ظهر شنبه ۶ اردیبهشت، ۲۶ آوریل، انفجاری مهیب در اسکله بندر رجایی بندرعباس به وقوع پیوست که حجم گستردهای از آتشسوزی را به همراه داشت. بنابه گزارش صداوسیما تا کنون و در دومین روز این انفجار، حداقل ۴۰ نفر جان باختند و ...
بیش از هزار نفر مصدوم شده اند. گزارشها تاکنون حاکی از آنند که این حادثه به دلیل نگهداری نامناسب مواد شیمیایی در کانتینرها اتفاق افتاد و بعلاوه خسارات قابلتوجهی به زیرساختهای بندر که از مراکز مهم تجاری ایران است، وارد کرده است.
تیتر بسیاری از نشریات در ایران حاکی از موج عظیمی از اندوه، شوک و هراس مردم در محل از ابعاد خسارات انسانی و زیرساختی، ناتوانی مقامات و مسئولین در کنترل و کاهش ضایعات انسانی بیشتر و عواقب این انفجار است. بسیاری بین بیمارستانهای مختلف بدنبال عزیزان خود، سرگردان هستند.
در این میان، اعلام سه روز غزاداری و خاموش کردن چراغ های برج میلاد و وعده و وعید های مقامات و مسئولین، خامنه ای و رئیس جمهور در مورد اینکه به دلایل این فاجعه رسیدگی خواهند کرد و جبران خسارات را وعده میدهند، فضا را اشباع کرده است تا مردم را به قدرت آنها در کنترل فاجعه و مسئولیت شان در رسیدگی به عواقب انسانی و تاسیستاتی و ... امیدوار نگاه دارند. امیدی که پایه های محکمی نه در میان آسیب دیدگان و مردم در منطقه انفجار دارد و نه در میان مردم در سراسر ایران، که با بهت و بغض و نگرانی، سرنوشت قربانیان و خسارات را دنبال میکنند.
در این میان سایت های سیاسی و اقتصادی، بلافاصله تاثیرات انفجار بندعباس بر بازارهای مالی ایران را محاسبه کردند و دارندگان سهام و سرمایه را به صف "آسیب دیدگان" اضافه کردند. مردم حق دارند که کمترین اعتمادی به مسئولیت پذیری، تعهد و ذره ای همدردی واقعی با قربانیان این انفجار از طرف قدرت حاکم و مقامات و مسئولین شان، نداشته باشند! مگر رفتارشان در مواجهه با دهها سیل و زلزله و حوادث کاری در ایران که بخش اعظم آن نه منشا طبیعی که منشا فساد و سودپرستی و بی تامینی و ناامنی محیط های کار و زندگی مردم دارد را ندیده اند. مگر خاطره جامعه از رفتار انگلی آنها در مورد انفجارات پی در پی در معادن و جان باختن كارگران بر اثر سهل انگاری مقامات و کمپانی ها و .. در تامین حداقلی از امینت در محیط های کار صورت میگرد که بر آن نام "حوادث" گذاشته میشود، پاک شده است!
دلیل و منشا این انفجار هرچه بوده باشد، نه حادثه که تخریبی است که مسئول مستقیم آن، کسانی هستند که در بالا نشسته اند! کسانی که در مجلس و استانداری و شهرداری و اسکله ها و بنادر و بر صدر صنایع تولیدی و حمل و نقل و .. در همه محل های کار و تولید خدمات و کالا، نشسته اند! از "مقام معظم" رهبری و رئیس جمهور تا استاندار و شهردار و مقامات بنادر و صاحبان سودجو، كمپانی ها و... مسئول مستقیم ایجاد چنین ناامنی هستند که قربانیان مستقیم آن، كارگران، کارکنان و شهروندان بی گناهی است که یا هنگام انفجار در محل کار میکردند، یا عبور میکردند و یا بهردلیل حضور داشتند!
اشباع کردن فضای رسانه ای از وعده و وعید و .. در حالی که میدانند کسی امیدی به "انصاف" و "مسئولیت پذیری" و به سادگی "پرداخت غرامت" از این حاكمیت گندیده فاسد ندارد. از این رو، امنیتی نگاه داشتن منطقه، نه در مقابل خطر دشمن خارجی، که در مقابل خطر تعرض حق طلبانه مردمی که برای رسیدگی به وضع آسیب دیدگان و خانواده های جانباختگان، بر سرشان بریزند، اولویت اصلی شان است! مابقی تعارفات رایجی است كه برای "ترمیم" موقعیت انگلی خود، نشخوار میکنند!
از این رو، همبستگی و اتحاد سراسری در پیگیری خواست های آسیب دیدگان، پرداخت غرامت به همه آسیب دیدگان جانی و مالی و .. شرط هم دردی با بازماندگان و مردم آسیب دیده در محل است.
باید با فشار اعتراضی مجبورشان کرد که اولویت شان، قبل از رسیدگی به "بازار مالی" و .. پاسخگویی به مردمی باشد که سوال میکنند که چرا این اتفاق افتاد و برنامه حاکیمت برای جبران خسارات و تضمین امنیت محل و سایر محل های مشابه، چی است! باید مجبورشان کرد که خود و مافیای فاسد و مفت خور و سودپرست شان، به مردم جواب بدهند!
حزب حکمیست(خط رسمی)، ضمن همدردی با بازماندگان این فاجعه و مردم انسان دوست منطقه، تلاش میکند که در کنار آنها در محل و در سراسر ایران، اجازه ندهد که شرایط بازماندگان قربانیان این فاجعه و همه آسیب دیدگان، به پشت صحنه هیچ رویداد دیگری برود و مقامات و مسئولین و نظام، از زیر مسئولیت پذیری و رسیدگی به خسارت و رسیدگی به عواقب زیانبار کار و زندگی مردم در محل، شانه خالی کنند.
با همدردی عمیق و تسلیت به بازمانگان این فاجعه
حزب حکمتیست( خط رسمی)
۸ فروردین ۱۴۰۴- ۲۸ آوریل ۲۰۲۵