- 5 کودک از خانواده های کارگران کشاورزی میهمان درحادثه انفجار وآتش سوزی آلونک هایشان در زمین کشاورزی شهرک علائین شهر ری زنده زنده سوختند و 11 نفردیگر دچارسوختگی شدند و30 نفرهم آواره شدند - گرامیداشت یاد هِمن آمان از جان باختگان اعتراضات سراسری بمناسبت زاد روزش وروز جهانی زن برسرمزارش در بوکان - ادامه جمعه های اعتراضی اهالی استان سیستان وبلوچستان با راهپیمایی وتجمع درشهرزاهدان علیرغم حضور گسترده نیروهای سرکوب دستگاه رهبری و دولت
- توییت محمد حبیبی سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران (تهران) در پاسخ به پروندهسازیهای جدید نیروهای امنیتی
- دیدار اعضای انجمن صنفی معلمان کوردستان با خسرو وردپور در بوکان
- گزارش وضعیت معلمان بازداشتی سنندج
- سَگدونی
محمد علی زحمتکش (بازرس انجمن صنفی معلمان فارس)
- آمار و خلاصه گزارشی از معلمان کنشگر صنفی استان خوزستان که در سال ۱۴۰۱ با احکام قضایی و اداری مواجه شدهاند
-
*5 کودک از خانواده های کارگران کشاورزی میهمان درحادثه انفجار وآتش سوزی آلونک هایشان در زمین کشاورزی شهرک علائین شهر ری زنده زنده سوختند و 11 نفردیگر دچارسوختگی شدند و30 نفرهم آواره شدند
پنج شنبه شب(18 اسفند)، 5 کودک (3 دختر و2 پسر)3 ، 5 ، 6 ، 16 و 18 ساله از خانواده های کارگران کشاورزی اهل بلوچستان پاکستان براثر انفجار وآتش سوزی آلونک هایشان در زمین کشاورزی واقع در قلعه گبری شهرک علائین شهرری زنده زنده سوختند و 711کارگر دیگر دچارسوختگی و به دوبیمارستان یافت آباد منتقل شدند و30 نفرهم آواره شدند.
براساس گزارش های رسانه ای شده،محل اسکان(آلونک های) این قربانیان واقع در یک قطعه زمین کشاورزی به وسعت 260متر با 10 اتاق بود که در آن زندگی میکردند و قبل از رسیدن آتش نشانان تعدادی از حادثه خارج شده بودند، اما هفت نفر که اغلب نوجوان بودند به دلیل سوختگی تحویل عوامل اورژانس شدند.
بر اساس گزارش رسانه ای شده در خرداد ماه سال 1400 محل اسکان این کارگران کشاورزی پنج اتاق 10، 15 متری، یک سرویس بهداشتی کثیف، حمامی کوچک، آشپزخانه ای ناقص و 2 انباری محقر داشته است.
بنا بهمین گزارش،خانوارهای زیاد دیگری نیز در این منطقه حضور دارند که هر لحظه امکان وقوع چنین حوادث تلخی در آن وجود دارد.
*گرامیداشت یاد هِمن آمان از جان باختگان اعتراضات سراسری بمناسبت زاد روزش وروز جهانی زن برسرمزارش در بوکان
همن آمان اهل بوکان در اعتراضات سراسری اخیر دستگیر و در بازداشتگاهی در شهر ارومیه زیر شکنجه نیروهای امنیتی واطلاعاتی دستگاه رهبری ودولت جانب باخت.
*ادامه جمعه های اعتراضی اهالی استان سیستان وبلوچستان با راهپیمایی وتجمع درشهرزاهدان علیرغم حضور گسترده نیروهای سرکوب دستگاه رهبری و دولت
شعارها:
«آزادی آزادی آزادی»
«زندانی سیاسی آزاد باید گردد»
*توییت محمد حبیبی سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران (تهران) در پاسخ به پروندهسازیهای جدید نیروهای امنیتی
اتاق فکر نهادهای امنیتی در حال فرافکنی از مسیولیت خود در موضوع مسمومیت دانش آموزان و پروندهسازی جدید برای فعالان صنفی و مدنی هستند. عصبانیت شان قابل درک است. آنها به خوبی میدانند که نهادهای مدنی و صنفی و جنبش های اجتماعی مرکز مقاومت جمعی برای محافظت از دستاوردهای جنبش مهسا هستند. همچون گذشته در دفاع از فرزندانمان و دستاوردهایشان ایستاده ایم. پیام ما برای آنها روشن است.
عقبنشینی نمی کنیم.
*دیدار اعضای انجمن صنفی معلمان کوردستان با خسرو وردپور در بوکان
روز پنجشنبه ۱۸ اسفند ماه اعضای انجمن صنفی معلمان کوردستان، مریوان - سروآباد، سقز و زیویه به دیدار مسعود کوردپور معلم اخراجی رفتند.
مسعود کوردپور به دلیل حمایت از جنبش ژینا ، ژن_ژیان_آزادی روز ۲۹ شهریور در شهر بوکان دستگیر شدند.
بعد از تحمل ۵ ماه حبس اسفند ماه از زندان آزاد شدند.
آقای مسعود کوردپور قبلا به دلیل فعالیت صنفی معلمان بعد از دو دهه خدمت معلمی اخراج شدند.
انجمن صنفی معلمان کوردستان (مریوان، سروآباد، سقز و زیویه) جهت پاسداشت زحمات آقای کوردپور به دیدا ایشان رفته و خاطرنشان کردند که جامعه فرهنگیان کوردستان زحمات ایشان را فراموش نخواهد کرد و خودگذشتگی ایشان را پاس خواهند داشت.
*گزارش وضعیت معلمان بازداشتی سنندج
با عرض سلام و احترام محضر مبارک همکاران و همشهریان ارجمند
به استحضار شما بزرگواران میرساند که پس از تجمع اعتراضی معلمان به "مسمومسازی دانشآموزان" و "فروش مدارس دولتی" در ١٦ اسفند که زخمی شدن و دستگیری تعدادی از فعالان صنفی را به همراه داشت، از طرف انجمن، فعالان صنفی و خانوادههای دانشآموزان، تماسها و دیدارهای متعددی با خانواده معلمان بازداشتی آقایان بهاءالدین ملکی، مختاراسدی، کمال فکوریان، جبار پاکزاد و وریا کریمی صورت گرفته و خوشبختانه خانواده این عزیزان به جهت تجارب اندوخته و پرورش روحیه مطالبهگری در خود، از روحیه خوبی برخوردار هستند. همچنین بنابر اطلاعات و اخباری که از داخل زندان به دست ما رسیده همه دوستان از روحیه و وضعیت بسیار خوبی برخوردار هستند.
همچنین مطلع شدیم که برخی از معلمان و اولیاء محترم دانشآموزان به جهت نگرانی و احساس مسولیت در برابر معلمان بازداشتی، تصمیم به انجام اقدامات حمایتی گرفتهاند. ولی از آنجا که مقرر شده در ابتدای هفته پیشرو پس از انجام "تفهیم اتهام" و سایر اقدامات قضایی، زمینه آزادی این عزیزان فراهم شود، ضمن قدردانی بیپایان از همه همکاران و شهروندان بزرگواری که نگران و پیگیر وضعیت دوستان هستند، از همگان خواهشمندیم تا حصول نتیجه مطلوب و راستیآزمایی وعدههای داده شده در چند روز آینده صبوری پیشه کنند.
*سَگدونی
محمد علی زحمتکش (بازرس انجمن صنفی معلمان فارس)
هنوز جلو درب اصلی اداره کل آموزش و پرورش فارس در خیابان معدل شیراز نرسیده بودم، که متوجه شدم که برادران بالا مرا نشان داده و شفاها دستور دستگیری را صادر کردند. فقط توانستم هفتاد سانتی متر از درب نفر رو جلو کیوسک نگهبانی عبور کنم که ناگهان یک دست قوی مچ دست راستم را در دست گرفت و مستقیما بطرف یکی از سگدانی های پارک شده در کوچه ضلع غربی اداره کل آموزش و پرورش فارس هدایت کرد. درب عقب سگدانی را باز و بعد از گرفتن گوشی مرا انداخت داخل و رفت تا تعدادی دیگر را بیاورد. ظاهراً چهار تا از همکاران بازنشسته فرهنگی هم از قبل وارد سگدانی شده بودند. همه را می شناختم و سالها شاهد خدمت نجیبانه آنها به دانش آموزان در مدارس خصوصا جنوب شهر شیراز بودم. ماشین سگدانی پر شده بود و بسرعت بسیار برای انتقال ما به بازداشتگاه موقت اقدام و همه را در مرکز انتظامی خلیلی تخلیه کرد. مسئول محترم بازداشتگاه با نهایت احترام دسته های پنج تایی و شش تایی را که از سگدانی ها تخلیه می شدند، به نمازخانه بازداشتگاه هدایت میکرد. یکی از اولیا بانو و دخترش که دستگیر شده بودند، داشتند مثل ابر بهاری اشک می ریختند. ظاهراً اینبار اسپری فلفل از فاصله دوازده سانتی متری به صورت همکاران و اولیا حمایت کننده از تجمع پاشیده شده بود. یکجا صحبت از استفاده از تفنگ پینت بال در چهار راه سینما سعدی بود، یکجا سخن از بکار بردن الفاظ رکیک و کلمات ناشایست. دو سه نفر از مأموران نهاد دستگیر کننده داشتند فرمهای مخصوص افراد دستگیر شده ها را تنظیم می کردند. یکی از همکاران عضو هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان فارس بشکلی بسیار خشن دستگیر شده بود. بطوری که گردنش آسیب جدی دیده و چند جای بدنش زخم های بزرگ و کوچک دیده میشد و پیراهنش تکه و پاره شده بود. حدود ساعت دو بعد از ظهر نماینده دادستان تشریف آوردند و در خصوص پیگیری های شبانه روزی بمباران شیمیایی مدارس صحبت کردند. اینکه چند تایی هم دستگیر شده و در مرحله تحقیقات هستیم و بزودی همه عوامل را معرفی خواهیم کرد. از نکات حائز اهمیت این فراخوان، حمایت اولیا محترم دانش آموزان بود. دلایل یکی از اولیا دانش آموزان در خصوص علت حضورش در خیابان محسور کننده بود. میگفت من امروز صبح که دخترم را می فرستم مدرسه، ظهر برای تحویل گرفتن او نمی دانم به کدام بیمارستان باید مراجعه کنم. این کلام ساده شاید از چند جمله ساده تشکیل شده بود، اما دریایی از مفاهیم داشت. خلاصه حدود ساعت سه عصر پرونده دستگیری ها با ضبط دو دستگاه گوشی و یک تعهد از این تعهد های مسخره که می گیرند کار فیصله پیدا کرد. اما تماشای فیلمهای درگیری معلمان و اولیا دانش آموزان و رفتاری که مامورین حکومت شیعه اثنی عشری با این قشرهای فرهیخته معلمان و اولیا و دانش آموزان کردند، نشان می دهد که کار مجموعه حاکمیت به این خوشی ها فیصله پیدا نخواهد کرد. آثار کبودی روی گوشتُ پوستها بزودی درمان خواهد شد. زخم های سطحی و عمقی را هم که بناحق ایجاد کردید، بزودی مداوا خواهد شد. شکستگی در گردنها و در رفتگی استخوانها در پاها و دستها که بخاطر وحشت آفرینی با موتور سیکلت های سنگین در کف خیابانها و پیاده رو ها حاصل شده است، دانه به دانه مثل شکوفه های بهاری ترمیم میشوند. اما آنچه هرگزُ هرگز ترمیم نخواهد شد، نفرتهایی ست که دارید با زبان می کارید. زبان راز ماندگاری ملتهاست و عزت و شرافت بسیاری دارد که شما از آن آگاه نیستید. شما دارید ریشه خود را می زنید و از ملت جدایش می کنید. شما با بکار بردن کلمه سگدانی بر دستگاههای مخصوص حمل معترضین فرهنگی در سومین شهر حرم اهلبیت، به ما اهانت نکردید. خصوصا نگارنده معتقدم که سگها در طول سه هزار سال گذشته که عهده دار امنیت و آسایش صاحبان خویش بوده اند، به والله قسم که حتی یکبار هم خیانت نکرده است. اما ما هزاران سند و فیلم از تشکیل دهنده گان این حکومت اسلامی داریم که قرار بوده برای ما یک حکومت اسلامی تشکیل دهند که تجسم عینی اش علی (ع) باشد و نصف گونی خرما بر دوش و چند کیلو آرد و یا چند قرص نان در کف دست. البته مقام اول توهین به جامعه معلمی معترض و دانش آموزی ایران در تجمع شانزدهم اسفند هزارُ چهار صدُ یک انجام شد را صد در صد میتوان همین چند کلمه ماموران انتظامی حکومت اسلامی در تهران دانست، که به یک بانوی بازنشسته فرهیخته فرهنگی گفت. همانجا که با کمال وقاحتُ بیشرمی باطوم در دست راستش را تکان میداد و معلمان بانوی معترض را تهدید میکرد و با بکار بردن رکیک ترین و تحقیر آمیز ترین الفاظ میگفت: «تو هیچ گُهی نیستی، برو گُمشو».
*آمار و خلاصه گزارشی از معلمان کنشگر صنفی استان خوزستان که در سال ۱۴۰۱ با احکام قضایی و اداری مواجه شدهاند.
