آلمان به یاد و درسهای هولوکاست خیانت کرده است. کشوری که وظیفهاش را فراموش نکردن میدانست، فراموش کرده است. کشوری که میگفت هرگز ساکت نخواهد ماند، اکنون در سکوت فرو رفته است.
کشوری که روزی میگفت «هرگز دیگر»، امروز شاهد تکرار وقایع است، با اسلحه، با بودجه و با سکوتش. هیچ کشوری بهتر از آلمان نمیتواند «فرآیندهای منزجرکننده» را تشخیص دهد. هر آلمانی در این مورد بیش از یائیر گولان میداند. در اسرائیل، این فرایندها در حال وقوع است، ولی آلمان هنوز آنها را تشخیص نداده است. آلمان به تازگی، اما بسیار دیر و با تأثیر ناچیز، بیدار شده است.
وقتی آلمان رژه پرچم در اورشلیم را میبیند، باید «شب کریستال» را ببیند. اگر شباهتها را نمیبیند، در حال خیانت به حافظه هولوکاست است. وقتی غزه را مینگرد، باید اردوگاههای کار اجباری و گتوهایی را ببیند که خود بنا کرده بود. وقتی فلسطینیان گرسنه در غزه را میبیند، باید بازماندگان رنجور آن اردوگاهها را به یاد بیاورد. وقتی صحبتهای فاشیستی وزرای اسرائیلی و شخصیتهای عمومی را درباره کشتار و انتقال جمعیت، درباره نبودن «افراد بیگناه» و کشتن کودکان میشنود، باید صدای هولناک گذشته خود را که به زبان آلمانی مشابه همین جملات را بیان میکرد، به یاد آورد.
آلمان حق سکوت ندارد و باید پرچم مقاومت اروپا علیه وقایع غزه را در دست بگیرد. با این حال آلمان همچنان از دیگر کشورهای اروپایی عقب مانده است. نه فقط به دلیل گذشتهاش، بلکه همچنین به دلیل مسئولیت غیرمستقیم در قبال نکبت (Nakba) که احتمالاً بدون وقوع هولوکاست اتفاق نمیافتاد. آلمان همچنین یک بدهی اخلاقی نسبت به ملت فلسطین دارد.
اشغالگری اسرائیل بدون حمایت آمریکا و آلمان ممکن نبود. در تمام این مدت، آلمان دومین دوست مهم اسرائیل محسوب میشده، دوستی که بیقید و شرط بوده است. حالا آلمان باید تاوان سالها خودسانسوری شدیدش را بپردازد؛ سالهایی که در آن هرگونه انتقاد از اسرائیل ممنوع بود و هر نقدی به عنوان یهودستیزی برچسب میخورد. مبارزه عادلانه برای حقوق فلسطینیان جرم محسوب میشد. کشوری که یک امپراتوری رسانهای بزرگش از روزنامهنگارانش میخواهد شرط استخدامشان را زیر سؤال نبردن موجودیت اسرائیل قرار دهند، نمیتواند مدعی احترام به آزادی بیان باشد.
در آلمان انتقاد از اسرائیل تقریباً غیرممکن است. این دوستی نیست، این اسارت در گذشته است و باید در مقابل آنچه در غزه اتفاق میافتد به پایان برسد. «رابطه ویژه» نمیتواند شامل تأیید جنایات جنگی باشد. آلمان حق ندارد دیوان کیفری بینالمللی را نادیده بگیرد؛ دادگاهی که دقیقاً به خاطر جنایات آلمان تأسیس شده است.
آلمان اکنون در سختترین آزمون اخلاقی خود پس از هولوکاست قرار دارد. تنها چند هفته پس از حمله روسیه به اوکراین، آلمان در رأس تحریمها علیه روسیه قرار گرفت. اما بیست ماه پس از حمله اسرائیل به غزه، هنوز هیچ اقدامی علیه اسرائیل انجام نداده است.
آلمان باید تغییر کند، نه علیرغم گذشتهاش، بلکه به دلیل آن. دیگر کافی نیست که صدراعظم فریدریش مرتس بگوید نمیتوان بمباران غزه را توجیه کرد؛ باید برای توقف آن اقدامی انجام دهد. دیگر کافی نیست که وزیر امور خارجه یوهان وادفول بگوید که آلمان «اجازه نخواهد داد به همبستگی اجباری واداشته شود.»
اکنون زمان آن رسیده است که آلمان با قربانیان همبستگی کند و خود را از زنجیرهای گذشته رها کند؛ زنجیرهایی که آن را از درسهای هولوکاست دور کرده است. آلمان نمیتواند به بیتفاوتی خود ادامه دهد و تنها به محکومیتهای ضعیف بسنده کند. با توجه به وخامت اوضاع در غزه، این سکوت، سکوتی ننگین برای آلمان است.
منبع: هاآرتص – برگردان برای اخبار روز: حمید پارسا