اخباروگزارش های کارگری9-10 شهریورماه 1402

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

- ادامه جمعه های اعتراضی اهالی سیستان و بلوچستان با راهپیمایی درشهرستان های زاهدان و مهرستان و سردادن شعارهای اعتراضی منجمله«زندانی سیاسی آزاد باید گردد» - اخراج 38 کارگر حق طلب شرکت نفت ‌و گازدر منطقه بانکول شهرستان ایوان- حمایت سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه از اعتصاب زندانیان سیاسی بند ۴ زندان اوین-تحریم تلفن توسط کارگر زندانی داود رضوی به حمایت از اعتصاب زندانیان سیاسی بند ۴ زندان اوین

- توجیه وزیر آموزش و پرورش برای مدارس غیرانتفاعی گران قیمت:
اگر بخواهید ماشین مدل بالا هم بخرید باید پول بیشتری بدهید!
- اتهام محاربه برای یک بازنشسته و فعال کارگری 
- بیانیه‌ی دانشجویان رشته‌ی فلسفه‌ی هنر دانشگاه هنر
- پرونده‌سازی‌‌های مسلسل‌وار!
- ممنوع التدریسی، روش جدید سرکوب
- حذف اساتید اینبار در دانشگاه گیلان
- گزارش فساد گسترده در دانشگاه تهران- قسمت اول
- وکیل جعفر ابراهیمی ، معلم زندانی :ادامه وضعیت کنونی ایشان در زندان ، خطر نابینایی را بدنبال دارد.
- نهادهای امنیتی مانع ورود جعفر ابراهیمی به مقطع دکترا شدند 
- جان باختن 3 کارگر کارگاه و مرکز آموزش منبت‌کاری تهران در حادثه آتش سوزی
- جان باختن یک کارگر مقنی در نورآباد ممسنی براثرسقوط در چاه 60 متری
*******
*ادامه جمعه های اعتراضی اهالی سیستان و بلوچستان با راهپیمایی درشهرستان های زاهدان و مهرستان و سردادن شعارهای اعتراضی منجمله«زندانی سیاسی آزاد باید گردد»
روزجمعه 10 شهریور،منابع خبری محلی با انتشار چند فیلم کوتاه از ادامه جمعه های اعتراضی اهالی سیستان و بلوچستان با راهپیمایی درشهرستان های زاهدان و مهرستان و سردادن شعارهای اعتراضی منجمله«زندانی سیاسی آزاد باید گردد»،خبردادند.
*اخراج 38 کارگر حق طلب شرکت نفت ‌و گازدر منطقه بانکول شهرستان ایوان
38 کارگر حق طلب شرکت نفت ‌و گازدر منطقه بانکول شهرستان ایوان دراستان ایلام از کار اخراج شدند.
به گزارش 9 شهریور یک منبع خبری محلی،38 کارگر شرکت نفت ‌و گازدر منطقه بانکول شهرستان ایوان به دلیل اعتصاب در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه ازجمله حقوق خردادماه سال جاری، از کار اخراج شدند.
بنابه گزارش همین منبع، کارفرمای شرکت نفت‌ و گاز بانکول ضمن صدور دستور اخراج 38 کارگر استخدام‌شده، علیه آن‌ها اقدام به طرح دعوی کرده است.
 این منبع خبری افزود:این پروژه به سپاه پاسداران واگذار شده و این نهاد امنیتی نیز افراد وابسته و نزدیک به خود را به اجای کارگران اخراج شده به کار گرفته است.
*حمایت سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه از اعتصاب زندانیان سیاسی بند ۴ زندان اوین
تحریم تلفن توسط کارگر زندانی داود رضوی به حمایت از اعتصاب زندانیان سیاسی بند ۴ زندان اوین
اعتصاب زندانیان سیاسی بند ۴ که تا امروز ۱۰ شهریور برای سه روز ادامه داشته است، در اعتراض به کنترل، شنود و ضبط صدای زندانیان و همچنین بالا بودن هزینه‌ی مکالمه و کیفیت بد صدای تماس‌ها و قطع و وصل مکرر تلفنها صورت گرفته است. شرکت آسیاتک سرویس دهنده‌ی تلفن‌های زندان می‌باشد. 
در عین‌حال، داود رضوی، فعال کارگری و عضو هئیت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که در زندان اوین محبوس می‌باشد، در حمایت از اعتصاب زندانیان سیاسی بند ۴ زندان اوین اعلام اعتصاب نموده و تصمیم ایشان بر این است تا روز شنبه ۱۱ شهریور هیچ تماسی با خانواده نداشته باشد.
اعتصاب کنندگان شامل دو‌ تن از اعضای زندانی سندیکای کارگران شرکت‌ واحد، حسن سعیدی و رضا شهابی، و  جمعی از دیگر فعالین کارکری، معلمی و‌ مدنی، از جمله رسول بداقی، جعفر ابراهیمی، سعید مدنی، کیوان مهتدی، کامیار فکور، آرش جوهری، احمد رضا حائزی، علی یونسی، امیر حسین مرادی، و امیر سالار داودی، می باشد.
