چرا هسته های کارگران پیشرو در ایران و «شورای سوسیالیست ها» در خارج از ایران ؟

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

گفتگویی با رفقای دست اندرکار «ایجاد بلوک متحد سوسیالیستی» (۱)   رفقای گرامی؛  از آنجایی که جلسات شما در کلاب هاوس علنی ست و شما رفقا بحث ها و کوشش های خود را برای همگان صورت می دهید، من شنونده علاقمند نیز به خود اجازه می دهم بحث‌های خود با شما را بطور علنی مطرح کنم.

با توجه به بحث زمینی رفقای داخل در مورد عدم وجود حداقل آزادی‌ها و شرایط بغایت امنیتی و پلیسی در سراسر ایران، امکان و لزوم سازماندهی مخفی هسته ها و گروه های متشکل از کارگران پیشرو و سوسیالیست ها؛ جهت مشارکت در مبارزات روزمره طبقاتی؛ برای من قابل فهم و پذیرفته است و از بحث و گفتگو با شما در این حوزه، خودداری می کنم.
بحث حاضر من رو به شما رفقا در خارج از کشور، برای سازماندهی بهتر و گسترده تر خود جهت فعالیت مداوم سراسری در راستای یاری رساندن به رفقای داخل ایران است. تردیدی نیست که ایجاد تشکلی پایدار از سوسیالیست ها در خارج از ایران؛ که رو به طبقه کارگر ایران داشته باشد و در حد توان خود به رفع نیازهای قشر پیشرو طبقه کارگر ایران بپردازد؛ بویژه در دوران کنونی که شرایط امنیت و زیست اکثریت عظیم تولیدکنندگان در حال افول است، می تواند امید دهنده و یاری دهنده به رفقای کارگر در ایران باشد!
به همین دلیل هم هست که رفقای کارگر و کمونیست در تبعید، بارها سعی در ایجاد تشکلی پایدار و سراسری جهت پشتیبانی و حمایت از کارگران ایران کرده اند ولی متأسفانه بدنبال چندی فعالیت و حمایت از طبقه کارگر ایران، این تشکل ها دچار کم کاری و ریزش و تجزیه شده اند.
با توجه به تجربیات ناموفق کذشته، شایسته است حرکت پایدار سراسری که می خواهد تشکیل گردد، بدرستی رو به ایران داشته باشد و نه تنها صدای کارگران ایران باشد بلکه کمک همه جانبه به رفع نیازهای کارگران ایران را در دستور کار خود قرار دهد و در همین نخستین گام، از تجربه های ناموفق گذشته درس گیرد.
یکی از این درس های تجربه های گذشته بی برنامگی ست. بقولی جمعی از رفقا با هدف «رهایی» انسان از بربریت کنونی بدور هم جمع می شوند، بر سر بخشی از اصول نظری خود به بحث می پردازند و اشتراکات خود را به عنوان «پیش شرط» پیوستن به خود اعلام می کنند و به همین دلیل ساده و بنوعی نواختن شیپور از سر گشاد آن، برغم انقلاب ارتباطات و امنیت و رفاه نسبی در خارج از ایران، قادر به گرد آوردن دیگر سوسیالیست‌ها نمی شوند!
اما چرا؟
به تجربه من، دلیل اصلی تجربه‌های نادرست گذشته، جمع شدن بر سر استراتژی واحد دور از دسترس و در نتیجه مبهم است. همه از سوسیالیسم سخن می گوییم اما هر رفیقی از ظن خود سوسیالیسم را تعریف می کند. در نتیجه پایه اصلی اتحاد، نه مادی و روشن، بلکه ذهنی و مبهم است. بنظر نویسنده چنین روشی از متشکل شدن، با روشن شدن درک متفاوت از مقولات گوناگون، توان محدود جمع را به بحث‌های مطول ذهنی می کشاند و در روند مبارزه طبقاتی وحدت نظری اولیه شکسته می شود و جمع دچار ریزش و کم کاری و نهایتاً تجزیه و تعطیل خواهد شد.
حال اگر این نوع اتحاد از نظر من نوعی ذهنی و ناپایدار است، چه نوع اتحادی زمینی و پایدار است؟
به درک من نوعی، بهتر است نخست بنشینیم و با خود بیندیشیم که هدف ما از ایجاد سازوکاری جدید، باز کردن کدام گره هاست؟
اگر هدف ما، کمک به بازکردن گره‌ها از دست و پای رفقای هموند خود در ایران باشد، ابزار مناسب برای بازکردن این گره‌ها با ابزارهایی جهت کسب قدرت سیاسی در آینده ایران، بی تردید در شکل نیز متفاوت خواهد بود.
بعبارت ساده‌تر ایجاد شورایی از سوسیالیست‌ها که با هدف غایی نفی این بربریت و جایگزینی آن با خانواده‌ای آزاد و برابر  به میدان می آید، در کنار انجام وظایف خود در قبال طبقه کارگر ایران، به بحث و تدقیق یک به یک مفاهیم ذهنی تک تک رفقا بطور جمعی خواهد پرداخت و در روند انجام وظایف زمینی خود نسبت به طبقه کارگر ایران، با تواضع و تعامل به رفع ابهام از مفاهیم انتزاعی هریک از رفقا خواهد پرداخت!
در این نقطه لازم می دانم برای تسهیل در درک آنچه در ذهن دارم به دو مثال مشخص که در جلسه کلاب هاوس در باب «رفرمیسم و انقلاب» مطرح شد بپردازم. در این میزگرد رفقایی آنچنان دم از «انقلاب» می زدند که گویی «انقلاب» پشت در ایستاده است و منتظر است تا طبقه کارگر ایران در را برویش بگشاید تا وارد شود و به پایکوبی پردازیم!
رفیقی دیگر چنان پیش می رفت که وقتی در را بروی انقلاب گشودیم، اگر این انقلاب سیاسی بود فوراً در را برویش ببندیم و نگذاریم که وارد ایران شود!
رفیق دیگری می گفت این حرف‌ها کدام است؟
قبل از اینکه در را باز کنیم بایستی جویای هویتش شویم و اگر انقلاب «سوسیالیستی» نبود اصلا در را باز نکنیم!
رفقا این حرف ها چیست؟
برخی گفتند و هیچ رفیقی هم به کلیت بحث فوق و درک نادرست از انقلاب و سوسیالیسم نپرداخت و نهایتاً با امتزاج نادرست  دو


