سال ۱۴۰۰ سال رکورد اعتراضات کارگری در دهه گذشته بود . این رکود را در همه شاخص های مربوط به این اعتراضات می توان مشاهده کرد. در طول این سال در مجموع ۴۱۲۲ اعتراض کارگری به اشکال مختلف به وقوع پیوست. این رقم نسبت به سال گذشته نشان دهنده افزایش ۱۱۵ درصدی اعتراضات است. به عبارت دیگر بطور متوسط روزانه ۱۱.۵ اعتراض کارگری به وقوع پیوست. برای کسانی که سیر وقایع و تحولات مربوط به جنبش کارگری را دنبال می کنند، این ارقام چندان شگفت آور نیست.
گزارش های منتشر شده در دهه گذشته ( از جمله توسط اتحاد بین المللی ) حاکی از سیر فزاینده اعتراضات کارگری است. در این میان، سال ۱۳۹۸ استثنا بود؛ در این سال به رغم بدتر شدن شرایط کار و معیشت و تعمیق رکود اقتصاد سرمایه داری ایران، سطح اعتراضات افزایش نیافت. شیوع بیماری کرونا که روند عادی زندگی را مختل کرد، عامل اصلی در کاهش سطح اعتراضات بود. اما تداوم و تشدید بحران اقتصادی در دو سال گذشته و افزایش سرسام آور نرخ تورم، بخش های هر چه بیشتری از طبقه کارگر را به زیر خط فقر فرو برد؛ گزارش ها حاکی است که ۶۰ تا ۷۰ در صد از خانوارها به زندگی در زیر خط فقر رانده شده اند. اعتراضات کارگری در سال ۱۴۰۰ بر متن چنین شرایط اقتصادی صورت گرفت .
رشد بیش از صد درصدی اعتراضات طی سال گذشته نشان می دهد که طبقه کارگر، به رغم سرکوب گری های رژیم اسلامی، به رغم بازداشت و زندان و بر خورد های امنیتی با اعتراضات کارگری حاضر نبوده و نیست که تحمیل بار بحران اقتصادی بر گرده خویش یعنی تشدید استثمار، زندگی در فقر و بی حقوقی را بپذیرد. اعتراض های کارگری، اعتراض علیه این شرایط و نشان گر تشدید مبارزات طبقاتی است. افزایش کمی اعتراضات صرف نظر از کمبود ها و نارساسی ها و نقاط ضعف، در همان حال ، به معنای شرکت تعداد بیشتری از کارگران در مبارزه جاری طبقاتی و حاکی از اراده و عمل کارگران برای ایجاد تغییر بنیادی است .
اعتراضات کارگری در سال ۱۴۰۰ تنها از لحاظ رشد کمی نیست که اهمیت دارند. این اعتراضات از لحاظ کیفی نیز تحول بارزی در مبارزه کارگران در مقایسه با قبل را نشان می دهد. به نمونه های از این تحول در ادامه گزارش اشاره شده است . در اینجا بطور فشرده به سه مورد برجسته از این اعتراضات، که بیان گر این تحول کیفی است، اشاره می کنیم:
اول، تجمعات اعتراضی فرهنگیان:
به بیان شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان، سال ۱۴۰۰ "سال خیزش و اعتلای جنبش معلمان برای تحق مطالبات" بود. در این سال، با فراخوان شورای هماهنگی، ۱۱ تجمع اعتراضی بطور هم زمان در اقصا نقاط کشور بر گزار شد. ویژگی برجسته این اعتراضات در سازماندهی آن و طرح خواسته های مشخص و روشن می باشد. معلمان و کارکنان اموزش به رغم دیگر بخش های طبقه کارگر، به نوعی از تشکل سراسری بر خور دارند و تعداد آنها ، گستردگی حضورشان در سراسر کشور و سر و کار داشتن با کار فرمای واحد( دولت) ، آنان را در موقعیت بهتر و مساعد تری نسبت به دیگر بخش های کارگری برای سازماندهی سراسری قرار می دهد.