اقدامات سخیف و غیر قانونی مسئولان زندان و همچنین بالا بردن هزینه مکالمه ی تماسها از طرف شرکت آسیاتک نسبت به روزهای قبل، که بی شرمانه از بابت به حبس کشیده شدن مردم حق طلب دنبال سود هر چه بیشتر است، باعث از بین رفتن حقوق ابتدائی یک زندانی که تماس با خانواده می‌باشد گردیده است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه ضمن حمایت از اعتصاب زندانیان سیاسی بند ۴ زندان اوین و‌ اقدام‌حمایتی داود رضوی، اعمال و سیاستهای غیر انسانی و سرکوبگرانه مسئولان زندان را شدیدا محکوم می‌نماید، و خواستار رفع این محدودیت های تلفنی، استراق سمع و افزایش هزینه مکالمه برای زندانیان سیاسی میباشد.
کارگر زندانی آزاد باید گردد
زندانی سیاسی آزاد باید‌گردد
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
*توجیه وزیر آموزش و پرورش برای مدارس غیرانتفاعی گران قیمت:
اگر بخواهید ماشین مدل بالا هم بخرید باید پول بیشتری بدهید!
پ ن : وقتی وزیر اموزش و پرورش که متولی آموزش در کشور هست ، چنین نگاه کاسبکارانه ای نسبت به اموزش دارد ، کاهش کیفیت  و طبقاتی شدن اموزش جای تعجبی ندارد .از نظر ایشان و همفکرانشان ، کسانی حق دارند ، از اموزش بهتر برخوردار شوند ، و به دنبال آن فرصت های بهتری برای پیشرفت بدست اورند ، که جز طبقات فرا دست جامعه باشند .البته چنین نگاهی بیش از دو دهه است که بر سیاست گذاری ساختار اموزشی کشور حاکم است . تفاوت فقط در این است که وزیر فعلی ، صادقانه به چنین سیاستی اعتراف می کند .
تشکل های صنفی معلمان و مجموعه شورای هماهنگی در طول یک دهه گذشته ، بارها نسبت به  خطر کالایی سازی اموزش در کشور هشدار داده اند و نتایج کنکور در سالهای اخیر و تصرف دانشگاه های برتر بوسیله دانش آموزان طبقات فرادست و محرومیت دانش اموزان طبقات متوسط و فرودست از فرصت های برابر ، نتیجه بی توجهی به چنین هشدار هایی بوده است .
عدم توجه مسیولان حکومتی به تداوم شکاف طبقاتی در حوزه اموزش ، تعجبی ندارد، چرا که عامدانه چنین سیاستی را دنبال می کنند ، اما بی توجهی کلیت جامعه جای سوال و تامل دارد ؟!
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
*اتهام محاربه برای یک بازنشسته و فعال کارگری 
یونس آزادبر از بازنشستگان و فعالین کارگری گیلان بدون حضور وکلای  خود  رامین صفرنیا و قاسم بزرگ زاده ، در تاریخ ۹ شهریور  در شعبه اول بازپرسی عمومی و انقلاب سنگر با اتهامات محاربه ، تبلیغ علیه نظام و عضویت در گروه های مخالف نظام ، تفهیم اتهام شد.
این فعال کارگری و بازنشسته مخابرات که از اعضای موسس سندیکای کارگران شرکت گاز و مخابرات استان گیلان می باشد ، در روز ۲۸ تیرماه ۱۴۰۲ پس از تجمع بازنشستگان در منزلش در سنگر بازداشت شد و از ان زمان در زندان لاکان می باشد .
یونس آزادبر به بیماری صرع مبتلا است و با توجه کهولت سن ( ۶۰ سال )  نیازمند رسیدگی رسیدگی پزشکی در خارج از زندان می باشد
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
*بیانیه‌ی دانشجویان رشته‌ی فلسفه‌ی هنر دانشگاه هنر
پیش از این هرچه لازم بود را گفته‌ایم. ما، دانشجویان رشته‌ی فلسفه‌ی هنر دانشگاه هنر، نه شما را به رسمیت می‌شناسیم، نه تصمیم‌هایتان را. مترسک‌های تازه‌ی شما، در نظر ما وزنِ کافی را برای به رسمیت شناخته شدن ندارند. حرف کوتاه است: انتخاب واحد نمی‌کنیم، سر کلاس‌ها شرکت نمی‌کنیم. استادهای جایگزین، توهین به شأن کلاس‌ها و دانش و دانشگاه‌اند. ما در این توهین هم‌دست شما نخواهیم بود. تا بازگشت دکتر علیا و دکتر مازیار به کلاس‌های درس، پاسخ ما، به شما و کلاس‌های خالی‌تان یک کلمه‌ست: «نه».
شهریور ۱۴٠۲
دانشجویان فلسفه‌ی هنردانشکده‌ی علوم نظری و مطالعات عالی هنر
*پرونده‌سازی‌‌های مسلسل‌وار!
مسیح راستگو دستجردی دانشجوی کارشناسی کامپیوتر دانشگاه شهید مدنی آذربایجان که در دوره اعتراضات توسط کمیته بدوی به یک ترم منع موقت از تحصیلِ تعلیقی بدون احتساب در سنوات محکوم شده بود، در خرداد ماه و درست پس از تایید و ابلاغ حکم نهایی‌ ایشان بعد از ۸ ماه، بار دیگر و در پی شکایت حراست، احضار شده و برای ایشان دو پرونده جدید انضباطی گشوده شد. کمیته بدوی ایشان را بار دیگر به یک ترم منع موقت از تحصیل اجرایی محکوم کرده است. بر این اساس، حکم تعلیقی ایشان نیز اجرایی می‌شود و حداقل دو ترم از تحصیل منع خواهند شد.
