اخباروگزارش های کارگری 12-13-14 مهرماه 1402

جنبش‌های اجتماعی
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

 در دفاع از کارگران مهاجر   مردم شریف و انساندوست ایران و طبقه کارگر آگاه به منافع خودش، فریب تبلیغات آزاردهنده و ضد انسانی میدیای راست را نمی‌خورند. ما کارگران اجازه نمی‌دهیم که دولتها و جریانات پشت پرده، فقر و فلاکت و فشار معیشتی تحمیل شده به ما را دست آویز  باد زدن ناسیونالیسم و سیاست های کثیف مهاجرستیزانه قرار دهند. ما متحدانه تمامی قدرت و ابزارهای طبقاتی خود را برای دفاع از کارگران مهاجر بکار خواهیم بست و با برادران و خواهران هم طبقه ای خود مستقل از اینکه چه ملیت و جنسیت و نژاد و مذهبی دارند اعلام همبستگی میکنیم و خیلی واضح و روشن هرگونه تعرض را با تعرض جواب خواهیم داد.

دامن زدن به فضای مهاجر ستیزی تحت هر عنوان و به هر بهانه ای، مستقیما در خدمت منافع ارتجاع و سرمایه و علیه آزادگی و شرافت انسانی می‌باشد.
- آرمیتا گراوند تکرار تراژدی چماق حجاب دختر دانش آموز ۱۶ ساله ای که در پی ضربه نیروهای امنیتی حجاب بان در مترو شهدا بیهوش شد. 
- تهدید معلمان و همکلاسی های آرمیتا گراوند از طرف حراست وزارت آموزش و پرورش
- شعار جهانی امسال روز معلم؛
 برای آموزش کار‌آمد به معلمانی نیاز داریم»؛
 با تاکید بر ضرورت یک دستور کار جهانی، تلاش برای رفع کمبود معلم
- انجمن فرهنگیان هرسین :گرامی باد ۵ اکتبر ( ۱۳ مهرماه) روز جهانی معلم 
- تجمع اعتراضی کارگران قراردادی وزارت نفت نسبت به 10 سال عدم پاسخگویی به مطالبات مقابل شرکت مناطق نفتخیز جنوب وبا پشتیبانی همکاران درمناطق عملیاتی وحضور کارگران قراردادی پالایشگاه آبادان و ملی حفاری
- تجمع اعتراضی کارگران پتروشیمی آبادان نسبت به عدم تبدیل وضعیت،اصلاح نشدن طرح طبقه بندی مشاغل،حذف پرداخت برخی از مطالبات وپردانخت نشدن بموقع حقوق مقابل مجتمع
- شش روز اعتصاب در پتروشیمی رازی و بی‌توجهی مسئولان
- تجمعات اعتراضی کارگران شهرداری منطقه 4 زاهدان نسبت به بلاتکلیفی شغلی ومعیشتی ساختمان شهرداری و شورای شهروبی خیالی مسئولان ذیربط منجمله اداره کار
- ادامه اعتراضات دامنه دارمربیان پیش‌دبستانی خوزستان نسبت به عدم تبدیل وضعیت با برپایی تجمعی دیگرمقابل استانداری
- اعتصاب مغازە داران مجتمع تجاری خورشید زریبارجویبارمریوان دراعتراض به پلمب مغازه یک همکاراز طرف مدیریت
- تجمع اعتراضی جمعی از پزشکان متخصص نسبت به نتایج هفتادمین دوره آزمون دانشنامه تخصصی پزشکی مقابل وزارت بهداشت
- تجمع اعتراضی مالباختگان و سرمایه گذاران شرکت رضایت خودرو طراوت نوین مقابل دادگستری قزوین با شعار« اطلاعیه نمیخوایم  ما پولمونو میخوایم»
- کانون نویسندگان ایران:
جان ۱۲ زندانی سیاسی تبعید شده به زندان قزل‌حصار در خطر است
- توماج صالحی: زندان اگر بر فرض محال تمام خدمات یک هتلِ هفت ستاره را هم فراهم کند باز هم زندان است و من فکر نمی‌کنم حقم حتی یک روز اسارت باشد. به مرگ گرفتند، اما به تب راضی نخواهیم شد.»
- هیات تخلفات آموزش و پرورش گیلان حکم‌ اخراج   حسن نظریان را صادر کرد  
- کانون نویسندگان ایران:
تشدید فشارها بر اصناف
چند کتاب‌فروشی دیگر پلمب شدند
- ابلاغ شفاهی حکم اخراج در مقابل عدم همکاری برای اعتراف اجباری
- مسمومیت غذایی اینبار در دانشگاه بوعلی سینا
- پیام تسلیت سندیکا به مناسبت درگذشت غلامرضا خوشمرام از کارگران قدیمی و‌ حق طلب شرکت واحد
*******
*در دفاع از کارگران مهاجر
مردم شریف و انساندوست ایران و طبقه کارگر آگاه به منافع خودش، فریب تبلیغات آزاردهنده و ضد انسانی میدیای راست را نمی‌خورند. ما کارگران اجازه نمی‌دهیم که دولتها و جریانات پشت پرده، فقر و فلاکت و فشار معیشتی تحمیل شده به ما را دست آویز  باد زدن ناسیونالیسم و سیاست های کثیف مهاجرستیزانه قرار دهند. ما متحدانه تمامی قدرت و ابزارهای طبقاتی خود را برای دفاع از کارگران مهاجر بکار خواهیم بست و با برادران و خواهران هم طبقه ای خود مستقل از اینکه چه ملیت و جنسیت و نژاد و مذهبی دارند اعلام همبستگی میکنیم و خیلی واضح و روشن هرگونه تعرض را با تعرض جواب خواهیم داد. دامن زدن به فضای مهاجر ستیزی تحت هر عنوان و به هر بهانه ای، مستقیما در خدمت منافع ارتجاع و سرمایه و علیه آزادگی و شرافت انسانی می‌باشد.
در سالهای پایانی دهه ۶۰ و در بحبوحه جنگ ایران و عراق تمام شهرهای کردستان و مناطق غربی ایران مملو از مهاجرین عراقی و غالبا کردهایی بود که بیشتر به کارگری مشغول بودند. در آن مقطع در افکار جمعی و عموما توسط رسانه های دست راستی و ناسیونالیست چنین تبلیغ میشد که عامل فقر و گرانی و بیکاری و فساد روز افزون دامن گیر مردم ، مهاجرهای عراقی و نیروی کار ارزانی می‌باشد که تمام شهرها را در برگرفته است و اگر اینها نبودند ما وضعیت بهتری داشتیم. دیدیم که با پایان جنگ و تحولات بعد از آن و همچین تشکیل حکومت کردی، تمامی مهاجرین به کشور خود بازگشتند. دیدیم که نه وضعیت کار و نه وضعیت معیشت، و نه فشار زندگی و فقر هیچکدام نه تنها بهتر که نشد، بدتر هم شد!
امروز دیگر باید برای هر کسی محرز باشد که بوجود آورنده فقر نه نیروی کار بلکه سرمایه داریست. دولتهای حامی سرمایه و همچنین احزاب و جریانات راست و فاشیستی با منحرف کردن اذهان عمومی و پیله کردن به مهاجر قصد دارند توپ را از زمین خود دور کرده و به انواع مختلف خود ما کارگران و زحمت‌کشان را عامل بدبختی و فلاکت روز افزونمان بدانند. میخواهند از طریق باد زدن احساسات ناسیونالیستی و مذهبی کارگران و زحمتکشان را به جان هم بندازند و دشمنی طبقاتی با سرمایه را که مسبب جنگ و آوارگی و فقر و فلاکت می‌باشد حاشیه ای کنند و بجایش دشمنی کرد و ترک و عرب و فارس و ایرانی و افغان و غیره را برجسته نمایند. این سیاست کثیف سرمایه داری است و از جانب کارگران آگاه و مترقی در ایران مورد تعرض قرار میگیرد. 
مردم شریف و انساندوست ایران و طبقه کارگر آگاه به منافع خودش، فریب تبلیغات آزاردهنده و ضد انسانی میدیای راست را نمی‌خورند. ما کارگران اجازه نمی‌دهیم که دولتها و جریانات پشت پرده، فقر و فلاکت و فشار معیشتی تحمیل شده به ما را دست آویز  باد زدن ناسیونالیسم و سیاست های کثیف مهاجرستیزانه قرار دهند. ما متحدانه تمامی قدرت و ابزارهای طبقاتی خود را برای دفاع از کارگران مهاجر بکار خواهیم بست و با برادران و خواهران هم طبقه ای خود مستقل از اینکه چه ملیت و جنسیت و نژاد و مذهبی دارند اعلام همبستگی میکنیم و خیلی واضح و روشن هرگونه تعرض را با تعرض جواب خواهیم داد. دامن زدن به فضای مهاجر ستیزی تحت هر عنوان و به هر بهانه ای، مستقیما در خدمت منافع ارتجاع و سرمایه و علیه آزادگی و شرافت انسانی می‌باشد.
۱۴۰۲/۷/۱۲
سندیکا و انجمن صنفی کارگران و استادکاران ساختمانی مریوان و سروآباد
*آرمیتا گراوند تکرار تراژدی چماق حجاب دختر دانش آموز ۱۶ ساله ای که در پی ضربه نیروهای امنیتی حجاب بان در مترو شهدا بیهوش شد. 
اخبار تکمیلی در باره او گفته شد که دختری اهل کرمانشاه و ساکن تهران است و عنوان شده است  به دلیل عدم  رعایت حجاب مورد حمله فیزیکی ماموران حجاب بان قرار گرفته و براثر شدت صدمات در مترو شهدا بیهوش شده است و اکنون در بیمارستان فجر نیروی هوایی در شرایط شدید امنیتی در کما می باشد. .
از ورود خبرنگاران و حتی از ورود خانواده وی نیز جلوگیری می شود و حتی مریم لطفی خبرنگار روزنامه شرق در پی تلاش برای حضور در بیمارستان دستگیر شد و البته با حمایت مردمی به سرعت آزاد شد.
در پی نمایش های همیشگی امنیتی پدر و مادر آرمیتا در تصویر تلویزیونی آورده شدند که بتوانند دلایل ضرب و شتم آرمیتا را پنهان کنند
علت بیهوشی آرمیتا را افت فشار وی عنوان کنند و این در حالیست که حاضر به انتشار تصاویر دوریین های داخل مترو نبوده اند.
هم اکنون مردم تهران به سمت محدوده بیمارستان فجر در مسیرهای سه راه سلیمانیه و خیابان فجر در حال حرکت هستند و فضای اطراف بیمارستان فجر بشدت امنیتی است. 
در حالیکه هنوز بانگ " زن زندگی آزادی " در ‌سالگرد انقلاب مهسا از هر گوشه ای طنین انداز است آرمیتا کودک دانش آموز ۱۶ ساله  با چماق حجاب به کما رفته است.
ضمن همدردی با خانواده آرمیتا و آرزوی بهبودی وی اعلام می کنیم حاکمانی که با چماق سرکوب در خیابانها جولان می دهند مسئول جان آرمیتا هستند.
ما تراژدی دیگری را تحمل نخواهیم کرد.
ندای زنان ایران
۱۱مهر۱۴۰۲
*تهدید معلمان و همکلاسی های آرمیتا گراوند از طرف حراست وزارت آموزش و پرورش
بنابر خبرهای رسیده به کانال شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران ،  امروز رییس حراست وزارت آموزش و پرورش با حضور در محل مدرسه محل تحصیل آرمیتا گراوند 
با تهدید معلمان این دانش آموز ، تاکید کرده است که انتشار هرگونه خبر یا حتی عکسی از آرمیتا گراوند  از طریق صفحات مجازی و بوسیله معلمان این دانش آموز می تواند ، جریمه سنگینی خواهد داشت و معلم خاطی ، مستقیم اخراج خواهد شد .
بر اساس اخبار منابع موثق ، دیروز هم رییس حراست اداره کل آموزش و پرورش تهران ، با حضور در مدرسه این دانش آموز علاوه بر تهدید معلمان ، همکلاسی های آرمیتا را از هر گونه خبر رسانی درباره وضعیت این دانش آموز برحذر داشته است .
بر اساس اخبار این منبع موثق ، دوستان همراه آرمیتا در روز حادثه ، به شدت تحت فشار  هستند که نه تنها  از هر گونه اطلاع رسانی پیرامون وضعیت آرمیتا در روز حادثه خودداری کنند ، که علاوه بر آن با قرار گرفتن در مقابل دوربین های خبرگزاری های رسمی ، بروز هر گونه حادثه ای برای آرمیتا گراوند را منکر شوند.
*شعار جهانی امسال روز معلم؛
 برای آموزش کار‌آمد به معلمانی نیاز داریم»؛
 با تاکید بر ضرورت یک دستور کار جهانی، تلاش برای رفع کمبود معلم
همزمان با طرح چنین مطالبه‌ای در سطح جهان، در ایران روزانه احکام زندان، اخراج، انفصال از خدمت، بازنشستگی پیش از موعد و تنزل‌رتبه جمعی از شایسته‌ترین معلم‌ها صادر می‌شود. این درحالیست که محمد وحیدی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات، در تذکری در ۹ مهرماه اظهار کرد: مهر و آغاز سال تحصیلی را شاهد هستیم اما بیش از ۲۳ هزار کلاس درس در کشور فاقد معلم هستند. همزمان با بحران کلاس‌های بی‌معلم، فضای آموزشی مدارس چنان امنیتی شده‌است که عملا کیفیت آموزش از سوی حاکمیت به سخره گرفته می‌شود 
 شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان، در چنین شرایطی به استقبال روز‌ جهانی معلم می‌رود و ضمن شادباش این روز به همه معلمان شجاع و آگاه از آنان می‌خواهد که ضمن پافشاری بر مطالبات به حق فرهنگیان، همچون همیشه در آموزش کودکان برای ساخت فردایی بهتر بکوشند.
*انجمن فرهنگیان هرسین :گرامی باد ۵ اکتبر ( ۱۳ مهرماه) روز جهانی معلم 
حرفه ی معلمی آموزش زندگی ، سیراب شدن و سیراب کردن از دانایی  ، غنا بخشیدن به دانستن همراه عمل ، فربه ساختن نقد ، پرسشگری و خلاقیت در آفرینشگری خویش ، دیگری و جامعه و نیز آموزش حقوق انسانی جدای از جنسیت ،جغرافیا ، نژاد و مذهب است.
" هر آموزشی باید از شخصیت دانش آموز الهام بگیرد و استعدادها،  گزینه ها ، پسندها و بیزاری 
های او را به حساب آورد".
آموزش برای" تغییر " است نه " تنبیه " ؛ مادامی که آموزش مطابق با و برای خواست قدرت حاکم 
باشد صبغه تنبیه آن بر هستی آدمی چیره گردد ووی را از شکوفا شدن وجودی خویش محروم می سازد. دریغا که آموزش چنین است!!!
روز جهانی معلم:
نه به آموزش ایدئولوژیک
 نه به کالایی شدن آموزش
نه به زندانی شدن و اخراج معلم
حق تشکل یابی
رفع تبعیض از آموزش و فضای آموزشی در حاشیه و مرکز
حق آموزش  به زبان مادری ، زبانی که کودک با آن احساس می کند ، خواب می بیند و می بالد.
آموزش ایدئولوژیک یعنی : حذف اکثریتی مطلق از حق دانستن و زندگی کردن همراه با دانایی. 
کالایی شدن آموزش یعنی: ایجاد دو گانه ی ضدانسانی و ظالمانه یِ فرادستانِ برخوردار از همه
و فرودستانِ نیازمند به بقایِ صرف و بهره کشی سیستماتیکِ صاحبان قدرت و ثروت از انسان.
اخراج و زندانی کردن معلمان یعنی : قتل خرد ،نقد ، پرسشگری و خلاقیت در امر آموزش.
تشکل یابی حق معلمان و دانش آموزان است.
حاکمیت این حق اساسی و مدنی را به بهانه های واهی از همه گرفته است.
حقی که بواسطه آن معلمان و دانش آموزان دانش و تجربیات خویش را برای بهبود آموزش و زندگی با معلمان و دانش آموزان سراسر جهان به اشتراک می گذارند.
رفع تبعیض از آموزش و فضای آموزشی مرکزو حاشیه یعنی :
 براندازی حاکمیت پول در امرآموزش ( آموزش رایگان ) ، حذف مدارس کپری و زاغه ای در نقاط محروم و حاشیه نشین وبرگرداندن دانش آموزان محروم از تحصیل که زندگی را در زباله دان ها دنبال می کنند.
حق آموزش به زبان مادری یعنی : 
حرمت نهادن به زبان خانه‌ی هستی ، به خانواده مرکز هستی بخش انسان و تکریم مادر و احساسات آن.
روز جهانی معلم در ایران به نوعی اعلام عزا برای معلم نیز هست ؛ چون در سال منتهی به ۵ اکتبر
امسال بسیاری از معلمان سلول های انفرادی بلند مدت ، زندان ، تبعید ، اخراج و بازجویی‌های 
طاقت فرسا را تجربه کرده اند ، و خانواده های فراوانی آسیب های روحی و روانی فراوانی به این دلایل متحمل شده اند.
ما در روز جهانی معلم از معلمان سراسر جهان می خواهیم ، صدای همکاران خود در ایران باشند.
دوازدهم مهرماه ۱۴۰۲
*تجمع اعتراضی کارگران قراردادی وزارت نفت نسبت به 10 سال عدم پاسخگویی به مطالبات مقابل شرکت مناطق نفتخیز جنوب وبا پشتیبانی همکاران درمناطق عملیاتی وحضور کارگران قراردادی پالایشگاه آبادان و ملی حفاری
چهارشنبه 12 مهر
 
