بهرام صابونچی: پوست سفید، سوخت سیاه: در باب خطرات فاشیسم فسیلی

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

نگاهی به کتاب آندراس مالم و کلکتیو زتکین درباره دنیایی که در آن هر چقدر راست افراطی بالا می‌آید، دمای کره زمین هم بالاتر می‌رود. با آغاز تابستان، باز هم موج‌های پی‌درپی گرما ساکنان نیم‌کره شمالی را غافلگیر کرده است. هفته گذشته در بسیاری از نقاط اروپا، از ایتالیا و اسپانیا گرفته تا کرواسی و بوسنی، وضعیت هشدار قرمز اعلام و از شهروندان خواسته شد حتی‌الامکان از خانه خارج نشوند. همزمان دست‌کم سه کشور اروپایی درگیر آتش‌سوزی جنگل‌ها هستند و آتش‌سوزی گسترده در جزیره رودس یونان تا کنون به تخلیه بیش از سی هزار نفر انجامیده است. 

هر سال، بالاتر رفتن دمای هوا در تابستان، بحران محیط زیستی و تغییر اقلیم را برای ساکنان کره خاکی ملموس‌تر از پیش می‌کند. دانشمندان و فعالان محیط زیست مدت‌هاست نسبت به مصرف سوخت‌های فسیلی و به تبع آن افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای هشدار داده‌اند، اما به رغم تمامی تلاش‌ها برای رسیدن به توافقی بین‌المللی برای کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی همچنان منطق سود و سرمایه است که توقف فرآیند بهره‌برداری بی‌رویه از منابع و تخریب محیط زیست را ناممکن می‌سازد. 

«پوست سفید، سوخت سیاه: در باب خطرات فاشیسم فسیلی» نوشته آندراس مالم، نویسنده، نظریه‌پرداز و فعال محیط زیست و کلکتیو زتکین به ارتباط میان بالارفتن دمای هوا و بالاآمدن راست افراطی در عرصه سیاست می‌پردازد. کلکتیو زتکین متشکل از گروهی از دانشمندان و کنشگرانی است که سیاست‌های محیط زیستی راست افراطی را مورد پژوهش و بررسی قرار می‌دهند. این کتاب در سال ۲۰۲۱ از سوی انتشارات ورسو منتشر شده است. 


راست افراطی و انکار بحران محیط زیست
کتاب با بررسی و مرور جنبش‌های فاشیستی و راست افراطی آغاز می‌شود و در ادامه به «سیاست‌های ضداقلیمی» آنها می‌پردازد و این پرسش را مطرح می‌کند که «زندگی در دنیایی که هم گرم‌تر شده و هم بیشتر به راست چرخیده چگونه خواهد بود.» 

نویسندگان کتاب توضیح می‌دهند که ایده‌های ضدمحیط زیستی وسواس‌گونه راست افراطی پیوند تناتنگی با دیدگاه‌های ضدمهاجراتی آنها دارد. آنها همچنین به ارتباط بین تکنولوژی و خصوصاً تکنولوژی‌های سوخت فسیلی با ایدئولوژی برتری سفیدپوستان در بافت و زمینه سرمایه‌داری متأخر اشاره می‌کنند. 

تصویر جلد کتاب
«پوست سفید، سوخت سیاه: در باب خطرات فاشیسم فسیلی
در فصلی از کتاب با عنوان «پوست و سوخت»، به حرکت اعتراضی‌ای از سوی چنبش «جان سیاه‌پوستان مهم است» در فرودگاه لندن سیتی می‌پردازد که طی آن نه نفر از فعالان این جنبش با مسدودکردن باند فرودگاه پارچه‌نوشته‌ای را به اهتزاز دراورده بودند که روی آن نوشته شده بود «بحران اقیلم بحرانی نژادپرستانه است.» 

فرودگاه لندن سیتی در یکی از حومه‌های لندن واقع شده که اکثر ساکنان آن از نژاد غیرسفید هستند؛ و اگرچه مسافرانی که از آن استفاده می‌کنند بیشتر سفید هستند، هزینه و پیامدهای ضد-محیط‌زیستی آن بیشتر بر دوش غیرسفیدپوستان است. درست به همین‌ ترتیب، در سطح جهان نیز، بیشتر کشورهایی که از تغییر اقلیم متأثر می‌شوند، کشورهای فقیر و غیرسفید هستند. هفت کشور از ده کشوری که بیشترین صدمات را از تغییر اقلیم متحمل شده‌اند در جنوب صحرای بزرگ آفریقا قرار دارند.