گفتنی است علی‌رغم اعتراض ایشان به حکم تجدیدنظر در پرونده اول و عدم ابلاغ کتبی حکم دوم، حراست بصورت غیرقانونی، مانع از اخذ خوابگاه این دانشجو شده است.
پرونده‌سازی‌های مسلسل‌وار و ایجاد سابقه انضباطی برای دانشجویان، سیاستی است که در بسیاری از دانشگاه‌ها دنبال می‌شود تا از این طریق، دست دانشگاه در صدور احکام سنگین‌تر، بازتر باشد.
*ممنوع التدریسی، روش جدید سرکوب
بر اساس گزارشات، امیرمازیار ومسعودعلیا از اعضای هیات علمی فلسفه هنر دانشگاه هنر، ممنوع التدریس شدند.
مسعود علیا که پیش از این، مدیر گروه فلسفه هنر بود، از این سمت کنار گذاشته شد و در جدیدترین شیوه سرکوب، درس‌های ایشان در ترم آینده حذف شدند. 
همچنین امیر مازیار که در دوران اعتراضات سال گذشته در روندی غیرقانونی تعلیق شده بود، به کلی از تدریس در این دانشگاه منع شد.
گفتنی است این دو استاد در دوره اعتراضات نسبت به سرکوب دانشجویان واکنش نشان داده و بیانیه‌ای در اعتراض به سرکوب‌ها نیز امضا کرده بودند.
همچنین حسن باقری‌نیا عضو هیات علمی گروه روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه حکیم سبزواری که پیش‌تر تعلیق و حقوقشان قطع شده بود، همچنان بدون هیچ توضیحی محروم از تدریس‌ هستند و در نیمسال تحصیلی جدید، درسی به ایشان اختصاص نیافته است.
این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که پرونده‌ی این استاد در دادگاه‌های مشهد و بجنورد مختومه شده است و هیچ ابلاغیه‌‌ای مبنی بر قطع حقوق و تعلیق برای ایشان ارسال نشده است‌‌.
*حذف اساتید اینبار در دانشگاه گیلان
دکتر محمدرضا نظری‌نژاد استادیار گروه حقوق دانشگاه گیلان و رئیس پیشین کانون وکلای استان گیلان با حکم هیات عالی جذب دانشگاه، از دانشگاه اخراج شد. 
دانشگاه گیلان علی‌رغم ارائه مدارک تبدیل وضعیت و امکان تمدید سالیانه قرارداد پیمانی توسط ایشان، با درخواست ابن استاد باسواد و متخصص موافقت نکرده و دسترسی ایشان به سامانه آموزش دانشگاه را نیز قطع کرده است.
*گزارش فساد گسترده در دانشگاه تهران- قسمت اول
در جریان برکناری محمد مرندی از سمت معاونت امور بین‌الملل دانشگاه تهران مشاجره‌هایی بین مرندی و سیف درگرفت که نهایتا به کشف یک شبکه‌ی فساد گسترده در دانشگاه تهران منجر شد.
آغاز ماجرا از آنجا بود که با رسانه‌ای شدن برکناری مرندی از معاونت امور بین‌الملل او دلیل این برکناری را اعتراض به تخلفات پردیس البرز اعلام کرد. خیلی زود پردیس البرز با صدور یک بیانیه‌ به رفع اتهامات از خود پرداخت. در این بیانیه چند اتهام از سوی مسئولان دانشگاه متوجه محمد مرندی شد. 
بعدتر اسنادی منتشر شد که طی آن تخلفات پردیس البرز علنا به اثبات رسید. بنا بر این اسناد تعداد بسیاری از دانشجویان بین‌المللی که توسط این پردیس جذب شده بودند، روند‌های قانونی را طی نکرده و بعضا حتی یکبار هم وارد ایران نشده بودند. 
پس از گزارش‌های تخلف و بیانیه‌ی پردیس البرز، مرندی در جوابیه‌ای ضمن اعتراض به سیف به سبب انتشار صوت «هنر‌های رقاص» به اتهاماتی که متوجه او شده بود مستند پاسخ داد و مکرر به تکرار ادعای قبلی خود مبنی بر تخلف در جذب دانشجویان بین‌المللی در پردیس البرز پرداخت. 
در پاسخ به جوابیه‌‌ی محمد مرندی، عبدالرضا سیف در نامه‌ای شدید‌اللحن اتهامات بسیاری را به محمد مرندی نسب داد.
قضایا تا آنجا پیش رفت که ریاست دانشگاه، طی یک دستور به معاونت حقوقی دانشگاه خواستار رسیدگی به موضوع شد و ضمن ابراز ناراحتی از دخالت رسانه‌ها در این موضوع از طرفین دعوا خواست تا این موضوعات درون‌سازمانی را در داخل حل کنند.
*وکیل جعفر ابراهیمی ، معلم زندانی :ادامه وضعیت کنونی ایشان در زندان ، خطر نابینایی را بدنبال دارد.