 
*تجمع اعتراضی کارگران پتروشیمی آبادان نسبت به عدم تبدیل وضعیت،اصلاح نشدن طرح طبقه بندی مشاغل،حذف پرداخت برخی از مطالبات وپردانخت نشدن بموقع حقوق مقابل مجتمع
روز چهارشنبه 12 مهر، کارگران پتروشیمی آبادان برای اعتراض به عدم تبدیل وضعیت،اصلاح نشدن طرح طبقه بندی مشاغل،حذف پرداخت برخی از مطالبات وپردانخت نشدن بموقع حقوق مقابل  این مجتمع واقع در کوی مطهری (بریم) آبادان تجمع کردند.
 
 تجمع کنندگان با اشاره به عقب افتادن حقوق این ماه خود به خبرنگاررسانه ای گفتند: آیتم 40 درصد حق جذب در گذشته پرداخت می‌شد و در حال حاضر پرداخت آن قطع شده و مدیران شرکت می‌گویند توانایی پرداخت آن را نداریم.
آنها با بیان اینکه وضعیت شرکت در یک سال گذشته مطلوب نبود، افزودند: اصلاح طرح طبقه‌بندی مشاغل و تبدیل وضعیت ایثارگری به رسمی از دیگر مطالباتشان است.
عدم پاسخگویی مدیران پتروشیمی از دیگر دلایل نارضایتی کارگران است.
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت:
همکاران شاغل در پتروشیمی آبادان، امروز چهارشنبه دوازدهم مهر، همزمان با اعتصاب خود در مقابل درب این پتروشیمی به دلیل عدم پرداخت شش ماهه دستمزد ها و گلایه از افزایش بدهی‌های این مجتمع که منجر به عدم خرید خوراک و خوابیدن بخشهایی از فعالیت این مجموعه شده است تجمع کردند.
از دیگر موارد اعتراض این همکاران، آیتم ۴۰ درصد حق جذب است که در گذشته پرداخت می‌شد و در حال حاضر پرداخت آن قطع شده و مدیران شرکت می‌گویند توانایی پرداخت آن را نداریم.
روز گذشته و امروز نیز همزمان با این اعتصاب کارگران بخش اورهال این پتروشیمی نیز اعتصاب داشته‌اند که بنا بر اخبار دریافت شده بی‌سابقه بوده است.
*شش روز اعتصاب در پتروشیمی رازی و بی‌توجهی مسئولان
امروز، چهارشنبه ۱۲ مهر، در حالی اعتصاب کارگران پیمانی پتروشیمی رازی وارد ششمین روز خود شده است که مسئولان شرکت نه تنها به خواسته‌ی کارگران اعتصابی توجهی نکرده‌اند بلکه از شیوه‌های گوناگون برای اعمال فشار به کارگران استفاده می‌کنند.
به نوشته‌ی یکی از کارگران اعتصابی پیمانی پتروشیمی رازی: «از روزی که اعتصاب کردیم نفرات رستوران هم با ما دست به اعتصاب زدن و رستوران قادر به پخت نیست ولی حدود ۱۰ نفر بصورت روزمزد استخدام کردن و برای نیروهای رسمی و قراردادی غذا پخت می‌کنن و [ساعت] خروج این پرسنل هم ساعت ۱۴ است. ولی به ما کارگران پیمانی گفته شده حق خروج از شرکت را در ساعت ۱۴ ندارید و طبق روال روزهای گذشته ساعت ۱۶ سرویس میاد و می‌توانیم خروج کنیم و در این فاصله‌ی زمانی به پرسنل پیمانکار نهار نمی‌دن و می‌گویند چون اعتصاب کردین ناهار ندارین».
عدم پرداخت مطالبات معوقه، تبعیض فراوان دراختصاص امتیازات رفاهی بین کارگران و کارکنان رسمی و قراردادی این شرکت و عدم تحقق وعده‌های مسئولین اصلی‌ترین دلایل اعتصاب این کارگران است.
برگرفته از کانال کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران
یادآوری:
+ادامه اعتصاب وتجمع کارگران پتروشیمی رازی دراعتراض به سطح پایین حقوق و تبعیض در پرداخت ها و وعده های توخالی مدیران شرکت
روز سه شنبه 11 مهر، کارگران پتروشیمی رازی به اعتصاب وتجمعشان دراعتراض به سطح پایین حقوق و تبعیض در پرداخت ها وعدم پرداخت بموقع حقوق وحق بیمه وعده های توخالی مدیران شرکت ادامه دادند.
بنابه گزارش رسانه ای شده بتاریخ 11 مهر،از دلایل و گلایه های یاد شده کارگران، عدم پرداخت مطالبات معوقه قانونی و عرف منطقه و تبعیض فراوان در اختصاص امتیازات رفاهی و انگیزشی بین کارگران و کارکنان رسمی و قراردادی این شرکت و عدم تحقق وعده های فراوان مدیران شرکت در جهت بهبود معیشت ایشان را میتوان نام برد.
+اعتصاب  وتجمع کارگران پتروشیمی رازی دراعتراض به عدم پرداخت بموقع حقوق و حق بیمه
روز یکشنبه 9 مهر،کارگران پتروشیمی رازی برای اعتراض به عدم پرداخت بموقع حقوق و حق بیمه دست از کارکشیدند ودراین مجتمع واقع در بندرامام تجمع کردند.
براساس خبر منتشره درشبکه های اجتماعی، ده‌ها کارگر تجمع کننده اقدام به سردادن شعار علیه مدیرعامل این مجموعه کرده‌ وضمن اعتراض به حقوق های نجومی و اعمال تبعیض  خواهان رسیدگی به مطالبات خود شده‌اند.
*تجمعات اعتراضی کارگران شهرداری منطقه 4 زاهدان نسبت به بلاتکلیفی شغلی ومعیشتی ساختمان شهرداری و شورای شهروبی خیالی مسئولان ذیربط منجمله اداره کار
تعدادی از کارگران شهرداری منطقه 4 زاهدان که با سابقه کاری 10 تا 15 ساله از ابتدای ماه جاری بلاتکلیفی شغلی ومعیشتی بسرمی برند برای انعکاس صدای اعتراضشان همه روزه مقابل ساختمان شهرداری و شورای شهرتجمع می کنند.
روزچهارشنبه 12 مهرکارگران معترض شهرداری به خبرنگار رسانه ای گفتند: از سال‌ها قبل تحت مسئولیت شرکت پیمانکاری مشغول به کار بوده‌ایم اما از زمان خاتمه قرارداد آخرین پیمانکار، وضعیت شغلی مشخصی نداریم و هنوز نتوانسته‌ایم مطالبات معوقه خود را از پیمانکار دریافت کنیم.
آنها افزودند:در حال حاضر شهرداری با این بهانه که بعد از خروج پیمانکار قبلی، بدنبال قرارداد کار با پیمانکار جدید برای ادامه کار است، کارگران را در انتظار نگه داشته است.
آنها ادامه دادند:شهرداری زاهدان و سایر نهادهای مربوطه همانند اداره کار پیگیر مشکلات کارگران نیستند. از این رو کارگران که چاره‌ای جز مطرح کردن مشکلاتشان با مسئولان بالادستی را ندارند.
کارگران همچنین گفتند: شرایط فوق باعث نگرانی و برهم خوردن آرامش ما شده است. 
*ادامه اعتراضات دامنه دارمربیان پیش‌دبستانی خوزستان نسبت به عدم تبدیل وضعیت با برپایی تجمعی دیگرمقابل استانداری
روزچهارشنبه 12 مهر،جمعی از پیش‌دبستانی خوزستان در ادامه اعتراضات دامنه دارشان نسبت به عدم تبدیل وضعیت دست به تجمع مقابل استانداری در کلانشهر اهواز زدند.
 
