اول ماه مه روز اعلام کیفر خواست طبقه کارگر علیه نظام سرمایه داری، فرصتی است که اعتراض روزمره کارگران در خیابانها و محل های کاری فریاد میشود.
مناسبتی است که کارگران و تمامی زحمتکشان خیابانها و میدانها را در اختیار میگیرند و خواست و مطالبات خود را فریاد میزنند، روز اعلام اتحاد و همبستگی پیرامون راه حل کارگری و سوسیالیستی برای نجات بشریت از رنج و درد و بیماری و مصائب نظام سرمایه داری است، روزی است که کارگران با یادآوری مبارزات هم طبقه ای هایشان در سراسر جهان پیرامون مبارزات خویش، دستآوردها، نقاط ضعف و قوت آن به ارزیابی می نشینند.
در بستر بحران همه جانبه سرمایه داری و تشدید رقابت های قطب های سرمایه، از یکسو شاهد سقوط شدید دستمزد ها در سطح جهان، فقر، بیکاری، بی خانمانی ، تعمیق و گسترش فزاینده تضادهای طبقاتی هستیم. از سوی دیگر نه تنها شاهد جنگهای جاری ویرانگر در سطح جهانی در اوکراین ، سودان ، نسل کشی فلسطینیان و جنگ های داخلی در بسیاری از کشورها می باشیم، بلکه با افزایش موجی از خیزش راست گرایی در سطح جهانی و چرخش طبقه حاکمه بهسوی دوره ای از ملیگرایی، نظامیگری و اقتدار گرایی روبرو هستیم که خطری تاریخی برای طبقه کارگر به شمار می رود. میلیتاریسم و مسابقه تسلیحاتی بار دیگر در دستور کار همه قدرتهای کوچک و بزرگ امپریالیستی قرار گرفته است، که بودجه های هنگفتی را برای تجدید سلاح خود اختصاص داده اند. اگرچه این دوره شباهتهایی با دهه ۱۹۳۰ و ظهور فاشیسم دارد، اما برخلاف آن زمان، طبقه حاکم و سرمایه داران حتی اگر در خیال خود آرزوی نابودی جنبش کارگری را داشته باشند، در عمل توانایی انجام چنین کاری را ندارند.
واقعیت این است که در سطوح جهانی در چند سال گذشته شاهد افزایش مبارزات و فعالیتهایی در جنبش کارگری بودهایم. که شامل موجهای اعتصاب در ایالات متحده و بریتانیا، اعتصابات سیاسی عمومی یا گسترده در اروپا، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، تجدید آرایش در برخی از سازمانهای بزرگ کارگری، و نقش پررنگتر طبقه کارگر در مبارزات می باشد.
از سوی دیگر با چرخش گسترده دولتها و طبقه سرمایهدار به سمت اقتدار گرایی مواجه هستیم که یکی از جلوههای آن، افزایش سرکوب و حمله به طبقه کارگر و اتحادیههای کارگری در برخی از کشورها به اشکال مختلفی مانند : تلاش حکومتها برای به دست گرفتن رهبری سازمانهای کارگری، در جهت پیشبرد دستور کار امپریالیستی، از طریق دامن زدن به گرایشات ناسیونالیستی برای همراه سازی سازمانهای کارگری و یا حتی با دادن امتیازها یا منافع ظاهری به بخشهایی از کارگران روبرو هستیم. تمایل به افزایش نظامی گری، متاسفانه با استقبال برخی از رهبران اتحادیههای کارگری در اروپا و آمریکا مواجه شده است، تنها به این دلیل که این روند میتواند به ایجاد شغلهای داخلی بیشتر منجر شود. این روند تهدیدی جدی برای وحدت و انسجام جنبش کارگری در سطح جهانی محسوب میشود. یکی از انگیزه های روی آوردن به شوونیسم ملی و افزایش نظامی گری، منحرف کردن توجه از افزایش مشکلات اقتصادی ، تورم، رکود اقتصادی توسط سرمایه داری است.
متحدان واقعی کارگران در هر کشوری، دیگر کارگران سراسر جهان هستند که به همان اندازه زیر بار جنگ و استثمار قرار دارند. این طبقهی کارگر است که بار اصلی بحرانهای اقتصادی و پیامدهای حرکت جهانی بهسوی درگیریها و جنگهای خونین تر را به دوش میکشد. طبقه کارگر جهانی باید در همه جا پرچم صلح و ضد جنگ امپریالیستی را بالا برده و همدستی و سهم دولتهای ” خودی” در این جنگها و درگیریها را برملا کند.
