"همگامی" پشتيبان و همراه مبارزه زنان برای آزادی پوشش است. جنبش انقلابی "زن، زندگی، آزادی" که با قتل مهسا امينی بر اثر ضرب و شتم وحشیانه او از سوی ماموران گشت ارشاد بدلیل "بدحجابی" آغاز گشت، حجاب اجباری و آزادی در انتخاب سبک زندگی را را در کانون مبارزه مردم ايران قرار داد. از آن زمان شمار زيادی از زنان بدون حجاب در شهرها رفت و آمد میکنند. جمهوری اسلامی که عقبنشينی از حجاب اجباری را به منزله از دست رفتن هويت خود و متزلزل شدن پایه‌های نظری و مذهبی نهاد ولایت فقیه به حساب میآورد، با تمام توان به ميدان آمده است تا وضعيت را به قبل از شکلگيری جنبش مهسا برگرداند و زنان را وادار سازد که با حجاب به خيابانها بيآيند و یا دستکم از شتاب گزینش پوشش آزاد توسط زنان بکاهد.

خیزش انقلابی در ایران قلم پای "تحمل" و در واقع تحمیل حجاب را، که طی چهل سال ضربات سختی از زنان، دختران و کل جامعه خورده و تماما سست شده بود، قطع و یک سر مهم اختاپوس هفت سر آپارتاید جنسی در ایران را لگد مال کرد. تا جایی که ماموران شهربانی مملکت هم برای اجرای دستورات "امر به معروف" نیروهای ایدئولوژیک نظام، نه تنها شانه بالا می اندازند که خود را بی وظیفه کرده اند. در ایران عملا اجبار حجاب لغو شده است! آنهایی که هم که بهردلیل و به هررو آن را سر میکنند، در هر دم و بازدمی رو به جامعه و اکثریت شهروندان از خود "رفع اتهام" و اعلام میکنند که حجاب آنها ربطی به حکومت و قوانین ضدزن و اجبار حجاب ندارد!

 برق منطقه قطع میشود... دوربینها از کار می افتند.. اما دوربین مدرسه به اندازه یک ساعت برق ذخیره دارد.  بعد از یکی دو دقیقه مدیر و معاون بویی مثل بوی گاز استشمام میکنند، سراغ دانش آموزان میروند، همه هاج و واج هر کدام به سویی در حال فرار است... شیمیایی زدن....  کابوسی که انگار تمامی ندارد.  بیشتر دانش آموزان از کلاس و حیاط مدرسه بیرون میروند و تعدادی که حالشان خوب نیست از طریق آمبولانس به بیمارستان انتقال داده میشوند. حال اکثرشان خوب است، جز چند نفری که تنگی نفس دارند و گلویشان میسوزد. یکی از آنها حالش بد است، اکسیژن بهش وصل میکنند، اما با همان حال خانواده وی را به خانه میبرند و نگرانند، میگویند خانه امنتر است...

عبداله رضایی؛ فعال صنفی: هومو ساکرها، انسان هایی بودند در دوران رم باستان که قانون بر آنها اعمال “می شد” و “نمی شد”. قانون!! در خصوص آنها فرمان داده بود که آنها نمی توانند به عنوان “انسان مقدس” شناخته شوند. از سوی دیگر، قانون در مورد آنها فرمان داده بود: اگر کسی این افراد را بکشد قاتل نیست و به عنوان قاتل شناخته نمی شود!!!! فرایند “هومو ساکر” سازی در مقاطع مختلف تاریخ اجتماعی دهه های اخیر ایران، از جمله مباحثی است که ورود به آن، اصل فلسفه  سیاسی قدرت حاکم را بازنمایی می کند! اگر نه، این همه وضعیت استثنائی نسازید.

دست‌کم دو مدرسه تیزهوشان مشهور به فرزانگان در شهرهای ارومیه و سنندج هدف موج جدید مسمومیت‌های سریالی قرار گرفته و همچنین از دو مدرسه در تهران و کرج هم حملات شیمیایی و گازی گزارش شده‌اند.  حساب توئیتری ۱۵۰۰تصویر و همچنین برخی منابع حقوق بشری در کردستان و آذربایجان غربی ویدئوهایی را منتشر کرده‌اند که اورژانس و تیم امدادی به این مدارس دخترانه اعزام شده‌اند و به کسانی که بر اثر این حملات گازی و شیمیایی مسموم شده‌اند، کمک رسانی می‌کنند.