تجمع های مستمر معلمان، فضای سیاسی جامعه را تحت تاثیر قرار داد و از پشتیبانی و همدلی دیگر تشکل ها و بسیاری از فعالین کارگری، بویژه باز نشستگان کشوری بر خوردار بود . گرایش اصلاح طلبی حکومتی که زمانی، ( به خصوص در دهه ۸۰) حضور قابل توجهی در کانون و انجمن های صنفی فرهنگیان و در بدنه این تشکل ها داشت، هر چه بیشتر به حاشیه رانده شد. طرفداران این گرایش بطور کلی نقشی در برگزاری و سازماندهی اعترضات نداشتند. در عوض کوشش تشکل های فرهنگیان بر تشویق به شرکت هر چه بیشتر معلمان در تجمع ها و تعقیب مطالبات از طریق اعتصاب، تحصن و تجمع در خیابان متمرکز بود. همچنین، به نظر می رسد که، به دلیل رادیکال بودن بدنه کانون ها، دیدگاهی که به درستی معلمان و بسیاری دیگر از کارکنان آموزش و پرورش را بخشی از طبقه کار می داند و خواهان هماهنگی اعتراضات معلمان با دیگر بخش های طبقه کارگر است، در جریان این تجمع ها تقویت شده است. تلاش برای همراه کردن بازنشستگان، دانش آموزان، و والدین آنها با تجمع های اعتراضی، فراخوان به تجمع سراسری معلمان در روز اول ماه مه و نیز کوشش برای ارتباط گیری با اتحادیه های معلمان در سطح بین المللی و همکاری و کسب حمایت از آنها ( به جای لابی گری از طریق نمایندگان مجلس) از جمله نشانه های تقویت این گرایش و حاکی تحول کیفی در " جنبش معلمان" است.
دوم، اعتصاب کارگران پروژه ای نفت، گاز و پتروشیمی
در اوایل تابستان، دهها هزار نفر از کارگر پروژه ای و پیمانی در دهها شرکت، دست از کار کشیدند و اعتصاب کردند. این اعتصاب که نخست از شرکت های فعال در منطقه عسلویه آغاز شد، به سرعت به دیگر شرکت ها در مناطق مختلف کشور گسترش یافت. کارگران با خواست ۲۰ روز کار ۱۰ روز مرخصی، افزایش دستمزد ها ( به میزانی که دستمزد هیچ کارگری پایین تر از خط فقر نباشد)، بهبود وضعیت کمپ ها، بر چیدن شرکت های پیمانی و بستن قرار داد مستقیم با شرکت اصلی، دست به اعتصاب زدند. نکته بسیار با اهمیت در این اعتصاب این بود که کارگران با وجود این که تشکل سراسری نداشتند و از سوی دیگر با شرکت های مختلف پیمان کاری، سر وکار داشتند، توانستند با بکار گیری مجموعه ای از روابط و دوستی ها که طی کار در شرکت های مختلف، با هم برقرار کرده بودند و نیز بهره گیری هوشمندانه از شبکه های اجتماعی، این اعتصاب بزرگ و نسبتا سراسری را سازمان دهند. اعتصاب بیش از دو ماه ادامه یافت. در جریان اعتصاب، کارگران در تعداد زیادی از شرکت ها، مجامع عمومی خود را تشکیل دادند و تلاش کردند که مطالبات خود را شفاف تر و چگونگی شرایط بازگشت به کار را از پیش تعیین کنند. کارگران اگر چه اساسا به علت نداشتن سازمان سراسری موفق نشدند که به تمام مطالبات خود دست یابند، اما اعتصاب شکست نیز نخورد. کارگران در بعضی از شرکت ها به بخشی از خواست های خود دست یافتند. در بسیاری از شرکت ها اما کارفرمایان به وعده های خود عمل نکردند و بنابراین کارگران دوباره در تعدادی از شرکت ها دست به اعتراض دستجمعی زدند که تا پایان سال ادامه یافت. سنجش نقاط قوت و ضعف این اعتصاب، تجارب آن و بطور کلی درس های این اعتصاب، برای هر اقدام دست جمعی کارگران پروژه ای و پیمانی در آینده و بطور کلی برای جنبش کارگری، گرانبها و آموزنده است .
