بدون شک در این چند سال اخیر ، تداوم تجمعات و اعتصابات و راه پیمائی های کارگری در سرتاسر ایران ، از مبارزات کارگران شرکت تولید تجهیزات سنگین هپکو در اراک گرفته تا مبارزات کارگران شرکت معدنی پویا زرکان آغ دره در شهر تکاب در آذربایجان غربی ، از مبارزات کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه در شوش گرفته تا مبارزات کارگران گروه ملی فولاد اهواز … (*) ، در بطن وقوع خیزش های مردمی در سال گذشته (۱۳۹۶) در بیش از صد و شصت شهر کوچک و بزرگ و اعتراضات قهر آمیز توده های گرسنه و بی کار در بعضی از نقاط کشور که منجر به “حکومت نظامی اعلام نشده”

کمیسیون تحقیق مجلس نتیجه تحقیقات را اعلام کرد که هیچ موردی پیدا نشده است که دال بر مقصر بودن گشت ارشاد در رابطه با قتل مهسا (ژینا) امینی باشد و مجلس نهادهای ذی ربط را ملزم کرد که “ کمیته حقیقت یاب مجلس شورای اسلامی در گزارش بررسی علل فوت مرحومه مهسا امینی ضمن تاکید بر این که «هیچگونه ضرب و جرح و برخورد فیزیکی» با متوفی انجام نشده است، را پی گیری و خواستار پیگرد قضایی کسانی شود که قبل از روشن شدن ماجرا با «اظهارات عجولانه و خلاف واقع» احساسات مردم را جریحه دارکرده و زمینه سوء استفاده دشمن و اغتشاشگران را ایجاد کرده است و مواضعشان را اصلاح نکرده اند.

حتمیت تغییر انقلابی رابطه‌ی جنسیت به سبک ایرانی 
مقدمه: یک بار دیگر موج اعتراضات در سراسر ایران نشان می‌دهد که در حکومت‌های استبدادی نارضایتی مردم در اثر یک جرقه (یک اتفاق) شکل اعتراضی علنی و گسترده به خود می‌گیرند. چرخه‌ای تکراری شروع می‌شود: اعتراض/سرکوب ... اعتراض! مسئله اما خروج از چرخه و تبدیل شدن آن به اعتراض/سرکوب/اعتراض-سرنگونی است. باید پرسید چرا این اعتراضات تاکنون به ثمر نرسیده‌اند و رژیم اسلامی استبدادی تا کنون سرنگون نشده است؟ آیا این بار رژیم سرنگون می‌شود؟

درپیکار جنبش آزادیخواهی ایران،دانشگاه همواره سنگرآزادی وآزادیخواهی و مبارزه بوده واین پیکار ازدهه سی تا به امروزدرشعار« اتحاد- مبارزه- پیروزی»، تجلی یافته است!درچهارم مهر که ضربآهنگ همصدایی با جنبش سراسری مردم ایران که پیشتراز سقز کردستان با کشته شدن حکومتی مهسا(ژینا) امینی جرقه خورد، آتش زیر خاکستر زبانه کشید وشعله ورشد، همه چیز پوشش سراسری به خود گرفت.فعالین دانشگاه تهران درهمان تاریخ برای اعتصاب سراسری دانشگاهها با شعار« فکرنکنید امروزه، قرارما هر روزه »، اعلام داشتند : « همکلاسی، هم‌سرنوشت! اساتید و کارکنان آزادی‌خواه!

اشتباه در شناخت و تعریف ِ یک رویداد ِ با اهمییت ِ تاریخی و اجتماعی سیاسی نظیر ِ انقلاب، پیامدهای غیر ِ قابل ِ جبران دست ِ کم به مدت ِ چند دهه برای جامعه دارد. نمونه ی فراموش نشدنی ِ این اشتباه و خطای شناخت که مستقیمن از فقدان یا ضعف ِدانش ِ تئوریک ناشی می شود رویداد ِ1357 وآن را انقلاب نامیدن بود، در حالی که رویداد ِ 57 نه انقلاب بلکه خیزش بود. تفاوت ِ این دو، با چند ویژه گی شناخته می شود: ویژه گی ِ نخست در نوع ِ ساز وکارهای سیاسی- اقتصادی و مناسباتی ِ رژیمی است که هدف ِ تغییر است.

