هفته حکمت، ١۴ تا ٢١ خرداد (۴ تا ۱۱ ژوئن)، هفته ای است که به بزرگداشت دستاوردهای زندگی پربار منصور حکمت اختصاص دارد. ایران تریبون به مناسبت هفته منصور حکمت، بخشی از مجموعه آثار این متفکر مارکسیست را معرفی میکند.
۱- حزب و قدرت سیاسی
منصور حکمت، در این بحث، به موضوع حزب و قدرت سیاسی میپردازد. او با طرح پرسشهای چالشبرانگیز، نظریههای سنتی جنبش کمونیستی در مورد کسب قدرت توسط طبقه کارگر را مورد بازبینی قرار میدهد. حکمت استدلال میکند که حزب کمونیستی، حتی اگر در اقلیت باشد، باید فعالانه به دنبال کسب قدرت سیاسی باشد و این هدف نه تنها با قدرتیابی طبقه کارگر در تضاد نیست، بلکه تنها مسیر دستیابی به آن است. وی بر اهمیت تبدیل شدن به یک سنت سیاسی زنده در جامعه، حضور فعال در صحنه اپوزیسیون، داشتن ارتباط ارگانیک و زنده با بخش رادیکال - سوسیالیست طبقه کارگر، و نشان دادن قابلیت رهبری برای دستیابی به قدرت تاکید میکند و این فرآیند را محتوم و اجتنابناپذیر نمیداند، بلکه آن را تابعی از عملکرد عملی، قدرت تشخیص، تصمیم و اراده آگاهانه حزب در شرایط مساعد سیاسی میداند. برای خواندن مبحث "حزب و قدرت سیاسی" اینجا کلیک کنید.
۲- مارکسیسم و جهان امروز
این مصاحبه با منصور حکمت، دیدگاه او را در مورد مسائل اساسی مارکسیسم و کمونیسم پس از فروپاشی بلوک شرق ارائه میدهد. منصور حکمت معتقد است که این فروپاشی شکست سوسیالیسم بورژوایی و سرمایهداری دولتی بود که با آرمانهای مارکسیسم بیگانه بودند و نه شکست سوسیالیسم و کمونیسم کارگری... در این مبحث، وی لنین را یک مارکسیست اصیل و رهبر صالح جنبش کارگری میداند که بر امکان پذیری سوسیالیسم تأکید داشت؛ حکمت به روشنی تفاوت میان خط لنینیسم با ناسیونالیسم روسی را در این بحث برجسته میکند؛ در پاسخ به ادعای برتری سرمایهداری بازار، منصور حکمت این نظام را به دلیل نابرابریها و تضادهای درونیاش به شدت نقد میکند و سوسیالیسم را جامعهای مبتنی بر برابری و آزادی کامل انسانها میداند. در این متن، وی به نقد دیدگاههایی میپردازد که فعالیت حزبی و سازمانیافته کمونیستی را در "دوره" فروپاشی بلوک شرق تمام شده تلقی میکنند. او با تأکید بر اهمیت فعالیت نظری مارکسیستی و کار کمونیستی، هشدار میدهد که بدون وجود احزاب کمونیستی کارگری، تلاشهای فردی و محفلیِ سوسیالیستها در جامعه سرمایهداری بهراحتی جذب و بیاثر میشوند. به باور او، حزبگریزیِ فعلی نتیجه حمله ایدئولوژیک بورژوازی به کمونیسم است، نه یک تحلیل نظری عمیق. حکمت پیشبینی میکند که با بازگشت مبارزات و اعتصابات کارگری، دوره مارکسیسم تحزب یافته نیز بازخواهد گشت. برای خواندن مبحث "مارکسیسم و جهان امروز" اینجا کلیک کنید.
۳- آیا پیروزی کمونیسم در ایران ممکن است؟
سخنرانى منصور حکمت در انجمن مارکس لندن به بررسى اين پرسش کليدى مىپردازد که آيا پيروزى کمونيسم در ايران امکانپذير است. او با صراحت پاسخ مثبت مىدهد و تأکيد مىکند که بحث اصلى بر سر مشکلات و استراتژى دستيابى به اين هدف است، نه "تئورى دوران" يا "مدل اقتصادى سوسياليسم". تمرکز او بر اوضاع سياسى و نيروهاى سياسى کنونى ايران است و کمونيسم را بهعنوان يک نيروى سياسى در تحولات جارى ارزيابى مىکند که شانس دستيابى به قدرت سياسى را دارد. او ریشه بحران کنونى جمهورى اسلامى را در اقتصاد، مسائل سياسى و فرهنگی و ارزشهاى جامعه در مقابل حکومت مىداند و در آن زمان به سه نيروى اصلى سياسى اشاره مىکند: جنبش ملی - مذهبی، محافظهکاران طرفدار غرب و کمونيسم کارگرى. در نهايت، او بر اين باور است که کمونيسم کارگرى، با نمايندگى اميال طبقه کارگر و اکثریت مردم و داشتن پشتوانههاى مهمى چون رادیکالیسم در جنبش زنان، شانس قابل توجهى براى کسب قدرت دارد، مشروط بر آنکه بر موانعى چون عدم حمايت بينالمللى و خصومت غرب غلبه کند و مهمتر از همه، خود را بهعنوان يک نيروى توانمند براى اداره جامعه ببيند. برای خواندن این مبحث اینجا کلیک کنید.
۴- بازخوانی "کاپیتال" مارکس
این مبحث، سخنرانی منصور حکمت در انجمن مارکس در لندن با عنوان «بازخوانی کاپیتال» است که به تحلیل عمیق کتاب سرمایه میپردازد. منصور حکمت در این سخنرانی، اهمیت بینظیر کاپیتال به عنوان یک اثر علمی و انقلابی را برجسته کرده و توضیح میدهد که چگونه این کتاب زیربنای نظری برای درک جامعه سرمایهداری و جنبش کمونیستی فراهم کرده است. برخلاف برداشتهای سطحی از مارکسیسم، کاپیتال بهزعم حکمت نه مجموعهای از فرمولهای اقتصادی، بلکه تشریحی علمی و انتقادی از سرمایهداری است که پایههای نظری و عملی کمونیسم کارگری را شکل میدهد. علاوه بر این، در این مبحث، منصور حکمت به تحلیل و نقد نظری مارکس به اقتصاد سیاسی میپردازد و تأکید میکند که کاپیتال نقدی عمیق بر اقتصاددانان بورژوا و تئوریهای پیشین آنهاست. مارکس در کاپیتال بهویژه به نقد نظریات اقتصاددانانی مانند آدام اسمیت، ریکاردو، و مالتوس میپردازد که تلاش داشتند تا نظام سرمایهداری را بهعنوان یک سیستم طبیعی و پایدار توجیه کنند. حکمت بر این نکته تأکید میکند که مارکس این اثر را نه بهعنوان یک شرح اقتصادی، بلکه بهعنوان یک "نقد اقتصاد سیاسی" مینوشت تا نشان دهد که سرمايهداری نه تنها یک سیستم کسب سود است بلکه یک سیستم استثمار سیستماتیک است که در آن طبقه کارگر استثمار میشود تا طبقه بورژوا سود کند و دولت بهعنوان ابزاری برای سرکوب این استثمار عمل میکند. حکمت همچنین به جزئیات و ساختار کار مارکس در کاپیتال اشاره میکند و به تأثیرگذار بودن کتاب "گروندریسه" مارکس میپردازد که پیشنویسهایی از کاپیتال در آن آمده است و بهطور خاص نحوه تفکر مارکس را در مورد اقتصاد سیاسی نشان میدهد. برای خواندن این مبحث اینجا کلید کنید.
۵- دمکراسی تعابیر و واقعیات
در این مبحث، منصور حکمت به نقد دیدگاه رایج "پیروزی" دموکراسی پس از جنگ سرد میپردازد. حکمت این ادعا را که دموکراسی برقرار شده، توهمی خوشبینانه میداند که برخاسته از پیروزی غرب بر شرق و فروپاشی حکومتهای نظامی است. او معتقد است تغییر حکومتهای نظامی به غیرنظامی، بهویژه در آمریکای لاتین، نتیجه بحران اقتصادی و ناکارآمدی آن رژیمها بوده و نه نتیجه گسترش آزادی. به نظر وی، "توتالیتاریسم" در برخی نقاط حتی با قدرت گرفتن نهادهای مذهبی تقویت شده است. حکمت دموکراسی را آنتیتز استبداد نمیداند و تأکید میکند که ساختارهای سرکوب همچنان پابرجاست. وی همچنین مفهوم دموکراسی را طبقاتی و برخاسته از بستر تاریخی بورژوازی میداند که آزادی را به چارچوبهای خاص خود محدود کرده است. از دیدگاه وی، دموکراسی بدون تغییر در ساختار اقتصادی و طبقاتی، تنها شکل جدیدی از تداوم سلطه بورژوایی است. بهطور کلی، وی دموکراسی را در بهترین حالت ابزاری برای حفظ نظم موجود و نه وسیلهای برای تحقق آزادی واقعی میداند. برای خواندن این مبحث اینجا کلیک کنید.
۶- اسطوره بورژوازی ملی و مترقی
منصور حکمت در این جزوه هدف خود را نقد نظریه رایج مبنی بر وجود بخش "ملی و مترقی" در بورژوازی ایران معرفی میکند. او با تکیه بر تحلیل مارکسیستی از سرمایهداری و امپریالیسم، به بررسی ویژگیهای نظام سرمایهداری وابسته در ایران میپردازد و نشان میدهد که چگونه منافع بخشهای مختلف بورژوازی در تداوم نظام تولید امپریالیستی و استبداد ضدکارگری همسو است. او همچنین استدلال میکند که توهم به "ملی" و "مترقی" بودن بخشی از بورژوازی، جنبش کارگری و کمونیستی را خلع سلاح کرده و مانع از تأمین استقلال ایدئولوژیک، سیاسی و تشکیلاتی طبقه کارگر در انقلاب میشود. این جزوه شامل دو بخش است؛ برای خواندن بخش اول اینجا کلیک کنید و بخش دوم جزوه را اینجا بخوانید.
۷- در حاشيه مباحثات اخير سوئيزى و بتلهايم
این متن به نقد بحث پل سویزی و چارلز بتلهایم در نشریه مانتلی ریویو پیرامون مسٸله شوروی میپردازد. منصور حکمت معتقد است که بحث هر دو از دیدگاههای "مارکسیسم قانونی" یا "دانشگاهی" مطرح شده و دچار ضعف تئوریک است. اشکالات اصلی مطرح شده عبارتند از: نادرست بودن مفروضات مشترک دو طرف در مورد خصلت انقلاب اکتبر و ارتباط آن با وضعیت شوروی سابق، و نحوه برخورد هر دو با تبیین مارکسیستی سرمایهداری، بخصوص در مورد مسئله رقابت و تعدد سرمایهها در شوروی. او استدلال میکند که تنها وجود رابطه کار و سرمایه برای اثبات سرمایهداری بودن اقتصاد شوروی کافی است و نیازی به اثبات وجود رقابت به شیوه سرمایهداری کلاسیک نیست، همچنین نظریه "شیوه تولید نوین" سویزی را ذهنیگرایانه و فاقد مبانی ماتریالیستی میداند. نقد در نهایت بر لزوم تحلیل عمیقتر و ماتریالیستی از اشکال ویژه سرمایهداری دولتی در شوروی برای جنبش کمونیستی تأکید میکند. برای خواندن این این نوشته اینجا کلیک کنید.