خالد حاج محمدی: مبارزات كارگری و تاثیرات فضای جنگی

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

مصاحبه رادیو نینا با خالد حاج محمدی;   آسو سهامی: در بحبوحه فضای جنگی و دستگاه پروپاگاند حكومتی برای جلب توجه مردم ایران به جنگ با اسرائیل، ما شاهد اعتراضات واعتصابات وسیع كارگری هستیم. بنا به اخبار منتشر شده اعتصابات كارگران مراكز صنعتی و از جمله كارگران ماشین سازی پارس واگن، كارگران نفت و پتروشیمی ها، پرستاران و بازنشستگان و دیگر اقشار محروم جامعه در جریان است. امروز خالد حاج محمدی دبیر كمیته رهبری حزب حكمتیست(خط رسمی) با ما است تا با ایشان نگاهی به اعتصابات و اعتراضات كارگری در دل فضای جنگی موجود بیندازیم. رفیق خالد حاج محمدی به بر نامه امروز ما خوش آمدید. 

در حالی كه ما شاهد صدور احكام اعدام، شكنجه و زندان و دستگیری ها هستیم و علیرغم فضای جنگی موجود، انگار جامعه و طبقه كارگر بی توجه به این وضعیت، مسیر مبارزاتی خودش را طی میكند. ما روزانه شاهد اعتراضات كارگری در مراكز صنعتی، ماشین سازی ها، نفت و پتروشیمی و اعتراضات گسترده پرستاران و باز نشستگان در سراسر كشور هستیم. اعتصابات و اعتراضات كارگری در این دوره را شما چگونه ارزیابی میكند؟

خالد حاج محمدی: ابتدا تشكر میكنم از شما و به همه بینندگان و شنوندگان برنامه درود میفرستم. مستقل از فضای جنگی و میلیتاریستی كه در منطقه هست و عواقب و تاثیرات مخرب آن بر جامعه ایران، مبارزات و اعتراضات كارگری كلا در یك دهه گذشته و خصوصا در سالهای اخیر، ابعاد بسیار گسترده ای داشته است. هم اكنون كه ما داریم صحبت میكنیم، شاهد اعتصابات و اعتراضات كارگری در بسیاری از مراكز از نفت و پتروشیمی ها و گاز، كارگران فولاد، شهرداری ها، كارگران پارس واگن اراك، در معادن و بسیاری مراكز دیگر هستیم. ما یك موج اعتراض و اعتصاب كارگری را شاهدیم كه نمیتواند آرام بگیرد. حاكمیت و بورژوازی ایران فقری را به جامعه تحمیل كرده است كه طبقه كارگر راهی ندارد جز اینكه علیه وضع موجود، علیه شرایط كارش، علیه دستمزدهای نپرداخته و پایین خود، علیه بیكار سازی و اخراج و بعلاوه علیه موج سركوب، پرونده سازی ها و دستگیری فعالین و  تعرضات به مبارزات خود اعتراض كند. دیروز و زمانی كه بعد از ۱۵ روز اعتراض و اعتصاب، كارگران پارس واگن اراك به خیابانها آمدند و راهپیمایی كردند، فوری با بسیج  گارد ویژه به آنها حمله كردند. 

سیاست جمهوری اسلامی چه در دولت قبلی و چه در دولت آقای پزشكیان كه جدیدا سر كار آمده در برخورد به اعتراضات كارگری، جز سركوب و یكسری وعده و وعید توخالی و تلاش برای وقت خریدن چیز دیگری نبوده است. نفس فقری كه به جامعه تحمیل كرده اند بزرگترین جنگ علیه طبقه كارگر و اقشار محروم جامعه است. همین الان ما شده اعتراضات وسیع پرستاران در بسیاری از شهرهای ایران هستیم و بعلاه اعتراضات بازنشستگان، معلمان را شاهدیم كه محور اصلی این مبارزات علیه فقر است، دستمزدهای ناچیز، گرانی و افزایش روزمره قیمتها و مطالبات دیگری كه دارند. جمهوری اسلامی و هیچ حاكمیتی نمیتواند هم فقر را به جامعه تحمیل كند و هم استبداد سیاسی را و به همین دلیل و خصوصا در جامعه ایران پیشبرد هر دوی این سیاستهای ضد كارگری قابل دوام نیست و جامعه و خصوصا طبقه كارگر نمی پذیرد، نمیتواند این شرایط را قبول كند و راهی ندارد جز اینكه علیه این وضع و فقری كه به خودش و كل جامعه تحمیل كرده اند، بجنگد.

