منصور حکمت: جنگ را حزب دمکرات شروع کرد

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

جنگ را حزب دمکرات شروع کرد، در اورامان رفقای ما را کشتند. عزیزترین کسان ما را که صورتشان از جلوی چشمان ما کنار نمی رود. آن موقع من در کردستان بودم. در مقر کومه له، با رهبری کومه له نشستیم و درباره چه باید کرد صحبت کردیم. بحث این بود که حزب دمکرات یک ضربه ای زده است، اگر ما این حرکت را ندیده بگیریم، اگر این حرکت نظامی حزب دمکرات پاسخ نظامی از ما نگیرد، حزب دمکرات حاکمیتش را در مناطق آزاد کردستان، تثبیت می کند، به این معنی آدم اجازه نخواهد داشت تبلیغات کمونیستی کند. و این چیزی بود که کومه له به آن گردن نمی گذاشت. در نتیجه سیاست بر این شد که حزب دمکرات باید جواب نظامی بگیرد.

این تا اینجا.
در رابطه با موضع عبدالله مهتدی، من فکر نمی کنم کسی بوده باشد در آن کوه و تپه که مخالف این بوده باشد که حزب دمکرات باید جواب نظامی بگیرد. منتهی این که چه جوابی بگیرد، بعدها موجب بحث های وسیع تری شد. اتفاقا من نویسنده و پیشنهاد دهنده آتش بس یکجانبه بودم. بحث در مورد این که این جنگ کجا می خواهد برود، موضوع بحث های بعدی شد. من یک نوشته ای دارم در مورد ماهیت جنگ که بعدا به سیاست رسمی تبدیل شد در مقابل سیاست << جنگ جنگ تا پیروزی >> که عملا بطور ناخودآگاه بر این دوستان و کمیته مرکزی کومه له حاکم بود، این سیاست بر این مبتنی بود که جنگ باید به شکست نظامی حزب دمکرات منجر بشود. من در آن نوشته گفتم چنین چیزی غیر ممکن است. گفتم که جنگ باید به فرعی شدن تقابل نظامی ما منجر بشود، بطوری که بتوانیم کارمان را بکنیم. من طرفدار فرعی شدن جنگ وقتی که پیروزی کافی را به دست آوردیم، بودم. بحث جنگ جنگ تا پیروزی را نقد کردم. چپ روی نظامی را نقد کردم.
این سندش هست که به نظرم باید همین روزها چاپش بکنیم ( می گذارمش در سایت روزنه ببینید ). بعدا رفیق ابراهیم علیزاده این سیاست را بعنوان سیاست کومه له اعلام کرد. قطنامه های کومه له و بحث هایشان در جلسه ای که داشتند ( و من بعدا شنیدم ) کاملا خط نظامی گرایانه و چپ روانه و تا نفر آخر باید جنگ کرد، داشت. در صورتی که بحث من این بود که اصلا این کار را نباید کرد، بحث من این بود که وقتی این تناسب قوا تضمین شد که حزب دمرکرات نمی تواند جلوی فعالیت ما را بگیرد، ما باید جنگ را فرعی تلقی کنیم، یک نیروی معینی به آن اختصاص بدهیم که حزب دمکرات را کنترل کند و ما کارمان را پیش ببریم. این را پیروزی دوفاکتور تعریف کردیم. مقاله اش هست. همه قبول کردند، همه << به به >> گفتند و به خط رسمی تبدیل شد. اگر عبدالله مهتدی گفته باشد جنگ کومه له و دمکرات را منصور حکمت به ما تحمیل کرد به نظر من باید در خیلی چیزهایش شک کرد. من هنوز سختم است باور کنم این آدم بتواند، کسی بتواند چنین چیزی بگوید. کمیته مرکزی کومه له در این مورد تصمیم گرفت. این جنگی بود که کومه له در آن سربلند بود.
در مقطع کنگره ششم من برای کنگره به آنجا رفته بودم. ولی قبل از کنگره بخاطر بمباران اردوگاه باعث شد که متفرق بشویم و نتوانیم کنگره را در آن مقطع در اردوگاه بگیریم. در جلسات کمیته مرکزی کومه له در جای دیگر و در سلیمانیه برگزار شد که من بخاطر این که انشعابی در حزب دمکرات صورت گرفته بود، پیشنهاد آتش بس یکجانبه به حزب دمکرات را مطرح کردم. عبدالله مهتدی، جواد مشکی و صلاح مازوجی به پیشنهاد آتش بس یکجانبه رای ممتنع دادند. ابراهیم علیزاده خوشبختانه استقبال کرد و من این نوشته را نوشتم. سند اعلام آتش بس یکجانبه به حزب دمکرات و ایده آتش بس یکجانبه مال من است. و این آتش بس را اعلام کردیم. در صورتی که سیاست دوستان دیگر و سیاست عبدالله مهتدی این بود که این آتش بس زودرس است، و ما باید حزب دمکرات را به یک توافق استراتژیک تر و به یک همزیستی استراتژیک تر با خودمان بکشانیم. در نظر آنها این آتس بس دادن یک امتیاز ساده بود. من گفتم این توهم است. این توهمی بود که عبدالله مهتدی همیشه داشت: تقسیم استراتژیک کردستان بین دو حزب جنبش که الان هم رفته است دنبال آن.
بحث آتش بس یکجانبه بحث من بود، بحث فرعی کردن جنگ بحث من بود. تحریک علیه آدمی که مال کردستان نیست الان دیگر حرفه این هاست. این ها می خواستند به بخش انشعابی حزب دمکرات آتش بس بدهند. بحث من این بود که چه فرقی می کند؟ چرا به بخش انشعابیش آتش بس می دهید و به جناح قاسملو آتش بس نمی دهید؟ بجای این که با به اصطلاح رهبری انقلابی دوستی بکنیم و با جناح قاسملو جنگ، این آتش بس را باید به همه داد. من گفتم که الان موقعیتی است که می توانیم انشعاب شان را، تفرقه شان را شاهدی بر ضعف شان بگیریم. اعلام کنیم پیروز شدیم و جنگ را تمام شده اعلام کنیم و فقط بگوییم از خودمان دفاع می کنیم. اسناد این هست، خوشبختانه شخصیت های آن دوره همه زنده اند. اکثرشان، فکر می کنم همه شان، آن جلسات که در زیر زمینی در سلیمانیه گرفته شد شهود زیادی داشت، این شهود بعضی هایشان ممکن است در این اطاق باشند. این مسائل را باید بگوییم. حقایق تاریخ کردستان صحه می گذارد به اعتبار و حقانیت ما. این را همه شان می دانند. برای همین است که وقتی می گوییم سند چاپ می کنیم، می روند به معلم چغلی می کنند که آقا آقا این ها سند چاپ می کنند! ما سند چاپ می کنیم چون این اسناد حقانیت ما را نشان می دهد.

منصور حکمت: منتخب آثار. ( ص ١٧٢٧،١٧٢٨).
گفتگو در پالتاک. ٢٦ دسامبر ٢٠٠١