عرفان کرم ویسی ، وکیل جعفر ابراهیمی در مصاحبه ای اختصاصی با کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در خصوص بیماری این فعال صنفی گفت : 
آقای ابراهیمی سالهاست که درگیر بیماری التهاب روده مربوط به دستگاه گوارش و دیابت می باشند که از اردیبهشت ماه سال گذشته که به زندان اوین منتقل شدند این وضعیت در بدن ایشان تشدید شده و در حال حاضر به وخیم ترین وضعیت خود رسیده است.
وی با اشاره به نیاز مبرم جعفر ابراهیمی به مرخصی درمانی اضافه کرد : 
در خصوص مرخصی درمانی ایشان ، بهمن ماه سال گذشته اداره پزشکی قانونی شهرستان تهران واحد غرب، در پاسخ نامه ی زندان اوین که آذر ماه به آن مرجع ارسال شده بود، خطاب به زندان اوین اعلام کرد که با عنایت به تشدید علائم گوارشی از قبیل درد شکمی و ... لازم است هرچه سریعتر جهت اقدامات تشخیصی که شامل کولونوسکوپی و نمونه برداری می شود، به مدت یک ماه تحت درمان قرار گیرند و با توجه به اینکه این مراحل درمان باید دور از محیط زندان و در شرایط ایزوله باشد به مدت یک ماه این امر را توصیه کرده و لازم دانسته اند.
عرفان کرم ویسی با اشاره به مسیولیت سازمان زندان ها در عدم مرخصی به این معلم زندانی می گوید : 
اما متاسفانه از آن تاریخ تا کنون سازمان زندان ها و مسیولین زندان اوین هیچ اعتنایی به وضعیت سلامتی ایشان نداشته و با ارجاع مکرر آقای ابراهیمی به کمیسیون های پزشکی و بهداری زندان از انجام چنین درخواستی امتناع نموده اند.
با توجه به نوع بیماری جعفر ابراهیمی که از نوع بیماری های خاص هست و تجویز داروهای خاص از نوع ازارام که سیستم ایمنی بدن را سرکوب می کند و موجبات گسترش عفونت در بدن در شرایط نا ایمن را فراهم می کند ، از ایشان در مورد چگونگی برخورد مسئولان زندان با شرایط خاص جعفر ابراهیمی پرسیدیم : 
مسئولان بهداری زندان در نهایت امر  با تجویز این داروها  که سیستم خود ایمنی ایشان را فعال می کند ، بسنده کرده اند .  علیرغم اینکه مصرف چنین داروهایی برای جعفر ضروری است اما  مصرف چنین دارویی در زندان امکان پذیر نمی باشد. چون می تواند جان بیمار را باخطر گسترش عفونت در شرایط نا ایمن زندان مواجه کند .  اخیرا نیز  درمان موکلم را موکول به پرداخت هزینه شخصی ایشان کرده اند و این موضوعی است که کاملا در تضاد با آیین نامه سازمان زندان ها می باشد و هزینه های درمانی آقای ابراهیمی بنا بر ضروریت و فوریت آن ، وفق مواد ١٠٣ و ١٠۴ آیین نامه مذکور به عهده سازمان زندان‌ها می باشد.
عرفان کرم ویسی در خصوص اخرین وضعیت جعفر ابراهیمی می گوید : 
در خصوص آخرین وضعیت ایشان باید گفت که روز چهارشنبه هفته جاری به حدی وضعیت ایشان وخیم شده که با سرم زدن به ایشان و مصرف مسکن سعی در آرام کردن وضعیت جسمانی ایشان داشته اند.
پیگیری های بنده نیز تا کنون نتیجه ای در بر نداشته و پاسخ مثبتی تا کنون نه به بنده و نه به آقای ابراهیمی داده نشده است.
در پایان باید گفت که ادامه حبس ایشان با توجه به عود کردن بیماری ایشان وخامت حال ایشان را تشدید کرده و بنا به نظریات پزشکی در صورت ادامه ی این وضعیت منجر به تارشدن بینایی و در موارد شدیدتر نابینا شدن را در پی دارد و در صورت هرگونه اتفاق ناگواری مسولیت جانی موکلم متوجه سازمان زندان ها و پزشکی قانونی و نهادهای ذی‌ربط و دستور دهنده ی چنین امری می باشند.
*نهادهای امنیتی مانع ورود جعفر ابراهیمی به مقطع دکترا شدند 
جعفر ابراهیمی معلم زندانی در بند ۴ اوین در آزمون دکتری رشته فلسفه تعلیم و تربیت رتبه ۱۶ را کسب نمود. او درحالی این رتبه را به دست آورد که به کتاب‌ها و منابع آزمون دکتری دسترسی چندانی نداشت.
بعد از اعلام نتایج انتخاب رشته او به ۱۲ دانشگاه برای مصاحبه دکتری دعوت شد، اما فقط ۳ روز به او مرخصی دادند و او در مصاحبه‌ی ۴ دانشگاه توانست شرکت کند.