موارد كه خود شما اشاره كردید، نشان میدهد كه امروز فقط بخش محروم و حاشیه ای طبقه كارگر نیست كه در فقر مطلق زندگی میكند بلكه كارگر صنعتی هم كه قاعدتا باید وضع بهتری داشته باشد، در فقر می نالد و این بخش امروز بطور جدی در اعتراض و اعتصاب است. پایه اصلی این اعتراضات علیه فقر است كه به اشكال مختلف بیان میشود، علیه دستمزدهای پایین، علیه گرانی، علیه قرارداهای سفید امضا كه به طبقه كارگر تحمیل كرده اند تا مسائل دیگر رفاهی و خدماتی كه معضل بخش اعظم جامعه است. به همین دلیل كل محرومین و اقشار پایین جامعه چشم امید به طبقه كارگر دوخته و خواست و مطالبات این طبقه را خواست و مطالبه خود میداند. امید به اینكه طبقه كارگر در این مبارزات پیروزی ای كسب كند و بورژوازی ایران و حكومتش را مجبور به عب نشینی كند در میان اقشار محروم جامعه بالا است. سمپاتی به اعتراضات كارگری در جامعه بسیار بالا است و چشم امید به این مبارزات دوخته شده.

آسو سهامی: شما به مبارزات كارگری و امیدهایی كه به این مبارزات در جامعه است، اشاره كردید. ما در چهار دهه گذشته همیشه شاهد اعتراضات كارگری بوده ایم كه گاها دستاوردهایی داشته و گاها هم به نتیجه نرسیده است. سوال من این است كه در شرایط كنونی پیروزی كارگران در این مبارزات در گرو چه است؟ 

خالد حاج محمدی: به نظر من تجربه مبارزاتی طبقه كارگر در ایران، هم در دوره حكومت سلطنتی و هم در چند دهه حاكمیت جمهوری اسلامی و خصوصا در یك دهه اخیر ، بسیار غنی است. تجارب همین دوره چند ساله اخیر و مقاطعی مانند اعتصابات كارگران فولاد اهواز، هفت تپه، هپكو، آذر آب و مبارزات كارگران مراكز نفتی و پتروشیمی ها، معادن و... را در این سالها نگاه كنید حاوی تجارب گرنبها و بسیار غنی است. حقیقت این است كه جمهوری اسلامی از عهده طبقه كارگر در همین سطح مبارزات كنونی اش بر نمی آید و به آن به عنوان یك خطر جدی نگاه میكند. جمهوری اسلامی به این آگاه است و میداند نمیتواند این مبارزات را همه جانبه سركوب كند، میداند به خانه فرستادن طبقه كارگر و ساكت كردن و تحمیل استصال ممكن نیست و تلاش میكند به صورتی اوضاع را كنترل كند، قبول كرده است این اعتراضات ادامه دارد و این كشمكش قابل ساكت كردن نیست. تلاش میكند ضمن اینكه جواب مطالبات كارگران را ندهد و خواستهای آنها را بر آورد نكند و برای این امر از همه ابزارهایی كه دارد از جمله فضای جنگی در منطقه نهایت استفاده را بكند، در عین حال قبول كند با این طبقه و این مبارزات در جدال همیشگی است و وجود آنرا برسمیت بشناسد و برای خود وقت بخرد و اوضاع را كنترل كند.