در ایران نیز با وجود ممنوع بودن اعتصاب و علیرغم هزینه های هنگفت زندان، محرومیت، شکنجه، شلاق، شرایط دهشتناک معیشتیای که سرمایه داران و رژیم سرمایه داری اسلامی برای کارگران به وجود آوردهاند کارگران را مجبور به اعتصاب و تجمع اعتراضی مینماید. درست به این دلیل است که هر روز و در هر گوشه این مملکت شاهد اعتراضات روزانه کارگران برای رسیدن به مطالبات بر حق خود میباشیم. در سالی که گذشت جنبش مطالباتی کارگران همچنان در سراسر ایران ادامه داشت. بر اساس آمار جمع آوری شده از شبکه های اجتماعی توسط نریبون کارگری، در سال ۱۴۰۳ حدود ۲۷۸۹ حرکت اعتراضی صورت گرفت که نسبت به سال پیش افزایش داشته است و بهطور گستردهای وضعیت وخیم معیشتی، دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر، عدم امنیت شغلی و فشارهای ناشی از تورم ، فقر و فلاکت بر زندگی کارگران را نشان میدهد. مهمترین محورهای اعتراضات شامل درخواست افزایش دستمزد ها به سطح بالاتر از خط فقر، پرداخت معوقات مزدی، حذف شرکتهای پیمان کاری، اجرای قوانین مصوب مانند طرح طبقهبندی مشاغل و همسان سازی حقوق ها، و تأمین خدمات درمانی و بیمه ا ی مناسب و … بوده است. گستره این اعتصابات و اعتراضات، از بازنشستگان، معلمان، پرستاران و کارگران صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، شهرداریها ، معادن و … را شامل میشود.
اعتصابات کارگران غیر رسمی نفت در مواردی یا تجمعات چندین هزار نفره همراه بود که نشانگر اوج نارضایتی در این بخش کلیدی اقتصاد ایران است. و این در حالی است که در شرایط دیکتاتوری حاکم از داشتن تشکل مستقل کارگری نیز محروم هستند باز هم صدای اعتراض خود را بلند کرده و تجمعات بزرگ چند هزار نفری را سازماندهی میکنند.
همچنین، بازنشستگان به دلیل شرایط سخت معیشتی و مستمری های اندک بیشترین تعداد اعتراضات را داشتند. اعتراضات بازنشستگان یک نماد مهم از جنبش علیه فلاکت، سیه روزی و از بین رفتن منزلت انسانی است و تماما نتیجه سیاستهای آگاهانه سرمایه داری غارتگر اسلامی حاکم بر ایران است. بازنشستگان خود را به بیان مطالبات معیشتی محدود نکرده، بلکه خواسته های سیاسی خویش علیه ارگان های اصلی دولتی و علیه فساد نهادینه رژیم را مطرح کرده و با توجه به تحولات روز، شعارهای متناسب با آن را نیز فریاد کردند. خواستار لغو احکام اعدام و آزادی همه زندانیان سیاسی شدند در حمایت از زنان و در مخالفت شدید با سرکوب آنان و تحمیل حجاب شعار میدهند: “روسری رو رها کن، تورم رو مهار کن” و یا “جنگ افروزی کافیه، سفره ما خالیه را سر دادند. مبارزات بازنشستگان اکنون به بخش مهمی از مبارزات مردم ایران علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
همزمان سال گذشته شاهد اعتراضات گسترده و سراسری پرستاران علیرغم سرکوب، تهدید، ضرب و شتم و دستگیری، بودیم که نقطه عطفی در تاریخ مبارزات آنان می باشد. بگونه ای که خود دست اندرکاران رژیم اعتراف کرده اند که این اعتراضات در ۱۰۰سال تاریخ مدرن پرستاری ایران بیسابقه بود. وضعیت وخیم معیشتی پرستاران نمونه بارزی از سیاستهای نئولیبرالی خصوصی سازیها، ارزان سازی نیروی کار، زوال امنیت شغلی، قراردادهای موقت و وجود شرکتهای پیمان کاری و تحت انواع متعددی از قراردادهای کاری، ممانعت از شکل گیری هر گونه هویت جمعی و تشکل مستقل در محیط کار است . تجربه بیش از یک دهه اعتراض و مطالبه گری ، اعتماد به سازمان نظام پرستاری و تشکلهای دولتی، به جز وعده های توخالی و به انحراف کشاندن اعتراضات، دست آوردی برای پرستاران نداشت و به درستی به سازماندهی مستقل خود پرداخته اند.
مبارزات کارگران که بازتاب تشدید مبارزه طبقاتی و تلاش کارگران و حقوق بگیران ایران برای تغییر تناسب قوا ، به قیمت فداکاری ها و دادن هزینه های سنگین از جانب فعالان کارگری و دیگر جنبش های توده ای، در متن سرکوب بی امان و پیچیده سازمانهای رنگارنگ امنیتی رژیم جمهوری اسلامی، ممکن شده است نشان میدهد که در برابر حملات پیوسته بورژوازی و سیاستهای ریاضت اقتصادی، هیچ راهی جز مبارزه طبقاتی و تلاش آگاهانه و سازمان یافته طبقه کارگر برای حفظ و ارتقای استانداردهای زندگی وجود ندارد. کارگران قادرند که سرنوشت خود را در دستان خود بگیرند، رهائی کارگران و زحمتکشان تنها به دست خود آنها صورت میگیرد ، در نبرد اردوگاه کار و سرمایه، این تنها و تنها سازماندهی و ایجاد تشکلات مستقل همه اقشار گوناگون کارگران و زحمتکشان است که راه رهائی را هموار و ممکن میکند.
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
اردیبهشت ۱۴۰۴ – مه ۲۰۲۵