علی‌رغم رضایت تیم مصاحبه کننده‌ در آن دانشگاه‌ها، یکی از سوالاتی که همواره تیم مصاحبه‌کننده از آقای ابراهیمی می‌پرسیدند این بود که آیا در صورت تایید ما سازمان سنجش و وزارت علوم نیز شما را تایید می‌کنند؟
اکنون بعد از اعلام نتایج نهایی آزمون دکتری مشخص شده که ایشان توسط سازمان سنجش رد صلاحیت عمومی شده است. فرم صلاحیت عمومی، فرمی است که سازمان سنجش برای فیلتر کردن دانشجویان از آن استفاده می‌کند و یکی از معیارهای اصلی در این فرم نداشتن سابقه فعالیت سیاسی است. 
اکنون مشخص شده است که جعفر ابراهیمی در همدستی سازمان سنجش و نهادهای امنیتی از ورود به مقطع دکتری بازمانده است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
*جان باختن 3 کارگر کارگاه و مرکز آموزش منبت‌کاری تهران در حادثه آتش سوزی
پنجشنبه 9 شهریور،براثر آتش سوزی در کارگاه و مرکز آموزش منبت‌کاری واقع در خیابان نامجوی  تهران واستشاق دود زیاد، 3 کارگر حدوداً 25 تا 35 ساله جان خودرا ازدست دادند.
*جان باختن یک کارگر مقنی در نورآباد ممسنی براثرسقوط در چاه 60 متری
روزجمعه 10 شهریور، یک کارگر مقنی38 ساله حین کاردرچاهی واقع در خومه زار بخش ماهور میلاتی شهرستان نورآباد ممسنی براثرسقوط در چاه 60 متری در دم جان خودرا ازدست داد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اخباروگزارش های کارگری 9 شهریورماه 1402
- تجمع اعتراضی وکلای کانون وکلای دادگستری کردستان نسبت به مصوبه مجلس مبنی بر نقض استقلال نهاد وکالت مقابل ساختمان کانون وکلای دادگستری استان درسنندج
- روز گذشته خانواده‌های بیماران دوشن کوتاه نیامدند و تجمع برگزار شد
- کانون نویسندگان ایران:
یاد صمد بهرنگی نویسنده ،مترجم،پژوهشگر وآموزگار
- مرگ مشکوک جواد روحی در زندان نوشهر
- مهدی یراحی به بازداشتگاه سامان یاسین‌ها و توماج صالحی‌ها پیوست 
- سپیده قلیان از زندان اوین:مهدی یراحی، تو صدای مردمی
- تایید حکم انضباطی لیلا قمصری قلعه‌شاهی دانشجوی سم‌شناسی محیط دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به دلیل ممانعت از اظهار پشیمانی
- اجرای حکم علی‌اکبر خداشاهی، دانشجوی  ادبیات عربی دانشگاه تربیت‌مدرس پیش از ابلاغ حکم
- بازهم واژگونی سرویس رفت و آمد کارگران اینبارمصدومیت 13 کارگر یک کارخانه اصفهان
- جان باختن کارگر نصاب آسانسوردرشیراز زیر وزنه تعادل
- جان باختن یک راننده بولدزر دریک کارگاه شن شویی مشهد زیر چرخ های بولدزر
- جان باختن یک کارگر درپیرانشهربر اثر سقوط از ارتفاع 
*******
*تجمع اعتراضی وکلای کانون وکلای دادگستری کردستان نسبت به مصوبه مجلس مبنی بر نقض استقلال نهاد وکالت مقابل ساختمان کانون وکلای دادگستری استان درسنندج
روزپنج شنبه 9 شهریور، وکلای کانون وکلای دادگستری کردستان برای اعتراض به مصوبه مجلس مبنی بر نقض استقلال نهاد وکالت مقابل ساختمان کانون وکلای دادگستری استان درسنندج تجمع کردند.
 
*روز گذشته خانواده‌های بیماران دوشن کوتاه نیامدند و تجمع برگزار شد
 
دستاورد تجمع دو روزه به نقل از انجمن دیستروفی ایران 
۱-پیگیری تخلف بیمه تامین اجتماعی جهت پوشش تمام هزینه‌های بیماران دوشن
۲- سازمان غذا و دارو موظف شد تا گزارشی از اثربخشی داروی الویدیس را تهیه و ارائه نماید
۳- نهاد ر.ج از نمایندگان انجمن گزارشی مبنی بر اثر بخشی داروی الویدیس درخواست نمودتا نسبت به تحقیقات بالینی اقدام نموده و در صورت اثر بخشی، جلساتی را جهت بررسی و  ورود این دارو صورت دهد
۴- مقرر شد جهت استقرار مرکز آزمایشات بالینی،هماهنگی‌های لازم با متخصص مغز و اعصاب معرفی شده توسط وزارت بهداشت،اقدامات لازم صورت گیرد تا در صورت موافقت شرکت سارپتا،مکاتبات و پیگیری‌ها از طرف وزارت بهداشت انجام شود
۵- مقرر شد گزارشی مبنی بر اثر بخشی قرص دفلازاکورت و عوارض قرص پردنیوزلون از طرف انجمن به سازمان غذا و دارو ارائه گردد.تا در صورت موافقت، نسبت به ورود قرص دفلازاکورت اقدام شود
۶- مقررشد نمایندگان بیماران دوشن از طرف انجمن به نهاد ر.ج برای جلسات آتی معرفی گردند
۷- مقرر شد کانال ارتباطی وزارت بهداشت با شرکت سارپتا از طرف انجمن پیگیری ودراختیار این ارگان قرارگیرد
درهمین رابطه:
+ممانعت نیروهای امنیتی از برگزاری تجمع اعتراضی بیماران دوشن مقابل نهاد ریاست جمهوری
صبح امروز(چهارشنبه 8 شهریور) تعدادی از خانواده‌ها و بیماران دیستروفی عضلانی دوشن با مشکلات فراوان خود را به پاستور رساندند تا با برگزاری تجمع اعتراضی توجه دولت را نسبت به بیماران دوشن جلب نمایند اما نیروهای امنیتی مانع از تجمع خانواده‌ها و بیماران دیستروفی عضلانی دوشن مقابل نهاد ریاست جمهوری شده و آنها را به پارک پاستور هدایت کردند!
