در رابطه با فراخوان به مناسبت روز معلم، ۱۲ اردیبهشت | دوستان عزیز! فراخوان امسال شما به مناسبت روز معلم، ۱۲ اردیبهشت، اشکالات جدی دارد. چنین اشکال و״اشتباهی״ در فراخوانهای سالهای گذشته هم وجود داشت، ...
و نشان از تندنسی نادرست و مخرب است که ظاهرا دارد به سنتی در شورا تبدیل میشود و از اینرو لازم است به آن برخورد شود.
دو سال پیش، یعنی در سال ۱۴۰۲، شورای صنفی معلمین به مناسبت روز معلم، ۱۲ اردیبهشت، فراخوان تجمعات سراسری معلمین را یک روز زودتر یعنی در روز ۱۱ اردیبشهت روز جهانی کارگر، داد. این فراخوان با انتقاد تعدادی از شخصیت ها و نمایندگان کارگری و همچنین رفقای ما روبرو شد و بخش قابل توجهی از معلمین نیز مخالف آن بودند. انتقاد از تغییر دلبخواهی روز معلم، انتقاد از ایجاد تشتت در میان فرهنگیانی که خواهان حضور در تجمعات کارگری و تجمعات معلمین بودند، انتقاد از ایجاد سوءتفاهم در میان فعالین جنبش کارگری و فعالین معلمین و بالاخره انتقاد از ملی کردن روز جهانی کارگر و تاثیر مخرب آن بر تفاهم، اتحاد و همبستگی میان بخش های مختلف جامعه، از جمله انتقاداتی بود که از طرف ما و شخصیت های شناخته شده جنبش کارگری طرح شد.
فراخوان امسال شما متاسفانه مهر تائیدی بر این سیاست تفرقه افکنانه است و از این رو نمی توان آنرا به حساب سوء تفاهم، بی دقتی و سهل انگاری فراخوان دهنده گذاشت. اگر می شد فراخوان و تغییر روز معلم به روز جهانی کارگر را در سال ۱۴۰۲ اشتباه، بی دقتی و سهل انگاری رهبری وقت شورا دانست، تکرار آن و فراتر از آن تبدیل روز معلم به ״هفته معلم״ و آغاز آن نه از روز معلم که از روز جهانی کارگر را دیگر نمی توان به حساب بی دقتی، سهل انگاری یا اشتباه دانست.
دوستان عزیز
از مخاطبین خود انتظار دارید قبول کنند که رهبری شورا امسال هم ״حواسش״ نبود و ״نمی دانست״ که یک روز قبل از روز معلم، اول مه روز جهانی کارگر است و طبقه کارگر و حامیان آن در سرتاسر جهان این روز را گرامی میدارند؟ قبول کنند که رهبری شورا از اینکه طبقه کارگر در ایران تلاش میکند علیرغم فشار سرکوب و اختناق این روز را مستقل از مراسم های ضدکارگری جمهوری اسلامی در محیط های کار و زندگی خود جشن بگیرد و ادعانامه خود علیه استثمار و بردگی مطلق را به گوش مردم در ایران و جهان برساند، مطلع نیست؟
انتظار دارید سر را زیر برف کرد و باور کرد که رهبری شورا از اینکه روز جهانی کارگر روز اتحاد بین المللی یک طبقه و بخش معینی از جامعه با یک خصلت طبقاتی، با یک ادعانامه روشن ضد کاپیتالیستی است، ״بی خبر״ است. باور کرد که رهبری شورا از اینکه این روز در سنت مبارزاتی جهان روزی شناخته شده است و مختص طبقه کارگر ایران نیست خبر ندارد. آیا خواننده فراخوان شما مجاز نیست سوال کند كه چرا شورای صنفی به جای فراخوان به معلمین كه در این روز در كنار طبقه كارگر باشد، در مراسم ها و شادی و جشن و تجمعات كارگری شركت كنند، به جای تبریك و احترام به طبقه کارگر و روز جهانی او، با حذف این مناسب مهم جهانی، عملا فراخوان آلترناتیو به تجمع می دهد؟
اگر خواننده فراخوان شما در بهترین حالت قبول کند هدف از تغییر روز و تبدیل آن به یک هفته اعتراضی اعلام اتحاد با طبقه کارگر است! مجاز است سوال کند چرا رسما روز جهانی کارگر را به طبقه کارگر در ایران تبریک نمی گویید؟ همان سیاستی که به درست سنتا در رابطه با ۸ مارس و ۱۶ آذر اتخاذ کرده اید! چرا در حمایت از طبقه کارگر در ایران روز اول مه بیانیه و قطعنامه ای صادر نمی کنید؟
آیا خواننده فراخوان شما و طبقه کارگر نباید این فراخوان را به تبدیل روز معلم از زورآزمایی با حاکمیت به زورآزمایی با طبقه کارگر ترجمه کنند؟ آیا نباید این تصمیم یا سیاست را بعنوان اعلام رسمی جدال شما با طبقه کارگر و روز جهانی آن تلقی و ترجمه کرد؟ آیا نباید به این سیاست بعنوان تلاش در ایجاد تفرقه و انشقاق میان صف بخش های مختلف مردم نگاه کرد و آنرا نقد کرد؟
دوستان عزیز
شما قاعدتا بهتر از هر کسی باید بدانید که هیچ بخشی از جامعه محق نیست تحت هیچ مستمسکی این روز را به روز اعتراض به معضلی اجتماعی یا بی حقوقی خود تبدیل کند. همانطور که هیچ نیرویی و هیچ بخشی از جامعه مجاز نیست روز جهانی زن را به روز اعتراض به استثمار کارگر تبدیل کند یا روز معلم را به روز دانشجو تبدیل کند، شما هم مجاز نیستید این روز را به روز معلم تبدیل کنید.
ملی کردن روز جهانی کارگر، روز جهانی زن، روز معلم، روز دانشجو، بعنوان روز اتحاد و اعتراض کارگر، زن، معلم، دانشجو و .... از طرف هر نیرویی، چه حاکمیت، چه احزاب سیاسی و نیروهای قومی، چه تشکل های صنفی را باید ممنوع اعلام کرد. ملی کردن هر یک از این روزها و هایجک کردن آن باید خط قرمز هر تشکل صنفی، سیاسی و اجتماعی باشد.
دوستان عزیز
شما مجازید روز معلم را به هفته معلم تغییر دهید اما مجاز نیستید آنرا آگاهانه یک روز زودتر آغاز کنید و عملا برای طبقه کارگر در ایران شانه بالا بیندازید. این در فرهنگ سیاسی و مبارزاتی چیزی جز ضربه زدن به اتحاد جنبش های اعتراضی و آزادیخواهانه در ایران نیست. تردید دارم این سیاست در صف معلمین كه همیشه حامی طبقه كارگر بوده اند، در كنار هم ایستاده اند، با هم زندان رفته اند و شلاق خورده اند، هواخواه داشته باشد. انتطار دارید میلیون ها دانش آموز از خانواده های كارگری با این سیاست و هایجک کردن روز جهانی كارگر از طرف این نهاد، چه رابطه ای با شما و با اعتراضات معلمین پیدا می كنند. آیا فكر نمی كنید این سیاست مستقل از پشت پا گرفتن برای طبقه كارگر، لطمه جدی به حمایت های جامعه و بخش بزرگی از معلمین از شورای صنفی فرهنگیان خواهد زد؟
می دانید این سیاست نتایج مخرب و مضری را نه فقط برای اعتبار تشکل های صنفی فرهنگیان به دنبال دارد، که شما را در مقابل جمهوری اسلامی حتی برای رسیدن به مطالبات صنفی خود ایزوله می کند. پیام این فراخوان و سیاست شکاف و تفرقه در صفوف کارگر و معلم و بازنشسته و ... و آغاز جنگ درونی در میان آنها است. تلاش برای ایجاد تفرقه در صفوف مردم آزادیخواه، در صف كارگر، معلم، پرستار و زنان و نسل جوان آزادیخواه، بازنشستگان و... تاریخا و سنتا كار دولت های ضد كارگر و مستبد و ارتجاعی از جمله در ایران از حكومت پهلوی تا جمهوری اسلامی است. توقع می رفت شما دیگر پا در این میدان نگذارید!
هنوز برای تجدید نظر در این سیاست تفرقه افکنانه دیر نشده است.