سوم، کارگران هفت تپه:
سال ۱۴۰۰ برای کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه سال پیروزی نسبی بود. اعتراض کارگران این مجتمع که از اواسط دهه ۸۰ آغاز شد ، در ادامه به نبردی دائمی بین کارگران از یکسو و دولت به عنوان کارفرما و سپس بین کارگران و مالکان خصوص شرکت - که از سوی دولت و انواع نهاد های سرکوب حکومت حمایت می شدند - تبدیل شد. کارگران هفت تپه در یک مبارزه طبقاتی نفس گیر، طولانی ، پر هزینه و پر از درد و رنج ، سر انجام توانستند رژیم اسلامی را وادار به عقب نشینی کنند. کارگران هفت تپه یکی از ارکان سیاست اقتصادی رژیم اسلامی، یعنی خصوصی سازی را به چالش کشیدند و رژیم را به رغم توسل جویی اش به همه وسایل سرکوب و ترفند های قضایی و حقوقی، مجبور کردن که به خلع ید از مالکان خصوصی اختلاس گر و دزد حاکم بر شرکت، گردن بگذارد. در طول بیش از سی سال، این اولین بار بود یک بنگاه واگذار شده به بخش خصوصی، در نتیجه مبارزه مستقیم کارگران، مجددا از دست بخش خصوصی خارج می شد. موضوع مرکزی این مبارزه طولانی به ویژه زمانی که شرکت به بخش خصوصی واگذار شده بود، دیگر فقط بر سر دستمزد های معوقه - که مرتب تکرار می شد- ، نبود، بلکه بر سر موجودیت این مجتمع، آینده آن و بنابراین سرنوشت و کار و زندگی چندین هزار خانواده کارگری بود. کارگران اگر شکست می خوردند، هفت تپه اکنون به همان سرنوشتی دچار شده بود که هپکو و کارگرانش به آن دچار شدند. از این رو خلع ید از بخش خصوصی، ادامه کار و پرداخت به موقع دستمزد ها یک پیروزی برای کارگران است. این پیروزی اما همانطور که گفته شد نسبی است. اسماعیل بخشی که نامش تداعی کننده هفت تپه است، هنوز از کار برکنار است، سپیده قلییان، همچنان تاوان حمایت از کارگران هفت تپه را در زندان طولانی خود می پردازد، و وکیل شجاع کارگران، فرزانه زیلابی به دلیل دفاع از حقوق کارگران به یک سال زندان و دو سال ممنوعیت از مسافرت به خارج، محکوم شده است. متاسفانه نه فقط اداره شورایی کارخانه بلکه نظارت کارگری نیز که خواست های کارگران بود، تحقق نیافته است. افزون بر این، دخالت نیروهای وابسته به نهاد های امنیتی موسوم به "عدالت خواه" در ماجرای هفت تپه و تلاش آنان برای کنترل و جهت دهی اعتراضات کارگران که در انتها، پیروزی نسبی کارگران را نه نتیجه مبارزه متحدانه کارگران بلکه حاصل لابی گیری خود و عدالت خواهی جناح اصول گرا جلوه دادند، رنگ این پیروزی را کدر کرد. با وجود این، مجبور کردن حکومت به عقب نشینی َو خلع ید از مالکان خصوصی و ادامه کاری تا کنونی شرکت که همگی حاصل مبارزات پیگیر کارگران این شرکت است یک پیروزی به حساب می آید. درس های این مبارزه طبقاتی طولانی نیز ، هم برای کارگران هفت تپه و هم برای کل طبقه کارگر می تواند آموزنده باشد .