 
+تجمع  اعتراضی خانوادگی بیماران دیستروفی عضلانی دوشن نسبت به وارد نکردن داروی ژن درمانی (الویدیس)مقابل وزارت بهداشت
روزسه شنبه 7 شهریور،جمعی از بیماران دیستروفی عضلانی دوشن همراه با خانواده  برای اعتراض به وارد نکردن داروی ژن درمانی (الویدیس)مقابل وزارت بهداشت کردند.
 بیماری دیستروفی عضلانی،نوعی بیماری ژنتیکی پیشرونده است که عضلات بیمار دچار تحلیل می‌شود و انواع متعددی دارد.دوشن شایع‌ترین و شدیدترین نوع از بیماری‌های دیستروفی عضلانی است که در مواقع شدید منجر به معلولیت خیلی شدید و مشکلات تنفسی و مرگ می‌شود.
*کانون نویسندگان ایران:
یاد صمد بهرنگی نویسنده ،مترجم،پژوهشگر وآموزگار
کاش این اژدها هزار سر می‌داشت
نهم شهریور سالمرگ صمد بهرنگی است: نویسنده، مترجم، پژوهش‌گر و آموزگاری که سال ۱۳۴۷ در رودخانه‌ی ارس غرق شد.
صمد بهرنگی تیرماه سال ۱۳۱۸ در تبریز پا به جهان گذاشت؛ در همان شهر به مدرسه رفت و دانش‌سرای مقدماتی تبریز را به پایان برد. سپس هم‌زمان با تحصیل زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه تبریز، به تدریس در روستاهای آذربایجان پرداخت که تا پایان عمر او ادامه یافت. 
صمد آزادی‌خواه بود و عاشق مردم زحمتکش و شیفته‌ی عدالت اجتماعی، و همُّ و غم خود را صرف مبارزه برای دست‌یابی به آزادی و عدالت کرد. در دانش‌سرا دوستی صمیمانه‌ای با بهروز دهقانی (که هم‌چون او عاشق معلمی در روستاها بود) و خواهرش اشرف دهقانی به هم زد و دست به کار فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی شدند که از آن میان یکی هم راه‌اندازی ضمیمه‌ی هفتگی «مهد آزادی آدینه» بود با همکاری علیرضا نابدل و جمعی دیگر از هم‌فکران ازجمله غلامحسین ساعدی، که صمد را به روشنفکران معترضی چون جلال آل‌احمد معرفی کرد. 
 صمد نویسندگی را از همان دوران دانش‌سرا با نوشتن قطعات طنز در روزنامه‌ی دیواری دانش‌سرا آغاز کرده بود که سپس به نشریات چون «توفیق» راه یافتند و مقالات طنزآمیزی چون «آقای چوخ بختیار» که در روزنامه‌ی «مهد آزادی» چاپ شدند. داستان‌ها دیرتر، در دهه‌ی چهل، از راه رسیدند: «تلخون»، «اولدوز و عروسک‌سخن‌گو»، «کچل کفترباز»، «پسرک لبوفروش»‌، «یک‌هلو هزارهلو»، «کوراغلو و کچل‌حمزه»، «۲۴ ساعت در خواب و بیداری» و ... از همه‌ آشناتر، «ماهی‌سیاه کوچولو» که با تصویرسازی فرشید مثقالی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسید و آوازه‌ی جهانی یافت و به زبان‌های متعدد ترجمه شد. 
صمد که با فقر و محرومیت کودکان آشنا بود چاره‌ی کار را مبارزه با جهل و بی‌خبری و رساندن آتش فروزان آگاهی حتی به بهای جان می‌دانست. پیوسته از به ‌رسمیت شناختن حقوق کودک سخن می‌گفت و با شناختی که از دشواری‌های آموزش کودکان ترک‌زبان داشت در فکر شیوه‌هایی برای کمک به یادگیری آنان بود. مخالفت او با حذف واژه‌های عربی به بهانه‌ی شکوه ایران باستان از همین شناخت بر‌آمد، هم‌چنین پژوهش‌های او که ثمرشان از جمله «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران» و «الفبا»ی ویژه‌ی کودکان آذربایجان بود.
این فعالیت‌های فرهنگی و سابقه‌ی مشارکت او در راه‌اندازی اعتصاب‌های دانشجویان و معلمان البته مطلوب حکومت پهلوی نبود. بارها برای او پاپوش دوختند، کار را به دادگاه کشاندند و حکم تعلیق و اخراج و تنزل رتبه دادند، اما سودی در بر نداشت. او حتی پیشنهاد حق‌الزحمه‌های چشم‌گیر را رد ‌کرد چون نمی‌خواست استقلال خود را به همکاری با سازمان‌های وابسته به حکومت بفروشد.
