42 منتخب سایت

جعلیات حزب دمكرات و حقایق یك تاریخ

جدال دیدگاه‌ها

(در مورد جنگ تحمیلی حزب دمکرات به کومه له) - در مصاحبه ای که ملکه مصطفی سلطانی با تلویزیون "روداو" داشته است، وی عامل و شروع کننده جنگ میان حزب دمکرات و کومه له را حزب دمکرات میداند.

این مسئله به موجی از اظهار نظرها، بحث در رابطه با این جنگ و ریشه و دلایل آن در میان کسانیکه در این تاریخ شرکت داشتند، طرفداران این دو جریان و محافل سیاسی منتسب به حزب دمكرات و جریاناتی كه زیر نام كومه له فعالیت میكنند، در سوسیال میدیا دامن زد. این امر حزب دمکرات را وادار کرد که در این رابطه بیانه ایی صادر کند. در بیانه حزب دمکرات، به سیاق همیشگی و همانند دورانی که جنگ در جریان بود، یعنی سال ۱۳۶۳ – ۱۳۶۷، که مسئولیت آغاز این جنگ را به عهده نگرفته بود، امروز هم علیرغم واقعیات و فاکت های غیر قابل انکار، مسئولیت آنرا به عهده نمی گیرد. حزب دمكرات در این بیانیه صحبت های ملكه مصطفی سلطانی را "اتهام" مینامد و میگوید ما "همه این اتهامات را رد میكنیم."

در بند دوم بیانیه حزب دمکرات  ‌آمده است که:

״بررسی تاریخ کرد و تحلیل رویدادها را باید به پژوهشگران و متخصصان بی‌طرف بسپاریم و نتایج را به عنوان درس و تجربه‌ای مشترک در خدمت آرمان عادلانه مردم مان قرار دهیم. ما در این راستا، خود را مسئول می‌دانیم.״ 

علاوه بر این در بند سه با انتقاد از تلویزیون ״روداو״ آمده است که:

״رسالت رسانه‌های کردی در این دوره، کمک به تقویت وحدت و همبستگی میان جریان‌های سیاسی است و تحت عنوان روزنامه‌نگاری آزاد و بی‌طرف، نباید به ایجاد شکاف میان اقشار جامعه دامن بزنند.״ (اصل بیانیه حزب دمكرات به زبان كردی است و مسئولیت ترجمه نقل قولا به زبان فارسی به عهده من است)

در اینجا لازم میدانم بعنوان کمونیستی که در آندوره در حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن (کومله) مبارزه کرده ام، در مورد این بیانیه، سلب مسئولیت رهبری حزب دمکرات کردستان ایران، در مورد دلایل، زمینه های واقعی و مادی آن و تاریخ این جدال که نهایتا منتج به حمله نظامی به کومله از طرف حزب دمکرات و نهایتا تحمیل جنگی چهار ساله به ما شد، نکاتی را  برای جامعه و مخصوصا نسل جوان که مستقیما در آن تاریخ شرکت نداشته اند، بیان كنم. و به این مسئله که چرا حزب دمکرات پس از حملات نظامی مکرر به کومله و سایر نیروهای چپ در کردستان جنگی سراسری علیه کومله را به سیاست رسمی کنگره خود تبدیل کرد و اهداف حزب دمکرات از این جنگ چه بود، بپردازم.

پس از انقلاب ۵۷ و اداره شهرهای کردستان توسط شوراهای منتخب مردم و فعالیت آزادانه سیاسی احزاب مختلف در کردستان، ما شاهد تقابل و کشمکشهای جدی سیاسی در آن جامعه بودیم که یکی از پایه های اصلی آن حزب دمکرات بود. حدکا (حزب دمکرات کردستان ایران) که خود را ״صاحب جامعه کردستان״ میدانست، به شیوه های مختلف از جمله  اذیت و آزار و سرکوب مردم، مانع هر صدای آزادیخواهی، منجمله دفاع از برابری و حقوق زنان یا آزادی بیان و فعالیت آزادانه سیاسی احزاب چپ و کمونیست بود. تعرض این حزب به حقوق کارگران و اقشار فرودست آن جامعه بخشی از تاریخ جدال کارگران، دهقانان تهیدست و مردم محروم برای بهبود زندگی شان است. اما جامعه ایران و کردستان پس از انقلاب ۵۷ کماکان خواسته ها و مطالبات آزادیخواهانه وبرابری طلبانه ای داشت که برای آن انقلاب کرده بود. جمهور اسلامی به قدرت رسیده و اما در كردستان هنوز نتوانسته بود این بخش از جامعه را تسخیر كند و مردم انقلاب كرده و نیروهای سیاسی حضور فعال داشتند. اداره شهرها و روستاها بدست مردم و این نیروها بود. كومه له اعتبار زیادی پیدا كرده و بخش محروم جامعه و خصوصا كارگران، زنان و.. به ما سمپاتی جدی داشتند. در حقیقت  آنها نیروی متشکل و سازمان خود را داشتند که کومه له آنوقت آن را نمایندگی میکرد.  

