شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، قطعنامه ای علیه جمهوری اسلامی بدلیل عدم همکاری با آژانس را تصویب کرد. برخورد به این قطعنامه اما واکنش های متفاوتی را به همراه داشته است. در میان جناح های جمهوری اسلامی، برخی قطعنامه را ادامه سیاست موجود حکومت علیه "نقشه استکبار جهانی آمریکا" نامیده و در مقابله، خواهان قطع رابطه با آژانس شده اند. برخی دیگر، صدور این قطعنامه را نشان دسیسه های لابی های اسرائیلی دانسته و تاکید کردند که این بیانیه نتیجه "فشارهای صهیونیستی" علیه جمهوری اسلامی است و نشان دهنده کم تجربگی هیئت مذاکره جمهوری اسلامی است
که نتوانسته اند قبل از شدت گرفتن امکان صدور قطعنامه، با دیپلماسی لازم و بوجود آوردن "جو تفاهم" مانع از صدور آن میشدند. در طیف اپوزیسیون پرو غرب، چه راست و چه چپ آن، صدور این قطعنامه را بعنوان "سر عقل آمدن" جامعه جهانی و فشار به جمهوری اسلامی به فال نیک گرفتند و خواهان ادامه این نوع فشارها، از جمله صدور قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی شدند. راهی که بدون شک تشدید تحریم های بین المللی را به همراه خواهد داشت.
شکی نیست که دولت اسرائیل و عربستان و ...، بارها و بارها مخالفت خود را با هرگونه مذاکره با "رقیب منطقه ای خود"، جمهوری اسلامی، و تخفیف یا پایان تحریم ها، را اعلام کرده اند. این هم امرجدیدی نیست که طرفین کشمکش، جمهوری اسلامی و دول غربی، هریک برای امتیازگیری در مذاکرات از همه امکانات خود استفاده می کنند. اما برخلاف صورت مسئله میدیای عمومی و جمهوری اسلامی، و مشخصا نیروهای اپوزیسیون ایرانی پرو غرب، که استراتژی حفظ موقعیت خود را تشدید کشمکش امریکا و جمهوری اسلامی، با اتکا به لابی بین المللی دولت ها، قرار داده اند، سرنوشت و آینده جامعه به برجام گره نخورده است! ما ۸ سال پیش، از همان ابتدای مذاکرات گفته بودیم، برای مردم ایران برجام نه پیروزی و نه شکست است، با برجام و یا بدون برجام، زندگی، رفاه و آسایش میلیونها مردمی که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران زندگی میکنند، کماکان در معرض خطر نابودی است. ما گفته بودیم که سرنوشت جمهوری اسلامی، سرنوشت بحران اقتصادی و سیاسی آن مدتها است به موفقیت یا عدم موفقیت در برجام گره نخورده است و نیرویی جدی تر در اعماق این جامعه آینده و ماندن یا نماندن آنرا تعیین میکند.
اینبار هم نه این قطعنامه، نه لحن نسبتا آرام و نه تعداد رای های داده شده در شورای حکام، تهدید و خطری جدی برای جمهوری اسلامی نیست. این قطعنامه ضمانت اجرایی ندارد، در گذشته هم بیانیه هایی شبیه به آن صادر شده است و همزمان مذاکرات برجام کماکان ادامه داشته، از این نظر اتفاق جدیدی رخ نداده است. اما آنچه حائز اهمیت است این است این قطعنامه امروز، در دنیای پس از جنگ اوکراین ارائه شده است.
با پایان "جنگ علیه ترور" و به قدرت رساندن طالبان در افغانستان، با شکست ادعاهای "گسترش دمکراسی" در عراق، با اقول موقعیت امریکا و تقویت موقعیت روسیه در منطقه، شاهد تشدید تنشهای اقتصادی و نظامی میان قدرتهای جهانی بر سر گسترش دامنه نفوذ خود در جهان هستیم.