واکنش‌ها به ماجرای «آتش‌سوزی» در زندان اوین نیز هم‌چنان تیتر اول برخی رسانه‌های داخلی و بین‌المللی است و واکنش‌های مقام‌های اتحادیه اروپا و برخی کشورهای دیگر را به دنبال داشته است. صدا و سیمای جمهوری اسلامی، به نقل از قوه قضاییه اعلام کرد 40 زندانی در آتش‌سوزی زندان اوین کشته شدند اما پس از دقایقی با صدور اصلاحیه‌ای گفت تعداد کشته‌شدگان فقط 4 نفر بود. ماموران وحشی و سرکوبگر حکومت اسلامی در خیابان‌ها، مستقیما با گلوله‌های جنگی به معترضین و حتی کودکان شلیک می‌کنند و می‌کشند؛ به مدارس و دانشگاه‌ها حمله می‌کنند؛ به خانه‌های مردم تیراندازی می‌کنند؛ معترضین به‌ویژه دختران جوان را می‌دزدند و سپس به قتل می‌رسانند؛ اکنون نیز زندانیان اوین را به خاک و خون کشیده‌اند.

جناب رئیس قوه قضائیه! فرض ما این است که پیشنهاد شما برای دیالوگ نه یک حقه بازی اسلامی که یک پیام جدی است! فرض ما این است که حاضرید به نیروی مقابل خود گوش داده و "اشتباهات احتمالی تان" را تکرار نکنید. در اینصورت سوال این است که مگر شماها گوش تان نمی شنود و چشمان تان نمی بیند؟ مگر همین مردم، از دهه ها قبل اعلام نکره اند که سیستم شماها باید برود؟ مگر همین مردم بیش از چهل سال است باب دیالوگ را با شما باز کرده اند و اعلام کرده اند بختک اسلامی را نمیخواهند و امروز در صدها شهر کشور در سه هفته گذشته به گوش شما نرسانده اند که شماها باید گورتان را گم کنید؟

جهت اختصار کلام، این مقاله صرفا گام های لازم برای سرنگونی جمهوری اسلامی را برمی شمارد. دانستن این گام ها برای پیروزی نهایی ضروری است و لازم است هر فرد انقلابی از مسیر پیش رو آگاه باشد. مردم ایران برای پیروزی نهایی انقلاب باید گام های زیر را بردارند: 1. استمرار در تظاهرات محله محور، پراکنده اما گسترده. انجام تظاهرات پراکنده ولی مستمر در محله های مختلف و شهرها در سراسر ایران باعث می شود تا مزدورهای رژیم توان حضور پرتعداد در همه محله ها و سرکوب تمامی این تجمعات اعتراضی را نداشته باشند.

اکنون شعارهای «ژن، ژیان، آزادی»، «آذربایجان اویاخدی - کوردستان دایاخدی»‌(آذربایجان بیدار است، حامی کردستان است) و یا «کردستان، چشم و چراغ ایران»! در سراسر ایران علیه حکومت اسلامی طنین‌انداز شده و هم‌زمان تلاش‌های تفرقه‌انگیز نژادپرستان ترک و فارس و غیره را نیز نقش برآب کرده‌اند. کردستان از انقلاب بهمن 57 تاکنون، سنگر همه نیروهای چپ و آزادی‌خواهان بوده است. از سوی دیگر، حکومت اسلامی پس از 44 سال حاکمیت خونین خود، هنوز نتوانسته در کردستان جایگاهی برای خود دست و پا کند.

کار مسکن آزادی همه ی قدرت از آن شوراهای پرولتری: این شعار مطالبات و خواست زنان را در امر برابر حقوقی و رهائی آنان از اسارت و ستم سرمایه و مناسبات و روبنای آن که زن را در حد کالای جنس دوم تنزل داده است نمی تواند متحقق سازد. چرا که ستم و نابرابری زنان ناشی از ساختار  آنوقت امروز در جوامع رشد یافته ی سرمایه داری که تا حد قابل توجهی فرهنگ و مناسبات ساختارهای نظم کهنه را در خود حل نموده است، نباید شاهد هیچ نوع نابرابری و ظلم و ستم علیه زنان می بودیم.

معماران آتش سوزی و فاجعه بزرگ سینما رکس آبادان در چهل و چهار سال قبل اکنون و در اوج استیصال توطئه و فاجعه دیگری را علیه زندانیان سیاسی و عادی در زندان اوین سازماندهی کرده اند. جان همه زندانیان در خطر است. این فاجعه پرونده جلادیت خامنه ای و همه جنایتکاران جمهوری اسلامی را در آستانه سقو ط شان سنگین تر میکند. محاکمه خامنه ای و همکارانش نزدیک است. مردم آزاده به همراه خانواده زندانیان برای نجات عزیزان اسیر دست این رژيم سفاک خود را به اطراف اوین رسانده اند. زندانیان به فوریت باید آزاد شوند و از این توطئه نجات پیداکنند.‌

خبرها حاکی از اینست زندانیان اوین هم در پی اعتصاب و اعتراضات چند روز قبل خویش، امروز ۲۳ مهر شورش کرده اند. بدنبال آن آتش سوزی شدید درون چند بند زندان براه افتاده و رژیم هم پشت باروهای زندان سنگر گرفته و آنها را در محاصره دارد و تیراندازی میکند. بواقع جان گروگانها اوین بشدت در خطر است! می طلبد همانگونه که خانواده ها و مردم تهران دو هفته قبل به یاری دانشگاه شریف شتافتند و با تجمع هزاران نفری و هزاران ماشین نیز به نشانه حمایت از دانشجویان نیروهای اوباش را محاصره کردند و خواهان آزادی گروگان‌ها شدند، به یاری زندانیان اوین نیز بشتابند.

مقامات هم صدای انقلاب را شنیدند! اعترافات و عقب نشینی های زیر تنها گوشه کوچکی از تصویر رویدادهای عظیمی است که با شروع انقلاب زنانه در ایران، در صف دشمنان به جریان افتاده است. گوشه ای از آن را ببینید:اعراقی (رئیس حوضه علمیه قم): "شال و روسری برمیدارند. رقص کنان بر آتش می اندازند! جلویشان گرفته نشود رقص کنان به سراغ عبا و عمامه ما نیز خواهند آمد".فراستخواه (استاد دانشگاه): "تاریخ تازه‌ای از ایران را رقم زده است. یعنی ما به شهریور ۱۴۰۱ بازنمی‌گردیم. این گذر یک تغییر بی‌بازگشت شده است."

هرچه میخواهید درمورد او بدانید را در دخترهای اطراف تان جستجو کنید. آنها نیازمند برابری هستند. فهم این آسان نیست اما ممکن است. اما اگر می خواهید نگاه من به نیکا را بدانید می توانم‌ به شما بگویم آنچه برای من مهم است این است که او با آگاهی و چشمانی باز انتخاب کرد ( ویدیوهایش را دیده اید قطعن ) ، رفت و جنگید و دیگر برنگشت. من هزار پاره شده ام و هر روز این هزار پاره را جمع می کنم و روی زانوهایم می ایستم و هیچ خیال ندارم ازپا در بیایم.

اشکی برای چشمهای خشک شده نمانده است. به هر نقطه این کشور که نگاه کنیم مملو از مردمی است که داغدارند. داغ عزیزانشان را دارند که توسط جنایتکاران حاکم به فجیعترین شکلی کشته شده اند. شهری نمانده که از تعرض و سرکوب قهرآمیز و خونین حاکمان در امان مانده باشد. ردپای خونین سپاه, بسیج, لباس شخصی ها و سایر نهادهای انتظامی و ضدشورش همه جا هست.امروز که خیزش های اجتماعی اوج می گیرد این سوال همچنان باقی است که آیا به روزهای انتقام همه فکر می کنند؟ ایا کردستان قهرمان که چهل و اندی سال فقط سرکوب شده است در برابر گفتمان انتقام فرزندانش قرار گرفته است؟