در مورد کابوس به قدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان، ابعاد تعرض به زندگی و کار و تحصیل و ابتدایی ترین حقوق زنان و مردمی که گروگان این نیروی مخرب اند، در مورد بمب گذاری های و جنگ قدرت طالبان و داعش که بلافاصله شروع شد، در مورد خطر مرگ از گرسنگی و کرونا و خشکسالی و فاجعه فرار دستجمی و فردی مردم در این کشور و فروپاشی عظیم اجتماعی که در افغانستان در انتظار قریب ۴۰ میلیون انسان بی گناه در این کشور که بخش اعظم و بیش از ۷۰ درصد آن در فقر و بی امکاناتی مطلق ساکن روستاها و ۶۷ درصد جمعیت جوان زیر ۲۴ ساله است، هر روز گفته و نوشته میشود و تیتر اخبار اصلی جهانی است.

جمهوری اسلامی ایران شاید تنها حکومت جهان باشد که حتی با شادی خشک و خالی مردم نیز خصومت و دشمنی می‌ورزد. برای مثال گوش کردن به موزیک، خوردن مشروبات الکلی، انتخاب رنگ و مدل لباس، نوع آرایش زنان، حرف زدن دختر و پسر در انظار عمومی و... گرفتن جشن تولد و جشن فارغ‌التحصیلی به‌ویژه اگر مختلط برگزار شوند اکید ممنون است و اگر هم کسانی در این رابطه دستگیر شوند به زندان و شلاق و جریمه نقدی محکوم می‌شوند.

در میان مباحثی که این روزها در محافل دولتی ها و مطبوعات ایران مطرح شده است به دو موضوع مربوط به هم بر می خوریم. یکی صحبت از دوبرابر شدن جمعیت زیر خط فقر در ایران در سه سال اخیر خبر می دهد و می گوید میزان جمعیت حاشیه نشین شهرها از ۲۵ درصد کل جمعیت کشور بیشتر است. موضوع دوم به کودکان کار اختصاص دارد که طبق آمار تنها در تهران ۴۵۰۰ کودک زیر ۱۶ سال برای امرار معاش در مخازن زباله کار می کنند. آمار دقیقی از کودکان کار وجود ندارد. براساس آمارهای رسمی ۲ میلیون و امار غیر رسمی از 7 میلیون کودک کار خبر می دهند.

در حاشیه کنفرانس گلاسگو: بدنبال اجلاس سران جی-۲۰ در رم، این هفته کنفرانس گلاسگو در رابطه با شرایط اقلیمی برگزار شد. در این کنفرانس، سران دولت ها و صاحبان شناخته شده سرمایه های مالی تا نهادهای گوناگون نظیرهیئت فیفا و غیره، جمع شدند تا به توافقی جهت جلوگیری از آنچه "فاجعه شرایط اقلیمی" نام گرفته است، برسند. در پایان هرکدام از این کنفرانسها، نمایندگان نهادهای ذینفع در تخریب محیط زیست و مسببین اصلی تهدید جدی کره زمین و کل سیستم اکولوژی، باری دیگر از پیشرفت های مذاکرات شان سخن گفتند و چنین وانمود کردند که از هر تلاشی برای نجات کل بشریت دریغ نخواهند کرد.

رد پای اجلاس مالی- بهداشتی رُم: در روز ٢٩ اکتبر در رُم نشست وزرای بهداشت و دارایی گروه ٢٠ یا بیست اقتصاد بزرگ و در روزهای ٣٠ تا ٣١ اکتبر اجلاس سران آن‌ برگزار شد. رسانه‌ها این نشست‌ها را «اجلاس مالی- پزشکی» نامیدند. برگزاری نشست‌ها زمان زیادی برد. در ماه مه، اجلاس به‌اصطلاح جهانی بهداشت به میزبانی ایتالیا به عنوان رئیس گروه ٢٠ و کمیسیون اروپا برگزار گردید. رژۀ «اجلاس جهانی» را تدروس آدهانوم قبریسوس، رئیس اتیوپیایی سازمان بهداشت جهانی و به نمایندگی از آن، فرماندهی کرد.