به نمونه هایی از این تقابل اجتماعی بپردازیم. پس از انقلاب ۵۷، جنبش دهقانان خورد و تهیدست در کردستان علیه فئودال ها و زمینداران بزرگ، که مسلح بودند و بعضا با رژیم تازه به قدرت رسیده روابطی داشتند، به راه افتاد. در شرایطی که کومله دست به تشکیل اتحادیه های دهقانان و تسلیح دهقانان برای دفاع از خود زد، حدکا بعنوان حامی و نماینده فئودال ها و زمینداران بزرگ، در کنار آنها وعلیه دهقانان ایستاد و به کرات علیه دهقانان به نفع فئودال ها عمل کرد. این حزب علیه جنبش برابری زن و مرد و تشکل های مدافع حقوق زنان، با دفاع از سنتهای عقب مانده در کردستان، در کنار نیروهای اسلامی و عقب مانده ایستاد. تبلیغات زهر آگین حزب دمكرات علیه كمونیستها در كردستان بدلیل دفاع ما از حقوق زنان و برابری زن و مرد، هیچ تفاوتی با جریانات اسلامی و مرتجع و از جمله ارتجاع اسلامی به قدرت رسیده نداشت. در مبارزات کارگران علیه کارفرمایان در کوره پزخانه ها و دیگر مراکز کارگری  همیشه به پشتیبانی از کارفرمایان موضع گیری میکرد و در موارد متعددی اقدام به سرکوب اعتراضات کارگری و دستگیری فعالین کارگران کرد. 

حدکا رسما منکر وجود طبقه ایی به عنوان طبقه کارگر در کردستان بود و با تئوری ״ما همه کرد هستیم و در کردستان کارگری وجود ندارد״ اعلام میکرد که کومه له کارگران را پر توقع و بد آموز کرده است. یکی از نمونه های بارز تقابل این حزب با اعتراضات کارگری اعتصاب کارگران کوره پزخانه های ״سرو قامیش״ در منطقه بوكان بود که حزب دمکرات رسما از کارفرما و صاحب کوره ها دفاع کرد و برای جلوگیری از تعرض کارگران به کوره پزخانه به حفاظت و نگهبانی از کوره ها اقدام نمود. در ادامه حزب دمكرت رفیق سلیمان محمدی یکی از مروجین و سازمانده گان کومله را به دلیل سازماندهی کارگران و نقش و تاثیر او در سازماندهی اعتصاب کارگران كوره را ترور کرد. 

تقابل حدکا با تن ندادن مردم در کردستان به حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی، تقابل آن با مقاومت توده ای مردم در مقابل حضور نظامی و اشغال کردستان توسط سپاه پاسداران، تقابل با اعتراض رادیکال، برابری طلبانه و آزایخواهانه مردم که کومه له آن دوره تلاش در سازمان دادن و هدایت آن بود معرف خاص و عام بود. درست در شرایطی که شهرهای کردستان در اعتراض به حضور نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی می جوشید، در شرایطی که علیه حمله خونین جمهوری اسلامی به سنندج که به ״نوروز خونین״ معروف شده است، در شرایطی که مردم سنندج علیه حضور سپاه پاسداران تحصنی یکماهه داشتند و بالاخره در شرایطی که جمهوری اسلامی جنگی ۲۴ روزه سنندج در جریان بود، حدکا دائما در تلاش بود تا مخفیانه و به دور از چشم مردم، برای کسب امتیازاتی برای خود بعنوان ״صاحب کردستان״، با جمهوری اسلامی به توافقاتی برسند. میكوشید به جمهوری اسلامی نشان دهد که بعنوان ״صاحب کردستان״ میتواند بعنوان نماینده واقعی حاکمیت در سرکوب و اختناق و اداره جامعه به همان شیوه رژیم در کردستان، با قدرت عمل کند. پیام حزب دمکرات به جمهوری اسلامی این بود که  میتوانم با قدرت سازمانی و نظامی خود و با سرکوب مردم و نیروهای چپ ، مانع رشد هر نوع آزادیخواهی و چپگرایی در کردستان شده  و به من اعتماد کنید! حزب دمکرات تقابل خود با نیروها و سازمانها چپ را دستمایه مذاکرات خود با رژیم قرار میداد و برای جلب اعتماد هر چه بیشتر جمهوری اسلامی و متقاعد کردن شان برای به رسمیت شناخته شدن و شریک شدن در قدرت از هیچ تلاشی خودداری نکرد.  ما و مردم كردستان فراموش نكرده ایم زمانی كه هنوز شهرهای كردستان دست مردم انقلاب كرده و شوراها و نیروهای سیاسی بود، جمهوری اسلامی میكوشید پادگانها را در كردستان تقویت كند و چندین ستون نظامی را حزب دمكرات اسكورت كرد تا سالم به پادگانها برسند. 