اما برای به نتیجه رسیدن این مبارزات باید قدمهایی برداشت و اقدامات معینی را با تكیه بر تجارب كنونی در دستور گذاشت. متاسفانه سطح مبارزات تا كنونی طبقه كارگر و میزان قدرت و فشار آن با همه فداكاری های این طبقه در این سطح نبوده كه بتواند تشكلهای توده ای خود را به حاكمیت تحمیل كند و نبود تشكلات توده ای كارگری معضل جدی برای طبقه كارگر در جدال با بورژوازی ایران و حكومتش است. طبقه كارگر راهی ندارد جز اینكه علیرغم ممنوع بودن سازمانهای توده ای كارگری راهی برای تحكیم اتحاد صفوف خود در پیش بگیرد و تامین این مهم جز با اتكا به مجامع عمومی كارگر و تصمیمات جمعی و دخالت دادن توده كارگران در این تصمیمات ممكن نیست. مجامع عمومی مانند شورا و اتحادیه و سندیكا نیست و در خفقان زده ترین جامعه و در هر شرایطی كارگر میتواند روی مسائلی كه دارد و در هر فرصتی جمع شود، بحث و مشورت كند و به صورت جمعی تصمیم بگیرد. كارگران در بسیاری از مبارزات خود به مجمع عمومی متكی اند و اما منظم كردن آنها و نهادینه كردن و مستمر كردن آن نیازی جدی است تا بتوان صفوف كارگران را متحد كرد، تردیدها و دو دلی ها را رفع كرد، جواب سوالات و ابهامات را داد و مانع انشقاق در صفوف كارگران شد و توطئه های كارفرمایان و دولت و عوامل آنها را خنثی كرد. این مهم ترین راه برای تامین اتحاد كارگری در هر مركز و حول مطالبات خود و رهبران كارگری در مقابل كارفرمایان و دولت است. 

مسئله دیگر این است كه باید تلاش كرد مرحله كنونی را سپری كرد و قدمی مبارزات كارگری موجود را به سطح عالی تری برد و توازن كنونی را به نفع خود تغییر داد. لازم و ضروری است سطح مبارزات كارگری را از سطح فابریكی و محلی فراتر برد و در سطح منطقه ای و فرا محلی و حتی سراسری گسترش داد و متحد كرد. مبارزاتی كه خود شما اشاره كردید و كل مبارزات طبقه كارگر در یك دهه اخیر در سراسر ایران حول چهار- پنج خواست اساسی و محوری و مشترك است. اصلی ترین مطالب طبقه كارگر افزایش دستمزدها است كه در قالبهای مختلف بیان میشود و این شامل بازنشسته گان، پرستاران، معلمین و... هم میشود. به اعتباری بهبود زندگی خواست اصلی و سراسری طبقه كارگر و اقشار محروم است كه محور اصلی آنرا افزایش دستمزدها تشكیل میدهد و حول آن است . لغو قرار دادهای سفید امضا و علیه اخراج و دستگیرها از مطالبات مهم كارگری است. بهر صورت چند خواست اصلی محور مبارزات موجود برای بهبود زندگی است و حول این خواستهای مشترك اتحادی فرا محلی ایجاد كردن امر عاجل جنبش كارگری ایران است. تشكلهای توده ای كارگری متاسفانه موجود نیست و در فقدان آنها باید متكی شد به مجموعه ای از شبكه های كارگری كه موجودند و این شبكه ها و محافل كارگری، رهبران و شخصیتهای اصلی این طبقه و فعالین آن میتوانند در نبود تشكل توده ای نقش اتحاد فرا محلی را ایفا كنند و این واقعا علیرغم مشكلات واقعی كه موجودند، قابل تامین و شدنی است. زمانی كه تشكل توده ای حتی در سطح فابریك نداریم راهی نیست جز وسعت دادن به شبكه فعالین كارگری و اینجا نقش كارگران سوسیالیست تعیین كنننده است. كارگران كمونیست كل تصویر را میبینند، منفعت عمومی تر طبقه كارگر را در نظر دارند و تصویری محدود و محلی ندارند و اینها میتوانند این قدم را بردارند و پیشقراول تحولی در جنبش كارگری ایران شوند. محلی گری ها و محدود نگریها و اینكه این مركز "خودمان" است و به معضلات محدود خود مشغول شدن و تصویر عمومی و درد مشترك را ندیدن امری بسیار معمول است، چیزی كه كارگران كمونیست ندارند و چهار قدم آن طرف تر را میبینند و مقداری استراتژیك تر به مبارزات كل طبقه نگاه میكنند. بخش پیشرو طبقه كارگر، فعالین آگاه این طبقه میدانند كه معضل كارگر فولاد و هفت تپه و نفت و پتروشیمی و... یكی است و راهی ندارید جز اینكه نیروی وسیعتر خود را حول مطالبات مشترك متحد كنید.