صمد درباره‌ی کودکی خود می‌گفت: «من نمو کردم … مثل درخت سنجد، کج‌ومعوج و قانع به آبِ کم، و شدم معلم روستاهای آذربایجان. پدرم می‌گوید: اگر ایران را میان ایرانیان تقسیم کنند، از همین بیش‌تر نصیب تو نمی‌شود». اما حقیقت این است که او، هنوز به سی‌سالگی نرسیده، چندان در دل کودکان و میان جامعه‌ی روشنفکری معترض جا خوش کرده بود که مرگ نابهنگام‌اش تکان‌دهنده و باورنکردنی می‌نمود. از این رو هنگامی‌که جلال آل‌احمد در «صمد و افسانه‌ی عوام» قتل او را به عوامل ساواک نسبت داد بی هیچ تردیدی پذیرفته شد. 
نام و آثار این مبارز راستین و معلم روشن‌اندیش ماندگار باد!
*مرگ مشکوک جواد روحی در زندان نوشهر
جواد روحی‌نژاد در زندان نوشهر به طرز مشکوکی جان باخته است.
به گزارش کانال اتحادیه آزاد کارگرات ایران، وکیل او مرگ این معترض بازداشت شده در شهریور ۱۴۰۱ را تایید کرده است.
جواد روحی، معترض آملی که به اعدام محکوم شده بود، از بازداشت‌شدگان اعتراضات مردمی سال ۱۴۰۱ بود.
مجید کاوه، وکیل مدافع او ظهر نهم شهریور به نقل از خانواده روحی این خبر را تایید کرد. او نوشت: متاسفانه حسب اطلاع خانواده‌ى موكل جواد روحى، وى ساعاتى پيش در زندان نوشهر فوت شده است.
کاوه اطلاعات بیشتری در باره علت مرگ موکلش بیان نکرده است.
در همین رابطه روابط عمومی قوه قضاییه اعلام کرد:جواد روحی در ساعت‌های آغازین امروز دچار «تشنج» شده و به بیمارستانی در نوشهر منتقل شد، اما در بیمارستان درگذشت.
روابط عمومی زندان نوشهر نیز اعلام کرد:دوربین‌های مداربسته زندان و وسایل شخصی جواد روحی، از جمله یادداشت‌ها و دارو‌های او بررسی خواهد شد و همچنین پیکر او برای کالبدشکافی و آزمایش سم‌شناسی به پزشکی قانون فرستاده شده است.
*مهدی یراحی به بازداشتگاه سامان یاسین‌ها و توماج صالحی‌ها پیوست 
 مهدی یراحی با  انتشار «سرود زن» در گرماگرم خیزش زن زندگی آزادی، خون به رگ خیابان دوانید و با «روسریتو» به استقبال سالگرد قیام ژینا رفت و با این که می‌دانست بازداشت می‌شود، گفت: «عزت با مردم بودن را به ذلت بر صحنه بودن ترجیح می‌دهد!»
حاکمان و دیکتاتورها با ارعاب و سرکوب معترضین برای بقای بیشتر می‌کوشند اما  تاریخ  همواره روایت دیگری را بازگو کرده است
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
*سپیده قلیان از زندان اوین:مهدی یراحی، تو صدای مردمی
من با صدای تو زندگی کرده‌ام، مهدی یراحی. تو می‌توانستی در سمت قدرت بایستی. می‌توانستی سفیر حاکمیت باشی و در تورهای اروپایی، نمایش رنگین ایفا کنی تا سفره‌ی رنگین داشته باشی. اما تو جای دیگری ایستادی. می‌دانستی هزینه دارد و صدای ما در خوزستان شدی. می‌دانستی هزینه دارد و صدای «مظاهرات سلمیه» زن عرب شدی. صدای سپیده رشنو در مقاومت علیه حجاب اجباری، صدای توماج، صدای کارگران، زندانیان و تمام آنانی شدی که زاده‌ی رنج‌اند.
من با صدای تو زندگی کرده‌ام، مهدی یراحی. من تمام خوزستان که جانم است را با صدای تو گز کرده‌ام. در زمان سیل و در زندان سپیدار با ترانه‌های تو رقصیدیم و از نو بلند شدیم. من جای تو را در قلب مردم دیدم. همان مردمی که تو و امثال تو را به جرم گفتن از رنج‌هایشان، چه از سوی دیکتاتوری غالب و چه از سمت دیکتاتورهای مغلوب انگ «تجزیه‌طلبی» خورده‌اند. آنها از همین مردمی بودن، بی‌شیله و پیله و حتی به غایت معمولی بودنت و اما به شدت یگانه و شگفت‌انگیزت می‌ترسند.
من با صدای تو زندگی کرده‌ام، مهدی یراحی. من زندگی را با صدای تو چشیده‌ام، مهدی یراحی. تو را چیزهای زیادی به من پیوند می‌زدند. «سفر چرا بمان و پس بگیر» این حرف و صدای تو را تنها کسی درک می‌کند که انتخاب رفتن و سفر از وطن پیش رویش بوده و اما تصمیم به ماندن و پس گرفتن گرفته است.