تقابل حدکا با کومه له فقط تقابلی سازمانی نبود، این تقابلی سیاسی بود چرا که کومه له در آن دوره آزادیخواهی و برابری طلبی جامعه، زنان و کارگران و طبقه فرودست جامعه را نمایندگی میکرد که با منفعت حزب دمکرات بعنوان نماینده بورژوازی کرد و صاحبان سرمایه و زمین تضاد کامل داشت. قبل از جنگ تمام عیار حزب دمکرات با کومله، که در سال ۱۳۶۳ شروع شد، ده ها نمونه از تعرض و جنایات این حزب علیه  مردم، حمله به نیروها و مقرهای کومه له و سایر نیروهای چپ در پرونده این حزب است  که به نمونه های بارز آن اشاره ایی خواهم کرد: 

-   خلع سلاح، دستگیری و به زندان انداختن اعضا شواری روستاهای "حمامیان، داربسر و خانقاه "در منطقه بوكان بعد از انقلاب ۵۷

-  پائیز سال ۱۳۵۸، تلاش برای بستن مقر کومه له در روستای "میراوی״ سردشت با کمک ملای روستا و طرفدارنشان که با مقاومت مردم و هواداران کومله شكست خوردند. 

- مرداد سال ۱۳۵۹، حمله به مقر کومه له در روستای "بیتوش" (الان سردشت ) و خلع سلاح و دستگیری ۱۷ نفر از پیشمرگان ما که پس از تمرکز نیروی کومه له در منطقه ناچار به آزادی دستگیر شدگان و بازگرداندن اسلحه ها به کومه له شدند.  

- ۲۱ آبان ماه ۱۳۵۹، حمله به مقر سازمان راه کارگر در روستای "عزیز کند"،حومه شهر بوکان، و دستگیری افراد داخل مقر 

 - در همین دوران خلع سلاح و دستگیری تعدادی از اعضا چریک های فدائی اقلیت را در روستای "حوتاش " در منطقه سرشیو سقز 

-  ۱۷ اسفند ۱۳۵۹، حمله وحشیانه، با آرپی چی و نارنجک انداز، به مقر سازمان پیکار در شهر بوکان. در نتیجه این جنایت سه نفر از پیشمرگان پیکار جان باختند و سه تن دیگر زخمی شدند. سایر پیشمرگان پیکار در مقر توسط افراد حزب دمکرات اسیر شدند. پس از این حمله نیروهای حزب دمکرات در سطح شهر دست به دستگیری اعضا و هوادران سازمان پیکار زدند. قابل ذکر است در حین حمله به مقر سازمان پیکار تعداد قابل توجهی از مردم بوکان در محل درگیری تجمع کرده و خواهان توقف درگیری شدند که با تعرض پیشمرگان حزب دمکرات و كشیدن اسلحه به روی مردم و تهدید به شلیك كردن مواجه شدند. 

- خرداد سال ۱۳۵۹، نیروهای حزب دمکرات به منظور آزاد کردن فئودال و مالکین روستای "نه لین"، در حومه شهر سردشت، از زندان کومه له، چند نفر از پیشمرگان کومه له را در ناحیه مهاباد دستگیر کردند تا بدین وسیله کومه له را برای آزادی فئودال و مالکین زندانی تحت فشار قرار دهند. 

