچلی و حمایت او از پروسه صلح با پ ك ك، بحثها و ارزیابی های مختلفی را حول این ماجرا و تغییر رویكرد تركیه و دلایل آن به راه انداخت. این پدیده بعد از حملات نظامی پ ك ك به مراكز نظامی تركیه در اكتبر ۲۰۲۴ و حملات تركیه در جواب به اقدام پ ك ك، با وقفه ای چند ماهه مواجه شد.
بالاخره هیئتی ۷ نفر از جمله رهبران "حزب دمكراتیك خلقها (DEM) كه در زندان امرلی با عبدالله اوجلان دیدار كرده بودند، روز پنجشنبه ۲۷ فوریه پیام رهبر پ ك ك را به اطلاع عموم رساندند.
اوجلان در این پیام میگوید:
"در این فضای ایجاد شده، که تحت تأثیر فراخوان دولت باغچلی و ارادهای که رئیسجمهور نشان داده است، همراه با رویکردهای مثبت سایر احزاب سیاسی به این درخواست شکل گرفته است، من فراخوانی برای زمین گذاشتن سلاحها ارائه میکنم و مسئولیت تاریخی این فراخوان را بر عهده میگیرم. همانطور که هر جامعه مدرن و حزبی که وجودش به زور خاتمه نیافته است، داوطلبانه چنین کاری را انجام میدهد، برای یکپارچگی با دولت و جامعه، کنگره خود را برگزار کنید و تصمیم بگیرید؛ تمامی گروهها باید سلاحهای خود را زمین بگذارند و پ.ک.ک باید خود را منحل کند."
کمیته اجرایی حزب کارگران کردستان (پ ك ك) در مورد پیام اوجلان طی بیانه ای رسمی اعلام كرد:
"بیانیه رهبر عبدالله اوجلاان ....، مانیفست عصر است که راه همه نیروهای آزادی و دموکراسی را روشن میکند. ما به رهبر آپو به خاطر ارائه چنین مانیفست جامعه دموکراتیک به مردم و بشریت با احترام درود میفرستیم....، به محتوای فراخوان به طور کامل پایبند هستیم، اعلام میکنیم که از آن پیروی کرده و اجرا خواهیم کرد."
رهبری پ ك ك ضمن اعلام وفاداری به رهبری زندانی خود و حمایت از پیام او، ضمن اعلام آتش بس یكطرفه، خاطر نشان كرد كه برای پیشبرد این پروژه ضروری است دولت تركیه اوجلان را آزا كند تا خود ایشان راسا برگزاری كنگره و پروژه آشتی را اجرا كند.
چرا تركیه وارد این معامله شده است؟
بحث توافق با اوجلان و آزادی او در صورت خلع سلاح پ ك ك و پروسه صلحی كه تركیه روی آن تاكید میكند، در شرایط جدیدی اتفاق می افتد. این شرایط اساسا تحولات اخیر در خاورمیانه و تغییر توازن قوا میان دولتهای اصلی در این منطقه است. قطعا فاكتورهای دیگری از جمله تغییر توازن میان قدرتهای اصلی جهانی، بحران اقتصادی، معضلات داخلی و منطقه ای تركیه و موقعیت دولت اردوغان و انتخابات آینده تركیه نیز در این شرایط دخیل اند.
با سقوط دولت بشار اسد، روسیه و جمهوری اسلامی یكی از متحدین تاریخی خود را از دست دادند. ایران شاید اصلی ترین بازنده در سوریه بود. با سقوط اسد محدودیتهای جدی ای بر نفوذ جمهوری اسلامی، به عنوان یكی از بازیكنان اصلی منطقه ای، وارد شد. با حذف اسد و به قدرت رسیدن جریانی اسلامی سنی مذهب و متحد تركیه عملا ״محور مقاومت״ ایران، دچار مشكلات جدی شد. ایران در عراق نیز با مشكلاتی از جمله افزایش فشار امریكا به دولت حاكم برای محدود كردن دامنه دخالت ایران روبرو است. در لبنان لطماتی كه حزب الله خورد، مستقل از ابعاد و دامنه آن، و بعلاوه فشار دولتهای غربی بر دولت لبنان برای تشدید محدودیت بر حزب الله و ایران، مشكلاتی را برای جمهوری اسلامی به همراه آورد. با تضعیف موقعیت منطقه ای جمهوری اسلامی و خلاء حضور قدرتمند ایران و روسیه در سوریه، تلاش برای پر كردن این خلاء را در دستور دولتهای بزرگ منطقه ای قرار داد. عربستان، تركیه و اسرائیل میكوشند با تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی جایگاه مهمتری پیدا كنند. در این میان تركیه و اسرائیل بطور جدی در تلاش اند.