در این میان آمریکا بیش از بیش به جلب نظر و همراه کردن قدرت های منطقه ای با خود نیاز دارد، همزمان با همراه کردن اروپا و .... با خود، به دنبال فشار و منزوی کردن روسیه و چین در مجالس بین المللی است. بی جهت نیست که تاکید بر رای مثبت ۳۰ کشور به قطعنامه در شورا، از مهمترین نکات تبلیغاتی در میدیای غربی است. علاوه بر این، در این دوره، روابط میان آمریکا و دیگر اعضای شورای امنیت آنچنان نیست که همچون گذشته، چین و روسیه آماده باشند بدون گرفتن امتیاز های جدی از آمریکا، صدور قطعنامه شورای امنیت و تحریم های گسترده علیه ایران را وتو نکنند. تا همین جا، آمریکا با پشتیبانی فرانسه و بریتانیا و آلمان، این قطعنامه، با لحن آرام، را به پیش برد، اما تضمینی در اینکه این "اتحاد"، مشارکت و همنظری میان این دولت ها در آینده و قرار گرفتن آنها در یک کمپ وجود ندارد. تقابل های امروز، اوضاع را بمراتب متحول تر، اتحادها، بلوکها و دوستی ها را شکننده تر کرده است.
مستقل از این، تا آنجا که به موقعیت جمهوری اسلامی در مذاکرات بر می گردد، تفاوت اصلی و بمراتب تعیین کننده تر این دوره با گذشته، نه در میزان نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه یا تشدید و تخفیف کشمکش با غرب، که در تغییر رابطه مردم و جمهوری اسلامی و موقعیت حاکمیت در خود ایران است. گستردگی اعتراضات در ایران امروز، جمهوری اسلامی را در موقعیت بمراتب خطیرتری نسبت به گذشته مواجه ساخته است. پیشبرد همه جانبه سیاست هایی چون شناور سازی قیمت ها، رفع موانع تجارت و واردات، و دیگر پیش شرط هایی که جمهوری اسلامی برای شرکت در بازار تجارت جهانی به آن محتاج است، سیاستهایی که به معنی تشدید فقر و فلاکت و تورم و گرانی است، با مقاومت عمومی در سراسر ایران مواجه است. در جامعه ای که مدتها است حکم رفتن جمهوری اسلامی را داده است، یورش وسیع تر به معیشت، دیگر با سرکوب همه جانبه ممکن نیست. در عین حال، در این شرایط است که تشدید پولاریزاسیون در جامعه، و هراس از عمیق تر شدن و قطبی تر شدن فضا در ایران، قطب های جهانی را بیش تر به سمت یافتن یک سیاست "متوازن" در برخورد به جمهوری اسلامی سوق داده است. امروز بدلیل حضور این نیرو در صحنه سیاست در ایران و زدن مهر خود بر امروز و آینده این جامعه، سیاست "آلترناتیو سازی" از نیروهای راست و حمایت از اپوزیسیون راست به امید "رژیم چینج" از دستور غرب و در راس آن امریکا خارج شده است. دلیل خروج این سیاستها نه "قدرت" و "نفوذ" جمهوری اسلامی در منطقه که وجود قدرتی جدی تر و عظیمتر در داخل ایران است. لحن آرام، قطعنامه بدون ضمانت اجرایی و چک بی محل کشیدن شورای حکام آژانس علیه ایران ناشی از این وضعیت جدید و خطر جنبش حی و حاضر در ایران است. امید نیروهای راست به این قطعنامه بیشتر از هر چیز بن بست و بی افقی آنان را نشان میدهد.
بر متن چنین شرایطی است که می توان متوجه فاصله عمیق برخورد مردم در ایران به این قطعنامه با برخورد اپوزیسیون راست به آن شد. در شرایطی که این اپوزیسیون در کنار دول غربی این قطعنامه را در بوق و کرنا کردند، مردم در ایران با ادامه بی وقفه اعتراضات خود مهر باطلی بر هوچیگری این نیروها حول این بیانیه زدند. امروز آنچه در جامعه پویندگی خود را از دست نداده و هر روز قویتر از قبل فضا را تحت تاثیر خود قرار میدهد، جنبشی است که برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی بدست خود و برقراری آلترناتیو حکومت مستقیم مردم بر مردم، در شوراهای خود، برای تغییرات بنیادی در ایران در جریان است. جنبشی که نه موفقیت یا شکست برجام، نه دوستی و نه دشمنی ارتجاع جهانی و منطقه ای با جمهوری اسلامی، نه هیاهوی اپوزیسیون بورژوایی برای به کجراه بردن آن و نه هارت و پورت نیروهای باند سیاهی کمترین خللی در عزم آن برای زیر و رو کردن بنیادهای سیاسی-اقتصادی و اجتماعی جامعه وارد نمیکند. این جنبش برای بدست گرفتن آینده جامعه به میدان آمده و با هوشیاری بازی همه دشمنان خود منجمله نیروهایی که دل به فشار دول غربی بسته اند، را خنثی میکند.