۱)پیروز نامی؛ سه ماه انفصال _یک سال حکم تعزیزی_حذف رتبه بندی _پروندهباز
۲)علی کروشاتی؛ دو ماه انفصال فروردین ماه اجرا شد _پرونده باز
۳)کوکب بداغی سه ماه انفصال_حذف رتبه بندی _پرونده باز_قرار کفالت ۲۰۰ م
۴)اقبال تامرادی؛ یکسال حکم
۵)رعنا بختیاری؛ پرونده باز
۶)شهریارشیروانی؛ پرونده باز_قرار کفالت
۷)معین زرگان؛ پرونده باز _قرار کفالت
۸)سیامک صادقی؛ چهرازی _پروندهباز _قرار کفالت و....
۹)بهاره عسگریزاده؛ اندیمشک انفصال
۱۰)اقای بهرنگ زنگنه _انفصال
۱۱)کیانی شاهوندی؛ انفصال
۱۲) شهروز فروتن؛ حذف رتبهبندی
۱۳)روزبه حیدری_حذف رتبهبندی
۱۴)حسام کرایی، پروندهباز
۱۵)کریم زنگنهفرد؛ پروندهباز_ قرار کفالت
۱۶)بهنیا بهمئینژاد؛ پرونده باز؛ قرارکفالت
۱۷)صادق ناصری؛ پرونده باز؛ قرار کفالت
۱۸)یحیی قربان زاده؛ پرونده باز؛ قرارکفالت
۱۹)عماد رفیعی؛ پرونده باز _قرار کفالت
*بیانیهٔ فارغالتحصیلان و دانشجویان دانشکدهٔ مکانیک دانشگاه تهران دراعتراض به بازنشستگی اجباری و غیرقانونی ریاست دانشکده
" قسم به اسم آزادی
در ششمین ماه جنبش بر حق زن زندگی آزادی هستیم و دیگر هیچچیز به جز سیاهی بر روی محبوسکنندگانِ آزادی نمانده است. سالهاست که با ابزارهای مختلف، اندیشه و تفکرات را زندانی کردهاند، بیآنکه آگاه شوند آزادی بند نمیپذیرد. امروز سرکوب به حدی رسیده که بازنشستگی را، که یک مقطع مقدس از زندگی حرفهای هر انسانی است، وسیله فشار و بریدن صدای مخالفین میبینند. با تمام این سرکوبها و فجایع، همچنان آزادیخواهان و حقجویان در این کشورِ سربلند بر علیه ظلم با شجاعت ایستادگی کردند و شما هنوز خالی از ادراک خواست مردم هستید. تا چه حد بایستی متحجر و مستأصل بود که با اخراجی در پوشش بازنشستگیِ اساتید حامی دانشجویان، توهم سرکوب صدای آزادی را داشت؟
دانشجویان و اعضای هیئتعلمی سرمایههای انسانی بیبدیل در کشور هستند و هزینههای گزافی برای تربیت و تعلیم این سرمایهها میشود، اما با تصمیمات بیخردانهٔ مسئولین، این گنجینهٔ گرانبها بهسادگی تلف میشوند و این تصمیمات مهر تأییدی بر بیکفایتی حکمرانان است. جناب آقای دکتر کارن ابرینیا، ریاست محترم دانشکدهٔ مکانیک دانشگاه تهران، در طی دههها فعالیت علمی خود گشایش بزرگی در پیشرفت کشور ایجاد کرد. ساخت خودروی خورشیدی غزال، مدیریت و راهبری آزمایشگاههای فناورانه، تدریس دروس تخصصی با علم روز و تعداد بیشماری دستآورد علمی دیگر، گوشهای از دلسوزی این استاد گرانقدر برای میهن عزیزمان است. تلاشی که این سالها نادیده گرفته شده و ذرهای برای مدیران کم سواد دانشگاه و وزارت علوم ارزشی ندارد. مدیرانی که کفایت را در سواد و تجربه حرفهای افراد نمیبینند و فقط در همسو بودن تفکرات اشتباه خود تعریف میکنند. کسانی که پیشرفت را فقط در ترویج به زورِ دین و حجاب میدانند و هرگز جایگاهی برای اندیشه مخالف خود قائل نیستند.
امروز ما فارغالتحصیلان و دانشجویان دانشکدهٔ مکانیک دانشگاه تهران، در قالب این بیانیه یکصدا اعتراض خود را به بازنشستگی اجباری و غیرقانونی ریاست دانشکده، جناب دکتر کارن ابرینیا، فریاد میزنیم و خواهان بازگشت ایشان به منصب تدریس و جایگاه علمی هستیم. "