 خیزش های مردمی: اطلاعیه شماره ۳۸۰-۳۸۱  دور جدیدی از اعتراضات پرستاران آغاز شده است. روز ۲۱ فروردین شماری از پرستاران در شهر قزوین در اعتراض به سطح نازل حقوقها، فشار سنگین کاری و عدم پاسخگویی به مطالباتشان مقابل استانداری شهر تجمع کردند. در روز ۱۹ فروردین نیز پرستاران و پرسنل اورژانس ۱۱۵ مشهد برای بار دوم مقابل استانداری خراسان رضوی دست به تجمع زدند. قبلا نیز در روز ۱۶ فروردین پرستاران و کمک پرستاران بیمارستان رضای مشهد در همین رابطه و در اعتراض به واریز ناعادلانه تعرفه خدمات پرستاری تجمع داشتند.

همه مردم را به حمایت از دانش آموزان سقز فرامی‌خوانیم! جمع‌هایی از دانش‌آموزان سقز، اعلام کرده اند که روز دوشنبه ۲۱ فروردین در اعتراض به هجوم بی رحمانه حکومت آدمکشان اسلامی به مدارس دست به اعتصاب خواهند زد و از حضور در کلاس ها خودداری خواهند کرد. دانش‌آموزان سقز، از تمامی دانش‌آموزان و معلمان سراسر کشور خواهان پشتیبانی و اعتراض به جنایت حکومت شده اند. کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ضمن حمایت قاطع از این فراخوان، تمامی دانش‌آموزان و خانواده هایشان، معلمان و دانشجویان، زنان و جوانان و همه مردم سقز و سایر شهرهای کردستان و مردم بجان آمده در سراسر کشور را به اعتراض علیه حملات شیمیایی به نوجوانانمان فرامیخواند.

پس از حمله شیمیایی به مدرسه دخترانه معراج در سقز، نیروی انتظامی در محل حاضر شد، اما مردم خشمگین نیروهای سرکوب را فراری دادند. در تداوم حملات شیمیایی و سریالی به مدارس و مسمومیت دختران دانش‌آموز، امروز یکشنبه ۲۰ فروردین‌ماه ۱۴۰۲، دست‌کم شش مدرسه دخترانه در سقز و زیویه در استان کردستان هدف حملات شیمیایی قرار گرفتند و فضای شهرستان سقز به «شدت ملتهب» گزارش شده است. بنا بر اطلاعاتی که از طریق یک منبع آگاه در این رابطه به دست زمانه رسیده است، صبح امروز مدارس طالقانی، سمیه، معراج، بنت‌الهدی صدر، استقلال در سقز و مدرسه عصمت در زیویه مورد حملات شیمیایی قرار گرفتند و ده‌ها دانش‌آموزان دختر بر اثر استنشاق گازهای سمی دچار مسمومیت و به بیمارستان منتقل شدند.

بیژن عبدالکریمی، مدرس فلسفه در ایران، با انتقاد از نحوه عملکرد روحانیت شیعه در ایران گفت که این نهاد دینی می‌خواهد با یک «سطل ماست» با «سوژه مدرن» مقابله کند، در شرایطی که به باور این مدرس فلسفه، جامعه ایران در حال فاصله‌گیری از «اسلام و تشیع» است. این استاد فلسفه دانشگاه روز یکشنبه با اشاره به نحوه برخورد «آتش‌به‌اختیاری» با زنانی که حجاب اجباری را از سربرداشته‌اند، عنوان کرد که روحانیت ایران دچار یک «تأخر تاریخی» است و «سوژه مدرن» را درک نکرده است، به همین دلیل است که روحانیت می‌خواهد «با سطل ماست با این سوژه» روبه‌رو شود.

در ادامە حملات شیمیایی حکومت به دانش آموزان دختر در سقز، از جمله دانش آموزان مدارس معراج، سمیه و طالقانی و بستری شدن تعدادی از دانش آموزان در بیمارستان های شهر، خانواده ها، جوانان و مردم معترض شهر دست به تجمع زدند و با شعارهای مرگ بر دیکتاتور و ژن ژیان آزادی پرچم حکومت اسلامی را پایین آورده و آنرا به آتش کشیدند. تجمع اعتراضی در مقابل مدرسه معراج با راه بندان جوانان و درگیری با مزدوران حکومت با شعار مرگ بر خامنه ای ادامه یافت.

یک حکم اعدام دیگر: ‌ماه‌منیر (زینب) مولایی‌راد، مادر، و سجاد پیرفلک، عموی کیان، پیش از این بارها تاکید کرده‌اند مجاهد کورکور در محل تیراندازی منجر به کشته شدن کیان و مجروح شدن شدید پدر او، میثم، نبوده است. آنها اتهام‌زنی‌ها به او را «سناریوسازی» نهادهای امنیتی دانسته‌اند. قوه قضاییه جمهوری اسلامی اعلام کرد حکم دادگاه بدوی برای عباس کورکوری معروف به «مجاهد کورکور»، اعدام است. خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه، روز جمعه ۱۸ فروردین با انتشار خبر صدور این حکم، از غیر‌قطعی و قابل فرجام‌خواهی بودن آن در دیوان عالی کشور خبر داد.

رسانه‌های جمهوری آذربایجان گزارش داده‌اند که یک روز بعد از اخراج چهار عضو سفارت ایران توسط دولت باکو، این افراد خاک کشور را ترک کردند.خبرگزاری محلی «آپا» روز جمعه ۱۸ فروردین تصاویری از چهار عضو سفارت ایران که با ماسک در خودرو نشسته و در یک نقطه مرزی آماده ترک خاک آذربایجان بودند را نشان داد.وزارت خارجه دولت باکو روز پنج‌شنبه با احضار سفیر ایران، این افراد را «عناصر نامطلوب» خوانده و دو روز فرصت داده بود که خاک کشور را ترک کنند.این خبرگزاری نام افراد اخراج شده را میرمهدی میرسلامپور، قربانعلی شریف پورمرجان، هادی مقدم و اصغر بهاری خوش‌منظر عنوان کرده است.

كانون همبستگى با مبارزات انقلابى مردم ايران-گوتنبرگ: فراخوان مردم آزاديخواه شهر گوتنبرگ و حومه! رژيم جنايتكار جمهورى اسلامى همواره سعى كرده است با اعمال فشار، به بند كشيدن و كشتار مردم مبارز چند صباحى به عمر ننگين خود اضافه كند. معلمان همواره در صف مقدم مبارزه براي آزادي و عدالت اجتماعى بوده اند.اين بخش از جامعه سعى بر اين داشته است تا خواسته هاى خود را با ديگر اقشار جامعه بويژه دانش آموزان پيوند زند. آنها نيز در كنار خيزش انقلابي زن زندگى آزادى فرياد برآوردند: 

خیزش های مردمی: اطلاعیه شماره ۳۷۷: تجمعات معلمان در چندین شهر و فراخوان بازنشستگان به تجمع بزرگ سراسری در بیستم فروردین ماه. امروز هفدهم فروردین معلمان بنا بر فراخوانی از قبل اعلام شده و در اعتراض به بی پاسخ ماندن خواستهایشان و سرکوبگری های حکومت در شهرهایی چون کرج، تهران، کرمانشاه، نیشابور، همدان و ملایر تجمعاتی دست به اعتراض و تجمع جلوی آموزش و پرورش زدند. معلمان شعار میدادند: معلم داد بزن، حقتو فریاد بزن، و شعارهای دیگر.

از گوشه ، گوشه ایران فریاد حق طلبی و آزادی خواهی به گوش می رسد. مبارزه و اعتراض معلمان به بی عدالتی و تبعیض و بی حقوقی٬ به پایین بودن دستمزدها٬ به تبعیض علیه زنان و دستگیری و زندان و بی حرمتی٬ خواست حق شهروندان در داشتن امکان تحصیل رایگان و درمان و بهداشت و... بخشی از مطالبات طبقه کارگر و اقشار کم در آمد آن جامعه است. اعتراض بر حق آنها شایسته وسیعترین حمایتها است. ما و فرزندانمان٬ ما و همه محصلین٬ دانشجویان و کل مردم حق طلب در این روزها باید در حمایت از معلمان در کنارشان باشیم. معلمان در این روزهای تعیین کننده و در جدالی با جمهوری اسلامی٬ جدالی که به ما و زندگی ما٬ به آینده زندگی آنها و خانواده هایشان و به آینده زندگی ما و فرزندانمان و در مبارزه ما برای دفاع از حرمت و کرامت انسانی خود و زندگی انسانی و قابل تحمل٬ نقش جدی دارد٬ به حمایت جدی و عملی ما نیاز دارند.