 
 
تجمع کنندگان که تعداد زیادی از آنها از نیروهای شهرستان ایذه و از مربیان بعد از سال 91 هستند، به خبرنگاررسانه ای گفتند: با وجود کمبود شدید معلم و نیروی آموزشی در خوزستان، مسئولین حاضر نیستند از مربیانی که دارای چندین سال سابقه تدریس هستند استفاده کنند.
یکی ازآنهانیزگفت: در دوره های گذشته تا کنون متاسفانه بیشترین آسیب را از مدیران آموزش و پرورش ایذه خورده ایم و هرگز مورد حمایت قرار نگرفتیم. سال هاست میان دفتر نماینده مجلس، مدیران متعدد آموزش و پرورش ایذه ، فرمانداری و اداره کل آموزش و پرورش خوزستان پاسکاری می شویم.
*اعتصاب مغازە داران مجتمع تجاری خورشید زریبارجویبارمریوان دراعتراض به پلمب مغازه یک همکاراز طرف مدیریت
روزچهارشنبه 12 مهر، مغازە داران مجتمع تجاری خورشید زریبارجویبارمریوان دراعتراض به پلمب مغازه یک همکاراز طرف مدیریت دست به اعتصاب زدند و از باز کردن مغازەهای خود خودداری کردند.
 
بر اساس گزارش های منتشره درشبکه های اجتماعی، مدیر این مجتمع صبح امروز اقدام بە پلمپ کردن یکی از مغازەهای این مجتمع کردە و دیگر مغازەداران در اعتراض بە این اقدام و همچنین نحوە مدیریت این مجتمع دست بە اعتصاب زدەاند. 
مغازەداران اعلام کردەاند تا زمان برداشتن پلمپ این مغازە و نیز مشخص شدن تکلیف مدیریت این مجتمع تجاری، مغازەهای خود را بستە نگە می‌دارند.    
*تجمع اعتراضی جمعی از پزشکان متخصص نسبت به نتایج هفتادمین دوره آزمون دانشنامه تخصصی پزشکی مقابل وزارت بهداشت
روزچهارشنبه 12 مهر، جمعی از پزشکان متخصص برای اعتراض به نتایج هفتادمین دوره آزمون دانشنامه تخصصی پزشکی مقابل وزارت بهداشت تجمع کردند.
 