باید تاكید كنم كه ما با یك حاكمیت بورژوایی تا دندان مسلح و عمیقا ضد كارگر طرف هستیم كه واقعا به منافع طبقاتی خود آگاهند و در دشمنی با ما یك میلی متر كوتاه نخواهند آمد و تردید نمیكنند و شما راهی ندارید جز اینكه نیروی وسیتر خود ا به میدان بیاورید. حمایتهای عملی از مبازرات همدیگر، اقدامی عملی در حمایت مبارزات همدیگر انجام دادن، منظور فقط تومار نویسی و اعلام حمایت نیست بله اقدامات عملی حمایتی است. بعلاوه دخالت دادن خانواده های كارگری و اهمیت محلات كارگری در حمایت از اعتراضات و به عنوان بخشی مهم از مبارزات كارگری را باید در نظر گرفت. تجارب تا كنونی جنبش كارگری و نقش محلات كارگر نشین و خانواده كارگری در این محلات در تجربه كارگران آمریكا، تجربه مبارزاتی كارگری در اروپا و حتی در خود ایران نمونه های برجسته ای بدست داده است كه باید به آن توجه كرد و این نیرو را به میدان آورد. محلات كارگری همزمان محل زندگی اقشار محروم جامعه است كه به مبارزات كارگری سمپاتی جدی دارند و غالبا بخش محروم طبقه كارگرند و هر تجمع و اقدام حمایتی از هر اعتصاب و اعتراض كارگری در هر محله ای، حمایت این بخش محروم را همراه خود دارد.

ما راهی نداریم جز اینكه نیروی وسیع خود را متحد كنیم و به میدان بیاوریم، راهی نداریم جز اینكه دسیسه ها و تبلیغات انشقاق طلبانه در صفوف كارگران را پاك كنیم، كارگر بومی و غیر بومی الان به یك مسئله تبدیل شده است، نفاق افكنی های ملی و قومی و مذهبی، طایفه ای و... كه در مثلا خوزستان كم نیست و اینها را روزانه حاكمیت و دستگاه تبلیغاتی آنها، عوامل دولت و كارفرما و شوراهای اسلامی و خانه كارگر و... باز تولید میكنند و ما باید آنرا خنثی كنیم و با سیاستهای حاكمیت مقابله و صفوف كل طبقه كارگر را متحدتر و نیروی خود را وسیعتر به میدان آوریم. 

طبقه كارگر ایران خوشبختانه دست روی مسائل مهمی گذاشته است، علیه بی حقوقی زن است و نصف این طبقه را زنان تشكیل میدهند، علیه مجازات اعدام است، علیه هر نوع بی حقوقی است و كلا مسائلی كه جامعه بر سر آنها قطبی میشود، مسئله طبقه كارگر است. نان شب كارگر بسیار مهم است و اما مسائل دیگری كه معضل جامعه است، معضل طبقه كارگر هم هست و خوشبختانه در مبارزات كارگری اینها هم جایی جدی پیدا كرده اند و این پیشروی جدی ای است. طبقه كارگر در ایران علیه زندان و اعدام و شكنجه و پرونده سازی است، علیه زن ستیزی است، علیه كار كودكان، علیه نفاقهای ملی و قومی و مذهبی  و... است و اینها سمپاتی عمومی جامعه را به مبارزات این طبقه جلب میكند و نیروی این طبقه را در مبارزات خود تقویت میكند. اینها راههای تقویت مبارزات كارگری و تامین پیروی این طبقه در این مبارزات است. تردیدی نیست كه هر میزان پیروزی در هر مبارزه كارگری، امیدواری در صفوف این طبقه را بالا میبرد و توقع این طبقه از زندگی خود و امید به پیروزی و مبارزه جمعی را تقویت میكند. 