- حزب دمكرات به نیروهای اتحادیه کمونیستها نیز حمله كرد و علاوه بر این ترور صلاح الدین شمس برهان از رهبران این جریان و شخصیت شناخه شده در مهاباد بر اساس اطلاعیه اتحادیه كمونیستها كار حزب دمكرات بود. اتحادیه كمونیستها ضمنا كل ماجرای ترور و اسم كسی كه مرتكب این جنایت شد را علنا اعلام كردند. 

- پس از کنگره دوم کومه هله و مصوبات آن، که نشانه چرخش آشکار کومه له آن دوران به سوی کمونیسم و برنامه کمونیستی بود، حملات و مانع تراشی های حدکا علیه فعالیت های ما افزایش پیدا کرد. در این دوره حدکا علاوه بر حملات تبلیغی علیه کومه له و ضد انقلاب خواندن کومه له از رادیوی این حزب، در هر فرصتی به پیشمرگان کومه له حمله میکرد. به عنوان نمونه در "شارویران" منطقه مهاباد به واحدی از پیشمرگان کومله که در حال استراحت بودند حمله کرده و آنها را خلع سلاح می کنند، در جواب این تعرض پیشمرگان کومله به مقر حدکا در روستای ״آجی کند״ حمله میکند، مقر را تسخیر و ۴۰ نفر از افراد حدکا را اسیر میکنند. اینبار حدکا ناچار میشود به درخواست کومه له برای مذاکره جواب مثبت داده و در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۰ تعهد میدهد که آزادی های سیاسی را در کردستان به رسمیت بشناسد. 

هنوز جوهر این تعهد و توافق نامه خشک نشده بود که نیروهای مسلح حدکا در "واوان"، در منطقه سردشت، پیشمرگان کومه له را به کمین می اندازند و در نتیجه این درگیری تعدای از پیشمرگان دو طرف جان می بازند. همزمان در ناحیه مریوان پیشمرگان کومه له پس از عملیات تسخیر پایگاه "سروآباد"، یکی از پایگاههای اصلی رژیم در منطقه، برای استراحت راهی روستای ""گلیه" بودند، نیروهای حدکا با علم به این مسئله و با غنیمت شمردن فرصت و خستگی پیشمرگان کومله، روستا را محاصره کرده و به محض ورود پیشمرگان کومله با آنها درگیر میشوند که با دخالت مردم روستا این درگیری خاتمه می یابد. در این درگیری دو نفر از رفقای پیشمرگ کومه له جان باختند. در ادامه این تعرضات، نیروهای حدکا به پیشمرگان آموزشی كومه له در آموزشگاه "دوزه غره" در منطقه مریوان حمله میکنند که تعدای از آنها جان می بازند. در سال ۱۳۵۹ حزب دمكرات در "حاجی آلی كند" به پیشمرگان كومه له حمله كرد و جنگی چند روز را به ما تحمیل كردند كه دو نفر از رفقای ما در این جنگ جان باختند و البته كه حزب دمكرات هم لطمات جدی دید. در ادامه حزب دمكرات جنگ سنگینی را در روستای "طا" در منطقه کامیاران به کومه له و سازمان پیكار تحمیل میکنند که چندین روز ادامه داشت. 

پس از این حملات و درگیری ها، در "کاولان" منطقه سردشت مجددا مذاکراتی بین قاسملو و حسن زاده از حدکا و  دکتر جعفر شفیعی و حسین مراد بیگی از کومه له انجام میشود که دو طرف متعهد میشوند هیچیک حق استفاده از اسلحه برای حل اختلافات سیاسی را ندارند و آزادی های سیاسی به رسمیت شناخته شود. البته مفاد این توافقنامه و توافقنامه های دیگر که از طرف رهبری حدکا امضا شده بود، هیچگاه رعایت نشد و به آن پایبند نماندند.

این قلدری حزب دمکرات و درگیرهای پراکنده با کومه له همچنان ادامه داشت و هر زمان کومه له به آنها پاسخ میداد حدکا به پای میز مذاکره می آمد و موقتا درگیرها خاتمه پیدا میکرد. این روند جنگ و مذاکره تا ۲۵ آبان ماه ۱۳۶۳ادامه داشت. در این روز نیروهای مسلح حدکا با حمله از پیش سازمان یافته، با خمپاره و آرپی جی و دیگر سلاح های سنگین، به مقرهای کومه له در "نوسود" و "شوشمه" در منطقه "اورامان" حمله کرده و پیشمرگان کومله را غافلگیر میکنند و چادر درمانگاه را هم به آتش میکشند. در نتیجه این حمله ۳ نفر از پیشمرگان کومه له جان می بازند و ۱۰ نفر دیگر به اسارت درمی آیند که همه رفقای اسیر توسط حزب دمکرات اعدام میشوند. بعد از این جنایت شیپور جنگ سراسری علیه کومه له از طرف رهبری حزب دمکرات کردستان ایران به صدا درآمد.

