ناصر بابامیری: تعرض رژیم فاشیستی اردوغان به کردستان سوریه در پی مقاصد نژادپرستانه!

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

بدنبال خیزش توده های مردم سوریه در سال 2011 علیه رژیم بشار اسد، و تغییر تناسب قوای مبارزاتی بنفع مردم کردستان سوریه، رژیم اردوغان هرازگاهی در پی اهداف ننگین خود، قلدرمنشانه گانگستربازی علیه توده های مردم بیدفاع کردستان سوریه در اینسوی مرزها و کردستان عراق و بخشی از کشورهای منطقه در آنسوی مرزها را...به نمایش میگذارد.ظاهرا اینبار رژیم اردوغان به بهانه واهی دیگری مبنی بر"عملیات انتحاری" دو گریلای پ.ک.ک جلو وزارت کشور و مرکز فرماندهی عمومی سازمان امنیت ترکیه در آنکارا در روز نهم مهر ماه انجام گرفت،

بار دیگر حمله وحشیانه خود به مناطقی استراتژیک  از کردستان سوریه اعم از زیرساخت نیروگاه برق، آب و پالایشگاه نفت و مراکز خدماتی و مسکونی کردستان سوریه را آماج موشک پهبادها و توپخانه و جتهای جنگنده خود قرار داده است. ساز و برگ اشغالگریهای رژیم اردوغان هر بار به بهانه ای پوچ تدارک دیده شده و اینبار از همیشه پوچ تر. مردم بیدفاع کردستان سوریه چرا باید تاوان این عملیات "انتحاری" در ترکیه را پس بدهند تنها فاشیستها میدانند که بویی از انسانیت نبرده اند. طی این هجوم وحشیانه رژیم اردغان به مناطق کردستان سوریه تا کنون ده ها نفر جانشان را از دست داده، و صدها نقر نیز زخمی شده اند و هزارن نفر مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده اند. بگذارید حرف آخر را اول بگویم نسل کشی اردغان فاشیست در کردستان سوریه قویا محکوم است و باید متوقف گردد.
تعرض متوحشانه از زمین و هوا تا در سایه آن از یکسو به مبارزات و اعترضات توده های ناراضی در ترکیه چنگ و دندان نشان دهد و از دیگر سو با حملات متجاوزگرانه به خاک کردستان سوریه و عراق و سایر مناطق نشان دهد رژیمش نه  تنها توان حل بحران سیاسی و اقتصادی و بن بستی که بلحاظ داخلی با آن مواجهه بوده را داراست بلکه طی این حملات و تهاجمات هژمونی خود  در منطقه را بزعم خود تامین و تضمین نماید! اما واقعیت امر خلاف این را نشان میدهد ترکیه اگر زور و سرکوب نظامی و حمایت دولتهای سرمایه داری منطقه اعم از روسیه و شرکایش و دول غربی اعم از آمریکا و مماشات گری احزاب بورژوا ناسیونالیست را بهمراه نداشت، همان توده های میلیونی بپاخاسته و معترض در شهرهای آنکارا، استانبول و آنتالیا و ازمیر...وان، تا کنون رژیمش را فلج و به زیر کشیده بودند. سیاستهای ضدانسانی و فاشیستی اردوغان مدام از سوی ما کمونیستها و توده های ترقیخواه و آزاده افشا و محکوم شده. و هر بار تاکید کرده ایم سیاست میلیتاریستی دولت اردوغان تنها بر متن کشمکش های منطقه ای که در یک سمت آن مبارزه توده های مردم معترض به وضع موجودند و در سوی دیگر آن بلوک بندیهای منطقه ای و جهانی میباشند و در تداوم این تعرض و جنگ افروزی ذینفعند، قابل توضیح است. ادوغان بدون چراغ سبز دول قدرتمند در این بلوک بندیها که در یکسو آمریکا و کشورهای غربی قرار گرفته و در سو دیگر روسیه و چین و شرکایش به چنین اقداماتی متجاوزگرانه دست نخواهد زد. این امری محرز است هر جا مبارزات آزادیخواهانه و تقابل از سوی تودهای عظیم مردم علیه دول مستبد و مختنق سرمایه داری در گوشه و کنار جهان به راه افتاده، این قطبهای سرمایه داری با دخالتگری های خود، بسته به منافعشان نقشه به انحراف کشاندن آنرا در دستور کار دارند، تا آنرا از پیمودن مسیر منطقی و اعتلای انقلابی دور کنند. نمونه