موقعیتی که اوکراین پیش آورده

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

«ناتو»، تا کجا؟ تا کِی؟ حمله روسیه به اوکراین برای «سازمان پیمان اتلانتیک شمالی» (ناتو) حکم اکسیر جوانی را داشت زیرا چنان که امانوئل ماکرون رییس جمهوری فرانسه گفت باعث شد «یک روشنگری راهبردی انجام دهد (...) و به منشأ درگیری ها برسد». ۱۸ ماه پیشتر، همین آقای ماکرون در اظهار نظری که در صفحه « اول» نشریه اکونومیست چاپ شد به تندی گفته بود: «"ناتو" در مرحله مرگ مغزی است». عقب نشینی هرج و مرج گونه آمریکا از افغانستان، حتی بدون مشورت با متحدان خود و چرخش آن به سوی آسیا، بسیاری از رهبران اروپایی را به این فکر انداخت که «ناتو» از «دفاع جمعی» قاره اروپا چشم پوشیده است.

جنگ اوکراین ثابت می کند که آمریکا می تواند این دوسیاست [دفاع از اروپا و چرخش به سوی آسیا] را در کنار هم پیش ببرد و حتی از یکی برای دست یافتن به دیگری استفاده کند. «ناتو» از اشتباه محاسبه بزرگ ولادیمیر پوتین استفاده می کند تا صفوف اروپایی ها را گرد محور رهبری آمریکا فشرده تر کند، روسیه را تضعیف نماید و هرگونه شکل گیری احتمالی محور چین- روسیه علیه ایالات متحده را خنثی کند.

البته اوکراین عضو ناتو و مشمول ماده ۵ منشور آن که پیش بینی می کند هرگونه حمله به یکی از اعضاء منجر به دفاع مشترک همه اعضای دیگر می شود نیست. اما، از سال ۱۹۹۱، این «پیمان» شعاع عملکرد خود را به اکثر کشورهای پیشین بلوک شرق گسترش داده است. به این ترتیب، الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴، موجب تشکیل ۴ تیپ آموزش دیده در کشورهای بالت و لهستان شد. در آن زمان، فرانسه از مدیریت یکی از این تیپ ها خودداری کرد و به این توافق دست یافت که استقرار نیروهای نظامی نه به صورت دائمی بلکه به شکل چرخشی باشد که این امر مطابق با توافق بنیادین روسیه- «ناتو» امضاء شده در سال ۱۹۹۷ بود.

امروز فرانسه دیگر مخالف بکارگیری نیروهای دائمی نیست. «ناتو» نیروهای واکنش سریع (NRF) خود را فعال کرده که نخستین نیرویی است که نقش بازدارنده دارد. اکنون فنلاند به آن روآورده و سوئد هم می باید از آن پیروی کند. کشتی ها و هواپیماهای جنگی آن در دریای بالتیک و مدیترانه گشت می زنند.

بدون تعجب، واشنگتن عهده دار زمان بندی پاسخگویی «ناتو» شده است. آمریکا که نخستین کشوری بود که دربرابر تهدید اشغال، دیپلومات های خود را از اوکراین فراخواند، مراقب است که کمک نظامی کاملا در حد دفاعی باقی بماند و حتی با درخواست لهستان برای تحویل تانک مخالفت و تشویق به مذاکره می کند. از این رو، مذاکره کنندگان اوکراینی کشور خود را در وضعیت «بی طرفی» می خوانند.

ایالات متحده پس از احتیاط های اولیه، سلاح های سنگین تحویل می دهد و پول هایی کلان به مبلغ ۳۳ میلیارد دلار به اوکراین می پردازد.
در اول آوریل، هنگامی که به نظر می آمد تیپ های روسی با مشکلاتی بزرگ رودررو هستند، آمریکایی ها به نام حقوق بشر دست به یک چرخش زدند. جوزف بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، که در حرف زدن چندان گزیده گو نیست، خواهان سرنگونی پوتین شد که او را متهم به «نسل کشی»می کرد و وزیر دفاعش در یک سفر به کی یف گفت: «ما می خواهیم روسیه تا حدی ضعیف شود که دیگر نتواند آنچه از زمان تهاجم به اوکراین انجام داده را تکرار کند». کنگره آمریکا به شکل متحد با پرداخت یک کمک استثنایی ۳۳ میلیارد دلاری، از جمله ۲۰ میلیارد دلار برای تسلیحات موافقت کرد. جاری شدن این پول سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه را واداشت بگوید «ناتو» دارد با روسیه «به صورت نیابتی» می جنگد اما این نکته را فراموش کرد که مسکو آغاز کننده درگیری نظامی بوده است.

به هرحال، اروپایی ها سر فرود آوردند. آلمان توافق کرد که سلاح های سنگین ارسال کند. فرانسه هم درعین رعایت احتیاط چندروز پیش از آن همین کار را کرده بود. کشورهای عضو «پیمان» که ناگزیر از تحمل بالارفتن بهای سوخت و خرید گاز میان سنگی آمریکا هستند، بودجه های دفاعی خود را افزایش دادند. به این ترتیب، درخواست تکراری آمریکایی ها برای تقسیم هزینه ها انجام شد.

مقاومت سرسختانه اوکراینی ها به واشنگتن امکان داد به هدف های راهبردی خود، بدون آن که قطره ای از خون آمریکایی ها ریخته شود، دست یابد. اکنون «ناتو» به لطف حمله آقای پوتین از دید اروپایی ها غیرقابل چشم پوشی شده و چشم به افق های دور دوخته است. جنگ اوکراین، موقعیت بازآمدن اردوگاه غرب به عرصه سیاسی و نظامی را پدید آورده است. به این ترتیب، نشست وزیران امور خارجه اعضای پیمان «ناتو» در ۷ آوریل ۲۰۲۲، که برای نخستین بار در این سطح برگزار می شد، با پذیرش اعضای شریک (ژاپن، استرالیا، فنلاند، گرجستان، کره جنوبی، نیوزیلند و سوئد) روبرو شد تا «ازجمله وضعیت اوکراین و نیز امنیت بین المللی را بررسی کند (۳)». چند روز بعد، در پایگاه آمریکایی رمستاین، چند دلباخته حقوق بشر مانند اسرائیل، مراکش یا حتی قطر، در کنار اعضای «ناتو» نشستند تا «زرادخانه دموکراسی اوکراین را تقویت کنند».

پذیرفته شدن در هسته سخت «ناتو» چنان مهم است که ایالات متحده بخشی از اعتبار خود در دنیایی که چند قطبی شده را از دست داد. از این دیدگاه، رأی سازمان ملل متحد (ONU) درمورد اوکراین جنبه نمادین دارد. بسیاری از اعضای این سازمان، که اعضای کوچکی نیز نیستند (چین، هند، آفریقای جنوبی...) در عین محکوم کردن تجاوز، از اِعمال تحریم علیه روسیه خودداری کردند. واشنگتن در «ناتو»، که بخش بزرگی از اردوگاه غرب را متحد کرده (۳۰ عضو و ۴۲ شریک) ابزاری مطمئن تر و عملیاتی تر می بیند، به شرط آن که در آن اصلاح صورت گیرد.

گزارش «ناتو ۲۰۳۰» که تدارکی برای این اصلاح است یکدست و بدون گوناگونی نیست. «مخالفت های سیاسی در درون "ناتو"» تا سطح «مشکل راهبردی و نه فقط یک مسئله تاکتیکی یا ذهنی » ارتقا داده شده است. به عبارت دیگر، عدم موافقت با واشنگتن به منزله همدستی با دشمن است. البته، روسیه و نیز چین به عنوان دشمن نشان داده می شوند. درحالی که از «شریک های هند- اقیانوس آرام خواسته شده که صفوف خود را فشرده تر کنند وهند نیز به مذاکراتی که اخیرا قطع شده بپیوندد. منافع آمریکا کاملا مشهود است. اما آیا درمورد منافع اروپا و فرانسه نیز چنین است ؟

۱- TF1, 14 avril 2022.

۲- « Emmanuel Macron warns : Nato is becoming brain-dead », 7 novembre 2019.

۳- Communiqué de l’ambassade du Japon, 20 avril 2022.

HELENE RICHARD

فرستاده ویژه لوموند دیپلوماتیک
Martine BULARD

نویسندگان HELENE RICHARD & Martine BULARD برگردان شهباز نخعي

روزنامه نگار و معاون سردبيری لوموند ديپلماتيک
https://ir.mondediplo.com/article4086.html