من با صدای تو زندگی کرده‌ام، یراحی. موطنم را نفس کشیده‌ام، تبعید را دوام آورده‌ام با صدای تو، از این‌رو خوب می‌دانم کار بزرگ تو، نه در روزهای اوج جنبش، که در روزهای اوج سرکوب، در روزهای محبوس شدن صداهای انقلاب رقم خورد. وقتی تمام تلاش دستگاه سرکوب مُسری کردن ترس و سکوت بود، تو سکوت را شکستی و از حیات «زن، زندگی، آزادی» خواندی تا به یاد همه بیاوری که زن، زندگی، آزادی، نه فقط لحظه و برشی از تاریخ، که جنبشی همچنان مداوم است.
حالا دستگاه سرکوب می‌خواهد تو و صدایی که تا عمیق‌ترین حدود قلب‌های مردم رسیده است را با انفرادی و فشار مجبور به اعتراف اجباری کند. این تویی که به خاطر انتشار اعترافات سپیده رشنوی عزیز و قهرمان ما پخش آثارات در صدا و سیمای نکبت جمهوری اسلامی را ممنوع کردی، این تو بودی که به خاطر باز بخشیدن کرامت کارگر فولاد با لباس کارگر به صحنه رفتی، این تو بودی که همزمان هم علیه استبداد خواندی و هم از بیزاری از نکبت جنگ سرودی. و من فکر می‌کنم کاش این صدای من میله‌های زندان اوین را طی کند و به انفرادی تو برسد که بدانی «به نام او که اسم رمز ماست» می‌مانیم تا پس بگیریم. 
سپیده قلیان
بند زنان زندان اوین
سه‌شنبه ۷ شهریورماه ۱۴۰۲
*تایید حکم انضباطی لیلا قمصری قلعه‌شاهی دانشجوی سم‌شناسی محیط دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به دلیل ممانعت از اظهار پشیمانی
لیلا قمصری قلعه‌شاهی دانشجوی سم‌شناسی محیط دانشگاه علوم پزشکی اصفهان توسط شورای انضباطی بدوی این دانشگاه به دو نیمسال منع موقت از تحصیل با احتساب در سنوات محکوم شد. 
این دانشجو پس از درخواست تجدیدنظر، طی چند روز گذشته توسط کمیته‌ی انضباطی برای دریافت حکم، احضار شد. در این جلسه به وی گفته شد که به دلیل اظهار پشیمانی بخشیده شده‌ است و لازم است کاغذی را برای دریافت حکم امضا کند. اما دانشجو از جمله‌ی درج شده در این کاغذ در خصوص ابراز پشیمانی، اظهار بی‌اطلاعی کرده و خواستار خط زدن این جمله و امضا شد اما به وی اجازه‌ی چنین کاری را داده نشد و درنهایت با توجه به ممانعت وی از امضای کاغذ مذکور، حکم بدوی او عینا تایید شد.
گفتنی است حکم قطعی نیز به صورت شفاهی و درهمان جلسه به دانشجو ابلاغ شد.
*اجرای حکم علی‌اکبر خداشاهی، دانشجوی  ادبیات عربی دانشگاه تربیت‌مدرس پیش از ابلاغ حکم
علی‌اکبر خداشاهی، دانشجوی  ادبیات عربی دانشگاه تربیت‌مدرس، با حکم بدوی کمیته انضباطی به دو ونیم سال منع موقت از تحصیل با احتساب در سنوات محکوم شد. 
گفتنی است کارت دانشجویی و سامانه‌ی آموزشی این دانشجو از آبان ماه سال گذشته و پیش از صدور حکم، غیرفعال شده است و عملا از آبان‌ سال گذشته تا کنون از حق تحصیل محروم است.
*بازهم واژگونی سرویس رفت و آمد کارگران اینبارمصدومیت 13 کارگر یک کارخانه اصفهان
صبح روزپنج شنبه 9 شهریور، مینی‌بوس حامل کارگران یک کارخانه واقع در جنوب اصفهان در مسیر بهارستان – اصفهان براثرتصادف واژگون شد و 13 کارگر26 تا 55 ساله(5 زن و 8 مرد)مصدوم وبه بیمارستان‌های الزهرا، شریعتی و کاشانی منتقل شدند.
*جان باختن کارگر نصاب آسانسوردرشیراز زیر وزنه تعادل
روزپنج شنبه 9 شهریور،یک کارگر 50 ساله نصاب آسانسور حین کار تعمیرات درون چاهک آسانسورساختمانی در شیرازبراثر سقوط وزنه تعادل روی سرش دردم جان باخت.
*جان باختن یک راننده بولدزر دریک کارگاه شن شویی مشهد زیر چرخ های بولدزر
یک راننده بولدزر72 ساله،حین کار در یک کارگاه شن شویی واقع در منطقه تپه سلام مشهد زیر چرخ های بولدزرگرفتارشد وجان خودراازدست داد.
*جان باختن یک کارگر درپیرانشهربر اثر سقوط از ارتفاع 
روز چهارشنبه 8 شهریور، یک کارگر آرماتوربند 36 ساله بنام عمر استحکام اهل پیرانشهر متأهل و دارای سه فرزند حین کار در یک ساختمان در حال ساخت واقع درپیرانشهربراثر سقوط از طبقه چهارم بشدت مجروح وپس از انتقال به بیمارستان جان باخت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید