- وحشت دیکتاتوری اسلامی از برگزاری مراسم گرامیداشت یاد جان باختگان اعتراضات سراسری: حضورگسترده نیروهای سرکوب دستکاه رهبری ودولت برای ممانعت از مراسم گرامیداشت خاطره محمد مهدی کرمی و محمد حسینی بمناسبت چهلمین روز خاکسپاریشان در آرامستان بهشت علی اشتهارد در استان البرز - گرامیداشت خاطره محمد مهدی کرمی و محمد حسینی با جنگ وگریز خیابانی سراسری وسردادن شعارهای اعتراضی در شهرهای زیر:
- اراک
- اصفهان
- اهواز
- ایذه
- بروجرد
- تهران(اکباتان،میدان انقلاب، بلوار فرودس،چهارراه سرسبز،تهرانپارس،ستارخان، شهرک نفت ،صادقیه، میدان هفتحوض نارمک،نازی آباد)
- جوانرود
- رشت
- رویدر(استان هرمزگان)
- سرابله(استان ایلام)
- سنندج
- قزوین
- کرج(گوهر دشت وگلشهر)
- کرمانشاه
- مشهد
- نجف آباد
- دیدار جمعی از کارگران، معلمان و فعالین کارگری با محمد حبیبی
- نامه اسماعیل گرامی پس از آزادی اززندان
- بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه خوارزمی در اعتراض به ۶۰ روز بازداشت و بلاتکلیفی ارژنگ مرتضوی دانشجوی ورودی ۱۴۰۱ علوم کامپیوتر این دانشگاه
- نامهی سرگشادهی ۱۲۰ تن از دانشجویان و دانشآموختگان دانشکدهی علوم نظری و مطالعات عالی دانشگاه هنر در اعتراض به احکام تعلیق اساتید؛ خطاب به ریاست دانشگاه
- آخرین خبر ازتوماج صالحی بنقل ازوکیلش
- معلم مازندرانی به دلیل پخش موسیقی در کلاس اخراج شد
- بازداشت همکار فرهنگی مسعود وفایی، از سنندج
- احضار و ارعاب دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس توسط وزارت اطلاعات
- آزادی موقت کبری هوتی به قید وثیقه
- کانون نویسندگان ایران:
ر ضا خندان مهابادی، نویسنده و منتقد ادبی و عضو پیشین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که از مهرماه سال ۱۳۹۹ در زندان اوین محبوس بود و در مهرماه ۱۴۰۱ به زندان رجایی شهر کرج انتقال یافت، امشب ۲۶ بهمن از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد
- جان باختن یک کارگر ساختمانی در مشهد براثرافتادن گچ های پیش ساخته روسرش و سقوط ازبالابر
- جان باختن یک کارگر تعمیرگاه خمینیشهر براثر ریزش دیوار گلی بدنبال بارندگی
*******
*وحشت دیکتاتوری اسلامی از برگزاری مراسم گرامیداشت یاد جان باختگان اعتراضات سراسری:
حضورگسترده نیروهای سرکوب دستکاه رهبری ودولت برای ممانعت از مراسم گرامیداشت خاطره محمد مهدی کرمی و محمد حسینی بمناسبت چهلمین روز خاکسپاریشان در آرامستان بهشت علی اشتهارد در استان البرز
*گرامیداشت خاطره محمد مهدی کرمی و محمد حسینی با جنگ وگریز خیابانی وسردادن شعارهای اعتراضی در شهرهای زیر:
- اراک
- اصفهان
- اهواز
- ایذه
- بروجرد
- تهران(اکباتان،میدان انقلاب، بلوار فرودس،چهارراه سرسبز،تهرانپارس،ستارخان، شهرک نفت ،صادقیه، میدان هفتحوض نارمک،نازی آباد)
- جوانرود
- رشت
- رویدر(استان هرمزگان)
- سرابله(استان ایلام)
- سنندج
- قزوین
- کرج(گوهر دشت وگلشهر)
- کرمانشاه
- مشهد
- نجف آباد
شعارها:
« سلام به سربداران، مهدی، کیان و یاران»
«کرد بلوچ آذری آزادی برابری»
«آزادی آزادی آزادی»
«جمهوری اسلامی نمیخوایم نمیخوایم»
«فقر فساد گرونی، میریم تا سرنگونی»
«امسال سال خونه سیدعلی سرنگونه»
«خامنهای قاتله»
« مرگ بر دیکتاتور»
« مرگ بر خامنهای»
«عمامه رهبری، وقتشه که بپری»
«خامنهای قاتله، ولایتش باطله»
«این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت»
«تا آخوند کفن نشود، این وطن وطن نشود»
« هیز تویی هرزه تویی زن آزاده منم»
« آهای آهای نشستهها نیکای بعدی از شماست»
«مردم چرا نشستید ایران شده فلسطین»
«ما تماشاگر نمیخواهیم به ما ملحق شوید»
«برادر شهیدم خونتو پس میگیرم»
«قسم به خون یاران ایستادهایم تا پایان»
«قسم به سربداران ایستادهایم تا پایان»
*دیدار جمعی از کارگران، معلمان و فعالین کارگری با محمد حبیبی
*نامه اسماعیل گرامی پس از آزادی اززندان
با سلام به دوستان،همکاران،بازنشستگان،ازکارافتادگان ومستمری بگیران عزیز
سالهاست که برای گرفتن حق وحقوق قانونی خود ودیگر بازنشستگان تلاش می کنم.درپی این روند درفروردین ۱۴۰۰ توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در منزل خود بازداشت شدم.درتمام مدت بازجویی نه از منافع خود بلکه از حق وحقوق پایمال شده ی تمامی بازنشستگان دفاع کردم ، اما درنهایت به چهار سال زندان محکوم شدم.
دراین سال ها با تغییر شرایط حاکم برجامعه ، اعتراضات مردمی افزایش یافته ودر پی آن شاهد افزایش بازداشت های بیشتری هستیم که همچنان بر تعداد زندانیان افزوده شده ومی شود.
در ۴۴ سال گذشته حاکمیت نه تنها نتوانسته زمینه های مفاسد اجتماعی(اعتیاد ، دزدی ، جنایت و..) را ازبین ببرد بلکه با پیشبرد سیاستهای خود موجب افزایش قربانیان این مفاسد اجتماعی شده وتنها راه حل مبارزه با این معضل اجتماعی را دستگیری وزندانی کردن این قربانیان دانسته و میداند.درزندان ها به تعداد تخت های سه طبقه درسلول ها افزوده شده وحتی درسلول ها تعدادی از زندانیان کف خواب ویا دربعضی زندان ها در راهروهای سالن ها می خوابند.درزندان ها تیپ های جدید(هرتیپ شامل چندین سالن است) می سازند وسالن های متروکه رابازسازی می کنند.
کنترل ونگهداری این حجم زیاد زندانی(حتی با استفاده از قرص های آرام بخش وخواب آورهای قوی وشربت متادون ...) معضلی برای حکومت شده است.
زندانیان گاه با اعتصاب غذا وگاهی با مبارزات جمعی وسرپیچی از مقررات داخلی زندان ! عرصه را بر زندانبانان تنگ کرده ومی کنند.با توجه به پایین بودن امکانات وتغذیه از نظر کمی وکیفی ! زندانی مجبور است بخش زیادی از هزینه امکانات وتغذیه را خود تامین کند ولی با این وجود هزینه نگهداری و تامین امکانات اولیه زندانیان معضلی برای حاکمیت شده است.
اگر از این فشارهای سخت افزاری بگذریم ، حاکمیت از نظر نرم افزاری بیشتر تحت فشار است.