بسیار بارز آن دخالت در خیزش همین تودهای مردم جان به لب رسیده علیه رژیم اسد در سال 2011 به اینسو بوده که پس از 12 سال نبرد در برابر داعش و آزادسازی و اداره آن به شیوه کانتونها هر از گاهی مورد تعرض افسار گسیخته رژیم اردغان از هوا و زمین واقع شده. در حالیکه همان موقع هم بر همه نمایان بود در یکسوی این دخالتگری بلوک روسیه اعم از رژیم سرمایه داری ایران و بنوعی ترکیه (که با مواضع بینابینی میان دو بلوک روسیه و غرب در نوسانست) قرار دارد، در سوی دیگر دخالتگریها آمریکا و غرب و همپیمانان مرتجع منطقه یشان بودند. بلوک روسیه و چین اگر موقع اشغالگری عراق و افغانستان به حکم وتو کردن پیمان نامه نظامی ناتو جهت اشغال عراق و افغانستان نتوانستند آن چنان که میخواستند منطق قلدریهای نظامی را طبق استراتژی که منافع آنانرا نیز به لحاظ منطقه ای و جهانی تامین کند، هدایت و مهندسی کنند، موضوع خیزش توده ای در سوریه اینبار فرجه برای وارد شدن فعالانه و دخالتگری بیش از پیش خصوصا روسیه را گشود. نهایتا دیدیدم قطبهای جهانی هر کدام بمنظور تامین منافع و هژمونی طلبی خود وارد رویدادهای سوریه شدند و جنگ نیابتی را براه انداختند و تا به امروز رسیده. و با دامن زدن به تصفیه حسابهای مذهبی و ملی آنان را به جان همدیگر انداختند، و نتیجه این دخالتگریها با حمایت بلوک روسیه عملا به نفع رژیم اسد و بقای آن و به قیمت کشته و زخمی شدن میلیونها انسان بیدفاع، آواره و بیخانمان شدن میلیونها خانواده از این کشور منجر شده و کماکان ادامه دارد. دخالتگریهایی که در بیان واقع مبارزات آزادیخواهانه و حق طلبانه سراسری مردم سوریه را از محتوا تهی و از مسیر اصلی خود که سرنگونی رژیم اسد بود منحرف کرد و کل شیرازه زندگی شهروندان را به تباهی کشاند. بجز چند کانتونی که با رزمندگی مقاومت تاریخی خود توده مردم، برغم کم و کاستیها و مماشاتهایی که سران احزاب ناسیونالیست کرد پیش گرفتند، دژ مستحکمی در برابر داعشیان و دیگر همدستانشان را سازمان دادند.
رژیم اردوغان نیز در متن چنین اوضاع آشفته منطقه اگر یک دوره کوتاه توانست تا حدودی رونق اقتصادی را ایجاد کند مبرهن است حاصل اعمال استثمار هر چه افسار گسیخته تر و کار کشیدن از گرده طبقه کارگر و سرکوب صدای اعتراضات بوده. اختناق سیاسی که متعاقبا منجر به گسترش و تعمیق اعتراضات کارگران، کمونیستها، آنارشیستها و آزادیخواهان در اکثر مناطق ترکیه اعم از آنکارا و استانبول... گردید تا مرحله رسیدن به رویداد مهم میدان تقسیم... میخواهم بگویم برغم چنین موقعیتی مبارزاتی رو به اعتلای انقلابی
بخاطر داریم آنزمان بخشهایی از گرایشات بورژوا ناسیونالیستی اعم از گرایش متاثر از پ.ک.ک نیز به روال معمول از سر دخیل بستن به پروژه سازش با حکومت مرکزی و توهم به پروژه "صلح و آشتی" بنوعی در جهت تضعیف این موج عظیم اعتراضات سراسری موضع گرفتند و با ایجاد فضای یاس و ناامیدی و شانتاژ راه انداختن چوب لای چرخ مبارزات توده های سرازیر شده به خیابانهای استانبول، آنکارا و دیگر شهرهای بزرگ گذاشتند یا در سکوت خفتبار، پشت مبارزات سراسری را بنفع گرایشات بورژوازی و حکومتی خالی کردند.
خلاصه طی چند سال گذشته آن درجه از رشد و ثبات نسبی اقتصادی دولت اردوغان هم بشدت رو به افول بوده. بحرانهایی که وقتی دیگر بگیر و ببند و سرکوب فله ای مخالفان هم نتوانست گره ای از مشکلاتش بگشاید، پرده آخر آن سناریوی به خون کشیدن مخالفان در اقدام شبه کودتای 16 ژوئیه 2016 بود که فکر کرد خاتمه خواهد یافت اما هرگز چنین اتفاقی نیافتاد.