جمهوری اسلامی با علم به این حقایق تلاش همه جنابه ای میكند كه مبارزات موجود به نتیجه نرسند، به هیچ درجه از پیروزی نرسند و به خطر این طبقه و پیشروی آن و كسب پیروزی در این مبارزات آگاه است. بهر صورت این مسیری است در مقابل ما، این را باید ما تضمین كنیم، این بر دوش كمونیستهای طبقه كارگر، رهبران و پیشروان كمونیست این طبقه است و این مصافی در مقابل ما است و راه دیگری موجود نیست. حقیقت این است كه جامعه عقب نمی نشیند، طبقه كارگر عقب نمی نشیند و كوتاه نمی آید و شرایط جامعه ایران این نیست كه جمهوری اسلامی موفق شود كه طبقه كارگر را ساكت كند، این ممكن نیست و فضای عمومی جامعه و سطح مبارزات و توازن قوای كنونی، خودآگاهی طبقه كارگر و رهبران این طبقه این را نمیگوید. 

آسو سهامی:  میخواهم مشخصا در مورد فضای جنگی سوال كنم. در كشمكش و فضای جنگی حاكم بر منطقه همه قدرتهای اصلی دنبال منافع خود هستند، از افزایش فروش اسلحه تا بالا بردن قیمت نفت و جمهوری اسلامی در این اوضاع با سلاح اعدام بهمیدان آمده است. جمهوری اسلامی میوشد با استفاده از این فضا در مقابل طبقه كارگر نفسی تازه كند، تلاش میكند فشار جنبش اعتراضی كارگری، جنبش زنان كه حتی در زندانها دست از سرش بر نمی دارند، اعتراضات معلمان را در این فضای كم كند. از نظر شما فضای جنگی حاكم بر منطقه چه تاثیراتی دارد و نظر شما در این مورد چه است؟

خالد حاج محمدی: نكاتی كه شما اشاره دارید در حقیقت تلاشی است كه جمهوری اسلامی برای استفاده از فضای جنگی علیه مردم ایران میكند. در مورد اوضاع منطقه، بحثی مستقل است كه فرصت پرداختن به آن اینجا نیست. اما یك حقیقت آشكار است و آن اینكه راس میلیتاریسم منطقه دولتهای غربی هستند. در مورد مسئله فلسطین، مستقل از كشتار وسیعی كه دولت اسرائیل مرتكب میشود و غرب حامی او است و در جنایات جنگی آن شریك است، اسرائیل در بن بست قرار دارد. اكنون حتی بعضی از روسای دولت اسرائیل به این نتیجه رسیده اند كه پیروزی قطعی در غزه و ادعاهای اینكه حماس را "تمام" میكنیم و منطقه را تماما "پاك" میكنیم، ممكن نیست. ده ماه است دولت اسرائیل از مردم فلسطین كشتار میكند و به هدف ادعایی خود نرسیده و البته نتیجه آن كشتار جمعی مردم فلسطین و ویرانی كامل غزه است. اسرائیل منزوی است در جهان، در منطقه تنها است و موقعیت امریكا و غرب در این منطقه ضعیف تر از گذشته است و اسرائیل در بن بست كامل و مستاصل است. بعلاوه اسرائیل در جهان مورد نفرت بشریت متمدن است. اسرائیل برای نجات خود از این وضع دست به هر اقدامی میزند كه آخرین آن ترور هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران بود. این تلاش نقشه مند بود با هدف مجبور كردن ایران به جنگ مستقیم و مجبور شدن آمریكا و ناتو به وارد شدن جنگ با ایران و از این كانال نجات اسرائیل از بن بست و استیصال كنونی. ایران هم اعلام كرده است كه در جواب اسرائیل را میزند و ممكن است هر لحظه ایران دست به اقدامی تلافی جویانه بزند، مگر اینكه امتیازاتی را با مذاكرات پنهانی به ایران بدهند كه چنین كاری نكند.

اما بحث بر سر عواقب این اوضاع است. بر خلاف آنچه اپوزیسیون راست به آن امید بسته است كه بلكه وارد جنگ مستقیم با ایران بشوند و غرب ایران را بزند، هر شلیكی به طرف ایران و متقابلا هر حمله ای از جانب ایران و افزایش جنگ و تنش در منطقه، دودش به چشم مردم منطقه و مردم ایران خواهد رفت. 