حاکمیت خوب می داند که باعدم پاسخگویی به خواسته های اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی جامعه ! درآینده نه چندان دور شاهد اعتراضات گسترده با شدتی به مراتب بیشتر از جنبش "مهسا امینی" خواهد بود و از آنجا که راه حل را در سرکوب ، بازداشت وزندانی کردن معترضین می داند ، پس باید فکری به حال زندان ها بکند. علاوه براینها "دستگیری وزندان" امروزه به مقولاتی تبدیل شده که تقریبا بیشتر مردم را درگیر کرده چرا که درهر خانواده وفامیلی حتما فردی دستگیر ویا در زندان می باشد و مردم از کنار چنین بی عدالتی ها وراه حل های قرون وسطایی نمی توانند به آسانی بگذرند.از طرف دیگر نباید فشارهای نهاد های بین المللی را از نظر دور داشت که همواره به مانند شمشیر داموکلس بالای سر حکومت قرار گرفته است.
این فشار های سخت افزاری ونرم افزاری، حاکمیت را بر آن داشته است که بسیاری از زندانیان را آزاد نماید از جمله بنده که پس از گذشت ۲ سال از محکومیت ۴ ساله آزاد شدم!!
از تک تک دوستان که در این مدت دوسال جویای حال بنده وهمسرم بودید وحتی درتجمعات خود خواهان آزادی من شده اید ، کمال تشکر را دارم. آرزو میکنم هم چون گذشته بتوانیم درکنار یکدیگر از حق وحقوق قانونی ومغفول مانده خود دفاع ودرجهت بدست آوردن آنها تلاش کنیم.
با احترام اسماعیل گرامی- بهمن ۱۴۰۱
*بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه خوارزمی در اعتراض به ۶۰ روز بازداشت و بلاتکلیفی ارژنگ مرتضوی دانشجوی ورودی ۱۴۰۱ علوم کامپیوتر این دانشگاه
آمدیم بنویسیم با گذشت دو ماه از بازداشت ارژنگ، حتی خبری از برگزاری دادگاه و تعیین قرار وثیقه و درنهایت آزادیاش نیست؛ اما دیدیم از این رقم دو ماه و شصت روز بهسهولت گذشتن روا نیست و استفاده از واژه "بازداشت" هم درحق اتفاقی که افتاده خوشانصافیست و واژه "ربایش" مناسبتر است.
وقتی که این بیانیه را مینویسیم، دقیقا ۶۰ شبانهروز است که دوست و همدانشگاهی جدیدالورودمان، شبها به جای خانه در زندان میخوابد، و روزها به جای دانشگاه زیر شکنجه و بازجویی و در اعتصاب غذاست.
دو ماه پیش، غروب ۲۶ آذر ماه که خبر رسید حراست دانشگاه ارژنگ تعلیق شده را با بهانه باز پس دادن کارت دانشجویی و رفع ممنوعالورودی به دانشگاه کشانده و جلوی درب دانشگاه نیروهای امنیتی او را ربودهاند، بلافاصله بعد از آن خبر تعطیلی دانشگاه به علت آلودگی هوا تا آخر هفته منتشر شد.
هفته بعد از آن، سوم دی، مصادف با صدمین روز انقلابمان، که برای ارژنگ مقابل دانشکده ادبیات دور هم جمع شدیم، به علت بارش برف و همینطور تهدیدها و سرکوب چند تن از همراهانمان توسط حراستیها در روزهای اخیر، خیلی زود تجمعمان پراکنده شد و دست از پا درازتر برگشتیم سر کار و درسمان.
اما همان روزها خطاب به سرپرست دانشگاهمان نامهای زدیم و او را مسئول این اتفاق خواندیم. که همانطور که حدس میزدیم کوچکترین اهمیتی برایشان نداشت.
پدر ارژنگ زندانی سیاسی و دایی او از شهدای ۸ سال جنگ ایران و عراق است.
پس از بازداشت یا همان ربایش ارژنگ، برادرش از خود ویدئو منتشر کرد و گفت هر اتفاقی برای برادرم بیفتد، مسئولش جمهوری اسلامیست. مادر و خالههایش گفتند ما خانواده شهدا مخالف جمهوری اسلامی و خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی ازجمله ارژنگ هستیم.
یک ماه پیش که در سیامین روز بازداشت ارژنگ که درگیر امتحانات پایانترم بودیم، خبر رسید ارژنگ در اعتراض به اعدامها، دست به اعتصاب غذا زدهاست.
الان که دوباره دست به قلم بردهایم، مدتهاست که هیچ خبری از او نداریم، نه تعیین وقت دادگاهی نه حتی احتمالی مبنی بر آزادی این جوان ۱۸-۱۹ ساله حال با قید وثیقه یا بی قید و شرط.
هنوز خاطرمان هست که در محوطه دانشگاه فریاد میزدیم قسم به خون یاران ایستادهایم تا پایان و وقت عزا نیست که هنگامه خشم است.
وقت سوگواری نه! که وقت سازماندهیست.
جرم ارژنگ هیچ نیست به جز صداقت و شجاعت.
ما برای آزادی ارژنگ ایستادهایم تا پایان.
*نامهی سرگشادهی ۱۲۰ تن از دانشجویان و دانشآموختگان دانشکدهی علوم نظری و مطالعات عالی دانشگاه هنر در اعتراض به احکام تعلیق اساتید؛ خطاب به ریاست دانشگاه
*آخرین خبر ازتوماج صالحی بنقل ازوکیلش
امیر رئیسیان: وقت رسیدگی دادگاه هنوز تعیین نشده، پرونده کاملا خوانده شده و آماده برگزاری دادگاه هستیم. در این مدت، توماج ملاقات هفتگی با پدرش داشته و نیز دو ملاقات کوتاه با وکیل. امروز اما ملاقات مفصلی با ایشان داشتم.
*معلم مازندرانی به دلیل پخش موسیقی در کلاس اخراج شد
در پی انتشار ویدیویی از دانشآموزان خردسال در یک مدرسه غیرانتفاعی در قائمشهر مازندان که یک ترانه پاپ مازندرانی را همخوانی میکنند، مدیر کل آموزش و پرورش استان از اخراج معلم این مدرسه به دلیل پخش «موسیقی مبتذل» در کلاس درس خبر داد.
*بازداشت همکار فرهنگی مسعود وفایی، از سنندج
بنا بە اخبار ارسالی بە شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، مسعود وفایی، دبیر بازنشستە فیزیک روز چهارشنبه ٢٦ بهمن ماه، توسط نیروهای اطلاعات دستگیر شدە، و علت دستگیری مشخص نیست.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکومکردن سرکوب خشونتبار اعتراضات مردمی، بازداشت و قتل دانشآموزان و فرهنگیان، خواستار آزادی بدون قید شرط و سریع آقای وفایی و سایر دانشآموران و معلمان زندانی است.
*احضار و ارعاب دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس توسط وزارت اطلاعات
«دستی که تو را کُشته
زخم هایت را
چگونه شفا خواهد داد؟»
احضار تلفنی دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات امری معمول در روزهای اخیر شده است. پیش از این، کمیته انضباطی و حراست دانشگاه نزدیک به بیش از ۱۰۰ پروندۀ انضباطی (طبق برخی شنیدهها بیش از ۲۰۰ پرونده) با اتهامات واهی و بیاساس برای دانشجویان ساختند، آنها را احضار کردند، کارت دانشجویی و دسترسی به سامانۀ گلستان برخی دانشجویان را مسدود کردند، در فرایندی غیرقانونی و بدون داشتن وکیل یا برگزاری جلسهی رسیدگی به اتهامات و دفاعیات دانشجویان را مجبور به امضای تعهدنامهای مبنی بر پذیرش ضمنی اتهامات و همچنین منع حضور در اعتراضات آتی کردند.
مدیریت دانشگاه تربیت مدرس پیش از آن نیز اطلاعات خصوصی ثبتشدهی دانشجویان را از قبیل شماره تلفن، آدرس و اسم پدر در یک کانال امنیتی و مضحک به اسم «گاندو» به همراه سناریوپردازیهای تخیلی علیه دانشجویان و به قصد ارعاب آنها منتشر کرده بود.
سیاست ترس، تهدید، تماس با خانواده و ایجاد فشار روانی سیاستی است که فرهاد دانشجو، بسیح کارکنان و دیگر ریزهخواران دانشگاه تربیت مدرس در پیش گرفتهاند. اما گویا فرهاد دانشجو، رئیس دانشگاه تربیت مدرس، از ترس و برای محکمکاری کار را به نهاد امنیتیتر یعنی وزارت اطلاعات سپرده است. دانشجویان را به دفاتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار میکنند، آنها را تهدید به بازداشت و اخراج کرده و از آنها اعترافاتی اجباری میگیرند، پس از چند ساعت خطونشان کشیدن برای دانشجویان، خانوادههایشان و آیندهی علمی و کاریشان در فرایندی تکراری تعهدنامهای را به امضای دانشجویان میرسانند و با مِنتی فراوان از آن با عنوان «عفو» یاد میکنند.
تعهدنامهای آمرانه و اجباری به منظور رسیدن به عفوی که عفودهندۀ آن خود مجرم است. دستی که به خون آلوده است، چگونه میتواند کسی را عفو کند؟
*آزادی موقت کبری هوتی به قید وثیقه
کبری هوتی اهل روستای خمیری واقع در شهرستان کسرکند و دانشآموختهی دانشگاه صنعت و معدن خاش که در تاریخ ۱۹ بهمن با یورش نیروهای امنیتی در محل سکونتش در ایرانشهر بازداشت شده بود، ۲۷ بهمن به قید وثیقه آزاد شد.
*کانون نویسندگان ایران:
ر ضا خندان مهابادی، نویسنده و منتقد ادبی و عضو پیشین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که از مهرماه سال ۱۳۹۹ در زندان اوین محبوس بود و در مهرماه ۱۴۰۱ به زندان رجایی شهر کرج انتقال یافت، امشب ۲۶ بهمن از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
اما، همچنان علی اسدالهی شاعر و منشی کانون نویسندگان ایران و کیوان مهتدی نویسنده، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران که با حملهی نیروهای امنیتی به خانههایشان دستگیر شدند، در زندان به سر میبرند و وضعیتشان نامشخص است.
همزمان با آزادی برخی از نویسندگان و زندانیان سیاسی، دیگر زندانیانی نیز هستند که با احکام سنگین در زندان به سر میبرند و خبری از آزادیشان به گوش نمیرسد.
کانون نویسندگان ایران همچون همیشه بر آزادی بیقیدوشرط همهی زندانیان عقیدتی سیاسی پای میفشارد و بر آزادی بیان و اندیشه بی هیچ حصر و استثنا تاکید دارد.
*جان باختن یک کارگر ساختمانی در مشهد براثرافتادن گچ های پیش ساخته روسرش و سقوط ازبالابر
یک کارگر 45 ساله حین کارجابجایی گچ های پیش ساخته با دستگاه بالابردر یک ساختمان در حال احداث در خیابان امام رضا براثرافتادن گچ های پیش ساخته روسرش به طبقه پایین سقوط کرد و زیر و به علت ضربه وارده بر سر جان خود را از دست داد.
*جان باختن یک کارگر تعمیرگاه خمینیشهر براثر ریزش دیوار گلی بدنبال بارندگی
روزپنج شنبه 27 بهمن، یک کارگر تعمیرگاهی واقع در خیابان امام، ابتدای بلوار توحید براثر ریزش دیوار گلی بدنبال بارندگی زیر تلی از آوار گرفتار وجان باخت.