درس‌های خیزش دی‌ماه ۹۶ و آبان‌ماه ۱۳۹۸ فراموش شدنی نیستند! بی‌تردید مردم درمند و جان به لب رسیده به اعتراضی فراتر و گسترده‌تر از آبانی دیگر می‌اندیشند. چرا که زخم‌های عمیق و دردناک آن سال نه تنها بهبود نیافته بلکه متاسفانه زخم‌های جدیدتری نیز بر آن‌ها وارد شده است. اما با این وجود تجارب و درس‌های دی‌ماه ۹۶ و آبان‌ماه ۹۸ فراموش شدنی نیستند. چرا که این دو خیزش پایه‌ها و ستون‌های جمهوری اسلامی را به لرزه درآوردند و نفس همه سران و مقامات و نهادهای سیاسی و نظامی حکومت را بند آوردند. هرچند که این خیزش‌ها به خونین‌ترین و وحشیانه‌ترین شکلی سرکوب شدند.

یادگار "دوران طلایی امام" مرد! کسی حاضر نیست نعش اش را بر دوش بگیرد! حاج داوود یا حاج رحمانی، این هیولایی غیرقابل توصیف، از "قهرمان" های "برجسته" دوران طلایی امام، اولین رئیس زندان قزل حصار بعد از انقلاب و در سالهای ۶۰ تا ۶۳، در روزهای اخیر مرد. جنازه این لمپن سردار اسلامی، کسی که، در روزهای قدرت نمایی اسلامی ها در ایران، هر موجود زنده ای که نشانی از انسان بودن داشت، در هر سن و وضعیتی که بود، بیمار و "لت و پار" شده یا حامله، کودک و نوجوان یا سالمند را تحمل نمی کرد، در "انزوا" و بدون تشریفات رایج سران حکومتی در ایران دفن شد!

بحران افغانستان و فروپاشی قدرت، کنفرانس مسکو و کنفرانس تهران: صحنه سیاسی و اجتماعی افغانستان نزدیک به سه ماه پس از باز گرداندن طالبان توسط آمریکا و شرکای ناتو به قدرت سیاسی شاهد دگرگونی‌ها و تلاطم حادی است. اتکا امارت اسلامی طالبان به رابطه با چین و روسیه وعده‌‌های سیاسی و اقتصادی آنان پاسخگوی فوری گره کور فاجعه انسانی بر بستر رکود و متلاشی شدن وضعیت کنونی نیست.
واضح است اوضاع بحرانی کنونی به سمت فروپاشی افغانستان پیش خواهد رفت. طالبان قادر به اداره بحران کشور نیست.

بر اساس نسخه شكست خورده‌ و قراضه‌ای كه آمریكا بعد از خروج خود از افغانستان و بازگرداندن طالبان به معادله قدرت پیچیده است، قرار است تا جهانیان بپذیرند كه مردم افغانستان به این باند جانی و دست پرورده غرب «راضی»اند و اصلا تفكیك جنسیتی، قصاص، غارنشینی، اعدام و برده فروشی و قتل هنرمند و طنزپرداز و خواننده در ذات مردم افغانستان و ایران و كل مناطق خاورمیانه است. آخرین تلاش‌ها برای پذیرفته شدن باند آدمكش طالبان بعنوان بخشی از حاكمیت سیاسی در افغانستان، دیروز در اجلاسی با میزبانی تهران و با شركت وزرای خارجه كشورهای همسایه برگزار شد.

خیزش توده ای آبان‌ماه ۱۳۹۸ که حاکمیت اسلامی به خاک و خون کشید قابل فراموشی نیست. این خیزش خونین و قطرات خونی که در خیابان و متعاقب آن در زندان از جوانان بی آینده و مستأصل سراسر ایران بر زمین ریخت، نه قابل فراموشی ست و نه امکان چشم پوشی دارد. اما از آنجایی که برخی از خارج نشینان در امن و رفاه به بهانه سالگرد این خیزش سراسری توده ای شعار ضربا زورا و «اشغال خیابان ها» سر داده اند، خوب است چند کلامی هم در مورد «ماهیت و هزینه ها و درس ها و نتایج» این خیزش تاریخی بپردازم.