اكنون و در فضای متشنج كنونی كه به عقیده من ترسناك است، وضعیت خطرناكی است و این واقعیت است و با عكس العمل ایران در شرایطی كه آمریكا منطقه را پر ناوگانها و كشتی ها و زیردریایی های و هواپیماهای جنگی كرده است و رسما هم اعلام كرده است كه از اسرائیل حمایت میكند، هر اتفاقی ممكن است به جنگی بزرگ تبدیل شود. این پدیده برای مردم ایران نگران كننده و خطر ناك است و برای مردم ایران و منطقه عواقب مخربی دارد. 

هیچكدام از دول منطقه از جمله ایران خواهان جنگ وسیع نیستند و چنین جنگی را به زیان خود میدانند، جز اسرائیل. اما و مستقل از این جمهوری اسلامی از فضای جنگی به عنوان یك فرصت جهت تعرض به جامعه استفاده میكند. مواردی كه شما اشاره كردید، حمله به زنان، اعدامهای وسیعی كه در این مدت انجام دادند، صادر كردن احكام اعدام برای زنان به جرایم سیاسی و در همین دوره كوتاه دولت پزشكیان تعداد زیادی را اعدام كرند و این تلاش برای استفاده از فضای جنگی برای عقب راندن جامعه و متقاعد كردن مردم آزادیخواه به اینكه حكومت رفتنی نیست و تسلیم شوند است. از این فضا علیه طبقه كارگر و مبارزاتش نهایت استفاده را میكند، اینكه فضا جنگی است و ما در جنگ هستیم و تلاش برای تحمیل كردن فضای خفقانی به مردم سودی است كه جمهوری اسلامی میبرد. جامعه تسلیم نشده و جمهوری اسلامی چه علیه طبقه كارگر و چه زنان و مردم آزادیخواه به اهداف خود نرسیده است. 

كلا ترور هنیه در تهران و مسائل متعاقب آن اگر به جنگ وسیع تبدیل نشود كه اسرائیل و هوادرانش در اپوزیسیون ایران آرزویش را دارند و هر اقدامی از این دست توسط اسرائیل و یا اقدام تلافی جویانه ایران اگر به جنگ وسیع تبدیل نشود، خاصیت بزرگی برای جمهوری اسلامی علیه مردم ایران دارد. در چنین اوضاعی جمهوری اسلامی دو هدف را در این فضا بطور جدی و هماهنگ دنبال میكند. یكی از این اهداف پس زدن اعتراضات در جامعه ایران و تحمیل استیصال به طبقه كارگر، پادگانی كردن محل كار و خصوصا مراكز صنعتی، عقب راندن جنبش حق زن و... است. 

هدف دومی كه جمهوری اسلامی دنبال میكند، تلاش ریاكارانه و دروغین برای ظاهر شدن به عنوان حامی مردم فلسطین است. تلاش میكند بر نفرت بر حق مردم منطقه علیه ملیتاریسم غرب و توحش بی مرز اسرائیل علیه مردم فلسطین، سرمایه گزاری كند. از این كانال جمهوری اسلامی میكوشد بخش عقب مانده مردم منطقه، مردم بی پناه و مستاصل در جهان عرب و منطقه را حامی خود كند و این تاثیر میگذارد. اسرائیل و جمهوری اسلامی دو دولت مرتجع منطقه هستند كه تخاصمات با هم دارند، اما امروز و در دل كشتار و جنایات وحشیانه اسرائیل از مردم فسلطین، جمهوری اسلامی با پرچم ضدیت با دولت اسرائیل میكوشد، عواطف مردم منطقه به مردم فلسطین، سمپاتی آنها از مردم فلسطین و نفرت بر حق آنها از دولت اسرائیل را بخرد. میكوشد از این فرصت برای تحكیم موقعیت خود در منطقه و برای قدرتمند كردن جریانات اسلامی متحد خود بكوشد و بخش عقب مانده مردم را حامی خود كند. میتوان به مسائل زیادی در این زمینه اشاره كرد اما بهر صورت جمهوری اسلامی از فضای جنگی و ترسناك كنونی برای تامین این دو هدف میكوشد.