مظفر محمدی: اسرای آزاد شده در آغوش گرم مردم!

جنبش‌های اجتماعی
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

اعتصاب، تظاهرات و تجمعات گسترده و سراسری معلمان و بازنشستگان در ماه های اخیر با تعرض گسترده رژیم به این بخش از زحمتکشان جامعه مواجه شده است. در جریان اعتراضات سراسری معلمان و بازنشستگان ده ها نفر بازداشت شدند. هنوز تعدادی از ان ها در زندان بسر می برند. زندان شنیع ترین ابزار توهین و تعرض به حرمت انسان است. زندان زبونانه ترین پاسخ سرکوبگران به مبارزات توده های کارگر و زحمتکش است.

زندان و احکام پوچ و اتهامات سخیف دادگاه های اسلامی عکس العمل شرم آور در مقابل توده های بپاخاسته و نشان ترس و وحشت از مردم ازادیخواه و حق طلب است. مزدوران رژیم شبانه به خانه های فعالین کارگری و معلمان و بازنشستگان و نمایندگانشان یورش می برند، آن ها را در مقابل چشمان اعضای خانواده و از جمله کودکان مورد اهانت و آزار قرار می دهند، وسایل ارتباط و کار شان را ضبط می کنند و تهدید کنان ان ها را با خود می برند و در سلول های انفرادی نگه می دارند. حتی برای مدت ها آن ها را از ملاقات با خانواده و دوستان و همکاران منع می کنند. دستگاه اطلاعات رژیم اعضای خانواده دستگیر شدگان را تهدید می کنند که مبادا اقدام و عمل شنیع بازداشت و توحش شان را رسانه ای کنند.

جالب توجه است که این اعمال وحشیانه و سرکوبگرانه سال ها و ماه ها و بارها تکرار می شود و برای حاکمان سرکوبگر نتیجه ی معکوس داشته است. تنها یک نمونه شاهد این واقعیت است که عبدی یکی از رهبران جنبش معلمان سال ها است در زندان نگه داشته شده در حالیکه جنبش معلمان با همان قدرت و صلابت ادامه داشته است. یعنی در واقع بازداشت و زندانی کردن فعالین کارگری و اجتماعی نوعی گروگانگیری و انتقامجویی زبونانه از مبارزات حق طلبانه و فعالین و مبارزین این جنبش ها است. کار و اقدامی آزار دهنده اما عبث و بیهوده از جانب حکامی که جز توحش خاصیت و پاسخ دیگری ندارد.
در روزهای اخیر و در میان بازداشت شدگان کردستان از شهر مریوان، چهار نفر به اسامی اسکندر لطفی، شعبان محمدی، جبار دوستی و مسعود نیکخواه آزاد شدند. صحنه ی استقبال مردم در شهرهای سنندج و مریوان از این معلمان مبارز، با شکوه و پاسخی دندان شکن به نظام ضد کارگر و ضد مردم بود.

مردم ازادیخواه و معلمان و بازنشستگان شهرهای سنندج و مریوان دوستان و هم سرنوشتان خود را در آغوش گرفته و مورد ستایش و احترام قرار دادند. ازادی معلمان حاصل اعتراضات وسیع معلمان و بویژه شورای هماهنگی سراسری کانون های معلمان و بازنشستگان است. طبق آخرین خبرها دولت سرمایه داران به افزایش 38 درصدی حقوق بازنشستگان تن داده است و این یک پیروزی برای این بخش زحمتکش جامعه در نتیجه ی اعتراضات و مبارزات پیگیر و مصمم شان و بویژه حاصل اتحاد و سازمان و رهبری سراسری است. اتحاد معلمان و بازنشستگان در تشکل و رهبری سراسری و ایستادگی پیگیرانه در مقابل دولت سرمایه داران و کسب پیروزی های معین این بخش زحمتکشان جامعه، الگویی برای دیگر بخش های معترض و حق طلب جامعه است. طبقه کارگر هم الگوی درخشان اتحاد سراسری کارگران هفت تپه در مجامع عمومی شان را در پرونده دارد. الگویی برای دیگر بخش ها و کل طبقه کارگر.

رژیم ضد کارگر و ضد معلم و بازنشسته و ضد زن با تهدید و سرکوب و بازداشت و زندانی کردن فعالین کارگری و اجتماعی اعتراض و مبارزه شان را پاسخ می دهد. در مقابل، اعتصابیون و تشکل هایشان با حمایت و خواست فوری بازداشت شدگان به سیاست سرکوب دشمن پاسخ داده و می دهند.
دولتمردان مفتخور و فاسد و دزد سفره ی مردم، فکر می کنند با تهدید و بازداشت و زندانی کردن رهبران و فعالین جنبش های اجتماعی می توانند صدای اعتراض و مبارزه شان را خفه کنند. اما ایستادگی و پافشاری معلمان و بازنشستگان در تداوم مبارزه تا پیروزی و برای آزاد کردن همکارانشان، این شگرد حکام سرکوبگر را رسوا کرده است. استقبال مردم سنندج و مریوان از معلمان این دوستان زحمتکش مردم، تنها ابراز شادمانی نیست، بلکه نشان حمایت آشکار و همبستگی مبارزاتی و همدلی اقشار گوناگون اجتماعی است.

اتحاد و همبستگی معلمان و بازنشستگان در تشکل های محلی و سراسری و حمایت مردم از آن ها چه در جریان اعتصابات و مبارزات پیگیرانه و چه در مقابل سرکوب و بازداشت ها، یک رکن اساسی در تداوم و ایستادگی اعتراضات است. رژیم سرکوبگر و حامی سرمایه و سود، فکر می کند با پاسخ ندادن یا تهدید و بازداشت ها مانع تداوم مبارزات است. اما هر بار در مقابل ایستادگی معترضین و مطالبه گران، مجبور به عقب نشینی می شود. معلمان و بازنشستگان همزمان با ادامه پیگیرانه مطالبات، در مقابل سرکوب و بازداشت همکاران خود ساکت ننشسته و تسلیم نشده اند.

معلمان و بازنشستگان اگاهند که اعتراض و ایستادگی شان فقط هنگام تعقیب و بازداشت همکاران نیست، بلکه تداوم مبارزه و اقدامات علیه پرونده سازی و کش دادن تعقیب ها و احکام مبتنی بر اتهامات سخیف هم هست. دولت سرکوبگر بعد از ازادی بازداشت شدگان با احضارهای مکرر و احکام سرکوبگرانه می خواهد نیروی فعال جنبش های اجتماعی را فرسوده و یا به زعم خود ساکت و خانه نشین کند. حمایت از همکاران بازداشتی از ابتدا تا به اخر و تا بستن پرونده های ساختگی و پس گرفتن اتهامات واهی می تواند این شگرد ضد مردمی رژیم را خنثی و بی اثر کند. ازادی زندانیان کارگر، معلم، بازنشسته و دیگر زندانیان سیاسی بی قید و شرط است. خاتمه دادن به تعیین ضمانت های سنگین، باز نگه داشتن پرونده های اتهام و پاپوشدوزی و بالاخره احکام مجرمانه ی زندان و جریمه یک خواست اساسی جامعه است. خواست جامعه و مردم، آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی و فعالین حقوق کارگران و معلمان و بازنشستگان و دیگر اقشار اجتماعی است.
استقبال مردم از ازادی معلمان مریوان یک نمونه ی آشکار خواست ازادی بی قید و شرط و خاتمه دادن به تعقیب و آزار فعالین کارگری و اجتماعی است. اتحاد و تشکل سراسری در کنار حمایت و همبستگی مردمی، تضمین کننده ی ازادی اعتصاب و اعتراض و تجمع و تشکل کارگران، معلمان، بازنشستگان و دیگر بخش های جامعه است. و ضامن پیروزی مبارزات و رسیدن به حق و حقوق و مطالبات رفاهی و سیاسی و اجتماعی است.
جامعه ایران امروز به دو قطب اقلیت طبقه حاکمه ی فاسد، دزد، استثمارگر و سرکوبگر از طرفی و قطب طبقات و اقشار میلیونی جامعه از طرف دیگر است. در این زورآزمایی یکی به ابزار تهدید وتوحش و سرکوب و زندان متکی است و دیگری بر اتحاد و تشکل و همبستگی سراسری. یکی انگشت به ماشه و مسلح پشت خاکریزهایش قرار دارد و دیگری به اعتصاب و اعتراض و تجمع و تظاهرات و قیام میلیونی تکیه دارد. زمانی که رژیمی حتی برای مقابله با روسری افتاده ی دختران و زنان آزادیخواه و برابری طلب مسلح و انگشت به ماشه ایستاده است، خود نشان ترس و وحشت مرگبار حکام حافظ سرمایه و سود است. نشانه گرفتن لوله های تفنگ رو به مردم در اعتراضات و مبارزات ازادیخواهانه و رفاه طلبانه به ظاهر ترسناک است. اما در حقیقت این صاحبان تفنگ و تهدید و زور است که خفت و خواری و وحشت و زبونی شان را به نمایش می گذارند. سلاح زنگ زده ی سرکوب در مقابل قدرت اتحاد و سازمان و تصمیم گیری جمعی توده های کارگر و زحمتکش و معلم و بازنشسته و زنان و جوانان، ابزاری به شدت رسوا، شنیع و انتقامجویانه است. خاکریزهای دشمن در مقابل جنبش های طبقاتی و اجتماعی یکی پس از دیگری فرو می ریزد. این روند پیشروانه قابل برگشت نیست.