بامداد امروز 22.08.2023 رژیم متوحش ایران دیگری را گرفت و شورش مروتی محکوم به اعدام را در سنندج به اتهام "قتل" به دار آویخت و مرتکب قتل عمدی دولتی دیگری شد. شورش از سال 1388 زیر حکم اعدام بسر می برد. این قتل عمد در اثنایی انجام میگیرد که رژیم در اکثر مناطق ایران و خصوصا شهرهایی که در خیزش شهریور 1401 به مصاف رژیم آمدند و طی نبردی طولانی خیابان صدها شهر را تسخیر نمودند، از هراس عروج دوباره خیزش، دوباره موج وسیعی از بگیر و ببند رهبران کارگری و فعالان سیاسی و خصوصا جوان انقلابی تا اعدام ها در سراسر ایران را از سر گرفته است.
رژیمی که چهار دهه بیشتر است با چنگ انداختن بر همه ابزار تولید جامعه به اشکال مختلف خون مردم را می مکد، و به هزاران شیوه دستش تو جیب مردم است، و مسبب همه مصائب اعم از فقر و بیکاری و گرانی و تورم و به تباه کشاندن جامعه است. و همه آسیبهای اجتماعی و پدیدهایی که از جامعه قربانی میگیرد برخاسته از شرایطی است که این رژیم به جامعه اعمال نموده، از جمله اعتیاد، تن فروشی، کلیه فروشی و دزدی ...، روشن است جامعه نباید بپذیرد، بجای تقاص پس دادن مسببین به بردگی کشاندن جامعه و چنین وضعیت فلاکتبار اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، قربانیان از سوی بیدادگاه ها و قضاتی که خود مجرم اصلی اند و بایستی در پیشگاه یک دادگاه علنی مردمی محاکمه شوند، مصدوم یا به دار آویخته شوند. شورش مروتی زندانی محکوم به اعدام در جریان شورش زندانیان شهر سقز در 27 مارس 2019 همراه ده ها زندانی دیگر اعم از مصطفی سلیمی و شایان سعیدپور، دو زندانی دیگر محکوم به اعدام از زندان گریخت. که متاسفانه دیری نگذشت یکی، یکی و دو تا، دو تا رژیم مخفیگاه آنها را یافت و دوباره دستگیر نمود. مصطفی سلیمی که برای نجات جان خود موفق شده بود، به کردستان عراق پناه ببرد از حکومت اقلیم کردستان تقاضای پناهندگی نمود. اما نیروهای امنیتی در منطقه تحت کنترل اتحادیه میهنی وقتی متوجه شدند، ایشان زندانی محکوم به اعدام است، به شیوه وقیحانه مصطفی سلیمی را کت بسته تحویل آدمکشان وزارت اطلاعات دادند. رژیم به منظور مرعوب نمودن و انتقام گرفتن از زندانیان شورشی در این شهر و زندانهای تبریز، الیگودرز، همدان، خرم آباد و عادل آباد شیراز و فشافویه تهران و سپیدار و شیپان و جلوگیری از گسترش و و سرایت اعتراضات و شورش به زندان سایر شهرهای ایران، هنوز دو هفته از شورش زندان نگذشته بود، شایان و مصطفی سلیمی را در زندان مرکزی شهر سقز حلقه آویز کرد. مردم ایران میدانند این ماشین کشتار هر روز درب خانه هایشان ایستاده، و باید یکبار دیگر خود را سازماندهی کنند تا قدرتمندتر از خیزشهای پیش به مصاف در هم کوبیدن آن بروند! جامعه دیر یا زود به این مرحله خواهد رسید، با قهر انقلابی درب همه زندانها را از پاشنه در آورد و همه زندانیان خصوصا گروگانهای خیزشها را که هنوز در بلاتکلیفی بسر برده و تهدید جانی میشوند، ماکان داوری 19 ساله، یک فاکت از هزاران مورد بازداشت شدگان مهر ماه 1301است که بدلیل فشارهای وارد از سوی نیروهای امنیتی بر خانواده ش، دیروز مادر عزیزش را از دست داد، از اسارت این جانیان آزاد نماید. اما بدون تشدید و تعمیق مبارزات تحقق این امر منجر به گرفتن جان عزیزان بیشتری خواهد شد و پیروزیی نهایی را هزینه بردار خواهد نمود. جامعه خصوصا طی خیزشها به این روشنبینی رسیده است جهت رهایی از قید و بند اسارت این مناسبات وارونه و ظالمانه راهی جز مبارزه و متکی شدن به نیروی زیر و رو کننده خود ندارد. کمااینکه جامعه وقتی در خیزش انقلابی شهریور شعار سر داد :"بهش نگید اعتراض، اسمش شده انقلاب" داشت، رساتر از همیشه پیام تدارک انقلاب را میداد! داشت با صدای رسا میگفت: پیش بسوی تدارک انقلاب جهت یکسره کردن کار این رژیم کشتار و استثمارگر! این اعدامها چنگ و دندان نشان دادن به جامعه و بویژه اعتصابات و اعتراضات وسیع هر روزه کارگران و سایر اقشار فرودست جامعه است که رژیم هیچ راهی برای خلاصی از آن سراغ ندارد!
پیش بسوی به زیر کشیدن انقلابی رژیم سرمایه داری ایران!
زنده باد انقلاب!
ناصر بابامیری 22.08.2023