بنابه گزارش رسانه ای شده،پس از اعلام نتایج آزمون جمعی از پزشکان متخصص جوان داوطلب این آزمون با وجود موفقیت در آزمون دانشنامه کتبی در آزمون شفاهی دانشنامه مردود اعلام شده اند. این گروه با تجمع در مقابل وزارت بهداشت در نامه ای نسبت به چگونگی برگزاری آزمون شفاهی و نتیجه نهایی اعلام شده اعتراض خود را اعلام کرده اند.
در نامه اعتراضی این گروه از داوطلبان آزمون دانشنامه آمده است: «متخصصان جوان پس از گذراندن چهار سال دوره سخت رزیدنتی و پس از کسب نمره بالا در آزمون کتبی دانشنامه، عدم شفافیت و عدم پاسخگویی مناسب مسئولان مربوطه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در جواب تقاضای این جمع، پس از اعلام نتایج آزمونی که به عینه برگزاری الکترونیک آن دچار نقص های فاحش بوده است، بسیار ناامید هستند.»
این گروه از داوطلبان در نامه خود با اشاره به نقص های آزمون شفاهی آزمون دانشنامه یادآور شده اند: «از جمله این نقص ها شامل ریست شدن چندباره سرورها حین برگزاری آزمون که منجر به این می شد که عده زیادی از داوطلبان با بازگشت به پاسخنامه سوالات pmp جواب نادرست خود را اصلاح کنند. مشکلات عدیده در بارگذاری پاسخ ها که باعث شده بود تا بسیاری از پاسخ ها جا بماند و ثبت نشود. صفحه آرایی نامناسب که منجر به عبور بی پاسخ از سوالات به وسیله ی بسیاری از داوطلبان شده بود. عدم نشان دادن صفحات بسیاری از سوالات در آزمون pmp و KFP که ناعادلانه باعث می شد داوطلب نمرات مربوط به آن سوالات را نگیرد.»
در ادامه این نامه آمده است: «همه این موارد منجر به این شد که داوطلبینی که نتایج قابل قبولی در آزمون کتبی بدست آورده بودند ناامیدانه و ناباورانه در جست و جوی پاسخ مناسب درباره علت نتیجه دور از انتظار امتحان شفاهی دانشنامه که به هیچ وجه منعکس کننده تلاش شبانه روزی چهار ساله آنها نبوده است، باشند. ولی متاسفانه مسئولین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی حتی امکان ثبت اعتراض الکترونیکی نظیر آنچه که در سال گذشته اتفاق افتاده بود را فراهم نکردند.»
*تجمع اعتراضی مالباختگان و سرمایه گذاران شرکت رضایت خودرو طراوت نوین مقابل دادگستری قزوین با شعار« اطلاعیه نمیخوایم  ما پولمونو میخوایم»
روزچهارشنبه 12 مهر،کانال اتحادیه آزاد کارگران ایران با انتشار فیلم های از تجمع اعتراضی مالباختگان و سرمایه گذاران شرکت رضایت خودرو طراوت نوین مقابل دادگستری قزوین با شعار« اطلاعیه نمیخوایم  ما پولمونو میخوایم»،خبرداد.
*کانون نویسندگان ایران:
جان ۱۲ زندانی سیاسی تبعید شده به زندان قزل‌حصار در خطر است
 خبرها حاکی از آن است که ۱۲ زندانی سیاسی تبعید شده به زندان قزل‌حصار با نام‌های سعید ماسوری (با سابقه‌ی ۲۳ سال حبس بدون مرخصی) ، جعفر ابراهیمی، لقمان امین‌پور، افشین بایمانی، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمان‌زاده، احمدرضا حائری، سپهر امام‌جمعه، حمزه سواری، مسعودرضا ابراهیمی‌نژاد، سامان سیدی (یاسین) و محمد شافعی در شرایطی اسفناک و مهلک به سر می‌برند. این زندانیان که پس از انتقال یک‌باره از زندان اوین به زندان قزل‌حصار مدتی در «بند امن» این زندان نگهداری می‌شدند، روز چهارشنبه ۲۹ شهریور به «واحد ۴» منتقل شده‌اند. این انتقال در حالی صورت گرفته که آنان از حق تماس و ملاقات محروم‌ بوده‌اند. آن‌چه از واحد ۴ به بیرون از زندان درز کرده خبر از «نظارت شدید امنیتی» در این واحد و شرایط وخیم‌ آن می‌دهد. در چنین وضع هولناکی این زندانیان از خدمات درمانی نیز به کلی محروم شده‌اند و این وضع نابهنجار جان آن‌ها را بیش از پیش در خطر جدی قرار داده است. 
  بی‌تردید حفاظت از سلامت و جان زندانیان برعهده‌ی زندان‌بانان است و مسئولیت هر گزندی به آنان بر عهده‌ی حاکمیت خواهد بود.
*توماج صالحی: زندان اگر بر فرض محال تمام خدمات یک هتلِ هفت ستاره را هم فراهم کند باز هم زندان است و من فکر نمی‌کنم حقم حتی یک روز اسارت باشد. به مرگ گرفتند، اما به تب راضی نخواهیم شد.»
توماج صالحی، زندانی سیاسی محبوس در زندان دستگرد اصفهان، در نامه‌ای که خطاب به وکلایش نوشت، تاکید کرد که «زندان اگر بر فرض محال تمام خدمات یک هتلِ هفت ستاره را هم فراهم کند باز هم زندان است و من فکر نمی‌کنم حقم حتی یک روز اسارت باشد. به مرگ گرفتند، اما به تب راضی نخواهیم شد.»
او در این نامه همچنین اشاره کرد که در دوران بازجویی‌های ۱۲ ساعته، در سلول‌هایی نگهداری می‌شد که بیست و چهار ساعته چراغ در آن‌ها روشن بوده است.
توماج که اخیرا یکی از وکلایش را از پرونده خارج کرده، علت این امر را اختلاف نظر در رویکرد رسانه‌ای این وکیل اعلام کرده است.
متن کامل نامه به شرح زیر است : 
«عرض ادب و احترام خدمت آقای رئیسیان و خانم اعتماد، ده ماه پیش که شما آقای رئیسیان درخواست من برای وکالت من و شما خانم اعتماد درخواست پدرم برای وکالت من را پذیرفتید، با علم به این بود که مرکز توجه ارگان‌های اطلاعاتی و ارتش سایبری خواهید شد و سیبل حملاتی چون پرونده‌سازی‌ها و سناریوسازی‌هایی که حیثیت شما را هدف قرار خواهند داد که البته همینطور هم شد، من بابت این ازخودگذشتگی از شما متشکرم.
زمانی که مدت‌ها با همان چیزی که شعارمان بود شکنجه روانی می‌شدم، یعنی نور، زمانی که هرشب بعد از بازجویی‌های ده دوازده ساعته تلاش می‌کردم روحیه‌‌ی آسیب دیده خودم را بازسازی کنم و برای حکم ناعادلانه اعدام آماده می‌شدم، چیزی که به عنوان شکنجه روانی هر روز در ابتدای بازجویی‌ها با آن تهدید می‌شدم و تلاش می‌کردم مرگ با افتخاری داشته باشم، ملاقات شما آقای رئیسیان و در آغوش گرفتنم بعد از آن همه انزوا در سلولی هشت متری و حمایت همه‌جانبه‌تان قدرت دوباره‌ای به من داد، همانطور که رسیدن خبر حمایت جانانه‌ طرفدارهایم. در آن روشنیِ ۲۴ ساعته عصبی و تاریکیِ شبانه‌روزیِ دل، ملاقات شما خانم اعتماد و دیدن غلبه‌تان بر ترس و در نهایت آن لبخند امیدبخشتان در قعر ظلمت تداعی سپیده‌ای بود پس از سال‌ها تحمل شبِ بی ماه و ستاره‌ی این وطن، مثل ایستادگیِ رشنو‌ها، یادآورِ آن شوق بی‌مهابا بین من و طرفدارهایم.
کسانی که شما را تهدید کرده‌اند از طرفدارهای من نیستند، فحاشی و تهدید در مسلک این خانواده نیست. جدایی من از خانم اعتماد در این پرونده‌ منشأ شخصی ندارد و زیر سوال بردن توانایی‌های ایشان در حرفه‌شان هم نیست تنها از بابت اختلاف نظر ما در برخورد رسانه‌ای است.
زندان اگر بر فرض محال تمام خدمات یک هتلِ هفت ستاره را هم فراهم کند باز هم زندان است و من فکر نمی‌کنم حقم حتی یک روز اسارت باشد. به مرگ گرفتند، اما به تب راضی نخواهیم شد. بابت تمام زحمات شما متشکرم، شما برای من جنگیدید و مطمئنم که با تمام توانتان هم جنگیدید اما خط قرمز من هوادارهای واقعی‌ام هستند و احساساتشان، کسانی که در این سال‌ها فریب تهمت‌هایی که روزنامه‌ها و تلویزیون و ارتش سایبریِ حکومت به من زدند را نخوردند و همچنان پشتیبانم بودند. با سپاس مجدد از شما، زحمات بی‌دریغتان و آرزوی سربلندی».
- زندان دستگرد - توماج ۱۴۰۲/۷/۱۱
برگرفته از کانال اتحادیه آزاد کارگران ایران
*هیات تخلفات آموزش و پرورش گیلان حکم‌ اخراج   حسن نظریان را صادر کرد  
در ادامه سرکوبگری هیات تخلفات استان گیلان، هیات بدوی تخلفات حکم اخراج آقای حسن نظریان از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان کیلان را صادر کرد.
  حسن نظریان معلم جوان و خوشنام آموزش و پرورش لاهیجان با اتهاماتی چون حضور در تجمعات اعتراضی و حمایت از معلمان زندانی در هیات تخلفات حاضر شده بود .در حکم صادر شده این هیات آمده است که ایشان فاقد هرگونه سابقه است اما با این وجود هیات تخلفات در اولین اقدام  حکم اخراج این فعال صنفی را صادر کرده است. 
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ، ضمن ابراز انزجار از فضای امنیتی حاکم بر ساختار آموزش و پرورش  و اعلام حمایت از آقای نظریان صدور این حکم و سایر احکام مشابه را محکوم می‌کند .
*کانون نویسندگان ایران:
تشدید فشارها بر اصناف
چند کتاب‌فروشی دیگر پلمب شدند
در ادامه‌ی فشارهای دم افزون بر اصناف، حاکمیت به دلیل آنچه رعایت نکردن حجاب و عفاف می‌نامد،  کتاب فروشی‌های «دی » و «کتاب‌خانه» را در تهران پلمب کرد . 
کتاب‌فروشی‌ نشر چشمه شعبه‌ی عظیمه در استان البرز و کتاب‌فروشی چتر در تهران نیز به همین بهانه پلمب شده اند.  
پیش‌تر نیز در هفته‌های اخیر در پی تداوم سرکوب‌های حکومت به قصد تحمیل پوشش اجباری و سلب آزادی زنان، کتابفروشی‌های « دید آور» و «فرهنگان‌فرشته» پلمب شده بودند. 
 اگر‌چه پلمب‌ کتاب‌فروشی‌ها بی‌سابقه نیست اما در چند ماه اخیر فشارها بر اصناف، مراکز فرهنگی و تفریحی شدت بی‌سابقه‌ای یافته و گذشته از ایجاد فضای ارعاب و اختناق در میانه‌ی وخیم‌ترین تورم و رکودی که بر کشور می‌گذارد بر کسب و کار مردم خسارات جدی وارد کرده است.
*ابلاغ شفاهی حکم اخراج در مقابل عدم همکاری برای اعتراف اجباری
متین فرامرزپور دانشجوی ارشد فلسفه غرب دانشگاه فردوسی مشهد که پیش‌تر به حکم شورای تجدیدنظر انضباطی به دو نیمسال منع موقت از تحصیل محکوم شده بود، از دو ترم گذشته تا کنون از تحصیل محروم بوده است.
این دانشجو که در طی پیگیری باز نشدن پرتال آموزشی خود متوجه شد که پرونده‌ی جدیدی برای وی تشکیل شده است و با مراجعه به کمیته‌ی انضباطی در تاریخ ۱۰ مهر جلسه‌ای برای او تشکیل شد که او را تحت فشار برای اعتراف به اتهامات انتسابی گذاشتند و پس از امتناع این دانشجو، ظهر همان روز حکم اخراج به صورت شفاهی به او ابلاغ شد.
*مسمومیت غذایی اینبار در دانشگاه بوعلی سینا
بنا به گزارش دانشجویان از دانشگاه بوعلی‌سینا تعداد زیاد از آن‌ها در طی چند روز گذشته مسموم شده‌اند. این مسمومیت در حدی بوده است که برخی از دانشجویان در بیمارستان بستری شدند‌. گفته می‌شود این مسمومیت از غذای سلف این دانشگاه ناشی شده است. 
دانشگاه در مقابل این مسمویت‌ها گفته است که علت این مسمویت‌ها، آلودگی محیطی است. این در حالی است که این مسمومیت‌ها فقط یک محیط محدود نبوده است بلکه در دانشکده‌های مختلف که با فاصله از یکدیگر قرار دارند نیز اتفاق افتاده است و صرفا مختص دانشجویان بوده است.
می‌توان گفت عدم نظارت بر طبخ و مواد اولیه استفاده شده در سلف‌های دانشجویی علت اصلی این مسمویت‌ها است.
منبع 2 خبربالا:کانال شوراهای صنفی دانشجویان کشور
 *پیام تسلیت سندیکا به مناسبت درگذشت غلامرضا خوشمرام از کارگران قدیمی و‌ حق طلب شرکت واحد
با کمال تاسف خبردار شدیم غلامرضا خوشمرام همکار گرامی و قدیمی ما درگذشته است.
زنده یاد غلامرضا خوشمرام انسانی شریف بود که علیرغم کار سخت رانندگی، فقط به خودش فکر نمی‌کرد. او همیشه تلاش کرد که پیگیر مطالبات همکاران باشد. کارگران بازنشسته پیگیری ‌های وی برای محاسبه درست سنوات بازنشستگی را به خاطر دارند. او به عنوان نماینده‌ای شریف در تعاونی مسکن باز هم پیگیر مطالبات همه‌ی ما بود. در کنار این همه پیگیری برای همکاران، وی به عنوان پدر و همسری مهربان به خانواده اش هم می‌پرداخت. متاسفانه همسر گرامی ایشان نیز سال گذشته فوت کرده بود و‌‌ اندوه فراوانی را برای ایشان و‌ خانواده به جای گذاشته بود.
غلامرضا خوشمرام همچنین دوستی عزیز و ‌از اعضا و یاران خوشنام و ‌متعهد سندیکا بودند که علاوه بر بخش مسکن و سنوات پایان خدمت کارگران شرکت واحد همواره پیگیر حق و حقوق کارگران و رانندگان در تمام عرصه ها بود.
جسم او دیگر در میان ما نیست اما شرافت کارگری او به عنوان نمادی برای ما به جا مانده است. درگذشت همکار عزیزمان غلامرضا خوشمرام را به خانواده محترمش خصوصا فرزندانش و همچنین همه‌ی همکاران و‌ دیگر کارگران زحمتکش تسلیت می گوییم و آرزوی صبر و بردباری داریم.
یادش گرامی و راهش پر رهرو‌ باد
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۱۲ مهر ۱۴۰۲
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 


اخباروگزارش های کارگری 13 مهرماه 1402
- گرامیداشت یاد ابوالفضل آدینه ‌زاده بمناسبت اولین سالگرد جان باختنش دراعتراضات سراسری سال 1401 برسر مزارش در روستای نجف آباد فاروج
- بیانیه کانون صنفی معلمان اسلامشهر به مناسبت روز جهانی معلم/پنجم اکتبر-۱۳مهر ۱۴۰۲
- بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران)در رابطه با روز جهانی معلم
روز جهانی معلم ۱۳ مهر/ ۵ اکتبر را گرامی می‌داریم 
- بیانیه کانون صنفی فرهنگیان گیلان به مناسبت روز جهانی معلم 
- بیانیه کانون صنفی معلمان همدان به مناسبت  ۵ اکتبر روز جهانی معلم 
- پایمالی آشکار حقوق کارگران معدن اصفهان زیرسایه بی خیالی وزارت کار و وزیر خوشرقصش
- نامه تکان دهنده حبیب افکاری از زندان 
- اسماعیل عبدی به زندان بازگشت
- فروغ سمیعی نیا، عصر امروز با قید وثیقه آزاد شد 
- سمانه اصغری آزاد شد
- دانشجویان «رسوب» کرده همچنان بدون خوابگاه!
- مصدومیت 11 کارگر کارخانه موتور‌سیکلت هم ‌تاز‌موتوربناب براثر آتش سوزی؛وخامت حال 2 کارگر مصدوم
*******
*گرامیداشت یاد ابوالفضل آدینه ‌زاده بمناسبت اولین سالگرد جان باختنش دراعتراضات سراسری سال 1401 برسر مزارش در روستای نجف آباد فاروج
 
روزپنج شنبه 13 مهر،مراسم گرامیداشت یاد ابوالفضل آدینه ‌زاده بمناسبت اولین سالگرد جان باختنش دراعتراضات سراسری سال 1401 برسر مزارش در روستای نجف آباد  شهرستان فاروج دراستان خراسان شمالی باشرکت خانواده و جمعی از دوستان و آشنایان برگزارشد.
 