اسرائیل علاوه بر جنگ طلبی خود و كشمكش و تبلیغات جنگی با جمهوری اسلامی، عملا بخشی از سوریه را اشغال کرده و بدون هیچ مانعی به بمباران و حملات خود به مراكز نظامی و... سوریه ادامه میدهد. اسرائیل مدتها است برای جلب همكاری احزاب ناسیونالیست كرد در ایران و عراق در تخاصمات خود با ایران و تبدیل آنها به ابزار سیاست خود در تلاش است. در ایندوره و با سقوط اسد، دولت اسرائیل با نقشه ״خاورمیانه جدید״ خود، با ادعای وصل كردن بعضی از مناطق كشورهای عربی به اسرائیل، بطور ویژه پرچم دوستی با "كردها" به عنوان "متحدین" خود را برداشته است. اسرائیل در كل منطقه و از جمله در سوریه نیز میكوشد احزاب و نیروهای ناسیونالیست كرد را به خود نزدیك كند، در تخاصمات آنها با دولتهای حاكم، از ایران تا عراق و تركیه و تا دولت اسلامی به قدرت رسیده در سوریه، در خدمت سیاست منطقه ای خود با خود همراه كند. اسرائیل که سنتا با بارزانی رابطه حسنه داشته است، با نیروهای اپوزیسون كرد ایران وارد مناسباتی شده است و نیروهای ناسیونالیست كرد در سوریه نیز كه تا امروز زیر حمایت امریكا بوده اند، عملا به اسرائیل چراغ سبز نشان داده اند.
در اوضاع و توازن قوای جدید در منطقه دولت ترکیه در تلاش است كه به عنوان قدرتی منطقه ای ظاهر شود. دولت تركیه بخشی از كردستان عراق را عملا به نام مبارزه با پ ك ك اشغال كرده است، بخشی از سوریه را اشغال كرده است و علیه اپوزیسون كرد سوریه از هیچ جنایتی دریغ نكرده است. امروز تركیه برای تحکیم موقعیت منطقه ای خود با خطر اسرائیل و تلاش او برای بحران سازی در کشورهای رقیب، منجمله ترکیه، طرف است. پیوستن نیروهای كرد سوریه به اسرائیل و یا نزدیكتر شدن آنها به هم و خطر شیفت كردن پ ك ك به طرف اسرائیل، كه تا امروز متحد ایران بوده است، همگی مشكلات زیادی هم برای تركیه و هم برای دولت جدید متحد او در سوریه ایجاد میكند.
خنثی كردن پ ك ك، خلع سلاح و انحلال آن، امكان كنترل ״حزب دمكراتیك سوریه״، كه بخشی از خاك سوریه را در کنترل خود دارد، توسط اوجلان را برای تركیه ممكن و خطر دولت اسرائیل را در تشدید بحران داخلی در ترکیه و تضعیف موقعیت منطقه ای آن را محدود یا غیرممکن میكند.
انحلال پ ك ك همزمان یکی از مهمترین کانونهای بحرانی در داخل ترکیه را آرام میکند و به جدالی خونین خاتمه میدهد كه تركیه سالها است با آن روبرو است. لازمه تبدیل تركیه با نقشه دولتی قدرتمند و تعیین کننده در منطقه، بعنوان حامی ثبات و صلح، حل معضلات درونی خود و از جمله پایان دادن به جنگ با پ ك ك است.