کومله با هدف ممانعت از درگیری سراسری در وهله اول خواستار محکوم کردن این جنایت از طرف حزب دمکرات و مجازات عاملین و مسئولین این جنایت شد. حدکا به این خواسته تن ندادند و در ادامه تلاش کومه له برای ممانعت از درگیری سراسری، هیئتی برای تحقیق در "اورامان" تشکیل شد. اعضای این هیئت عبارت بودند از ابراهیم جلال و جمیل هورامی از طرف اتحادیه میهنی کردستان عراق، مصطفی شلماشی و ماموستا گوران از طرف حدکا، فاتح شیخ الاسلامی و فاروق بابامیری از جانب کومله. همزمان با کار ״هیئت تحقیق״ به ابتکار کومه له و با هدف فشار به حدکا برای دست نزدن به جنگی سراسری علیه كومه له  در کردستان، صدها قطعنامه و بیانیه از طرف شورای روستاها درکردستان و همچنین از داخل شهرهای کردستان مبنی بر محکوم کردن این جنگ افروزی حدکا، تاکید بر به رسمیت شناختن آزادی های سیاسی از طرف همه نیروهای سیاسی و مجاز نبودن دست بردن به اسلحه از طرف هیچ نیرویی برای حل  اختلافات سیاسی و همچنین مجازات عاملین جنایت اورمان و خاتمه دادن به جنگ، صادر شد.   

کومله نیز رسما اعلام کرد که به حدکا ۳ ماه فرصت میدهد که عاملان این جنایت( حمله به مقر كومه له در اورامان و اعدام اسرا) را معرفی و مجازات کند. اما حزب دمکرات هیچ وقعی به این قطعنامه ها و رفتار مسئولانه و خواست کومه له نگذاشت. دلیل آنهم روشن بود حدکا در کنگره ششم خود در سال ۱۳۶۳و در پلنوم پس از آن، سیاست جنگی تمام عیار علیه کومه له را تصویب و به سیاست رسمی خود تبدیل کرده بود. به گفته حکیم رضایی، عضو کمیته مرکزی و مسئول کمیته ناحیه اورامان وقت حدکا، دفتر سیاسی حدکا در جریان لحظه به لحظه این جنایت قرار داشته است. 

نتیجه کار ״هیئت تحقیق״ در دو جلد کتاب به نام" فاجعه اورامان" از طرف کومه له چاپ شد که در آن رسما حدکا مسئول این جنایت معرفی میشود. علیرغم این رهبری حدکا با بی اعتنایی به نتیجه گزارش ״هیئت تحقیق״ این جنایت را محکوم نکرد. با توجه به سیاست رسمی حدکا، مبنی بر تحمیل جنگ سراسری به کومه له و شانه بالا انداختن حدکا در مقابل کار ״هیئت تحقیق״ و تمام تلاش های کومه له و مردم کردستان برای جلوگیری از یک جنگ سراسری، عملا راهی جز دفاع مسلحانه از خود و دفاع از آزادی های سیاسی در کردستان برای کومه له باقی نماند. این تعرض وحشیانه و قلدرمنشانه به آزادیهای سیاسی و چپگرایی در کردستان باید جواب میگرفت. كومه له بعد از گذشت سه ما كه وعده داده بود و به حزب دمكرات فرصت داده بود كه جنایت اورامان را محكوم و عاملین آنرا معرفی كند، در همان منطقه جواب تعرض حزب دمكرات را مسلحانه داد و رسما هم اعلام كرد.