اعتراضات در یک نگاه
● کارگران شاغل در مراکزی تولیدی و خدماتی: از مجموع ۴۱۲۲ اعتراض کارگری، ۲۳۱۲ مورد آن مربوط به کارگران شاغل در واحد های ی تولیدی و خدماتی ( غیر از بخش آموزش) بود که در مقایسه با ۱۴۳۱ مورد در سال ۱۳۹۹ نشان دهنده رشد ۶۱ درصدی است.
● آموزش و پرورش: در این بخش نیز اعتراضات فرهنگیان، رشد بی سابقه و خیره کننده ای داشت. در طول سال، در مجموع ۱۳۷۴ مورد اعتراض دستجمعی توسط فرهنگیان (شامل شاغلین و بازنشستگان) صورت گرفت که در مقایسه با سال ۱۳۹۹ بیان گر افزایش ۹۱۰ در صدی بود. ۹۰۴ مورد از این اعتراضات به صورت تجمع و تحصن، در نیمه دوم سال، یعنی از آغاز سال تحصیلی جدید تا پایان سال به وقوع پیوست. بر جسته ترین این اعترضات، تجمع های همزمان و سراسری معلمان و بازنشستگان بود که با فراخوان "شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران" برگزار گردید. در طول سال، ۱۱ تجمع سراسری با فراخوان و سازماندهی شورای هماهنگی برگزار شد که در تاریخ فعالیت این تشکل بی سابقه است.
● کارگران بازنشسته: تعداد اعتراضات توسط این بخش از طبقه کارگر نیز افزایش چشم گیری نسبت به سال گذشته داشت. اعتراضات دستجمعی این کارگران در طول سال ۴۳۰ مورد بود که نسبت به ۲۶۲ مورد در سال ۱۳۹۹ حاکی از افزایش ۶۲ درصد ی است .
● کارگران و کارکنان بخش درمان: اعتراض دستجمعی توسط کارگران و کارکنان این بخش در طول سال، ۸۲ مورد بود، که نسبت به ۲۶۲ مورد در سال ۱۳۹۹ نشان دهنده کاهش ۶۴ درصدی اعتراضات است.
از ارقام بالا پیداست که با افزایش تعداد اعتراضات، شمار کارگرانی که در طول سال، در اعتراضات شرکت کردند، نیز منطقا افزایش یافته است. آمار دقیقی از تعداد کل شرکت کنندگان در اعتراضات در دست نیست، اما گستردگی چندین مورد از این اعتراضات، مانند تجمع سراسری معلمان و اعتصاب کارگران پروژه ای نفت، گاز و پتروشیمی به خوبی نشان می دهد که در مقایسه با سال ۱۳۹۹، تعداد بیشتری از کارگران در اعتراضات سال ۱۴۰۰ شرکت کردند. علاوه بر افزایش کمی اعتراضات و تعداد شرکت کننده گان، این اعتراضات نسبت به گذشته از لحاظ کیفی نیز تغییراتی مثبتی یافتند و از بالندگی بیشتری بر خوردار بودند.
تغییرات کیقی و بالندگی اعتراضات.
تغییرات کیفی و روند رو به بالندگی اعتراضات در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال و یا سال های پیش را می توان در نمودهای زیر مشاهده کرد:
- افزایش تعداد تجمع های سراسری و همزمان: در این موارد، کارگران معترض بطور هماهنگ و همزمان در چند شهر دست به تجمع می زدند و یا در روز معین از نقاط مختلف کشور برای رسا کردن صدای خود راهی تهران می شدند و مقابل مجلس، سازمان برنامه و بودجه، سازمان خصوصی سازی و یا وزارت خانه مربوطه تجمع می کردند.
- اعتصاب و تجمع در مرکز تولیدی و یا خدماتی، به سرعت به تجمع در برابر مراکز قدرت سیاسی در شهر، شهرستان، مرکز استان و یا در تهران منتهی می شد.