شاخص فلاکت در ایران بر مبنای آمارهای رسمی خود حاکمیت، خط قرمزهای ایجاد یک فاجعه انسانی را نشان می دهد. آمارها شاخص فلاکت بالای ۵۰ درصد را نشان می دهند. شاخص فلاکت جمع ریاضی نرخ تورم موجود با درصد بیکاری در همان دوره زمانی است. برمبنای گزارش دیگری که ایلنا آنرا منتشر کرده، بیش از ۳۰ میلیون نفر در ایران زیر "خط فقر مطلق" زندگی می کنند. به طور واقعی این آمارها تنها گوشه ایی بسیار کوچک از زندگی فاجعه بار بخش بزرگی از مردم را نشان می دهند.

جمهوری اسلامی برآمده از یک خیزش ِ خودانگیخته ی عموم طبقاتی ِ ضد ِ استبدادی و ضد ِ پادشاهی است. مفهوم ِ ضمنی ِ ضد ِ استبدادی در دوران ِ ما حتا اگر اعلام نشده باشد به طور ِ خود به خودی دموکراسی خواهانه است. به بیان ِ دیگر خیزش ِ عمومی ِ سال57 شهروندان ِ ایرانی در آغازگاه ِ حرکت اش سمت و سوی دموکراسیخواهانه داشت اما به لحاظ ِ ترکیب ِ طبقاتی ِ نیروهای تشکیل دهنده و به حرکت درآورنده اش نه بورژوایی بود و نه پرولتاریی. یا به بیان ِ تاریخی تر هم بورژوایی بود و هم پرولتاریایی.

سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی، مستلزم سازماندهی طبقه کارگر تحت رهبری حزب کمونیستی میباشد! خیزش توده ای جاری علیه جمهوری اسلامی عیلرغم سطحی از پراکندگی و عدم سازمانیافتگی مشخصا طبقه کارگر در آن، اما دور تازه ای از تلاطم بنیادی عظیم اجتماعی در حال غلیان سرنگونی طلبانه است. پیام بسیار روشن و مشخص آن ” سرنگونی حکومت اسلامی سرمایه داران در ایران است! پایه های اساسی این رژیم هار و فوق ارتجاعی را به لرزه درآورده است. پیام عملی و ملموس آن را، سردمداران حکومت اسلامی و کل دارودسته اصطلاح طلبان و مدافعین بقاء آن نیز، گرفته اند.

اختلاف در حلقه رهبران طالبان واقعیتی انکار ناپذیر است. در یک سو، چهره‌هایی عملگرا همچون ملا عبدالغنی برادر، مرد شماره دو طالبان که حالا به حاشیه رفته است؛‌ و در سوی دیگر شبکه حقانی که افراطی‌تر است و حالا دست بالا را دارد. در اواخر دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی بود که تضاد میان «دیپلماسی» و «میدان» یا به عبارت دیگر جواد ظریف و قاسم‌ سلیمانی همچون دو بردار به ظاهر متنافر درون دستگاه سیاسی جمهوری اسلامی برجسته شد تا شکافی ورای مکانیسم‌های نهادینه شده حقوقی-سیاسی را نشان دهد؛ شکافی هرچند با پیوندهای محکم درونی.

اشاره برآورد امنیت ملی آمریکا در ارتباط با تغییرات اقلیمی به ایران بسیار کوتاه بود: «ایران در دهه‌های آینده احتمالاً با خشکسالی، موج‌های گرما و بیابان‌زایی شدیدتری مواجه خواهد شد که این مشکل در کنار 'مدیریت ضعیف آب' به بی‌ثباتی، مناقشه‌های محلی و آوارگی جمعیت می‌انجامد.» ممکن است از نظر کسانی که گزارش‌های تحلیلی و امنیتی را دنبال می‌کنند، همین چند کلمه بسیار کلیدی و مهم محسوب شود. اگر با دقت به این برآورد نگاه کنیم، می‌بینیم که پشت هر کلمه‌اش سال‌ها تحقیق و بررسی و از سویی، کوتاهی مدیریتی مقام‌های جمهوری اسلامی نهفته است.