از این تاریخ به بعد کومه له مجبور شد مسلحانه از خود دفاع كند، جنگ سراسری را حزب دمكرات تحمیل كرده بود و كومه له ضمن اینكه تلاش میكرد از نظر سیاسی، با تبلیغات واقعی در مورد سیاست جنگ طلبانه حزب دمكرات، آنها را شكست دهد و از نظر نظامی نیز همه جانبه در مقابل قلدری حزب دمكرات مقابله كند. در طول چهار سال جنگ تحملی با حدکا، درگیرهای بسیاری در تمامی مناطق کردستان در جریان بود. طی این چهار سال کومه له علاوه بر دفاع و جنگ با حدکا کماکان از هیچ تلاشی برای بسیج مردم برای توقف جنگ و پایان دادن به خونریزی دریغ نکرد. در طول این جنگ نیروهای مسلح حزب دمكرات بعلاوه با تهدید هواداران كومه له در روستاها، كتك كاری و دستگیری آنان ادامه میداد. برای نمونه در روستای باشبلاغ در منطقه سقز ده نفر از پیشمرگان كومه له در دو تیم پنج نفره در دو خانه مخفی  و در حال استراحت بودند. حزب دمكرات با اطلاع از محل  یكی از این تیمها با گسل نیرویی بیش از صد نفر و محاصره روستا و خانه لو رفته كه ۵ نفر از رفقا در آن مخفی بودند، با مقاومت قهرمانانه رفقا و لطمات سنگین به حزب دمكرات، و شكست عملی حزب دمكرات در این ماجرا، فردای آن روز رفیق خالد غفاری اهل روستا و از فعالین كومه له و خوشنام را در منزل خود دستگیر و همان روز در روستا در مقابل چشم صدها نفر از مردم اعدام كردند.

 میان تمامی این درگیرها عملیات های "آژوان ۱ و آژوان ۲" نقاط عطفی در این جنگ چهار ساله بودند. دو جنگی که اولی با بسیج نیروی فراوان حزب دمكرات از سراسر كردستان برای حمله به ارودوگاه مرزی ما در منطقه "شلیر" میان سقز و مریوان و شكست حزب دمكرات در این حمله و بدنبال آن حمله متقابل كومه له به اردوگاه حزب دمكرات در همین منطقه و تسخیر آن باعث شکستهای سنگین حدکا در جنوب کردستان شد. بطوریکه حدکا ناچار شد تمامی نیروهای خود را از جنوب کردستان خارج کند. حدکا که از لحاظ سیاسی و نظامی شکست سنگینی خورده بود دیگر آن توان قبلی را در ایجاد مزاحمت وجلوگیری از فعالیت سیاسی کومه له و نیروهای چپ بطور عام را نداشت، به همین دلیل رهبری حزب کمونیست ایران، به ابتکار منصور حکمت، با اعلام اینکه کومه له از اول هم خواهان جنگ نبوده و حالا هم نیست، آتش بسی یک طرفه را اعلام کرد. 

کمیته مرکزی کومله طی اطلاعیه ای تحت عنوان ״درباره موقعيت کنونى حزب دمکرات و ختم درگيرى جنگ داخلى در کردستان״ این آتش بس یکطرفه را اعلام کرد. در این اطلاعیه منجمله آمده است که: 

״رهبرى حزب دمکرات ميپنداشت که ميتواند به نيروى اسلحه روند پيشروى حزب و طبقه پيشرو در کردستان و سير اضمحلال و انزواى سياسى خود را کُند کند. حزب دمکرات با هدف محدود ساختن دامنه فعاليت آزادنه کمونيستى و مرعوب ساختن کارگران و زحمتکشان کردستان به جنگ با کومه‌له دست يازيد...״

״کومه‌له در برابر سياست جنگى و ارتجاعى حزب دمکرات با قاطعيت ايستاد. هدف ما اين بود که بى حاصلى اين سياست به حزب دمکرات اثبات شود و شرايطى فراهم گردد که در آن نيروهاى ما بتوانند فارغ از مزاحمت حزب دمکرات، به هدف اساسى خود، يعنى نبرد با رژيم ارتجاعى جمهورى اسلامى معطوف گردند. امروز حزب دمکرات از لحاظ توانائيهاى عملى خود به چنان موقعيتى سوق پيدا کرده است که ديگر قادر به ايجاد مزاحمت جدى بر سر راه فعاليت کومه‌له نيست. لذا از آنجا که هدف ما نه انتقام‌جويى از حزب دمکرات بلکه رسيدن به شرايطى است که در آن دمکراسى در کردستان براى آگاهگرى و سازمانيابى طبقه کارگر برقرار بماند و حقوق اوليه مردم زحمتکش و فعاليت آزادانه احزاب و نيروهاى سياسى مورد تعرض قرار نگيرد، و نيز بنا به مصالح جنبش انقلابى مردم کردستان در مقابله با جمهورى اسلامى، از تاريخ صدور اين اطلاعيه از جانب خود با هر دو بخش جريانى که به نام حزب دمکرات کردستان ايران فعاليت ميکنند، آتش بس و ختم جنگ اعلام ميکنيم.״(۱)

هر چند با اعلام آتش بس یک طرفه از موضع قدرت کومه له دیگر حدکا حمله ایی علیه کومه له سازمان نداد و در عمل به آن تن داد، اما هیچ وقت و تا کنون هم به طور رسمی آنرا قبول نکرده است. این شکست سیاسی و نظامی حدکا بر متن بحران سیاسی پیشین در درون این حزب، در درون این حزب بازتابی جدی داشت. انشعابی در حدکا رخ داد و شاخه ای که به نام ״حزب دمکرات کردستان ایران- رهبرى انقلابى״ طى اعلاميه‌اى به سهم خود ختم جنگ با کومه‌له را اعلام کرد. کمیته مرکزی کومله در همان اطلاعیه این اقدام را مثبت ارزیابی کرد و نوشت:

״اضافه ميکنيم که حزب دمکرات کردستان ايران - رهبرى انقلابى طى اعلاميه‌اى به سهم خود ختم جنگ با کومه‌له را اعلام کرده است. ما اين حرکت را گامى مثبت ارزيابى ميکنيم. اعلام ختم جنگ از هر دو طرف اين امکان را فراهم ميکند تا طرفين مناسبات خود را بطور مسالمت‌آميز و در يک فضاى تفاهم و بر اساس موازين دمکراتيک تنظيم کنند.

سياست ما مبنى بر اعلام يک جانبه آتش‌بس بر مبناى مسئوليت کومه‌له در قبال جنبش انقلابى مردم کردستان و در نظر گرفتن مصالح مبازره سراسرى عليه جمهورى اسلامى اتخاذ گرديده است. ما اعلام ميکنيم مادام که هر جريانى از حزب دمکرات عليه کومه‌له دست به اقدام مسلحانه نزند و به زور اسلحه مانعى بر سر راه سازمانيابى و فعاليت سياسى کارگران و زحمتکشان کردستان ايجاد نکند، کومه‌له عليه آن دست به اسلحه نخواهد برد. در عين حال از آن بخش حزب دمکرات که تحت نام کنگره هشتم فعاليت ميکند و هنوز سياست تداوم جنگ با کومه‌له را کنار نگذاشته است ميخواهيم که بيش از اين در مقابل خواست توده‌هاى مردم نايستد و ختم جنگ و اصل احترام به دمکراسى را بپذيرد.״(۱)

کومله در کنگره ششم خود طی قطعنامه ای تحت عنوان ״درباره ارزيابى از موقعيت حزب دمکرات و شيوه برخورد ما به آن״(۲) ارزیابی تفصیلی از موقعیت این حزب و سیاست ما رد قبال هر دو شاخه را اعلام کرد. 

سلب مسئولیت از خود از طرف رهبری امروز حدکا و پز دفاع از ״وحدت و همبستگی״ و رفتن در قالب آموزگاری که درس ״احساس مسئولیت״ میدهد فقط میتواند یک واقعیت را نشان دهد. اینکه سیاست امروز حدکا در قبال آزادیخواهی و چپگرایی ادامه سیاست حدکا در سالهای ۵۹ تا ۶۷ است. سیاستی که قرار بود با جنگ سراسری با کومه له و نابودی آن هر نوع صدای چپ و آزادیخواهی در آن جامعه را خفه کند. حدکای امروز، همان حدکای ضد برابری زن، ضد آزادی، ضد برابری و ضد کمونیست و ضد کارگر و مدافع هر نوع سنت عقب مانده و ارتجاعی است. هدف غایی حدکا بدست گرفتن گوشه ایی از قدرت در کردستان در توافق با جمهوری اسلامی است. سهیم شدن در قدرت و سهیم شدن در استثمار کارگر و زحمتکش هدف نهایی این حزب بورژوایی است.

 جنگ سراسری حدکا علیه کومه له آن زمان به عنوان سازمان كردستان یك حزب كمونیستی نه از سر ناآگاهی و ماجراجویی بود بلکه کاملا آگاهانه این سیاست را در پیش گرفت، چرا که حدکا به شدت نگران رشد کمونیست و ایده های چپ در جامعه  کردستان و آگاهی طبقه کارگر و فرودستان آن جامعه بود. این نگرانی و خطری که احساس میکرد با تشکیل حزب کمونیست ایران ده چندان شد و‌ آینده بورژوازی کرد و یکه تازی آن در کردستان بعنوان ״صاحب کردستان״ را بطور جدی به خطر انداخته بود. 