رژیم فاشسیتی ترکیه از دو سو در موقیعتی شکننده قرار دارد. از یکطرف مواجه شدن با موج عظیم مبارزات و اعتراضات داخلی برخاسته از بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. از طرف دیگر دولت اردوغان نیز چون میخواهد بقای خود را در شکاف میان خصوصا دو بلوک روسیه و غرب جستجو و تضمین کند، این موضع بینابینی وضعیت بنین المللی آنرا نیز بشدت متزلزل نموده.
پیروزی شکوهمند مردم کوبانی و به دنبال آن مبارزه و مقاومتی که جهت آزاد سازی دیگر مناطق اعم از جزیره و عفرین و اداره این سه کانتون به شیوه خود مدیریتی پیش رفت، دقیقا بدلیل اینکه این تجربه برغم دستاوردهایش هنوز گامها از حاکمیت و اداره شورایی فاصله دارد، دیدیم بنوعی دستخوش هژمونی طلبی پی ی د و ی.پ.گ و با رهنمود پ.ک.ک قرار گرفت! بجای اینکه از مقاومت شجاعانه بی نظیر تاریخی مردم کوبانی و دیگر مناطق که زنان و مردان آزادیخواه، پیر و جوان در آن جانفشانی کردند، و به دور از تفاوتهای جنسی، مذهبی، نژادی و ملی... در رقم زدن این پیروزی ایفای نقش نمودند درس بگیرند، بجای اتخاذ سیاست مستقل و متکی شدن به ظرفیت مبارزه آزادیخواهانه توده های مردم در دو سوی مرزهای سوریه و ترکیه، دیدیم از طرفی به زائده سیاستهای آمریکا تبدیل شدند و از دیگر سو در دام توهم فکنی پروژه های حمایتهای اسد افتادند. دیگر این مثل روز روشن بود هم حمایت پشت جبهه و تسلیحاتی غرب مشروط و در پی اهداف خودشان است هم حمایت رژیم اسد که خود با حمایت بلوک روسیه از سقوط نجات یافته، فاکتوری است که باید روی آن سرمایه گذاری کرد و بدان امید بست.
گانگستربازیهای نظامی و قشون کشی دولت اردوغان علیه مردم بیدفاع در کردستان سوریه بدون تبانی و دخالت قطبهای جهانی اعم از آمریکا و روسیه و حکومتهای مرکزی مرتجع در دو سوی مرزها نیست. به رغم هر اختلاف و رقابتهایی که این رژیمها با هم دارند، از هر زمانی بیشتر بر سر سیاست حفظ تمامیت ارضی کشورشان همسو و همنظرند. کما اینکه وقتی رژیم اسد حملات افسار گسیخته اردوغان در سال 2019 به کانتونها و قتل و عام مردم بیدفاع به بهانه ایجاد منطقه حائل امنیتی و اسکان دادن  میلیونها آواره سوریه را مسکوت گذاشت. اسد این تجاوزگری به خاک کردستان سوریه از سوی اردوغان را بنفع خود دید. چرا که این اقدام تجاوزگرانه اردوغان در بیان واقع کار آینده رژیم اسد در قبال کردهای سوریه را آسانتر می کرد از یکسو. از سوی دیگر رژیم اردوغان نیز تجربه و دستاوردهای خود مدیریتی در این سه کانتون را که به ضرر خود ارزیابی کرده هر بار از طریق اقدامات تجاوزگرانه بزعم خود مانعی بر سر راه پا گرفتن چنین رویکردی و مدلی در کشور خود خواهد شد. این جنگ افروزیها جزئی از نقشه بزرگ سیاستهای میلتیاریستی در متن شرایط منطقه ایست که هر بار با رضایت یکی از بلوک بندیها که در آن منتفع هستند پیش برده میشود. دولت ترکیه نیز نظیر دیگر رقبای مرتجع خود از شکاف و تقابلات قطبهای جهانی بر سر منافعشان میخواهد سهم بیشتری ببرد و به همین منوال در معادلات منطقه ای دنبال جا پا و وزن بیشتری نسبت به سایر شرکای خود میباشد.
اگر هئیتهای حاکمه در دو سوی جهان در پی منافع و مطامع منطقه ای و جهانی خود حامی و پشتبان این متجاوزین منطقه ای هستند، که هستند، و یا بر جرم و جنایت و اشغالگری آنها علنا چشم فرو می بندند، می بندند، صف آزادیخواه و برابری طلب جا دارد در مقبل آن صفوف خود را جهت ایستادگی در برابر آنها متحد و استوارتر کند.  

سرنگون باد رژیم فاشیستی و ضد بشری ترکیه
13.10.2023