48 منتخب سایت

خیزش علیه فقر در کمین نظام

تریبون آزاد

اینروزها همگان از وضعیت خراب و نابسامان جمهوری اسلامی، از هراس و نگرانی سران‌ آن، از تشدید جدالها در بالا، از آینده ناروشن حاکمیت در ایران میگویند. اما در معنی کردن خرابی وضعیت رژیم، هراسها و دلایل تشدید جدالها و ... تفاسیر متفاوتی وجود دارد. 

تقریبا همه، از بخش اعظم اپوزیسیون تا پوزیسیون و از جمله سران نظام، محور نابسامانی وضعیت رژیم را در تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی و ״محور مقاومت״ در منطقه و تاثیر فشار حداکثری و تحریمهای امریکا بر اقتصاد ایران میدانند. میدیای جمهوری اسلامی مملو از بحث در مورد احتمال یا عدم احتمال حمله نظامی امریکا به ایران، خطر بی مهری روسیه و معامله بر سر ایران در مذاکرات با امریکا و راه حلهای متفاوت، ضرورت مذاکره با امریکا یا ضرورت مقابله با آن، برای برون رفت از این نابسامانی است. 

ظاهرا سرها همه به طرف معضلات رابطه امریکا با ایران و معاملات و بند و بستهای بین المللی و احتمالات در این رابطه چرخیده است و  کسی به بن بست اقتصادی و بحران اقتصادی دیرینه جمهوری اسلامی نمیپردازد. مولفه ای که سرها را نه به طرف ترامپ، اسرائیل، ״محور مقاومت״ و حمله نظامی به ایران که به سوی بشکه باروت و آتشفشانی که جمهوری اسلامی روی آن نشسته است، برمیگرداند. مولفه ای که در تعیین سیاست و استراتژی جمهوری اسلامی، چه سیاستهای داخلی و چه رابطه با امریکا و کشورهای منطقه، بر مانورهای منطقه ای و موقعیت آن، بر تغییر شفیت ״آقا״ از ״نه به مذاکره״ تا ״ما همیشه آماده مذاکره و صلح بوده ایم״ و بالاخره بر سیاست گذاری، هراس و اغتشاش های درونی و تشدید کشمکشها، نقش تعیین کننده ای دارد و بر همه سوخت و ساز سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی  سایه انداخته است. 

اعتراف پزشکیان به خالی بودن خزانه دولت و ورشکستگی آن، تیر خلاصی بود به لاپوشانی های تاکنونی سران نظام در مورد قدرت شان در کنترل و  چرخاندن فرمان نظام و وعده های توخالی جایگاه جمهوری اسلامی در شکل دادن به "آلترناتیو  اقتصاد جهانی" در اتحاد با چین و روسیه و ....، لاپوشانی هایی که شاید خاصیت بیرونی و تبلیغی داشت اما قادر به مخفی کردن معنی آن در زندگی روزمره دهها میلیون انسان در این جغرافیا نبوده و نیست. هزاران پروپاگاند و  تبلیع حول الحاق ایران به بریکس، معاهدات بیست و بیست و پنج ساله با قدرتهای اقتصادی جهان، وعده رشد سرمایه گذاری ها در ایران، تبلیغ حول قدرت منطقه ای ایران و ״زنده بودن محور مقاومت״ و .... نمیتواند وصعیت فلاکت بار اقتصادی را از چشم قربانیانی که زیر تورم ۳۵ درصدی و بحران‌ کمبود آب، بحران کمبود سوخت، بحران برق و انرژی، بحران گرانی و کمبود مسکن شب را به روز میکنند و هر لحظه زیر فشار این وضعیت زندگی شان به تباهی میرود، مخفی کرد.

کشمکش درونی و انداختن گناه وضعیت موجود به گردن دولتهای قبلی، به تحریمهای امریکا و یا قربانی کردن وزیر اقتصاد، قادر به مخفی کردن فشار خردکننده گرانی، فقر و فلاکت بر مردمی که قادر به تامین مسکن و‌آب و برق و حتی مایحتاج اولیه زندگی نیستند،  مخفی کردن وضعیت خانواده‌هایی که وادار به کاهش شدید هزینه‌های پزشکی و آموزشی خود و کودکانشان شدند، نیست. 

تازه شدن کشمکش های قدیمی تر بر سر پیوستن جمهوری اسلامی به کنوانسیون پالرمو (کنوانسیون مبارزه با جرائم سازمان‌یافته فراملی)، پیوستن به FATF (گروه ویژه اقدام مالی در مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم)، جدل بر سر لایحه ״الحاق جمهوری اسلامی ایران به معاهده (کنوانسیون) ممنوعیت یا محدودیت کاربرد برخی سلاح‌های متعارف״ و بحث بر سر تاثیرات این پیوستن ها در خروج نام ایران در لیست کشورهای پرخطر برای پولشویی و تأمین مالی تروریسم و تقویت اقتصاد، باز شدن شانس جمهوری اسلامی برای جذب سرمایه، همه و همه ترکشهای این بن بست و ناتوانی بنیادی جمهوری اسلامی در برون رفت از این بحران و جستجو در یافتن راهی برای فرار از تاثیرات اجتماعی آن است. دیروز پیوستن به بلوک غرب و بریکس، بعنوان راه نجات اقتصاد در بحران جمهوری اسلامی موضوع کشمکشهای درونی بود و امروز پیوستن به پیمانهای غربی! 