همانطور که در اطلاعيه کميته مرکزى کومه‌له آمده است: 

״حزب دمکرات با هدف محدود ساختن دامنه فعاليت آزادنه کمونيستى و مرعوب ساختن کارگران و زحمتکشان کردستان به جنگ با کومه‌له دست يازيد و طى اين مدت علاوه بر بکارگيرى همه ظرفيت نظامى‌اش عليه کومه‌له، با دست‌آويز قرار دادن ابزارهائى چون مذهب، ناسيوناليسم تنگ‌نظر، اخلاقيات عقب‌مانده نسبت به زنان و غيره کوشيد تا بلکه براى تعرضش به کومه‌له پشتوانه مادى در ميان ارتجاع کردستان بوجود بياورد. اما واقعيات سرسخت تغيير يافته جامعه کردستان و اتکاى کومه‌له به نيروى کارگر و زحمتکشِ بيدار شده کُرد، هر روز بيشتر بى نتيجه بودن اين تلاشها را به رهبران اين حزب فهماند. اين جنگ، و پريشان‌گويى و سردرگمى سياسى و تبليغى حزب دمکرات در پى آن، اين حزب را بيش از پيش در يک تجربه زنده سياسى به مردم و بويژه زحمتکشان کردستان شناساند.״

آنچه اشاره كردم تنها گوشه ای از حقایق تاریخی تقابل حزب دمکرات با هرنوع آزادخواهی در کردستان و جنگ طلبی این حزب علیه کمونیستها است. پرداختن به تمام این کشمکشها و تعرض های حزب دمكرات پیش از شكست سیاسی و نظامی در جنگی كه به ما تحمیل كرد، نه فقط علیه ما در كومه له و نه فقط علیه نیروهای چپ در كردستان، که علیه مردم آزادیخواه، علیه كارگران و زنان و نسل جوان پیشرو در این جامعه، در حوصله این نوشته نیست. زورگویی و اخاذی حزب دمكرات علیه مردم كردستان و هر كسی که به او تمكین نمیكرد، زبان زد همه مردم بود. از آن تاریخ چند دهه گذشته است و امروز حزب دمكرات با علم به همه این حقایق میكوشد تصویری متمدن از گذشته خود بدهد و ما را عامل جنگ چند ساله معرفی كند. لشكری از روشنفكران ناسیونالیست زیر عناوین مختلف به نام محقق و تاریخ نگار، نویسنده و روزنامه نگار، میكوشند تاریخ واقعی مباره طبقاتی در این جامعه، تاریخ واقعی مقابله ما كمونیستها و از جمله كومه له و حزب كمونیست ایران آن زمان علیه بی حقوقی، در دفاع از مردم در کردستان و سازمان دادن جنبشی توده ای برای آزادی و برابری در کردستان، تاریخ تقابلهای اجتماعی در کردستان و بالاخره تاریخ مقابله ما با جنگ طلبی حزب دمكرات و قلدری و... او، را به میل خود تغییر دهند و به عنوان حقایق به مردم معرفی كنند. این تاریخ مدون است، برای هر انسان شرافتمند و خواهان حقیقتی، قابل دسترس است. حزب دمكرات و همه كسانی كه بر اساس منافع حقیر خود مشتی جعلیات را به نام فاكت و حقیقت تحویل میدهند، تنها ماهیت و عدم پایبندی خود به ابتدایی ترین پرنسیبهای مبارزه سیاسی را به نمایش میگذارند.  

۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
۲۸ آوریل ۲۰۲۵ 


۱) اطلاعيه کميته مرکزى کومه‌له درباره موقعيت کنونى حزب دمکرات و ختم درگيرى جنگ داخلى در کردستان (اردیبهشت ۱۳۶۷)
https://hekmat.public-archive.net/fa/2210fa.html
https://www.hekmatist.com/Tarix/39.pdf

۲) قطعنامه مصوب کنگره ششم کومه‌له درباره ارزيابى از موقعيت حزب دمکرات و شيوه برخورد ما به آن (اردیبهشت ۱۳۶۷)
https://hekmat.public-archive.net/fa/3360fa.html