در مواجهه با تهدید فاشیسم و در برابر تضادهای سرمایه داری ، آرمان کمونیستی، بر اساس تفکر مارکس و مارکسیسم پویا به روشنی تائید میشود

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

در مواجهه با تهدید فاشیسم و در برابر تضادهای سرمایه داری ، آرمان کمونیستی، بر اساس تفکر مارکس و مارکسیسم پویا به روشنی تائید میشود: با هشدار در برابر شعار نازی« مرگ بر کمونیست»(  Tod dem Mar¬xismus !) بود که هانری لوفور و نوربرت گوترمن در سال ۱۹۳۴، آثار منتخب مارکس را معرفی کردند . برای بسیاری از خوانندگان فرانسوی این اولین تماس با کارهای مارکس بود. فاشیست ها در حمله به مارکس اشتباه نمی کردند. همانطور که زیو استرنل خاطرنشان کرد، این فرهنگ مارکسیستی بود که با وجود همه کمبود ها یش در اوایل قرن بیستم، جنبش کارگران فرانسوی را از نفوذ فاشیستها حفظ نمود.

در مواجهه با تهدید فاشیسم و در برابر تضادهای سرمایه داری ، آرمان کمونیستی، بر اساس تفکر مارکس و مارکسیسم پویا به روشنی تائید میشود.↑

آیا بازگشت دوباره تهدید فاشیستی در فرانسه (افسوس!) چون جاهای دیگر، در ارتباط با ۵۰ سال طرد مارکسیسم همراه با یورش سیاستهای نئولیبرالی نیست ؟ آیا بن بستی که این سیاستها بوجود آورده اند و از سال ۲۰۰۸ دیگر بر کسی پوشیده نیست، «بازگشت» آموزنده مارکس را در دستور کار قرار خواهد داد ؟ می توان چنین اندیشید.

با این همه ، نویسنده کتاب سرمایه از فضای روشنفکری ناپدید نشده است.غنای آثار او موجب طیف وسیعی از تفسیر و تعبیر هائی شده که همیشه مورد شناخت علمی قرار گرفته است، ولی آنچه مربوط به مبارزات سیاسی ( دوران انترناسیانال اول و دوم)، یا مطالعات دقیق در خصوص تضادهای اقتصاد سرمایه داری بر اساس داده های آن زمان است کنار گذاشته شده ، یعنی کلیه مشغولیت هائی که مارکس تمام عمرش را صرف آن کرده بود.

« فراتر رفتن از آثار مارکس برای درک واقعیت های سرمایه داری معاصر و تمدن لیبرالی به منظور گذار از آن به سمت یک تمدن جدید»

آنچه در سی سال گذشته پنهان نگه داشته شد دقیقا این نوع مارکسیسم زنده بود که خود مارکس آن را در عمل بکار میبرد. با وجود دگماتیسم و همه محافظه کاری ها، حزب کمونیست فرانسه یکی از منابع شناخته شده این مارکسیسم زنده در جهان بود، از جمله از طریق کارهای پل بوکارا * و روش او، یعنی فرا تر رفتن از آثار مارکس برای درک واقعیت های سرمایه داری معاصر و تمدن لیبرالی به منظور گذار بسوی تمدنی نوین.

این کانون فروزان پس از تضعیف حزب کمونیست فرانسه تهدید به خاموشی می شد حتی در قلب آن و این تفکر پا می گرفت که سقوط اتحاد جماهیر شوروی قاطعا هرگونه تلاش سازمان یافته برای گذار از سرمایه داری برای ایجاد یک جامعه کمونیستی را ناممکن می کند.

همه شفافیت انقلابی فعالان کمونیستی و همچنین پشتکار فعالیتهای نظری و سیاسی علیه کنار گذاشتن مبارزه لازم بود تا علی رغم تلاش ها برای جلو گیری از آن دوباره در ۳۸ مین کنگره حزب کمونیست فرانسه و سپس با درخشش در ۳۹ مین کنگره حزب، هدف کمو نیستی بر اساس تقکر مارکس تا ئید شود. ۱۷۰ سال پس از فیلسوف و اقتصاد دان آلمانی وسوسه می شویم که چون او از هملت نقل قول کنیم: « چه خوب کند وکاو کردی، موش کور پیر! »

نویسنده Denis Durand برگردان باقر جهانباني. 

 Le Monde diplomatique