- تعیین روز معین برای برپایی مستمر تجمع به منظور پیگیری مطالبات. اعلام یکشنبه های اعتراضی توسط کارگران بازنشسته و برپایی تجمع های مستمر از سوی گروهی از فرهنگیان در روزهای پنجشنبه که تا مدت ها ادامه داشت؛ نمونه های برجسته از پیگیری مطالبات با استفاده از این شیوه بود .
- بهره گیری از سفرهای نمایشی و تبلیغاتی مسئولان و مقامات حکومتی برای بازتاب مطالبات و از این طریق اعمال فشار بیشتر برای تحقق آن.
علل اعتراضات و مضمون مطالبات
خواست افزایش دستمزد، مخالفت با اخراج سازی ها و دستمزد های معوقه مهمترین علل اعتراض ها در طول سال بودند. نکته قابل توجه و مهم این که خواست افزایش دستمزد که ارزش واقعی آن با توجه به نرخ سرسام آور تورم بطور مرتب کاهش می یافت، با فاصله بسیار زیاد نسبت به دیگر خواست هادر صدر مطالبات قرار داشت. به بیان دیگر بیشترین اعتراضات برای افزایش دستمزد ها بود. خواست افزایش دستمزدها در اشکال و موارد زیر ،طرح و بیان شدند :
- اجرای طرح طبقه بندی مشاغل.
- رفع تبعیض در پرداخت ها ؛ پرداخت یکسان در برابر کار یکسان.
- تبدیل قرار دادهای پیمانی به قرار داد مستقیم با کارفرمای اصلی و حذف شرکت های پیمانی. در این رابطه اعتصاب طولانی کارگران پروژه ای و پیمانی در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی ها نمونه بارزی بود که طی آن کارگران ضمن در خواست افزایش دستمزد، خواهان حذف شرکت های پیمانی ب شدند .
- مبارزات معلمان رسمی با خواست مشخص افزایش دستمزد .
- تجمع سراسری فرهنگیان از جمله با در خواست رتبه بندی مشاغل و همسان سازی حقوق بازنشستگی.
- مبارزه معلمان غیر رسمی برای استخدام دائمی در اداره آموزش و پرورش.
- تجمعات مداوم کارگران باز نشسته و مستمری بگیران صندوق های بازنشستگی از جمله سازمان تامین اجتماعی، صنعت فولاد، فرهنگی، مخابرات، بخش درمان و بهداشت و دیگر صندوق ها برای همسان سازی پرداخت ها و مستمری ها.
اشکال و شیوه های اعتراض
- اعتصاب و تجمع؛ بیش از ۹۵ درصد از اعتراضات به صورت اعتصاب و تجمع صورت گرفت. از آنجا که در اغلب موارد، اعتصاب ها توام با تجمع اعتراضی بودند، تفکیک این دو، ناممکن است.
- جلوگیری از ورود مدیران به محل کار، بستن راه ورودی محل کار، راهپیمایی در سطح شهر، مسدود کردن خیابان، جاده و خطوط راه آهن و روشن کردن چراغ اتوبوس ها توسط رانند گان و تحریم غذا. حدود ۳ در درصد از اعتراضات به این گونه انجام شد .
- بازتاب دادن اعتراض در رسانه ها از طریق گفتگو و مصاحبه و انتشارنامه سرگشاده که حدود ۳ درصد از شیوه اعتراضات را تشکیل می داد. لازم به گفتن است که در بسیاری از موارد، بازتاب اعتراضات در رسانه ها با اعتصاب و تجمع اعتراضی همزمان بود.
لازم می دانیم که به چند نمونه مشخص از شیوه ها و اشکال اعتراض کارگران اشاره کنیم:
کارگران معادن، به ویژه در استان کرمان برای دست یابی به مطالبات خود به مسدود کردن جاده برای اعمال فشار بیشتر به کارفرما و حکومت اقدام کردند. کارگران در خوزستان در طول اعتصاب، ضمن تجمع در محل کار و مقابل مراکز قدرت، برای رسا کردن صدای خود از راهپیمایی در سطح شهر، بیشترین استفاده را کردند. فرهنگیان علاوه بر سازماندهی تجمع های اعتراضی مستمر که در بالا به آن اشاره شد از روش تجمع اعتراضی به صورت شبانه روز بهره گرفتند که نمونه برجسته آن، تجمع گروهی از فرهنگیان از مناطق مختلف کشور در تهران بود که روزها در برابر مجلس و یا وزارت اموزش پرورش تجمع می کردند و شب را در پارک ها و خیابان های اطراف می گذراندند تا مجددا در روز بعد به تجمع بپردازند.