آندراس مالم و کلکتیو زتکین نشان می‌دهند که چگونه ردپای  سرمایه فسیلی را می‌توان در سیاست‌های اقلیمی راست‌گراترین دولت‌های اروپایی دید. برای اثبات این ادعا، نویسندگان کتاب نه تنها به سیاست‌های ضدمحیط زیستی و مبتنی‌بر مصرف سوخت فسیلی در مجارستان به عنوان راست‌گراترین دولت اروپایی، بلکه به سابقه دور و دراز شیفتگی راست افراطی و به طور خاص موسولینی و هیتلر به صنعت اتومبیل و هواپیماسازی اشاره می‌کنند. 

تاریخچه طولانی تبدیل شدن استعمار به طبیعت ثانویه و ایدئولوژی برتری سفیدپوستان باعث شده بیشتر ساکنان اروپا و آمریکا نسبت به درد و رنجی که کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین بر اثر تغییر اقلیم متحمل می‌شوند بی‌تفاوت باقی بمانند یا به‌کل منکر مسئله بحران محیط زیست شوند. 

در همین راستا، جمله‌ای از رهبر حزب «آزادی» هلند، گرت ویلدرس، در کتاب نقل می‌شود که با انکار مسئله تغییر اقلیم، بحران اصلی پیش‌روی غرب را چیز دیگری می‌داند: «[سیاست‌مداران] نگران تغییر اقلیم‌اند. ما اما به زودی شاهد زمستان اسلام‌گرایی خواهند بود.» این پیوند میان انکار تغییرات اقلیمی زمن و بیگانه‌هراسی روی دیگر همبستگی میان افزایش درجه حرارت زمین و افزایش دوز  فاشیسم است. 

 


ملی‌گرایی سبز و اکوفاشیسم
اگر راست افراطی دو ویژگی اصلی داشته باشد، یکی از آنها انکار بحران محیط زیست است و دیگری مهاجرستیزی. اگرچه اکثر فیگورهای راست افراطی نظیر ترامپ، بولسونارو و یا اوربان مسئله تغییر اقلیم را از بیخ و بن انکار می‌کنند و آن را بخشی از حقه‌های «گلوبالیست»ها برای تغییر سبک زندگی غربی و پایین‌آوردن سطح رفاه در این کشورها می‌دانند، امروز با رویه‌های دیگری به نام «ملی‌گرایی سبز» یا اکوفاشیسم نیز روبه‌رو هستیم که در عین تأیید وخامت مسئله محیط زیست و واقعیت‌های علمی مربوط به گرمایش زمین، تقصیر را بر گردن مهاجرت و پناهجویان و کشورهای جنوب جهان می‌اندازند. 


به‌زعم طرفداران اکوفاشیسم، گرمایش کره زمین و افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای بیش از هر چیز ناشی از جمعیت بالای کشورهای جنوب جهان است که علاوه بر صدمه به محیط زیست باعث گسترش پدیده‌ای به نام «پناهجوی اقلیمی» در جهان غرب نیز شده است. در نتیجه راهکاری که برای حفظ محیط زیست ارائه می‌دهند، یکی کنترل جمعیت در کشورهای جنوب جهان و دومی بستن مرزها و ممانعت از ورود پناهجویان و پناهندگان از این کشورها به جهان غرب است. 

از زمان انتشار این کتاب در سال ۲۰۲۱، راست افراطی کماکان در حال پیشروی در عرصه سیاست و جامعه بوده است. از ۲۲ اکتبر سال ۲۰۲۲، ایتالیا نیز پس از روی کار آمدن جورجا ملونی به جرگه کشورهایی پیوسته که راست افراطی در آنها بر سریر قدرت است. و حالا پس از بن‌بست سیاسی در اسپانیا متعاقب انتخابات پارلمانی بیم آن می‌رود که در این کشور نیز با ائتلاف حزب محافظه‌کار با حزب «ووکس» برای اولین بار پس از دوران فرانکو راست افراطی وارد قدرت شود. 

به پرسش آغازین کتاب برگردیم: «زندگی در جهانی گرم‌تر و متمایل‌تر به راست چگونه خواهد بود؟» چه بر سر جنبش محیط زیست خواهد آمد؟ «پوست سفید، سوخت سیاه» از وظیفه حیاتی ما برای مبارزه در جهت تحقق عدالت اقلیمی صحبت می‌کند. به زعم نویسندگان کتاب، اعتراضات اقلیمی ۲۰۱۹ و بسیج عظیم پس از قتل جورج فلوید در سال ۲۰۲۰ مؤید تمایل مردمی گسترده برای مبارزه در جهت حفظ محیط زیست و همزمان علیه نژادپرستی است. به باور آندراس مالم و کلکتیو زتکین، هرقدر این دو جنبش همکاری نزدیکی‌تری با یکدیگر داشته باشند و پیوندهای بین مبارزات خود را عمیق‌تر کنند، همه ما شانس بیشتری برای بقا بر روی کره خاکی خواهیم داشت.

https://www.radiozamaneh.com/