*بیانیه کانون صنفی معلمان اسلامشهر به مناسبت روز جهانی معلم/پنجم اکتبر-۱۳مهر ۱۴۰۲
اوایل سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ است و در حالی روز جهانی معلم فرا رسیده که فشارها بر معلمان بسیار بیشتر شده و مدیریت نابخردانه آموزش و پرورش کشور، معلمان، دانش‌آموزان و اولیای آنان را با مشکلات و چالش‌های بسیاری مواجه کرده است.
تبدیل مدرسه که محیطی امن و شاد بود، به محیطی بی‌روح و ایدئولوژی زده روان معلمان و دانش‌آموزان را مخدوش کرده و نارضایتی معلمان، دانش‌آموزان و اولیا را به بیشترین حد خود رسانده است. اما وزارت آموزش و پرورش به جای حل مشکلات پنجه خود را بر گلوی معلمان و دانش‌آموزان گذاشته است. 
اخراج پاک‌ترین انسان‌ها و یا زندانی کردن آنان پاسخی است که حکومت به مطالبات و کنش‌های خشونت پرهیز معلمان داده است. معیشت ضعیف و مماس با فقر، از یک سو معلمان را ناامیدتر کرده است و از سوی دیگر فشارها و پرونده‌سازی‌های وزارت آموزش و پرورش همسو با نهادهای امنیتی محیط امن مدرسه را به محیطی پر تنش بدل ساخته است. 
روز سیزدهم مهر، روز جهانی معلم است اما وضعیت زندگی، رفاه و معیشت معلم جهانی نیست و مقایسه آن با استانداردهای جهانی لبخندی تلخ بر لب‌ها تحمیل خواهد کرد. 
عدم پرداخت به موقع مطالبات و شانه خالی کردن دولت از پرداخت رفاهیات به معلمان، این قشر را برآن داشت که امسال بدون اخذ اضافه‌کاری، کلاس‌ها را خالی بگذارند. این تصمیم قطعا در سال‌های آینده نیز پررنگ‌تر اجرا می‌شود و تحصن‌های یک روزه را حالا به تحصن‌های یکساله تبدیل کرده است. 
سرکوب سیستماتیک معلمان که توسط نیروهای اداری وابسته از سال گذشته شدت گرفته است در طول یک سال گذشته منجر به قطع حقوق و انفصال از خدمت موقت حدود ۵۰۰ معلم شده است. 
همچنین معلمانی که به اجبار بازنشسته و در واقع اخراج شده‌اند نیز به فراتر از ۱۰ تَن رسیده است.
عزل ۲۰هزار مدیر مدرسه در راستای نگاه امنیتی حکومت به معلمان انجام شده و نگرانی‌های بسیاری از خانواده‌ها را بیشتر کرده است. مدیران مزدور نهاد‌های امنیتی اکنون در برخی مدارس صاحب مسئولیت شده‌اند تا به زعم حاکمیت فضا را کنترل کنند. 
مشارکت پر رنگ نهادهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در پرونده سازی، اخراج و زندانی معلمان و همچنین سرکوب دانش‌آموزان نشان‌دهنده عدم اصلاح رویه موجود است که متاسفانه کار را به نقطه‌ای بی‌بازگشت رسانده است. نقطه‌ای که ما را برآن داشته تا در مسیر مبارزه بسیار مصمم شویم و برخوردهای امنیتی را مانند گذشته نادیده بگیریم.
وقاحت حکومت و صدور احکام حبس، شلاق و تبعید، دستاوردی برای کنش‌گران صنفی است که مطابق با اصول مصرح قانون اساسی به دنبال احیای حقوقشان هستند.
عدالت آموزشی که تبدیل به شعاری پوچ شده و عملا دانشگاه و مدرسه خوب فقط به سرمایه‌داران می‌رسد. 
کوبیدن بر طبل ایدئولوژی در تدوین محتوای کتب درسی در طول سالیان اخیر آیا حاصلی جز سرخوردگی دانش آموزان و معلمان و والدین داشته است؟! 
کانون صنفی معلمان اسلامشهر ضمن محکوم کردن تمامی این رویه‌های ظالمانه از جمله تهدید و اخراج و... ، خواستار عدم دخالت نهادهای امنیتی و ایدئولوژیک در نظام آموزشی کشور است.
کانون صنفی معلمان اسلامشهر/پنجم اکتبر-سیزدهم مهر
*بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران)در رابطه با روز جهانی معلم
روز جهانی معلم ۱۳ مهر/ ۵ اکتبر را گرامی می‌داریم 
THE TEACHERS WE NEED FOR THE EDUCATION WE WANT 
The globalimperactive to reverse the teacher shortage
«معلمانی که برای آموزش نیاز داریم
چاره‌جویی جهانی برای رویارویی با کمبود معلم»
شعار امسال روز جهانی معلم، دو موضوع بسیار مهم را مطرح می‌کند که در آموزش و پرورش ایران هم، در میان کاستی‌های به بحران تبدیل شده آن جزو مهمترین‌ها محسوب می‌شوند.
«معلمان مورد نیاز؛ آموزش مطلوب». هریک از این دو دارای وجوه متفاوتی هستند. از یک نگاه می‌توان کمبود معلم را در نظر گرفت و از نگاهی دیگر ویژگی‌های معلمان را مدنظر قرار داد. معلمانی که در راستای دستیابی به آموزش مطلوب تربیت شوند و گام بردارند. معلمانی که خوب آموزش دیده‌اند؛ خوب آموزش می‌دهند و فارغ از دلمشغولی‌هایی که آنان را به روزمرگی می‌کشاند، همراه با دانش‌آموزان، با تکیه بر خلاقیت‌ها، حرکتی رو به جلو را پیش می‌برند.
بیانیه مفهومی یونسکو که همه ساله همراه با شعار روز جهانی معلم منتشر می‌شود، مطرح می‌کند که «در بسیاری از کشورها، معلمی دیگر برای نسل‌های جوان و بسیاری از معلمان کنونی، حرفه‌ای جذاب نیست. با وجود این که اغلب معلمان حرفه‌ی خود را با اشتیاق پذیرفته‌اند، بسیاری از آنان بخاطر بدتر شدن شرایط کاری و افزایش خواسته‌هایی که از سوی مدیران، خانواده‌ها و دانش‌آموزان مطرح می‌شود، این حرفه را ترک می‌کنند. یکی از دلیل‌های ترک این حرفه... عدم احترام به آن است.» 
عدم احترام به حرفه معلمی در کشور ما، بنیادهایی سیاسی، ایدئولوژیک و اقتصادی دارد که در تعاملی چندجانبه با یکدیگر، وضعیتی بسیار وخیم را بر آموزش و معلمان تحمیل کرده‌اند که جز با تحولات عمیق در اقتصاد سیاسی و مدیریت فرهنگی و سیاسی کشور، نمی‌توان امیدی به یافتن راه برون‌رفت از این ورطه یافت. 
ساختار به‌شدت متمرکز حاکم بر مدیریت سیاسی کشور، توسط اقلیتی تمامیت‌خواه که از قدرت سیاسی تنها وجه زورمداری آن را دریافته و تمامی جنبه‌های حیات اجتماعی و فرهنگی کشور را با همین ابزارِ بشدت کند و ناکارآمد، در اختیار خود می‌خواهد، با بی‌رنگ و بی‌اثر کردن بخش‌های انتخابی نظام سیاسی، خیال حاکمیت مطلق، یک‌دست و خالص را پی می‌گیرد؛ با نگاهی کاملا ابزاری تمامی نهادهای موثر در تولید علم و فرهنگ را پیرو بی‌چون‌و‌چرای خود می‌خواهد و با نگاهی واپس‌گرا در ضدیت با توسعه علمی و مدارای اجتماعی و فرهنگی، به آنان چون جارچیانی می‌نگرد که وظیفه‌ای جز تکرار منویات همان اقلیت تشکیل دهنده هسته سخت قدرت را ندارند. همان نقش البته شکست خورده‌ای که صدا و سیمای‌شان سال‌هاست لجوجانه مجری آن بوده و جز نفرت عموم جامعه از خود، دست‌آورد ملموس دیگری نداشته است و در ترویج فرهنگ مورد نظرشان نیز روندی کاملا وارونه را پیموده است.
این نگاه واپس‌گرا با توزیع ناعادلانه منابع مالی کشور به نفع نهادهای به اصطلاح فرهنگی مروج منویات خاصه و به ضرر بزرگترین نهاد آموزشی-فرهنگی کشور، محرومیت‌ها و تبعیض‌های بی‌شماری را بر معلمان، دانش‌آموزان و دانشجویان کشور تحمیل می‌نماید؛ با زیر پا گذاشتن قانون مترقی آموزش رایگان برای تمامی فرزندان این سرزمین و ترک تعهدات اولیه و مسلم دولت‌ها در تامین آموزش با کیفیت و رایگان برای همه، بزرگترین تبعیض ساختاری را به جامعه در سطح کلان و معلمان در سطح خرد تحمیل نموده است.
با حاکم کردن تمرکزگرایی شدید در نظام آموزشی و تسلط بخشیدن ستاد که وظیفه‌ای جز تسهیل کار آموزش در مدرسه و در خدمت به معلمان به‌عنوان محور آموزش، ندارد، جذابیت و اعتبار حرفه معلمی را بشدت کاهش داده با بخشنامه‌های متعدد در جزئی‌ترین امور مدارس و معلمان دخالت می‌نماید. با تحمیل کتاب‌های سرشار از القائات ایدئولوژیک و برنامه درسی یکسان به تمامی نقاط کشور و حتی هدف‌گذاری‌های رفتاری خرد در کتاب‌های درسی، تدریس زمان‌بندی شده کتاب و... هر آن‌چه روزنه‌ای برای بروز خلاقیت معلمان و مدیران مدارس و فرصت تفکر و تردید علمی برای دانش‌آموزان فراهم می‌آورد را نادیده گرفته و نابود می‌کند. 
در شرایطی که به روایت آمار رسمی، آموزش و پرورش با یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های خود از نظر تامین معلم برای کلاس درس در همین آغاز سال تحصیلی روبه‌روست، تعداد قابل توجهی از معلمان حاضر را که بسیاری از آن‌ها جزو سرمایه‌ها و نیروهای با تجربه در آموزش محسوب می‌شوند در اطاعت محض از همان افکار و منویات تمامیت‌خواهانه، صرفا به دلیل  ⤵️
نقد شرایط اسف‌بار موجود یا اعتراض به تبعیض‌ها، با اخراج، تعلیق، قطع حقوق و حذف رتبه‌بندی، بازنشستگی پیش از موعد و... از چرخه آموزش خارج کرده یا موجبات نارضایتی و انزجار از حرفه‌‌شان را فراهم می‌کند. 
فراتر از آن با اتهامات ساختگی، صدیق‌ترین فعالان این عرصه را به زندان‌های طولانی مدت محکوم می‌کند.
کانون صنفی معلمان ضمن گرامیداشت روز جهانی معلم و دعوت از همکاران برای پیوستن به تلاش‌های جمعی و متشکل برای وادار نمودن دولت‌ها به قرار دادن مسائل معلمان و در واقع آموزش در اولویت دستورکار و برنامه‌های خود، متعهد می‌شود برای حفظ اهمیت حرفه معلمی و در دفاع از همکاران و کنش‌گران صنفی تمامی تلاش خود را به کار خواهد برد. 
کانون صنفی معلمان ایران ( تهران )                                                  ۱۴۰۲/۷/۱۳
*بیانیه کانون صنفی فرهنگیان گیلان به مناسبت روز جهانی معلم 
۵ اکتبر مطابق با ۱۳ مهر روز جهانی معلم نامگذاری شده است . کانون صنفی فرهنگیان گیلان ضمن تبریک صمیمانه روز جهانی معلم ، به تمام معلمان ایران و جهان، با توجه به شعار امسال روز جهانی معلم ،«برای آموزش، به معلم نیاز داریم، چاره جویی جهان برای کمبود معلم » اعلام می کند:
در شرایطی که جهان برای کمبود معلم در صدد چاره جویی است و در کشور ما بنا به ادعای مسئولین فعلی آموزش و پرورش، کمبود معلم کاملا محسوس است و وزیر آموزش و پرورش را به دلیل ناتوانی در تامین معلم برای کلاس های درس، جهت توضیحات به مجلس فراخوانده اند، مسئولانه هشدار  می دهد  نگاه انحصار طلبانه ای که قادر به درک واقعیت های موجود و تفاوت ها  در اندیشه و سبک زندگی نیست، با اعمال سیاست های یک دست سازی و شبیه خود کردن آحاد جامعه به زعم خویش، دست از  تصفیه و حذف معلمانی که به طور کامل در چارچوب سلیقهٔ مورد نظر نمی گنجند، بردارد.
در حالی که بیش از دویست هزار کلاس فاقد معلم هستند و نو آموزان زیادی فرصت آموزش و دسترسی به مدرسه را ندارند، آیا انفصال، بازنشستگی پیش از موعد و اخراج معلمان دلسوز و ساعی، تصمیمی منطقی و علمی است؟!
کانون صنفی فرهنگیان گیلان کماکان ضمن دعوت همگان به شکیبایی و رفتار های آگاهانه و منطقی، نگرانی شدید  خود را نسبت به اعمال محدودیت های گوناگون برای  معلمان از جمله اخراج  آقای نظریان و خانم آنامی و ... اعلام می دارد و   مصرانه از  دست اندر کاران اتخاذ چنین تصمیم هایی تقاضا دارد که در رفتارشان تجدید نظر کنند و جهت ایجاد تعادل و آرامش بخشیدن به فضای  تعلیم و تربیت ، معلمان اخراجی را به کار دعوت کنند.
کانون صنفی فرهنگیان گیلان
*بیانیه کانون صنفی معلمان همدان به مناسبت  ۵ اکتبر روز جهانی معلم 
امسال یکی از سیاه‌ترین سال‌ها در تاریخ  آموزش و پرورش ایران است.
امسال، کماکان  تعدادی از برجسته‌ترین معلمان ایران که نمایندگان صنفی‌ ما هستند در حبسی ظالمانه بسر می‌برند و تعداد دیگر ظالمانه اخراج و بازخرید شده‌اند .
واقعا به کدامین گناه؟
آیا پاداش حق‌طلبی و عدالت‌خواهی در نظامی که داعیه‌ی دین‌مداری و اخلاق محوری دارد، این است؟
بی گمان، هدف این اعمال ظالمانه، ایجاد رعب و وحشت در جامعه‌ی فرهنگیان کشور است تا هرگونه صدای انتقاد از وضعیت فاجعه‌بار آموزش و پرورش به سکوت کشیده شود.
هیات‌های تخلفات اداری طبق اعلام برخی از اعضای خود، مسلوب الاختیار بوده و  آرای دستوری صادر و آنچه به آنها دیکته می شود را می نگارند و به این ترتیب، ایشان که خود در کسوت معلمی هستند اما بر اساس مناسبات و ملاحظاتی در هیات های تخلفات قرار گرفته‌اند، تیشه به زندگی معلمان مظلومی می‌زنند که از حقوق آنها نیز دفاع کرده و می‌کنند ...
مسئولان  قضایی کشور که در مواقع بحرانی اعتراض را مجاز و اغتشاش را غیرمجاز اعلام می‌کنند بر خلاف ادعای خود، با اعتراضات صنفی فرهنگیان کشور که به مدنی‌ترین شکل ممکن انجام می‌شود ، نامناسب‌ترین برخوردها را می‌کنند و نمایندگان صنفی معلمان، که از فرهیخته‌ترین افراد جامعه هستند را با زندان‌های طویل المدت، مجازات می‌کنند و آنها را از بدیهی‌ترین حقوق یک زندانی نیز  محروم می کنند. رویکردی که هیچگاه شامل امثال طبری که به وجهه و اعتبار  سیستم قضایی آسیب زدند، نمی‌شود .
و اما حاکمیت، هیچ اراده ای برای مواجه ی منطقی و مسئولانه با رویکردهای ناصواب گذشته ی خود ندارد و همین روند شکاف بین حکومت و ملت را بیش از پیش افزوده و ترمیم ناپذیر می کند.
امروز 
آموزش و پرورش کاملا رها شده، 
معلم بی‌انگیزه، 
دانش‌آموز ناامید از آینده، 
اصول مسلم قانون‌اساسی از جمله اصل ۳۰ توسط حاکمیت تعطیل،
آموزش و پرورش طبقاتی، 
و آموزش کالایی شده است.
چند میلیون دانش‌آموز بازمانده از تحصیل به خاطر فقر،
خالی بودن هزاران کلاس درس از معلم،
کمبود بیش از دویست هزار کادر آموزشی،
فقر امکانات و تجهیزات در مدارس دولتی،
اخذ وجه از دانش‌آموزان بابت ثبت‌نام در مدارس دولتی،
فضاهای فیزیکی فرسوده،
وجود مدارس کپری،
 مدیریت فشل، ناکارآمد، باندی و رابطه‌سالار،
و دخالت و حضور نهادهای خارج از آموزش و پرورش در این حوزه،
سیمای آموزش و پرورش ایران در قرن بیست و یکم را شکل داده است.
آیا این حجم از تخریب ساختار تعلیم و تربیت به عنوان زیرساخت فرهنگی، فکری و آموزشی کشور، تداوم داشته و بی‌پاسخ خواهد ماند؟
کانون صنفی معلمان همدان
*پایمالی آشکار حقوق کارگران معدن اصفهان زیرسایه بی خیالی وزارت کار و وزیر خوشرقصش
کلاهی ایمنی بر سر، رویی به رنگ خاک و دستانی که هرروز پینه‌هایش بزرگتر می‌شود. کارگری در معدن سخت و مشکل است؛ سخت‌ترین و زیان‌آورترین شغل؛ اما کارگران از مزایای سخت و زیان‌آور استفاده نمی‌کنند.
بعضی‌هایشان 50 سال را هم رد کرده‌اند؛ ولی هنوز بازنشسته نشده‌اند. می‌گویند در حقشان اجحاف شده و برخی سال‌ها کارفرما برایشان حق بیمه رد نکرده است. حق اعتراض‌کردن هم ندارند؛ چون اخراجشان می‌کنند.
کارگری در معدن علاوه بر شرایط سخت ‌کاری و دستمزد پایین، جان کارگران را هم به بازی می‌گیرد؛ چراکه معدن آبستن حوادث است. در 35 کیلومتری جنوب اصفهان یکی از بزرگ‌ترین معادن سنگ قرار گرفته است.
برای تهیه گزارش به این معدن می‌رویم تا شرایط کار کارگران معدن را از نزدیک ببینیم. دیدن محیطی که کمتر کسی فرصت حضور و حس‌کردن آن را پیدا می‌کند، حسی آمیخته از دلهره و هیجان دارد.
وارد معدن می‌شویم، معدنی که تا چشم کار می‌کند پر از خاک است و سنگ. به‌محض ورودمان به معدن سراغ یکی از کارگران می‌رویم.
رحیم فقط یکی‌دو دندان جلو داشت. وقتی دهانش را باز می‌کرد، انگار یک نفر از ته یک غار تاریک با ما حرف می‌زد. صدایش آرام و چهره‌اش مشوش بود. وقتی دید سرکارگر با من همراه شده است، تلاش کرد خودش را با دستگاهی که سنگ‌ها را برش می‌داد، مشغول کند؛ گویی نه کسی را دیده و نه‌حرفی شنیده است.
جلوتر می‌روم و صدایم را بلند می‌کنم تا رحیم به حرف آید. رحیم جمله اولش را با ترس می‌گوید: «پنج روز در ماه برای دیدن خانواده‌ام کم است.» انگار از روی استیصال حرف می‌زند.
وقتی سرکارگر به او اطمینان می‌دهد که مشکلی برایش پیش نمی‌آید، درددل می‌کند: «من اهل چهارمحال‌وبختیاری هستم. 25 روز در ماه در معدن کار می‌کنم و فقط پنج روز به خانه برمی‌گردم. انگار زندگی نمی‌کنم. آن‌قدر کم خانواده‌ام را می‌بینم که دچار اختلاف شده‌ایم؛ ولی کاری از دستم برنمی‌آید. سه فرزند دارم و مشکلات زندگی‌ام زیاد است.»
رحیم همین‌طور که عرق پیشانی‌اش را با آستین پاک می‌کند، ادامه می‌دهد :«کار در معدن سخت و سنگین است. اصلا هرلحظه‌اش خطر دارد؛ ولی برای اینکه خرجی خانواده‌ام را بدهم، ناچارم کار کنم و پول دربیاورم.»
همه جای این محوطه خاک است و سنگ. زمین زیر پایم به نرمی ماسه‌زار است. پاهایم در خاک فرورفته. خاک روی موها، زیر ناخن‌ها و روی پوست کارگرهای معدن را پوشانده و جذب ‌شده است.
رحیم می‌گوید وقتی با سنگ کار می‌کند و سنگ‌ها را برش می‌دهد، ماسک می‌زند؛ بعد وقتی سنگ‌ها برش داده می‌شوند با لودر حملشان می‌کنند؛ بعدازآن هم به‌صورت کوپ سنگ‌ها را می‌فرستند بیرون.
از رحیم می‌پرسم ماهیانه چقدر مزد می‌گیرد. جوابم را این‌طور می‌دهد: «از صبح تا ظهر یکسره کار می‌کنم؛ بعد یک استراحت کوتاه برای صرف ناهار دارم و بعدازآن هم کارم را شروع می‌کنم و اضافه‌کاری هم دارم. 15میلیون تومان مزد ماهیانه می‌گیرم. باور کنید برای من که معدن همه زندگی‌ام شده، کم است.»
از رحیم می‌پرسم 25 روزی را که باید در معدن کار کند،چطور می‌گذراند؟ سری تکان داده و آب دهانش را قورت می‌دهد و خاک‌ها را از روی آستینش می‌تکاند. می‌گوید: «ما چهار الی پنج‌نفری داخل یک اتاق زندگی می‌کنیم؛ کنارش هم داخل کانکس حمام و دستشویی هست.»
رحیم دستش را بالا می‌کند و با انگشت اشاره کانکس‌ها را نشانم می‌دهد. می‌گوید: «آنجا را می‌بینید؟ آن بالا که کانکس‌ها هستند. آنجا روزهایم را می‌گذرانم.»
رحیم آهی می‌کشد و این را هم به حرف‌هایش اضافه می‌کند: «شرایط این معدن بازهم نسبت به بقیه معدن‌ها بهتر است. باور کنید برخی معدن‌ها هستند که کارگرانش حتی سرویس‌بهداشتی هم ندارند!»
کفش‌هایم سنگین شده است. درست پشت سر من لودرها می‌روند و می‌آیند تا سنگ‌ها را جابه‌جا کنند. حالا دیگر ترس توی چشم‌های رحیم نیست. خوشبختی از نگاه رحیم این بود: «می‌خواهم بیشتر خانواده‌ام را ببینم؛ از پنج روز بیشتر.»
مثل خیلی از معدن‌های دیگر، این معدن هم آبستن حوادث تلخ بوده است. همین چند سال پیش یک مرد شوربخت کنار همین سنگ‌ها کار می‌کرده که سنگ روی پایش افتاده و فوت کرده است. تصورش هم سخت است.
صدای همسر این مرد لابد صدای زنی بوده که یک ‌شب تا صبح از شنیدن تلخ‌ترین خبر همه عمرش جیغ کشیده و زار زده و بعد هم مجبور به سکوت ابدی شده است. قبل‌تر از آن‌هم سال‌ها پیش یکی از همین ماشین‌آلات داخل معدن چپ کرده و کارگر نگون‌بخت، جان به جان‌آفرین تسلیم کرده است.
زندگی داخل اتاقک با حداقل‌ترین امکانات رفاهی
برخی کارگرها چند شیفت کار می‌کنند و زمان استراحتشان را داخل اتاقک‌های پیش‌ساخته فاقد امکانات رفاهی سپری می‌کنند. می‌روم همان‌جایی که رحیم با انگشت اشاره کرد و گفت 25 روز ماه را داخل اتاقک‌ها می‌خوابد و غذا می‌خورد.
اتاقک را حالا جلوی چشمانم می‌بینم. در را باز می‌کنم و اولین چیزی که به چشمم می‌آید، چند مگسی است که در هوا بالا و پایین می‌روند. چند پتوی پلنگی تاخورده کنج اتاقک قرار دارند. رویشان هم چند بالشت گذاشته‌اند. مشخص است کارگرها برای خوابیدن از آن‌ها استفاده می‌کنند.
یک فرش کوچک داخل اتاقک پهن ‌شده است و از یک پنجره کوچک هوا ردوبدل می‌شود. چند لیوان برای آب خوردن یا نوشیدن چای همراه قندان، یک دستمال‌کاغذی روی طاقچه و یک آینه کوچک و برس داخل اتاقک به چشم می‌خورد.
این بساطی است که برای کارگران معدن آماده‌شده است تا بعد از ساعت‌ها کار سخت، آرام بگیرند. اینجا همان فضایی است که رحیم و امثال رحیم شب‌ها را سر می‌کنند، از سختی‌های زندگی می‌گویند، رؤیا می‌بافند و دلشان را به ریختن چایی توی استکان‌ها و تعریف‌کردن از خاطرات سال‌های عمر رفته‌شان خوش می‌کنند.
دعوت به خوردن نان و ماست، ملموس‌ترین و صادقانه‌ترین تعارف یک کارگر بود؛ همان جمله‌ای که رحیم موقع خداحافظی گفت و تعارف زد: «برویم اتاقک و یک نان و ماست با هم بخوریم.»
کارفرما بیمه‌مان نکرد!
کارگرها پای چشم‌هایشان گود افتاده است. کمی آن‌طرف‌تر محمود را می‌بینم که سخت مشغول کار است. گهگاهی سرش را بالا می‌آورد و به انگشتان دستش نگاه می‌کند. برایم جالب است که چرا محمود هرازگاهی به انگشت‌های دستش خیره می‌شود. جلوتر می‌روم.
از او سؤال می‌کنم و محمود این‌طور جواب می‌دهد: «دو تا از ناخن‌هایم موقع کار رفته و یکی از انگشت‌هایم هم قطع‌ شده است.» غم در چشم‌های محمود نشسته است. او از جوانی در معدن کارکرده و در طول این سال‌ها چندین معدن را برای کارکردن عوض کرده است.
می‌گوید: «از سال 60 تا الان در معدن کار می‌کنم. 43 سال از عمرم را در معدن‌ها سپری کردم؛ ولی فقط 23 سال بیمه دارم و نمی‌توانم بازنشست شوم!»
وقتی از محمود می‌پرسم چرا در این سال‌ها بیمه برایش رد نشده است؟ حرف‌هایش را این‌طور ادامه می‌دهد: «در معدن‌هایی که پیش‌تر کار می‌کردم، زمانی که بازرس اداره کار برای بازرسی می‌آمد، کارفرما به ما می‌گفت پشت سنگ‌ها قایم شوید تا بازرس شما را نبیند. کارفرما به‌هیچ‌عنوان زیر بار بیمه‌کردن ما نمی‌رفت؛ وقتی هم اعتراض می‌کردیم به ما می‌گفت با این شرایط اگر دوست دارید کار کنید؛ اگر هم دوست ندارید، کار نکنید.»
حالا عصبانیت را می‌شود در صورت برافروخته او دید. چشم‌هایش قرمز شده است و تندتند نفس می‌زند. می‌گوید که پیش‌تر کارفرما راضی نمی‌شده است برایشان سختی کار رد کند. اگر سختی کار می‌گرفتند، زودتر بازنشست می‌شدند.
از آرزوهایش می‌پرسم. لبخند می‌زند و می‌گوید: «لحظه‌شماری می‌کنم تابازنشست شوم. کارکردن در معدن سختی‌های خودش را دارد. الان باید بازنشست می‌شدم؛ ولی در حقم اجحاف شد و برایم بیمه رد نکردند!»
محمود صاحب سه فرزند است و دو سالی می‌شود که در این معدن مشغول کار است. پیش‌تر در معادن دیگری کار می‌کرده  است. او از شرایط کارش راضی نیست. از محمود درباره مزد و امکانات رفاهی که می‌گیرد، می‌پرسم.
او می‌گوید: «من 11 ساعت در معدن کار می‌کنم. هشت‌میلیون و500 هزار تومان حقوق می‌گیرم. کارگرهای این معدن بسته به اینکه چه مهارت‌هایی دارند، حقوق می‌گیرند. مزد من هم همین‌قدر است. امکانات رفاهی نداریم و برای استراحت باید داخل اتاقک‌ها بخوابیم که آن‌طور که بایدوشاید خوب نیستند.»
سختی کار نمی‌گیریم!
بیمه و سختی کار فقط دغدغه محمود نیست؛ بقیه کارگران معدن هم از این موضوع شاکی‌اند. جواد هم یکی از این کارگرهاست که وقتی می‌بیند محمود، رفیق و همکارش، مشغول درددل و گلایه‌کردن است، جلوتر می‌آید و سر حرف را باز می‌کند.
جواد 55 سال سن دارد. 26 سال است که در معدن کار می‌کند؛ ولی هنوز بازنشست نشده است؛ او هم عصبانی است؛ از اینکه حقش را نداده‌اند و برایش سختی کار رد نکرده‌اند.
جواد اهل یزدان‌شهر نجف‌آباد است. او می‌گوید: «دو سال است دنبال این هستم که سختی کار برایم رد شود؛ ولی هنوز به نتیجه نرسیده‌ام.» او از شنبه تا پنجشنبه داخل همین معدن کار می‌کند و آخر هفته برای دیدن خانواده‌اش می‌رود.
جواد می‌گوید روزانه هشت ساعت باید کار کند و بسته به اینکه اضافه‌کار هم داشته باشد، ماهیانه 10 تا 12میلیون تومان مزد می‌گیرد. قلب‌درد دارد و تازگی‌ها کمردرد هم کارش را سخت‌تر کرده است. اگر حقش را داده بودند، الان جواد باید بازنشست می‌شد و وقتش را کنار نوه‌هایش می‌گذراند.
خودش می‌گوید: «کارکردن در معدن مثل کارکردن در یک زیرزمین تاریک است که کسی به آنجا سرنمی‌زند و احوالی از ساکنانش نمی‌پرسد.» جواد می‌گوید از ساعت شش صبح باید یکسره در معدن کار کند و فقط یک ساعت وقت دارد ناهار بخورد و نفسی تازه کند.
بعد از 36 سال کار معدن بازنشست نشدم!
کارگران معدن برای احقاق حقشان تلاش می‌کنند؛ ولی در بسیاری از موارد تلاش‌هایشان راه به جایی نبرده است و این، یعنی روزگار سیاه برای معدنچیانی که حامی و همراهی ندارند. کمی آن‌طرف‌تر یکی دیگر از کارگران معدن سلانه‌سلانه راه می‌رود. نزدیک‌تر می‌روم تا درددل‌های او را هم بشنوم.
اسمش حمید است و دلش می‌خواهد بعد از 36 سال کارکردن بازنشست شود. حمید از 15سالگی وارد معدن شده و کار کرده است.
آهی می‌کشد و می‌گوید: «هرچقدر سنم بالا می‌رود، ضعیف‌تر می‌شوم. الان چشمانم سیاهی می‌رود. نمی‌توانم خیلی کارها را انجام دهم. دیگر آن چابکی سابق را ندارم. ما اگر 20 سال سابقه با سختی کار داشته باشیم، بازنشسته می‌شویم؛ اما در طول سال‌هایی که کار کرده‌ام، فقط 23 سال سابقه بیمه برایم رد شده است. اصلا سختی کار نگرفته‌ام؛ به خاطر همین بعد از 36 سال کار هنوز بازنشست نشده‌ام.»
گزارشی از یک رسانه محلی اصفهان
*نامه تکان دهنده حبیب افکاری از زندان 
حبیب درقسمتی از نامه گفته است 
‏ من لحظه به لحظه‌ی ۵۵۰ روزی را که در انفرادی بودم با صحنه‌ی اعدام نوید زندگی کردم. اما در میان تمام این تکرارهای زجردهنده، تنها تکرار لذت‌بخشی که در انفرادی، انسان را سرپا نگه می‌دارد لذت مقاومت و تسلیم نشدن در برابر ظلم است. تو هر روزی را که در انفرادی می‌گذرانی، می‌دانی تمام رنج‌ها و دردهایی که می‌کشی، آینده‌ی بهتری را برای کشورت رقم خواهد زد. تو در آن نقطه‌ی فراموش‌شده و تاریک از این خاک، ایمان داری، با ایستادگی‌ات، فردای آزادی، زودتر خواهد رسید.
بله
مقاومت کنندگان و مبارزان امروز سرافرازان فردایند 
نامشان هر لحظه ماندگارتر باد
برگرفته از کانال اتحادیه آزاد کارگران ایران
*اسماعیل عبدی به زندان بازگشت
عصر امروز  اسماعیل عبدی از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان تهران پس از پایان زمان مرخصی به زندان کچویی کرج بازگشت.
در حالیکه با قبول اعاده دادرسی و نقض حکم از طرف دیوان عالی می‌بایست این فعال صنفی معلمان تا صدور حکم با قید وثیقه آزاد می‌بود قوه قضاییه و نهاد امنیتی با ادامه مرخصی ایشان موافقت نکرده ‌است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
*فروغ سمیعی نیا، عصر امروز با قید وثیقه آزاد شد 
 
فروغ سمیعی‌نیا، فعال حقوق زنان که مرداد ماه همراه جمعی دیگر از فعالان حقوق زنان در گیلان بازداشت شده بود، با قید وثیقه آزاد شد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
*سمانه اصغری آزاد شد
 روز چهارشنبه دوازدهم مهرماه، سمانه اصغری، فعال حقوق کودکان و دانشجوی دانشگاه خوارزمی با تودیع وثیقه از زندان قرچک ورامین آزاد شد.
بنابر خبر منتشرشده، آزادی خانم اصغری بعد از ظهر روز چهارشنبه دوازدهم مهرماه، با تودیع وثیقه یک میلیارد تومانی صورت گرفته است.
برگرفته از کانال اتحادیه آزاد کارگران ایران
*دانشجویان «رسوب» کرده همچنان بدون خوابگاه!
مسئولین دانشگاه در ترم جدید، با گل به استقبال دانشجویان رفتند. اما مضاف بر گل‌ها، دانشگاه هدایای دیگری نیز داشت. از رونمایی از گیت‌های دوربین‌دار و نیروهای زن حراست و تداوم احضاریه‌ها و تهدید دانشجویان به بهانه‌های مختلف گرفته تا تشدید مشکلات عدیده رفاهی دانشجویان. تکلیف خوابگاه بسیاری از دانشجویان پس از گذشتن بیش از دو هفته از آغاز ترم همچنان نامشخص است و گویا این سرگردانی ادامه‌دار خواهد بود.
پیشتر عنوان شده بود که دانشجویان ورودی ۹۸ پسر کارشناسی می‌توانند از ۱۲ مهر در خوابگاه اسکان پیدا کنند. اما همانطور که پیشتر هم گفته بودیم، کار آماده‌سازی خوابگاه‌های عروجی و طاهری بیش از اینها زمان می‌برد و حالا دانشگاه تاریخ جدیدی را برای اسکان دانشجویان اعلام کرده است؛ ۲۰ مهر! این درحالی است که حتی نمی‌توان به این تاریخ هم دل خوش کرد.
اما این موضوع تنها مشکل دانشجویان نیست. قیمت غذا و خوابگاه دانشجویان ترم ۹ کارشناسی و ۵ ارشد نیز دوبرابر شده است و برخلاف تصور، دانشگاه از این موضوع حمایت می‌کند! بر اساس گزارش جلسه شوراهای صنفی با امور دانشجویی، مسئولین سفسطه‌گر گفته‌اند که از گران‌کردن هزینه امکانات رفاهی و کاهش سنوات دفاع می‌کنند و معتقدند که مشکل حال حاضر دانشگاه، بدلیل «تعارض منافع» خود دانشجویان است! و این سلحشوران و ناجیان، با گران‌‌ و محدود کردن تسهیلات رفاهی دانشجویان سنواتی -یا به قول خودشان «رسوبی‌ها»- جا را برای دیگران باز خواهند کرد.
وجهی و مقیمی و دوستانشان، عامل همه مشکلات را دانشجویان می‌دانند. دانشجویان تخلیه نمی‌کنند، دانشجویان پول نمی‌دهند، دانشجویان انضباط ندارند، دانشجویان موجب استهلاک امکانات‌اند، موجب ناترازی بودجه‌اند، مفت‌خورند! و… اینان به دانشجو تنها به چشم پول می‌نگرند. تداوم مدیریت این مدیریت جهادی و سکوت در قبال آن، وضع دانشجویان را هر روز بدتر از قبل خواهد کرد.
*مصدومیت 11 کارگر کارخانه موتور‌سیکلت هم ‌تاز‌موتوربناب براثر آتش سوزی؛وخامت حال 2 کارگر مصدوم
روز پنج شنبه 13 مهر،11 کارگر کارخانه موتور‌سیکلت هم ‌تاز‌موتورواقع در ‌شهرک صنعتی بناب ،استان آذربایجان شرقی براثر آتش سوزی دچار مصدومیت شدند.
براساس گزارش های رسانه ای شده،حال دوتن از مصدومان وخیم است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

اخباروگزارش های کارگری 14 مهرماه 1402
- جمعه اعتراضی اهالی سیستان وبلوچستان با راهپیمایی وسردادن شعارهای اعتراضی در شهرهای خاش و جالق و پیشن از توابع شهرستان راسک و راهپیمایی سکوت درزاهدان
- ادامه اعتراضات مالباختگان خودرویی شرکت رضایت خودروی طراوت نوین با تجمع در مصلای نمازجمعه و راهپیمایی در قزوین
- برگزاری مراسم روز جهانی معلم درتهران از طرف جمعی از اعضا وهمراهان کانال کانون صنفی معلمان ایران 
- درخواست عزیز قاسم‌زاده ویونس آزادبر هم‌بندان منوچهر فلاح در لاکان رشت، برای شکستن اعتصاب غذا
- اطلاعیه انجمن صنفی معلمان فارس در رابطه با دستگیری اقایان ایرج رهنما و غلامرضا غلامی کندازی از اعضای هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان فارس در روز جهانی معلم 
- همراهی تعدادی از کنشگران اجتماعی با اسماعیل عبدی هنگام بازگشت به زندان کچویی کرج
- اطلاعیه اعلام پایان مرحله جمع‌آوری امضا کمپین حمایت از معلمان زندانی و مخالفت با پرونده‌سازی علیه فعالان صنفی
*******
*جمعه اعتراضی اهالی سیستان وبلوچستان با راهپیمایی وسردادن شعارهای اعتراضی در شهرهای خاش و جالق و پیشن از توابع شهرستان راسک و راهپیمایی سکوت درزاهدان
روزجمعه 14 مهر،اعتراض اهالی سیستان وبلوچستان با راهپیمایی در شهرهای خاش و جالق و پیشن از توابع شهرستان راسک و راهپیمایی سکوت درزاهدان ادامه پیدا کرد.
شعارها:
«مرگ بر بسیجی»
 «مرگ بر سپاهی» 
 «مرگ بر خامنه‌ای»
*ادامه اعتراضات مالباختگان خودرویی شرکت رضایت خودروی طراوت نوین با تجمع در مصلای نمازجمعه و راهپیمایی در قزوین
روز جمعه 14 مهر برای پنجمین هفته، مالباختگان خودرویی شرکت رضایت خودروی طراوت نوین برای انعکاس هر چه بیشتر صدای اعتراضشان دست به تجمع در مصلای نمازجمعه با شعار«حق الناس واجبتر از نمازه» و راهپیمایی در شهرقزوین با شعارهای«فکرنکنید یه روزه قرار ما هر روزه»،«دادبزن حق تو فریاد بزن»و.... زدند.
 