اعتراضات کارگری، سرکوب گری های رژِم اسلامی سرمایه و کارفرمایان .
اوایل سال ۱۴۰۰ مصادف بود با انتخاب ابراهیم رئیسی، به عنوان رئیس جمهور. آنچه بعضا "یکدست سازی" حکومت خوانده می شد، در حقیقت آماده سازی و تجهیز حکومت برای سرکوب و کنترل اکثریت مردم جان به لب رسیده و معترض بود. روند رو به رشد اعتراضات کارگری در سالهای گذشته و خیزش فرودستان و تهی دستان در دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ و بدتر شدن وضعیت معیشتی اکثریت قریب به اتفاق کارگران بر متن رکود و چشم انداز ورشکستگی اقتصادی، همگی به سران رژیم و اتاق های امنیتی – فکری آن، لزوم آماده سازی و تجهیز برای سرکوب را یاد آوری می کرد. ترکیب هیئت وزیران دولت رئیسی و انتخاب فرماندهان سپاه به عنوان استاندار و فرماندار، به خوبی گواه بر آماده شدن حکومت برای سرکوب گسترده و خونین بود. اما به روی کارآمدن دولت رئیسی، بر خلاف تصور اولیه، نتوانست اهداف رژیم را تامین کند. بازگشت به دهه شصت و درس آموزی از تجارب کمیته های انقلاب و کاربست آن که خامنه ای در یکی از سخنرانی های خود در قبل از انتخابات به آن اشاره کرد، ناممکن بود.
با روی کار آمدن دولت رئیسی، اعتراضات نه تنها ادامه یافت بلکه بر دامنه و شدت آنها افزوده شد. از سوی دیگر گستردگی اعتراضات، توان رژیم برای اقدام به سرکوب گیریهای خونین و گسترده را کاهش داد. از این لحاظ می توان گفت توازن قوای طبقاتی تا حدودی به نفع کارگران تغییر یافت .
در طول سال (چه قبل و چه بعد از روی کار آمدن ابراهیم رئیسی) اقدامات سرکوب گرانه رژیم کماکان به شیوه سابق ادامه یافت؛ منتها با توجه به گستردگی اعتراضات، تعداد بیشتری از فعالین کارگری دستگیر، محاکمه و زندانی شدند. برای بسیاری از فعالین، پرونده امنیتی و قضایی ساخته و پرداخته شد. صدها نفر از آنها به مراکز امنیتی و قضایی احضار شدند و یا به اشکال مختلف مورد تهدید قرار گرفتند.
در همان حال، نیروهای سرکوب در مواجهه مستقیم با اعتصاب ها و تجمع های اعتراضی کارگران بیش از آن که به یورش مستقیم، ضرب و شتم و بازداشت وسیع معترضان متوسل شوند، اساسا با این ادعا که تجمع "مسالمت آمیز" را حق معترضین می دانند، تلاش کردند که با شناسایی افراد تاثیر گذار، با آنان به شیوه " قانونی" برخورد کنند، که نتیجه آن پرونده سازی، محاکمه و زندان برای فعالین بود. به بیان دیگر دستگاه سرکوب رژیم در مواجهه با اعتصابات و تجمع ها اگر چه هر جا که لازم دید و توانش را داشت به ضرب و شتم و سرکوب مستقیم متوسل شد، اما بیشتر، از سرکوب "قانونی" و " نرم " برای ایجاد ترس، کنترل تجمع ها و ممانعت از تکرار و یا گسترش اعتراضات استفاده کرد .
در طول سال، کارفرمایان نیز بیش از گذشته به ابزار تهدید به اخراج از کار و ممنوع ورود کردن کارگران حق طلب به محیط کار، برای کنترل کارگران متوسل شدند. در این راه کارفرمایان تقریبا همه جا به حمایت های آشکار و پنهان مسئولان و ارگان های حکومتی شت گرم بودند.
افزون بر این، نیروهای وابسته به جناح های مختلف حاکمیت و بخشی از نیروهای اپوزیسیون رژیم نیز در سال گذشته بر تلاش خود برای تاثیر گذاری و کنترل اعتراضات کارگری از جمله از طریق نفوذ در جمع فعالین کارگری، فرهنگی و اجتماعی افزودند. علاوه بر نیروهای وابسته به اصول گریان، مانند دانشجویان بسیجی و عدالت خواه که برای نمونه به حضور و نفوذ مخرب آنها در اعتراضات کاران هفته تپه اشاره شد، طرفداران احمدی نژاد و نیروهای وابسته به اصلاح طلبان حکومتی نیز به فکر افتادند که با نفوذ در نهاد های مستقل و بهره گیری ابزاری از آنها، برای خود جای پایی برای دست یابی مجدد به قدرت، فراهم کنند. به این لیست باید نیروهای ملی - مذهبی را هم اضافه کرد که فرصت را غنیمت شمردند و به دست پا افتادند تا بتوانند از نمد جنبش اعتراضی کارگران از جمله فرهنگیان برای اهداف سیاسی خود کلاهی بدوزند.
با اطمینان می توان گفت که با گسترش و فراگیر شدن اعتراضات کارگری، تلاش نیروهای وابسته به رژیم برای کنترل این اعتراضات، و همینطور تلاش انواع و اقسام اپوزیسیون بورژوایی برای پیدا کردن جای پا در جنبش کارگری با هدف مصادره به مطلوب کردن آن، دامنه بیشتری خواهد گرفت. این امر، هوشیاری بیشتر فعالین کارگری برای حفظ استقلال طبقاتی جنبش کارگری در برابر جریان های وابسته به نیروهای امنیتی و اپوزیسیون بورژوایی را می طلبد.
اعتراضات مردمی
اعتراض توسط اقشار دیگر مردم با مطالبات ویژه و اما در بسیاری موارد در همپوشانی با مطالبات کارگران، در مجموع ۶۴۳ مورد بود که در مقایسه با سال ۹۹، سه درصد افزایش داشت. مهمترین این اعتراضات عبارت بودند از:
- اعتراض به بحران آب در خوزستان: این اعتراض با شرکت اقشار مختلف مردم در تیرماه به وقوع است و دامنه آن به سرعت گسترش یافت. یورش مسلحانه نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی به مردم معترض، موجب جان باختن، مجروح و مصدوم شدن تعدادی از معترضین و دست گیری عده ای دیگر شد.
- اعتراضات مکرر کشاورزان اصفهان به کم آبی: این اعتراضات در سیر خود به صورت دوشنبه های اعتراضی انجامید . سپس در اواخر آبان و اوایل آذر ماه، بطور قابل توجهی گسترش یافت و فراگیر شد. یورش نیروهای امنیتی رژیم به معترضین و شلیک مستقیم به سوی مردم با استفاده از تفنگ های ساچمه ای، منجر به مجروح شدن عده ای از شرکت کنندگان گردید. تعدادی از شرکت کنندگان نیز بازداشت شدند.
نکته قابل توجه در رابطه با اعتراضات علیه کم آبی، هم در خوزستان و هم در اصفهان، حمایت سایر اقشار مردم و تعدادی از نهاد های مستقل کارگری، فرهنگی و اجتماعی از معترضان بود. در اصفهان، جوانان، دانشجویان و گروهی دیگر از اهالی به تجمع های اعتراضی کشاورزان پیوستند. در برخی از شهر ها از جمله در تهران، در جریان تجمع ها از حق طلبی معترضان خوزستان حمایت شد. همچنین شرکت کنندگان در تجمع سراسری فرهنگیان که در شهرهای مختلف برگزار شد، از معترضین اصفهان حمایت و شلیک به سوی معترضان را محکوم کردند.
- تجمع های اعتراضی توسط متفاضیان کار: این نوع تجمع ها در همان سطح سال گذشته و بیشتر در استان خوزستان و با تجمع در مقابل مراکز تولیدی و با خواست اشتغال و اعتراض به روند استخدام ها، صورت گرفت.
- اعتراضات دانشجویی: در مجموع ۲۳ اعتراض دستجمعی توسط دانشجویان صورت گرفت که نسبت به ۳۱ مورد در سال گذشته، کاهش ۲۵ درصدی را نشان می دهد. اکثریت این اعتراضات به موضوع امتحان حضوری ربط داشت. در سایر موارد وضعیت نامناسب تحصیلی و زیست در خوابگاه علت اعتراض بود.
- اعتراض به تعطیلی محل کسب و کار: این اعتراضات همانند سال ۹۹ بیشتر در جریان شیوع موج های بیماری کرونا صورت گرفت و علت آن عدم حمایت دولت از صاحبان کسب و کار در دوران شیوع موج های کرونا بود.
- اعتراضات مالباختگان: این ها کسانی بودند که در عرصه هایی مانند مسکن، تعاونی مسکن، خودرو، زمین خواری توسط نهاد های وابسته به قدرت حاکم، و یا از خرید سهام در موسسات مالی و یا بورس، زیان دیده بودند.
علاوه بر موارد بالا، مانند سال ۹۹ و تقریبا درهمان سطح، تجمع هایی در اعتراض به آبی (کشاورزی و آشامیدنی )، بی برقی، بی گازی، نداشتن راه ارتباطی یا جاده مناسب، و نیز در اعتراض به تخریب محیط زیست (از جمله توسط فعالیت های مخرب صاحبان معادن) بر پا شد.
سوانح کاری
"حوادث کار" و یا قربانی شدن کارگران در هنگام کار، کماکان ادامه داشت و هیچ اقدام سراسری و قابل توجهی از سوی دولت یا کارفرمایان برای جلوگیری و یا کاهش این "حوادث" انجام نگرفت. به چند عامل که سبب این حوادث شدند اشاره می کنیم:
- استفاده از داربست های عهد عتیق، کار در ارتفاع بدون بر خورداری از کمربند و کلاه ایمنی و عدم رعایت دیگر استاندارد ها ایمنی کار در ارتفا از سوی کارفرمایان، کماکان باعث سقوط و کشته و یا مجروح شدن تعدادی از کارگران شد.
- استفاده از وسایل نقلیه فرسوده به دلیل ارزان بودن آنها برای کارفرما، زمینه ساز بسیاری از تصادفات و در نتیجه جان باختن و یا مجروح شدن شماری از کارگران شد .
- کار کارگران شهرداری در خیابان های پر تردد بدون لباس مخصوص، موجب تصادف و مرگ عده ای از این کارگران شد.
تعدادی از کارگران مقنی به علت فراهم و رعایت نکردن استاندارد ایمین توسط کارفرما، جانشان را در هنگام حفر چاه از دست دادند .
- همچنین گود برداری بدون محاسبه و بدون رعایت اصول ایمنی، باعث شده که عده ای از کارگران در هنگام کار کشته و یا مجروح شوند.
-------------
باری، سال ۱۴۰۰ سال رکورد شکنی اعتراضات کاری، سال تعمیق مبارزه طبقاتی، سال آشکار شدن تحولات کیفی در چنبش اعتراضی و آغاز تغییر توازن قوای طبقاتی در ایران بود. همه داده ها نشان می دهد که جنبش اعتراضی کارگران سر باز ایستادن ندارد؛ بنابراین با اطمینان می توان گفت که سال جاری ، سال تشدید مبارزات طبقاتی خواهد بود.
زیرنویس