در کنار این تلاشها، زنده کردن دوباره سیستم کوپنی، اینبار به نام ״کالا برگ ״، برای خرید مواد غذایی اولیه با قیمت‌های دولتی، برای ۶۰ میلیون نفر از جمعیت ۹۱ میلیونی ایران، آنهم به هزینه مردم و نه به بهای شل کردن سر کیسه بخوربخورهای نظام و کاهش هزینه های نجومی دستگاه عریض و طویل حکومت شان، گویای سیر تعمیق بحران کمرکشن شان است. 

 اگر طرح "کالا برگ" ظاهرا برای تخفیف فشار اقتصادی و معیشتی بر اکثریت محروم مردم است، اما بالا بردن مالیات بر خدمات عمومی، از هزینه تلفن همراه تا صدور کارت ملی و گذرنامه و هزینه دانشگاه‌ها و آزمون‌های فنی و حرفه‌ای نه فقط از چاله به چاه انداختن مردم، که بی بضاعتی و ناتوانی بنیادی حاکمیت از ایجاد کمترین بهبودی هرچند موقت، هرچند ناپایدار در زندگی مردم است. کالانی بنجل "بهبود" و در واقع کاهش نرخ رو به افزایش منحنی فقر و فلاکت بر زندگی بیش از ۶۰ میلیون انسان کارکنی که زندگی شان به ورطه نابودی مطلق کشیده شده است، را با هیچ درجه از عقب نشینی فرهنگی و سیاسی و اجتماعی، هیچ درجه از "خوش رقصی های" قومی و ملی و مذهبی  جناب پزشکیان و دستگاه عظیم تبلیغاتی شان را نمیتوان نه به آن ۶۰  میلیون و نه کل جامعه فروخت.  

سران جمهوری اسلامی بهتر از هر کسی میدانند که اگر بتوان شکست سیاسی و ایدئولوژیک را با پز ״باز کردن فضای فرهنگی״، توجیه کرد، اگر بتوان عقب نشینی تحمیل شده از خیزش ۱۴۰۱ را به سیاست ریاکارانه ״تبعیض مثبت״ و بازی دادن چند چهره خودی زن و سنی مذهب و استاندارد و فرماندار بومی... توجیه کرد و طیفی را با خود همراه کرد، نمیتوان بن بست اقتصادی و بحران و فقر و فلاکت چند ده ساله ای که امروز به اوج خود رسیده است را برای بیش از ۶۰ میلیون انسان کارکن در جامعه  را که روزانه با فقر دست و پنجه نرم میکنند با بالماسکه هایی چون ״پویش مقاومت علیه سرکوب مزدی״ شورای عالی کار و یا کوپن ها، بعنوان ضربه‌گیر نوسانات اقتصادی، توجیه و بزک کنند. 

اینها حتی خاصیت سوپاپ اطمینان بودن را ندارند. اینرا همه سران جمهوری اسلامی میدانند. میدانند که شاید بتوانند راهی برای عقب نشینی سیاسی و ایدئولوژیک پیدا کنند اما در جدال بر سر رفاه و نان، راهی برای عقب نشینی ندارند. 

پشت عکس ترامپ، فشار حداکثری، مذاکره و بحرانهای منطقه ای مخفی میشوند، اما  خطر بحران داخلی را بیش از هر زمانی بو میکشند. هراس واقعی شان نه از حمله نظامی امریکا و اسرائیل، نه کشمکش با امریکا که از انفجار عظیم اجتماعی است که اینبار با پرچم آزادی و برابری اقتصادی، رهایی اقتصادی از بندهای نظام کاپیتالیستی، صورت میگیرد. 

جمهوری اسلامی با بحران متولد شد! بحران قتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی! بی تردید اگر امروز با مردمی ساکت و تسلیم شده به شرایط غیرانسانی روبرو بود، و قادر بود همچون گذشته با تکیه بر دستگاه مخوف سرکوب و شکاف های بین المللی آنها را خفه کند، امروز در مقابل جامعه خلع سلاح است! با بر زمین گذاشتن همه سلاح های فرهنگی و  ایدئولوژیک و سیاسی و عقب نشینی در این عرصه ها، قادر نیست جامعه ای  را که برای زندگی، رفاه و علیه فقر و فلاکت در مقابل اش صف بسته است، عقب بزند. 

خیزش آتی که بر شانه خیزشهای ۹۷،۹۶، ۱۴۰۱ ایستاده است، بی تردید پیشروی های آنها را به سنگرهای محکمی در جدال نهایی خود با حاکمیت و نظام اش، تبدیل میکند!  خیزش بعدی نباید به چیزی جز رهایی کامل نه فقط از حاکمیت اسلامی که از نظام استثمارگرانه حاکم رضایت دهد!  نمیدهد. جدالهای تعیین کننده ای در راه است. باید برای ورود به این جدال، برای پیروزی در آن آماده شد.