*برگزاری مراسم روز جهانی معلم درتهران از طرف جمعی از اعضا وهمراهان کانال کانون صنفی معلمان ایران 
روز جمعه 14 مهر،جمعی از اعضا وهمراهان کانال کانون صنفی معلمان ایران برای گرامیداشت روز جهانی معلم (13مهر / 5 اکتبر) مراسمی را در تهران برگزار کردند.
 
*درخواست عزیز قاسم‌زاده ویونس آزادبر هم‌بندان منوچهر فلاح در لاکان رشت، برای شکستن اعتصاب غذا
روزجمعه 14 مهر، عزیز قاسم‌زاده ویونس آزاد با انتشار نامه ای ازهم بندشان منوچهر فلاح، در لاکان رشت،خواستند به اعتصاب غذایش پایان دهد.
بخشی از این نامه بقرارزیراست:
متاسفانه، به رغم طی شدن تشریفات حقوقی برای آزادی زندانی بند میثاق لاکان، آقای منوچهر فلاح، و تامین وثیقه‌ی تعیین شده که به تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ از سوی بازپرسی شعبه شانزدهم دادسرای عمومی و انقلاب رشت صادر شده ‌بود و پرداخت مبلغ کارشناسی و عدم آزادی ایشان، این زندانی از روز دوشنبه، ۳ مهر ۱۴۰۲ تا امروز جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲ دز اعتراض به بلاتکلیفی خود، دست به اعتصاب غذا زده است. با توجه به درد معده‌ی شدید ایشان طی هفته‌های اخیر، ما _هم‌بندان منوچهر فلاح_ بارها و بارها، ملتمسانه از او‌خواستیم که برای حفظ جانش از این کار اهتراز ورزد، ولی متاسفانه، با درد شدید معده، به اعتصاب غذای خود ادامه داد.
اینک مشخص شده که اراده‌ای برای حل مساله ایشان که چیز جز اجرای قانون و آزادی او تا تشکیل دادگاه نیست، وجود ندارد. به همین‌دلیل، ما از هم‌بندی خود، صمیمانه می‌خواهیم که به اعتصاب غذای خود پایان دهد تا شاهد به خطر افتادن جان دیگری در این سرزمین نباشیم. گویا در این آب و خاک، جان ارزان‌ترین کالای بشری‌است و اجرای قانون، صعب‌ترین و گران‌ترین امر ممکن!
بر همین اساس، بار دیگر از هم‌بندی‌مان، منوچهر فلاح می‌خواهیم با پایان دادن به اعتصاب غذا، همه‌ی دوستان خود را از نگرانی بیرون آورد.
از مسئولان قضایی نیز دیگر باز می‌خواهیم با بازگشت به مسیر قانونی و اجرای عدالت و آنچه در قوانین موضوعه و‌ مطروحه‌ی کشور مشخص شده، زمینه‌ی آزادی منوچهر فلاح و همه‌ی زندانیان چون او را فراهم آورند.
*اطلاعیه انجمن صنفی معلمان فارس در رابطه با دستگیری اقایان ایرج رهنما و غلامرضا غلامی کندازی از اعضای هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان فارس در روز جهانی معلم 
همانگونه که همکاران محترم فرهنگی فارس و کشوری در جریان می باشند، مجمع عمومی سالانه انجمن صنفی معلمان فارس قرار بود در روز جمعه مورخه چهاردهم مهر ماه برگزار شود.
روز پنج شنبه سیزده مهرماه (روز جهانی معلم) حدود ساعت یازده صبح آقای ایرج رهنما و آقای غلامرضا غلامی کندازی، از اعضا هیئت مدیره انجمن صنفی معلمان فارس جهت پیگیری محل برگزاری مجمع قصد مراجعه به فرمانداری شیراز را داشتند.
متاسفانه از ساعت یازده روز پنج شنبه که گوشی های این همکاران خاموش گردیده، تا لحظه صدور این اطلاعیه هیچ اطلاعی از این دو همکار فرهنگی نیست. تلفن‌های آن ها خاموش و معلوم نیست چه نهادی و به چه دلیلی اقدام به دستگیری این همکاران دلسوز و دغدغه مند نموده است.
 انجمن صنفی معلمان فارس خواهان پاسخگويی نهادهای امنیتی به عنوان مسئولان امنیت شهروندان، نهاد دستگیر کننده و همچنین فرمانداری نسبت به این موضوع می باشد.
*همراهی تعدادی از کنشگران اجتماعی با اسماعیل عبدی هنگام بازگشت به زندان کچویی کرج
همراهی و بدرقه تعدادی از فعالین و همکاران اسماعیل عبدی هنگام بازگشت به زندان پس از پایان زمان مرخصی همزمان با روز جهانی معلم که به دستور دادستانی به زندان کچویی کرج برگشت.
 
*اطلاعیه اعلام پایان مرحله جمع‌آوری امضا کمپین حمایت از معلمان زندانی و مخالفت با پرونده‌سازی علیه فعالان صنفی
با درود خدمت اعضای محترم کمپین و با سپاس از همراهی و تلاش شما برای اطلاع‌رسانی و جمع‌آوری امضا. شمایی که اگر همراهی‌تان نبود رسیدن به این نتیجه برای ما برگزارکنندگان و مدیران کمپین ممکن نبود. اگرچه دستیابی به یکصدهزار امضا در مدت ۸۳ روز (۱۹ تیر تا ۱۳ مهر) که ۷۰ روز آن در فصل تابستان و تعطیلی مدارس بود میسر نشد و کمپین از نظر کمّی نزدیک به ۳۸ درصد موفقیت داشت؛ اما نباید فراموش کنیم این کار در این سطح و  با طرح موضوع حمایت از حقوق دیگری در کشور بی‌نظیر بود و از این بابت باید به تمام همراهان آفرین گفت. 
البته نباید تصور کنیم که از جمعیت بیش از یک و نیم میلیون نفری فرهنگیان شاغل و بازنشسته، فقط این تعداد حامی معلمان زندانی و درگیر پرونده‌سازی هستند، زیرا توان ما در اطلاع‌رسانی بسیار محدود بود و با باز شدن مدارس متوجه شدیم که اکثریت همکاران از برپایی کمپین بی‌اطلاع بودند. 
برگزاری این کمپین نکات بسیار مهمی را نشان داد که برای متخصصان حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی ظرفیت پژوهش در سطح دکتری و در سطح ملی دارد‌. و همچنین مسائلی را روشن ساخت که اگر تشکل‌های صنفی فرهنگیان و کنشگران این حوزه و حتی کنشگران در سایر حوزه‌های مدنی به آن توجه کنند می‌تواند موجب تقویت و بهبود عملکرد آنها، افزایش امکان دستیابی به نتیجه و هدف با هزینه و آسیب کمتر در مطالبه‌گری‌ها و استفاده بهتر از فرصت‌های پیش رو گردد.
اگرچه همانطور که از آغاز اعلام کرده بودیم هدف اصلی ما اعلام حمایت جمعی از همکاران زندانی و گرفتار پرونده‌سازی است اما تلاش می‌کنیم تا پیام کمپین به اطلاع روسای قوای سه‌گانه و سایر مسئولین در کشور برسد و‌ نتیجه هر چه باشد در گروه کمپین اطلاع رسانی شود. (البته با توجه به احضارها و برخوردها با برخی از برگزارکنندگان کمپین مشخص است که مسئولان امنیتی و بواسطه آنها سایر مسئولان کشور در جریان کمپین قرار دارند) و علاوه بر آن با برطرف ساختن نقاط ضعف و تلاش برای جلب حمایت بیشتر همکاران با کمک و همراهی شما زمینه اقدامات مؤثرتری را فراهم نماییم.
در پایان سپاس و قدردانی خود را از تمام افراد و گروه‌هایی که با حمایت از کمپین به ما یاری رساندند بویژه جناب اسماعیل عبدی عزیز، تشکل‌ها و انجمن‌های صنفی فرهنگیان در استانها و شهرستان‌های اسلامشهر، بوشهر، تهران، خراسان شمالی، فارس، کوردستان، مرکزی و همدان همچنین سازمان معلمان ایران و تشکل‌های کارگری، فعالان رسانه‌ای، شبکه‌ها و سایتهای خبری و کانال‌ها و گروه‌ها در تمامی پیام‌رسان‌ها که در این مدت اخبار کمپین را پوشش دادند و همچنین مدیران کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان و کلیه همکارانی که در جمع‌آوری امضا بصورت گروهی در بسیاری از شهرها متواضعانه و اغلب گمنام به ما کمک کردند و یک سپاس ویژه از همکاران در استان کهگیلویه و بویراحمد که الگویی جدید در کنشگری را عرضه کردند اعلام میداریم. 
گروه ادمین کمپین یکصدهزار امضا
۱۴ مهرماه هزار و چهارصد و دو خورشیدی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید