به پیشواز اول مه، روز همبستگی بین المللی طبقه كارگر میرویم. هر سال در سراسر جهان كارگران، سازمان و تشكلهای آنها، رهبران و فعالین كارگری، كمونیستهای طبقه كارگر، میكوشند در این مناسبت وسیعترین تجمعات، میتینگها، تظاهرات و جشنهای كارگری را سازمان دهند.
میكوشند در این مناسبت رنگ خود را به سیمای جامعه بزنند، به وضع موجود نه بگویند و كیفرخواست این طبقه علیه نظام كاپیتالیستی را در سخنرانی ها، قطعنامه ها، شعارها و پلاكاردهای خود به گوش جهانیان برسانند. اینجا میكوشم به خصلت جهانی و جوهر طبقاتی و سوسیالیستی این روز و اینكه چه هست و چه نیست بپردازم. همزمان به اوضاع كنونی جهان و جایگاه اول مه در این شرایط ویژه، خصوصا به ایران و موقعیت جنبش كارگری و نقشی كه سوسیالیستهای طبقه كارگر میتوانند داشته باشند و اهمیت آن و همزمان تلاش جنبشهای سیاسی دیگر برای بهره گیری از این مناسبت در خدمت اهداف خود و ضرورت هوشیاری ما بپردازم.
مهمترین خصلت اول ماه مه، اعلام وجود طبقه كارگر به عنوان یك طبقه واحد جهانی در مقابل نظام كاپیتالیستی است. روزی كه این طبقه بر هویت مشترك خود در تمایز با همه طبقات و اقشار اجتماعی، انگشت میگذارد و نفس نظام كاپیتالیستی را، به عنوان یك سیستم استثمار گر با همه شاخه های آن، زیر سوال میبرد. كارگران جهان در این روز همه مرزهای ملی و تقسیمات كشوری و دیوارهایی كه میان آنها كشیده اند را برمی چینند و به كل اردوی بورژوازی در سراسر جهان نه میگوید. به این اعتبار در اول مه كارگران در سراسر جهان مستقل از تقسیمات ملی، قومی، مذهبی، نژادی، جنسی و...، به عنوان اعضا یك خانواده بزرگ كارگری، قدرت خود را در مقابل نظام حاكم و سیستم كاپیتالیستی به نمایش میگذارد، به این نظام نه میگوید، به بردگی مزدی نه میگوید و روز همبستگی جهانی خود را جشن میگیرد.
ما در شرایطی به استقبال این روز میرویم كه بشریت شاهد یكی از پر تحول ترین دوران تاریخ خود است. دوره ای كه توازن قوای قبلی در میان نظامهای كاپیتالیستی و قدرت های مسلط بر جهان به هم خورده است. زایمان نظم جدید در دل كشمكش، تخاصمات و رقابتهای فراوانی برای تعیین سهم هر دول و قدرتی در نظم جدید، انجام میگیرد كه زندگی و آینده كل جامعه بشریت را به مخاطره انداخته است. جنگ و كشمكشهای جهانی و منطقه ای، مسابقات تسلیحاتی، میلیتاریسم و اختصاص بودجه های هنگفت نظامی از جیب مردم و در راس آن طبقه کارگر، رشد راسیسم و نژاد پرستی، گرانی و فقر و كاهش رفاه عمومی، ویران كردن كره زمین و افزایش مخاطرات زیست- محیطی، حمله به دستاوردهای تاریخی طبقه كارگر و فاصله عمیق طبقاتی از مختصات آن است. دوره ای كه نظام كاپیتالیستی در سرتاسر جهان به زمخت ترین شكل، بی پرده علیه اکثریت جامعه شمشیر میكشد و تعفن و چرك و كثافت آن همه جا را گرفته است. همزمان در دوره ای هستیم كه نفرت از سیستم موجود، از دولتها و احزاب بورژوایی، از قوانین و مقدسات آنها به اوج رسیده است. دوره ای كه توهمات پایین جامعه به نسبت این نظام، احزاب و جنبشهای سیاسی و رسانه های آنها، با همه جناح بندی ها، آب شده است. به این اعتبار باورهای گذشته به چپ ترین و لیبرال ترین احزاب بورژوایی، فروریخته است و یك بازبینی اساسی و رنسانس فكری در حال شكل گیری است. راه نجات جامعه بشری از نظام كاپیتالیستی، با هر روبنای سیاسی آن، روی میز رهبران و فعالین طبقه كارگر، روی میز متفكرین و سیاستمداران این طبقه و روی میز كمونیستها این طبقه قرار گرفته است. دوره ای است كه در دل این كشمكشها و بازبینی ها، سوسیالیسم میتواند به عنوان یك راه نجات واقعی بر دوش طبقه كارگر و كمونیست آن در مقابل جامعه قرار داده شود، انتخاب شود و بشریت برای همیشه از نكبت این نظام نجات پیدا كند.
در ایران در همین دوران تحولات جدی و رادیكالی روی داده است. توزان قوای پایین جامعه با بورژوازی ایران و حكومتش، مطلقا با چند سال قبل قابل قیاس نیست. مستقل از فضای جنگی و مخاطراتی كه در مقابل جامعه قرار دارد و مستقل از فقری كه به طبقه كارگر تحمیل كرده اند و سرمایه گذاری كه بورژوازی ایران و نماینده آن، جمهوری اسلامی، و همه نیروهای ضد كارگری برای رسیدن به اهداف خود روی این اوضاع پر مخاطره كرده اند و مستقل از تاثیرات مخرب آن بر زندگی و مبارزات كارگری، جنبش كارگری در ایران نه تنها تسلیم نشده است، كه بعلاوه یك جنبش زنده، مدعی، رادیكال و بدرجه زیادی خودآگاه تر است. رهبران و فعالین كارگری در این جامعه عموما برابری طلب و ضد نفس نظام و سیستم كاپیتالیستی هستند. الیتی قابل توجه از رهبران و فعالین سوسیالیست در این طبقه عروج كرده اند و كمونیسم در طبقه كارگر ایران یك پدیده ملموس و نیرویی قابل توجه است. همین حقیقت ترس و نگرانی را در كل بورژوازی ایران دامن زده است. قسم خوردن و اشك تماس ریختن مهره های حکومتی برای فقر و گرانی و فشار بر این طبقه، وعده های توخالی و التماس از آنها برای "درك" موقعیت حساس كنونی و... همگی دال بر هراسی است كه طبقه كارگر آگاه در ایران در وجودشان كاشته است.
وزن اجتماعی طبقه كارگر در ایران و علم به قدرت و توان آن، سمپاتی عمومی جامعه و امید پایین به نقش این طبقه در تحولات جامعه ایران، جایگاه و موقعیت رهبران این طبقه در میان محرومین جامعه و خطر عروج آن برای نظام حاكم، مخرب ترین و ضد كارگری ترین جریانات در حاكمیت و در اپوزیسیون را وادار كرده است، لباس كارگر بپوشند. این پدیده بیان موقعیت و قدرت این طبقه است. طبقه كارگر در ایران مهر خود را بر تحولات سیاسی این جامعه كوبیده است. رهبران و فعالین آن نه تنها به جمهوری اسلامی و بورژوازی حاكم، به جنگ و میلیتاریسم در منطقه، به نسل كشی مردم محروم در غزه، به تحریمهای اقتصادی و... نه گفته است، كه بعلاوه به راه حل های اپوزیسیون راست، به كارگر پناهی آنها نیز، جواب رد داده است.
اما اول مه و برگذاری آن به نقش و برنامه فعالین این طبقه، به ابتكار و همفكری و توافقات و تصمیم آنها بستگی دارد. آیا میتوان در این شرایط رنگ عروج یك طبقه متحد و مدعی و برابری طلب را بر جامعه زد؟ آیا در این شرایط امكان برگذاری مراسمهای اول مه وجود دارد؟ آیا تهدید و ارعاب حاكمیت و استبداد حاكم نمیتواند مانع كار باشد؟ آیا میتوان گوشه ای از قدرت عظیم این طبقه را به نمایش گذاشت و غرور و اعتماد بنفس در جنبش این طبقه را شعله ور كرد و اتحاد و قدرت آنرا به نمایش گذاشت؟ اینها و بسیاری از سوالات دیگر روی میز ما است. مسئله این است كه فعالین كمونیست این طبقه، رهبران و فعالین رادیكال آن چه برنامه ای دارند و میخواهند در این روز چه اتفاقی بیفتد. اینكه در هر شهر و محله كارگری، در هر مركز كار و مجتمع صنعتی و... دقیقا چه میشود كرد، را فعالین و رهبران محلی كارگری میتوانند تشخیص دهند و بستگی به ابتكارات و نقشه آنها دارد. هیچ دولت مستبدی نمیتواند مانع جمع شدن متحدانه كارگران و خانوده های آنها در محلات كارگری، در مراكز كار و... شود. توازن قوای كنونی در این جامعه امكان سد كردن مراسمهای اول مه را بر حاكمیت تنگ كرده است و فضا برای ابتكارات ما برای برگزاری آبرومند و قوی این مناسبت بیش از گذشته است. صدها كار و فعالیت را میتوان در این روز سازمان داد و پیش برد. تجمعات در محل كار، ترتیب سخنرانی فعالین كارگری، جمع شدن كارگران و خانواده های آنها در محلات كارگری، جمع شدن در پاركها و امكان عمومی، شادی و جشن های كارگری، آماده كردن قطعنامه های مشترك مراكز كارگری، مراسمهای مختلف و هماهنگ شده توسط شبكه فعالین و رهبران كارگری در نفت، در پتروشیمی ها، در ماشین سازی ها، برق، هفت تپه و فولاد و شركت واحد، كارگران خدماتی و....تا محلات كارگری. مهم این است در همه جا به هر شكل ممكن است و با هر ابتكاری شاهد تجمعات و مراسمهای كارگری باشیم.
توازن قوای كنونی و موقعیت طبقه كارگر امروز دست حاكمیت را بسته است، دستجات حزب اللهی و نیروی انتظامی و مزدوران اطلاعاتی به راحتی نمیتوانند كار زیادی كنند. خانه کارگر این ارگان سرکوب و تحمیق امسال بدلیل همین توازن قوا آچمز تر از همیشه است. مسئله تصمیم ما و هوشیاری ما، تعیین تاكتیك و ابتكار مناسب، ممانعت از تحریكات و... و هدایت درست فعالین و نمایندگان كارگری است. مراسمهای نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده بدر بعد از سالها جرم و ممنوع بودنش نهایتا به جمهوری اسلامی تحمیل شد، آنها در مقابل مردم خواهان شادی و رقص و جشن، عقب نشستند و كوشیدند آنرا ״مدیریت״ كنند. اول مه قطعا با این مناسبتهای یكی نیست، اما نوروز كارگران است. برگزاری وسیع و همه جانبه آن به اشكال مختلف و با توجه به واقعیتهای هر مركز كارگری، هر شهر و محله كارگری ممکن است.
كارگران كمونیست رفقا!
باید قدرت خود را به رسمیت شناخت، طبقه كارگر ایران اگر خودی نشان دهد، اگر در این روز ابراز وجودی قدرتمند كند، اگر اعلام همسرنوشتی خود با كارگران جهان را بیان كند، اگر با قطعنامه های رادیكال كه در این تجمعات خوانده شده است، كیفرخواست خود را علیه بردگی خود و وضع موجود اعلام كند، جنبش كارگری در ایران یك گام به پیش برداشته است. اما هیچ تحولی بدون دخالت ما، بدون تصمیم جمعی از شما و نقشه و كار جدی برای آن، بدون قانع كردن و توافق كردن اتفاق نمی افتد.
باید هوشیار بود. باید جامعه ایران در اول مه ابراز وجود قوی طبقه كارگر با مطالبات رادیکال و حق طلبانه خود را تمام کمال ببیند. قدرت طبقه كارگر در ایران بر هر بورژوایی عیان است. لازم است نگاهی به رجزخوانی های خانه كارگر و روسای آنرا به مناسبت اول مه بیندازید. مستقل از تعفن برنامه های شان و تلاش شان برای آشتی ما با دشمنان طبقاتی مان، جمهوری اسلامی و مقامات حكومتی و بیت رهبری و...، كه مایه تمسخر مردم ایران است، كارگر پناهی آنها بیان ترس و وحشت آنها از حضور و ابرز وجود مستقل ماست. حتی هنوز جرات نكرده اند اعلام كنند كجا تجمع میكنند.
رفقای عزیز امروز بعلاوه طیف وسیعی از جریانات بورژوایی، ناسیونالیستی، لیبرال، قومی و... با پرچم مخالفت با جمهوری اسلامی، میكوشند روز كارگر را ״ملی״ اعلام كنند. میكوشند به نام كارگر و با ریكاری و با "دلسوزاندن" دروغین برای کارگر، از موضع بالا و با گند دماغی متعفن بورژوایی و ضد كارگری، با تحقیر حرمت و كرامت كارگری، در قامت معلم و كدخدای خودگمارده ما را نصیحت میكنند، كه فراموش نكنیم روز كارگر روز همگان است، روز اتحاد ملی ایران، روز اتحاد همه اقشار، روز اقلیتهای ملی و مذهبی، روز خلقهای تحت ستم و...، روز معلم و دانشجو و اقلیتهای جنسی و... است. خلاصه با "درود بر كارگران محروم و مظلوم و رنج كشیده میهن" برای ملی كردن اول مه و هایجک كردن آن، وارد میدان میشوند. پرچم اهداف و امیال بورژوایی، قومی و ناسیونالیستی، لیبرلی و.. خود را به روز كارگر آویزان میكنند تا ما را به خدمه جنبش خود تبدیل كنند و منتی هم بر روی ما میگذارند.
ما باید بر استقلال طبقاتی خود، بر همبستگی جهانی خود، تاكید كنیم. باید اینکه ما سازندگان این جهانیم و اگر حتی یك روز كار نكنیم، نانی پخته نمیشود، مغازه ای كار نمیكند، ماشینی به حركت در نمی آید، برق و آب و وسایل نقلیه ای در دسترس نیست را به خودآگاهی طبقه كارگر تبدیل كنیم. ما اگر ارداه كنیم چرخهای زندگی از كار می افتد، توپ و تانكی كار نمیكند، مدرسه و بیمارستانی باز نمیشود. ما تنها طبقه ای هستیم كه خواهان رفاه عمومی برای كل جامعه، آزادی و امنیت برای همگان و جامعه ای بری از استثمار و بردگی و فقر و جنگ و جنایت هستیم. ما طبقه ای هستیم كه برای آزادی خود كل بشریت را آزاد میكنیم. این طبقه در اول مه میتواند قدرت و توان خود را به نمایش بگذارد و این بر دوش ما است. جامعه به ما چشم دوخته است و ما میتوانیم. ما در اول مه اعلام میكنیم كه میخواهیم كل بشریت رها و آزاد شود.