مولفه دیگر انتخابات آتی در تركیه است كه اردوغان بدون تغییر در قانون اساسی امكان كاندیداتوری درآنرا ندارد. برای تغییر در قانون اساسی اردوغان به حمایت نیروهای "كرد" و نزدیك به پ ك ك (DEM) در پارلمان، كه سومین حزب بزرگ در تركیه است، نیاز دارد. او همزمان به جلب حمایت مردم كرد زبان محتاج است، چیزی كه در صورت حمایت پ ك ك از او تا حدودی تامین است.
علاوه بر این تحولات بزرگ جهانی، عروج چین و نقشه های اقتصادی این كشور و از جمله جاده ابریشم و جایگاه تركیه، برای حاكمین بر این كشور و به عنوان گشایشی اقتصادی و رشد بازرهای تركیه و نیاز تركیه به امنیت، در بلند مدت یك فاكتور جدی است.
اینها مولفه هایی است که دولت ترکیه را به تلاش در تخفیف یا حل این بحران سوق میدهد.
پ ك ك و خلع سلاح
مضمون توافقات نهایی و خواست و مطالبات طرفین و خصوصا پ ك ك هنوز مبهم است. اوجلان خلع سلاح و انحلال پ ك ك و همه گروهای تابعه را اعلام كرده است كه رهبری پ ك ك با آن توافق كرده است. واقعیت این است كه مدتها است مبازره مسلحانه برای پ ك ك به بن بست رسیده است. این شكل از مبارزه پس از چند دهه و زندگی در كوههای قندیل با پشت جبهه ای ایران دیگر چندان كار ساز نیست. این در شرایطی است كه رهبری این جریان بیش از دو دهه است در زندان است، امری كه برای پ ك ك و در سنت و سیاست این جریان پدیده ای بسیار محوری است. سقوط بشار اسد و قدرت گیری جریان اسلامی "هیئت تحریرالشام" نه تنها برای نیروهای "دمكراتیك سوریه"، متحد پ ك ك، بلكه و بعلاوه برای خود پ ك ك هم محدودیت ایجاد كرده است. در عراق طی سالهای اخیر و با افزایش قدرت دولت مركزی، فشار بر پ ك ك در كردستان عراق افزایش یافته است. بعلاوه بر هیچ كس و از جمله رهبران پ ك ك پوشیده نیست، كه جمهوری اسلامی هر زمان منافعش ایجاب كند مشكلی با معامله بر سر پ ك ك و نیرو هایش ندارد. همزمان حزب دمكراتیك خلقها(DEM)، که به عنوان بازوی غیر مسلح این جریان از آن نام برده میشود، در پارلمان تركیه نماینده دارد و در مناطق كرد نشین نفوذ زیادی دارد و عملا جای خالی پ ك ك را پر كرده است.
اگر پروسه خلع سلاح پ ك ك و انحلال آن به معنی باز شذن فضای سیاسی برای احزاب ناسیونالیست کرد در ترکیه، آزادی اوجالان و دیمیرتاش، رهبر حزب دمکراتیک خلقها، و باز کردن امکانی برای بورژوازی کرد در ترکیه برای سهیم شدن در قدرت سیاسی بطور دائمی تر باشد عملا مطالباتی که پ ك ك زیر پرچم "ستم بر كردها"، چند دهه برای آن جنگیده است، متحقق میشود. به علاوه تامین این امر فشار به حزب خواهر پ ك ك در سوریه را قطعا كاهش میدهد و شانس توافق با "هیئت تحریر الشام" به عنوان متحد دولت تركیه را برای این حزب بیشتر میكند.
لذا مستقل از اینكه معامله پ ك ك و رهبری زندانی آن با دولت تركیه به كجا میرسد، مستقل از اینكه تا كجا ادامه خواهد یافت، اما نیاز پ ك ك به پایان فعالیت مسلحانه تا كنونی با مشكلات زیادی كه دارد، یك واقعیت است.
عواقب و تاثیرات این "توافق"
ابتدا لازم میدانم به نكته ای اشاره كنم و آنهم "مسئله كرد" است. ستم گری ملی بر مردم كرد زبان در كشورهای منطقه از تركیه تا عراق و ایران و سوریه، یك واقعیت انكار ناپذیر در تاریخ این جوامع است. عامل اصلی این ستمگری، دولت مركزی است. نفس ستمگری ملی در بسیاری از این كشورها فقط شامل كرد زبانان نمیشود، برای نمونه در ایران مردم ترك زبان، عرب و لر زبان و… را نیز شامل میشود. ارتقا این ستمگری و تبعیض بر اساس ملیت، به یك مسئله ملی كه به یك شكاف بر اساس ملیت شكل دهد و جامعه را حول آن قطبی كند، كار ناسیونالیسم است. نه دولت تركیه و نه پ ك ك نمایندگی اكثریت عظیم مردم ترك زبان یا كرد زبان را نمیكنند. بورژوازی كرد برای سهم خواهی در قدرت مركزی با اتكا به تبعیض و سركوب و … دولت مركزی، با سرمایه گذاری بر بیحقوقی هایی كه این دولت بر مردم كرد زبان اعمال میكند، با آویزان شدن به آن، دنبال اهداف خود است. بر متن این تبعیض و بیحقوقی، پ ك ك، بعنوان نماینده بخشی از بورژوازی کرد در ترکیه، سهم خواهی خود از قدرت را به پرچم سیاسی "حقوق ملی یا ملت كرد" ترجمه و تبدیل كرده است و حول آن از مردم محروم كرد زبان سرباز گیری میكند. در نتیجه هدف، سهم خواهی یا سهم بیشتر خواستن بورژوازی كرد و احزاب نماینده آن است كه با پرچم "رفع ستم بر كردها" پیش برده میشود، جایی كه بورژوازی در قدرت مركزی سهیم است ما شاهد جنبش ملی و مسئله ای به نام مسئله ملی نیستیم. در ایران چیزی به نام جنبش ملی تركها یا عربها و یا بلوچها را تا امروز نداشته ایم. در كردستان عراق با به قدرت رسیدن احزاب ناسیونالیسم كرد، عملا این پدیده حاشیه ای شد و در سوریه به دلایل تاریخی اساسا شاهد یك جنبش ملی در تاریخ آن به شكل سایر كشورها نیستیم. جنبش هایی که از طرف دولتهای مرکزی سنتا با سرکوب و حمله نظامی و .. سرکوب شده اند.
از این نظر و از زاویه منافع مردم كردستان در تركیه و از زاویه منافع طبقه كارگر در این كشور، پایان تخاصمات و جنگ و نا امنی، كه عامل اصلی و بانی اصلی آن دولت تركیه است، و پ ك ك هم برای اهداف خود به آن متوسل شده است، به نفع پایین جامعه است. هر درجه شیف كردن از یك مبارزه خونین و جنگ و ترور و میلیتاریسم در تركیه، هر درجه باز شدن امكان مبارزه سیاسی و آزادی فعالیت سیاسی به احزاب اپوزیسیون به جای جنگ مسلحانه به نفع پایین جامعه، به نفع مردم محروم در كردستان تركیه به عنوان قربانیان اصلی این تخاصمات در این تاریخ و به نفع طبقه كارگر در تركیه است.
دولت تركیه به عنوان یكی از متعصب ترین، ارتجاعی ترین و جنایتكارترین دولتهای منطقه، با اتكا به ناسیونالیسم و برتری ترك زبانان بر بقیه از جمله مردم كرد زبان و نمایندگی یك فاشیسم عریان، نقش بزرگی در ایجاد دشمنی در میان مردم تركیه بر اساس تفاوتهای زبانی و فرهنگی داشته است. دود سركوب های خونین، اعدام و زندان و كشتار به جرم "كرد" بودن، ایجاد محدودیتهای فراوان برای این مردم، "ترك كوهی" نامیدن و تحقیر روزانه آنها و بسیاری اقدامات دیگری كه در تاریخ خود دارد، به چشم طبقه كارگر و مردم همسرنوشت در این جامعه، مستقل از هر تفاوت زبانی و فرهنگی، رفته است. این توحش به احزاب ناسیونالیست كرد و اینجا پ ك ك نیز امكان داده است، كه به نام تقابل با حاكمیت به عنوان "دشمنان مردم كرد"، با تحریكات قومی و عقب مانده، این شكاف را تعمیق و دشمنی كور بر اساس ملیت را برای نیل به اهداف خود گسترش دهد.
لذا از زاویه منافع مردم محروم در این كشور، از زاویه منافع طبقه كارگر مستقل از هویتهای كاذب ملی، مذهبی و…، در تركیه و حتی منطقه، كاهش این شكاف، كاهش تبلیغات نژاد پرستادنه و قومی طرفین، امكانی برای اتحاد پایین جامعه، اتحاد سراسری طبقه كارگر در تركیه علیه بورژوازی حاكم را فراهم میكند. كنار رفتن گرد و خاك و تعصبات عقب مانده و ضد انسانی بر اساس مذهب و ملیت و…، امكان بیشتری برای تعمیق مبارزه طبقاتی، برای اتحاد صفوف طبقه كارگر در مبارزه علیه نظام كاپیتالیستی را مهیا و به این اعتبار مبارزه طبقاتی سرراست تر خواهد بود.
هنوز روشن نیست پ ك ك و تركیه به چه توافقاتی خواهند رسید و چه امتیازاتی به همدیگر میدهند. هنوز هزار اما و اگر در این ماجرا موجود است و علیرغم تعجیل اوجلان در به سرانجام رساندن پروژه خود و انحلال پ ك ك، هیچ تضمینی دال بر توافق حتمی حداقل تا امروزموجود نیست. اینکه دولت ترکیه تا چه اندازه قادر به رفع تبعیض علیه مردم کرد زبان در ترکیه است و سیاستهای ارتجاعی خود علیه این مردم را کنار خواهد گذاشت و اینکه پ ک ک در این معامله تاریخی در قبال امتیازهای سازمانی تا چه حد از حقوق مردم کرد زبان و تبعیض علیه آن را چشم پوشی میکند، همگی باز است. امری که مسلم است دولت ترکیه و اوجالان و پ ک ک به این توافقات نه برای رفع تبعیض از مردم کرد زبان در ترکیه که برای برون رفت از بحران و بن بست خود نیاز دارند.
برخلاف نیروهای ناسیونالیست کرد، از چپ تا راست، که این توافق را از دریچه اختلافات درونی خود، دوری و نزدیكی خود از پ ك ك و یا موقعیت و رابطه خود با دولتها ارزیابی میکنند و آنرا تمجید یا محکوم میکنند، ما مثبت یا منفی بودن این توافقات را از دریچه رفع تبعیض از مردم کرد زبان در ترکیه و تامین حقوق شهروندی برابر برای آنان و بعلاوه كاهش نفاق و دشمنی كور قومی كه چه دولت تركیه و چه پ ك ك آنرا باد میزنند، ارزیابی میکنیم. اگر با این توافق فضای ارتجاعی و ناسیونالیستی در این مملكت كاهش یابد، اگر فضای میلیتاریستی و نظامی به بهانه ״مبارزه با پ ك ك״ از سر مردم كرد زبان در تركیه كنار برود، اگر ارتش ترکیه بعنوان نیروی سرکوبگر از شهر و روستا، كارخانه و محل كار و زندگی مردم در کردستان ترکیه خارج شود و به نظامی و پادگانی کردن این منطقه پایان دهد ، شرایط برای مبازره برای رفاه، عدالت و آزادی و برابری شفاف تر و كم دردسر تر خواهد بود.
در برنامه حزب ما به روشنی آمده است که: ״بعنوان یک اصل عمومی، حزب کمونیست کارگری-حکمتیست (خط رسمی) خواهان زندگی مردم منتسب به ملیت های مختلف بعنوان شهروندان آزاد و متساوی الحقوق در چهارچوب های کشوری بزرگتر است که سازمانیابی صف های قدرتمند کارگری را در عرصه مبارزه طبقاتی تسهیل میکند. با این حال در مواردی که پیشینه ستم ملی و تخاصمات میان مردم منتسب به ملیت های مختلف همزیستی میان آنها را در چهارچوب های کشوری موجود دشوار و مشقت بار ساخته باشد، حزب کمونیست کارگری-حکمتیست (خط رسمی) حق جدایی ملل تحت ستم و تشکیل دولت مستقل از طریق مراجعه مستقیم به آراء خود آن مردم را، به رسمیت میشناسد.״ این ملاک برخورد ما به رفع تبعیض و ستم ملی است.