به سالروز هفتم اکتبر نزدیک میشویم. یک سال پیش بود که به واسطهی برنامهریزیهای از پیش تعیین شده و فکر شدهی اسرائیل، حماس دست به یک عملیات نظامی زد و ارتش اسرائیل نیز به سهم خود با کشتن هزار شهروند اسرائیلی این رویداد را تکمیل کرد تا از آن برای سوخت موتور ماشین جنگ و کشتار و نابودسازی بشری استفاده کند. شدت و سرعت سقوط و نزول یک سالهی کیفیت صلح و ثبات بینالمللی در تاریخ معاصر بیمانند است. تنها ۱۲ ماه بعد از این رویداد، جهان در آستانهی یک نزاع همهجانبه قرار گرفته است.
هفتم اکتبر 2023 حاصل یک عملکرد ۷۶ سالهی اشغالگری، تروریسم و ظلم و ستم صهیونیسم بر مردم فلسطین بود. اما این روند ضد بشری اینک به شکلی وحشیانهتر و پرشتابتر عمل میکند. در حال حاضر اسرائیل تروریست در حال بمباران نوار غزه، کرانهی باختری، لبنان، سوریه و یمن است و فقط چند ساعت یا چند روز از شروع بمباران ایران فاصله دارد. در این یک سال طبق برخی برآوردها اسرائیل نزدیک به نیم میلیون نفر را در نوار غزه و سایر مناطق مورد اشاره کشته است.
دایرهی بسته و جهنمی ساخته و پرداختهی نظام سرمایهداری و صهیونیسم جهانی میرود که آتش جنگ را نخست به خاورمیانه و از آن جا به سراسر جهان بکشد. سه قدرت فرو رفته در بحران، سرمایهداری آمریکا، صهیونیسم اسرائیل و پیراستعمار رو به زوال بریتانیا دست به دست هم دادهاند تا اگر قرار است از کشتی تمدن بشر به بیرون پرت شوند، آن را با خود غرق سازند.
در این میان، یکی از عناصر کلیدی برای تدارک و تحمیل چنین اوضاعی پریشان به جهان، کشور ما ایران است که در زیر یوغ یک حاکمیت غیرمردمی، خود به عنوان تفالهی شبکهی سرمایه داری-صهیونیستی، غرق در بحران است و خواسته و ناخواسته متمایل به شرکت در این بازی شوم.
در روزهای آینده میتوانیم منتظر آن باشیم که اسرائیل، با هماهنگی آمریکا، حملهی مهمی به ایران کند، در پس آن، ایران به یک تلافی خونین دست خواهد زد و این همان بهانهای است که ایالات متحده لازم دارد تا وارد جنگ تمام عیار با ایران و نیروهای وابسته به آن در منطقه شود. اسرائیل جنگ را برای آمریکا تدارک دیده و آمریکای در پی فرار از بحران و جنگ داخلی نیز حالا از آن استقبال میکند.
دلیل این خوشآمدگویی آمریکا به جنگافروزی اسرائیل، آیندهی تباه واشنگتن و طبقهی مسلط بر قدرت و ثروت در آمریکاست. اقتصاد این کشور هر چه بیشتر نشانهای نگرانکنندهای از خود بروز میدهد. در نخستین روز از سال مالی آمریکا، که از اول اکتبر هر سال آغاز میشود، بدهی عمومی دولت آمریکا در کمتر از ۲۴ ساعت به میزان ۲۰۴ میلیارد دلار افزایش داشت. رکوردی بیسابقه که میزان این بدهی را به ۳۶تریلیون و ۶۶۹ میلیارد دلار رساند. تصور افزوده شدن یک تریلیون دلار هر پنج روز به این رقم هر دانشجوی رشتهی اقتصاد را به این باور میرساند که کار چنین سیستمی به طور ساختاری تمام است. وحشت و نگرانی همگانی در آمریکا و اقتصاد جهانی در راهست و از همین حالا فرو ریزش شاخصهای بورس سهام نیویورک آغاز شده است.
تصور این که در چنین اوضاعی اقتصاد آمریکا قرار است یک شوک قیمت نفت را نیز به واسطهی جنگ در خاورمیانه و آتشافروزی اسرائیل تحمل کند بسیار سخت است. افزایش بهای نفت که از حالا شروع شده است میرود قیمت هر بشکه نفت را به زودی به رکوردهای تاریخی بیسابقه بکشاند و اقتصاد جهانی را فلج سازد. بحران انرژی میتواند تیر خلاص اقتصاد رو به موت آمریکا باشد. خرج جنگی که پیش روی آمریکاست میخهای تابوت اقتصاد آن محسوب خواهند شد.
با آغاز جنگ خاورمیانه و حضور آمریکا در آن، قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای از جمله، هند، ترکیه، پاکستان و کرهی شمالی وارد میدان خواهند شد. علاوه بر ویرانی کامل منطقه میتوانیم شاهد زمینهسازی برای بروز یک جنگ فرامنطقهای با توان بالقوهی تبدیل شدن به جنگ جهانی سوم باشیم.
در این میان افزایش احتمال بهره بردن از سلاحهای اتمی در جنگ پیش رو به خوبی تمامی کورسوهای امیدهای حداقلی مربوط به احتمال بقای بشر در شرایط اقلیمی رو به وخامت کنونی را کاهش داده و چشمانداز بروز قحطی و گرسنگی گسترده برای میلیاردها نفر را میدهد. قحطی جنگهای محلی و منطقهای را برخواهد انگیخت. اعدادی که با آن قربانیانی شرایط فاجعه بار آتی در جهان معرفی خواهند شد با میلیون و میلیارد خواهد بود.
آری! زنگهای خطر به صدا درآمدهاند اما نکتهای که از آن نگرانکنندهتر است این که دیگر گوش شنوایی برای صدای هشدارهای مکرر و مداوم و هر چه قویتر وجود ندارد. این یک پدیدهی شناخته شده در روانشناسی است که خطر بیش از حد بزرگ و سهمگین، یک مکانیزم عجیب دفاعی را در مغز انسان فعال میسازد: نفی و انکار واقعیت هولناکی که فرد به طور ناخودآگاه باور دارد در مقابل آن عاجز و ناتوان است. چنین پدیدهای اینک در حال رخ دادن است اما این بار به شکل جمعی، ملی و حتی در سطح جهانی. اکثریت مطلق افراد، نهادها، ملتها، دولتها، همگی، از باور به بدیهی شدن حرکت هر چه پرشتابتر جهان و تمدن بشر به سوی انقراض و انحلال خودداری میکنند.
در این میان، کشورمان ایران به سقوط وحشتناکی دچار خواهد شد. جنگ نظامی در ترکیبی با جنگ داخلی چیزی از میهن به جای نخواهد گذاشت. البته این سرنوشت کل جنوب غربی آسیاست که اسرائیل و تمامی کشورهای عرب منطقه را نیز در برخواهد گرفت. این که آیا چیزی بتواند منطقه و جهان را از این مسیر تخریب و تباهی بازدارد روشن نیست و فقط نقطهی امید و احساس است، بدون پایهای مادی و مشخص و سامانیافته. گویی انسانها در انتظار سیمرغ نجاتبخشی هستند که وجود ندارد بیخبر از آن که سی مرغ خودشانند.
در پایان اشاره کنیم که در گذشته شانس و فرصت و امکان توقف این فجایع موجود بوده است، اما اینک در اکتبر 2024 حداقل چند دهه برای این منظور دیر است. حالا دیگر باید آماده باشیم تا با واقعیت سقوط جهان به سوی اضمحلال تدریجی، گام به گام اما شتابزده و پرقربانی روبرو شویم. از یاد نبریم که ما نیز در ایران تک تک فرصتها را در ۴۵ ساله گذشته از دست دادیم و امروز دیگر تسلیم سرنوشتی هستیم که با دست خود آفریدیم
اکتبر 4, 2024