در صورت وجود مناسبات برادری طبقاتی میان کارگران در ایران و کارگران در عربستان سعودی عقل سلیم حکم میکرد که نام خلیج فارس یک چند سالی به برادران آن طرف آب واگذار میشد تا آنها واقف شوند که خیر این شلم شوربای ناسیونالیستی آش دهن سوزی نیست.
بگوییم و در عمل نشان بدهیم که منت ناسیونالیستی بورژوازی حاکم خود را نکشند. واقعیت این است که نماد ناسیونالیستی و پر افتخار نام "فارس" بر آبهای خلیج یک بیزینس سیاسی ارزان و بی مقدار است که بورژوازی ایران آنرا به قیمت سنگین به پشت کارگر و زحمتکش در جغرافیای ایران بسته است.
اینکه مردمانی منتسب به فارس و عرب، جریحه دار شوند و غرور ملی را زیر بغل بزنند و تحمیل استفاده انحصاری از "فارس" یا "عربی" به طرف مقابل را در شیپور زور آزمایی به دهان بگیرند، برازنده انسان متمدن نیست. این موضوع سالهای و موارد پی در پی نشان داده که اساسا گمراهی توده خودی است که مصرف ناسیونالیسم را در دستور قرار میدهد. خود دستگاه حاکمه بخوبی میدانند که کجا باید عقب بنشینند و پشت نزاکت دیپلماتیک پنهان بشوند و در نقاب دیپلماسی سر و ته ماجرا را با حواله به احساسات مردم کوچه و بازار هم بیاورند. ناسیونالیسم هیچ وقت و هیچ درجه از خیر و خوبی را بهمراه نداشته است. بخصوص که منافع و مصالح دولتهایی از نوع جمهوری اسلامی و پادشاهی سعودی در میان است، و همین حساسیت هر شهروند آگاه را علیه تحرکات ارتجاعی بخود جلب میکند.
کارگران میهن ندارند. کارگران خلیج ندارند. چیزی که ندارند را نمیتوان از آنها گرفت. چسی دولت در دفاع از اقتدار "ملت فارس" که سر تا پای آن بوی تفرقه و تحقیر میدهد، زیادی نخراشیده است.
اولا، خاصیت این دعوا برای بورژوازی ایران مشخصا آنجاست که علیه "ملت عربی" است. به همین دلیل از هر دو طرف با مطلوبیت و کارکرد ناسیونالیستی که در آن سراغ دارند، رسما و علنا از حل آن طفره میروند.
ثانیا، بخشنامه زیر از طرف مقامات ذیربط در مورد دریاچه خزر بسیار گویاست:
مطابق بخشنامه دولتی سال ۱۳۸۱ نام رسمی دریای شمال ایران در مکاتبات فارسی دریای خزر و در مکاتبات خارجی Caspian است. همانگونه که در مورد بسیاری دیگر از عوارض جغرافیایی جهان رایج است برای این دریا نیز نامهای متفاوتی در زمانهای گوناگون استفاده شدهاست. مورد مشابه دیگر "دریای بالتیک" است در تمام کشورهای همجوار با نام دریای غربی یا شرقی نام گرفته است.
هر چه هست در این میان خود "خلیج" بی گناه است. روزی، روزگاری در تاریخ ژئوپلتیک منطقه، "خلیج جنوبی" برای پایان دادن به این عفونت ناسیونالیستی پوچ و بی معنی جای ویژه ای خواهد داشت.