مقوله انقلاب و سوسیالیسم، تعریف نادرستی از «انقلاب سوسیالیستی» هم اختراع و به دو مقوله قبل اضافه شد!
رفقا انقلاب چیست؟
انقلاب حرکتی اجتماعی ست که در اثر سیاست های کلان نادرست حاکمیت و ایجاد انواع بی نظمی های امنیتی و رفاهی و فرهنگی در یک جامعه، می تواند رخ دهد و می تواند رخ ندهد و به آنارشی و جنگ داخلی و تجزیه ملت ها منجر گردد!
پس انقلاب امری نادر در تاریخ جوامع بشر است و آبنبات چوبی نیست که برویم و از بقالی سرکوچه بخریم!
حال اگر به تاریخ بشر بنگریم عملاً هیچ یک از انقلابات تاریخ بشر نیز به اهداف خود دست نیافته اند و مثلاً هنوز در همین فرانسه با گذشت بیش از دو قرن « آزادی و برابری و برادری» محقق نشده اند و در نتیجه «شکست» خورده اند!
از انقلابات دیگر می گذرم که سرنوشت شان به از انقلاب فرانسه نبوده اند اما اشاره ای به انقلاب بهمن‌ماه ۱۳۵۷ و شکست این انقلاب، برای آینده ضروری ست که در جایی دیگر به آن می پردازم.
سخن کوتاه:
- انقلاب امری قطعی نیست!
- انقلاب امری نادر است!
- انقلاب در صورت عدم تداوم، شکست خواهد خورد!
- انقلاب برای تداوم خود نیاز به حاکمیت مستقیم اکثریت عظیم تولیدکنندگان دارد!
اگر چهار شرط فوق درست باشند، من نوعی نمی توانم دست به آسمان بلند کنم و با دعا و شعار در انتظار انقلاب بنشینم، بلکه از همین لحظه، هرجا که هستم بایستی به سازماندهی مستقل از اقتصاد و سیاست و فرهنگ بورژوایی بیندیشم و بپردازم!
به ایجاد چنین تشکل مستقل سراسری بیندیشم تا در صورت دست زدن توده ها به حرکات بی سابقه، درهم شکستن ماشین دولتی و خلأ ناشی از آن تمامی قدرت، تکرار می کنم همچون هر انقلاب دیگر تمامی قدرت از کنترل کارگری در پایین تا تسخیر دولت در بالا را عینیت بخشد و دوران طولانی گذار مداوم بسوی «سوسالیسم» و رهایی بشر از خودبیگانگی تحقق بخشد!
حال چند نکته تکراری در باب سوسیالیسم!
رفقا سوسیالیسم چیست؟
راجع به نمونه های مدعی سوسیالیسم بهتر است مثالی نیاوریم که باعث تمسخر خواننده خواهم شد. در دکترین کمونیسم، سوسیالیسم مرحله ای در رشد اجتماعی بشر است که دترمینیستی-مکانیکی نیست و برای دستیابی به آن، نیاز به یک دوران طولانی «گذار» از فرهنگ و مناسبات جامعه طبقاتی موجود داریم. به تجربه و علم ناشی از تجربه، موتور این دوران طولانی گذار، اکثریت عظیم تولیدکنندگان هستند که تمامی ارکان ثروت و قدرت اجتماعی را در دست دارند و با ایجاد آزادی و برابری و مشارکت حداکثری آحاد مردم در تمامی امور اجتماعی، جهانی دیگر و فرهنگ نوینی می زاید. آغاز این دگر جهان مادی و دگر فرهنگ معنوی جهانی، از نظر من «انقلاب سوسیالیستی» نامیده می شود!
پس بفرض بروز یک انقلاب در ایران، بفرض سازماندهی مستقل و پایدار و سراسری اکثریت عظیم تولیدکنندگان در ایران، بفرض حاکمیت مستقیم و تمام و کمال اکثریت عظیم تولیدکنندگان در پایین و بالای جامعه ایران، تازه دوران طولانی انتقال به سوسیالیسم آغاز خواهد شد نه چیزی بیش از ای. پس همینجا رک و روشن باید گفت که:
این روند مستمر و طولانی بتنهایی و در یک کشور محقق نخواهد شد!
باری با درسگیری از کوشش های ناپایدار گذشته در این راستا، شایسته است تشکلی ایجاد کنیم که قبل از هرچیز به بازکردن گره از دست و پای کارگران پیشرو در ایران کمک کند و هم‌چنان که در بالا گفتم؛ و در اطلاعیه ۱۲ ماده ای حداقلی تشکل های مستقل در داخل به آن اشاره شده است؛ به تدقیق تک تک مفاهیم و مقولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و تطبیق آن با شرایط خاص ایران بپردازیم. از این روست که با درسگیری از تجربیات ناپایدار گذشته، جمع «شورای همراهی با آلترناتیو کارگری در ایران» کار مداوم خود را با هدف کمک به تشکیل آلترناتیو کارگری در ایران آغاز کرده است و ضمن بحث و گفتگو در باره تک تک مقولات نظری در چند سال گذشته، نه تنها ریزش نداشته است بلکه رشد آرامی نیز داشته است.
در پایان این نوشته سعی خواهم کرد دلایل پایداری و فعالیت دایمی رو به ایران شورای همراهی با آلترناتیو کارگری در ایران؛ چه در زمینه تبلیغی-ترویجی، چه در زمینه مالی-تدارکاتی و چه در زمینه نظری-تشکیلاتی؛ را به اطلاع شما رفقا برسانم، باشد که مورد استفاده شما در شکل‌گیری حرکتی پایدار و سراسری رو به ایران گردیم.
رفقای گرامی؛
سعی خواهم کرد به سهم خود و در کوتاهترین شکل ممکن، بخشی از دستاوردهای حرکت مداوم چند ساله شورای همراهی با آلترناتیو کارگری در ایران را به اطلاع شما برسانم:
یکم: حرکت رو به ایران!
ما از آغاز کار همواره بر این باور بودیم که مبارزه طبقاتی موتور تاریخ است و از آنجایی که این موتور در داخل ایران کار می کند، هم و غم ما کمک به گردش بهتر و بیشتر این موتور، در ایران بوده است و می‌باشد!
دوم: برای پایداری و تداوم حمایت ها و کمک های ما از موتور تاریخ ایران بتجربه، از ایجاد یک سازمان کلاسیک، با تقسیم کار دایمی و مکانیزم نمایندگی و سلسله مراتب تشکیل


اتی، اکیدا خودداری کردیم و به روابط «شورایی»؛ به عبارتی تصمیم گیری مستقیم اعضا با حقوق مساوی و اجرای جمعی تصمیمات؛ رو آوردیم. این شکل از روابط و فعالیت، با هدف مشترک کمک به ایجاد « آلترناتیو کارگری» و قدرت گیری تمام و کمال طبقه کارگر ایران، باعث ظهور فرهنگ و روابطی بغایت رفیقانه در بین ما شد که ریشه اصلی تداوم کار ماست!
سوم: این روابط رفیقانه از یک سو و هدف‌گیری ما بسمت نیازهای زمینی طبقه کارگر در ایران از سوی دیگر، باعث شد تا از رقابت های نظری و فرهنگی شخصی که باعث کندی حرکت جمعی ما رو به طبقه کارگر ایران می شود، بشدت پرهیز کنیم!
چهارم: شورای ما همچون هر شورای دیگر، در را به روی مدافعان قدرت گیری تمام و کمال طبقه کارگر ایران باز می دارد و تفاوتی از نظر حقوقی، بین رفقای غیرسازمانی و رفقای سازمانی که به «شورا» می پیوندند قایل نیستیم!
پنجم: با استفاده از تجربه های گذشته، از آغاز کار بجز پذیرش «سوسیالیسم بمثابه آلترناتیو بربریت کنونی»، چهارچوب نظری مشخص و از پیش تعیین شده ای، مطرح نکردیم. بلکه به روشی علمی و پس از توافق بر سر هدف مشترک که همانا «امکان تشکیل آلترناتیو کارگری و الزام قدرت گیری تمام و کمال طبقه کارگر در ایران» است، یک به یک الزامات این قدرت گیری را اهم فی الاهم کردیم، به بحث گذاشتیم و پس از کفایت بحث ها، اشتراکات جمع را در هر مورد مشخص، تدوین و برای بازبینی به پرولتاریای ایران، ارایه دادیم!
سخن کوتاه، نویسنده ضمن آرزوی موفقیت برای شما در راه اندازی شورایی سراسری از سوسیالیست ها در خارج از کشور، امیدوار است تا در آینده بتوانیم دست در دست در این «شورا»ی سراسری، از یک سو به حمایت و پشتیبانی دایمی و سراسری از پرولتاریای ایران بپردازیم و از سوی دیگر به بحث و تحقیق و تدوین کم و کیف آلترناتیو کارگری در ایران بپردازیم.
موفق باشید!


هادی میتروی
بیست و یکم مهرماه ۱۴۰۲
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید


(۱)
کلاب هاوس
اطاق پیش بسوی تشکیل بلوک متحد سوسیالیستی
موضوع بحث: «رفرمیسم یا انقلاب»؟
بتاریخ شنبه ۱۴ اکتبر ۲۰۲۳